جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 3 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.01.2023, 16:11

فاشیسم پوتین الهام‌بخش جمهوری اسلامی


مسعود کریم‌نیا

دی ماه ۱۴۰۱

بارها ملیجک‌های خامنه‌ای گفته و می‌گویند که یا به او الهام می‌شود و یا این که او با امام زمان در ارتباط است. با مطالعه این نوشتار روشن می‌شود که تشابهات عملکرد و رفتار ج. ا. با فاشیسم پوتین، امام زمانِ خامنه‌ای که همه تصمیم‌ها در کنترل اوست، پوتین است و از او الهام می‌گیرد!

خانم اوا فون ردکر(۱) در شماره ویژه نشریه آلمانی فلسفه (philosophie)(۲) به مناسبت آغاز سال نو میلادی در زمینه بحران‌های کنونی جهان در ماه دسامبر ۲۰۲۲ در نوشتاری تحت عنوان “فاشیسم – زد” که منظور فاشیسم پوتین می‌باشد، به تعریف و تحلیل آن پرداخته. از آنجا که در این نوشتار به روشنی می‌توان به اشتراکات رویکردهای جمهوری اسلامی با جنبش فرخنده ملت ما با آن پی برد، در نوشتار زیر برگردان چکیده‌ای از آن نوشتار می‌آید. البته فون ردکر هیچ کجا در مصاحبه‌اش از جمهوری اسلامی سخنی نگفته و هر کجا که صحبت از جمهوری اسلامی و یا ملایان شده، توسط نگارنده این سطور به متن اضافه شده.

با این نوشتاراز یک سو مشاهده می‌کنیم که در کنار وابستگی سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و ملایان به روسیه، از نظر ایدئولوژیک نیز آنها اما در پوشش مذهبی و تقدس مابی ظاهری به مسکو وابسته‌اند (که از راس انقلاب به همت و تعلیم حزب توده انجام گرفت (۳)). در سراسر توضیحات نوشتار فون ردکردر زمینه فاشیسم پوتین، در مورد نحوه تفکر و رویکرد ج.ا. به زنان و مخالفین و ناخودی‌ها و حتی نوع سرکوب آنها و تجاوز جنسی به زنان زندانی وهژمونی طلبی ایران بر باد ده در سیاست خارجی تحت عنوان احیای امت اسلامی و موضوع اتم روش ملایان نیز دیده می‌شود. به عنوان نمونه‌ای بسی بارز اصرار آنها در مورد موضوع کم اهمیتی چون حجاب درقیاس با غارت ایران و جنایات آنها، مشابه همان چیزی است که فاشیسم پوتینی در صدد احیای شبح سنت‌ها ست و آخوندها با توصل به آثار دینی آدرس اشتباه می‌دهند.

از سوی دیگر واژه فاشیسم مانند بقیه مقولات اجتماعی با وجود تشابهات و حتی تعریف، انواع آن و در زمان‌های متفاوت همواره مضامین دیگری می‌توانند داشته و در عین مشابهت‌ها همیشه نباید فاشیسم هیتلری را مد نظر داشت. در نظر گرفتن این تفاوت‌ها است که پیوند آن با موضوعات مطرح در جهان، ماهیت و نحوه رویکرد با آن در حال حاضرروشن می‌شود. به قول یک ضرب المثل آلمانی در جزئیات می‌بایست رد پای شیطان را جست! در عین حال تعریف کلی فاشیسم این است که جریانی سیاسی با وانمود کردن شبح یک دشمن فرضی و منحرف نمودن افکار از مشکلات اصلی ریشه همه مصائب را در وجود آن دشمن دانسته و با تمام قوا خود و حامیانش در پی نابودی روانی و فیزیکی کسانی که با این جریان مخالفند هستند.

