دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Monday 20 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 03.03.2024, 13:44

از طرف ما که نماینده‌ای در مجلس نداریم


چند ارزیابی از نتایج رای‌گیری

از طرف ما که نماینده‌ای در مجلس نداریم

حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، پردیس و اسلامشهر ۷ میلیون و ۷۷۵ هزار واجد شرایط رأی دادن دارد.
طبق اعلام نتایج اولیه انتخابات‌ مجلس در این حوزه انتخابیه، نفر اول ۵۴۵,۸۰۵ و نفر پانزدهم ۲۷۵,۷۶۰ رأی آورده است.
یعنی نفر اول تا پانزدهم بین ۳,۵ تا ۷ درصد رأی واجدان شرایط را به دست آوردند.
بنابراین میانگین آرای ۱۵ نفر اول تهران به زور به ۵ درصد می‌رسد (نفرات بعدی که قطعا زیر ۵ درصد است و در نتیجه میانگین کل حدود ۳ تا ۴ درصد خواهد بود).
این افراد راه‌یافته به مجلس، از فردا با داشتن رأی کمتر از ۵ درصد از مردم تهران، خود را نماینده “مردم تهران” می‌دانند و با این پشتوانه ناچیز قرار است جای مردم حرف بزنند و تصمیم بگیرند؛ بحث کنند و قانون تصویب کنند؛ برای سیاست داخلی و خارجی تصمیم بگیرند؛ دربارهٔ زندگی، معیشت، اقتصاد، فرهنگ و همه‌چیز نظر دهند.
کار ما از نقد و تحلیل گذشته است. هیچ چیز نیاز به توضیح ندارد. حتی نقد این وضعیت سابیدن بیهوده کلمات است.
فقط خواستم به افراد این فهرست برنده یادآوری کنم، در ایاب و ذهاب به مجلس، پشتوانه زیر پنج درصد فراموش نشود!

مهدی تدینی

***

حجم بی‌سابقه برگه سفید مال دلسوزان معترض بود

چند حاشیه به متن انتخابات تاریخی؛
۱- گمان نمی‌کنم هیچیک از دستگاه‌های حاکمیتی از میزان حضور راضی باشند. از نظر میزان مشارکت تاریخی بود.
۲- کسانی هم که آمدند و رأی هم دادند و مشارکت را در همین حد آفریدند، حداقل حدود نیمی از آنها هم اعتراضشان را اعلان کردند. رای نیاوردن اقای آملی لاریجانی و مشاهیر دیگر. حجم بی‌سابقه برگه سفید مال دلسوزان معترض بود.
۳ - به خواسته‌های آنها که رای ندادند و یا رای سفید دادند که اجمالا همه قبول دارند این دو بخش اکثریت ملت ایران هستند، اگر باز هم بی‌توجهی شود دایره مرکزی قدرت تنگتر می‌شود و بیرون ریختگان فراوانتر. و حکمرانی سخت تر.
۴- خالص سازی ای که در انتخابات تهران با عبور از اصولگرایان به افراطیان تابلودار اتفاق افتاد، می‌تواند خسارتهای زیادی به بار آورد. عقلای قوم رسالت بزرگی برای مهار کردن افراطیون دارند.

محمدعلی ابطحی

***

تبیین صحیح آرای باطله و سفید!

ناظر به حوادث پیش آمده در نتایج اعلامی که نرخ مشارکت این دوره با دوره قبل مجلس حدودا برابر است، اما تعداد آرای نفر اول این دوره با نفر اول دوره قبل فاصله زیادی دارد دو سناریو بیشتر مطرح نیست:
یا تعداد آرای باطله و سفید بسیار بالاست. و یا در حالت دیگر در اعلام نرخ مشارکت اشتباهی رخ داده است و نرخ مشارکت پایینتر است.
در صورت تایید تعداد بالای آرای باطله بخشی از این آرا متعلق به بدنه معتقد پای کار بوده که بجهت افزایش مشارکت حاضر به شرکت در انتخابات شده اما فرآیند و نفرات را برسمیت نشناخته است.
رفیقی پای صندوق بود می گفت: در تعرفه‌ها از «امام زمان» تا نکات اینچنینی زیاد نوشته بودند.
علی ای حال این نحوه مشارکت مبرهن عبور نسبی بدنه پای کار و ضرورت تسریع در وقوع تغییرات بزرگ با محوریت اصلاح اقتصاد سیاسی در کشور است.
«واقعیت» آنچنان زشت خودش را لخت و عور کرده که حقیقتا جا برای هیچ حرف و‌ سخنی باقی نمانده است.

سید هاشم فیروزی

***

شفافیت مردم و غم سیاستمردان تحلیل نمی‌خواهد!

