يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
باراک راوید / آکسیوس
ارتش ایالات متحده صبح یکشنبه به وقت محلی به تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان حمله هوایی انجام داد.
رئیس جمهور ترامپ در یک سخنرانی تاریخی از کاخ سفید، این عملیات را «موفقیت نظامی چشمگیری» خواند و ادعا کرد که سایتهای کلیدی غنیسازی اورانیوم ایران «به طور کامل و مطلق نابود شدهاند.»
ترامپ در حالی که ونس، معاون رئیس جمهور، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه و پیت هگست، وزیر دفاع در کنارش بودند، گفت: «ایران، قلدر خاورمیانه، اکنون باید صلح کند.»
ترامپ هشدار داد: «این وضعیت نمیتواند ادامه یابد. یا صلح برقرار خواهد شد یا فاجعهای برای ایران رخ خواهد داد که بسیار بزرگتر از آن چیزی است که در هشت روز گذشته شاهد آن بودهایم.»
چرا مهم است: تصمیم ترامپ برای مداخله مستقیم در حمایت از تلاش اسرائیل برای برچیدن برنامه هستهای ایران، نشاندهنده تشدید تاریخی تنش در خاورمیانه است.
این مداخلهای مملو از خطرات و عدم قطعیت است ـــ مداخلهای که ترامپ و بسیاری از اسلافش، از جمله از طریق دیپلماسی با ایران، سعی در اجتناب از آن داشتند.
این حمله که در نهمین شب جنگ بیسابقه بین اسرائیل و ایران رخ داد، میتواند انتقام تهران را علیه سربازان و تأسیسات نظامی ایالات متحده در سراسر منطقه برانگیزد.
ترامپ در سوشال تروت نوشت: ”هرگونه تلافیجویی ایران علیه ایالات متحده آمریکا با نیرویی بسیار بزرگتر از آنچه امشب شاهد آن بودیم، پاسخ داده خواهد شد.”
خبرهای داغ: ترامپ در سخنرانی خود در شب شنبه گفت که هدف از این حملات، نابودی ظرفیت غنیسازی هستهای ایران و متوقف کردن “تهدید هستهای از سوی حامی شماره یک تروریسم دولتی” بوده است.
ترامپ از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تشکر کرد: “ما به عنوان تیمی کار کردیم که هیچ تیمی قبلاً هرگز کار نکرده است و ما راه زیادی را برای از بین بردن این تهدید برای اسرائیل پیمودهایم.”
ترامپ هشدار داد که ایالات متحده هنوز اهداف زیادی در ایران دارد و اگر صلح با جمهوری اسلامی «به سرعت برقرار نشود»، ارتش «ظرف چند دقیقه آنها را از بین خواهد برد».
پشت صحنه: ترامپ عصر شنبه با تیم امنیت ملی خود در اتاق وضعیت کاخ سفید دیدار کرد.
یک مقام اسرائیلی گفت که دولت ترامپ پیش از حملات ایالات متحده به ایران، اسرائیل را مطلع کرده است. یک مقام کاخ سفید به اکسیوس گفت که ترامپ پس از عملیات با نتانیاهو صحبت کرده است.
یک مقام ارشد دیگر اسرائیلی به اکسیوس گفت که از بمبافکنهای رادارگریز B2 برای این حمله استفاده شده است.
روی دیگر سکه: سازمان انرژی اتمی ایران حمله به سه سایت هستهای را تأیید کرد و «دشمن آمریکایی» را به خاطر «عمل وحشیانهای که با قوانین بینالمللی مغایرت دارد» محکوم کرد.
این سازمان اعلام کرد که «علیرغم توطئههای شیطانی دشمنانش»، ایران از ادامه توسعه صنعت انرژی هستهای ملی خود منصرف نخواهد شد.
آنچه آنها میگویند: ترامپ در سخنرانی خود گفت: «۴۰ سال است که ایران میگوید «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل». آنها مردم ما را کشتهاند، بازوهایشان را منفجر کردهاند، پاهایشان را با بمبهای کنار جادهای منفجر کردهاند.»
او با اشاره به فرمانده نظامی ایران که دستور ترورش را در دوره اول ریاست جمهوریاش داده بود، ادامه داد: «صدها هزار نفر در سراسر خاورمیانه و سراسر جهان در نتیجه مستقیم نفرت، خود جان خود را از دست دادهاند. به ویژه، بسیاری از آنها توسط ژنرال قاسم سلیمانی کشته شدهاند.»
ترامپ گفت: «من مدتها پیش تصمیم گرفتم که اجازه ندهم این اتفاق بیفتد. این وضعیت ادامه نخواهد یافت.»
نتانیاهو در ویدئویی که به زبان انگلیسی منتشر شد، گفت: «من و رئیس جمهور ترامپ اغلب میگوییم: «صلح از طریق قدرت. اول قدرت میآید، سپس صلح میآید. و امشب، رئیس جمهور ترامپ و ایالات متحده با قدرت زیادی عمل کردند.»
در روزهای منتهی به حمله، ترامپ و تیمش به طور فزایندهای متقاعد شدند که دیپلماسی مسیر خود را طی کرده است ـــ و اقدام نظامی برای از بین بردن برنامه هستهای ایران ضروری است.
رئیس جمهور روز پنجشنبه علناً اعلام کرد که “در دو هفته آینده” تصمیمی خواهد گرفت تا به ایران فرصت نهایی برای مذاکره بدهد، اما آمادهسازیها برای حمله در آخر هفته سرعت گرفت.
چندین بمبافکن رادارگریز B2 ـــ که قادر به حمل بمبهای سنگرشکن ۳۰۰۰۰ پوندی هستند ـــ روز شنبه در حال حرکت به سمت غرب در سراسر اقیانوس آرام شناسایی شدند، زیرا گمانهزنیها مبنی بر حمله ایالات متحده به فردو افزایش یافته بود.
ترامپ علناً ظرفیت اسرائیل برای حمله به تأسیسات زیرزمینی را به تنهایی زیر سوال برده بود و روز جمعه گفت: “آنها میتوانند از یک بخش کوچک عبور کنند، اما نمیتوانند خیلی عمیق نفوذ کنند.”
پشت صحنه: ترامپ، که پایگاه “اول آمریکا”ی او در مورد پیوستن به جنگ اسرائیل به شدت دچار اختلاف شده است، در یک موضع ثابت قدم مانده است: ایران هرگز نباید اجازه دستیابی به سلاح هستهای را داشته باشد.
او هفته گذشته آخرین تلاش خود را برای جلوگیری از مداخله ایالات متحده انجام داد و با میانجیگری رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، در استانبول، دیداری پشت پرده با مقامات ایرانی انجام داد.
ترامپ مایل بود استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید و ونس، معاون رئیس جمهور، را بفرستد ـــ یا حتی در صورت لزوم خودش در مذاکرات شرکت کند.
اما این تلاش زمانی به شکست انجامید که علی خامنهای، رهبر ایران، که از ترس ترور اسرائیل پنهان شده بود، نتوانست برای صدور مجوز این دیدار با او تماس بگیرد.
از آن زمان، ایران از تعامل مستقیم با ایالات متحده خودداری کرده است، مگر اینکه اسرائیل حملات خود را متوقف کند. ترامپ که اکنون متقاعد شده است که هیچ توافقی امکانپذیر نیست، به نظر میرسد که گزینه نظامی را که زمانی امیدوار بود از آن اجتناب کند، پیش برده است.
پیام ترامپ در سوشال تروت:
«ما حمله بسیار موفق خود به سه سایت هستهای در ایران، شامل فردو، نطنز و اصفهان را تکمیل کردهایم. همه هواپیماها اکنون خارج از فضای هوایی ایران هستند. بار کامل بمبها روی سایت اصلی، فردو، ریخته شده است. همه هواپیماها بهسلامتی در حال بازگشت به خانه هستند. تبریک به جنگجویان بزرگ آمریکایی ما. هیچ ارتش دیگری در جهان نمیتوانست این کار را انجام دهد. اکنون زمان صلح است! از توجه شما به این موضوع سپاسگزارم.»
جزئیات حمله نظامی آمریکا به تأسیسات هستهای ایران
یک مقام آمریکایی بامداد امروز در گفتوگو با شبکه خبری سیانان از جزئیات حمله نظامی ایالات متحده به مراکز هستهای جمهوری اسلامی ایران پرده برداشت.
براساس این گزارش، نیروی هوایی آمریکا با استفاده از ۶ فروند بمبافکن رادارگریز B2، تعداد ۱۲ بمب فوقسنگین موسوم به «سنگرشکن» را بر روی سایت هستهای پرتاب کرد.
همچنین زیردریاییهای نیروی دریایی آمریکا ۳۰ فروند موشک کروز TLAM را بهسمت تأسیسات نطنز و اصفهان شلیک کردند.
انبیسی نیوز هم بهنقل از مقامهای آمریکایی گزارش داد که نیروی دریایی ایالات متحده ۳۰ موشک تاماهاوک را از زیردریاییها به سمت اهدافی در ایران شلیک کرد.
طبق ادعای مقام آمریکایی مذکور، یک B2 دیگر نیز دو بمب سنگرشکن را مستقیماً به سوی نطنز پرتاب کرد.
تیم ترامپ در اتاق بحران کاخ سفید:
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
امکان گذار به دموکراسی در ایران با مداخلهی خارجی: تحلیلی فرهنگی-سیاسی
جنگ کنونی بین اسراییل و ایران، نه جنگ مردم ایران و نه مردم اسراییل است. این جنگی است که زمینههای سیاسی و مادی آن از سوی رژیم جمهوری اسلامی سالیان سال برنامهریزی شده است. ایران تنها کشوری است، که حتی یک روز تعطیل به نام روز قدس با هدف نابودی اسراییل دارد. رژیم ایران با تحریکهای مداوم در منطقه و حمایت از سازمانهای تروریستی و بدتر از آن، به طور مخفیانه غنیسازی اورانیوم، با آگاهی تمام ریسک یک جنگ همه جانبه با کشوری که خواهان نابودی آن است را پذیرفت. اکنون این مردم ایران هستند، که هزینههای بزرگ آن را میپردازند.
کم نبودند هشدارهای بینالمللی و کم نبودند هشدارهای بسیاری از شخصیتهای ایرانی، که دست از دشمنی و مخفی بازی در غنیسازی بردارد. ولی رژیم با ایدئولوژی کور و دشمنسازی دو دستی به آغوش جنگ رفت. ما به عنوان ایرانی باید قبل از همه این رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را که دشمن اصلی مردم ایران و مردم دنیاست، مسئول فاجعه کنونی ببینیم. اینکه در فلسطین یا غزه چه میگذرد، برای مردم و منافع ملی ایران اهمیتی ندارد. چه سرمایههای بر باد رفتهی این رژیم برای جنگهای نیابتی در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن از ملت ما درذیده و چه خونهایی برای هیچ جاری شده.
این جنگ از نظر همه محکوم است. اساسا کسی نیست که جنگ را خوب بداند و آن را محکوم نکند. ولی به دلایلی که عنوان شد، امروز این صحنه جنگ یک واقعیت تلخ است. به عنوان ایرانی باید در این راستا بیاندیشیم، که از این مخمصه رژیم چگونه میتوان خارج شد و از بدترین شرایط، بهترین فرصت را برای تغییر جدی دریافت. امروز در بخشی از اپوزیسیون و نخبگان که عمدتا از نسل انقلاب ۵۷ هستند، به حدی در سیاست اسرائیلستیزی تندروی کرده، که خود را به دامان ج. ا. میاندازند و حتی از او حمایت میکنند. فارغ از اینکه حتی در همین بحبوحه کم نیستند عوامل رژیم، که به کشتاری بدتر از کشتار سال ۶۷ پس از جنگ کنونی پا میفشارند. باید پراگماتیک بود و از این فرصتی که به زودی میتواند در ایران به خلاء قدرت بیانجامد، بالاترین استفاده را کرد.
در بیشتر نظریههای سیاسی رایج، گذار به دموکراسی امری درونزا تلقی میشود. بسیاری بر این باورند که دموکراسی تنها زمانی میتواند پایدار و ریشهدار شود که از دل خواست جمعی، نهادسازی تدریجی، و بلوغ سیاسی مردم یک سرزمین بجوشد. با اینحال، تجربهی برخی کشورها نشان داده که در شرایط استثنایی، دخالت خارجی – حتی نظامی – میتواند بهعنوان یک عامل تسریعکننده عمل کرده و فرایند گذار به دموکراسی را امکانپذیر سازد. ایران یکی از همان شرایط استثنایی را دارد که در آن، دخالت خارجی نه لزوماً بهمعنای نقض استقلال ملی، بلکه میتواند عامل رهایی از یک ساختار استبدادی مزمن تلقی شود.
جامعهی ایران دارای تاریخی غنی از جنبشهای آزادیخواهانه و دموکراتیک است. از انقلاب مشروطه در آغاز قرن بیستم تا جنبش ملی شدن صنعت نفت، از انقلاب ۵۷ تا جنبش سبز، و از اعتراضات آبان ۹۸ تا جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سالهای اخیر، همواره نشانههایی از ارادهی مردم برای زیست در جامعهای قانونمدار، آزاد، و مردمی دیده شده است. این تجربهها نه تنها ریشهی ناآگاهی سیاسی را از میان بردهاند، بلکه نشان دادهاند که مردم ایران بهخوبی میان مفاهیمی چون وطندوستی، استقلال، و استبداد تمایز قائل میشوند.
در طی دهههای گذشته، بهویژه پس از سرکوب خونین جنبشهای مردمی و نهادینه شدن سلطهی نهادهای امنیتی و مذهبی، شرایطی ایجاد شده که در آن خواست مردم برای تغییر دیگر توان و امکانی برای بروز مؤثر ندارد. در چنین وضعیتی، ابزارهای سنتی مقاومت مدنی یا اصلاح درونساختاری کارایی خود را از دست دادهاند. دستگاه حاکم نه تنها به هیچگونه اصلاح واقعی تن نمیدهد، بلکه با سرکوب سیستماتیک، سانسور مطلق، و کنترل همهجانبهی فضای عمومی، هر نوع تلاش مدنی را خنثی میکند. در این بستر، طبیعی است که بخشی از جامعه به این نتیجه برسد که تنها یک «شوک بیرونی» میتواند این ساختار بسته و فاسد را در هم بشکند.
در چنین حالتی، اگر مداخلهی خارجی – به معنای فشار سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و حتی نظامی محدود و هدفمند – علیه ساختار قدرت و نه علیه مردم صورت گیرد، میتواند بهمثابه کاتالیزوری عمل کند که مسیر فروپاشی رژیم را هموار سازد. برخلاف کشورهایی چون عراق یا افغانستان که جامعهی مدنی شکنندهای داشتند و دخالت نظامی به هرجومرج و فساد گسترده انجامید، جامعهی ایران از بلوغ نسبی سیاسی، تحصیلات بالا، شبکههای ارتباطی قوی، و طبقهی متوسط آگاه برخوردار است. چنین جامعهای، در صورت باز شدن فضا، میتواند به سرعت نهادهای دموکراتیک را شکل دهد و گذار به حکمرانی مردمی را مدیریت کند.
نکتهی مهم آن است که مردم ایران بهخوبی از تفاوت میان اشغالگری و حمایت خارجی آگاهاند. شعارهایی چون «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» که در اعتراضات مردمی سرداده شده، گواه روشنی است بر اینکه افکار عمومی در ایران دیگر اسیر روایتهای رسمی دربارهی دشمن خارجی نیست. بسیاری از مردم، بهویژه جوانان، حمایت بینالمللی برای گذار از جمهوری اسلامی را نه دخالت در امور داخلی، بلکه همراهی با خواست ملی برای آزادی تلقی میکنند. همین تمایز اساسی است که ایران را از بسیاری از نمونههای دیگر جدا میکند.
بنابراین، برخلاف روایت غالبی که دخالت خارجی را همواره با استعمار و تجزیه و شکست گره میزند، میتوان گفت در مورد ایران، دخالت محدود و هوشمندانهی خارجی، در صورتی که با خواست مردم هماهنگ باشد، میتواند مسیری سازنده را رقم بزند. آنچه خطرناک است، نه دخالت خارجی به خودی خود، بلکه تحمیل نسخههای آمادهی دموکراسی بدون شناخت زمینهی فرهنگی و تاریخی جامعه است. ایران چنین زمینهای را دارد و فقط به فضای تنفس نیاز دارد؛ فضایی که سالهاست توسط حکومت مسدود شده و تنها شوکی بیرونی میتواند آن را باز کند.
شاید زمان آن رسیده باشد که در تحلیل دموکراسیسازی در ایران، واقعیتهای اجتماعی و سیاسی این کشور را بدون پیشفرضهای کلیشهای ارزیابی کنیم. مردم ایران دیگر آن مردم وابسته به حکومت یا فریبخوردهی تبلیغات رسمی نیستند. آنها از حکومت عبور کردهاند، اما برای گذار به آینده نیاز به پشتیبانی دارند. اگر جهان آزاد، بهویژه کشورهای دارای ارزشهای دموکراتیک، بخواهند در سمت مردم ایران بایستند، این حمایت میتواند نه تکرار تجربههای تلخ گذشته، بلکه آغاز فصل تازهای از دموکراسی واقعی در قلب خاورمیانه باشد.
■ دروود بر آقای طبری گرامی!
موجز و مختصر بدون شرح کشّاف. در باره سه نکته در مقاله شما، اشاره هایی مختصر میکنم و طول و تفصیلش را شما یا خوانندگان ارجمند میتوانند در کتابهایم مطالعه کنند.
۱- «در شرایط استثنایی، دخالت خارجی – حتی نظامی – میتواند بهعنوان یک عامل تسریعکننده عمل کرده و فرایند گذار به دموکراسی را امکانپذیر سازد.
۲- آنچه خطرناک است، نه دخالت خارجی به خودی خود، بلکه تحمیل نسخههای آمادهی دموکراسی بدون شناخت زمینهی فرهنگی و تاریخی جامعه است.
۳- در بیشتر نظریههای سیاسی رایج، گذار به دموکراسی امری درونزا تلقی میشود.»
همانطورر که نوشتهاید، ملّت ایران فعلا در شرایط استثنائی قرار گرفته است و دخالت بیگانگان – به حقّ و ناحقّ بودنش بحث ثانویست - میتواند امکانی باشد برای تحوّلات اساسی و بنیانی و آرزویی مردم ایران که قرنهای قرن است در پشت سدهای صخرهای حکومتگران جبّار تلنبار شدهاند و هیچگاه مجال بروز نداشتهاند. حقیقت این است که در وضعیّت سقوط کامل حکومت ولایی به نظر من باید کشورهای ذیل تا شکلگیری و ثبات سیستم کشورداری در ایران حتما بمانند و به حیث ناظر اوضاع، نقش ایفا کنند بدون هیچ دخالتی در تصمیمها و مشارکتها و مشاجرات گرایشهای مختلف ایرانی. کشورهایی که حتما باید حضور داشته باشند، آنهم تا زمانی که خود مردم ایران یا به عبارت دیگر، مجلس نمایندگان تعیین کند. کشورهای اروپایی مثل فرانسه، آلمان، ایتالیا و انگلیس و همچنین روسیه به هیچ وجه نباید حضور داشته باشند - به دلیل اینکه سیاستمداران این کشورها اهل مماشات با انواع و اقسام دیکتاتورها و مستبدّین از قدیم الایّام بودهاند و هنوزم هستند و مدام دنبال منفعتخواهیهای خودشان با ماسک نخنما شده حقوق بشر و چرت و پرتهای مشابه-؛ بلکه فقط کشورهایی مثل آمریکا و فنلاند و سوئد و سوئیس. دیگر هیچکس. سپس حضور نیروها و کنشگران ایرانی برای تشکیل مجلس موسسان و مجلس اقلیّتها میتوانند در تحت نظارت بی طرف نمایندگان کشورهای ناظر به همآوردی روی آورند و مردم بدون هیچ هراسی در انتخابات شرکت کنند.
مسئله نسخه های دمکراسی که محصول تجربیات فرهنگی و تاریخی و تامّلات فلسفی و فکری بیگانگان است، هر چقدر نیز جذاب باشند، دلیل بر آن نمیشوند که کاربرد اجرایی نیز در ایران داشته باشند. ما باید هنر دمکراسی ایرانی را از دل بُنمایه های فرهنگ و تجربیات تاریخی خودمان با تکیه به داربست تئوریهای دمکراسی برپاکنیم و به نیروی عقلانیّت و شعور و درایت و ذکاوت و بیدارفهمی خودمان اعتماد و اعتقاد راسخ داشته باشیم، اگر جدا و واقعا دلباخته آزادی و ارجکزاری به گوهر وجودی انسان هستیم. بعد از برافراشتن ساختارهای دمکراسی ایرانی به وجود داربستها هیچ احتیاجی نیست و میتوان به داد و ستد فکری و نظری در باره تئوریهای مختلف دمکراسی در مباحث اروپائیان با عنایت به تجربه ایرانی با دلاوری و گشوده فکری تمام سهیم شد. اینکه دیگران چه تاویلی از ایده دمکراسی داشته اند و چه آزمونهایی بر شالوده ایده های خود اجرا کرده اند، هیچ ربطی به ایران ندارد. ما باید تاویل خودمان را از ایده دمکراسی بیازماییم تا به چند و چون نظریات و تجربیات دیگران در عمل پی ببریم و سپس از راه سنجشگری به نتایج ارزشمند هم برای خودمان هم برای دیگران دست یابیم. بنابر این، حرف شما به هیچ وجه من الوجوه، جای چون و چرا ندارد که دمکراسی ایرانی باید بر شالوده شناخت زمینه های فرهنگی و تجربیات تاریخی مردم ایران، واقعیّت پذیر شود.
گذار به دمکراسی به معنای فروپاشی سیستمی و سپس عبور به سیستمی دیگر نیست؛ زیرا ایده دمکراسی اصلا و ابدا «سیستم» نیست؛ بلکه «وضعیّت» است. بسیاری از کنشگران تصوّر میکنند که دمکراسی، نوعی سیستم است که البته چنین نگرشی خطای محض است. دمکراسی وضعیّتی است که هر لحظه ممکن است متغیّر شود، اگر از چارچوب پرنسیپهایش خارج و خدشه پذیر شود. مسئله گذار به این معنا میتواند باشد که ما از وضعیّت باران و تگرگ و طوفان به «وضعیّت آسمان ابی و سبزه زار دلنشین» گذر و کوچ میکنیم. این مسئله وضعیّت را نمیتوان یک شبه ایجاد کرد؛ بلکه دقیقا در پروسه نظارت نمایندگان قدرتهای بیگانه که در ایران حضور دارند، میتوان گام به گام به واقعیّت پذیری اش تلاش کرد. زمانبر است، امّا اگر با رادمنشی و همکاری و همبستگی گرایشها و نقش مردم در نظر گرفته شود، میتواند خیلی خوب ثمربخش از آب در اید هرچند طولانی شود که البته زمانبر بودنش به رفتار و گفتار و کردار ایرانیان و همچنین گرایشها و تشکیلات مشارک منوط و ملزم است. من بیشتر از این توضیح نمیدهم و گمان کنم همین کفایت میکنه. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
شاد زیید و دیر زیید! / فرامرز حیدریان
■ آقای طبری گرامی! نظر شما عالی است، به شرط اینکه قابل اجرا باشد. حق با شماست که “دخالت محدود و هوشمندانهی خارجی، در صورتی که با خواست مردم هماهنگ باشد، میتواند مسیری سازنده را رقم بزند”. اما سؤال این است که یک کشور خارجی با چه انگیزه و امیدی “دخالت محدود و هوشمندانه” در ایران بکند؟ مثال: آمریکا در افغانستان دخالت کرد و سالهای متمادی دولت افغانستان امکان پایهریزی یک حکومت سالم و فراگیر را داشت، اما فقط یک حکومت فاسد و فرقهای از کار درآمد. آمریکا هیچ چشماندازی برای ثبات افغانستان ندید و از آنجا خارج شد. اما این تمام ماجرا نیست.
در صحبتهایی که امروزه با افغانهای مقیم آلمان میکنیم، تا حالا نشنیدهام کسی از دخالت آمریکا حمایت یا “تشکر” کرده باشد. بر عکس، اغلب شنیدهام که افغانها آمریکا را مسئول روی کار آمدن حکومت قرون وسطایی طالبان و بدبختی خود میدانند. نقش خودشان را نمیبینند. آیا ایرانیان “نمکشناس” هستند و قدر حمایت هوشمندانه خارجی را میدانند؟ بعید میدانم!
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ جناب قنبری گرامی، دو تجربه المان و ژاپن نشان دادند که میتوان با چنین دخالتی به دمکراسی رسید. پس از این همه سالها این دو کشور مدیون امریکا هستند. در مورد ژاپن حتی امریکا به جنایت تاریخی دست زد، ولی در درازمدت با این حال این کشور خود را بازیافت.
سپاس اسفندیار طبری
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
ندیدم قبل از تمدن هلنی کسی حرفی از آزادیهای شهروندی زده باشد. بنظرم از این شیوه زیست، فلسفه پدید می آید چون آزادی تفکر و تفکر آزاد اگر بخشی از حق شهروندی نباشد در نتیجه فلسفیدن، و به تبع آن دموکراسی، ناممکن است. اما شگفتی ماجرا اینجاست که جهانبینی یونانیان قدیم مجموعا بهشدت متاثر از جبرگرایی و قدرگرایی بود و این حس غالب بود که «سرنوشت/قضا و قدر» بر همه چیز احاطه دارد حتی بر خدایان. آری ظاهرا تناقض آشکار است ولی واقعا چنین بوده. انگار که این تناقض یکی از دلایل آغاز روند منتهی به دموکراسی بوده است.
این مفهوم به همین شدت و حدت در ایران باستان هم شناخته و مورد استناد بود. مثلا در رویارویی رستم و سهراب، فردوسی چنین سروده:
هژبر جهان سوز و نر اژدها / ز دام قضا هم نیابد رها
نبشته به سر بر دگرگونه بود / ز فرمان نکاهد، نه هرگز فزود
قضا چون ز گردون فروهشت پر / همه زیرکان کور گشتند و کر
و اگرچه در آغاز در ایران هم «سرنوشت/قضا و قدر» بر خدایان هم حکمروا بود ولی در نهایت «یزدان نادیده یکتا» بر سایر خدایان و مآلا بر سرنوشت هم حکمروا شد.
جالب است بدانیم که در قرن بیستم هم ماکس وِبِر این مفهوم را پروراند که سرمایهداری لیبرال شکوفایی خود را مدیون اخلاق پروتستانی است. سرمایهداری لیبرال خود مشوق نسخه مدرن آزادیهای شهروندی است چون بدون حداقلی از آزادیهای شهروندی، سرمایهداری لیبرال هم بیمعنی خواهد بود. در حالی که کالوین فقه پروتستانی خود را بر انکار اراده آزاد انسانی بنا میکند.
اگرچه میتوان اینطور هم گفت که این اخلاق پروتستانی نیست که باعث شکوفایی سرمایهداری لیبرال شد بلکه این سرمایهداری لیبرال است که نیازمند حداقلی از آزادیهای شهروندی است. در هر حال ما دوبار در تاریخ بشر، هم در یونان باستان هم در اروپای قرن بیستم، شاهدیم که از دل این تناقض جبر و اختیاری، دموکراسی زاییده شده، آن هم نه بهعنوان چیزی لوکس یا ارزشی اضافی و اشرافی، بلکه از لوازمات زندگی آزاد.
این مقدمه را گفتم تا برسم به وضع امروز کشور ما ایران. الان که در غربت و بهخاطر قطع اینترنت، در هفتمین روز جنگ ایران و اسراییل، بیخبر از وضع سلامتی اقوام و دوستان در ایران، این چند سطر را مینویسم و پناهی جز رسانههای خارج از ایران نمانده، شوربختانه ندیدم و نخواندم بهجز یک تحلیل شجاعانه و روشنفکرانه از وضع واقعا موجود.
یک عده کودکانه شادی میکنند و هورا میکشند انگار که بمب نقل و نبات است که بر سر مردم میریزد و یک عده هم هوار میکشند و واوطنا سرمیدهند انگار که قرار نبود و نیست که ما مردم هم فاعلیتی داشته باشیم.
اگر واقعا ملت به معنی ناسیون نیستیم و آحادی هستیم غیرضرور و تصادفی پس چرا این همه در رسانهها دست و پا میزنیم؟ اگر طرفدار آخوندها هستید حال به ضروت مسلمانیتان یا همدلی کمونیستیتان و نفرت مشترکتان از دموکراسی چرا شجاعت دفاع صریح از حکومت اسلامی را ندارید و نیتتان را در لفاف میهنپرستی پنهان میکنید؟ چون میدانید که سابقه نزدیک به نیم قرنه این حکومت همه استدلالهایتان را که بشود با آنها از اینها دفاع کرد باطل میسازد.
از طرف دیگر از آنهایی که میگویند حمله به حکومت حمله به ایران است ـــ بعضا بنظرم به اجبار، چون در داخل ایرانند ـــ میپرسم چه تضمینی هست که بعد از جنگ این ملاها همان را سر ما نیاورند که تا کنون آوردهاند. آیا در این بیش از چهل و پنج سال حتی یکبار به حرف مردم عادی گوش دادند؟ یک عذرخواهی ساده و واقعی از این همه جنایاتی که در حق مردم ایران مرتکب شدند بهعمل آوردند؟ همین الآن آیا دعوتی از مردم ایران کردند که به ایرانشان کمک کنند یا هنوز هم خود را صاحبان ایران به غنیمت گرفته شده میبینند و با مردم از بالا به پایین صحبت میکنند؟
چه تضمینی برای فردای بهتر دارید که با خلط مبحث ایران و حکومت بهدفاع از حکومت برمیخیزید؟ حکومتی که مستعدترین آدمهای مملکت را فقط به جرم ناخودی بودن از مملکت رانده یا به زندان انداخته یا کشته البته که الآن تنهاست.
آنها که در بوق و کرنا کردهاند که حمله خارجی دموکراسی نمیآورد بفرمایند تا کی باید در تبعید و زندان بپوسیم تا مگر ملاهای مسنتر از هشتاد سال دلشان بسوزد یک ذره دموکراسی به ما اعطا بفرمایند؟
مگر فرانسه با کمک انگلستان خود را از شر هیتلر نرهانید؟ پس الآن فرانسه دموکراسی ندارد؟ چرا فقط مثال لیبی و افغانستان را میزنید؟ آیا مردم خود را نمیپسندید که با مردم فرانسه مقایسه کنید؟
هیچ کس از خرابی مملکت خودش خوشحال نیست ولی شما بگویید چاره چیست؟ میبینم که ملاها هم جنگ با عراق را تحمیلی نامیدند هم جنگ با اسراییل را. انصافا آیا این حکومت اسلام نبود و نیست که باعث و محرک هر دو جنگ بود و هست؟
چرا با اینکه حریف میدان نبرد نیستند شرافتمندانه و با شروط قوی (البته با دخالت دادن حقوقدانان ایرانی که وجهه بینالمللی دارند و نیز برندگان ایرانی جوایز نوبل و امثالهم) تسلیم نمیشوند تا شاید بتوان با تمثیلی از مدل ژاپنی یا آلمانی مملکت را نجات داد و از کشتار و ویرانی بیشتر جلوگیری کرد؟ به این ترتیب و با مشارکت در نجات ایران شاید مقداری از خشم آتی مردم را فرونشانند و مقداری ترحم مردم را بخرند که نکنند با آنها آنچه را که با صدام و قذافی کردند.