حرف زد در کنار واژه فاشیسم که در تیتر نوشتار خانم ردکرآمده مخفف واژه زاپاد (Zapad) یعنی افقی که خورشید در آن رو به افول است و منظور فاشیسم پوتینی از آن، غرب در حال افول است و هوادارن آنها غرب را نازی خطاب کرده و پوتین همواره می‌گوید که در صدد پاک نمودن اوکراین از نازی‌هاست. در آغاز جنگ علیه اوکراین، نیروهای روس این حرف را روی همه ابزارها و مکان‌های اوکرائینی می‌نوشتند و حتی کودکان را به صورت Z به صف می‌کردند. ملایان هم بجای این واژه از محارب با خدا سخن می‌گویند و خامنه‌ای هم با تکرار اندرتکرار شبح فرضی دشمن، دقت کنیم که با الهام از این کار شبیه به آن در یک سخنرانی گفت که باید شعرهائی نوشت که کودکان آنها را همواره زمزمه کنند.آنها که می‌گویند خامنه‌ای با امام زمان مشورت می‌کنند، از قرار امام زمان آنها پوتین است.

خانم ردکر پس از توضیحات مقدماتی می‌گوید: اما این همه بسیج نیرو توسط پوتین به تنهائی بیانگر فاشیسم نیست، بلکه پرسش این است که به چه جهت این همه جو سازی می‌شود؟ و این “صرفاٌ “بخاطر یک استراتژی ژئوپولیتیک امپریالیستی هم نیست. البته می‌توان آنرا از نظر قدرت سیاسی مربوط به علاقه روسیه به مرز با ناتو و میدان‌های گاز در دنباس تلقی نمود. اما چنانچه اینگونه هم که باشد، این علائق چنان ناهنجار سیاسی شده‌اند که به این سادگی‌ها رخت از جهان نخواهند بست.

نامبرده در پاسخ به این سوال که پس فاشیسم زد چگونه از این محاسبه سیاسی ژئوپولیتیک فراتر می‌رود، می‌گوید: نظام روسیه به خطا وارد یک پروژه کلی تاریخی شده است که محور آن بر نابودی اقشار مشخصی متمرکز است. زیربنای این پروژه ایدئولوژیک ” اویرآسیا ” است که یکی از طراحان آن الکساندر دوگین است که در دانشگاه مسکو تدریس می‌کرد تا این که در سال ۲۰۱۴ شغلش را از دست داد چون علنا گفته بود که راه حل مشکل اوکراین “کشتار و کشتار و کشتار” است. در آن زمان حداقل این هنوز سرمشق رسمی نبود.

در کانون ایده اویرآسیا این ایده مطرح است که روسیه دارای تمدن مستقلی است که با تمدن آتلانتیکی و دریانوردی غربی مبتنی بر تجارت تفاوت دارد. تمدن روسی سکنا گزین است و به آنچه که ارزش‌های سنتی گفته می‌شود، متکی است. این موضوع به هر بهائی در مقابل غرب می‌بایست از اعتبار برخوردار باشد. و همچنین دوگین تمامی عناصر حقوقی دیگر را مساوی با لیبرالیسم غربی دانسته و لیبرالیسم را شکست خورده تعریف می‌کند، چرا که در آن به پدیده فروپاشی فردگرائی منجر می‌شود، یعنی حقوق LGBTIQ(۴) و حرف زد Z تا حدودی مربوط می‌شود به نفی موضوع چند جنسیتی جندر (Gender) (۵). فانتزی ارزش‌های سنت مردسالارانه موجب پیدایش ذهنیتی جمعی شده، که از قرار تملک حاکمیت ملی – وهمچنین دقیقا در مورد اوکراین- حق به جانب می‌شود. پوتین ار این رو نمی‌‌تواند جنگ را جنگ بنامد، چرا که بر اساس بینش اویرآسیائی اساسا او علیه کشور دیگری عمل نکرده، بلکه با این کار یک ملت اصالتا روسی را از نفوذ غرب پاک می‌کند. حال از آنجا که ملت اوکراین خواهان تعیین سرنوشت خویش است، دشمن خارجی را هم مانند دشمن داخلی می‌بایست از بین برود. (آخوندها هم باز با دادن آدرس اشتباه مقدس مآبی و واژه محارب از این سیاست پیروی می‌کنند!)