میزان مشارکت مردم در انتخابات، تعداد رای‌های منتخبین و نسبت آرای باطله در این انتخابات، به اندازه‌ای گویاست که احتیاج به هیچ تحلیلی نیست.
«پیام مردم» چنان واضح و شفاف است که نباید چیزی به آن افزود و فقط باید آن را مثل موسیقی بی‌کلامی شنید!
در طرف مقابل هم اگر رفتار عجیبی دیده می‌شود، قابل درک است! حرف‌ها و تمجیدهای رسانه‌ای که از حماسه‌ی حضور ۴۰ درصدی، حماسه‌ای که بخش بزرگی از آن با آرای باطله آفریده شده است، واکنش طبیعی افرادی است که واقعیت برای‌شان بیش از اندازه سنگین است. آن‌ها نه ذا‌‌ئقه‌ای برای چشیدن مزه‌ی تلخ دارند و نه عادتی به شنیدن صدا و پیام مردم. پس این غم‌زدگان اگر واکنشی جز این داشتند، جای تعجب داشت!
به این ترتیب حتی رفتارهای تجلیل‌کنندگان از انتخابات را هم نباید تحلیل کرد. باید به آن‌ها زمان داد تا کمی از حیرت و غم‌شان کم شود و بعد رفتارهای‌شان را تحلیل کرد.

محمدحسین روانبخش

***

آیا شجاعت رویارویی با همین مردم در یک ⁧رفراندم⁩ آزاد را دارید؟

تاکید کرده بودید که رأی ندادن مخالفت با نظام است. ایادی شما هم آن را رفراندم نظام خواندند. پس، با همین ارقام رسمیِ دست‌ساز هم تکلیف مشروعیت شما روشن شده.
قبلا ثابت کرده‌اید که در سرکوب مردم جسارت دارید؛ حالا آیا شجاعت رویارویی با همین مردم در یک رفراندم⁩ آزاد را هم دارید؟

اردشیر امیرارجمند

***

نتیجه دستورالعمل وزارت کشور

طبق گزارشات محرمانه از وزارت کشور و دستور العمل اجرایی انتخابات، به مجریان برگزاری انتخابات این اختیار داده شده که چنانچه برخی افراد برای شرکت در انتخابات و دادن رای دچار مشکل و اختلال اینترنتی و یا عدم ثبت کد ملی شدند این اختیار به برگزار کنندگان داده شد که کد ملی افراد به صورت دستی وارد شود و این اتفاق باعث شد تعداد قریب به ۷ میلیون رای به صورت دستی و خارج از روال قانونی ثبت شده و این روند باعث اختلاف شدید میان نیروهای پایداری و جریان درونی نیروهای به اصطلاح انقلابی گردد. و با چالش جدی رو برو شوند.

تحکیم‌ ملت

***

صدای بلند سیلی مردم بر صورت عنابستانی

اگر در آن روز گرم شهریور ۱۳۲۳، «سیلی» یک افسر اجنبی انگلیسی، بر صورت افسر ایرانی مأمور قانون، اشک در چشمان مردی وطن‌دوست و آزادی‌خواه چون حسین گل‌گلاب، جاری می‌کند که در مقابله با این تحقیر و توهین و سلطه‌گری، قطعه غرورآفرین «ای ایران» را می‌سراید و روح‌الله خالقی، نغمه‌ای باشکوه و جاودانه، بر آن خلق می‌کند تا روح زخم‌خورده مردمانشان را مرهمی باشند، امروز هم یک «سیلی» دیگر، می‌توانست تمام تاریخ تحقیر یک ملت آزادی‌خواه را زنده کند. ملتی که خون‌ها داده تا دیگر شاهد تحقیر و رفتار ارباب-رعیتی با خود نباشد. نه از جانب اجنبی و نه آنها که خود را ارباب ملت می‌دانند!
امروز، صدای بلند سیلی مردم بر صورت عنابستانی در فضای کشور پیچید.
سه سال پس از آن‌که عنابستانی نماینده قانون‌شکنی که به ناحق و با تکبر بر صورت سرباز مجری قانون، سیلی زد، در انتخابات ۱۱ اسفند، با عدم‌اعتماد مردم، از راهیابی به مجلس بازماند.
عنابستانی‌ها! چشم‌هایتان را خوب بشویید تا پژواک رفتار تحقیرآمیز خود را با مردم ببینید و تا دیرتر نشده، دست از سلطه‌جویی و تحقیر ملت بردارید که بار دیگر از مردم سیلی‌ محکم نخورید!

حسن بهنام

***

درس هابی که انتظار می‌رود حاکمیت از انتخابات اخیر گرفته باشند!