با همه تلاشهایی که در قلع و قمع مردم نامومن بخود کردند هنوز هم آسمان ایران پرستاره است. هنوز در تبعید و زندان هستند آدمهای روشنفکر و توانمندی که میتوانند ایران را دوباره بسازند. شرطش این است که قبل از همه روشنفکران ما شجاع و مستقل باشند و دست از دشمنی کور با هر چه غربی و کلیمی است بردارند.
مردم ایران با دنیا دشمن نیستند و بهشت زمینی را بر بهشت آسمانی ترجیح میدهند.
■ آقای مظفری عزیز. تلاش فکری شما برای پیدا کردن یک راهحل برای جنگی که گریبان ما را گرفته قابل ستایش است. من چون خودم یک روشنفکر سالخورده ایرانی هستم و بد و خوب دنیا را تجربه کردهام به خودم اجازه میدهم که شما را مأیوس کنم: ما روشنفکران ایرانی (به عنوان یک مجموعه)، نه شجاع هستیم، نه مستقل. اشارهام به جمله شماست:«... روشنفکران ما شجاع و مستقل باشند و دست از دشمنی کور با هر چه غربی و کلیمی است بردارند».
البته که برای مستقل فکر کردن، احتیاج به شجاعت نیز هست. چندین دهه است که مدام از اتحاد سخن گفتهایم. آنچه تاکنون صورت نگرفته، به چه دلیل اکنون صورت خواهد گرفت؟ منظورم “اتحاد” برای نجات ایران است. تجربه من این فرمول است: برای “حمله” باید کمی خوشبین بود، اما برای “دفاع” باید کمی بدبین بود. دلیل آن واضح است: اگر حمله شکست بخورد، فاجعه محدودتر است نسبت به زمانی که دفاع شکست بخورد و همه چیز فرو بریزد. ما ایرانیان اکنون باید در مقابل بیکفایتی، بیمسولیتی، و بدخواهی ج.ا. از خود دفاع کنیم. بنابراین لازم است کمی بدبینانه اوضاع را ارزیابی کنیم و با ضریب اطمینان بالاتر نیروی مبارز فراهم کنیم. هنوز یکی دو هفته زود است قضاوت کنم، اما نظر بدبینانه من این است که ممکن است ایران دچار وضعیتی شبیه نوار غزه شود: جنگ و ویرانی، مرگ و فقر بیپایان! مردم غزه نمیتوانند خود را از زیر یوغ حماس خلاص کنند. اکنون کمی زود است، اما شاید تنها راه نجات، جنگ داخلی باشد.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ از اینکه نظرتان را با خوانندگان در میان گذاشتید ممنونم. همین خود شجاعت روشنفکرانه است. نظرتان را میفهمم. وقتی طرف مقابلتان اصلا و ابدا اهل منطق و مذاکره نیست و فقط خود را برحق مطلق میداند و دیگران را مشمول اقتلوا المشركين حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ شاید فقط (شروع به) جنگ و انقلاب او را مجبور کند به حرف شما گوش دهد. من بر این باورم که این مرحله شروع شده و پیشنهاد من ختم خونریزی و تخریب در این مرحله و آغاز یک توافق در چارچوب حقوق بین الملل است که در آن صدای مردم ایران و نگرانیهای همسایگان نیز لحاظ شده باشد و اگر کمی درایت از همه طرفها به خرج داده شود شاید برگزاری یک رفراندوم زیر نظر مقامات بین المللی. در این صورت با حداقل خونریزی و خرابی مردم فرصتی پیدا میکنند انتخاب سرنوشت سازشان را داشته باشند.
باز هم ممنون از شما. مظفری
■ جناب مظفری، با درود و تشکر از مقاله دلسوزانه شما.
اجازه دهید با نظر شما در مورد تاثیر بیش از اندازه شجاعت و استقلال روشنفکران (البته ممکن است در تعریف روشنفکر اختلاف نظر داشته باشیم) در نجات ایران در این شرایط خطیر مخالفت کنم. در بحرانهای بزرگ اجتماعی-اقتصادی-سیاسی این نه روشنفکران بلکه تکنوکراتهای توانمند و سیاستمداران برجسته (منظورم در اینجا دولت-ملت مردان است (Statesmen) و نه صرفا سیاست پیشگان Politicians) و نیز شخصیتهای بزرگ ملی و مردمی آگاه هستند که میتوانند کشور را از ورطه خطر نجات دهند و نه روشنفکرانی که طبعا مسئولیتی نیز در اداره کشور و یا رهبری آن نداشته اند. البته چه بهتر که تکنوکراتها و سیاستمداران کشور نیز روشنفکران آگاه و عمیقی باشند اما مهارتهای رهبری سیاسی و مدیریت اداری خود از ویژگیهای مهم اداره کشورها در دنیای معاصر است و ضرورتا روشنفکران واجد این مهارتها نیستند. برای مثال سارتر و فوکو هر دو از روشنفکران بنام فرانسه در دوران بعد از جنگ جهانی دوم بوده اند و میتوان آنها را روشنفکرانی شجاع و مستقل دانست اما آیا اینها می توانستند مانند ژنرال دوگل و یا میتران فرانسه را در آن دوره رهبری کنند؟ همین موضوع در مورد هابرماس و یا اندیشمندان مکتب فرانکفورت در مقابل اشمیت و کهل صدر اعظم های دوران جنگ سرد و اتحاد مجدد آلمان صدق میکند. البته روشنفکران شجاع و مستقل میتوانند با نظرات صائب خود به تصمیم گیری صحیح تکنونکراتها و سیاستمداران کمک کنند اما بنظرم انتظار رهبری کشور در شرایط بحرانی از روشنفکران مع الفارق است.
اما منظورم از اینکه یک سیاستمدار توانمند و مورد اعتماد مردم میتواند در شرایط کنونی کشور را از بحران نجات دهد چیست؟ رهبر سیاسی اپوزسیون را در نظر بگیرید که تا حدودی مورد اعتماد مردم بوده و دارای پایگاه مردمی باشد. هر گاه این سیاستمدار در مشاوره با تکنوکراتهای توانمند و با تجربه (از روابط بین المللی و وزارت خارجه گرفته تا مسائل امنیتی، اقتصادی و اجتماعی کشور) و نیز روشنفکران عمیق و اندیشمند برنامه عملی موثر و قابل قبولی برای رهایی کشور از این ورطه خطرناک و بازگرداندن صلح و آرامش و رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی کشور ارائه داده و بتواند این برنامه را به زبان ساده با توده های مردم کشور در میان بگذارد (که این خود قابلیت ها و مهارتهای بالایی میخواهد که رهبران سیاسی برجسته از آن برخوردارند) و آنها را متقاعد کند که با پشتیبانی و حمایت از او میتوان این برنام نجات ایران را عملی کرد، میتوان امیدوار بود که جامعه با سازماندهی مناسب معضل اقدام جمعی (Collective Action) را حل کرده و مسیر انحلال ج. ا. و استقرار یک دولت ملی دموکراتیک در ایران را هموار کند. مسلما حمایت و تائید روشنفکران شجاع و مستقل از برنامه عملی سیاستمدار یاد شده میتواند به گسترش پایگا مردمی و موفقیت سیاستمدار و استقرار دولت ملی دموکرات در کشور کمک زیادی بکند.
خسرو
■ جناب خسرو
نظرتان را عمیقا میفهمم و کاملا به آن احترام میگذارم. این جمله شما «اینکه یک سیاستمدار توانمند و مورد اعتماد مردم میتواند در شرایط کنونی کشور را از بحران نجات دهد» کاملا درست است و میتوانست مورد وثوق اکثریت باشد در صورتی که مصداق عینی آن با دو پیش زمینه توام میشد: «انتخاب توسط اکثریت مردم» و نیز «مطابقت برنامه اعلامی او با موازین اعلامیه حقوق بشر».
بنظرم برای رسیدن به فرمول شما پیشزمینه رفراندم بهترین لازمه است که مستلزم خونریزی هم نیست. اما در نبود سیاستمداری که قادر به ایجاد شرایط لازم برای برگزاری رفراندم باشد من نظرم بر استفاده مثبت از شرایط فراهم شده است و این است که شرط روشنفکران مستقل و شجاع را بر فرمول شما مقدم کردم تا زمینه پذیرش عمومی آن را فراهم کنند. این که کدام سیاستمدار مصداق عینی فرمایش شماست اگر با رفراندوم تعیین شود بعد از آن وقت مملکت کمتر درگیر خنثی کردن مخالفتهای بیانتهای جناحی خواهد شد. برای همین از روشنفکران خواستم شجاع و مستقل باشند و منافع درازمدت مملکت خود و فرزندان خود را در اولویت قرار دهند. بدون روشنفکران واقعا شجاع و مستقل، طرفداران ادیان زمینی و آسمانی یا قدرتهای بیگانه بار دیگر بر انتخاب مردم تاثیر خواهد گذاشت.
از شما بسیار ممنونم - مظفری
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
اریک ادلمن، روئل مارک گرشت و ری تکیه
فارن افرز، ۲۰ ژوئن ۲۰۲۵
* چگونه آمریکا و اسرائیل میتوانند زمینههای سرنگونی جمهوری اسلامی را فراهم کنند
راههای متعددی برای تغییر رژیم در ایران وجود دارد. در سال ۲۰۲۰، دو نفر از ما (ادلمن و تکیه) مقالهای در فارن افرز منتشر کردیم که در آن مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی را ترسیم کردیم. در آن زمان، فرض ما بر این بود که گزینه توسل به زور منتفی است و قدرتهای خارجی تنها میتوانند بهتدریج منابع قدرت رژیم را تضعیف کنند. اما حمله اسرائیل به ایران در ماه جاری، عنصر تازه و بیثباتکنندهای را وارد معادله کرده است؛ هرچند منطق بنیادین همچنان پابرجاست: در تمام موارد تغییر رژیم، پیششرطهای ضروری برای موفقیت این است که حکومت ضعیفتر و مردم جسورتر شوند.
در هفته گذشته، اسرائیل گامهای مهمی در راستای تحقق شرط نخست برداشته است. این کشور نهتنها تأسیسات کلیدی برنامه هستهای ایران را از کار انداخته، بلکه عملاً سر رهبری نظامی جمهوری اسلامی را نیز بریده است. تا لحظه نگارش این گزارش، اسرائیل به ۲۰ استان از ۳۱ استان ایران حمله کرده و دهها ژنرال و دانشمند را کشته است. با وجود این، داراییهای اقتصادی ایران را تا حد زیادی دستنخورده باقی گذاشته، هرچند به برخی تأسیسات تولید و توزیع نفت و گاز داخلی نیز حمله کرده است. منتقدان گفتهاند که هدف این عملیات اسرائیل، تغییر رژیم است، اما توصیف درستتر آن است که تغییر رژیم ممکن است پیامد جانبی این تهاجم نظامی باشد.
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اکنون بهطور کامل تحقیر شده است. او زمانی در خاورمیانه بهسان رهبری ظاهر میشد که به شکست آمریکا در عراق کمک کرده و اسرائیل را با گروههای نیابتی مرگبار محاصره کرده بود. او در برابر جامعه جهانی ایستاد و برنامه هستهای ایران را گسترش داد و کشور را در آستانه دستیابی به بمب اتم رساند. موفقیتهای منطقهای او، قدرتش را در داخل نیز تقویت میکرد. اما فروپاشی «محور مقاومت» ایران در شام و غزه، و کوبیدن بیامان جمهوری اسلامی توسط اسرائیل اکنون این پرسش را پیش میکشد که آیا این عقبگردها میتوانند زمینهساز ریشهکن شدن دیکتاتوری شوند؟
چنین احتمالی وجود دارد، اما اسرائیل برای درهم شکستن دستگاه سرکوبگر حکومت مذهبی ایران، باید کار بسیار بیشتری انجام دهد—آن هم بدون آنکه عملیات نظامیاش به کشتار گسترده غیرنظامیان، بهویژه زنان و کودکان، منجر شود.
رژیم به زانو درآمده
در بیش از چهار دههای که جمهوری اسلامی در قدرت بوده، با شورشهای مردمی متعددی مواجه شده است. در هر دهه، بخشی از یک طبقه اجتماعی از ائتلاف انقلابی جدا شده است. دانشجویان و لیبرالها نخستین گروهی بودند که اندکی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از این جریان فاصله گرفتند. سپس، بخشهایی از طبقه متوسط در جریان جنبش سبز سال ۲۰۰۹ از حاکمیت روی برتافتند، و سرانجام در اواخر دهه ۱۳۹۰، طبقه کارگر فقیر که ادعا میشد انقلاب به نام آنها بوده، از حکومت برید. جمهوری اسلامی همیشه موفق شد این خیزشها را سرکوب کند. هیچگاه این اعتراضات به توده بحرانی نرسیدند، چرا که اکثریت مردم بر این باور بودند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شبهنظامیان بسیجی، اوباش خیابانی همکار حکومت، و وزارت اطلاعات همیشه حاضر و ناظر، بیش از حد بیرحم و غیرقابل مهارند.
هرگاه که نیروهای امنیتی شروع به کشتار و شکنجه گسترده معترضان میکردند، تظاهرات که در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ به شورشهایی تمامعیار بدل شده بودند، کمرمق شده و از بین میرفتند. برای ایرانیان، این چرخه تکرارشونده بسیار مایوسکننده بوده؛ چرخهای که آخرین بار در اعتراضات سال ۲۰۲۲، پس از کشته شدن مهسا امینی — دختر جوانی که توسط پلیس گشت ارشاد بازداشت شده بود — تجربه شد.
اکنون، پس از چند روز بمباران اسرائیل، هم رژیم و هم مردم ایران در وضعیتی شبیه به شوک و ضربه روانی به سر میبرند. زمانی که اوضاع آرام شود، بدون شک تصفیهحسابهایی صورت خواهد گرفت، شاید حتی در درون حلقههای حاکم، چرا که صاحبان قدرت در ساختار امنیتی، روحانیت و دستگاه سیاسی خنجرهای خود را از نیام برخواهند کشید. برای نمونه، ممکن است اعضای سپاه پاسداران، رهبری غیرنظامی را مقصر بدانند که چرا کشور نتوانسته سلاح اتمی بسازد — سلاحی که میتوانست اسرائیل را از حمله بازدارد.
رهبر سالخورده جمهوری اسلامی نیز ممکن است با اعتراضات شدید اعضای جوانتر سپاه مواجه شود که خواهان اتخاذ سیاست هستهای تهاجمیتری بودهاند. این نیروها از نابودی برنامه اتمی ایران که میلیاردها دلار خرج آن شده، دچار یأس و سرخوردگی خواهند شد. (هزینه واقعی این برنامه احتمالاً به صدها میلیارد دلار میرسد، اگر فرصتهای اقتصادی از دست رفته به دلیل تحریمهای غرب را نیز در نظر بگیریم.)
با اینکه اسرائیل شماری از چهرههای کلیدی رژیم را از میان برداشته، اما بیماریهای بنیادین جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست. این رژیم یک تئوکراسی فاسد و در حال فروپاشی است. نهادهای اصلی آن، از جمله وزارتخانههای دولتی، در وضعیت پیشرفتهای از زوال قرار دارند و نابرابری اجتماعی — بهویژه در پی تورم افسارگسیخته — شدت گرفته است.
برخی ناظران تصور میکنند که حمله اسرائیل ممکن است نوعی شور ملیگرایی در مردم ایجاد کند که در نهایت به سود رژیم تمام شود. اما شکاف میان حکومت و جامعه چنان عمیق است که چنین سناریویی بعید به نظر میرسد. در اعتراضات گذشته، مردم ایران همواره حاکمان خود را مسئول وضعیتشان دانستهاند، نه بازیگران خارجی را. بیشک، موج دیگری از اعتراضات سراسری در راه است. پرسش مهم آن است که اسرائیل و آمریکا برای تقویت این جنبش چه خواهند کرد.
دیدار با چماقداران رژیم
در صورتی که رژیم ایران با کنار گذاشتن جاهطلبیهای هستهای خود موافقت کند، وسوسه زیادی وجود خواهد داشت که به آن یک راه نجات نشان داده شود. «واقعگرایان» از هر دو جناح سیاسی آمریکا، همواره نسبت به ترویج حقوق بشر و دموکراسی در خارج از کشور احساس ناراحتی داشتهاند. آنها چنین رویکردی را ابزاری مؤثر در سیاست خارجی آمریکا نمیدانند.
رژیم ایران همواره ترجیح داده که تمرکز غرب روی برنامه هستهایاش باشد، نه بحرانهای داخلیاش. بسیاری از آمریکاییها و اسرائیلیها نیز تمایلی جدی به حمایت از حقوق بشر مسلمانان نشان ندادهاند. اما اسرائیلیها اکنون بهنظر میرسد که بیش از گذشته به این موضوع واقف شدهاند که حتی حمایت صرف از مردم ایران، میتواند احتمال فروپاشی جمهوری اسلامی را تقویت کند.
نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، که رژیم ایران را «ضعیف» توصیف کرده و از ایرانیان خواسته علیه آن برخیزند، به همراه سازمان اطلاعاتی موساد، اکنون بهنظر میرسد آمادگی بیشتری برای بررسی حمایت جدی از مردم ایران از پایینترین سطوح را پیدا کردهاند.
دونالد ترامپ اکنون خواستار «تسلیم کامل» جمهوری اسلامی شده؛ مقصود او این است که رژیم باید فعالیتهای غنیسازی و برنامه ساخت سلاح هستهای خود را کنار بگذارد. بعید است که رهبران ایران به این سادگی تن به چنین خواستهای دهند؛ ممکن است در عوض، آنها با ورود به یک فرآیند دیپلماتیک موافقت کرده و امتیازاتی بدهند — برای مثال، بپذیرند که غنیسازی اورانیوم را از سطح خاصی فراتر نبرند — تا بدین ترتیب فرصتی برای تنفس سیاسی به دست آورند. با این حال، سیاستی بهتر آن است که کنترل تسلیحاتی را تنها هدف ندانیم و فراتر از آن برویم.
اگرچه تجربههای موفقی در زمینه تغییر رژیم از طریق حملات هوایی وجود ندارد، اما اسرائیل میتواند اقدامات بیشتری انجام دهد تا جرقه فروپاشی را روشن کند. کارزار نظامی که تاکنون بر خلع سلاح ایران تمرکز داشته، اکنون باید نیروهای سرکوبگر رژیم را هدف بگیرد. فرماندهی سپاه پاسداران بهشدت آسیب دیده، اما پایگاههای متعدد این نهاد همچنان پابرجا هستند و باید به فهرست اهداف اضافه شوند.
نخستین خط دفاعی رژیم در برابر بحرانهای داخلی، نیروی چماقدار بسیج است که تحت فرماندهی سپاه فعالیت میکند. بسیج مرتکب جنایات گستردهای علیه مردم ایران شده است. تأسیسات این نیرو، از جمله کلانتریها و پایگاههای نظامی، باید در فهرست اهداف قرار گیرند. همچنین، وزارت اطلاعات که دفاتر متعددی در سراسر کشور دارد، باید هدف حملات قرار گیرد. چنین بمبارانهایی بهطور دائمی این نیروها را از میان نخواهد برد، اما در سطوح بالای رژیم، تردیدهایی درباره میزان دسترسی و قابلاتکا بودن نیروهای سرکوبگر و بازجویان ایجاد خواهد کرد.
اسرائیل همچنین باید کارزار خود را برای فلج کردن اقتصاد ایران گسترش دهد. نیروی هوایی اسرائیل باید زیرساختهای نفت و گاز بیشتری را از کار بیندازد. رژیم بخشی از قدرت خود را از طریق شبکههای پاداش و حمایتهای مالی حفظ میکند. اگر رژیم نتواند به تعهدات مالیاش نسبت به حامیان اصلی خود عمل کند، ریزش نیرو در صفوف آن احتمالاً افزایش خواهد یافت — و شاید بهشکل چشمگیر. با این حال، بسیار مهم است که این حملات بهشکلی دقیق و هدفمند انجام شود و تلفات غیرنظامی تا حد امکان محدود گردد.
بزرگترین چالش هر سیاست تغییر رژیم آن است که پس از پایان آتشبازیها، تمرکز خود را از دست ندهد. زمانی که ایران خلع سلاح شد، ممکن است اسرائیل و ایالات متحده وسوسه شوند که صحنه را ترک کرده و به مسائل دیگر بپردازند. اما دقیقاً در همین لحظه باید فشارها بر رژیم افزایش یابد. ایالات متحده باید تحریمها را حفظ کرده و مسیرهای دسترسی ایران به تجارت جهانی را مسدود نگه دارد. موساد که توانایی فوقالعادهای در انجام عملیات درون ایران از خود نشان داده، باید عملیاتهای مخفیانه خود را گسترش دهد — چرا که سازمان سیا، دستکم از دهه ۱۹۷۰ به اینسو، تمایل چندانی برای این کار از خود نشان نداده است.
پایان راه
با توجه به میزان ضعف احتمالی حکومت ایران پس از پایان حملات اسرائیل، شاید اقدامات زیادی لازم نباشد تا جمهوری اسلامی در وضعیت ناپایداری سیاسی باقی بماند. یک کارزار تبلیغاتی شدید از سوی آمریکا، از طریق شبکههای اجتماعی و دیگر مجاری رسانهای، باید بهطور مستمر بر حاکمیت فاجعهبار و فاسد روحانیون تأکید کند. نخبگان جمهوری اسلامی مقادیر زیادی پول را در خارج از کشور پنهان کردهاند. وزارت خزانهداری آمریکا، دستکم، باید این منابع مالی را شناسایی و افشا کند. و در هر نقطهای از ایران که نیروهای مخالف پدیدار شوند، ایالات متحده باید تا حد ممکن آنها را از نظر مالی و فنی یاری دهد — مشروط بر آنکه این نیروها گرایشهای افراطی نداشته باشند.
ایران متعلق به ایرانیان است. تنها خود مردم ایران هستند که در نهایت میتوانند مسیر آینده کشورشان را تعیین کنند. آنان در سالهای ۱۲۸۵، ۱۳۰۱ و ۱۳۵۷ به خیابانها آمدند و میتوان اطمینان داشت که بار دیگر نیز چنین خواهند کرد. تمام کاری که ایالات متحده و اسرائیل میتوانند انجام دهند، تضعیف رژیم و برجستهسازی آسیبپذیریهای آن است. جمهوری اسلامی هرگز با بحرانی مانند آنچه در پی حملات اخیر پدید آمده، مواجه نبوده است.
طنزی تلخ در این واقعیت نهفته است که اسرائیل — کشوری که همواره از سوی رهبران جمهوری اسلامی بهعنوان یک موجودیت استعمارگر، وحشی و نامشروع معرفی شده که در پی تحقیر مسلمانان در سراسر جهان است — شاید، فقط شاید، دریچهای بهسوی آیندهای تازه برای مردم رنجکشیده ایران گشوده باشد.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
رژیم اسلامی بلای جنگ را به ایران کشاند تا مرگ ایرانی پلی برای ادامه بقایش شود. در جنگی که آغاز شده است، اسرائیل آمده است که بنشیند و به طریقی “کار را تمام کند”.
بیشک ارتشی که مقاومتی در برابرش نیست، راه خود را برای هر ماجراجویی باز میبیند. از جمله مرگ حاکم شر و از پا انداختن دستگاه حکومتی. دیدهایم که نیروهای پاسداران توان نظامی مقابله با ارتش تهاجمی اسرائیل را ندارد.
هر نیروی بیگانهای که تا به این میزان جلو بیاید، و آسمان را تا به این میزان تسخیر کند، بیشک آلترناتیو سیاسی خود را در آستین دارد: یا جناب پهلوی، یا جناحی از حاشیه رژیم بههمراه برخی نیروهای مسلح و یا یک سازمان در خارج از مرز.
اما بهتر آن است که نیروهای ملی بر توان خود تکیه زنند و از مردم هواداری بخواهند بهجای قدرتهای بیگانه.
عراق و لیبی را ندیدیم؟
ما خودمان باید دست بهکار شویم.
اما چه کنیم که یک نیروی سوم پا بگیرد تا به جای آلترناتیوهای دیگر، به جای کودتاچیان، اصلاحطلبان سابق، و دیگر هواخواهان قدرت، این نیروی مردمی بر مدار حکومت بنشیند. نیروی سوم نماینده مردم خواهد بود نه بیگانگان.
برپایی اجماعی در قالب یک “شورای نجات ملی” به عنوان یک ارگان متکثر، توسط بهترینهایمان، دلسوزان وطن، و نیروهای میهندوست، با احترام به همه گرایشات، ضروتی عام و عملی مینماید. این افراد متشکل از مخالفین فعال مدنی/سیاسی داخل کشور و فعالین سیاسی خارج باید باشد.
اما نقشه راه کدام است؟
نخست: بههم اطمینان کنیم. امید داشته باشیم. زیادهخواه نباشیم. رو به داخل کشور داشته باشیم. و بلاخره کلیدواژهای رهگشا بسازیم تا شورای نجات ملی در دلها جای گیرد: «نه جنگ، نه غنیسازی، نه رژیم اسلامی، آری به صلح». گزاره ایجابی آن میشود: برپایی یک حکومت سکولار - دمکراتیک برپایه انتخابات آزاد.
لیکن پیش از این لازم میآید که ساختاری معین برای آغاز گفتگویی حداقلگرا، میان مهمترین شخصیتهای دمکراسیخواه و نیز فعالترین ارگانهای سیاسی مهیا شود.
این تلاش را باید به سرعت محقق کرد پیش از آنکه دیر شود. نباید امکان داد تا رژیم این جنگ را فرسایشی کند و از زمان برای باقی ماندن بهره ببرد. بیتردید در شرایط جنگی، که مردم در وضعیت «ادامه بقا» بهسر میبرند، دعوت به شورش عمومی و گسترش اعتراضات سیاست سنجیدهای نیست.
روشن است که در این جنگ نیروی بیگانه میتواند نظامی که مانع دمکراسی در ایران است را بردارد، اما هیچ چیز نشان نمیدهد که بتواند به سادگی عکس آن را بسازد. نمونهاش عراق و لیبی. شروع جنگ شاید آسان بنماید، لیکن خاتمه جنگ همیشه دشوار است. در هنگام جنگ منطق دیگری حاکم است که گاه با منطق سیاسی و عقلانی تطابق ندارد. شاید در این ستیز میهن ما از دست نظامیان مهاجم در امان نماند. باید از تخریب ایران و منابع و مراکز حیاتی آن در این جنگ ابلهانه جلوگیری کرد.
اپوزیسیون سیاسی و سکولار دمکرات ایران تاکنون هیچ عاملیتی نداشته و در صحنه سیاسی اثر گذار نبوده است. و اگر امروز نیز همچون گذشته عمل شود، زمینه تکرار «گذشته در آینده» مهیا میگردد.
مونترال ۱۸ ماه جون ۲۰۲۵
■ جناب دکتر هودشتیان! با درود فراوان.
من فرض را بر حسن نیت و علاقه شما به گذار خشونت پرهیز از ج. ا. و استقرار دموکراسی در ایران عزیز میگذارم؛ چون تا کنون غیر این نگفته و همواره بر این تاکید کردهاید. اما فعالان، شخصیتها و رهبران سیاسی (هر چند نمیتوان جنابعالی را رهبر سیاسی دانست زیرا فاقد حزب یا تشکیلات سیاسی و طرفداران زیاد در داخل و خارج کشورید اما بیشک یک شخصیت سیاسی-اجتماعی تاثیر گذار هستید) برای موفقیت علاوه بر حسن نیت به زمان سنجی و واقعبینی نیز نیاز دارند. اگر دقت کنید راه پیشنهادی شما واقعبینانه نیست و در زمان خوبی نیز مطرح نشده است. اما چرا؟ اکثر کارشناسان نظامی معتقدند حملات اسرائیل به ایران بدون پشتیبانی و همکاری فعالانه ایالات متحده ممکن نمیشد. سخنان آقای ترامپ را هم شنیدهایم که ابتد گفت “من ۲ ماه به اینها فرصت دادم و چون نیامدند قراردادی بسته و موافقتنامهای (با ویژگیهای مد نظر او یعنی حذف غنیسازی و کلا صنعت هستهای ایران) امضا کنند این حملات (اسرائیل) یک روز بعد از مهلتی داده بودم شروع شد. اخیرا هم گفت که تمام آسمان ایران در کنترل ما است و مخفیگاه به اصطلاح رهبر معظم را هم میدانیم و فعلا نمیخواهیم او را بکشیم. دیروز هم اعلام کرده که تا دو هفته برای دیپلماسی فرصت میدهم بعد تصمیم میگیرم برای حمله به ایران به اسرانیل ملحق شویم یا خیر”.
اکنون سئوال اینست: چه تضمینی وجود دارد که بعد دو هفته که اسرائیل (با کمک غیر علنی آمریکا) به اندازه کافی ایران را تضعیف کرد اعلام کند چون ایرانیها نیامدند قراردادی را که من میخواستم امضا کنند ما هم تصمیم گرفتیم تهدید او را از بین ببریم و بیاید فردو و جاهای دیگر و از جمله پناهگاه علی خامنهای را هم با بمبهای سنگر شکن بمباران کرده و از بین ببرد. آنموقع دو حالت بیشتر وجود ندارد:
حالت اول) دولت ج. ا. ایران مانند ژاپن و آلمان در جنگ جهانی دوم تسلیم بیقید و شرط را پذیرفته و هر قراردادی را جلویش بگذارند (مسلما شامل از بین بردن صنعت هستهای) امضا کند. این البته منوط به آنست که مثلا به دلیل زد و بندهای سیاسی پشت پرده (مثلا اعمال نفوذ چین و روسیه و اتحادیه اروپا و غیره) اجازه دهند یک ج. ا. شاخ و دم بریده و زار و نزاری ادامه حیات دهد.
حالت دوم) کلا از اول هم هدف براندازی ج. ا. بوده و بنابراین به احتمال قوی باید جایگزینی هم برایش در نظر گرفته باشند؛ که محتمل ترین گزینه طبعا (بدلایل روشن) شاهزاده رضا پهلوی است.
حال در این شرایط و هنگامهای که اکثریت مردم ایران در شرایط حیات و ممات بسر برده و با از کار افتادن خدمات اداری و قطع اینترنت و کمبود سوخت و مواد غذایی و جستجو برای جای امنی دست و پنجه نرم میکنند و شخصیتهای اپوزیسیون خارج از کشور هم هر یک سازی زده و انواع جبهه نجات ایران (بیانیه آقایان سلیمی و همکاران) راه سوم (دکتر شعله سعدی) شورای مدیریت گذار و ..بیانیه میدهند (اپوزیسیونی که در تمام سالهای گذشته نتوانستهاند با حفط مواضع خود یک کنگره بزرگ از تمام مخالفان ج. ا. برگزار کنند) میخواهید بیایند یک “شورای نجات ملی” تشکیل دهند. بنظر میرسد غیر واقعبینانه و از لحاظ زمانی نامناسب باشد.
