جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 3 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 11.04.2023, 11:05

چه کسانی به انقلاب و سخنگویانش شلیک می‌کنند و چرا؟


پرویز هدایی

«ایرانیان برای آزادی خود و علیه یک رژیم تروریستی در مبارزه‌ای مرگبارند.» (نوربرت روتگن، نماینده‌ی پارلمان و رییس کمیته‌ی امور خارجه‌ مجلس آلمان)

انقلاب و چشم انداز آینده

در روزهای حساسی بسر می‌بریم، و همه چیز نشانگر آنست که در هفته‌های آینده رژیم با موج جدید انقلاب مهسا روبرو خواهدشد.

تاریخ بشر مملو از روز‌های زرینی است که فصل کهنه را بسته، آنچه سخت و استوار بوده به هوا سپرده ودروازه‌های نور را به سوی جهانی نو گشوده، اما هماره تا لحظه ظفرنمون انقلاب زمان درازی باید بگذرد، زمانی دردآلود و پرحسرت، تا آنگاه که مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی اجتماعی فریاد برآرند که اکنون زمان آنست، و یکی از آخرین الزامات این مجموعه آنست که: نه تنها مردمان نظام موجود را نفی کرده باشند، بلکه در پیشارویشان دروازه‌های طلایی گشوده گردد که در ماورا آن سرزمین موعود خود را ببینند، چنانکه بردگان رومی که قرنها با درد و رنج در زیر یوغ امپراتوری رم باستان زیسته بودند، آنروز که اسپارتاکوس تصویر زیبای روز رهایی را در برابر چشمانشان به پرده خیال کشید، بپاخواستند.

در انقلاب مهسا نیز اگر مردم ما تصویری از آنچه می‌خواهند به مدد چند دهه مطالعه و مطالعه جمعی، بحث‌های خیابانی و از طریق شبکه‌های تلویزیونی، فضای مجازی و سفرهای خارجی بدست نیاورده بودند و اگر «گفتمان» خود را در مصاف با «گفتمان» «آنها» نیافریده بودند، نمی‌‌توانستیم شاهد نبرد قهرمانانه دهه هشتادی‌ها و دیگر گروه‌های سنی در خیابان‌ها با گزمه‌های استبداد باشیم.

اما منشور «مهسا» این گفتمان و چشم‌انداز را مکتوب کرد و از سویی دیگر حضور جمعی محبوب در گرداگرد این منشور خود تکانه بزرگی برای ملیونها ایرانی گردید، به دیگر سخن جنبش رسما با جهان آغاز به سخن کرد.

چه کسانی به «شورای همبستگی» و سخنگویانش شلیک می‌کنند و چرا؟

تقریبا تمام پیشنهاد‌ها و ابتکارهای شاهزاده رضا پهلوی در سالهای گذشته با مخالفت دو جناح با حدت و شدت روبرو بوده.

الف: جناح‌های گوناگون حاکمیت از اصولگرا تا اصلاح‌طلب، از بیت رهبری تا «جوان» و «تسنیم» که با تحلیل و فحاشی در دشمنی آشکار با شاهزاده گوی سبقت را از هم می‌ربایند.

ب: در میان اپوزیسیون نیز از طیف ناهمگون زیر گاه شدیدتر و گاه ملایم‌تر آهنگی ناموزون می‌شنویم:

۱- جناح راست مشروطه‌خواهان
۲ـ چپ‌های سنتی
۳ـ مجاهدین
۴ـ گروهایی در میان احزاب سنتی کرد
۵- جمهوری‌خواهان

با اعلام «منشور مهسا» نه تنها تمام این ارکستر آشکار و نهان بر طبل مخالفت نواختن گرفت، بلکه پاره‌ای افراد در این سازمان‌ها فعال‌تر به صفوف مخالفان پیوستند، این تشدید حملات به ویژه در صفوف «مشروطه خواهان» مشهود بود و هست.

