لیلا میرغفاری توسط اطلاعات سپاه احضار و بازجویی شد

لیلا میرغفاری، فعال مدنی، امروز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ماه، به اطلاعات سپاه تهران احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. وی پس از چند ساعت بازجویی آزاد شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، خانم میرغفاری با انتشار مطلبی در این خصوص اعلام کرد که امروز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ماه به یکی از دفاتر این نهاد امنیتی احضار و در رابطه با انتشار مطالبی در خصوص “نیکا شاکرمی، توهین به ولی فقیه و زمین خواری صدیقی” مورد بازجویی قرار گرفته و ساعاتی بعد آزاد شده است.

این فعال مدنی همچنین نوشت که بازجویان به وی گفته‌اند، “در صورت ادامه فعالیت در فضای مجازی بازداشت خواهد شد.”

لیلا میرغفاری پیشتر در تاریخ ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات به دنبال جان باختن مهسا (ژینا) امینی، در مقابل بیمارستان کسری بازداشت و به پلیس امنیت تهران منتقل شده بود. وی نهایتا در تاریخ ۲۸ شهریورماه همان سال، با تودیع وثیقه آزاد شد.

این فعال مدنی در مهرماه ۹۸ نیز توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در تاریخ ۱۳ آذرماه ۱۳۹۸ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی “اجتماع و تبانی” به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در بهمن ماه ۹۸ توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.

خانم میرغفاری پیشتر در سال ۹۷ نیز توسط دادگاه مجتمع قضایی ارشاد در ارتباط با حمایت از مخالفان حجاب اجباری به پرداخت جریمه نقدی به مبلغ ۳۲ میلیون و دویست هزار ریال معادل ( ۳ میلیون و دویست و بیست هزار تومان) محکوم شده بود.

لیلا میرغفاری در طول دوره محکومیت خود چند بار به صورت اجباری به بیمارستان روانپزشکی امین آباد (رازی) اعزام شده بود.

‌روایت میرغفاری از احضار خود:

«امروز احضار شدم به یکی از دفترای سپاه.

مدتی دم در نگهم داشتن و بعد گفتن بیا داخل این دفتر متفاوت دفترای دیگه بود و آدم رو می‌ترسوند.
بازجویی شروع شد .
چرا توهین به ولی فقیه کردی؟
چرا از نیکا شاکرمی نوشتی و جریان سازی کردی؟
تو علیه اقای زمین خوار صدیقی جریان راه انداختی.
چرا با زندانیان ارتباط و تماس داری؟
و منم مات نگاه می‌کردم که جای مجرم و معترض عوض شده.
صدیقی زمین‌خواری کرد من باید جواب بدم.
بالاخره حالم بد شد، نفسم بالا نمی‌آمد، تپش قلب شدید، باید دارو می‌خوردم با کلی تماس تلفنی مجوز گرفتن که داروهام رو از کیفم بیارن اتاق بازجویی بهم بدن ...
شروع کردن:
به مادر مریضت فکر کن
به پسرت فکر کن
به خدا فکر کن
کم بدبخت نیستی بدبختی‌تو بیشتر نکن با زندان
ادامه بدی به زودی بازداشت میشی.

جواب من به شما یک کلمه هست نه نه نه
اتفاقا چون به مادرم پسرم فکر می‌کنم به مبارزم ادامه میدم.
اشکال نداره که مزد من و سهم من از این راهی که خیلی ها جان از دست دادن زندان باشه.
دست از ستمگری ادم ربایی تهدید و اعدام زندان بهترین فرزندان این سرزمین بردارید به فکر حل مشکلات معیشتی مردم باشید.

به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد.»