سئوالی که پیش میآید آنست که پس چه باید کرد؟ بهنظر من تنها و بهترین راه برای شخصیتهای سیاسی نظیر شما و تشکلهای سیاسی اپوزیسیون در این موقعیت خطیر اعلام ائتلاف گسترده (با حفظ مواضع خود) با شاهزاده رضا پهلوی است. ایشان همواره خواهان ائتلاف با نیروهای سیاسی بر اساس قبول سه اصل حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور و ملت ایران، استقرار دموکراسی مبتنی بر اصول اعلامیه جهانگتر حقوق بشر و تعیین شکل حکومت با تشکیل مجلس موسسان و رای مردم ایران بوده است. اگر کمی فکر کنید می بینید شما و رهبران اپوزیسیون تنها از این طریق میتوانید بر تحولات سیاسی آینده ایران تاثیر بگذارید و نه فراخوان برای تشکیل یک جبهه نجات ملی آنهم در این شرایط خطیر. حضور شخصیتهای ملی و دموکراسی خواه در ائتلاف با شاهزاده میتواند نتایج مفید زیادی داشته باشد که به قول ادبا تصور آن باعث تصدیقش میشود و مطمئن هستم جنابعالی هم اگر کمی فکر کنید تائید خواهید کرد اما توضیح آن از حوصله این مختصر خارج است.
ارادتمند- خسرو
■ جناب خسرو عزیز. خطابم به شماست، چون شما دیدگاه واقعبینانهتری در مقایسه با بسیاری از روشنفکران ایرانی دارید. ما ایرانیها (چه روشنفکر، چه در داخل، چه خارج، چه پیر، چه جوان، چه من، چه من نوعی) ید طولایی داریم در اینکه خودمان را به نشنیدن بزنیم و با انحرافات مماشات کنیم. بنابراین قدم اول این است که از خودمان شروع کنیم. چند نفر از ما حاضرند با صدای بلند بگویند که سیاست “محو اسرائیل” غلط بوده و باید موجودیت آن کشور را به رسمیت شناخت؟! چند درصد ما مردم ایران معتقدیم که اسرائیل در غزه جنایت و نسلکشی میکند؟! در نقطه مقابل، چند درصد مردم ایران با صدای بلند میگویند که مسبب فاجعه غزه، حماس است و راه بازگشت به زندگی عادی در غزه، کنار رفتن حماس است؟! چند درصد ایرانیان میگویند که “انرژی هستهای حق مسلم ماست”؟! چند درصد میگویند “چرا اسرائیل بمب اتمی داشته باشد، ما نداشته باشیم”؟! چند درصد ما روشنفکران با این اغتشاشات فکری مبارزه کردهایم، و چند درصد “مماشات” کردهایم؟! پیش از اینکه به ائتلاف یا تشکیل “شورای نجات ملی” فکر کنیم، باید ببینیم با این چوب خمیده و کج و معوجی که ما ایرانیان از آن ساخته شدهایم، چه چیز راست و درستی میشود ساخت؟ (با استفاده از جمله و استعاره ایمانول کانت).
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ اگر این جمله درست باشد، باید بگویم که با خسرو “موافقترم”. همانطور که هودشتیان عزیز با ادبیات سلیس تفهیم کردند، ما با عمل انجام شده مواجهیم. اینکه قصد اسرائیل جهت سرنگونی مصداق حذف فیزیکی (یا تروریستی) رژیم را دارد، اینکه شرایط جنگی کنونی جنبش مردمی را متوقف یا به عقب برگردانده، باور بسیاری از روشنفکران و کنشگران ایرانیست، اما حوادث در حال وقوع هستند و اضافه شدن شخصیتهای دموکراسی خواه و آگاه در “راه حل” نهایی به تعادل و مردم گرایی آن کمک میکند.
من همیشه نظر مثبتی به شخص شاهزاده رضا پهلوی داشتهام، اما نظیر هزاران ایرانی همچون خودم اکراه داشتهام به محیط آغشته به تعصب و یکجانبه نگری در پیرامون ایشان نزدیک شوم. اگر دوستان آگاه و با تجربه پیشنهادهای عملی در این مسیر بدهند میتواند با استقبال بسیاری مواجه شود. برای مثال: تعداد اندکی از بزرگان جامعه روشنفکری (با تنوع در طیف فکری) کلید واژهای مانند آنچه هودشتیان ابراز کرد (نه جنگ، نه غنیسازی، نه رژیم اسلامی، آری به صلح) را اعلام کنند و ایرانیان بویژه خارج نشینان ابراز پشیبانی با تم این کلید واژه کنند.
کوتاه سخن: هر پیشنهادی در حال کنونی قابل تعمق است. بعد از ۷ اکتبر برخی هشدار میدادند که نسخهای از غزه در انتظار ایران است. باید جدیتر گرفته میشد.
روز خوش، پیروز.
■ جناب قنبری گرامی! با درود فراوان. ابتدا توجه شما را به چند نکته جلب میکنم:
۱) در تجزیه و تحلیل مسایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نمیتوان به مشاهدات شخصی تکیه و استناد کرد چون مشاهدات ما ممکن است، نماینده خوبی از نظرات کل جامعه مورد نظر نباشد. بنابراین اینکه برخی از هموطنان ما در داخل و یا خارج از کشور در مورد سیاست خارجی کشور یا مسایل مرتبط با اسرائیل چه میگویند را نمیتوان به کل جامعه ایرانیان در داخل و خارج تعمیم داد.
۲) متاسفانه به دلیل تاریخ طولانی استبداد جامعه ما فرصت دریافت آموزش های صحیح در مسایل سیاسی و اجتماعی را، مانند آنچه در کشورهای دموکراتیک وجود دارد، نداشته است. سخنان بسیاری از هموطنانی که اظهار نظری در این موارد میکنند تحت تاثیر اخبار و برنامه های رادیو تلویزیونی رژیم در داخل و برنامه های رادیو تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور و یا اطلاعات منتشر شده در فضای مجازی بوده و مبتنی بر اطلاعات موثق و استدلال منطقی و قانع کننده نیست. متاسفانه بسیاری از آنها نیز مستعد پذیرش ادعاها و وعده و وعیدهای ناصحیح سیاستمداران عوام فریب بوده و ممکن است متقابلا قدرت تشخیص رهبران سیاسی ملی و کارآمد و دلسوزان واقعی کشور را نداشته باشند.
۳) در این محیط عمومی، رژیم تمامیت خواه دینی حاکم، که پایگاه مردمی خود را به دلیل راهبردهای غلط و سیاستهای ماجراجویانه و کشاندن کشور به بحران های بزرگ، از دست داده است از یک طرف در حوادث اخیر که شخصیت های نظامی خود را از دست داده و رهبر نائب زمانش از ترس جانش در زیر زمین ها مخفی شده بشدت تحقیر شده و بیم آن دارد که در انزوای بین المللی و با ورود آمریکا به جنگ زیر حملات ارتش (های) بمراتب قدرتمند تر از خود سقوط کند. از سوی دیگر نگران است که حتی اگر آتش بسی صورت گیرد تضعیف قوای سرکوب او در جنگ، مردم به جان آمده ایران را تشویق به قیامی توده ای بزرگی کرده و طومارش را در هم بپیچد. بنابراین رژیم خود را در موقعیت تنازع بقا یافته ممکن است تصمیمات خطرناکی گرفته و قبل از سقوط خود فجایع انسانی زیادی ببار آورد (این فجایع از سوی رژیم های دیکتاتوری در تاریخ معاصر زیاد بوده است).
در چنین شرایطی مسئولیت رهبران و شخصیتهای سیاسی اپوزسیون بسیار بالاست. زیرا میتوانند با حفظ مواضع خود با همدیگر همکاری کرده و جلوی فجایع بزرگی را که ممکن است پیش بیاید بگیرند. شکی نیست که پیشنهاد جناب دکتر هودشتیان هم از همین دیگاه نشات میگیرد. اما نکته من آن بود که در شرایط خطیر و پر تنش کنونی که ایرانیان در داخل و خارج نگران جان هموطنان و بلکه موجودیت کشور بوده و منتظر اقدامات عاجل و موثری از سوی اپوزسیون هسستند بهتر است بجای ایجاد تشکل های سیاسی نو، که سالها طول می کشد نزد ایرانیان شناخته شده و موثر واقع شود، دور شخصیتی را، که بهر حال در داخل و خارج از کشور شناخته شده ترین رهبر سیاسی اپوزسیون بوده و نامش برای جامعه سیاسی دنیای آزاد آشنا است، را گرفته و بر اساس همان اصول سه گانه ای که او مطرح کرده و در چارچوب موافقت نامه های مشخص ائتلاف کنند تا گذار از این رژیم ارتجاعی ایران بر باد ده سرعت گرفته و به سرانجام برسد. یک ائتلاف گسترده از رهبران سیاسی و شخصیتهای بزرگ اجتماعی-سیاسی اپوزسیون حول محور شاهزاده رضا پهلوی اثرات مفید زیادی خواهد داشت؛ از جمله:
- موجب وفاق و همراهی بین اپوزسیون شده و اعتماد به نفس شاهزاده را برای گسترش اقدامات خود در سطح بین المللی برای تسریع فرایند گذار به دموکراسی در ایران را افزایش میدهد. این ائتلاف بزرگ هم چنین میتواند موضعگیریهای او را اعتلا بخشیده و از مواضع تند و کارشناسی نشده و یا وابستگی به جریانهای افراطی فاصله بگیرد. این ائتلاف بزرگ حتی میتواند به آتش بس و پایان جنگ به نفع فرایند گذار به دموکراسی کمک کند،
- نور امیدی در دل ایرانیان داخل و خارج کشور ایجاد کرده و با افزایش ریزش نیروهای حامی رژیم حمایت و پشتیبانی آنها از رهبری گذار به دموکراسی در ایران را افزایش دهد تا موازنه قدرت سیاسی به نفع اپوزسیون تغییر کند،
- در مراحل نهایی و نزدیک شدن افق انحلال رژیم با توجه به پایگاه گسترده ائتلاف مانع از هم پاشیدگی امور شده و انتقال اداره امور کشور به دولت موقت انقلاب سکولار دموکراسی ایران با کمترین هزینه ممکن صورت گیرد، - پس از پیروزی بر اساس اعتماد و همکاری که بین رهبران و شخصیتهای اجتماعی-سیاسی اپوزسیون شکل گرفته مانع انحصار طلبی ها و اختلافات شده و تشکیل مجلس موسان قانون اساسی و رفراندوم با کارائئ زیاد صورت گیرد.
...
بهمین دلایل پیشنهاد من آنست که شخصیتهای سیاسی اجتماعی اپوزسیون قبل از آنکه فرصتها از دست برود و خدای نکرده فجایع بزرگی در کشور اتفاق بیفتد با حسن نیت و کنار گذاشتن اختلافات سیاسی قابل چشم پوشی حول محور شاهزاده ائتلاف بزرگی تشکیل داده و برای حفظ و نجات ایران عزیز قدمی به جلو بردارند.
خسرو
■ خسرو عزیز. ممنونم بابت پاسخی که نوشتید. میدانیم که بررسی آماری برای تعیین افکار عمومی مردم ایران چندان زیاد نیست. لذا ناچار هرکس فراخور تجربه و مشاهدات خود دست به جمعبندی و تحلیل میزند. در ضمن فرق است بین آرزوی ما و پیشبینی واقعبینانه. در کامنتی که به نوشته آقای سعید مظفری در همین سایت «ایران امروز» نوشتهام، پیشبینی من را که اذعان دارم بدبینانه است، حتمأ بخوانید.
سرافراز و پیروز باشید. رضا قنبری. آلمان
■ آقای قنبری عزیز،
مقاله آقای هودشتیان و یادداشتهای شما و خسرو گرامی را خواندم.
۱/ خسرو، ایراندوستی و همگرایی دارد که به دیگران از جمله آقای هودشتیان همکاری بر حول و یا در کنار آقای پهلوی را پیشنهاد میکند. پذیرش این پیشنهاد درایت و ایراندوستی واقعی لازم دارد و اینکه هرکس بپذیرد به نسبت توانایی و امکاناتش در رویدادهای سیاسی ایران نقش خواهد داشت. خُب، باید طی روزها و هفتههای آینده رفتارها را دید و سنجید، ببینیم که “رهبران” و فعالین سیاسی چه خواهند کرد. سایر پیشنهادها، از جمله پیشنهاد آقای هودشتیان، چنانچه خسرو هم نوشته، طی سالها بارها و به طرق مختلف توسط افراد گوناگون که هرکدام هم پیشاپیش با “فروتنی” سهمی در تشکیل، و یا بهتر است بگویم رهبری، نهاد موردنظرشان داشتهاند داده شده و به جایی نرسیده.
۲/ نگاه بدبینانه شما که آیندهای شبیه غزه را برای ایران پیشبینی میکنید جای سئوال دارد. اول اینکه اهالی مخالف حماس در غزه هیچ تریبون و تلاش درخوری ازشان دیده نشده، آنها هیچ نمایندهای که در خارج از عزه با شهامت و توانایی حماس را محکوم کند ندارند. در عوض حماس در تمام دنیا تحت دفاع از “فلسطین” پشتیبان واقعی و ظاهری دارد، ایران و حزب الله و همدلی برخی سران کشورهای منطقه را هم دارد. در مقابل مردم ایران، در دوران جمهوری اسلامی، چندین تلاش مهم و خونین را برای به دست گرفت سرنوشتشان داشتهاند، تا کنون سرکوب شدهاند چرا که دنیا عموما نظارهگر بود. الان اما خوشبختانه حوادث طور دیگری رقم میخورد. کشورهای مهم غرب پشتیبان تحول در ایران هستند، طبعا آنهم برای منافع خودشان. واضحترین حرف را در اینمورد صدراعظم آلمان زد. بنابراین آیا جای امیدواری و خوشبینی بسیار بیشتراز بدبینی شما نیست؟
حمید
■ جناب دکتر هودشتیان گرامی، دوود بر شما.
من در فرمایشات شما البته گرایش به اخلاق و صداقت را حس کردم و پیشتر هم حس کرده بودم. اما در آن نه راهی نو یافتم، نه سومی در برابر آن دو راه دیگر. و نه تعریفی مشخص از هدف و راه.
با پوززش از جنابعالی، در پیشانی این نوشتار تلگرافی، یک فرض نادرست و دیرین را همچون یک بیماری مزمن همۀ اوپوزیسیون ایران در عمر کم حاصل و کوتاه آنها بازیافتم که همواره کار ایراندوستان را به تباهی کشانده است. این فرض نادرست چیزی نیست جز واژهی شوم «سوم». واژهای که همانند شکاف سر نی، پیشاپیش از جداییها حکایت میکند. گویی ما ایرانیان عدد «یک» یا «دو» و یا چهار را برای گزینه و آلترناتیو نمیشناسیم و به همین دلیل، هیچگاه «یک» راه یا یک آلترناتیو را نمیپسندیم و همواره پیشاپیش «دو» آلترناتیو یا راه تعریف ناشده دیگران را بیآنکه از آن نام ببریم میگذاریم وسط و آنگاه تلاش میکنیم راه یا گزینهی «سوم»ی را که گزینۀ خودمان است به عنوان گزینهِ درست به دیگران بفروشیم. یعنی همیشه، میخواهیم راهی را برویم که با دیگران متفاوت باشد حتا اگر آن را تعریف نکرده باشیم. شوربختانه حتا اگر پیشتر ده راه دیگر هم پیشنهاد شده باشد، بازهم ما «راه سوم» را پیشنهاد میکنیم. چون با اینکه دم از دموکراسی میزنیم، هیچگاه نه به نقدهای دیگران پاسخ میدهیم، و نه حاضریم به راه و سخن دیگران توجه کنیم.
جناب هودشتیان، ما!! دموکراتها!! با اینکه ظاهراً در راستای تاریخ و با دستاویز دروغین دموکراسی و اندیشههای نو پا به میدان میگذاریم، همیشه «میبازیم». اما آن خودکامه و تاریکاندیشی که از «کلمه وحدت» و «وحدت کلمه» سخن میگفت و ادای دموکراسی را در نمیآورد، بازی را برد و شاید بازهم ببرد. شوربختانه دست کم از زمان «خلیل ملکی»، و اذنابش، «راه سوم» همواره برای ما واژهی شومی بوده است.
شاد باشید. بهرام خراسانی. یکم تیرماه ۱۴۰۴
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
جاناتان سوان، مگی هبرمن، مارک مازتی و رونن برگمن
نیویورکتایمز – ۱۷ ژوئن ۲۰۲۵
چگونه ترامپ تحت فشار اسرائیل موضع خود درباره ایران را تغییر داد
تا پایان ماه گذشته (مه ۲۰۲۵)، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا که فعالیتهای نظامی اسرائیل و گفتوگوهای رهبران سیاسی این کشور را رصد میکردند، به نتیجهای تکاندهنده رسیدند: نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در حال برنامهریزی برای حملهای قریبالوقوع به برنامه هستهای ایران بود، چه با مشارکت ایالات متحده و چه بدون آن.
نتانیاهو بیش از یک دهه هشدار داده بود که برای جلوگیری از دستیابی سریع ایران به سلاح هستهای، یک حمله نظامی گسترده ضرورت دارد. با این حال، او همواره پس از هشدارها عقبنشینی میکرد؛ چرا که رؤسایجمهور متوالی آمریکا که نگران شعلهور شدن دوباره آتش در خاورمیانه بودند، به او گفته بودند که ایالات متحده در چنین حملهای همکاری نخواهد کرد.
اما این بار، ارزیابی دستگاه اطلاعاتی آمریکا چنین بود که نتانیاهو نه فقط در حال تدارک حملهای محدود به تأسیسات هستهای، بلکه در حال برنامهریزی برای حملهای بسیار گستردهتر است که ممکن بود موجودیت رژیم ایران را به خطر اندازد — و اینکه او آماده است این اقدام را بهتنهایی انجام دهد.
این اطلاعات رئیسجمهور ترامپ را در برابر انتخابهایی دشوار قرار داد. او سرمایهگذاری زیادی روی یک تلاش دیپلماتیک برای متقاعد کردن ایران به کنار گذاشتن جاهطلبیهای هستهایاش کرده بود و در ماه آوریل، تلاش نتانیاهو برای متقاعد کردن او به آغاز یک حمله نظامی به ایران را رد کرده بود. در یک تماس تلفنی پرتنش در اواخر ماه مه نیز، ترامپ بار دیگر به نخستوزیر اسرائیل هشدار داد که اقدام یکجانبهای که روند دیپلماتیک را مختل کند، انجام ندهد.
اما به گفته منابع آگاه از رایزنیهای داخلی دولت و افراد مطلع از روند تصمیمگیری، طی هفتههای اخیر برای مقامات دولت ترامپ هر چه بیشتر روشن شد که شاید این بار نتوانند جلوی نتانیاهو را بگیرند. در همان حال، ترامپ نسبت به روند کند مذاکرات با ایران بیتاب شده و کمکم به این نتیجه میرسید که این مذاکرات ممکن است به جایی نرسد.
گزینه میانه ترامپ
بر خلاف ادعای اسرائیلیها، مقامات ارشد دولت ترامپ از وجود هیچ اطلاعات تازهای مبنی بر اینکه ایران شتابان در پی ساخت بمب اتمی باشد — اقدامی که میتوانست حمله پیشدستانه را توجیه کند — آگاه نبودند. اما با این تصور که احتمالاً دیگر نمیتوانند نتانیاهو را از تصمیمش منصرف کنند و کنترل اوضاع از دستشان خارج شده، مشاوران ترامپ به بررسی گزینههای جایگزین پرداختند.
در یکسو، گزینهای وجود داشت که شامل عدم مداخله و صبر کردن برای روشن شدن میزان آسیبی بود که ایران از حمله متحمل میشود، و در سوی دیگر، پیوستن به اسرائیل در حمله نظامی — شاید حتی تا حد تلاش برای تغییر رژیم در ایران.
ترامپ راهی میانه را برگزید: ارائه پشتیبانیهای اطلاعاتی اعلامنشده از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا به اسرائیل برای انجام حملهاش، و سپس افزایش فشار بر تهران تا در پای میز مذاکرات فوراً امتیاز بدهد یا خود را در معرض ادامه حملات نظامی قرار دهد.
پنج روز پس از آغاز حمله اسرائیل، موضع ترامپ همچنان در نوسان است. دولت آمریکا در ابتدا از این حملات فاصله گرفت، اما با روشن شدن موفقیت اولیه نظامی اسرائیل، موضعی علنیتر و حامیانهتر اتخاذ کرد.
اکنون ترامپ بهطور جدی اعزام هواپیماهای آمریکایی برای سوخترسانی به جنگندههای اسرائیلی و نیز مشارکت در تلاش برای انهدام تأسیسات هستهای زیرزمینی ایران در اعماق کوهها در فردو با استفاده از بمبهای ۳۰ هزار پوندی را بررسی میکند — اقدامی که چرخشی خیرهکننده نسبت به مخالفت او در دو ماه پیش با هرگونه اقدام نظامی در شرایطی است که هنوز امیدی به راهحل دیپلماتیک وجود داشت.
روایت دو رهبر با هدف مشترک
ماجرای آنچه به حمله اسرائیل منجر شد، روایت دو رهبری است — ترامپ و نتانیاهو — که هدف مشترکی دارند: جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای؛ اما به انگیزههای یکدیگر مظنوناند. آنها در انظار عمومی زیاد از پیوندهای سیاسی و شخصی خود سخن میگویند، ولی این رابطه همواره با بیاعتمادی همراه بوده است.
مصاحبه با دو دوجین مقام در ایالات متحده، اسرائیل و منطقه خلیج فارس نشان میدهد که ترامپ طی ماهها در مورد اینکه چگونه و آیا باید تمایلات تهاجمی نتانیاهو را مهار کند، مردد بود؛ در حالی که با نخستین بحران سیاست خارجی در دور دوم ریاستجمهوریاش روبهرو شده بود — بحرانی که او با حلقهای از مشاوران کمتجربه و منتخب از میان وفاداران، به استقبالش رفت.
رئیسجمهور ترامپ امسال به یکی از متحدان سیاسی خود گفته بود که نتانیاهو میکوشد او را به جنگی دیگر در خاورمیانه بکشاند — همان نوع جنگی که او سال گذشته در کارزار انتخاباتیاش وعده داده بود آمریکا را از آن دور نگه دارد.
اما ترامپ همچنین به این باور رسیده بود که ایرانیها نیز در جریان مذاکرات دیپلماتیک، او را بازی دادهاند — درست همانگونه که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، زمانی که ترامپ در پی برقراری آتشبس و توافق صلح در اوکراین بود، با او چنین کرد.
و وقتی اسرائیل راه جنگ را برگزید، ترامپ از تردید درباره نزدیکی بیش از حد به نتانیاهو، بهتدریج به سمت همراهی با او در تشدید دراماتیک درگیری سوق پیدا کرد — حتی برخلاف دیدگاه نهادهای اطلاعاتی مبنی بر نبود تهدید فوری هستهای از سوی ایران.
صبح سهشنبه، وقتی ترامپ بهسرعت از نشست سران گروه ۷ در کانادا به واشنگتن بازمیگشت، با بخشی از اظهارات عمومی تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی خود، مخالفت کرد؛ گابارد گفته بود جامعه اطلاعاتی معتقد نیست که ایران در حال ساخت فعالانه سلاح هستهای است، حتی با وجود غنیسازی اورانیومی که در نهایت میتواند در زرادخانهای هستهای بهکار رود. ترامپ به خبرنگاران گفت: «مهم نیست او چه گفته، من فکر میکنم ایران خیلی به داشتن آن [بمب] نزدیک شده بود.»
شکاف درون حزب جمهوریخواه
برای نتانیاهو، ماههای اخیر پایانبخش سالها تلاش برای قانع کردن ایالات متحده به حمایت — یا دستکم تحمل — آرزوی دیرینهاش برای وارد کردن ضربهای فلجکننده به برنامه هستهای ایران بود. به نظر میرسد او به درستی اینگونه تشخیص داده که ترامپ سرانجام با او همراه خواهد شد — حتی اگر با بیمیلی.
فارغ از تلفات جانی و ویرانیهای ایجاد شده، این بحران همچنین شکافهای درون حزب جمهوریخواه ترامپ را آشکار کرد: بین کسانی که مایلاند بهطور غریزی از اسرائیل، نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه، دفاع کنند و آنهایی که مصمماند ایالات متحده را از درگیر شدن بیشتر در چرخه خشونت خاورمیانه باز دارند.
در میانه این دو اردوگاه، ترامپ قرار داشت؛ مصمم به بستن راه ایران برای دستیابی به بمب، اما گرفتار میان پرورش تصویر مردی قدرتمند از خود و در نظر گرفتن پیامدهای راهبردی و سیاسی اقدام تهاجمی علیه ایران.
در پاسخ به پرسش درباره این موضوع، سخنگوی کاخ سفید به اظهارات علنی ترامپ مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای اشاره کرد.
زمانی که ترامپ روز یکشنبه، ۸ ژوئن، در اقامتگاه جنگلی ریاستجمهوری در کمپدیوید با مشاوران ارشد خود دیدار کرد تا شرایط بهسرعت در حال تحول را بررسی کند، جان رتکلیف، مدیر سیا، یک ارزیابی صریح ارائه داد.
به گفته دو منبع آگاه از این جلسه که به شرط ناشناسماندن درباره مباحث محرمانه سخن گفتند، رتکلیف اعلام کرد که به احتمال بسیار زیاد، اسرائیل بهزودی به ایران حمله خواهد کرد — چه با مشارکت آمریکا و چه بدون آن.
ترامپ در رأس میز کنفرانس چوبی در داخل لاورل لاج، بنای اصلی کمپدیوید، نشسته بود. در جلسه اسلایدی وجود نداشت؛ فقط نقشههایی بود که ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش، تهیه کرده بود. به مدت دو ساعت و نیم، او و رتکلیف انتظارات خود درباره قریبالوقوع بودن حمله اسرائیل را تشریح کردند. تولسی گابارد، به دلیل مأموریت خود در گارد ملی در آن آخر هفته، در این نشست حضور نداشت.
مشاوران ترامپ از مدتها پیش خود را برای این لحظه آماده کرده بودند. در اواخر ماه مه، آنها به اطلاعاتی دست یافته بودند که باعث نگرانیشان شده بود؛ اطلاعاتی که نشان میداد اسرائیل مصمم است یک حمله عمده به ایران انجام دهد، صرفنظر از آنچه رئیسجمهور میکوشد از راه دیپلماتیک با تهران به دست آورد.
بر اساس همین اطلاعات، جیدی ونس، معاون رئیسجمهور، و مارکو روبیو که همزمان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی بود، خواستار آن شدند که تلاشی انجام شود تا گزینههای متنوعی برای تصمیمگیری سریع رئیسجمهور درباره گستره مداخله آمریکا فراهم شود.
نیروهای اسرائیلی در داخل خاک ایران!
فعالیتهای اطلاعاتی رتکلیف با شدت بیشتری دنبال شد. و در دو هفته پیش از نشست کمپدیوید، مشاوران ارشد ترامپ چندین بار گرد هم آمدند تا درباره فهرست گزینههای بالقوه، به اجماع برسند.
روز بعد از نشست کمپدیوید، دوشنبه ۹ ژوئن، ترامپ با نتانیاهو تماس تلفنی برقرار کرد. نخستوزیر اسرائیل قاطعانه اعلام کرد که عملیات در دستور کار قرار دارد.
بر اساس گفتههای سه منبع آگاه از این تماس، نتانیاهو در سطحی کلان اهداف خود را تشریح کرد. او بهروشنی گفت که نیروهای اسرائیلی در داخل خاک ایران حضور دارند.
ترامپ از خلاقیت در برنامهریزی نظامی اسرائیل تحت تأثیر قرار گرفت. او هیچ تعهدی نداد، اما پس از پایان تماس به مشاورانش گفت: «فکر میکنم شاید مجبور باشیم به او کمک کنیم.»
با این حال، رئیسجمهور در مورد اقدام بعدی دچار تردید بود و در طول هفته از مشاوران خود پرسشهای متعددی میکرد. او میخواست ایران را مطابق با شرایط خودش مدیریت کند، نه مطابق با شرایط نتانیاهو، و به تواناییهای خود در رسیدن به توافق اطمینان داشت. اما اکنون به این باور رسیده بود که ایرانیها او را سر کار گذاشتهاند.
بر خلاف برخی چهرهها در جناح ضد مداخلهگر حزب جمهوریخواه، ترامپ هرگز معتقد نبود که آمریکا میتواند با ایرانِ دارای سلاح هستهای کنار بیاید و آن را مهار کند. او با نتانیاهو همعقیده بود که ایران تهدیدی موجودیتی برای اسرائیل است. ترامپ به مشاورانش گفته بود که نتانیاهو هر کاری لازم باشد برای محافظت از کشورش انجام خواهد داد.
آمادهسازی برای حمله به ایران از ماه دسامبر
اسرائیل از ماه دسامبر، پس از نابودی حزبالله — نیروی نیابتی ایران — و فروپاشی رژیم اسد در سوریه، که موجب باز شدن حریم هوایی برای یک کارزار بمباران شده بود، آمادهسازی برای حمله به ایران را آغاز کرده بود.
نتانیاهو نخستین سفر خود در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ را در تاریخ ۴ فوریه به کاخ سفید انجام داد. او یک پیجر (دستگاه پیغامگیر) با روکشی از طلا به ترامپ و یک نمونه نقرهای از همان دستگاه را به معاونش جیدی ونس هدیه داد — همان مدل از تجهیزاتی که اسرائیلیها در گذشته مخفیانه با مواد منفجره پر کرده و به اعضای حزبالله، که از موضوع بیخبر بودند، فروخته بودند؛ عملیاتی که در ادامه با یک حمله ویرانگر کنترل از راه دور، به کشته و زخمی شدن آن افراد انجامید. (ترامپ بعدها به یکی از متحدانش گفته بود که این هدیه باعث ناراحتیاش شده است.)
تلآویو، خرابیهای ناشی از حمله موشکی ایران
نتانیاهو در دفتر بیضیشکل کاخ سفید، ارائهای درباره ایران برای ترامپ برگزار کرد و او را از میان تصاویری از سایتهای مختلف هستهای ایران عبور داد.
اطلاعات اسرائیل نشان میداد که ایران تلاشهایی خامتر و سریعتر برای رسیدن به سلاح هستهای در پیش گرفته و هر چه ضعیفتر میشد، به بمب نزدیکتر میرفت. در زمینه غنیسازی اورانیوم، ایران تنها چند روز تا رسیدن به سطح مورد نیاز فاصله داشت، اما برای تکمیل سلاح، هنوز به مؤلفههای دیگری نیاز داشت.
اسرائیلیها استدلال دیگری هم به ترامپ ارائه دادند: اگر میخواهی دیپلماسی موفق باشد، باید خود را برای حمله آماده کنی تا مذاکرات پشتوانهای واقعی از قدرت داشته باشند. آنها در محافل خصوصی نگران بودند که ترامپ توافقی را با ایران بپذیرد که از نظر آنها ناکافی بود — شبیه توافق سال ۲۰۱۵ که با میانجیگری رئیسجمهور اوباما حاصل شده بود — و بعد آن را یک پیروزی اعلام کند. نتانیاهو به ترامپ هشدار داده بود که ایرانیها قادر خواهند بود سامانههای پدافند هواییشان را که در جریان حمله اسرائیل در ماه اکتبر نابود شده بود، بازسازی کنند؛ موضوعی که فوریت را بیشتر میکرد.