خانم ردکر در قبال این پرسش که آیا فاشیسم مردانه است می‌گوید... نئوفاشیسم به روش خاصی متوصل به مردانگی می‌شود، اما نه در درجه اول به عنوان امری طبیعی و یا قدرتمدارانه، بلکه به عنوان خواستی مطلق و در همان حال در مخاطره. چنانچه حال یکبار دیگر به موضع دوگین بازگردیم، او پژوهش پیرامون جنسیت را می‌پذیرد، اما در جهت معنای معکوس آن و معتقد است که لیبرالیسم منجر به آن می‌شود که در آخر هرفردی می‌تواند جنسیت خود را داشته باشد. این باعث نابودی تولید مثل در جامعه می‌شود، از این رو می‌بایست بصورت جمعی در صدد پیاده کردن نقش‌های سنتی بود. اما این کار دیگر سنت نبوده بلکه ایجاد اتمسفری اجباری است که در آن مرزهای جنسیت از خارج تعیین شده و مردان از حقوق ویژه‌ای در تسلط بر زنان برخوردارند - آنچه را که من گاهی “مالکیت فرضی” می‌نامم.

بسیاری از خودکامگان و جریانات راست گرای پوپولیستی در سال‌های اخیر از طریق دفاع از این مالکیت فرضی مشغول بسیج‌اند. بحث بر سر آن است که این ساختار مالکیتی را حفظ کنند - گاه صرفا به صورت سمبلیک و اغلب در سطح برخورداری از حق دست اندازی مردانه بر جسم زنان و در زمینه سقط جنین و تمام عمر. در این حال، هنگامی که نه تنها از این مالکیت فرضی دفاع شده و آنرا زنده نگهمیدارند، بلکه دست به نابودی هم می‌زنند، از نگاه من در اینجا از مرزهای فاشیسم نیز عبور شده. یعنی زمانی که زن از خود دفاع کرده و در این خواست تملک خللی وارد نماید، می‌بایست از بین برود. به این صورت ترور راست‌ها عمل می‌کند، و اکنون آلمان را نا امن می‌کند، که در گفتمان جریان Incel-Faschismus„” که گوئی زنان کمتر به آنها توجه می‌کنند، تشویق به تجاوز جنسی می‌شوند. و حرف “Z” به این معناست که اوکرائینی‌ها نه تنها می‌بایست زیر دست، بلکه نابود شوند.

خانم ردکر در جواب اینکه به نظر می‌رسد شما حدس می‌زنید که در پشت جنگ پوتین یک منطق اجتماعی نهفته باشد، می‌گوید: الگوی دکترین اویرآسیا که با یک ایدئولوژی فاشیستی پیوند می‌خورد در عمق نحوه زندگی ما ریشه دارد. حاکمیت بر کالا به معنای برخورداری از حق سوء استفاده و تسلط مطلق در بطن مالکیت، نحوه و روش ما را که چگونه در سرمایه داری – و همچنین سرمایه داری دولتی در سوسیالیزم واقعا موجود – نیازهای زندگی مان را با هزینه موجودات دیگر بر آورده می‌کنیم، سازماندهی می‌کند... اما آنچه نو است اینکه ما امروز بطور قطع می‌دانیم که هزینه حفظ زندگی معمولی خویش در آینده بر نابودی مبانی حیاتی استوار است. با توجه به این آگاهی، پدرسالاری نفتی پوتین حداقل تا حدی از قطعیتی برخوردار است که نشان می‌دهد در قبال بکارگیری زور آلترناتیو دیگری موجود نیست که از بهره گیری مفرط از منابع شروع شده و دامنده‌اش به فاشیسم در قبال شهروندان می‌رسد.