بالاخره انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی هم تمام شد ! این دوره از انتخابات قبل از برگزاری حاشیه های فراوانی داشته که احتمالا تا چند روز یا چند هفته بعد هم ادامه خواهد داشت!
فارغ از تمام حاشیه های انتخابات اخیر انتظار می رود از فردای بعد از انتخابات در کشور شاهد تغییرات و گشایش هابی باشیم ! البته نه بخاطر نمایندگانی که به مجلس راه خواهند یافت که از هم اکنون می توان پیش بینی کرد با حضورشان مجلس چندان مقتدر و توانمندی نخواهیم داشت ! بلکه بخاطر درس هابی که انتظار می رود حاکمیت از انتخابات اخیر گرفته باشد!
۱- نمی‌توان برخلاف خواست و نظر مردم عمل کرد! اما هنگام انتخابات از آنها انتظار مشارکت بالا داشت!
۲- نمی توان در تایید صلاحیت نامزدها به جای کیفیت و تنوع در گرایش ها به کمیت توجه کرد و انتظار داشت مردم و احزاب بدون توجه به گرایش و سلیقه سیاسی خود از بین کسانی که حکومت صلاح می داند دست به انتخاب بزنند!
۳- نمی‌توان مجلسی تشکیل داد که از اختیارات کافی برخوردار نبوده و به صورت دستوری و بر خلاف مصالح ملت عمل کند و انتظار هم داشته باشیم مردم در زمان انتخابات با شور و شوق فراوان حضور حداکثری داشته باشند!
۴- انتظار می رود فارغ از اینکه نرخ مشارکت چند درصد باشد حاکمیت متوجه سطح بالای نارضایتی در کشور شده باشد و از همین فردا دست به اقداماتی عملی برای جلب رضایت و اعتماد مردم بزند!
۵- احزاب و شخصیت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و.... از عوامل مهم و تاثیرگذار در جلب و تشویق مردم به حضور در انتخابات هستند!
بر همین اساس از ایجاد محدودیت های نامعقول، تخربب و منزوی سازی شخصیت های منتقد و اثر گذار پرهیز شود!
۶- در نظام مدعی مردمسالاری مداح، واعظ، خطیب جمعه، ارگانها و نهادهای حکومتی نمی‌توانند نقش احزاب و جریان های سیاسی را ایفاء کنند! بنابراین اگر ادعای مردمسالاری داریم به لوازم آنهم مجهز شویم.
۷- شرکت در انتخابات یک فعالیت و حقوق اجتماعی است، آن را به باورهای دینی و به امور مقدس مرتبط نسازیم!
و.‌‌......

مازیار اوستا

***

کار دست خودشان دادند!

این کسانی که از تهران راهی مجلس می‌شوند، قرار است در آنجا ابتکارعمل را به دست گیرند یا اینکه از داخل و خارج مجلس، کنترل و مهار شوند؟
اگر ابتکارعمل دست این گروه باشد، باید منتظر تصاعد بحران در هر زمینه‌ای بود، اما اگر مورد مهار و کنترل قرار گیرند سناریوهای جذابی در انتظار است!
در کل به نظرم فهرست‌های تندرو در تهران، با توفیقی که به زعم خود به دست آوردند، کار دست خودشان و همینطور دست نظام دادند. می‌پرسید چگونه؟ بماند برای بعد! فعلاً بگذارید چند روزی خوشحال باشند!