ترامپ پس از پیروزی در انتخابات نوامبر، یکی از دوستان نزدیکش، استیو ویتکاف را بهعنوان نماینده ویژهاش در امور خاورمیانه منصوب کرد و مأموریت داد تا برای رسیدن به توافقی با ایران تلاش کند. ترامپ که با شعار پرهیز از مداخلات نظامی خارجی به پیروزی رسیده بود، ظاهراً از ایده دستیابی به راهحل دیپلماتیک لذت میبرد.
آن «نامه زیبا» به آیتالله
از ابتدای دولت، ایرانیها از طریق چند کشور مختلف به دنبال ایجاد مسیرهای ارتباطی برای گشودن کانال دیپلماتیک با دولت جدید آمریکا بودند. سپس، ترامپ خود دست به اقدامی چشمگیر زد: او نامهای به رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای، فرستاد.
در اوایل ماه مارس، بازدیدکنندگان از دفتر بیضی یا مهمانان هواپیمای اختصاصی رئیسجمهور، «ایر فورس وان»، از زبان ترامپ تعریف «نامه زیبایش» به آیتالله را میشنیدند. یکی از بازدیدکنندگان که خود شاهد اجرای زنده این روایت بوده، میگوید مضمون اصلی نامه چنین بود: «من جنگ نمیخواهم. نمیخواهم تو را از روی نقشه محو کنم. میخواهم توافق کنیم.»
ترامپ میدانست که وارد حوزهای بسیار حساس از نظر سیاسی شده است. شاید بیش از هر موضوع دیگری، مسأله ایران و اسرائیل موجب شکاف در ائتلاف سیاسی ترامپ میشد — شکافی میان جناح ضد مداخلهگر که با چهرههایی چون تاکر کارلسن، پادکستساز پرنفوذ، نمایندگی میشد، و محافظهکاران ضدایرانی چون مارک لوین، مجری رادیویی معروف.
اما در درون دولت، با وجود همه حرفوحدیثها درباره اختلافات میان «بازهای ایرانستیز» و «کبوترهای صلحطلب»، شکافهای ایدئولوژیک بسیار کماهمیتتر از دور نخست ریاستجمهوری ترامپ بود — دورانی که مقاماتی چون وزیر دفاع جیمز متیس و وزیر خارجه رکس تیلرسون، رئیسجمهور را فردی بیاحتیاط میدانستند و میکوشیدند او را از پیروی از تمایلات شخصیاش باز دارند.
این بار، هیچیک از اعضای ارشد تیم ترامپ نقشی شبیه به آن بازی نمیکردند. تیم جدید بهطور کلی از غریزههای ترامپ حمایت میکرد و تلاش داشت آنها را به اجرا درآورد. البته اختلافنظرهایی وجود داشت، اما تقریباً هیچ درگیری تند و جدیای بر سر سیاست ایران به وجود نیامد.
مارکو روبیو و وزیر دفاع پیت هگزث همواره در برابر دیدگاههای رئیسجمهور ابراز تمکین میکردند — حتی اگر هگزث، که روابط نزدیکی با نتانیاهو داشت، نسبت به برخی از همکارانش اعتماد بیشتری به اسرائیلیها داشت.
جیدی ونس بارها درباره چشمانداز گرفتار شدن ایالات متحده در جنگی برای تغییر رژیم در ایران هشدار داده بود. اما حتی کسانی که در گذشته از موضعی تندتر علیه ایران حمایت کرده بودند، از دیپلماسی استیو ویتکاف پشتیبانی میکردند. مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ که به موضعی سختگیرانه علیه ایران مشهور بود، در عین حال همکاری نزدیکی با ویتکاف داشت که رویکردی میانهروتر اتخاذ کرده بود.
در حوزه اطلاعاتی، جان رتکلیف اطلاعات را بدون جانبداری ارائه میداد. و با اینکه همه میدانستند تولسی گابارد از سرسختترین مخالفان مداخله نظامی است، او بهندرت این دیدگاه را به رئیسجمهور تحمیل میکرد.
در ماه آوریل، تیم ترامپ مذاکراتی را در عمان آغاز کرد. هدایت طرف آمریکایی این گفتوگوها با ویتکوف و مایکل آنتون، مدیر برنامهریزی سیاست در وزارت خارجه، بود. تا پایان ماه مه، تیم ترامپ پیشنهاد کتبی خود را به ایرانیها ارائه داد.
در این پیشنهاد، خواسته شده بود که ایران در نهایت بهطور کامل غنیسازی اورانیوم را متوقف کند. همچنین پیشنهاد شده بود که کنسرسیومی منطقهای برای تولید انرژی هستهای تشکیل شود که ممکن بود شامل ایران، ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی باشد.
حفظ گزینههای نظامی
حتی در حالی که ترامپ در پی راهحل دیپلماتیک بود، به نظر میرسید که به یکی از نکات مطرحشده از سوی اسرائیلیها متقاعد شده بود: داشتن گزینههای نظامی معتبر، موقعیت او را در مذاکرات با ایران تقویت میکند.
طرحهایی برای حمله به تأسیسات هستهای ایران پیشتر در پنتاگون وجود داشت، اما رئیسجمهور پس از آغاز دور دوم ریاستجمهوریاش در ماه ژانویه، به فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) مجوز داد تا برای تکمیل و بهروزرسانی این گزینهها با اسرائیل همکاری کند.
تا اواسط فوریه، در هماهنگی با اسرائیل، ژنرال مایکل اریک کوریا، فرمانده سنتکام، سه گزینه اصلی تهیه کرده بود:
۱. حداقلیترین گزینه، شامل پشتیبانی اطلاعاتی و سوخترسانی آمریکا به عملیات اسرائیل بود.
۲. گزینه دوم، عملیات مشترک هوایی اسرائیل و آمریکا را در بر میگرفت.
۳. گزینه سوم، مأموریتی با محوریت آمریکا و نقش حمایتی اسرائیل بود که شامل بمبافکنهای B-1 و B-2 آمریکایی، هواپیماهای مستقر در ناوهای هواپیمابر و موشکهای کروز شلیکشده از زیردریاییها میشد.
گزینه چهارمی نیز مطرح بود که بهسرعت کنار گذاشته شد؛ این طرح علاوه بر حملات گسترده آمریکا، شامل یورش کماندوهای اسرائیلی با پشتیبانی هوایی بالگردهای اُسپری آمریکایی یا دیگر پرندهها میشد.
اما در حالی که ویتکوف مذاکرات با ایران را با میانجیگری عمان دنبال میکرد، اسرائیلیها بیتاب شده بودند.
درخواست بمبهای سنگرشکن
نتانیاهو در ماه آوریل سفری سریع به کاخ سفید داشت و در کنار درخواستهای دیگر، خواستار دریافت بمب سنگرشکن آمریکایی برای انهدام سایت هستهای زیرزمینی فردو شد.
ترامپ که در آن زمان مصمم به فرصت دادن به دیپلماسی بود، قانع نشد. در روزهای پس از این دیدار، تیم ترامپ با تمام توان تلاش کرد تا اسرائیل را از انجام حمله پیشدستانه علیه ایران باز دارد. پیام تیم ترامپ به اسرائیلیها صریح بود: «نمیتوانید بهتنهایی چنین کاری بکنید. پیامدهای آن برای ما بسیار زیاد است.»
این مذاکرات، گفتوگوهایی پرتنش بودند، اما مشاوران ترامپ معتقد بودند که اسرائیلیها پیام را دریافت کردهاند.
ترامپ نگران بود که اسرائیل بهطور یکجانبه وارد عمل شود یا اگر نتانیاهو از جهتگیری توافق احتمالی ناراضی باشد، دیپلماسیاش را برهم بزند. تیم ترامپ همچنین نگران بود که اگر اسرائیل حملهای را علیه ایران آغاز کند اما موفق به نابودی کامل تأسیسات هستهای نشود، چه اتفاقی خواهد افتاد.
با این حال، برنامهریزیها در اسرائیل ادامه یافت؛ بخشی از این روند ناشی از نگرانی فزاینده نسبت به انباشت سریع موشکهای بالستیک توسط ایران بود — موشکهایی که میتوانستند در پاسخ به حمله استفاده شوند.
بهزودی، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا اطلاعات کافی گردآورده بودند تا به رئیسجمهور ارائه دهند. این گزارشها توجه ترامپ را جلب کرد و زمینهساز تماس تلفنی پرتنش او با نتانیاهو در اواخر ماه مه شد؛ تماسی که در آن ترامپ نارضایتی خود را از نخستوزیر اسرائیل ابراز کرد.
صبر دیپلماتیک رو به پایان
در آن مقطع، جیدی ونس به اطرافیانش میگفت که نگران وقوع جنگی با هدف تغییر رژیم است — جنگی که از نظر او، میتوانست به شکلی خطرناک از کنترل خارج شود.
ونس به این نتیجه رسیده بود که درگیری میان اسرائیل و ایران اجتنابناپذیر است. به گفته دو منبع مطلع از طرز فکر او، معاون رئیسجمهور آماده بود احتمال حمایت از یک حمله هدفمند اسرائیل را بپذیرد، اما هرچه به زمان احتمالی حمله نزدیکتر میشدند، نگرانیاش از اینکه این حمله به جنگی طولانیتر تبدیل شود، افزایش مییافت.
او تلاش خود را معطوف به آن کرد که آمریکا را تا حد امکان — فراتر از اشتراکگذاری اطلاعات — از درگیری دور نگه دارد. ونس بههمراه اعضای حلقه نزدیک ترامپ، از جمله مارکو روبیو، پیت هگزث و سوزی وایلس (رئیس دفتر کاخ سفید)، بهدنبال تهیه طرحهای اضطراری برای حفاظت از نیروهای آمریکایی در منطقه بودند.
با گذر ماه مه به ژوئن، استیو ویتکاف به همکارانش گفت که ایالات متحده و ایران در آستانه دستیابی به یک توافق هستند. اما روز چهارشنبه، ۴ ژوئن، آیتالله خامنهای پیشنهاد آمریکا را رد کرد. بهگفته مشاوران، در آن زمان ترامپ به این نتیجه رسیده بود که ایرانیها درباره توافق جدی نیستند.
در همان روز، مارک لوین، مجری محافظهکار رادیو، در سالن غذاخوری مجاور دفتر بیضی با ترامپ و چند تن از مشاورانش دیدار کرد. او نقش پررنگی در شکلدادن به دیدگاه ضدایرانی رئیسجمهور ایفا کرده بود. بهگفته مشاوران، این دیدار تأثیری قابلتوجه بر ترامپ گذاشت.
پس از این دیدار، ترامپ به دستیارانش گفت که میخواهد هنوز کمی به مذاکرات فرصت بدهد. اما صبر او بهسرعت رو به پایان بود.
در همان جمعه، تیم او نشستی محرمانه برای روز یکشنبه در کمپ دیوید تدارک دید.
تغییر سریع موضع
ترامپ در ملأ عام همچنان بر اهمیت فرصت دادن به دیپلماسی تأکید میکرد. هرچند این موضعگیری با هدف فریب دادن ایران درباره فوریت حمله احتمالی اسرائیل اتخاذ نشده بود، اما از دید یک مقام آمریکایی دخیل در بحثها، این احتمال که این سخنان باعث شود ایران از حالت آمادهباش کامل فاصله بگیرد، دستکم یک پیامد جانبی مطلوب تلقی میشد.
اما چهارشنبه گذشته، هیچ نشانهای از پیشرفت در مذاکرات دیده نمیشد و در آن مقطع، حلقه داخلی ترامپ میدانست که حمله فردا آغاز خواهد شد.
در برخی گفتوگوهای خصوصی، ترامپ درباره درستی تصمیم اسرائیل برای حمله ابراز تردید کرده بود. به یکی از آشنایان خود گفته بود: «نمیدانم درباره بیبی [نتانیاهو] چه فکر کنم» و افزوده بود که به او درباره حملهها هشدار داده بود.
پنجشنبهشب، ترامپ به همراه تیم امنیت ملیاش در اتاق وضعیت کاخ سفید حضور داشت؛ همانزمانی که نخستین موج حملات در حال وقوع بود. او هنوز گزینههای مختلف را باز گذاشته بود. حتی در ساعات اولیه آن روز، به مشاوران و متحدانش گفته بود که همچنان امیدوار به دستیابی به توافق با ایران است.
نخستین بیانیه رسمی دولت پس از حملات نه از سوی ترامپ، بلکه از جانب روبیو منتشر شد — بیانیهای که ایالات متحده را از کارزار اسرائیل جدا میکرد و هیچ اشارهای به حمایت از متحد دیرینه آمریکا نکرد، با آنکه جامعه اطلاعاتی آمریکا در آن زمان پشتیبانی عملیاتی ارائه میداد.
اما هرچه شب میگذشت و ارتش اسرائیل رشتهای از حملات دقیق و موفق را علیه رهبران نظامی ایران و تأسیسات راهبردی این کشور انجام میداد، ترامپ نیز شروع به تغییر موضع علنی خود کرد.
صبح روز جمعه، هنگامی که از خواب برخاست، شبکه تلویزیونی مورد علاقهاش، فاکس نیوز، تصاویر لحظهبهلحظهای از «نبوغ نظامی اسرائیل» پخش میکرد. ترامپ نتوانست در برابر وسوسه نسبت دادن بخشی از اعتبار این عملیات به خود مقاومت کند.
او در تماسهایی با خبرنگاران، بهصورت ضمنی القا کرد که نقش پشتپردهاش در جنگ بیش از آن چیزی است که به نظر میرسد. در محافل خصوصی، به برخی دوستانش گفته بود که اکنون بهشدت در حال متمایل شدن به تشدید بیشتر درگیری است — از جمله با پذیرش درخواست قبلی اسرائیل مبنی بر تحویل بمبهای سنگرشکن قوی برای انهدام سایت هستهای زیرزمینی ایران در فردو.
حتی تا روز دوشنبه، ترامپ احتمال ملاقات ویتکاف یا حتی ونس با مقامات ایرانی را برای دستیابی به توافق حفظ کرده بود. اما همانطور که ترامپ ناگهان اجلاس گروه ۷ در کانادا را ترک کرد تا فوراً به واشنگتن بازگردد، نشانهای در دست نبود که حاکی از امکان پایان زودهنگام بحران از طریق دیپلماسی باشد.
—-
درباره نویسندگان گزارش:
* جاناتان سوان خبرنگار کاخ سفید روزنامه نیویورکتایمز و پوششدهنده دولت دونالد ترامپ است.
* مگی هابرمن خبرنگار کاخ سفید در نیویورکتایمز و گزارشگر رویدادهای مربوط به ترامپ است.
* مارک مازتی خبرنگار تحقیقی مستقر در واشنگتن دیسی، با تمرکز بر امنیت ملی، اطلاعات و روابط خارجی است. او کتابی درباره سازمان سیا نوشته است.
* رونن برگمن نویسنده ارشد مجله نیویورک تایمز مگزین و مستقر در تلآویو است.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
حمله قابل انتظار
حمله اسرائیل در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ به زیرساختهای نظامی جمهوری اسلامی ایران، تنها کسانی را غافلگیر کرد که بر نشانههای هشداردهنده چشم فروبسته بودند. تنشافروزی و دشمنی آشکار جمهوری اسلامی در منطقه و گسترش برنامه هستهای نمیتوانست واکنش اسرئیل را برنیانگیزد.
رژیمی که از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ برآمد پیوسته خواستار محو اسرائیل بود. این نه لفاظی انقلابی، بلکه یک استراتژی سیاسی بود با نشانههایی چون پشتیبانی از گروههای مسلح نیابتی، حضور نظامی گسترده در سوریه و برنامه هستهای مبهم. پاسخ اسرائیل به این چالشگری همخوان استراتژی بنیادین دولت یهود بود: زدن پیش از خوردن.
سرانجام رویارویی اسرائیل با نظام ولایی سرنوشت خاورمیانه را رقم خواهد زد: منطقهای همچنان درگیر تنشهای فرقهای و سیاسی یا سرزمینی با طرحی نو بهمانند اروپایی که از خاکستر جنگهای برخاست و خود را بازساخت. هر عمل نظامی، هر سکوت دیپلماتیک، هر اتحاد، یا هر انفعالی به کار یکی از این دو سرنوشت خاورمیانه خواهد آمد.
دکترین پیشگیرانه اسرائیل
تهدید جمهوری اسلامی علیه اسرائیل گام به گام در حال اجرا بود. چنانکه همواره حزبالله در لبنان، حماس در غزه و حوثیها در یمن و بسیاری دیگر از نیروهای نیابتی را تأمین مالی و تسلیحاتی میکرد و در سوریه، همسایه اسرائیل، پایگاه داشت و افزون بر اینهمه، برنامه هستهایاش که هر از چندی مورد اخطار آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میگرفت، را ادامه کی داد.
در چنین شرایطی، اسرائیل به حق دفاع از خود اشاره میکند. دکترین بگین که در سال ۱۹۸۱ پس از تخریب راکتور اوسیراک در عراق تدوین شد، دستیابی دشمنان اسرائیل به بمب هستهای را برنمیتابد. در دولت نتانیاهو، این دکترین ابعاد قاطعانهتری به خود گرفت و از به تأخیر انداختن برنامه هستهای نظام ولایی فراتر رفت و برچیدن آن، تضعیف ساختار نظامی و فروپاشاندن تشکیلات ایدئولوژیک رژیم را هدف گرفت. از منظر حقوقی، اسرائیل به ماده ۵۱ منشور سازمان ملل در مورد دفاع از خود استناد میکند. در این چارچوب، میباید نخست به شورای امنیت گزارش کرد و از آن پروانه گرفت. اما به گفته اسرائیل، به دلیل حق وتوی برخی از کشورها، شورای امنیت نمیتواند در مواقع اضطراری ژئوپلیتیکی میانجی مؤثری باشد.
اندیشه سیاسی مدرن به طور کامل جنگ را رد نمیکند. به باور ایمانوئل کانت در کتاب «به سوی صلح پایدار»، صلح تنها میان کشورهای با حاکمیت قانون میتواند وجود داشته باشد. برتراند راسل که صلحطلبی سرسخت بود در سال ۱۹۳۸ استدلال کرد که پرهیز نخست وزیر انگلستان از جنگ با هیتلر را تسلیم در برابر بربریت میداند. در پی این دو، مایکل والزر، در کتاب «جنگهای عادلانه و ناعادلانه»، جنگ پیشگیرانه مبتنی بر شواهد ملموس حمله قریبالوقوع را قابل توجیه دانست.
اسرائیل، با توجه به این آموزهها و تجربه ها، حمله خود به جمهوری اسلامی را رویکردی منطقی، پیشگیرانه و ضروری دانست.
نظام ولایی در بنبستهای خودساخته
برای پی بردن به موضع ایران در برابر این درگیری، میباید میان سه قطب رژیم، مخالفان و مردم تمیز گذاشت.
موضع رسمی رژیم ولایی جایی برای ابهام نمیگذارد: اسرائیل بالفطره دشمن و نابودی آن هدف است. با چنین باوری، نظام ولایی برای دههها از گروههای مسلح حزبالله، حماس، حوثیها حمایت کرد، در سوریه حضور نظامی یافت و یک برنامه هستهای با نقض پی در پی تعهدات بینالمللی را پیش برد. این موضع دشمنانه، بیاعتمادی اسرائیل را برانگیخت و به حمله به پدافند هوایی، فرماندهی نیروهای مسلح و سایت هستهای نطنز کشاند. در پاسخ، سپاه پاسداران پهپادهای انفجاری بسیاری فرستاد که بیشترشان رهگیری شدند و آنها که نشدند بازدارنده نبودند.
در چنین روزگاری، و به ویژه اگر آمریکا به پشتیبانی از اسرائیل به طور مستقیم دخالت کند، نظام ولایی دو راه بیشتر ندارد: به رویارویی ادامه دهد و بر خطر فروپاشی خود بیافزاید یا تن به مذاکره و به دیگر سخن پذیرفتن شرایط آمریکا دهد. شماری از محافظهکاران نظام همچنان خواستار واکنش نظامی و شماری از اصلاحطلبان خواهان گفتگو با ایالات متحده هستند.
اما اپوزیسیون. اپوزیسیون دموکراتیک ایران، به نوبه خود، دچار اختلاف است. برخی حمله اسرائیل را فرصتی تاریخی برای سرنگونی رژیمی نامردمی میدانند و برخی دیگر، به ویژه چپگرایان، نگرانند که مبادا پیروزی اسرائیل و آمریکا در این جنگ به فرادستی غرب در ایران بیانجامد و از این رو، شعاری مبهم سر میدهند: “نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی!”
مردم ایران که شهره میهندوستی دارند، به حملههای اسرائیل که بیش از هر چیز چهرهها و ساختمانهای ویژه نظام را هدف گرفته بود واکنش خصمانه نشان ندادند. در روزهای حمله، شهرهای بزرگ شاهد اعتراض ملیگرایانه نبود و بلکه بسیاری از خبر از میان رفتن بلندپایگان نظام شادی کردند. در رسانههای اجتماعی، واکنشها بین پشتیبانی، سکوت، طنز گزنده و نیز ابراز نگرانی از آینده در نوسان بود. این واکنش ها بیش از هر چیز نشانه شکاف ژرفی است میان حکومتی بیاعتبار و مردمی جان به لب رسیده.
عدم دخالت دروغین ایالات متحده
ایالات متحده، اگر چه رسماً در نخستین حملههای اسرائیل به جمهوری اسلامی شرکت نداشت، اما از آن غایب نبود. دونالد ترامپ، رئیس جمهور، پشتیبانی خود را از اسرائیل اعلام کرد و گویا خود نیز در پی حمله است. عملیات پیدرپی و دقیق اسرائیل نمیتوانست بدون تبادل اطلاعات در سطح بالا انجام پذیرد.
هدف آمریکا تضعیف جمهوری اسلامی ایران بود، اما در عین حال میهراسید که مبادا ناامیدی از رویارویی در جنگ، نظام ولایی را به کارهای ناسنجیده همچون بمباران راه عبور نفت در تنگه هرمز بکشاند. اگر نیز نظام ولایی پایگاهها یا پرسنل آمریکایی را هدف قرار دهد، ایالات متحده بیتردید وارد درگیری میشود و سرسختانه تلافی میکند.
پرسشی تعیینکننده هنوز به جای خود است: آیا ایالات متحده بمبهای سنگرشکنی را که قادر به نابودی عمیقترین زیرساختهای هستهای جمهوری اسلامی هستند، در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد؟ این تصمیم استراتژیک به تنهایی میتواند نه تنها مدت جنگ، بلکه سرنوشت منطقه را نیز تعیین کند.
ناهمبستگی کشوریهای مسلمان و عرب با نظام ولایی
مداخله نظامی گسترده جمهوری اسلامی در لبنان، سوریه و یمن و دیگر نتیجهای جز نارضایتی کشورهای خاورمیانه نمیتوانست داشت. در نگاه بسیاری از کشورهای خلیج فارس، نظام ولایی نه نماد مقاومت، بلکه عامل بیثباتی و تنشافروزی در خاورمیانه است.
از همین رو، حمله «دشمن صهیونیستی» به جمهوری اسلامی به همبستگی اسلامی نیانجامید و حتی در بسیاری از کشورهای عرب منطقه با رضایت محتاطانه همراه شد. البته تشریفاتی به جا آوردند و به زبان دیپلماتیک، و آن هم بیشتر از سوی وزرای امور خارجه تا روسای حکومتی، به حمله اسرائیل انتقاد کردند، اما نه بیشتر. حتی شماری از آن ها در رهگیری پهپادهای ولایی هم شرکت کردند.
افکار عمومی عرب هم تغییر کرده است. در شبکههای اجتماعی و رسانهها، شکست نظام ولایی به حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی با نوعی بیتفاوتی طعنهآمیز برخورد شد. حتی حزبالله لبنان، که به گونهای شاخه نظامی نظام ولایی در منطقه بود، با رهبری نعیم قاسم به جای حسن نصرالله، در نمایش وفاداری به نظام ولایی محتاطانهتر بود. چنانکه در یکی از آخرین مصاحبههایش، نمادهای لبنانی را جایگزین تصاویر خمینی و خامنهای و پرچم جمهوری اسلامی کرد. سکوت حزبالله، نمادی از تنهایی فزاینده نظام ولایی در میان کشورهای اسلامی و بلکه در جهان است.
اتحادیه اروپا از انتقاد بشردوستانه تا پشتیبانی راهبردی
با وجود انتقاد چند کشور عضو از سیاست دولت نتانیاهو در غزه، اتحادیه اروپا بهروشنی از اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی پشتیبانی کرد. این موضع مشترک ناشی تمیز اروپاییها میان مسئله فلسطین و تهدید نظام ولایی در منطقه و جهان است. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، خواستار کاهش تنش و احترام به قوانین بینالمللی شد، اما از هرگونه محکومیت حملات اسرائیل پرهیخت.
در واقع، اتحادیه اروپا به دنبال تعادلی ظریف است میان تندروی ارتش اسرائیل در رویارویی با حماس در غزه و مهار توسعهطلبی نظامی و ایدئولوژیک نظام ولایی در منطقه.
بپاخیزی مردمی و پایانی خوش؟
ناتوانی، انزوای بیسابقه و دورنمای سقوط رژیم اسلامی، پرسشی به دنبال دارد: آیا مردم ایران قیام میکنند، نظام ولایی را بر میاندازند و حکومتی نو به پا میکنند؟ به گمان قوی. اما قیام مردم بدون رهبری پراکنده خواهد بود و ای بسا که دستآوردی بیش از جنبش سبز و خیزش مهسا نداشته باشد. گذشته از این، در نبود رهبری ساختارمند خلاء در حکومت سیاسی به وجود میآید که برای بمانی و یکپارچگی ملی خطرناک است و ممکن است به تجزیه بیانجامد.
چه کسی رهبر این جنبش خواهد بود؟ سه امکان رهبری چنیناند:
● رهبری در برون مرز که بیش از هر کس یادآور رضا پهلوی است. وی بیتردید پرآوازهترین شخصیت سیاسی اپوزیسیون ایران در درون و برون مرز است، اما هنوز به نظر نمیرسد که در پی بسیج و سازماندهی نیروهای مردمی باشد.
● رهبری نوآمد در درون مرز. اگر چنین چهره تا کنون ناشناختهای برآید، باید با وعده و بسیج، جنبشهای اجتماعی و سیاسی را در کوتاهترین مدت متحد کند.
● کودتای داخلی در درون نظام. با توجه به گسست عملی و ذهنی نحبگان و مردمان از این نظام، چنین رهبری میباید به روشنی وعده برونشد از نظام دهد یا سرکوب گسترده کند و نظام را، گیرم با اصلاحاتی، نگه دارد.
وظیفه و مسئولیت جامعه جهانی برای خاورمیانهای بهتر
جنگ که بسیاری با هراس در انتظارش بودند سرانجام آمد. این جنگ، سرنوشت خاورمیانه را هم رقم خواهد زد: منطقهای همچون پیش از این درگیر ستیزهای فرقهای و سیاسی یا سرزمینی با صلح سیاسی و رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی.
در نظم بینالمللی جدید در حال برآمد، قطب غرب مسئولیت تاریخی یگانهای در مورد تنش اسرائیل و نظام ولایی بر دوش دارد. سپهر غرب که با دموکراسی لیبرال و اقتصاد بازار مشخص میشود و اسرائیل در خاورمیانه هم هموند آن است، میباید همواره به روشنی اهداف عملیات نظامی را به زبان فارسی برای ایرانیان بگوید. بدون این، قطب اقتدارگرای نظم نوین جهانی و پیروان آن در درون مرز میتوانند بخشی از ایرانیانی که آرزوی آزادی و نزدیکی به غرب دارند، اما از بینظمی حکومتی در رنجاند به دنبال گزینه اقتدارگرا بروند.
جهان آزاد میباید با ایرانیان به زبان ایرانیان سخن بگوید.
■ جناب دکتر اسدی گرامی درود بر شما. من با برداشت شما کاملاً همسویم و نابودی اسراییل و قوم اسراییل را هدف بنیادین نبیاکرم، امام خمینی، خامنهای و همۀ چپهای چفیه بند سراسر جهان میدانم. من هم برآن که که آقای رضا پهلوی چهرهای کارآمد برای دوران گذار است و هرگونه این دست و آن دست کردن و ادای آدمهای با تربیت را در آوردن، بیراههای بیش نیست.
بهرام خراسانی یکم تیرماه ۱۴۰۴
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
الف: در حالی این نامه را مینویسم که مطمئن نیستم این متن تمام خواهد شد، یا حتی اگر تمام بشود اینترنتی خواهد بود تا آن را به خواننده برسانم. نوشتن این متن بیستر از آنکه تلاش برای تاثیر بر دیگری باشد، تلاشی برای رهایی نویسنده از باری که بر دوشاش حس میکند هست. بهقول آدرنو: برای انسانی که غریب است، نوشتن مکانی برای زندگی است.
ب: دوگانگی عمیقی بین هموطنانمان در موضوع جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران درگرفته است، و هر طرف دیگری را به وطنفروشی متهم میکنند. اما کدام وطن؟ وطنی که مهسا امینی را به خاطر یک تار مو به قتل رساندند؟ وطنی که بعد از شکنجه و کشتن نیکا شاکرمی، آیدا رستمی و آیلار حقی جسدشان از ارتفاع به پایین انداختند و ادعا کردند که خودکشی کردهاند؟ آیا از وطنی سخن میگویید که در نیزار ماهشهر معترضان را با دوشکا قتلعام کردند؟ یا از وطنی سخن میگویید که در عرض چند روز اعتراض جنبش زن، زندگی و آزادی، نزدیک به دو هزار نفر از معترضین کشته شدند؟ نمیدانم شاید هم از وطن دزدانی مانند آیتالله صدیقی سخن میگویید که زمین هزار میلیارد تومانی را به نام پسرش میزند. مطمئنا وطن اکبر طبری هم هست که در دادگاه ادعا میکند دوستانی دارد که با یک تلفن حاضر هستند زمین و ساختمانهای میلیاردی را به نامش بزنند.
پ: باید در نظر داشته باشیم ما در اینجا هیچ کارهایم، و نظر ما هیچ اهمیتی برای طرفین ندارد. نه حکومت جمهوری اسلامی به موعظههای اخلاقی ما گوش میکند که رفتارش را متعادل بکند و اینقدر به پای این و آن نپیچد که سبب اتفاق منطقهای و جهانی بر علیه ایران نشود، و نه اسرائیل به نظر ما اهمیت میدهد که ما مخالف یا موافق جنگ هستیم. برای اسرائیل هم مساله مهم نابود کردن توان موشکی و اتمی جمهوری اسلامی است، و منتظر موافقت و مخالفت ما برای رسیدن به اهداف خود نیست. ما بیشتر گوشت دم توپ هستیم. در این میان هورا کشیدن برای اسرائیل و امید واهی بستن که این جنگ برای ما بهصورت اوتوماتیک آزادی میآورد، و یا مقهور و مجذوب شدن در پروپاگاندای ناسیونالیسم پفکی جمهوری اسلامی ایران به اسم وطنپرستی، افتادن در دام عنکبوتی فلج ذهنی است که هیچ نتیجهای برای ما نخواهد داشت. ما خاطره جنگ ایران و عراق را داریم که این حکومت از احساسات میهندوستانه این مردم سواستفاده کرد، و هیچ ارزشی بر این مردم و میهن قائل نشد.