نامبرده ضمنا خاطرنشان می‌کند که خشونتی که روسیه در اوکراین اعمال می‌کند مشابه خشونتی است که در جنگ‌های استعماری و ضد انقلابی اواخر قرن نوزدهم، شکست آلمان در کمون پاریس و انسان کشی در مستعمره‌های آلمانی‌ها در هرورو و ناما بین سال‌های ۱۹۰۴ الی ۱۹۰۸ انجام شد. و از این نتیجه می‌گیرد که امیدی به جنگ‌های غیر وحشیانه نمی‌‌توان داشت...

خانم ردکر در جواب این پرسش که خودکامگی پدرسالارانه، استفاده از شبح دشمن در اوکراین، بهره گیری مفرط از منابع جهت تامین هزینه جنگ و اشتیاق به نابودی که بطور خلاصه به معنای بهره کشی از انسان و طبیعت است که پوتین آن را به حد افراط رسانیده و شما آنرا در سرمایه داری متاخر زمان حال مورد انتقاد قرار می‌دهید، می‌گوید ... من بر این باور اصرار دارم که در مبانی اعمال زور مشابهت‌هائی وجود دارد شامل تملک ما بر منابع – تملک اویر آسیائی بر مناطق و نظم جنسیتی. علاوه بر این مشابهت‌هائی هم مابین گفتمان نیروهای راست رادیکال و ایدئولوژی روسی – شبح دشمن سازی در اینجا و آنجا وجود دارد و کمک‌های مادی و لجستیکی که نیروهای فاشیست در کشورها از روسیه دریافت می‌کنند، از جمله به ماری لوپن در مبارزات انتخاباتی و یا پلاتفرمی که همکاران دوگین در زمینه مرتبط کردن نیروهای راست جهانی تحت عنوان کنگره جهانی خانواده (World Congress of Families).

وی در پاسخ به این پرسش که جنگ را چگونه می‌توان پایان داد، می‌گوید: من مانند بسیاری امیدوارم که جنگ به زودی و با نتیجه مثبت به نفع اوکرائینی‌ها پایان پذیرد. اما اینکه تمام شود و یا این که واقعا تمام شود زمانی میسر خواهد شد که تملک پدرسالارانه نفتی را در کل پشت سر گذارده باشیم. و در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان از بروز آن جلوگیری نمود و چه تحولات اجتماعی از نظر شما ضروری به نظر می‌رسند، می‌گوید: مدت مدیدی است که گذر در استفاده از انرژی‌های فسیلی ضروری است. اما این احساس نامطلوبی است که اینکار با شروع جنگی توسط پوتین آغاز شود. به همین میزان باعث شگفتی است که در این کشور (آلمان) ابتدا پس از ۱۰۰.۰۰۰ کشته بر اثر پاندمی، نظام بهداشتی در پی خواسته‌ها و نظر کارشناسان متوجه ضرورت توجه به شاغلین این رشته می‌شود.

در آخر آنچه که در زمینه مبارزه با هرنوع فاشیسم می‌توان گفت این که در تجربه تاریخی این کار جز با بسیج عمومی نیروهای دموکرات و کنار نهادن اختلافات و سعی در خشکاندن منابع مالی و جدا کردن نیروهای حامی آن و یاری رساندن به نیروهای فعال عملی نیست.

———————————————
زیرنویس‌ها:

1- Was ist „z-Faschismus“, Eva von Redecker
2- Impulse für 2023, philosophie Magazin, Sonderausgabe Nr. 23, Philomagazin Verlag

۳- نگارنده این نوشتار همان زمان اثری در زمینه فاشیسم در ایران انتشار داد لیکن مورد استقبال نیروهای سیاسی آن زمان قرار نگرفت، چرا که آنها خمینی را ضد امپریالیسم دانسته و همکاری با او را توصیه می‌نمودند: “مقدمه‌ای بر جامعه شناسی و روانشناسی فاشیسم”، مسعود کریم‌نیا، ۱۳۵۹، تهران، انتشارات روزبهان. این اثر در اینترنت قابل مطالعه است.
۴- LGBTQ و یا LGBTI در حوزه زبان آنگلیسی مخفف لغات هم‌جنس‌گرایان زن و مرد و دوجنسیتی‌ها و هویت جنسی و جهت‌گیری جنسیتی است که با هویت دو جنسی‌ها متفاوت است.
۵- واژه جندر لغتی است انگلیسی برای جنسیت. این واژه برخلاف واژه سکس که در زمان تولد و بر اساس ویژگی‌های جسمی مشخص می‌شود، جندر جنسیت را از نظر اجتماعی و احساس و لمس فردی بیان می‌کند.