احمد زیدآبادی

***

بلوغ سیاسی ایرانیان

انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی فارغ از نتیجه‌ای که رقم زده، (یا خواهد زد) در جایی که به مردم مربوط می‌شود، یک ویژگی خاص داشت. ویژگی که قابل انکار نبود. این ویژگی این بود که هر کس که در این انتخابات رای داد، و یا رای نداد، به اصولگرایان رای داد، یا رای سفید و باطله به صندوق انداخت، برای کاری که انجام داده بود، استدلالی داشت. تا آنجا که حتی رهبری هم در آخرین سخنرانی قبل از انتخابات تلاش کردند تا با استدلال به نظر کسانی که قصد شرکت در انتخابات ندارند پاسخ دهند. جایی که در ۹ اسفند گفته شد: «رأی ندادن هیچ مشکلی را از کشور حل نمی‌کند ضمن اینکه برای خود فرد هم ضرر دارد چون اگر رأی ندهید، دیگران رأی می‌دهند و فردی را که شما مایل به انتخاب او نیستید انتخاب می‌شود در صورتی که شما با رأی خود می‌توانستید جلوی انتخاب این فرد را بگیرید.»
در این انتخابات کسانی که رای دادند حتما برای خودشان باید حجت و استدلالی قوی داشتند که در مقابل اکثریت جامعه که در انتخابات شرکت نکردند، به آن استناد کرده باشند. کسانی که رفتند و رای دادند از سه حالت خارج نبودند. یا به لیست قالیباف و صدای ملت رای دادند که نتایج تا همینجا نشان داده تعداد کمی از این روش استفاه می کردند. یا رای باطله دادند که آنها نیز برای کار خود استدلالی داشتند و احتمالا به خاطر اینکه فکر می کردند عدم رای دادن آنها ممکن است برایشان در محیط های اداره مشکلاتی ایجاد کند، اقدام به این کار کردند.
اما اکثریت همان کسانی که رفتند و به اصولگرایان رای دادند هم نشان دادند، صاحب بلوغ سیاسی هستند. آنها حاضر نشدند عقل خود را به دست دیگری بسپارند و این بار از میان کسانی که نامزد شده بودند، تک تک دست به انتخاب زدند و ترکیبی از نامزدها را از لیست های متفاوت انتخاب کردند و در لیست خود نوشتند.
رای دهندگان اصولگرا همچنین نشان دادند که حاضر نیستند مثل چهارسال قبل به قالیباف و لیست او رای دهند. همان قالیباف که اخیرا مدعی شده بود: «من اگر اسمم را بالای یک لیست می‌نوشتم و ۲۹ نفر را معرفی می کردم مردم تهران به خاطر من به آنها رای می‌دادند»
این دسته از اصولگرایان حتی به وحدتی که در روزهای پایانی میان شورای ائتلاف اصولگرایان و پایداری اتفاق افتاد هم، بی توجه بودند و با تحلیل خود تصمیم گرفتند رای دهند.
در سمت دیگر اصلاح طلبانی که تصمیم گرفتند رای ندهند هم استدلالشان از قوت برخوردار بود. آنها می گفتند: رای دادن ما نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه کارهایی که می‌خواهند انجام می‌شود، آنهم به نام ما. اصلاح‌طلبانی که بیانیه روزنه گشایی دادند و در انتخابات شرکت کردند هم برای کار خود استدلالی داشتند که حاضر بودند از آن استدلال در مقابل دیگران دفاع کنند.
نکته اینجاست که ممکن است بسیاری به نتیجه این انتخابات و رای آوردن بخش افراطی اصولگرایان استناد کنند و آن را محصول بی‌توجهی مردم به شرایط ارزیابی کنند. در حالی که این استدلال کاملا غیرواقعی است. به باور من آنها که رای ندادند به خوبی می‌دانستند که چه کسانی قدرت را در دست می‌گیرند. اما از طرف دیگر به خوبی هم اطلاع داشتند که این قدرت را قرار است از بخش دیگری از خود اصولگرایان بگیرند. به عبارت روشنتر قرار است قدرت در میان اصولگرایان دست به دست شود و از این حیث برای مردم تفاوتی نداشت که چه اتفاقی خواهد افتاد.
این میان نکته مهمی که وجود دارد این است: آنها که رای ندادند وزن و تعداد خود را نه به حاکمیت، بلکه به رای دهندگان اصولگرایی نشان دادند که در اکثریت هستند. درحالی که هواداران لیست های اصولگرایی در اقلیت محض قرار دارند. از همین روست که اکثریت افرادی که رای ندادند معتقدند که باید به خواسته‌های آنها در حکمرانی توجه شود و نادیده گرفتن آنها دیگر ممکن و میسر نیست.