ت: مسله اصلی این نیست که چه کسی بر حق است یا ما از چه کسی طرفداری کنیم: مسله اصلی این است که فردا که گرد و غبار جنگ خوابید چه خواهد شد؟ حمایت ما از یکی از طرفین چه تاثیری بر زندگی ما خواهد گذاشت؟ آیا وضعیت زنان و دختران ارتقا پیدا خواهد کرد و نقض حقوق آنها رفع خواهد شد؟ بازداشت و شکنجه و اعدام شهروندان ایران به اتهامات واهی متوقف خواهد شد؟ آیا رفتار و سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی ایران که به ضرر منافع ملی ایران و شهروندان ایران هست متوقف خواهد شد؟ غارت، اختلاس و دزدی مسئولین و آقازادهها متوقف خواهد شد؟ تبعیض و بیعدالتی بین شهروندان ایران متوقف خواهد شد؟ آیا شایستهسالاری حاکم خواهد شد یا مانند همیشه شغلها و موقعیتها به نزدیکان و دستمالکشان اعطا خواهد شد؟ آیا زندگی شهروندان ایران از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ارتقا خواهد یافت؟ وقتی شیپورهای جنگ نواخته میشوند همه احساساتی میشوند و اغلب احساسات بر منطق غالب میشود: اما وقتی گرد و غبار خوابید مهمترین مسله این است که فردا چه خواهد شد؟
ث: مهم است که در اینجا به موضوع مهمی اشاره بکنم. جمهوری اسلامی ایران از زمان به روی کار آمدن با ایدئولوژی آخرالزمانی خود حکومتی غیرنرمال و در جدال و جنگ با نظم حاکم بر جهان است. اگر فلسفه وجودی دولت و حکومت در اکثر کشورهای نرمال جهان بر اساس منافع ملی و رفاه شهروندان آن است؛ فلسفه وجودی جمهوری اسلامی ایران بر غلبه بر امپریالیسم جهانی و نابودی اسرائیل بنا شده است. بهمین خاطر هم از روز اول روی کار آمدن، منافع ملی ایران و شهروندان ایرانی را قربانی این جنون مالیخویایی خودش کرده است. اصلیترین ارزشی که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است مرگ و شهادت است. قهرمانی که جمهوری اسلامی ایران توسط داستانی دروغین از آن برای خودش ابر-انسان برای الگو قرار گرفتن بچههای مدرسه خلق کرده است، عملیات شهادتطلبانه حسین فهمیده است که با کشتن خودش دشمن و تجهیزاتش را نابود میکند: در همین راستا نفرت جمهوری اسلامی از غرب و اسرائیل آنقدر زیاد است که به قیمت نابودی ایران میخواهد غرب و اسرائیل را نابود بکند. مسلماً دولتهای غربی و یا اسرائیل معصوم و فرشته نبودهاند، اما هیچ دولت و حاکمیت نرمالی تا این حد جنونآمیز کشور را درگیر ماجراجوییهای خطرناک نمیکند.
ج: من نمیدونم شما در کدام طرف خواهید بود، توصیهای هم نمیکنم. فردیت آخرین پناه ما در دادگاه عالی وجدان و افکار عمومی است که بعد از خوابیدن گرد و غبار جنگ باید در آن جوابگو باشیم، و در آن دادگاه هر کس جوابگوی اعتقاد و اعمال خودش خواهد شد. من در حالی که هیچ امیدی به رستگار شدن در نتیجه حمله اسرائیل ندارم، و هیچ هورایی هم برای حملهاش نمیکشم: اما درحالی که زندگیام در نتیجه ابن جنگ در خطر است به فردیت خویش پناه میآورم و تصمیم دارم به چرخدنده و گوشت دم توپ این حکومت ضدایرانی و ایرانیت “جمهوری اسلامی ایران” تبدیل نشوم. من در فردیت خود به این فکر میکنم که فردا چه خواهد شد؟ در نهایت سکوت میکنم. فردا در دادگاه وجدان یا افکار عمومی کسی نخواهد گفت که چرا سکوت کردی؟ سوال اصلی این خواهد بود که چرا در کنار شیطان ایستادی و تبدیل به بلندگوی تبلیغاتیاش شدی!
■ خانم قربانی گرامی. مقاله دردمندانهای نوشتهاید که نمیتوان بدون ذکر چند نکته از کنار آن گذشت. البته که “نوشتن” برای رهایی از باری که نویسنده بر دوشاش حس میکند “هم” هست. برای من، علاوه بر آن، به اشتراک گذاشتن افکاری است که عمری آن را در ذهنم پروردهام. برای همین است که من سخن شما را نمیپذیرم که نوشتهاید “مادر اینجا هیچ کارهایم، و نظر ما هیچ اهمیتی برای طرفین ندارد”. به نظر من، ما مهم هستیم چون فکر میکنیم. در این شرایط دشوار ترس و جنگ و ویرانی، دو نکته را فشرده مطرح کنم:
اول اینکه جنگ را ج.ا. از طریق نیابتیهایش و دکترین “نابودی اسرائیل” شروع کرد. دوم اینکه باید خودمان را تا نهاییترین گوشههای عمیق فکر و هویتمان مورد سؤال قرار بدهیم که چرا چنین سرنوشتی پیدا کردیم؟ چرا ۴۷ سال قبل گفتیم که شاه “نوکر آمریکا” است و او را با یک حکومت ارتجاعی عوض کردیم؟ نه تنها اخلاق و رفتار و اعتقادات خود را باید مورد سنجش مجدد قرار دهیم، بلکه پایهایتر از آن، سیستم ارزش و هویت خود را نیز باید با دید انتقادی به محکمه بکشیم. روشنفکر “هیچکاره” نیست. روشنفکر باید بتواند حتی در هویت خود تردید کند، یعنی باید بتواند در صورت لزوم حتی از روی سایه خود نیز بپرد.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ نامه دردمند شما گواهی بر حال بسیاری از ماست. با اشاره به بیعملی و هیچ کاره بودن ما و کامنت آقای قنبری میگویم که در یک حیطه خاکستری قدم بر میداریم. این واژه “ما” برای ایرانیها موجودیت منطقی و شاید بالقوه دارد اما موجودیت ملموس و واقعی آن زیر سوال است. در این صورت من اکنون خواستههای خودم را به عنوان یک ایرانی بازگو میکنم که البته خواهان پایان یافتن این جنگ دیوانه هستم، تقریبا به هر قیمتی. بله، و همانند اکثریت قاطع شما عزیزان جمهوری اسلامی را مقصر این جنگ و جنگهای قبل و بعد آن میدانم (بدون “ولی” و “اما”). متوجه زبان وحشی و بربریت ترامپ هستم، متوجه ضد زندگی و خطرناک بودن نتانیاهو هستم، اما اینها هیچ ربطی به واقعیت سخت درون ایران و کجراهی که نیم قرن ادامه دارد ، ندارد.
با آرزوی لبخندی بر صورت ایرانیان، پیروز.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
زمانی که خمینی چه در گفتار و چه در رویکرد، نظام بنیادگرای شیعهمحور را شوربختانه با پشتیبانی اکثریت ایرانیان پایهگذاری کرد، هیچ گاه تصور نمیکرد که روزی اسرائیل که “غده سرطانی” مینامیدش از کشتن جانشینش که در مکان “امنی” پنهان شده سخن به میان آورد. گفته شده این رهبر خودخوانده “مسلمین جهان” حتی بخشی از اختیاراتش را به شورای فرماندهان مخفی شده سپاه واگذار کرده است.
خامنهای که پیش از ۷ اکتبر ادعا میکرد در جلسهای سخنان خدا از دهانش جاری شده است و مهمترین نگرانیاش را پرورش تروریسم اسلامی در کشورهای منطقه تشکیل میداد، ناگهان با نابودی و یا تضعیف گروههای نیابتیاش روبرو شد و با فرار بشار اسد نفوذش در منطقه به حداقل رسید. هم اکنون کار به جایی رسیده است که دشمنان خود خواستهاش همچون نتانیاهو و ترامپ از کشتن او به عنوان گزینهای امکانپذیر سخن به میان میآورند.
خامنهای تاکنون با چنین شرایط تحقیرآمیزی روبرو نشده بود.
با انتخاب مجدد ترامپ و پشتیبانی حداکثریاش از نتانیاهو و نسل کشی او در غزه، ستاره بخت دیکتاتور ولایی رو به خاموشی گذاشت. وی که مذاکرات با آمریکا را “نه هوشمندانه و نه شرافتمدانه” سنجیده بود در پی انبار شدن سلاحهای راهبردی آمریکا در منطقه به مذاکره در باره برنامه هستهای مشکوکش تن داد.
در پی صدور قطعنامه شورای حکام علیه عدم همکاریهای دیکتاتور با آژانس و مقاومت در برابر برچیده شدن برنامه هستهای، اسرائیل با مشارکت و موافقت ضمنی ترامپ دست به حملهای پیشگیرانه زد.
دامنه گسترده اشراف اطلاعاتی موساد و توان پهبادیاش در داخل کشور که در روز اول حمله به کشته شدن شماری از سرداران درجه اول سپاه و نابودی تدریجی زیر ساختهای نظامی کشور انجامید توخالی بودن رجزخوانیهای دیکتاتور علیه اسرائیل را نمایان ساخت.
خامنهای در سه دهه ولایت وقیحیاش به بهانه “پشتیبانی” از فلسطینیان راهبردهای توهمآمیز و ایدئولوژیزدهاش از جمله نابودی اسرائیل و بیرون راندن آمریکا از منطقه را پی گرفت و در این راه از جمله تهیدستی را به دها میلیون ایرانی تحمیل کرد.
افزون براین، پیگیری این راهبردها به دولت فلسطینیستیز و آپارتایدگونه اسرائیل فرصت داد که خواست فلسطینیان غیر بنیادگرا و صلحدوست را مبنی بر تشکیل کشور فلسطین در کنار کشور اسرائیل را به حاشیه راند.
برنامههای خامنهای در مورد منطقه واکنش محمود عباس را نیز برانگیخت. وی پس از پشتیبانی سراپا تمجیدآمیز خامنهای از حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر گفت:
“این اظهارات به وضوح هدفشان قربانی کردن فلسطینیهاست که به استقرار کشور مستقل فلسطینی منجر نمیشود. ما به جنگهایی که در خدمت آرزویمان برای آزادی و استقلال نباشد، نیاز نداریم.”(۱)
غزهزدگی بخشی از روشنفکران ایرانی که ناشی از نسلکشی دولت اسرائیل در غزه است کمکی به تحقق آرمان واقعی فلسطینیان که از یهودیستیزی و دشمنی با اسرائیل بدور است یاری نخواهد رساند و غیر مستقیم آب به اسیاب بنیادگرایان اسلامی خواهد ریخت.
نگارنده این دوستان را به خواندن اعلامیه مشترک روشنفکران ایرانی و اسرائیلی تشویق میکنم که دشمنی و همستیزی را محکوم و دوستی دو ملت را راه حل نهایی برای صلح و ثبات در منطقه میسنجند.[۲]
پس از گذشت ۵ روز از جنگ میان خامنهای و نتانیاهو که به کشته شدن بیگناهانی از جمله کودکان در هر دو کشور انجامیده و کوچ دسته جمعی و نگرانی شدید شهروندان تهرانی را در پی داشته است پوشالی بودن حکومت ولایی را که بر مبنای فساد، رانتخواری، سرکوب گسترده جامعه مدنی بهویژه زنان مخالف حجاب اجباری و تجددستیزی پایهگذاری شده است نمایان ساخت.
چنان پیداست که هدف این جنگ از نابودی تاسیسات هستهای خامنهای که مردم ایران در هدفها و روند گسترش آن هیچگونه مشارکتی نداشتهاند، فراتر رفته و نشانههای تغییر رژیم در آن به چشم میخورد.
واقعیت این است که دولت اسرائیل، بخش مهمی از هیات حاکمه آمریکا، بسیاری از کشورهای اروپایی و اعراب خلیج فارس از راهبردهای بنیادگرایانه و تنشزای خامنهای و سپاه پاسداران به ستوه آمده از سرنگونی آن استقبال خواهند کرد.
خامنهای با وجود تحقیر شدگی حتی در میان ذوب شدگان در ولایت، با لجاجت تمام از نوشیدن جام زهر میگریزد و شاید ترجیح میدهد به جای آن جام شهادت را نوش جان کند!؟
بدون تردید گذار از جمهوری اسلامی زمانی میتواند به تشکیل نظامی دمکراتیک و سکولار منجر شود که به یاری جامعه مدنی و به خواست اکثریت ایرانیان بدون دخالت دولتهای خارجی انجام شود. تحقق این شرط به همگرایی و همکاری حداکثری مخالفان و پیوند آن با جامعه مدنی داخل نیازمند است.
خرداد ۱۳۰۴
mrowghani.com
———————-
[۱] - انتقاد شدید محمود عباس از اظهارات خامنهای
[۲] - اعلامیه مشترک روشنفکران ایرانی و اسرائیلی
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران در بامداد ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ و حذف فرماندهان عالی رتبه سپاه پاسداران و دانشمندان هستهای ایران، از نظر کارشناسان داخلی و خارجی بدون نفوذ در بالاترین ردههای رژیم جمهوری اسلامی امکانپذیر نبوده است، نفوذی که حملهکننده بدان افتخار میکند و مقامات جمهوری اسلامی نیز با سرافکندگی آنرا تائید میکنند. این همه نتیجه ۴۷ سال جنگ جمهوری اسلامی با مردم بوده که امروز رژیم را به فروپاشی در خیلی از عرصهها از جمله فروپاشی اطلاعاتی رسانده است.
علی یونسی وزیراطلاعات اسبق، چهارسال پیش در مصاحبه با سایت جماران گفته بود:
«نفوذ در دهه ۶۰ متفاوت بود برای اینکه یک خانواده با هم مبارزه میکردند و نفوذ در همدیگر عادی بود. یک جنگ داخلی صورت گرفت و نفوذ آسان بود ولی حدود ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال مبارزه، کشور از همه نفوذهای گروههای تروریستی پاکیزه شد. ولی از نفوذ سرویسهای اطلاعاتی و مخصوصا اسرائیل غفلت شد. ۱۰ سال اخیر متأسفانه نفوذ موساد در بخشهای مختلف کشور به حدی است که جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند. متأسفانه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی به جای اینکه آنها را شناسایی کنند به جان خودیها افتادهاند».
علیرضا زاکانی، رئیس سابق مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و شهردار فعلی تهران نیز گفته که «جاسوسها دارند جولان میدهند» و این شرایط نگرانکننده است.
محمود احمدینژاد رئیسجمهوری سابق ایران، هم دو سال قبل در یک مصاحبه ویدئویی گفت که «بالاترین مسئول مقابله با جاسوسان اسرائیل در وزارت اطلاعات، خودش جاسوس اسرائیل بود».
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، هشدار مشابهی داده و گفته «کشور به طور گسترده یک آلودگی امنیتی پیدا کرده».
او افزوده بود: «سیستمهای امنیتی در دنیا معمولا هر ۱۰ یا ۲۰ سال یک بار، «کل سیستم را پاکسازی» میکنند، اما ما مدتها است که اینکار را نکردهایم. شاید ۳۰ سال گذشته و این سالمسازی امنیتی به وجود نیامده است».
بهرغم همه این افشاگریها و انتقادات، مقامهای اطلاعاتی و امنیتی که عملکرد آنها زیر سوال رفته بود، بهویژه در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، همچنان سمتهای خود را حفظ کرده بودند و به سرکوب منتقدان و فعالان سیاسی و مدنی نیز ادامه میدارند تا اینکه روز ۱۵ ژوئن، محمد کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه، محمدحسن محقق، معاون این سازمان و محسن باقری رئیس اطلاعات نیروی قدس در حمله روز یکشنبه جنگندههای اسرائیلی کشته شدند.
یونسی نفوذ اسرائیل را به ده سال گذشته محدود میکند اما برخلاف نظر علی یونسی، نفوذ در نهادهای جمهوری اسلامی تنها در طی ده، پانزده سال گذشته صورت نگرفته بلکه نفوذ در پیکره جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن شروع شده و اکنون مانند سرطان عمومیت یافته و علنی شده است. نفوذ اطلاعاتی کشورهای خارجی در ارکان جمهوری اسلامی به اسلامی شدن انقلاب ایران بر میگردد و با تشکیل وزارت اطلاعات، نفوذ خارجی ساختاری شده است. اغلب ترورها و حملات به مراکز حساس از طریق نفوذیهای داخلی انجام گرفته است. ادعا شده است که آمریکا، انگلستان، اسرائیل و روسیه بهعلت ساده بودن نفوذ در جمهوری اسلامی، شبکههای اطلاعاتی مستقل خودشان را در ایران تشکیل دادهاند.
در آستانه انقلاب بهخاطر نفرتی که مردم از ساواک داشتند، شاه مجبور شد ساواک را منحل اعلام کند و رئیس آن ارتشبد نعمتاله نصیری را که سیزده سال ریاست ساواک را به عهده داشت، زندانی نماید اما در واقع از ۱۰ اداره کل ساواک تنها اداره کل سوم ساواک منحل اعلام شد که کارهای دستگیری، بازجوئی و شکنجه را انجام میداد، بقیه ۹ اداره کل ساواک دست نخورده تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به کار خود ادامه میدادند و بعد از انقلاب، چهره خود را عوض کردند، اسلامی شدند و به خدمت جمهوری اسلامی درآمدند.
با رفتن شاه، روسای ادارات کل ساواک همگی در ایران ماندند حتی سپهبد علوی، معاون ساواک نیز اسلامی شد. اسلامی و انقلابی شدن روسای ساواک، تصمیم فردی آنان نبوده بلکه به احتمال قوی، آن سیاست طراحی شده از طرف سرویسهای اطلاعاتی مادر بوده است و طبیعتا طراحان اصلی نمیخواستند کادرهائی را که تربیت کرده بودند به راحتی از دست بدهند.
ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) در سال ۱۳۳۵ تاسیس شده و موسس مخوف آن تیمور بختیار، نهایتا خود قربانی ساواک شد و بعد از برکناری و تبعید شدن به اروپا، به عراق پناهنده شد و در سال ۱۳۴۹ توسط یک ساواکی ترور شد که توانسته بود مامور حفاظت از تیمور بختیار بشود.
چند روز بعد از انقلاب، مهدی بازرگان نخستوزیر خمینی، گفت که مملکت به سازمان امنیت احتیاج دارد و کسانی که دستشان بهخون آغشته نشده، سرکارهای خودشان برگردند. خمینی نیز گفت «میزان حال افراد است» یعنی کسی که درگذشته ساواکی بوده یا انقلابی بوده مهم نیست، مهم اینست که حالا مدافع جمهوری اسلامی است یا مخالف آن. بدینسان بود که ساواکیها بر سر کارهای خود برگشتند تا تجربیات خود را برای از بین بردن نیروهای عدالتطلب و آزادیخواه دراختیارحکومت اسلامی خمینی قرار بدهند. ساواک بازسازی شد و به نام «ساواما» سازمان اطلاعات و امنیت ملی ایران و بعدا «واواک» وزارت اطلاعات و امنیت کشور، دوباره فعال شد.
رئیس اداره هشتم ساواک در مصاحبه با سایت «رجا نیوز» توضیح میدهد که چگونه مصطفی چمران، شخصا سپهبد علوی معاون ساواک را احضار کرده و به او دستور داده است که چارت جدید تشکیلاتی بنویسد و کار را شروع بکنند. او نیز چارت کاملی با جزئیات وظایف تمامی ادارات کل مینویسد و کار شروع میشود و اولین کار اداره هشتم ساواما نیز دستگیری محمدرضا سعادتی از اعضای کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق بوده است که با شناسائی اداره هشتم (اداره ضد جاسوسی)، سعادتی هنگام ملاقات با یکی از کارکنان سفارت شوروی در تهران دستگیر میشود و مصطفی چمران هم شخصا در بازجوئی او شرکت میکند.
اغراق نخواهد بود اگر گفته شود که یکی از دلایل سقوط شاه، نفرت مردم از خشونت ساواک بود که بیرحمانه احزاب سیاسی، تشکلهای غیر دولتی و جامعه مدنی را نابود میکرد و زجرآورترین شکنجهها را بر آزدیخواهان اعمال مینمود و نماد واقعی دیکتاتوری شاه بود. با بازگشت ماموران ساواک بر سر کارهایشان و دست نخورده ماندن ادارات کل دوم و هشتم ساواک که مامورانشان همگی آموزش دیده و مسلط به زبانهای خارجی بودند، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، جولانگاه جاسوسان سازمانهای اطلاعاتی خارجی گردید زیرا آن ماموران ورزیده شده طی ۲۲ سال، فقط ظاهر خود را اسلامی کرده بودند نه ایدههای اعتقادی خود را. البته آن ماموران اولیه بعد از نیم قرن اکنون یا مردهاند و یا بازنشسته شدهاند اما وقایع اخیر بیانگر آنست که آنان قبل از کناررفتن از ماموریت، نیروهای تازه نفس و کارآزموده را در نقاط حساس امنیتی کاشتهاند تا جائیکه معاون اداره اطلاعات و مسئول میز اسرائیل در ایران، مامور اسرائیل از آب در میآید.
بعد از انقلاب ظاهرا ادارات دولتی را از ساواکیها پاکسازی میکردند و در تبریز، پاکسازی ادارات توسط طرفداران «جنبش مسلمانان مبارز» انجام میگرفت. یکی از افراد جنبش که از زمان زندانی بودن در زندان قصر تهران با من آشنا بود تعریف میکرد که «هنگام پاکسازی ساواکیها در اداره اطلاعات و جهانگردی تبریز (اداره ارشاد اسلامی فعلی) در میان کارمندان آن اداره هیچ ساواکی پیدا نشد که مایه تعجب بود. بدینجهت به کروکی ساواک تبریز مراجعه کردیم و متوجه شدیم که اداره اطلاعات و جهانگردی از زیر مجموعههای خود ساواک است یعنی هیچ فرد غیرساواکی در آن اداره نبوده که نامش در بین لیست اسامی کارمندان به عنوان ساواکی مشخص گردد».
در نهایت عدهای خبرچین هیچ کاره بهعنوان ساواکی از ادارات پاکسازی شدند اما تشکیلات اصلی ساواک منجمله اداره دوم که مسئول جمعآوری اطلاعات و اداره هشتم که مسئول امور ضدجاسوسی بود نه تنها دست نخورده باقی ماندند بلکه تقویت هم شدند و در کنار هر مسئول، یک حزباللهی کارآموز نیز گذاشته شد.
ساواک تا سال شصت همچنان با ساختار زمان شاه به فعالیت خود ادامه داد و بعد از سال شصت، دستپروردگان اسلامی ساواک، اداره اطلاعات و تحقیقات را در دفتر نخست وزیر ایجاد کردند و خونینترین سالهای دهه اول انقلاب را بوجود آوردند که البته اکنون همگی آنان اصلاحطلب شدهاند.
قبل از تاسیس ساواک، مسائل امنیتی کشور زیر نظر رکن دو ارتش بود اما با کشف سازمان نظامی حزب توده، ساواک توسط آمریکائیها برای حفاظت از حکومت شاه، در اسفند ماه ۱۳۳۵ قانونا در ایران تاسیس شد و وظیفه اصلی آن مبارزه با کمونیسم و نفوذ شوروی در ایران تعیین شد. در ابتدای کار بین مسئولین امنیتی آن زمان بحث بود که سازمان اطلاعات و امنیت کشور طبق مدل آمریکائی سازمان سیا باشد و صرفا به مسائل اطلاعاتی بپردازد و یا مدل موساد اسرائیل را انتخاب کند و کارهای اطلاعاتی و عملیاتی را همزمان انجام بدهد که نهایتا مدل موساد پذیرفته شد و اغلب روسای اولیه ادارات ساواک برای گذراندن دوره آموزشی به اسرائیل اعزام شدند و بعد از بازگشت، تشکیلات شبیه موساد را در ایران سازماندهی کردند و تا سقوط شاه آن را اداره کرده و تکامل بخشیدند. از جمله تشکلهای مخفی مستقل در درون ساواک ایجاد کردند. در یکی از گزارشات بازرسان شاهنشاهی آمده است که: رئیس ساواک جنوب کشور، شبکه اطلاعاتی جداگانهای درست کرده و فعالیتهای آن را به مرکز گزارش نمیدهد!
اگر نفوذ در وزارت اطلاعات به ساواک و ریشه آمریکائی، اسرائیلی آن بر میگردد، نفوذ در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به ساختار ایدئولوژیک آن مربوط میشود. نیروهای اولیه سپاه پاسداران از اعضای کمیتههای انقلاب بودند که کمیتهها نیز عموما از لمپن پرولتاریا تشکیل میشدند، افرادی نظیر ماشااله کاشانی معروف به ماشااله قصاب رئیس کمیته مستقر در سفارت آمریکا که هم برای آمریکائیها کار میکرد و هم برای سپاه پاسداران و یا محسن رفیقدوست که لات میدان بارفروشان تهران بود و اولین رئیس سپاه پاسداران شد. سایر کمیته چیها هم از حاشیهنشینهای شهرهای بزرگ بودند که عموما ریشه روستائی داشتند و وجه مشترک اغلب آنها، غیر سیاسی بودن و طرفداری از حکومت جدید بهخاطر منافع شخصی بوده است.
با گذشت زمان اغلب داوطلبان ایدئولوژیک سپاه در جنگ ایران و عراق کشته شدند ولی بعد از جنگ ایران و عراق، استخدام در سپاه از میان حزباللهیها ادامه یافت تا آنطور که ادعا میشد یک ارتش ایدئولوژیک ساخته شود چون خمینی گفته بود «اول تعهد بعدا تخصص» یعنی در مصاحبه استخدامی، سوالات دینی ساده از متقاضی میپرسیدند و از مسجد محل زندگی فرد متقاضی هم سابقه او را جویا میشدند. به این ترتیب کافی بود فردی قیافه حزباللهی برای خود درست کند و چند صباحی به مسجد محل رفتوآمد داشته باشد تا صلاحیت استخدام در سپاه را بدست آورد.
روشن است که برای سازمانهای اطلاعاتی خارجی نفوذ دادن افراد مورد نظر خودشان در سپاه ایدئولوژیک، کار بسیار سادهای بوده، نماز خواندن پشت سرآخوند محل و شعارهای افراطی دادن و جهاد و شهادت تبلیغ کردن برای یک مامور نفوذی مشکلی نداشته تا آنجا که امروز سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به آلوده ترین نهادهای امنیتی پر از نفوذی تبدیل گشته است و جنگ قدرت از درون آن را به نابودی میکشاند. حسین طائب رئیس خونریز سازمان اطلاعات سپاه پاسداران که سیزده سال برآن سازمان حکومت کرد بعد از جنبش سبز در یک سخنرانی برای ماموران زیر دست خود گفته بود «نظام اکنون نه از خارج بلکه از داخل تهدید میشود» به این ترتیب او ملت ایران را دشمن رژیم جمهوری اسلامی میدانست که باید با آن مبارزه شود.
علاوه بر تلاش سازمانهای جاسوسی برای نفوذ در ارکان جمهوری اسلامی دلایل داخلی متعددی نیز برای داوطلب شدن جهت همکاری با کشورهای خارجی در داخل کشور و در میان مردم وجود دارد از جمله:
- صدها هزار ایرانی تشنه انتقام از جمهوری اسلامی هستند چون اعضای حدود سیصد هزار خانوار ایرانی خاطره خونین از جمهوری اسلامی دارند که یک یا چند نفر از اعضای خانواده آنان توسط جمهوری اسلامی کشته شدهاند. اینان برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی داوطلب همکاری و اطلاعات دادن به سازمانهای جاسوسی خارجی میشوند و حتی این عمل خود را خدمت به ملت برای خلاص شدن از ظلم آخوندها میدانند. این افراد، گمنام و ناشناس نیستند.
- وضعیت فلاکت باری که سیاستهای جمهوری اسلامی ایجاد کرده و شصت در صد مردم را به زیر خط فقر انداخته است، زمینه فروش اطلاعات را با حد اقل مبلغ فراهم کرده است تا جائیکه اقشار پائین جامعه که مجبور میشوند برای امرار معاش اعضای بدن خود مانند کلیه و چشمشان را بفروشند. این اشخاص از روی ناچاری حاضر میشوند برای سیرکردن شکم خود و فرزندانشان برای بیگانگان اطلاعات جمعآوری بکنند. بعضی از روستائیان مرزنشین که به اتهامهای جاسوسی دستگیر و اعدام میشوند از جمله محرومترین افراد جامعه ایران هستند.
- رقابت بین سازمانهای اطلاعاتی متعدد کشور و دسترسی پیداکردن به منابع مالی کلان و کنترل سیاست و اقتصاد کشور و از میدان بدر کردن رقبا، باعث میگردد، سازمانهای اطلاعاتی علیه یکدیگر به خارجیها متوسل شوند تا از کمکهای آنها استفاده کنند. چنانکه شاهد هستیم در مطبوعات داخل کشور هر جناح، جناح دیگر را به جاسوسی و همکاری با دشمنان خارجی متهم میکند.
- در ایران شانزده سازمان و نهاد اطلاعاتی مستقل از هم وجود دارد. به غیر از موازیکاری بین وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، سایر نهادهای اطلاعاتی نیز هر کدام راه خود را میروند و علیه یکدیگر و علیه مردم تلهگذاری میکنند تا منافع شخصی یا گروهیشان تامین گردد. این نهادهای بی در و پیکر اطلاعاتی هم که هر یک زیر نظر یک آخوند با بودجههای کلان کار میکند نه تنها زمینه نفوذ را فراهم میکنند بلکه بهجای مبارزه با نفوذ خارجی تمام امکانات خود را برای کنترل جامعه، حجاب زنان و مانع شدن از زندگی معمولی برای مردم صرف میکنند تا آنجا که این نهادهای اطلاعاتی و آزارگرانشان وظیفه اصلی خود را که باید حفاظت از منافع ملی باشد، به دغدغههای ایدئولوژیک و مردمآزاری تقلیل میدهند و استدلال میکنند که فعالیت آنان مانع ضربه خوردن جمهوری اسلامی از داخل کشور میشود.
- جمهوری اسلامی با تبعید یا فراری دادن مغزهای کشور و عدم تحمل دگراندیشان باعث گردیده که نزدیک به هشت میلیون نفر، یعنی یک دهم جمعیت ایران به خارج پناهنده شوند. سیاست «ایران مال حزباللهیهاست، هر که دوست ندارد جمع کند برود» موجب آن شده که کارهای مملکت به دست کوتولههای سیاسی بیافتد و آن هشت میلیون نفر ایرانیان خارج کشور به منبع اطلاعاتی بیکران کشورهای مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شوند و مرجع اصلی رسانهای نیز در خارج از ایران بوجود آید. این نیروی میلیونی تحصیل کرده و دنیا دیده برای گذران زندگی خود در کشورهای خارجی کار میکنند و بعضی از آنان داوطلبانه با کشورهای خارجی همکاری میکنند تا به این ترتیب انتقام دربهدر شدن خود را از جمهوری اسلامی بگیرند.