نظر خوانندگان:


■ به آقای کریم‌نیا، با درود و سپاس از مقاله مفیدتان! نگاهی به شاخه‌های مختلف دین مسیحیت، نشان از این دارد که شاخه ارتدوکس آن، بسیار بنیادگرا، شاخه کاتولیک آن، کمی بازتر و بردبارتر، و شانه پروتستان آن، بیشتر بازتر و متحمل‌تر است. واژه «پروتست» هم بمعنای «اعتراض و ابراز مخالفت» است. می‌دانیم که در روسیه شاخه « ارتدوکس مسیحیت» ریشه‌دار است. پوتین هم با کلیسا و کشیش‌های ارتدوکس رابطه تنگاتنگی دارد، و این کلیسا هم به عنوان یکی از ارکان قدرت پوتین عمل می‌کند. شاخه ارتدوکس، هم همانند شیعه در اسلام، نسبت به شعائر دینی و رابظه زن و مرد، و حس مالکیت و مرد سالاری، متعصب و نابردبار و سختگیر است. همین حالا در کشور خودمان، شاهد هستیم که این حکومت خونریز، با چه شقاوت و بیرحمی کشتار می‌کند. پرسشم اینست که نقش مذهب ارتودوکس را در فاشیسم مافیای پوتین در اعمال قدرت در روسیه، چگونه می بینید؟
ایام بکام! حسن نکونام


■ با درود آقای نکونام گرامی
با تشکر و در پاسخ به پرسش شما بگویم که اطلاعات بنده اطلاعات ویژه ای در مورد کلیسای روسیه ندارم، جز این که در برنامه ای تلویزیونی شنیدم که اسقف اعظم آن خود از الیگارش های روسیه است و پوتین هم گاه در مراسم آن شرکت می کند و از قرار یکبار چهت روحیه دادن به سربازان به مناطق اشغالی در اوکراین رفته.. ضمن این که اگر این فرد مخالف با پوتین می بود، دیده‌ایم که مانند بقیه الیگارش‌ها سرش زیر آب بود.
علاوه بر این ها هواداری کلیسای روسیه از پوتین به این دلیل قطعی است که کلیسای اوکراین سابقا با کلیسای اوکراین همپیمان و مراسم آنها مشترک بود. از جمله آنها کریسمس را در ششم ژانویه جشن می گرفتند. اما امسال کلیسای اوکزاین برای اولین بار در مخالفت کرسمس را در 24 دسامبر یعنی مانند کشورهای غربی برگزار نمود.
در کنار این بحث در هیچ جریان فاشیستی و دیکتاتوری، نهادهای هیچ مذهبی چه مسیحی و چه مسلمان و ختی بودائی‌ها (به عنوان نمونه در میانمار) با فاشیسم نه تنها مبارزه و حتی مخالفت ننموده، بلکه بالعکس همکاری نیز کرده اند! در فاشیسم هیتلری هم چز چند کشیش با نازیسم مخالفت نکردند. بر این اساس و تجربه ها اساسا فلسفه تاریخی ایجاد نهادهای دینی روشن شده و رهنمون این امر و اصل می شویم که نگارنده در نوشتاری تخت عنوان ” ادیان فقاهتی و ادیان فرهنگی و تفاوت آنها ” که چندی پیش در ایران امروز انتشار یافت آنرا توضیح داده‌ام.
کریم‌نیا




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024