امتداد

***

مشروعیت عجیب ۵ درصدی

انتخابات ۱۴۰۲ ثابت کرد جمهوری اسلامی تنها ۵ درصد مشروعیت دارد. به دلایل زیر
یکم- میزان ۴۰ درصد مشارکت اعلام شده توسط حکومت در حضور نهادهای بیطرف و مستقل به شدت مورد تردید است و در تقابل مردم و حاکمیت برای انتخاباتی که خودشان رفراندم میدانستند یک طرف یعنی حکومت  نمی تواند منبع مورد اعتماد باشد
دوم- گاف های پرشماری این آمار سازی داشت مثلا در قم تا ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه یعنی اوج ساعات حضور حامیان حکومت پای صندوق ها طبق آمار خبرگزاری ایسنا تنها ۱۳ درصد مشارکت داشتند که به ناگاه در پایان مشارکت این شهر مذهبی ۵۰ درصد اعلام شد. هر کسی کار انتخاباتی کرده باشد میداند چنین روندی با منطق نمی خواند. یا بسیاری افراد بدون حضور در شعبه ها، رای به نامشان ثبت شده بود که دلیلش عدم الزام داشتن شناسنامه و مهر کردن آن در این دوره بود
سوم - قبلا عرض کردم آمار سازی حکومت در زمان تجمیع آرا خواهد بود. دست کم من از لرستان خبر دارم در بسیاری شهرها که مشارکت ۵۰ درصدی یا بیشتر اعلام شده است در حوزه های رای گیری داخل شهرستان هیچ کدام ۱۰۰۰ تعرفه خرج نشده است می گویند نه برای شفافیت لااقل آمار صندوق به صندوق را اعلام کنند
چهارم- زمانی خبرگزاری های حکومتی صحبت از ۴۰ درصد می کنند با توجه به هم راستا بودن مجریان و ناظرین در این دوره و سابقه طویل آنها در دروغگویی، همچنین نظرسنجی های متعدد مراکز معتبر و همین پیچ ها و کانال های مجازی ما بسیار هم خوشبین به حکومت باشیم باید مشارکت را ۲۰ درصد در نظر بگیریم
پنجم- حال از این ۲۰ درصد، طبق آمار درصد بالایی رای باطله است که بر اساس نظر خود خامنه ای حرام است پس اینها مجبور به رای دادن بوده اند نه حامی نظام. تعداد بالایی از آرا در مناطق سنتی بخاطر مسائل قومی و قبیله ای بوده مثلا در لرستان تفاوت عظیمی میان مشارکت کنندگان در انتخابات مجلس و انتخابات خبرگان وجود دارد و به همین خاطر آرا خبرگان که در حقیقت پایگاه واقعی تر حامیان حکومت را نشان می دهد در بیشتر مراکز اعلام نشده و صرفا نام کاندیداهای برنده اعلام می گردد
ششم- با جمیع آنچه که گفته شد میتوان از مجموع مشارکت ۲۰ درصدی نتیجه گفت پایگاه حامیان حکومت ۵ درصد است. طوری که استاندار تهران صحبت کردن در مورد میزان مشارکت را امنیتی می کند و حکومت به زور می خواهد مشروعیت ۴۰ درصدی را به جامعه بقبولاند و آن را جشن می گیرد! کسانی که برای اعلام ۴۰ کلی تقلب کرده و آن را ظفر میدانند حتما قصد لاپوشانی آن ۵ را دارند

مهدی سلیمی


***

تقابل بقا و گذار، سالهای تنش آلود در انتظار ایران

احمد جنتی است، روز جمعه با قدی خمیده در حالی رای خود را به صندوق ریخت که گیج و منگ بود. حتی توان انداختن برگه در صندوق را نداشت.جنتی خود جمهوری اسلامی است: فرسوده و خمیده؛ رو به سراشیبی و در توهم اقتدار.
دیروز در حالی تعداد آرا چهل و یک درصد اعلام شد که تردیدها درباره آمار  اعلامی باقی است و باید تعداد رای های مخدوش و باطله را که شکلی از اعتراض شهروندی است اضافه کرد؛ جامعه ناراضی ایرانی بسیار  فراگیر شده و از سویی ما در دوران بلوغ روند یکدست سازی قدرت هستیم. این روند بیش از دو دهه است که آغاز شده و دیگر با « دولت پنهان» روبرو نیستیم، دولت پنهان رو آمده. با سخت ترین هسته سخت قدرت مواجه ایم. حکومت یکسره پایدارچی شده و به نظر می‌رسد که در جنگ جانشینی خامنه ای که ابعادی از آن در بیت رهبری جریان دارد پایدارچی ها دست بالا را دارند.
برای همین پنجم شدن صادق لاریجانی در انتخابات خبرگان مازندران از بین پنج کاندیدای کمتر نام و نشان دار، معنا دار است همچنانکه حذف باهنر کهنه کار در کرمان و شکست تیم قالیباف در تهران  و شکست لیست علی مطهری با نام صدای ملت.
بسیار مهم است که برای  سومین بار انتخابات از سال نود و هشت به صورت پیاپی در جمهوری اسلامی زیر پنجاه درصد و حول و حوش چهل شده، بر فرض اینکه این عددها را بپذیریم. اینجا نه یک اتفاق که یک روند را می بینیم: جبهه ناراضیان گسترده شده و در برابر یکدست سازی حکومت، ذهنیت جمعی گذار از سیستم سیاسی فعلی در حال رشد است. اگر حامیان حکومت را اسلامگرایی و پول نفت و رانت به هم وصل می‌کند ، حلقه وصل جبهه ناراضیان، تحقیر است. آنها تحقیر شده و خشمگین اند و برای همین در بحران جنگ جانشینی و احتمال تداوم حکومت پایدارچی ها،مردمی که تصمیم گرفته اند به «نه» بزرگ تداوم دهند باید آمادگی مقابله با خشونت حاکمیت و ازدیاد تنش‌های آینده را داشته باشند.
نظام فرسوده و خمیده مثل تصویر جنتی است اما هنوز توان سرکوب دارد و جامعه هم مسیر سخت و پر از سنگلاخ را انتخاب کرده پس نیاز به سازماندهی بیشتر برای  ایستادگی بیشتر دارد.
از این منظر در یک شرایط ویژه تقابلی هستیم که سالهای آینده ایران را پر از تنش و خشونت های احتمالی میکند چرا که در برابر جمود و خشونت طلبی پایدارچی ها، اراده مقاومت مدنی شهروندی هم هست و این یعنی صورت مسأله سخت برای آینده ایران. سیستم سیاسی عقلش زایل شده، میخواهد به هر قیمتی کنترل کند تا حفظ شود اما متوجه فرسوده شدن و لاغر شدنش نیست و این وضعیت مثل فنر است که هر سالی ممکن است از کنترل خارج شود. جمهوری اسلامی بقا میخواهد و مردم معترض گذار.