میتوان نتیجه گرفت که سنگ بنای اطلاعاتی و امنیتی در جمهوری اسلامی از اول کج گذاشته شده که در آن منافع ملی مطرح نبوده و هر چه بوده رویاهای تحقق نیافتی ایدئولوژیک و حفظ رژیم اسلامی به هر قیمتی بوده است و بنظر میرسد تا زمانیکه این رژیم ایدئولوژیک بر سرکار باشد، امکان مبارزه با نفوذ خارجی وجود نخواهد داشت زیرا سیاستهای ضد مردمی این رژیم در داخل و دشمنیاش با جامعه جهانی، زمینههای نفوذ را فراهم میکند.
ماشااله رزمی
۱۵ ژوئن ۲۰۲۵
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
بلاهت در سیاست حکومت آخوندی نباید گفتمان غالب ما باشد.
- وقتی حکومتی ۴۶ سال شعار رسمی نابودی یک کشور دیگر را میدهد، دهها سال برای دسترسی به سلاح هستهای نزدیک به یک تریلیارد دلار هزینه میکند و هیچگونه تردیدی چه در شعار، چه در گفتار رسمی دولتی و چه در عمل باقی نمیگذارد که هدفش برای نابودی اسرائیل جدی است، دیگر نباید تعجب کرد که آن کشور برای دفاع از خود کار کند و سرانجام در فرصتی مناسب به این شکل خفتبار چنان ضرب شستی به حکومت گندهگو و خالیبند نشان دهد که سرانش و رهبرش اکنون در سوراخ موش مخفی شده، مردم بیدفاع را تهدید و گرم مذاکره با روسیه برای ایجاد امکان احتمالی فرار از ایران هستند.
- این که کشور ایران از دید اطلاعاتی و نظامی این چنین توخالی، پوشالی و بیدفاع باشد و یک کشور خارجی کوچک از ۲۰۰۰ کیلومتر آن سوتر در چند ساعت در آسمانها و حتی خیابانهای کشور جولان دهد، حتی مرا با دانش نظامی قدیمی و زنگزده غافلگیر کرد. انتظار نداشتم این چنین بیدفاع باشیم. پدافند هوایی در چند ساعت کامل از کار افتاده، نیروی هوایی هم گویا وجود خارجی ندارد. نیروهای زمینی و دریایی هم در چنین جنگی این گونه به کار نمیآیند. این است نتیجه سالها صرف بودجههای عجیب و غریب برای تشکیلات موازی سپاه پاسداران در برابر ارتش!
- اسرائیل از سالها پیش پایگاههای گوناگون در کشور ایجاد کرده و دارای یک شبکه اطلاعاتی و ترابری کارآمد است که این روزها خود را نشان میدهد. آنها در همه لایههای اطلاعاتی، نظامی و سیاسی حکومت اسلامی حضور و به تصمیمهای آنها اشراف کامل دارند. ارتش اسرائیل در تبلیغات خود میگوید: ما میدانیم خامنهای در کجا مخفی شده است. بارها از کنار او نیز رد شدهایم و به حضرت آقا ابراز احترام هم کردهایم. اغراق یا پروپاگاندا، اهمیت چندانی ندارد. این روزها آنها به جهان نشان دادهاند که کارشان را بلد هستند. در این میان حکومت اسلامی است که مورد تمسخر همگان در داخل و خارج کشور قرار گرفته است.
- اسرائیل از سالها پیش در کار طراحی و ساخت بخشی از موشکهای دوربرد در “کنار” حکومت آخوندی بوده و مشارکت داشته است. آنها قطعات الکترونیکی خاصی را برای ساخت موشک به سپاه دادند که در روز لازم از هزاران کیلومتر آن سوتر اختیار موشکها را به اسرائیل بدهد و آنها را هر زمان که بخواهند منفجر کنند؛ چیزی که روز جمعه به گونه گسترده روی داده است. تجربه کوچکترش را اسرائیل در جریان پیجرهای حزبالله لبنان انجام داده بود. در آنجا نیز از یک سو اسرائیلیها در میان حزبالله شایع و آنها را قانع کردند که شبکه تلفن همراه امن نیست و موساد بر آنها اشراف دارد و پیشنهاد کردند که بهتر است حزبالله یک شبکه جداگانه با پیجر بسازد. سپس اسرائیلیها با تاسیس یک شرکت گویا بلغاری پیجرهای ساخت خود را که در آنها مواد منفجره نصب کرده بودند، به حزبالله ابله فروختند و در موقعیت مناسب آن بلایی را بر سرشان آوردند که شاهد بودیم. روز جمعه صدها موشک (و شاید بیشتر) را پیش از آن که بتوانند به سوی اسرائیل پرتاب شوند، اسرائیلیها از راه دور منفجر کردند.
- اسرائیل در ایران پایگاه پهپاد ایجاد و آنها را در جای جای تهران در نزدیکی هدفهای مورد نظر مستقر ساخته بود. شب جمعه پهپادها هر جا که خواستند رفتند و سران متوهم و هوچی سپاه پاسداران و دانشمندان خودفروخته و بیشرف هستهای را در خانههایشان و یا در جایی که اسرائیلیها آنها را برای جلسهای گرد هم آورده بودند، کشتند. این گونه آنها احساس امنیت میکردند و دروغهایشان بیشتر باور خودشان شده بود. این یعنی بلاهت و حماقت! اوج فلاکت و درماندگی در این است که سپاه پاسداران اکنون از مردم خواسته که کامیونهای مشکوک سرپوشیده را شناسایی کنند و به شماره ۱۱۳ خبر دهند. هنوز گمان میکنند که اسراییل با کامیونهای مشکوکی در تهران تردد دارد که مردم عادی قادر به تشخیص آنها هستند. در حالی که گویا کامیونها و یا پایگاههایی که اسرائیلیها ایجاد کرده بودند، آرم سپاه پاسداران داشتهاند و افراد آنها نیز لباس نظامی پاسداران بر تن! شاید هم پاسدارهای واقعی هستند که به آنها یاری میرسانند.
درجه هوشمندی را ببینید!
- نماد بلاهت حکومتی یکیشان سردار سلامی همان احمقی بود که ویروسیاب کرونا را به جهان معرفی کرد که به در قابلمه مشهور شد. این درجه هوش فرمانده سپاه پاسداران بود و در این سالها حتی از درون حکومت نیز کسی در درایت او تردید نکرد و تا روز جمعه او فرمانده ارشد نظامی بود. یک لحظه به این بیندیشید که آیا در کشوری دیگر آیا چنین کسانی میتوانند در هرم قدرت دارای چنین رتبه و مسئولیتی باشند؟ چه خبر است در این کشور که ابلهان بر آن حاکم هستند؟ کدام آدم هوشمند را در این حکومت اسلامی میبینید که درایت درازمدت داشته باشد؟ آیا این وضعیت را تنها با سلطه سرکوب و وحشت بر مردم میتوان توضیح داد؟ پس مقاومت جانانه زنان ایران و دستاوردهای پی در پی آنان چگونه قابل توضیح است؟
حال هوشمندی اسراییل را ببینیم:
- به نظر میرسد که اسرائیل با یک برنامه دقیق و مرحلهبندی شده پیش میرود. این به این مفهوم نیست که آنها آن گونه که ما دوست داریم عاقلانه عمل کنند. آنها سیاست خود را پی گرفتهاند.
- آنها تاکنون به ارتش ایران حمله مستقیم نکردهاند. ارتش ایران نیز تاکنون منفعل مانده و دخالت در درگیریها نکرده است که از دید من امری است هوشمندانه. البته ارتش را حکومت آخوندی چنان تضعیف و محدود کرده که ورود آنها به جنگ تنها به شکست بیشتر میانجامد. بیتفاوتی ارتش نسبت به حمله اسراییل از دید من دارای مفهومی است که برای من آشکار نیست. این همان ارتشی است که وقتی صدام حسین در اوایل سالهای ۱۳۵۰ در کاخ خود مشغول رجز خوانی بر علیه ایران بود، نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی هم زمان با سخنرانی صدام بر فراز کاخ ریاست جمهوری عراق جولان داد و حقارت او را به رخ جهان کشید.
- اسراییل تاکنون مردم غیرنظامی را مورد حمله مستقیم قرار نداده است. همانهایی که در نوار غزه نسلکشی مستقیم انجام میدهند در ایران به جز تلفات همسایههای حملات هدفمند، مردم ایران را هدف قرار نداده است. در برابر حکومت اسلامی با حملات کور موشکی به اسراییل مردم غیرنظامی را هدف قرار داده است. دیشب نیز دیده شد که موشکهایی از مناطق مسکونی تهران شلیک میشوند که گویا دو مورد در نارمک سقوط کرده و خسارت به بار آورده است. بزدلان حکومتی خود را چون حماس در میان مردم بیدفاع مخفی میکنند.
پرسش: مشکل ما مردم ایران با اسرائیل چیست؟
از دید من هیچ! صفر! هیچ و باز هم هیچ!
- دعوای تاریخی اسراییل و فلسطینیان کوچکترین ارتباطی به ما ندارد. منافع ملی ایران هیچ گونه انگیزهای در برابر ایران نمیگذارد که بخواهد در این درگیری فرای مواضع دیگر کشورهای جهان موضعی بگیرد. نگاهی به رهبران عقب مانده و دزد حاکم بر حماس و حکومت فلسطین در ساحل غربی اردن بیندازید و ببینید با چه نابغههایی روبرو هستید. آنچه حکومت دیوانه آخوندی به گفتمان عمومی کشور تبدیل کرده کوچکترین ربطی به منافع ملی ایران و واقعیت منطقه ندارد. جالب اینجاست که هیچ یک از همین سازمانهای تروریستی و فاسد عربی و فلسطینی هیچ گاه از ایران حمایت نکرده و نمیکنند. این نیز بدیل دیگری است از بلاهت حاکم بر حکومت آخوندی. اپوزیسیون ایران باید سیاست خود را بدون توجه به درگیری اسرائیل و فلسطین تدوین کند. اسرائیل دشمن ما نیست و مشکلات آنها با فلسطین نیز به ما ربطی ندارد.
- نیازی به شرح سابقه دوستی تاریخی ایران با یهودیان نیست. مخلوطی از تاریخ واقعی، ساختگی و اغراقآمیز در تاریخ ایران و داستانهای تورات ساخته شده که از دوستی تاریخی مردم ایران و یهودیان حکایت دارد. هر چه هست، نشانگر این است که مردم ایران و اسرائیل هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند. دوستی ایران و اسرائیل در دوران حکومت پهلوی نیز یک دوستی عمیق و همهجانبه بود.
- ایران با اسرائیل مرز مشترک ندارد که دعوایی داشته باشد. ایران با افغانستان و عراق و یا در دریای مازندران بیشتر دعوای مرزی و آبی با همسایگان خود داشته و دارد که موارد جدی و واقعی هستند. وقتی این مشکلات واقعی درگیری با آنها پیش نمیآورد، درگیری با اسرائیل هیچ مفهومی برای ما ندارد و تنها با بلاهت و حماقت حکومت متوهم قابل توضیح است که خود و کشور را در تیررس درگیری دیگران با یکدیگر قرار داده است. هم حزبالله، هم حماس، هم حشدالشعبی و یا مقتدا صدر همه آنها هوشمندی بیشتری از خود نشان داده و نشان میدهند که خود را از این درگیری کنار کشیدهاند.
- آیا تاکنون به این اندیشیدهاید که شاید ما ابلهترین حکومت را در جهان داریم؟ چگونه است که کشورهایی عقب مانده، بدون ساختارهای شهروندی متمدن که حتی بردهداری نیز هنوز در آنها رسما ممنوع نیست (و ایران از آنها بسیار جلوتر است) چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و شاید حتی کره شمالی در تعامل جهانی به هر دلیلی که میخواهد باشد، بسیار موفقتر عمل میکنند تا ایران؟ آیا سیاست آنها بسیار هوشمندانهتر از ایران نیست که خود را نخود هر آشی میبیند و همیشه هم بدون استثنایی شکست میخورد و درس نمیگیرد؟
- از حکومت آخوندی گذر کنیم و به طرحی نو بیاندیشیم. این که کسی میآید و هنوز از آقای خامنهای میخواهد که در این شرایط حساس درایت نشان دهد، ادامه توهمی است که حکومت آخوندی در ذهن برخیها انداخته است. خامنهای انسانی است به شدت متوهم، حقیر، کینهتوز و خودپسند. گروهی نیز اعتقاد دارند که او مدتهاست عقل سلیمی ندارد. فرای همه اینها، آیا جامعه ایران این گونه درمانده است که کماکان امیدش را به این آدم مجنون، ضعیفالنفس و خطرناک بسته باشد؟ آیا این کشور با شمار بالای ایرانیان توانمند در داخل و خارج از کشور نمیتواند راه حلی معقول برای خود تدوین کند؟
- حکومت در این روزها با حملههای هدفمند اسرائیل به شدت تضعیف شده است. این که آنها چرا ضعیف شدهاند اهمیتی ندارد. وقتی که ما خود به هر دلیلی توانایی سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی را نداشتهایم و اکنون این که یک دولت خارجی شرایط مناسب را فراهم آورده، باید مورد توجه ما باشد. اگر توانایی و اعتماد به نفس لازم را داریم که خود سرنوشت کشور را رقم زنیم، نباید برایمان اهمیتی داشته باشد که کشوری خارجی با نیروی نظامی شرایط مناسب را فراهم آورده است. آنهایی که اکنون یادشان افتاده که کشور مورد تجاوز نیروی خارجی قرار گرفته و باید در کنار حکومت آخوندی ایستاد و از کشور دفاع کرد، یا از عوامل رژیم آخوندی هستند، یا ۴۶ سال است در خواب بودهاند و هیچ از عرق ملی نمیدانند و یا در گیر دگمهای کهنه و فرسوده ناسیونالیستی هستند. حکومت آخوندی نیز این را میداند و روی اینها حساب میکند. این یک تله احساسی است. اهمیتی ندارد که اسرائیل اکنون شرایط تغییر را فراهم آورده است؛ امری که خود به هر دلیل تواناییش را نداشتهایم. نه اسرائیل و نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری به دنبال ایجاد حکومت دست نشانده در ایران است و نه تواناییش را کسی دارد و نه این کار در اساس عملی است. تنها گروهی متوهم و بازیچه حکومت اسلامی در ایران از این حرفها میزنند. از این شرایط برای آزادی کشور و گرفتن اختیار سرنوشت خود به دست خود استفاده کنیم. ایستادن در کنار رژیم آخوندی به بهانه دفاع از کشور ادامه جنایت و خیانت به منافع ملی است.
■ محمود تجلی مهر گرامی درود، به نظر من شما موجز، همه جانبه و درست نوشتید. اسرائیل بیگدار به آب نزده و تا سرنگونی کامل رژیم اسلامی برنامهریزی کرده و همه کشورهای غربی هم، برای منافعشان، در کنار اسرائیل هستند. این طلاییترین فرصت برای مردم ماست که از این فرصت برای نجات خودشان (خودمان) و میهنمان استفاده کنیم. چرندیات ابلهانه مشتی درمانده که این رژیم را سرکار آوردهاند و الان هیچ غلطی جز حمایت از آن را در چنته ندارند باید نادیده گرفت. اتفاقا فرصت خوبیست تا دست بسیاری باز شود که دارد میشود.
حمید
■ با درود بر شما، فقط اضافه کنم که جدل بر سر اینکه سقوط رژیم به کمک اسرائیل خوب است یا نه، امروز نادرست و بیفائده است چون با عمل در حال انجام روبرو هستیم. هر حرکت و موضع گیری از سمت اپوزسیون در جهت همراهی و آماده کردن مردم مثبت است. شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با bbc خیلی روشن از تمام نیروها خواستند تا در فرایند آزادی شرکت کنند و شیوههای حاکمیت را به آینده و پارلمان ایران بسپارند. حتی پیام دادن از سوی تمامی نیروها و گروهها در این زمینه نقش مثبتی دارد. اعلان وجود تمامی نیروها خود به وزنهای مبدل میشود و به فرایند گذار کمک میکند.
با احترام، پیروز.
■ آقای تجلی مهر گرامی. در مجموع بسیار خوب نوشتهاید و موضوع را باز کردهاید و من هم موافقم. اما سه نکته را لازم به تاکید میدانم. اول اینکه عقل حکم میکند که از اسرائیل نباید انتظار داشت که حکومت خوبی در ایران روی کار بیاورد. ایرانیان باید خودشان ابتکار تشکیل یک حکومت دموکراتیک و مردمی را به عهده بگیرند. منظور اسرائیل از تغییر حکومت در ایران، مربوط به رابطه ایران با اسرائیل است. یعنی حکومتی که “محو اسرائیل” را هدف قرار ندهد و برای آن به بمب هستهای دست پیدا نکند. بقیه مسائل حکومتی، وظیفه خود ایرانیان است. دوم اینکه، شما دانشمندان هستهای ایران را به “بیشرفی” متهم کردهاید. در یک مقاله سنگین و متین جای کلمات رکیک نیست. من هم در جبهه مخالف آن دانشمندان هستم، اما کرامت انسانی حکم میکند از کلمات مناسب استفاده کنیم. سوم اینکه شما اسرائیل را متهم کردهاید که در “نوار غزه نسلکشی مستقیم انجام میدهد”. ارزیابی من بسیار متفاوت است.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ جناب قنبری عزیز با سلام،
واژه “بیشرف” که من بکار بردهام، واژه رکیک و ناشایست نیست. با مفهوم کامل این واژه اعتقاد دارم که کسانی که مسئولیت اجتماعی دانش تخصصی خود را نادیده گرفته و آن را در اختیار جنایتکاران میگذارند، خودفروخته و بی شرف هستند. من خود متخصص هستم و همواره برایم کاربرد دانش تخصصی با مسئولیت اجتماعی نتیجه آن مهم و تعیین کننده است.
برای من از سی سال پیش روشن بوده که در پروژه های هسته ای و تسلیحاتی و هر چه به شهروندان آسیب برساند شرکت نخواهم کرد. به این موارد در سال های اخیر آسیب به محیط زیست را نیز افزوده ام. من در این رابطه نوشته های زیادی دارم. من همه کسانی که در جاسوسی علیه شهروندان، فیلترینگ، پروژه های هسته ای و موشکی و هم مواردی که به پایداری جمهوری اسلامی یاری رساند، شرکت داشته و دارند را مسئول و مجرم می دانم. آخوند بدون این افراد حتی یک روز قادر به زندگی و حکومت نیست. این که در نوار غزه جنایت صورت می گیرد، تنها دیدگاه شخصی من نیست.
نسل کشی در نوار غزه از سوی کشورها، فعالان حقوق بشر، سازمان های مدنی بسیاری به اسرائیل نسبت داده شده است و دو وزیر اسرائیلی در تحریم اتحادیه اروپا و شخیص نتانیاهو نیز حکو دستگیری دارد. ۵۵ هزار نفر کشته غیرنظامی هیچ گونه توجیه از هیچ زاویه ای ندارد.
شاد باشید! محمود تجلیمهر
■ ظاهرا ارتش اسرائیل چشماندازی برای پایان حمله ندارد مگر رژیم سقوط کند و تمامی تهدید ها حذف فیزیکی شوند. بدترین سناریو ادامه یافتن شرایط جنگی موجود و عادی سازی آن در جهان است، که به قیمت جان و زندگی هموطنان ما تمام میشود. تصور کنید که یک یا دو ماه اینچنین بگذرد، تهران و بسیاری شهر ها نابود شوند، و همچنان گمانه زنی کنیم که چه کسی درست میگوید. از آغاز “جنگ غزه” ترس از جنگی شوم و خانمان برانداز بر ایران سایه افکند. با در نظر گرفتن ماهیت آخرالزمانی رژیم منطقی است که به چنین روزی رسیدیم. گروهها و شخصیتهای اپوزسیون بهتر است راهبرد های عملی و شدنی پیشنهاد کنند. واکنش آقای تاجزاده را دیدم که پیشنهاد همهپرسی و مجلس موسسان کردند. باید این نکته را نیز در نظر دشت که دولت نتانیاهو کوچکترین دل نگرانی برای ایران و آینده آن ندارد. مساله آنها فقط حذف تهدید جمهوری اسلامی بطور کامل است.
مورد غزه درس خوبی برای شناخت دولت کنونی اسرائیل است. بعد از شروع جنگ غزه هدف آنها تخلیه کامل غزه بود، و در این راه چشم خود را بروی هر اتهام جنایت جنگی یا نسل کشی بستند و هنوز هم ادارمه میدهند. زمانی که دیگر نظامیگری جواب نمیداد، چون مقاومتی نبود، از سلاح گرسنگی استفاده کردند. وقتی به سناریوهای ممکن در ایران فکر کنیم عمق فاجعه را میبینیم.
روز خوش، پیروز
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
مت اسپتالنیک / خبرگزاری رویترز
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با تصمیم بیسابقه خود برای بمباران سایتهای هستهای ایران، که مستقیماً به حمله هوایی اسرائیل به دشمن اصلی منطقهایاش میپیوندد، کاری را انجام داده است که مدتها قول داده بود از آن اجتناب کند ـــ مداخله نظامی در یک جنگ خارجی بزرگ.
حمله دراماتیک ایالات متحده، از جمله هدف قرار دادن مستحکمترین تأسیسات هستهای ایران در اعماق زمین، بزرگترین قمار سیاست خارجی دو دوره ریاست جمهوری ترامپ و دورهای مملو از خطرات و ناشناختهها را نشان میدهد.
به گفته تحلیلگران، ترامپ که روز شنبه اصرار داشت ایران اکنون باید صلح کند یا با حملات بیشتر روبرو شود، میتواند با بستن تنگه هرمز، مهمترین شریان نفتی جهان، حمله به پایگاههای نظامی و متحدان ایالات متحده در خاورمیانه، افزایش حملات موشکی خود به اسرائیل و فعال کردن گروههای نیابتی علیه منافع آمریکا و اسرائیل در سراسر جهان، تهران را به تلافی تحریک کند.
چنین اقداماتی میتواند به یک درگیری گستردهتر و طولانیتر از آنچه ترامپ تصور میکرد، تبدیل شود و یادآور «جنگهای ابدی» آمریکا در عراق و افغانستان باشد، جنگهایی که او آنها را «احمقانه» خوانده و قول داده بود که هرگز به آنها کشیده نخواهد شد.
آرون دیوید میلر، مذاکرهکننده سابق خاورمیانه برای دولتهای دموکرات و جمهوریخواه، گفت: «ایرانیها از نظر تواناییهای نظامی به شدت ضعیف و تحلیل رفتهاند. اما آنها انواع روشهای نامتقارن را برای پاسخ دادن دارند... این [جنگ] به سرعت تمام نخواهد شد.»
در آستانه بمبارانی که اواخر روز شنبه اعلام کرد، ترامپ بین تهدید به اقدام نظامی و درخواست برای از سرگیری مذاکرات برای ترغیب ایران به دستیابی به توافقی برای برچیدن برنامه هستهای خود مردد بود.
یک مقام ارشد کاخ سفید گفت که وقتی ترامپ متقاعد شد که تهران هیچ علاقهای به دستیابی به توافق هستهای ندارد، تصمیم گرفت که این حملات «کار درستی» است.
این مقام گفت ترامپ پس از اطمینان از «احتمال بالای موفقیت» دستور حمله را صادر کرد ـــ تصمیمی که پس از بیش از یک هفته حملات هوایی اسرائیل به تأسیسات هستهای و نظامی ایران گرفته شد و راه را برای ایالات متحده برای وارد کردن ضربه نهایی هموار کرد.
تهدید هستهای همچنان پابرجاست
ترامپ از «موفقیت بزرگ» این حملات که به گفته او شامل استفاده از «بمبهای سنگرشکن» عظیم در سایت اصلی فردو بود، تمجید کرد. اما برخی از کارشناسان اظهار داشتند که اگرچه برنامه هستهای ایران ممکن است سالها به عقب رانده شده باشد، اما این تهدید ممکن است به هیچ وجه پایان نیافته باشد.
ایران ادعای تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای را رد میکند و میگوید برنامهاش صرفاً برای اهداف صلحآمیز است.
«انجمن کنترل تسلیحات»، سازمانی غیرحزبی مستقر در ایالات متحده که از قوانین کنترل تسلیحات حمایت میکند، در بیانیهای اعلام کرد: «در درازمدت، اقدام نظامی آمریکا احتمالاً ایران را به این نتیجه میرساند که سلاحهای هستهای برای بازدارندگی ضروری هستند و واشنگتن علاقهای به دیپلماسی ندارد.»
این گروه گفت: «حملات نظامی به تنهایی نمیتواند دانش گسترده هستهای ایران را نابود کند. این حملات برنامه ایران را به عقب خواهد راند، اما به قیمت تقویت عزم تهران برای بازسازی فعالیتهای حساس هستهایاش.»
اریک لاب، استادیار گروه سیاست و روابط بینالملل در دانشگاه بینالمللی فلوریدا، گفت که اقدام بعدی ایران همچنان یک سوال بیپاسخ است و اظهار داشت که از جمله اشکال تلافیجویی آن میتواند حمله به «اهداف نرم» ایالات متحده و اسرائیل در داخل و خارج از منطقه باشد.
اما او همچنین گفت که این احتمال وجود دارد که ایران بتواند به میز مذاکره بازگردد ـــ «اگرچه آنها این کار را در موقعیتی حتی ضعیفتر انجام خواهند داد» ـــ یا به دنبال یک راه خروج دیپلماتیک باشد.
با این حال، بلافاصله پس از حملات ایالات متحده، ایران تمایل کمی برای امتیازدهی نشان داد.
سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که اجازه نخواهد داد توسعه «صنعت ملی» آن متوقف شود و یک مفسر تلویزیون دولتی ایران گفت که اکنون هر شهروند یا عضو نظامی ایالات متحده در منطقه اهداف مشروع خواهند بود.
اوایل روز یکشنبه، وزارت امور خارجه ایران بیانیهای صادر کرد و هشدار داد که تهران «حق خود میداند که با تمام قوا در برابر تجاوز نظامی ایالات متحده مقاومت کند.»
کریم سجادپور، تحلیلگر بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، در «ایکس» نوشت: «ترامپ خاطرنشان کرد که اکنون زمان صلح است. مشخص نیست و بعید است که ایرانیها نیز چنین دیدگاهی داشته باشند. این احتمال بیشتر وجود دارد که فصل جدیدی از جنگ ۴۶ ساله ایالات متحده و ایران را آغاز کند تا اینکه آن را به پایان برساند.»
«تغییر رژیم»
برخی از تحلیلگران اظهار داشتند که ترامپ، که دولتش قبلاً هرگونه هدفی برای سرنگونی رهبری ایران را رد کرده است، در صورت انجام اقدامات تلافیجویانه بزرگ یا اقدام به ساخت سلاح هستهای، ممکن است به دنبال «تغییر رژیم» باشد.
این امر به نوبه خود خطرات بیشتری را به همراه خواهد داشت.
لورا بلومنفلد، تحلیلگر خاورمیانه در دانشکده مطالعات پیشرفته بینالمللی جان هاپکینز در واشنگتن، گفت: «مراقب تغییر ماموریت با هدف تغییر رژیم و کمپینهای دموکراتیزاسیون باشید. استخوانهای بسیاری از ماموریتهای اخلاقی شکستخورده ایالات متحده را که در شنهای خاورمیانه دفن شدهاند، خواهید یافت.»
جاناتان پانیکوف، معاون سابق افسر اطلاعاتی ایالات متحده در امور خاورمیانه، گفت که رهبری ایران اگر احساس کند بقایش به خطر افتاده است، به سرعت درگیر «حملات نامتناسب» خواهد شد.
وی گفت، اما تهران نیز باید از عواقب آن آگاه باشد. در حالی که اقداماتی مانند بستن تنگه هرمز با افزایش قیمت نفت و تأثیر تورمی بالقوه در ایالات متحده، مشکلاتی را برای ترامپ ایجاد میکند، به چین، یکی از معدود متحدان قدرتمند ایران، نیز آسیب خواهد رساند.
در عین حال، ترامپ در حال حاضر با واکنش شدید دموکراتهای کنگره علیه حمله به ایران روبرو است و همچنین باید با مخالفت جناح ضد مداخلهگرایان پایگاه جمهوریخواه MAGA خود دست و پنجه نرم کند.
ترامپ که در دوره اول ریاست جمهوری خود با هیچ بحران بینالمللی بزرگی روبرو نبود، اکنون تنها شش ماه پس از دوره دوم ریاست جمهوری خود درگیر یک بحران است. حتی اگر او امیدوار باشد که دخالت نظامی ایالات متحده از نظر زمان و دامنه محدود شود، تاریخ چنین درگیریهایی اغلب عواقب ناخواستهای برای روسای جمهور آمریکا به همراه دارد.
شعار ترامپ مبنی بر “صلح از طریق قدرت” مطمئناً بیش از هر زمان دیگری مورد آزمایش قرار خواهد گرفت، به خصوص با گشایش یک جبهه نظامی جدید پس از عدم تحقق وعدههای انتخاباتی خود برای پایان دادن سریع به جنگها در اوکراین و غزه.
ریچارد گوان، مدیر سازمان ملل در گروه بحران بینالمللی، گفت: “ترامپ دوباره به تجارت جنگ بازگشته است.” «مطمئن نیستم کسی در مسکو، تهران یا پکن حرفهای او مبنی بر اینکه او یک صلحطلب است را باور کرده باشد. این حرف همیشه بیشتر شبیه یک عبارت تبلیغاتی بوده تا یک استراتژی.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
ساعاتی پس از آنکه ترامپ با اعزام بمبافکنهای B-2 به ایران، تنشهای خاورمیانه را به طرز چشمگیری تشدید کرد، ارتش اسرائیل به مردم هشدار داد که در برابر رگباری که به نظر میرسد سنگینتر از رگبارهای شلیک شده ایران در چند روز گذشته است، پناه بگیرند.
سرویس آمبولانس اسرائیل اعلام کرد که حداقل ۱۶ نفر در رگبار صبحگاهی زخمی شدهاند.
آژیرهای حمله هوایی در بیشتر نقاط کشور به صدا درآمد و میلیونها نفر را به اتاقهای امن و پناهگاههای بمب فرستاد، زیرا انفجارها به گوش میرسید و رهگیری موشکها بر فراز اورشلیم و سایر نقاط کشور مشاهده میشد.
بلافاصله مشخص نبود که چند موشک از سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل عبور کرده است، اما پلیس حداقل سه محل برخورد را در مناطق مسکونی در مرکز و شمال اسرائیل تأیید کرد.
ویدئویی از مرکز تجاری اسرائیل، تلآویو، و شهر بندری حیفا در شمال، تیمهای نجات را در حال جستجوی آوار، آپارتمانهای تبدیل شده به آوار، ماشینهای متلاشی شده در امتداد خیابانی پر از آوار و پزشکان را در حال تخلیه افراد مجروح از ردیفی از خانههای منفجر شده نشان میدهد.
عباس، وزیر امور خارجه ایران، با خواندن حملات ایالات متحده به عنوان “نقض جدی” منشور سازمان ملل، قوانین بینالمللی و پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، گفت: “حوادث امروز صبح تکاندهنده است و عواقب ابدی خواهد داشت.”