«شورای همبستگی» از چشم ضحاک و یارانش

«سال جدید شمسی در شرایطی آغاز شد که حدود ۶ ماه پیش از آن به ویژه سه ماه پائیز، اپوزیسیون و جریان‌های ضدانقلاب و تجزیه‌طلب و از طرفی کشورهای غربی تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به کشور و برهم زدن امنیت ایران به کار بستند. با وجود همه دشمنی‌ها، سال جدید در اوج آرامش و شادی مردم برگزار شد اما برخلاف سال نوی میلادی این‌بار خبری از توییت مشترک ضدانقلاب نبود».(خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه)

رژیم بلافاصله پس از توییت مشترک هشت نفره و سپس توییت ۱۸ اسفند گروه «همبستگی» را زیر ضرب گرفت: از خامنه‌ای و نمایندگان مجلس اسلامی تا رسانه‌های وابسته (اصولگرا و اصلاح طلب) گروه را به «خدمت به منافع خارجی»، «متوهم بودن» و «طرفداری از تحریم ایران و جنگ‌طلبی» متهم کرده‌اند.

در تبلیغات رژیم وزن ویژه‌ای را حمله به «تجزیه‌طلبی» و دفاع از «تمامیت ارضی ایران» به خود اختصاص می‌دهد و ویژگی‌های زیر مشاهده می‌شود:

۱ـ رصد پیگیرانه گروه
۲ـ ادعای بی‌آینده بودن گروه
۳ـ سعی در تخریب و بزرگ نشان دادن اختلافات درون گروهی
۴ـ سعی در تخطئه شخصیت فعالین گروه

گروه‌های اپوزیسیون و گروه «همبستگی»

اگر اعراب و اسرائیل می‌کوشیدند مشکل فیمابین را از دید طرف مقابل هم ببینند، شاید تا کنون به راه حلی هم برای آن رسیده بودند.(آموس اوز، نویسنده اسرائیلی)
پس از فاجعه ۵۷، تنها چند ماه لازم بود تا اقشار متوسط جامعه(به ویژه بخش‌های مدرن آن)، کارگران صنعتی و حتی بخش‌های وسیعی در بازار دریابند که بازی را به یکی از عقب‌مانده‌ترین اقشار جامعه یعنی روحانیت(به زبان ساده آخوندها) باخته‌اند، این استیصال و درماندگی درهمه سطوح جامعه آشکار گشت، آنچه خود را در طنز مشهور «نور به قبرش ببارد» هنوز در هر گوشه ایران می‌شنویم.

اما به دلایلی که از حوصله این نوشته خارج است، دیر زمانی لازم بود تا در صفوف اول مبارزین، گروه‌ها و هسته‌های سازمان یافته‌ای از هواداران «سامانه پادشاهی» را شاهد باشیم، البته صرف نظر از افسران شجاعی که در ماه‌های نخست سال ۵۸ شجاعانه در مقابل جوخه‌های اعدام ایستادند.

امروز گروهی از برجسته‌ترین مبارزین درون و بیرون کشور را هواداران این سامانه تشکیل می‌دهند، از شیرزنان و شیرمردانی هم‌چون خانم سپهری، سهیلا حجاب، خالد پیرزاده... و دهها زندانی سیاسی دیگر در اقصی نقاط کشور در این رابطه می‌توان نام برد، همزمان هواداری از این گرایش فکری را در تظاهرات خیابانی از ایذه تا مشهد، از تهران تا رشت را می‌بینیم.

این روند به ویژه از ۱۳۹۶ همزمان با اقبال وسیع توده‌ها به جنش براندازی شتاب روزافزون گرفته، اما همینجا باید ذکر کرد که متاسفانه پاره‌ای از اقشاری که در سال‌های اخیر به این سامانه پیوسته‌اند از دانش سیاسی لازم برخوردار نیستند، چرا که کوتاه زمانی است که در صحنه نبردند، و امید که با مطالعه و کندوکاو بیشتر در تاریخ مبارزاتی کشومان مشکل برطرف شود.