مجتبی نجفی

***

ایران انتخابات را باخت؛ به قول نقی معمولی بدجور هم باخت

انتخابات اا اسفند ۱۴۰۲ ، بعد از انتخابات اسفند۱۳۹۸ و خرداد۱۴۰۰سومین انتخابات بی رونق است.آمار مشارکت ۴۱درصدی نشان می دهد که از آمار ۴سال پیش هم یکی دو درصد ریزش داشته.(در سال۹۸ میزان مشارکت ۴۲.۷ بود).
در دو انتخابات گذشته مقصر کاهش مشارکت،ناکارامدی دولت وقت به خاطر ضعف در تامین مطالبات اقتصادی بود. هرچند این استدلال ساده لوحانه است اما به راحتی می توان آن را برای انتخابات امسال هم به کار برد و توپ ضعف اقتصاد را به زمین دولت رئیسی انداخت. ضمن اینکه دولت روحانی و رئیسی اصلا قابل مقایسه نیستند. ادعاهای دولت سیزدهم مبنی بر کاهش تورم،افزایش رشد، بالارفتن فروش نفت و...می باید مشارکت را بالا می برد، اما نبرد!
اما واقعیت آن است که در دو انتخابات گذشته مردم به این دلیل با صندوق رای قهر کردند که برگزیده انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۱۳۹۲و۱۳۹۶ که هدفش تعامل با دنیا از طریق برجام بود، عملا دستش بسته شدو افکار عمومی را به این نتیجه ای رساند که قرار نیست شعاری که میلیونها نفر به آن رای داده اند محقق شود. افکار عمومی دریافت که جریان سیاسی پشت صحنه(بخوانید کاسبان تحریم) با برجام دشمنی دارد ولذا  تلاش مردم برای صیانت از دستاوردهای رای۲۴ میلیونی به حسن روحانی  به در بسته می خورد. در واقع ملت فهمید رای دادن کاری عبث است و هیچ تاثیری ندارد. از طرفی چون توان مقابله با هسته سخت قدرت کاسبان تحریم را نداشت، عطای سیاست را به لقایش  بخشید و کنج عزلت گزید و قهر کرد.
از ماهها قبل که زنگ انتخابات نواخته شد،انتظار اینکه شورای نگهبان همچون ۱۴۰۰ در زمین خالص سازان بازی کند کاملا قابل توقع بود و انصافا این شورا هم در برآورده کردن این توقع کم نگذاشت. هرچند که برای ساکت کردن منتقدان تعداد تایید صلاحیت شده ها را بالا برد ، اما در قلع و قمع تنوع سلیقه ها از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. با این حال بی انصافی است که اگر کاهش مشارکت را به این تصمیم شورای نگهبان منحصر کنیم. دلیل بزرگتر همان  اعتقاد به بی خاصیت بودن رایی است که به صندوق می ریزند.
در هفته ها و ماههای اخیر، اعتدالیون و برخی اصلاح طلبان و رساانه های پرقدرت شان برای گرم کردن بازار انتخابات به صحنه آمدند. آنها خوب می دانستند در زمینی بازی می کنند که خالص سازان آن را مین گذاری کرده اند اما باز هم بنا بدلایلی چون همسویی با خواسته رهبرمعظم انقلاب، میهن دوستی و تعهد به نظام، خودشان را خرج کردند اما بنا بدلایل پیش گفته باز هم مردم نیامدند.
اینکه اعلام شده میزان مشارکت ۴۱درصد است چندان واقعی نیست.
باید آمار آرای باطله را  از این درصد کم کرد.
افرادی که رای باطله یا سفید می دهند عمدتا نمی خواسته اند در انتخابات شرکت کنند اما بنا به دلایلی پای صندوق رفته اند(حدس این دلایل سخت نیست). به سیاق انتخابات ۱۴۰۰ اگر ۱۳درصد آرا را باطله فرض کنیم، میزان مشارکت واقعی به ۳۵درصد هم نخواهد رسید.
و این یعنی ایران باخته است.
و به قول نقی معمولی بدجوری هم باخته است.
نتیجه را به جناب آقای رئیسی که الحق و الانصاف هیچ قدمی برای پرشورشدن انتخابات  برنداشت؛ به مجلس محترم یازدهم که با تصویب قانون فریزکردن! انتخابات،عملا دست انداز بزرگی بر سر آن ایجاد کرد؛ به خالص سازان کامروا ، و همه عوامل پشت صحنه تبریک می گویم.
اگر دلسوزانی در جامعه هستند که خطر را جدی می‌بینند، کاش برایش چاره‌اندیشی کنند.