عراقچی در «ایکس» نوشت: «ایران تمام گزینهها را برای دفاع از حاکمیت، منافع و مردم خود محفوظ میدارد.»
سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که اجازه نخواهد داد توسعه «صنعت ملی» آن متوقف شود و یک مفسر تلویزیون دولتی ایران گفت که هر شهروند یا عضو نظامی ایالات متحده در منطقه، اهداف مشروع خواهند بود.
طبق گزارش وبسایت ردیابی پرواز FlightRadar24، اکثر خطوط هوایی پس از حملات ایالات متحده، همچنان از پرواز در بخشهای بزرگی از خاورمیانه خودداری میکنند، چرا که ترافیک هوایی در حال حاضر به دلیل تبادل موشکهای اخیر، از حریم هوایی این منطقه عبور میکند.
اصابت موشک به مناطق مسکونی اسرائیل
ترامپ میگوید ایران با «صلح یا تراژدی» روبروست
ترامپ، در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به مردم آمریکا، در کنار جی دی ونس، معاون رئیس جمهور، پیت هگزت، وزیر دفاع و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، این حملات را «موفقیت نظامی چشمگیری» خواند که سه سایت اصلی هستهای ایران: نطنز، اصفهان و فردو را از بین برده است.
او به تهران هشدار داد که اگر با صلح موافقت نکند، با حملات ویرانگرتری روبرو خواهد شد.
پس از روزها بررسی و مدتها قبل از مهلت دو هفتهای خودخواستهاش، تصمیم ترامپ برای پیوستن به کارزار نظامی اسرائیل علیه رقیب اصلیاش ایران، بزرگترین قمار سیاست خارجی در دو دوره ریاست جمهوری اوست؛ قماری که مملو از خطرات و ناشناختههاست.
تشدید عمده درگیریهای نظامی در خاورمیانه، خطر آغاز دوره جدیدی از بیثباتی در خاورمیانه را به همراه دارد.
ترامپ گفت آینده ایران «یا صلح یا تراژدی» است و اهداف بسیار دیگری وجود دارد که میتواند توسط ارتش ایالات متحده مورد حمله قرار گیرد. «اگر صلح به سرعت برقرار نشود، ما با دقت، سرعت و مهارت به سراغ آن اهداف دیگر خواهیم رفت.»
تماس دیپلماتیک آمریکا با ایران
سیبیاس نیوز گزارش داد که ایالات متحده روز شنبه از طریق دیپلماتیک با ایران تماس گرفت تا بگوید که این حملات همگی برنامههای ایالات متحده هستند و هدف آنها تغییر رژیم نیست.
ترامپ در برنامه تلویزیونی «شان هانیتی» از فاکس نیوز گفت که شش بمب «سنگرشکن» به تأسیسات زیرزمینی فردو پرتاب شده است، در حالی که ۳۰ موشک تاماهاک به سایر سایتهای هستهای شلیک شده است. یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود به رویترز گفت که بمبافکنهای B-2 ایالات متحده در این حملات شرکت داشتهاند.
رویترز از حرکت بمبافکنهای B-2 خبر داده بود که میتوانند برای حمل بمبهای عظیمی که به گفته کارشناسان برای حمله به فردو، که در زیر کوهی در جنوب تهران دفن شده است، لازم است، مجهز شوند. با توجه به استحکامات آن، احتمالاً روزها، اگر نه بیشتر، طول خواهد کشید تا تأثیر حملات مشخص شود.
شکست دیپلماتیک
آژانس بینالمللی انرژی هستهای اعلام کرد که پس از حملات ایالات متحده، هیچ افزایشی در سطح تشعشعات خارج از سایت گزارش نشده است.
حسن عابدینی، معاون سیاسی صدا و سیمای دولتی ایران، گفت که ایران مدتی پیش این سه سایت را تخلیه کرده است. او گفت: «ذخایر اورانیوم غنیشده از مراکز هستهای منتقل شده است و هیچ مادهای در آنجا باقی نمانده است که در صورت هدف قرار گرفتن، باعث ایجاد تشعشعات شود و برای هموطنان ما مضر باشد.»
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، به ترامپ به خاطر «تصمیم جسورانهاش» تبریک گفت و گفت: «تاریخ ثبت خواهد کرد که رئیس جمهور ترامپ برای جلوگیری از دسترسی خطرناکترین رژیم جهان، خطرناکترین سلاحهای جهان، اقدام کرد.»
اسرائیل و ایران بیش از یک هفته درگیر نبرد هوایی بودهاند که منجر به مرگ و زخمی شدن در هر دو کشور شده است. اسرائیل حملات خود را در ۱۳ ژوئن آغاز کرد و گفت که ایران در آستانه توسعه سلاحهای هستهای است.
ایران میگوید برنامه هستهای آن فقط برای اهداف صلحآمیز است. به طور گسترده فرض میشود که اسرائیل دارای سلاحهای هستهای است، که آن را نه تأیید و نه تکذیب میکند.
تلاشهای دیپلماتیک کشورهای غربی برای متوقف کردن خصومتها تاکنون شکست خورده است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، حملات ایالات متحده را «تشدید خطرناک تنش در منطقهای که از قبل در لبه پرتگاه قرار دارد - و تهدیدی مستقیم برای صلح و امنیت بینالمللی» خواند.
در ایالات متحده، قانونگذاران دموکرات و برخی از اعضای حزب جمهوریخواه ترامپ استدلال کردهاند که او باید قبل از اعزام ارتش ایالات متحده به هرگونه نبردی علیه ایران، از کنگره اجازه بگیرد.
خبرگزاری رویترز
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
برگردان: شاهرخ بهزادی
نتیجه جنگ اسرائیل علیه ایران نامطمئن است، حتی اگر آمریکا به این درگیری بپیوندد
«پیتر بومونت»[۱] در مقالهای تحلیلی در روزنامه انگلیسی «گاردین» مینویسد که دخالت ایالات متحده در جنگ علیه ایران نمیتواند دستیابی به اهداف اسرائیل را تضمین کند و ممکن است عواقب ناخواستهای در بر داشته باشد. او میگوید کارشناسان به صراحت اعلام کردهاند بسیار بعید است که حمله اسرائیل به ایران، از جمله عملیات علیه برنامه تسلیحات هستهای و بالستیک این کشور، بتواند اهداف استراتژیک و بلندمدت اسراییل را تأمین کند، حتی اگر بنیامین نتانیاهو بتواند دونالد ترامپ را در روزها و هفتههای آینده متقاعد کند که به این درگیری بپیوندد.
به گفته دیپلماتها، متخصصان نظامی و تحلیلگران امنیتی، اسرائیل ـــ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر آن ـــ احتمالاً در طول این عملیات با تند بادهای مخالف و بسیار خشونت بار روبرو خواهند شد، چرا که اتهاماتی علیه آنان مبنی بر بیثبات کردن خطرناک کل منطقه مطرح شده است.
تردیدها در مورد اینکه آیا بمبهای عظیم سنگر شکن آمریکا میتوانند سایت هستهای ایران در «فوردو» را که در زیر کوه دفن شده است، نابود کنند، رو به افزایش است. در همین حال، پرسش هایی در مورد توانایی اسرائیل برای ادامه یک جنگ طولانی که شهرهای آن را در معرض حملات متقابل موشکهای بالستیک قرار داده است، مطرح میشوند.
کارشناسان میان موفقیت های عملیاتی اسرائیل در هدف قرار دادن سایتها و افراد کلیدی رژیم حاکم بر ایران و اهداف استراتژیک آن که به نظر میرسد افزون بر نابودی برنامه هستهای، به تغییر رژیم در تهران نیز گسترش یافته است، تمایز قائل میشوند.
«تابی داج[٢] استاد روابط بینالملل در مدرسه عالی اقتصاد لندن، میگوید: «یک گرایش غالب در اسرائیل وجود دارد که به زمان تشکیل دولت در این کشور برمیگردد. این گرایش به سیاستمداران القا میکند که خشونت، تنها راه مناسب برای حل مشکلات سیاسی است.»
تابی داج، همچنین میگوید:«احساس میکنم رژیم ایران از آنچه دیگران میگویند، بسیار با ثبات تر است و از آنجایی که ایران سابقهای طولانی در نوسازی و گسترش فناوری هستهای دارد، نمیتوانید به سادگی با یک بمب آن را از بین ببرید.»
تحلیلگران همچنین از راهبرد اسرائیل که به نظر میرسد روی ایجاد درگیری و سپس کشاندن آمریکا به این درگیری قمار کرده، دچار سردر گمی شده اند. آنها میگویند اسراییل با این امید جنگ علیه ایران را آغاز کرد که بتواند دونالد ترامپ، رئیس جمهوری بسیار دمدمی مزاج ایالات متحده را با قدرت آتشی که از نظر بمبهای عظیم سنگر شکن و نابودکننده در اختیار دارد و اسراییل فاقد آن است، به درگیری با ایران بکشاند.
کارشناسان معتقدند که ایالات متحده احتمالاً مجبور خواهد شد از چندین بمب بزرگ سنگر شکن از این نوع استفاده کند که باید در نزدیکی سایت اتمی فوردو، که توسط لایهای از سنگ بسیار سخت(گرانیت) تا عمق ۹۰ متر محافظت میشود، در عملیاتی بسیارپیچیده و پرخطر که موفقیت آن تضمین شده نیست و احتمالاً منجر به عملیات تلافی جویانه ایران علیه پایگاهها و نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه میشود، استفاده کند. این امر درگیری با ایران را وارد ابعاد جدیدی خواهد کرد که میتواند منجر به تشدید بیشتر تنشها شود.
«دانیل سی. کورتزر»[٣]، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل، و «استیون ان. سایمون»[٤]، از مقامات با سابقه شورای امنیت ملی، این هفته در نشریه فارن افرز نوشتند: «احاله وظیفه تخریب سایت فوردو، ایالات متحده را در تیررس اقدام تلافی جویانه ایران قرار میدهد... ایران مطمئناً با کشتن غیرنظامیان آمریکایی تلافی خواهد کرد. این امر ایالات متحده را مجبور به تلافی خواهد کرد.»
«به زودی، تنها اهداف باقیمانده برای واشنگتن، رهبران رژیم اسلامی ایران خواهد بود و ایالات متحده بار دیگر درگیر روند تغییر رژیم در کشوری دیگر خواهد شد - فعالیتی که تعداد بسیار کمی از آمریکاییها آن را تایید میکنند و خواستار آن هستند.»
چشمانداز تغییر رژیم، شاید با کشتن آیتالله علی خامنهای، رهبرجمهوری اسلامی ایران، که توسط مقامات اسرائیلی مطرح شده است (و طبق گزارشها توسط ترامپ وتو شده است)، در حال حاضر نگرانی عمیقی را در منطقه ایجاد کرده است.
آیتالله علی سیستانی، رهبر شیعیان عراق، در اقدامی نادر، نسبت به خطرات عمیقی که منطقه با آن مواجه است، هشدار داد.
«آندریاس کریگ»[۵]، دانشیار گروه مطالعات دفاعی در «کینگز کالج» لندن، که به طور گسترده در امور دفاعی خاورمیانه کار کرده است، نیز تردید های جدی دارد. او شک دارد که قدرت هوایی بتواند به تنهایی اهدافی را که اسرائیل به دنبال آن است، میسر کند. چه این اهداف به معنای از بین بردن دانش هستهای ایران و یا از بین بردن رژیم ملاها باشد.
او میگوید: «این اقدام به مثابه جام مقدس نیست. ما یاد گرفتیم که نیروی هوایی به تنهایی نمیتواند کارساز باشد. سپس در عراق و افغانستان یاد گرفتیم که حتی اعزام گسترده نیروهای زمینی نیز کارساز نیست.»
آنچه ما [امروز در جنگ اسرائیل علیه ایران] میبینیم، یک رویکرد استراتژیک نیست، بلکه یک اقدام عملیاتی با استفاده از قدرت هوایی است و اقدام عملیاتی، رویکرد استراتژیک را زایل میکند. رویکردی که به اهداف سیاسی مربوط میشود. [جنگیدن برای جنگیدن معنا و مفهومی ندارد و ما را به جایی رهنمون نمیکند.]
«بهترین چیزی که اسرائیل میتواند به آن امیدوار باشد چیزی شبیه به کارزار علیه حزبالله[لبنان] است که احتمالاً موفقیتی زودگذر داشته است، به این صورت که توانست شبکه حزبالله را تضعیف کند.»
«رژیم ایران از این نظر بسیار شبیه است. استراتژی دفاعی آن حول یک موزاییک غیرمتمرکز میچرخد. بریدن راس در این نوع شبکه جواب نمیدهد. شما میتوانید گرههای کلیدی شبکه را نابود کنید، اما بهترین چیزی که اسرائیل میتواند با کشتن خامنهای به آن امیدوار باشد، ایجاد بحران جانشینی است که به هر حال پیشبینی شده بود.
و اگر نتانیاهو اشتباه محاسبه کرده باشد، در حوزهای بوده که مدتهاست ادعای تخصص در آن را دارد: خواندن و بازی کردن در سیاست آمریکا.»
در حالی که حمایت آمریکاییها از مداخله نظامی آمریکا در نظرسنجیها با کاهش شدید همراه است و این موضوع جنبش «ماگا»[۶] طرفدار ترامپ را تهدید به تفرقه میکند، اسرائیل ممکن است خود را در موضع حساسی بیابد . یک بحث و نزاع سمی که برای دونالد ترامپ تامین نظرات طرفدرانش بسیار بیشتر از کمک به نتانیاهو اهمیت دارد.
اگر ایالات متحده نتواند برای تقویت کمپین نظامی اسرائیل علیه ایران مداخله کند، اسرائیل با چالشهای فزایندهای روبرو خواهد شد، زیرا برخی ازمهمات وموشک های رهگیری سامانه های ضد موشکی اش رو به اتمام هستند.
خستگی مفرط خدمه نیروی هوایی از پروازهای پر شمار و دوربرد، چرخههای تعمیر و نگهداری هواپیما و اتمام فهرست اهداف آماده شده، همگی این عوامل توانایی اسرائیل را برای ادامه یک درگیری طولانی در سطح و شدت کنونی آن با چالش روبرو میکند.
هرگونه کاهش روند حملات توسط رژیم ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت تا به ایرانیان این موضوع را القا کند که بدترین طوفان ها را پشت سر گذاشته است.
یک احتمال سوم هم وجود دارد. «وسلی کلارک»[۷]، فرمانده سابق نیروهای ناتو، در کتاب خود با عنوان «جنگ مدرن»[٨] پس از عملیات هوایی ناتو در کوزوو در سال ۱۹۹۹- که یکی از موفقترین کاربردهای نیروی هوایی در عملیات جنگی محسوب میشود - این عملیات را با یک هدف واحد توصیف کرد: وادار کردن صربها برای آمدن به پای میز مذاکره.
در حالی که تماسها با مذاکره کنندگان ایرانی از جمله مذاکرات روز جمعه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ژنو با وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دوباره برقرار شده است، دونالد ترامپ اظهار داشته که دیپلماسی هنوز زمان برای اجرا دارد.
با این فرض که حتی اگر ایران مجبور به پذیرش توافق جدید هستهای شود، اسرائیل ممکن است هزینههای پنهان سنگینی را متحمل شود، از جمله، احتمال آشکار شدن محدودیتهای قدرت نظامی اسرائیل و احتمال بقای یک رژیم مذهبی که دلایل زیادی برای خصومت بیشتر با اسرائیل و اسرائیلیها خواهد داشت.
تابی داج میگوید: «اگر خامنهای عقل سلیم داشته باشد که عقبنشینی کند، اگر آمریکا مداخله نکند، آنگاه حمله اسرائیل به ایران به مثابه انگشت گذاشتن در لانه زنبور است.»
—————————————-
1- Peter Beaumont
2- Toby Dodge, professor of international relations at the London School of Economics.
3- Daniel C Kurtzer
4- Steven N Simon
5- Andreas Krieg, an associate professor in the Department of Defence Studies at King’s College London
6- MAGA- Make America Great Again
7- Wesley Clark
8- Waging Modern War
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
گستردهترین ائتلاف جامعه مدنی ایران، خواستار محکومیت اسرائیل و آتشبس فوری شد
به نام خداوند جان و خرد
ما، جمعی از کنشگران حقوق بشری، سیاسی، مدنی و فرهنگی ایران که همواره منتقد و مخالف شیوه نادرست حکمرانی موجود بودهایم، در این مقطع حساس از تاریخ کشورمان که با تجاوز و گستاخی دولت نژادپرست اسراییل مواجه شدهایم که سوابق متعددی در جنگطلبی، نسلکشی و شکستن اصول بنیادین اخلاق و حقوق بینالملل دارد، با قاطعیت این حمله را محکوم میکنیم.
ما بر مخالفت جدی خود با هرگونه دخالت خارجی تأکید داریم. آن را به زیان تلاشهای حقوق بشری و دموکراسیخواهانه جامعه مدنی ایران میدانیم و در دفاع از تمامیت ارضی، استقلال، توان دفاع ملی میهنمان، دفاع از جان و کرامت انسانها و صلح در منطقه و جهان، متحد و استوار ایستادهایم.
همزمان، از نهادهای مسئول بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل، دیوان بینالمللی دادگستری لاهه، اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا و عموم کنشگران و احزاب صلحطلب و جنبشهای عدالتخواهانه در سراسر جهان میخواهیم که از خواست جامعه مدنی ایران برای محکومیت تجاوز رژیم اسراییل، برقراری آتشبس، حاکمیت دیپلماسی و بازگشت به مسیر گفتوگو حمایت کنند و مانع تداوم جنگ، ویرانی و کشتار بیشتر انسانها در این سرزمین کهن و تمدنساز شوند.
امضاکنندگان:
آبادی، ابراهیم (هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی). آتشی، کیانوش (کارآفرین). آخوندی، محمدصادق (استاد دانشگاه، فعال سیاسی و مدنی) اخلومدی، رامین(فعال مدنی) آذرافزا، مرضیه (مسئول موسسه آموزشهای مدنی «مام» ). آذری، نرگس (پژوهشگر اجتماعی). آرمین، محسن (نماینده مجلس ششم از تهران، رییس دفتر سیاسی حزب توسعه ملی و نایب رییس جبهه اصلاحات ایران). آروین، بهاره (عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس). آزاد، مهرداد (فعال مدنی). آزادگان، ابراهیم (عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف). آسیم، منصور (مترجم و فعال بخش خصوصی). آصف نخعی، فروزان (فعال رسانه و فعال مدنی). قاابراهیمی، محمدرضا (دانشیار برق). آقاجری، هاشم (استاد دانشگاه و زندانی سیاسی بعد از انقلاب). آهنگر سله بنی، اعظم (عضو هیئت علمی دانشگاه). آهنى، محمدرضا (فعال مدنى از اعضای حامیان جامعه مدنی). ابتهاج، فریبا (فعال سیاسی). ابراهیم فتاحی، محمد (مترجم). ابراهیم نژاد، مصطفی (وکیل پایه یک دادگستری). ابراهیمی، داود (فعال مدنی). ابولپور، سمانه (پژوهشگر). احساندار، احمد (فعال صلح). احصایی، محمد (هنرمند خوشنویس برجسته). احمدزاده، آرمان (فعال سیاسی چپ). احمدزاده، شهنار (فعال سیاسی چپ). احمدی، حسین (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). احمدی، سیدعباس (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). احمدی امویی، بهمن (پژوهشگر اقتصاد سیاسی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). احمدوند، محسن (فعال مدنی). احمدی، زینب (ویراستار). احمدی، محمدرضا (پزشک، کنشگر مدنی). احمدی، حمید (عضو سازمان فداییان اکثریت). احمدی شیخانی، مهرداد (روزنامهنگار). احمدیه، مژگان (عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان). ادیب، مسعود (پژوهشگر دین و فلسفه). آزاد ارمکی، تقی (جامعه شناس). ارژنگ، مهران (عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران، محکوم سیاسی) اسدی، علی (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). اسدی، مشکات (پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی). اسفندی، سیامک (پزشک متخصص مغز و اعصاب). اسکافی، ابراهیم (مترجم). اسکندری، احمد (رزیدنت رادیولوژی). اسماعیل، فرهاد (فعال اجتکاعی). اسماعیل نژاد، علیرضا (مدرس و فعال فرهنگی). اسماعیلی، احمد (دبیر بازنشسته). اسماعیلی، حمید امین (عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و استاد بازنشسته دانشگاه). اشتریان، کیومرث (استاد سیاستگذاری عمومی). اطهاری، کمال (پژوهشگر و مدرس اقتصاد توسعه). افشون، ظفر (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). اقبال، شهرام (منتقد و مترجم، و پژوهشگر ادبیات کودک). اقتناعی، امیر (روزنامه نگار -روزنامه سازندگی- و فعال سیاسی). اقدسی، نصرتالله (عضو سازمان فداییان اکثریت). اکبرزاده، اباذر (پزشک). اکبرزاده، عباس (عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف). اکبری، محمد علی (استاد دانشگاه شهید بهشتی). باور، محمود (عضو سازمان فداییان اکثریت). الله بداشتی، رضا (فعال اقتصادی و مدیر کسب و کار). الویری، مرتضی (زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب و شهردار پیشین تهران). الیاسی، بهروز (آموزگار و روزنامهنگار). امام، جواد (دبیرکل حزب مجمع ایثارگران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). امامی، امیرعباس (اقتصاددان و کارشناس حوزه بلاکچین). امیری، حبیبالله (عضئ بازنشسته سپاه پاسداران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). امیری، کامران (فعال سیاسی چپ)، امیری جرقویه (زندانی سیاسی پس از انقلاب). امین، احمد (دانشیار ادبیات فارسی). ایازی، محمدعلی (عضو ارشد مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه). ایمانی، ناصر (موسسه مدنی همیاران نازی آباد). ایمانی، نرگس (جامعهشناس) ایمانی جاجرمی، محمد (جامعه شناس). بابا احمدى، دنا (پژوهشگر و کنشگر سیاسی-بریتانیا). باباصفری، علی (دانشیار ادبیات فارسی). بابایی، باربد (حقوقدان). بابایی، نعمت (پزشک). بادکوبهای، مصطفی (شاعر و زندانی سیاسی پس از انقلاب). بارنجی، کامران (روزنامهنگار). بازرگان، عبدالعلی (عضو ارشد نهضت آزادی ایران و پژوهشگر دینی). بازرگان، ابوالفضل (عضو شورای مرکزی و رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران). باصری، علی اکبر (دبیر انجمن جرم شناسی ایران). باقری، علی (تحلیلگر و فعال سیاسی). باقری، غلامرضا (پزشک). باقی، عمادالدین (موسس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، نویسنده، کنشگر و پژوهشگر حقوق بشر، مدرس دانشگاه و زندانی سیاسی پس از انقلاب). باقی، مریم (قائم مقام جمعیت حقوق بشر زنان). بختیاری، حسن (کارشناسارشد روابط بینالملل). بدیعی، مجتبی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی). برزین، سعید (پژوهشگر و فعال سیاسی). برقعی، منا (فعال صلح). بزرگ بیگدلی، سعید (عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس). بشریه، تهمورث (حقوقدان و هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی). بنیاسدی، محمد حسین (دبیر کل نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). به فروتن، سارا. بهار، مهری (عضو هیئت علمی دانشگاه). بهاور، عماد (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، زندانی سیاسی پس از انقلاب و عضو جبهه اصلاحات ایران). بهبهانی، کامبیز (فعال سیاسی و روزنامه نگار-آلمان). بهزادی، بهروز (سردبیر روزنامه اعتماد). بهزادی، دوستعلی (فعال مدنی). بهشتی، حمید (روزنامه نگار-آلمان). بهشتی شیرازی، سیدمحمد (روزنامهنگار، نویسنده، فعال سیاسی). بهمنش، علی اکبر (فعال سیاسی). بهنود، مسعود (نویسنده و روزنامه نگار). بورقانی، سهام (روزنامهنگار). بیانی، صفرعلی (مهندس کامپیوتر). پزشکیان، امین (عضو حزب کارگزاران سازندگی). پورامیر، مهدی (استاد بیوشیمی بالینی). پورخیری، علی (پژوهشگر). پورعبادی، صادق (نویسنده و مترجم به زبان های عربی و فارسی). پورعظیم، حسن (پزشک، کنشگر مدنی). پیمان، حبیبالله (دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز و زندانی سیاسی قبل و پس از انقلاب). تاج مهر، کرم رضا (داستان نویس و روزنامه نگار). تاجیک، عبدالرضا (فعال سیاسی، زندانی سیاسی پس از انقلاب و روزنامه نگار مقیم فرانسه). تاران، رضا (پژوهشگر دین و سیاست). ترکاشوند، محسن (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). ترکمان، محمد (نویسنده و محقق تاریخ). تواناییپور، نسیم (عضو سازمان فداییان اکثریت). تواناییپور، فرخ (عضو سازمان فداییان اکثریت). تقوی، گلی (عضو سازمان فداییان اکثریت). تقی پور، علی (فعال اقتصادی). تنکابنى، زهره (از اعضاى جمعیت مادران صلح ایران). تهرانی، رضا (مدیر مسئول مجله کیان). توحیدی، فرهاد (نویسنده و مدرس سینما). توسلی، محمد (دبیر کل سابق نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی قبل و پس از انقلاب). توفیقی، فاطمه (پژوهشگر). توکلی، فائزه (مورخ). جامی، مهدی عضو اتحادیه جمهوریخواهان. جعفری، سید محمد مهدی (استاد دانشگاه، پژوهشگر حوزه قرآن و نهج البلاغه). جعفری، مهرنوش (مدیر کل مطبوعات داخلی دوره اصلاحات). جعفری ثانی، مسلم (عضو هیئت علمی دانشگاه). جعفری قنواتی، جعفر (استاد دانشگاه و مدیر دانشنامه فرهنگ مردم). جعفریان، رضا (فعال مدنی). جلائىپور، حمیدرضا (استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران). جلائىپور، محمدرضا (پژوهشگر و فعال سیاسی و مدنی). جلالی، رسول (کارشناس رسمی کشاورزی). جلالی، سید یاسر (پژوهشگر علوم اجتماعی). جلوداری، میترا (فعال سیاسی). جمالی منفرد، رزا (نویسنده و فعال مدنی). جمشیدی گوهری، طوبی (فعال سیاسی). جمشیدی گوهری، محمد (دیپلمات بازنشسته). جهاندیده، افشین (مترجم). جواهری، فرزاد (عضو اتحادیه جمهوریخواهان). جورکش، محمدرضا (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگان). جوکار، منوچهر (عضو هیئت علمی دانشگاه). حاجی، رضا (عضو اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران در اروپا). حجت پناه، حسین (جامعه شناس و عضو انجمن جامعه شناسی ایران). حری، زهره (دبیر بازنشسته و کنشگر اجتماعی). حسنی، فاطمه (پژوهشگر و فعال اجتماعی). حسینی، سید امیر (دبیرکل پیشین کمیته ملی المپیک). حسینی، سید صادق (روزنامهنگار). حسینی، جابر (عضو سازمان فداییان اکثریت). حسینی، نرگس (جامعه شناس). حسینی سارزی، سیدحسن (فعال سیاسی، کارشناس ارشد مهندسی عمران، مدیر عامل شرکت ساختمانی). حصیری، سید مهدی (فعال اجتماعی). حق پناه، جعفر (پژوهشگر مسائل قومی-فرهنگی). حمیدزاده، احمد (عضو سازمان فداییان اکثریت). حیدری، حافظ (عضو هیئت علمی دانشگاه). حیدری، محمد حسین (پژوهشگر اجتماعی). خائفی، منصوره (پژوهشگر اجتماعی). خانیکی، هادی (استاد ارتباطات دانشگاه علامه، کنشگر سیاسی و فرهنگی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران). خدایاری، علیاصغر (معاون سیاسی حزب اتحاد ملت).خدیر، مهرداد (روزنامهنگار و مدیر مسئول هفتهنامه امید جوان). خرم، سیدامیر (فعال سیاسی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). خرمشاهی، سید ضیاءالدین (حقوقدان از کرمانشاه). خرمایی، محمدحسین (فعال سیاسی و پژوهشگر فرهنگی). خرمی، حسین (عضو سازمان فداییان اکثریت). خرمی، مجید (عضو سازمان فداییان اکثریت). خیری، علی (عضو اتحادیه جمهوریخواهان). خشرو صفا، کاوه (فعال سیاسی مدنی-آمریکا). خطیبی نژاد، محمدرضا (جامعه شناس. فعال فرهنگی و مدنی).