دعوای جناح معترض «سامانه پادشاهی» بر سر چیست؟

- ما نمی‌‌پذیریم یک مشت ۵۷ی که به ملت خیانت کرده‌اند، حالا بیایند سرسفره بنشینند.(سعید سکویی، مصاحبه با کانال یک نقل به معنا)
- چرا من که ۵۰ سال پیش نطق‌های شهبانو را می‌نوشتم حالا کسی صدایم را نمی‌‌شنود.(رضا تقی زاده، کلاب‌هاوس نقل به معنا)

«سعید سکویی» که این روزها جنجالی‌ترین سخنگوی این جناح است آشکارا می‌گوید: تمام اینها، پنجاه و هفتی‌ها، اصلاح‌طلبان دیروز و امروز، چپی‌ها، «بروند گم شوند» چون فقط «فرصت‌سوزی» می‌کنند، او به ویژه روشنفکران ایران را به علت شرکت‌شان در فاجعه ۵۷ «خائن» خوانده و می‌گوید اینها حالا اجازه ندارند بیایند سر سفره بنشینند. تقریبا همین حرف‌ها به شکل مودبانه‌تر و تئوریک از جانب رضا تقی‌زاده هم تکرار می‌شود.

این سخنان آقایان سکویی و تقی‌زاده بدون شک با اصول اولیه علم سیاست همخوانی ندارد، چرا که در هر انقلابی شرط اول برد، گردآوری وسیع‌ترین اقشار مردم حول پرچم واحدی است، در حالی که منادیان رهبری این انقلاب چون آقایان سکویی و تقی‌زاده می‌گویند غیر از ما بقیه بروند گم شوند.

بدون شک این آقایان نمی‌‌توانند مدعی شوند که همه مردم ایران مشروطه‌خواه هستند، آیا سخن توماج رپر و مبارز برجسته سرزمینمان را شنیده‌اید: من به شاهزاده رضا پهلوی احترام می‌گذارم، اما رهبر من کودکان کار هستند.

آیا فراموش کرده‌اید که نیمی از هواداران شاهزاده حمهوری‌خواه هستند؟

آیا تجربه نشان نداده که ما با دشمنی بس نابه‌کار روبرویم که تنها و تنها با گردآوری تمام نیروی‌مان شانس پیروزی بر آن را داریم.

به سخنی دیگر و با تاسف باید گفت: آنچه سعید سکویی می‌گوید جز کپی پاره‌ای از سخنان بعضی نمایندگان جمهوری اسلامی و نوعی پوپولیسم غیر مودبانه نیست، یعنی آنچه جنبش ما بدان نیازی ندارد. آقای سکویی بر سفره ما هنوز خون است و گلوله، غنایمی برای تقسیم نداریم. من فکر می‌کنم مشروطه‌خواهان به نمایندگانی داناتر از او نیاز دارند.

در مقاله بعدی به مواضع گروهی دیگر از اپوزیسیون در قبال منشور مهسا می‌پردازیم.


بخش نخست: با انتشار «منشور مهسا» جنبش انقلابی ما زبان گشود


نظر خوانندگان:


■ مقاله بسیار تاثیر گذاری بود از آقای تقی‌زاده و سکویی و امثال ایشان باید پرسید آیا همان‌هایی که ۵۷ در خیابان بودند (بخصوص طبقه متوسط) در این سالها با پرورش فرزندانی دلیر و اگاه که اینک نوه هایشان در خیابان هستند اگر نبودند اینک این آقایان می‌توانستند امیدوار به بازگشت به سرزمین پدری و مادری باشند. آنها با همه سختی‌ها و مخصوصا معیشتی فرزندانشان را به دانشگاهها فرستادند تا با آگاهی از زندگی که حق آنها است فرزندانی بهتر و اگاه تر از پدرانشان را پرورش دهند. آیا اگر صد تا کسروی داشتیم به این اگاهی که الان فرزندانمان دارند نایل می‌شدیم؟
یک ۵۷ی بازنشسته


■ دوست گرامی، با تشکر، من هم فکر می‌کنم آقای سکویی و هم فکرانشان تنها به قاضی می‌روند. فقط یک نسل از تاریخ را بدون در نظر گرفتن شرایطش و بدون در نظرگرفتن بهای سنگینی که خود پرداخته است، و مبارزاتی که با فاشیسم مذهبی کرده، عامل تمام بدبختی‌ها دانستن، نه عاقلانه و نه منصفانه است و تنها به نفع جنایتکاران حاکم بر ایران تمام می‌شود.
با مهر پرویز




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024