محمد مهاجری

***

دوگانۀ جدید برای سرگرم کردن حزب‌اللهی‌ها!

فرآیند خالص سازی در هر مرحله، عده‌ای را از گردونه خارج (پوست‌اندازی) می‌کند و در وضعیت جدید، تلاش می‌کند با راه‌اندازی یک بازی تازه، بار دیگر جماعت حزب‌اللهی را سرگرم #دوگانه_جدید کند تا قدرت انسجام‌بخشی و همراه‌سازی آنان را برای ورود به مرحلۀ آتی و تصفیه‌های بعدی از دست ندهد.
دوگانۀ #چنار_پاجوش به رغم ظاهرالصلاح بودنش، اسمِ رمز خالص‌سازی‌های جدید در دورۀ پیش‌روست. هر کجا و از هر کسی این کلمات را می‌شنوید، یکبار این سناریو را در ذهن‌تان بازخوانی کنید.

امیر تفرشی

***

ورود به مرحله‌ مهم و جدید پس از انتخابات

وقتی در تهران ۱۰ میلیونی، آرای نفر اول انتخابات مجلس با همه تبلیغات و التماس‌های مشارکت از سوی حاکمیت، با عدد یک میلیون هم فاصله بسیار زیادی دارد، وقتی با وجود عدم مشارکت ۶۰ درصدی مردم، همچنان آرای باطله مقام بالایی بین منتخبین شهرها، به‌دست می‌آورد، وقتی نه تنها مردم عادی، که بسیاری از شخصیت‌های مهم سیاسی و احزاب کشور نیز در فرایند انتخابات، رسماً شرکت نمی‌کنند، وقتی در پایتخت برای مردم اصلا مهم نیست نتیجه انتخابات چه شد، در فضای مجازی، اسم آوردن از انتخابات مجلس، با تمسخر مواجه می‌شود.
یک معنای مهم دارد؛
“ما وارد مرحله‌ای جدید و مهم شده‌ایم”

مرحله‌ای که دیگر نیازی نیست استدلال کنیم حاکمیت از مردم جدا شده.
مرحله‌ای که افشای دزدی‌ها برای مردم تعجب‌آور نخواهد بود.
مرحله‌ای که قوانین مصوب مجلس دیگر جایگاهی در جامعه نخواهند داشت.
مرحله‌ای که حاکمیتِ تنها مانده، تدبیرهایی برای تنها ماندنش خواهد اندیشید.
بی‌شک اتکایش به نیروهای امنیتی و نظامی بیشتر خواهد شد، آزادی‌های اجتماعی بیشتر محدود خواهند شد.
اینترنت با توجه به نمایش قدرتش، محدودتر خواهد شد.

اما در مقابل؛
جامعه خود را باور کرده و آماده ایفای نقش‌های بیشتری گردیده.
احزابی که از میان مردم طرد شده بودند مجددا فرصت عرض اندام پیدا می‌کنند.
برخی شخصیت‌های گوشه‌گیر ملی، مخاطبان بیشتری پیدا کرده.
امید به تغییر در مردم افزایش محسوسی یافته
و انرژی جدیدی به قشر ناامید از آینده تزریق گردیده است.

همه اینها که گفته شد، بیانگر آنست که زمینِ بازی تغییر مهمی پیدا خواهد کرد.
وقتی مردم اکثریت بودن خود را یافته‌اند، هم نقطه قوت است هم نقطه‌ای خطرناک. چه حاکمیت هم این حقیقت را رسماً دریافت کرده!
اگر مردم حضورشان را در صحنه حفظ کنند، نقطه مثبت تقویت خواهد شد و یقیناً تحولات مهمی در پیش خواهد بود.
مانع مهم حضور، ضعف تاریخی موجود در فرهنگ ایرانیان است “عدم اعتماد به همدیگر” که پراکندگی و بی‌اثری می‌آفریند.
عدم اعتماد به تشکل‌ها و جمع‌ها
عدم اعتماد به اشخاص و جریان‌ها
به‌خاطر لطمه‌های زیادی که در ده‌ها و صدها سال مردم از اعتماد بی‌جایشان خورده‌اند.
و اگر مردم قدر این فرصت را ندانند و زمینه اتحاد ایجاد نشود؛ حاکمیت یکدست شده با دریافت تحلیل واقعی از فضای جامعه، امکان برنده شدن را پیدا خواهد کرد.

نباید بی‌جهت خوشبین باشیم و نه بی‌جهت بترسیم.
ما وارد مرحله جدیدی شده‌ایم، جدی گرفتن خودمان، باور توانمندی‌مان، رفع موانع تاریخی پیشرفت‌هایمان، یعنی تحولات مثبت و شاید سریع در آینده.
بی‌توجهی به شرایط، قدرندانستن حائز اکثریت بودن، فرقه فرقه شدن، یعنی فرصت دادن به استبداد برای قوی‌تر شدن، برای سرکوب بیشتر، برای تجهیز بیشتر!

فاصله ۶۰ و ۴۰ آنفدر نیست که هیچ طرفی را بی‌خیال از آینده کند.
و بی‌تفاوتی یعنی باختن عرصه.
انتخاب با مردم است.
ادامه مطالبات با رویه‌هایی عاقلانه
یا رفتن به استراحتی چند ساله!
و فرصت دادن به دشمنان پیشرفت ایران
شکی نیست تقویت “جامعه مدنی” و تشکل‌یابی از مهمترین ابزار موفقیت مردم خواهد بود.

که در آینده بیشتر به‌آن خواهیم پرداخت.

رحیم قمیشی

***

چه خواهد شد؟

حتی اگر آمارهای دولتی-رسمی ملاک باشد حدود ۶۰% مردم واجد شرایط پای صندوق ها نیامده اند. هم چنین حدود ۸۰% تهرانی ها نیز. چنان چه آرای باطله هم در نظر گرفته شود، وضعیت برای حکومت-دولت شوم تر می‌نماید.
با این حساب حکومت بر پایه کدام بنیادها می‌تواند هم‌چنان دوام داشته باشد؟! آیا حکومت- دولت با این انتخابات همه‌پرسی گونه، باز هم توانایی استمرار دارد؟! آری و حتما.
حتی چنان چه ۵% هم در انتخابات شرکت می‌کردند، باز هم حکومت- دولت پابرجا می‌ماند. سهل است که کمترین تغییری در استراتژی سیاست خارجی، فرهنگی، اقتصادی و در یک کلام استراتژی ملی- حکومتی حاصل نمی‌شد. چرا؟!
تا جایی که به‌ تاریخ تحولات معاصر (مشروطه تا کنون) ایران بر می‌گردد، بنیاد تغییرات از جمله متاثر از سیاست بین‌الملل، یا به گمان ما جغرافی‌خوان‌ها، افزون بر فضای درون کشوری، بر گرفته (از جمله) از فضاهای منطقه‌ای و جهانی هم هست.
شاهد مثال، سرانجام جنبش فاخر ملی شدن نفت چه بود. به کجا رسید؟! مگر نه این که طی یکی-دو روز با کودتای واشنگتن-لندن، پایان یافت؟
مگر مسیر انقلاب اسلامی پس از جا افتادن دکترین فضای باز جیمی کارتر در ایران و ۲۶ کشور دیگر هموار نشد؟ و پیش‌تر از اینها؛ مگر پشتیبانی پادشاهی متحده بریتانیا نبود که هیمه جنبش ترقی‌خواهانه جنبش مشروطه را روشن و بلکه شعله‌ور نگاه داشت؟ بدیهی است که در باره تاثیر فضاهای پیرامونی و سیاست بین الملل، بر تحولات ملت ها، انقلاب‌ها، جنبش‌ها، کودتاها و... می‌توان یک میلیون نمونه به میان کشید.
می‌خواهم بگویم برای عملیاتی شدن خواست مترقیانه کنونی ملت، برای انجام تغییرات و خروج از دوره واماندگی و ایستایی، تغییر شرایط فضای بین المللی و منطقه‌ای هم گریز ناپذیر است. نه؟!

یدالله کریمی پور



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024