خلیلی، سعید (وکیل و مدافع حقوق بشر). خوشبخت، علیرضا (فعال سیاسی، روزنامهنگار و زندانی سیاسی پس از انقلاب). خوشدل، سیاوش (آموزگار). خوشمود، فواد (فعال صلح). خیاوی، علیرضا (فعال سیاسی ). دالوند، حمیدرضا (عضو هیئت علمی دانشگاه). دانشفر، ناصر (جانباز جنگ تحمیلی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). دانایی، محمدرضا (مدیرمسئول گروه رسانهای خبرهای فوری مهم). داودی، محمد (مهندس آب). دباغ، سروش (نویسنده و محقق). دردکشان، محمود (زندانی سیاسی پس از انقلاب و از همراهان آیتالله منتظری). درویشزاده، محمد (رئیس پژوهشکدهی حقوق و قانون ایران، قاضی پیشین دیوانعالی کشور). درویشی، هادی (جامعه شناس و وکیل دادگستری). دستغیب، سید احسان (نویسنده و مترجم). دشتبانی، داود (روزنامه نگار و فعال سیاسی). دشتی، عسگر (پژوهشگر). دقتی، حسین (عضو جمعیت زیتون). دلاوری، ابوالفضل (دانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی). دوستدار، اکبر (عضو سازمان فداییان اکثریت و اتحادیه جمهوریخواهان). دهقان، غلامعلی (کارشناس سیاسی و مدرس تاریخ). دهقانی، میلاد (فعال اجتماعی). دهقانی، یحیی (استاد بازنشسته دانشگاه و مدیر موسسه فرهنگی انتشاراتی مبتکران). دوستدار، بهرام (کنشگر سیاسی-آلمان). ذوقی رودسری، بهنام (پژوهشگر توسعه). راضى، فرید (فعال سیاسی). راعی، علی (مدیرمسئول هفتهنامه صدا). راعی، مجتبی (پژوهشگر). رجایی، علیرضا (عضو شورای فعالان ملی مذهبی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). رجایی، غلامعی (فعال سیاسی اصلاحطلب و استاد دانشگاه). رجبیان، علیرضا (پزشک و زندانی سیاسی پس از انقلاب). رحمان، خبات (هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی). رحمانی، جبار (هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی). رحمانی، حسن (پژوهشگر جامعهشناسی شهری و سیاستگذاری فرهنگی). رحمانیان، محمد علی (فعال اجتماعی و اقتصادی). رحمانیان، مهدی (مدیر مسئول روزنامه شرق). رحمانیان، بیژن (عضو سازمان فداییان اکثریت). رحمتی، محمد مهدی (عضو هیئت علمی دانشگاه). رحیم پور، سینا (فعال سیاسی و رسانه ای). رزمگیر، سید محمد (فعال اقتصادی). رسایی، محمد جواد (عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس). رسوندی سرداری، یوسف (عضو سازمان فداییان اکثریت). رسولیان، حمیدرضا (وکیل دادگستری). رضایی، احد (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). رضایی، احمد (عضو هیئت علمی و جانباز شیمیایی). رضایی، عبدالعلی (جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی). رضایی، مهران (استاد سختافزار). رضوی، کمال (جامعه شناس و روزنامه نگار). رضوی فقیه، سعید (زندانی سیاسی پس از انقلاب و از اعضای ارشد جنبش دانشجویی). رفیعی، حسین (فعال ملی مذهبی، زندانی سیاسی پس از انقلاب و استاد بازنشسته دانشگاه). رفیعی، حسن (روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه). رفیعی، مهدی (پژوهشگر اجتماعی). رمضانزاده، عبدالله (استاد بازنشسته دانشگاه تهران، سخنگوی دولت اصلاحات و زندانی سیاسی پس از انقلاب). رمضانی، احمد (عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف). رمضانی، مهرانگیز (کنشگر مدنی). رمضانی، مهری (عضو مادران صلح ایران). رهبر، مصطفی (وکیل دادگستری و عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی). روح، محمد جواد (سردبیر روزنامه هم میهن). روحانی فرد، مهدی (فعال رسانه). روحی، پیمان (کنشگر سیاسی مدنی-سوئد). رئوفمهر، مجید (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). زارع، اصغر (عضو سازمان فداییان اکثریت). زارع کهنمویی، اصغر (نویسنده و فعال سیاسی). زاقناد، سعیده (پژوهشگر اجتماعی). زاهد، سعید (جامعه شناس). زحمتکش، علیاکبر (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). زمانی قمی، محمود ( عضو حزب مجمع ایثارگران و استاندار پیشین استانهای مرکزی و یزد). زهتاب، ملیحه (عضو سازمان فداییان اکثریت). ساداتیان، سید جلال (استاد دانشگاه). سازگار، لی (مترجم و پژوهشگر علوم سیاسی). سالاری، مسعود (کنشگر سیاسی). سالاری فر، عباسعلی (کارشناس آزمایشگاه). سبطی، ملیحه (فعال مدنی وکارشناس ارشد تاریخ) سپهوند، حسین (فعال سیاسی وفرهنگی). سحابی، حامد (عضو شورای سردبیری و مدیر مسئول سابق نشریه ایران فردا و زندانی سیاسی پس از انقلاب). سحرخیز، عیسی (روزنامهنگار، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). سراج، محسن (فعال سیاسی). سرخوش، نیکو (مترجم). سعید افخم شعرا، محمدرضا (مهندسی منابع). سلحشوری، پروانه (نماینده سابق مجلس، تحلیلگر سیاسی و منتقد حکومت) سلطانی، سیامک (فعال سیاسی - مدنی-آلمان). سلطانی، حمید (عضو سازمان فداییان اکثریت). سلطانی رنانی، محمد (عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان). سلطانیه، مهدی (فعال اقتصادی دبیر اسبق شورای هماهنگی تشکلهای مهندسی، صنفی و حرفه ای کشور). سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم (مدرس حوزه و دانشگاه). سلیمان نوری، رضا (روزنامه نگار). سماواتی، لیلا (فعال سیاسی چپ). سمتی، محمدصادق. سمیعی، مرسده (روانپزشک). سنجری، مصطفی (پزشک). سهیمی، محمد (استاد دانشگاه). سیدی، محمود (عضو سازمان فداییان اکثریت). شادی، ژاله (استاد جامعهشناسی دانشگاه). شاطری، سمیه. شاهزیدی، علی (زندانی سیاسی پس از انقلاب). شجاعی، حامد (فعال سیاسی و روزنامهنگار). شجاعی، منیر (عضو موسسه آموزشهای مدنی “مام”). شجاعیان، صولت (پژوهشگر کسب و کار). شریعتی، سعید (روزنامهنگار، زندانی سیاسی پس از انقلاب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت) ایران). شریعتی، شمس الدین (دانشجو و مدرس علوم سیاسی، دانشگاه ملی ایرلند). شریف پور، الهه (وکیل حقوق بشر و مسئول سابق میز ایران در سازمان بین المللی دیدهبان حقوق بشر). شریفی، غلامحسین (ستاد ادبیات فارسی). شریفی زارچی، علی (عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف). شفقی، شهریار (پژوهشگر). شکراللهی، آناهیتا (دوره دکترا، پژوهشگر ژئوپلیتیک انرژی). شکری، جواد (فعال اقتصادی و مدیر کسب و کار). شکوری راد، علی (نائب رییس اسبق مجلس و دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت ایران). شکوفی، بابک (معمار و استاد دانشگاه). شکوهی، علی (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). شمس الواعظین، ماشالله (سردبیر چند روزنامه توقیف شده و زندانی سیاسی پس از انقلاب). شه بخش، رضا (فعال سیاسی-آلمان). شهرکی، منوچهر (مدرس). شیبانی، ریحانه (فعال سیاسی و مدنی). شیرازی، محمدحسین (مهندس). شیرزاد، احمد (استاد دانشگاه). شیری، ابراهیم (کنشگر سیاسی، مترجم، پژوهشگر). شیرین، مریم (فعال حقوق بشر و حقوق زنان از مونیخ) شیعهعلی، مجید (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، محکوم سیاسی متصل به پابند الکترونیک). صابریان، محمد (فعال سیاسی). صادق زاده، اسفندیار (فعال مدنی). صادقی، محمود (دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه و نماینده پیشین مجلس). صادقی، مرتضی (فعال سیاسی از هلند). صادقی، مسعود (زندانی سیاسی پس از انقلاب). صادقیان، علیرضا (بازنشسته). صارمی، مرتضی (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). صافیان، محمدجواد (استاد فلسفه). صانعی فر، سپیده (وکیل و فعال مدنی). صباغیان، هاشم (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی قبل و پس از انقلاب). صدرنشین، زری (فعال سیاسی چپ). صداقت، حسین (پژوهشگر حوزه تامین اجتماعی و جوانان). صفایی فراهانی، محسن (رییس اسبق فدراسیون فوتبال، قائم مقام وزیر اسبق اقتصاد و زندانی سیاسی پس از انقلاب). صفرزائی، سامان (روزنامهنگار). صفوی، سید (فعال سیاسی). صفی، زهرا (موسسه مدنی همیاران نازی آباد). صلواتی، فضلالله (زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب). صمیمی، کیوان (فعال سیاسی، زندانی سیاسی قبل و پس از انقلاب و روزنامهنگار). صنیعی، محسن (استاد برق). صولتی، مهران (جامعه شناس و فعال سیاسی-فرهنگی). ضیائی بیگدلی، محمدرضا (استاد حقوق بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی). طارانى، راحله (پزشک روانشناس). طالبزاده، خسرو (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). ظریفیان، غلامرضا (هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو حزب مجمع ایثارگران). عارف، پیمان (روزنامه نگار-بریتانیا). عبادی، رحیم (عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان). عباس، اباذر (پزشک). عبدالکریمی، بیژن (استاد فلسفه). عبدالله، ابراهیم (جامعه شناس و فعال فرهنگی). عبدی، پوریا (پژوهشگر اجتماعی). عبدی، حسین (حقوقدان، شاعر و مدرس دانشگاه). عدالت، عباس (فعال صلح). عرب سرخی، فیض الله (رییس هیات اجرایی حزب توسعه ملی). عریضی، حمید (استاد روانشناسی صنعتی). عزلتی مقدم، محمد (عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران). عزیزی، احمد (دیپلمات پیشین، مترجم و نویسنده). عزیزی، پارمیس (وکیل و فعال دانشجویی). عسکری، حامد (مدرس و پژوهشگر مسائل بینالمللی). عطایی، محمد (استاد تاریخ، دانشگاه ماساچوست). علمداری، روزبه (روزنامه نگار). علوی، امیرطاها (کارشناس علوم آزمایشگاهی). علوی تبار، علیرضا (پژوهشگر و استاد بازنشسته دانشگاه). علی، عباس (پزشک و استاد اپیدمیولوژی). عماری، مناف (فعال سیاسی چپ). غروی، علی اصغر (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی قبل و پس از انقلاب). غروی، نورالدین (استاندار سابق آذربایجان شرقی و پژوهشگر). غفاری، اکرم الملوک (فعال مدنی). غفاری، مسعود (استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس)، غلامرضا کاشی، عبدالله (استاد فلسفه دانشگاه فرهنگیان). غیرت، فریده (کنشگر حقوق بشر، نایب رییس انجمن حمایت از زندانیان و عضو سابق هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز). فاضلی، نعمت (استاد دانشگاه، رشته انسانشناسی). فتاحی، کتایون (روانشناس، فعال سیاسی - اجتماعی). فتاحی، یحیی (مهندس عمران). فخرزاده، مهدی (روزنامهنگار). فراهانی، علی اکبر (فعال اقتصادی). فراهانی، علیرضا (استاد دانشگاه و فعال توسعه اقتصادی و اجتماعی). فرجی، حسین (فعال اجتماعی و سیاسی). فرجی، فاطمه (حقوقدان و وکیل دادگستری). فرجی، مرتضی (استاد بازنشسته دانشگاه). فرخنده، وحید (روزنامه نگار-سوئیس). فرزانه، فروهر (عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف). فرزدی، غفار (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). فرقانی، آزاده (کنشگر مدنی). فکری، محمد (پژوهشگر اجتماعی). فلاحت پیشه، حشمت (عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی). فهیمی، اشرف (مدرس). فهیمی، پروین (مادر شهید سهراب اعرابی از کشتهشدگان جنبش سبز ایران در سال 1388). فهیمی، مهین (کنشگر مدنی). قابل جامی، هادی (روحانی نواندیش، فعال سیاسی اصلاح طلب). قاسمی، حجت الله (فعال مذهبی سیاسی). قاسمی فیض آبادی، حمید (روزنامه نگار و فعال مدنی). قاهری، حسین (رئیس اندیشکده مطالعات راهبردی ایران و چین). قدیمی، هادی (فعال اجتماعی). قربانی، مهدی (گرافیست). قراگوزلو، شهناز. قریشی، سید محمد حسین (دانشیار زبان شناسی). قلی، علی (پژوهشگر سیاستگذاری عمومی، دانشگاه هوا و فضا نانجینگ). قمیشی، رحیم (اسیر جنگی در حکومت صدام و زندانی سیاسی پس از انقلاب و فعال سیاسی). قهرمانی، مصطفی (پزشک، کنشگر اجتماعی ساکن آلمان). کاتوزیان، امیرمصدق (روزنامهنگار مقیم اروپا). کاتوزی، زویا (فعال صلح). کاظمی، عباس (عضو سازمان معلمان ایران و فعال سیاسی اصلاح طلب). کاوئی، امین (پژوهشگر اقتصادی). کبیر، حسین (فعال فرهنگی و سیاسی). کتابی، سعید (فعال مذهبی و سیاسی). کدیور، محمدرضا (عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران). کرد، محمود (کنشگر مدنی). کروبی، تقی (استاد دانشگاه، فرزند آیت الله کروبی). کروبی، حسین (فعال سیاسی، فرزند آیت الله کروبی). کریم، عبدالله (هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی). کریمی، ساسان (مدرس سیاست بینالملل دانشگاه تهران). کریمی مله، علی (استاد بازنشسته علوم سیاسی). کسرایی، محمد سالار (هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی). کلامی، شیوا (فعال سیاسی چپ). کلاهی، محمدرضا (هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی). کلانتری، روحالله (مسئول سازمان معلمان گلستان و مسئول کمیته رسانه جبهه اصلاحات گلستان)، کمالی، حسین (استاد تمام دانشگاه بینالمللی هارتفورد). کمالی، خسرو (استاد تاریخ). کمالی احمد سرایی، فاطمه (مدیر انتشارات سرایی). کمیجانی، فرج (دبیر کل حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی). کیانی، مهدی (عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران). کهزادی، پروین (روزنامه نگار). گرجی، علی (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). گرجی، علی اکبر (استاد دانشگاه). گنجی، جعفر (عضو نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). گودرزی، میثم (عضو موسسه مدنی همیاران نازی آباد). گیلزاد کهن، بهداد (پژوهشگر سیاستگذاری عمومی). لدنی، مسعود (فعال مدنی). لقمانیان، حسین (نماینده سابق مجلس و زندانی سیاسی پس از انقلاب). ماسالی، حسن (فعال سیاسی). مالجو، محمد (اقتصاددان). مجاهدی، محمدمهدی (سیاستپژوه، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی). مجدزاده، مینا (وکیل دادگستری). محتشمیپو، فخرالسادات (فعال سیاسی و زندانی سیاسی پس از انقلاب) محسن زاده، محسن (پژوهشگر). محمدپور، داریوش (استاد دانشگاه مقیم اروپا). محمدنیا، آرش (فعال سیاسی). محمدی، اوژن (موزیسین). محمدی، جمشید (کنشگر مدنی). محمدی، طوفان (عضو شورای مرکزی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی). محمدی، ملیحه (نویسنده و فعال سیاسی). محمودآبادی، عظیم (پژوهشگر دینوفلسفه و عضو تحریریه روزنامه اعتماد). محمودی، سهیل (شاعر و نویسنده). مختاری، پژهان (استاد دانشگاه). مدیری، صادق (کنشگر اجتماعی). مرادی، مجید (فعال سیاسی). مرتاضی لنگرودی، مینو (از فعالان جامعه مدنی، عضو هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان). مرتضوی، جلیل (روزنامه نگار). مرجایى، فرید (نویسنده، فعال مدنى). مرکزی، رسول (داروساز). مروتی، محمد (عضو هیات علمی). مزروعی، علی (روزنامه نگار، فعال سیاسی و نماینده سابق ). مسرت، پروفسور محسن (استاد دانشگاه-آلمان). مسموعی، رضا (عضو اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران در آمریکا). مظفر، محمد جواد (مدیر انتشارات کویر و عضو هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان و زندانی سیاسی پس از انقلاب). مظفرى، على (کنشگر مدنی). معتمدی، ابوذر (فعال مدنی و رسانه). معتمدی، ضحی (کنشگر مدنی). معتمدی، علی (فعال مدنی)، معتمدی مهر، مهدی (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). معیدفر، سعید (رئیس انجمن جامعه شناسی ایران). معینی، زهرا (پژوهشگر اجتماعی). مفیدی احمدی، حسین (پژوهشگر مسائل بین الملل). مقیمی، محمد. ملاکی، احمد (متخصص توسعه اجتماعی). ملکشاه، میثم (پژوهشگر اجتماعی). ملکی، آرش (پژوهشگر حقوق بینالملل). ملکی، عباس (استاد سیاستگذاری انرژی دانشگاه صنعتی شریف). ملکی، کیوان. منتجبی، اکبر (رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران و سردبیر روزنامه سازندگی). منتظری، احمد (مسئول دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری). منتظری، سعید (کنشگر سیاسی و مدنی، فرزند آیت الله العظمی منتظری). منتظری، حامد (کنشگر سیاسی و مدنی). منصوری، آذر (رییس جبهه اصلاحات ایران و دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران). منصوری، احسان. مهدوی، ناصر (استاد فلسفه). مهرابی، الهام (ویراستار و آموزگار). موحدی ساوجی، محمد حسن (عضو هیات علمی). موسایی، عباس (فعال سیاسی). موسوی، سید حسین (دانشجوی علوم سیاسی). موسوی، میرطاهر (استاد دانشگاه و زندانی سیاسی پس از انقلاب).موسوی خلخالی، سید علی (روزنامهنگار، نویسنده، مترجم و سردبیر دیپلماسی ایرانی). مولاوردی، شهیندخت (دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و معاون رییس جمهور پیشین). مومنی، سمیه (جامعه شناس). مهرداد، علی (عضو نهضت آزادی ایران). میثمی، لطفالله (مدیرمسئول نشریه چشم انداز ایران و زندانی سیاسی دوران پهلوی و دوران نظام جمهوری اسلامی). میررمضانی، مصطفی ( روانپزشک). میردامادی، محسن ( دبیرکل حزب جبهه مشارکت ایران و زندانی سیاسی پس از انقلاب). میردامادی، سراج الدین (پژوهشگر). میردامادی، یاسر (پژوهشگر دین و فلسفه). میرزائی، فرامرز (استاد زبان وادبیات عربی). میرزایی، حسین (عضو هیئت علمی). میرزایی، یدالله (استاد بازنشسته).میرسعیدی، منصور (استاد دانشگاه علامه طباطبایی). میلانی، اشرف (فعال سیاسی چپ). نادری، محمد جواد. ناصری، امین (استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف). نامداری، رضا (فعال صلح). نجفی، محمد جواد (عضو هیئت علمی). نجفی مهر، فریبرز (روزنامه نگار و کنشگر سیاسی). نسائی، خبات (عضو هیئت علمی). نصر اصفهانی، محمد (عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه اصفهان). نصری، رضا (حقوقدان بینالمللی و کارشناس سیاست خارجی). نصری، علی (کارشناس روابط بین الملل). نصیری فرد، حسین (فعال توسعه اجتماعی). نظری، علی (مدیر مسئول روزنامه مستقل). نعیمیپور، محمد (نماینده مجلس ششم و فعال سياسى ). نقره کار، صالح (وکیل و مدافع حقوق بشر). نقیئی، طاهره (دبیرکل سازمان معلمان ایران و محکوم سیاسی). نگهدار، فرخ (از رهبران سابق سازمان فداییان اکثریت و عضو ارشد اتحادیه جمهوریخواهان). نوروزی، صادق (دبیرکل حزب توسعه ملی ایران). نورانینژاد، حسین (قائم مقام حزب اتحاد ملت و زندانی سیاسی پس از انقلاب). نوربخش، مهدی (عضو اعضا و علاقمندان نهضت آزادی در آمریکا). نوروزی، نورمحمد (عضو هیئت علمی). نوری، الهه (فعال سیاسی). نوری، هادی (دانشیار جامعهشناسی). نیکجو، علی (رواندرمانگر تحلیلی). نیکجو، محمد امین (پژوهشگر اقتصاد توسعه). نیلی، زهره (کنشگر مدنی). هادوی، محمد امین (فعال مدنی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). هادی، شهرام (ویراستار مطبوعات). هادی زاده، آزاده (استاد دانشگاه و فعال توسعه شهری و کسب و کار). هاشمی، اعظم السادات (پژوهشگر تاریخ و از اعضای سازمان حامیان جامعه مدنی ایران). هرمزی، خیرالله (استاد حقوق دانشگاه علامه). هنری، علی. وثوقى، داریوش (کنشگر مدنی). وحیدی، سراج (استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم از یزد). وزیری، طهماسب. وطنآبادی، مهرزاد. وفاپور، رضا (عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت). وفاپور، حسین (استاد دانشگاه). یزدان پناه، محسن (پژوهشگر توسعه). یورام، یاشا (داستاننویس). یوسفی، محمدرضا (عضو ارشد مجمع محققین و مدرسین حوزه و استاد دانشگاه). یوسفی، ایمان (مشاور فناوری ارتباطات). یوسفی اشکوری، حسن (پژوهشگر دینی و زندانی سیاسی پس از انقلاب). یوسفی جمارانی، مهدی (فعال سیاسی). یونسیان، مجید (روزنامه نگار)
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
مگی هابرمن، دوون لوم، اریک اشمیت و دیوید ای. سنگر / نیویورک تایمز / ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵
به نظر میرسد چندین بمبافکن B-2 نیروی هوایی ایالات متحده در حال پرواز بوده و از ایالات متحده در سراسر اقیانوس آرام به سمت غرب در حرکت هستند و قرار است رئیس جمهور ترامپ اواخر بعد از ظهر شنبه از نیوجرسی به کاخ سفید بازگردد، زیرا او در حال بررسی این است که آیا به تلاشهای اسرائیل برای نابودی سایتهای هستهای ایران بپیوندد یا خیر.
ارتباطات کنترل ترافیک هوایی نشان داد که چندین هواپیمای B-2 - هواپیماهایی که میتوانند برای حمل بمبهای سنگرشکن ۳۰۰۰۰ پوندی که آقای ترامپ در حال بررسی استفاده از آنها علیه تأسیسات هستهای زیرزمینی ایران در فردو است، مجهز شوند - از پایگاه نیروی هوایی وایتمن در میسوری به پرواز درآمدهاند.
پروازهای B-2 در ابتدا قبل از ساعت ۱ بامداد به وقت شرقی روز شنبه در رسانههای اجتماعی ردیابی شدند. برخی از ردیابهای پرواز در رسانههای اجتماعی اعلام کردند که مقصد این هواپیما گوام، قلمرو ایالات متحده است که چندین تأسیسات نظامی دارد. دادههای ردیابی پرواز نشان میدهد که به نظر میرسد این بمبافکنها در بخشهایی از سفر با تانکرهای سوختگیری همراه بودهاند.
یک مقام آمریکایی روز شنبه گفت که جتهای جنگنده F-22، F-16 و F-35 نیروی هوایی از اروپا عبور کردهاند و اکنون در پایگاههایی در خاورمیانه هستند یا در حال رسیدن به آنجا هستند. این جتها میتوانند بمبافکنهای B-2 را که فردو را هدف قرار میدهند، اسکورت کنند یا در صورت حملات تلافیجویانه ایران از پایگاهها و نیروهای آمریکایی در منطقه محافظت کنند.
جابجایی هواپیماها به این معنی نیست که تصمیم نهایی در مورد حمله گرفته شده است. جابجایی تجهیزات نظامی به موقعیتهایی برای ارائه گزینههایی به رئیس جمهور و فرماندهان نظامی، حتی اگر در نهایت مستقر نشوند، غیرمعمول نیست.
برنامه کاخ سفید برای آخر هفته اعلام کرده بود که آقای ترامپ از باشگاه گلف خود در بدمینستر، نیوجرسی، باز خواهد گشت و ساعت ۶ بعد از ظهر شنبه و بار دیگر روز یکشنبه با تیم امنیت ملی خود دیدار خواهد کرد. آقای ترامپ معمولاً هر دو روز آخر هفته را در خارج از شهر و در یکی از املاک خود میگذراند.
سخنگوی کاخ سفید از اظهار نظر خودداری کرد.
آقای ترامپ به روشنی اعلام کرده است که در حال بررسی این موضوع است که آیا ایالات متحده به تلاش اسرائیل برای محدود کردن توانایی ایران در دستیابی به سلاح هستهای بپیوندد یا خیر، خطی که او بارها در طول سالها ترسیم کرده است.
اما او همچنین به خود زمان بیشتری داده تا بگوید قصد دارد چه کاری انجام دهد. کارولین لیویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت که رئیس جمهور ظرف دو هفته آینده تصمیمی خواهد گرفت زیرا به ایران فرصت دیگری برای شرکت در مذاکرات میدهد.
رئیس جمهور ماههاست که به دنبال توافق با ایران است، اما از امتناع مقامات ایرانی از پذیرش پیشنهاد پایان غنیسازی اورانیوم در خاک ایران ناامید شده است. در همان زمان، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در اوایل ژوئن به این نتیجه رسید که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، قصد دارد با کمک یا بدون کمک ایالات متحده، حملاتی را علیه ایران انجام دهد.
این حملات از صبح روز جمعه ۱۳ ژوئن آغاز شد و از آن زمان تاکنون ادامه داشته و منجر به کشته شدن چندین نفر از اعضای رهبری نظامی ایران و حملات تلافیجویانه ایران علیه اسرائیل شده است.
آقای ترامپ بین فرصت انجام حملهای که میتواند ضربهای ویرانگر به تأسیسات هستهای ایران باشد، در زمانی که دفاع ایران به شدت تضعیف شده است، و نگرانی از اینکه انجام این کار خطر نوعی از درگیری نظامی طولانی مدت ایالات متحده در منطقه را که او در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۴ علیه آن مبارزه میکرد، به دنبال خواهد داشت، گیر کرده است. این بحث همچنین باعث اختلاف بین حامیان او شده است.
روز جمعه، آقای ترامپ مجدداً بر چارچوب زمانی «دو هفتهای» خود، برای تصمیمگیری در مورد اقدام نظامی تأکید کرد و گفت که تفکر پشت این اقدام «فقط زمان آن است که ببینیم آیا مردم سر عقل میآیند یا خیر.»
ادامه حملات اسرائیل به مراکز هستهای ایران
همزمان با افزایش سوالات در مورد اینکه آیا آقای ترامپ در حال آماده شدن برای ورود به جنگ است یا خیر، اسرائیل حملات خود را به سایتهای هستهای که بخشی از زنجیره تأمینی هستند که ایران طی دو دهه گذشته ایجاد کرده و آن را قادر به غنیسازی اورانیوم کرده است، افزایش داد.
برای دومین بار در هشت روز، اسرائیل بر سایتهایی در کوههای نزدیک پایتخت باستانی اصفهان تمرکز کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهاد سازمان ملل که بر سایتهای تولید هستهای نظارت دارد، گزارش داد که یک «کارگاه تولید سانتریفیوژ» هدف قرار گرفته است. این یکی از کارگاههایی است که ایران در آن ماشینهایی را تولید میکند که با سرعت مافوق صوت برای غنیسازی اورانیوم میچرخند.
همین نوع ماشینآلات در زیر کوه در فوردو قرار دارند. بازرسان آژانس اغلب از این کارگاه بازدید میکردند و دوربینهای نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آنجا نصب شده بودند.
رافائل ماریانو گروسی، مدیر کل آژانس، گفت: «ما این تأسیسات را به خوبی میشناسیم. هیچ ماده هستهای در این سایت وجود نداشت و بنابراین حمله به آن هیچ عواقب رادیولوژیکی نخواهد داشت.»
اما با هدف قرار دادن این کارگاهها، اسرائیل آشکارا به دنبال جلوگیری از بازسازی سایتهای غنیسازی هستهای ایران در جاهای دیگر، احتمالاً به صورت مخفیانه، در صورت از کار افتادن یا تخریب نیروگاه فوردو است.
با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا دانشمندان ایرانی، که بسیاری از آنها در هفته گذشته کشته شدهاند، کارگاه اصفهان را در مکانهای اعلام نشده در سایر نقاط کشور تکرار کردهاند یا خیر.
روز چهارشنبه، آژانس هستهای گزارش داد که اسرائیل به مرکز تحقیقات تهران نیز حمله کرده است، جایی که ظریفترین و پیچیدهترین قطعات سانتریفیوژها - روتورهای با چرخش سریع - تولید و آزمایش میشوند.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
خبرگزاری رویترز: دولت لیتوانی روز شنبه ۲۱ ژوئن اعلام کرد که سرگئی تیخانوفسکی، رهبر مخالفان بلاروس، و ۱۳ زندانی دیگر از زندان آزاد شده و اکنون در لیتوانی هستند. سخنگوی نخست وزیر لیتوانی گفت که این آزادی با میانجیگری کیت کلوگ، فرستاده ویژه ایالات متحده، انجام شده است.
خبرگزاری دولتی بلتا اعلام کرد که کیت کلوگ پیش از این با الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، دیدار کرده است.
سوتلانا تیخانوفسکایا، همسر سرگئی تیخانوفسکی، در پستی در پلتفرم رسانه اجتماعی ایکس، از دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، و همچنین کیت کلوگ و دیگران به خاطر تلاشهایشان برای آزادی همسرش تشکر کرد.
تیخانوفسکایا در حساب ایکس خود نوشت: «کار ما تمام نشده است» و خواستار آزادی ۱۱۵۰ زندانی دیگر شد.
سخنگوی رئیس جمهور بلاروس، ناتالیا آیسمونت، در بیانیهای اعلام کرد که لوکاشنکو در پاسخ به درخواست ایالات متحده، برای همه آزادشدگان عفو صادر کرد.
آیسمونت در کانال تلگرامی پول پرووگو (Pul Pervogo)، نزدیک به رئیس جمهور، ادعا کرد که شهروندان بلاروسی در میان ۱۴ بازداشتی آزاد شده «به جرم فعالیتهای افراطی و تروریستی محکوم شده بودند». او گفت که تصمیم آزادی تیخانوسکی «توسط رئیس جمهور صرفاً بر اساس ملاحظات بشردوستانه با هدف اتحاد خانوادگی گرفته شده است».
ویدئویی که توسط ناتالیا آیسمونت منتشر شده نشان میدهد که سرگئی تیخانوفسکی در حالی که با سری تراشیده از یک ون بیرون میآید، لبخند میزند و بلافاصله برای در آغوش گرفتن طولانی همسرش قدم برمیدارد.
رویترز روز سهشنبه گزارش داد که کیت کلوگ، عالیرتبهترین مقام آمریکایی که در سالهای اخیر از بلاروس بازدید کرده است، ماموریت خود را ماموریتی میدانست که میتوانست به آغاز مذاکرات صلح با هدف پایان دادن به جنگ روسیه علیه اوکراین کمک کند.
جان کول، معاون کلوگ، در ویدئویی که در حساب کاربری خود در ایکس منتشر کرد، گفت: «رئیس جمهور ترامپ این سفر را تشویق کرد.»
لیتوانی اعلام کرد که پنج شهروند بلاروس به همراه سه لهستانی، دو شهروند لتونی، دو شهروند ژاپنی، یک استونیایی و یک سوئدی آزاد شدند.
در میان کسانی که توسط بلاروس آزاد شدند، ایهار کارنی، روزنامهنگار سابق رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، نیز حضور داشت.
استیون کاپوس، رئیس و مدیرعامل رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، در بیانیهای از ترامپ، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده و دیگران تشکر کرد. او افزود: «ما از وزیر روبیو و تیمش، دولت لیتوانی و جامعه بینالمللی به خاطر حمایتشان از روزنامهنگاران زندانیمان تشکر میکنیم.»
فون در لاین، لهستان، از آزادی استقبال میکند
اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در پستی در ایکس گفت که این آزادی «خبر فوقالعاده و نمادی قدرتمند از امید برای همه زندانیان سیاسی است که تحت رژیم وحشیانه لوکاشنکو (به همین شکل) رنج میبرند».
رادوسلاو سیکورسکی، وزیر امور خارجه لهستان، در ایکس گفت: «جهان آزاد به تو نیاز دارد، سرگئی!»
دادگاهی در بلاروس در سال ۲۰۲۱، تیخانوفسکی، وبلاگنویس ۴۳ ساله را به جرم سازماندهی ناآرامیهای گسترده و تحریک نفرت اجتماعی مجرم شناخت و یکی از طولانیترین احکام زندان در تاریخ مدرن بلاروس را برای او صادر کرد.
طرفداران تیخانوفسکی گفتند که این اتهامات ساختگی و با انگیزه سیاسی بوده است و همسرش این حکم را انتقام سیاسی خوانده است.
همسرش به جای او در انتخابات شرکت کرد و پس از آنکه لوکاشنکو اعلام کرد در انتخابات پیروز شده است، اعتراضات گستردهای آغاز شد. تیخانوفسکایا از آن زمان کشور را به مقصد تبعید در لیتوانی ترک کرده است.
وزارت امور خارجه آمریکا بلافاصله به درخواست اظهار نظر در مورد دلیل سفر کلوگ به مینسک و ملاقات با لوکاشنکو پاسخی نداد.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
باراک راوید / اکسیوس
رئیس جمهور ترامپ و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، این هفته در بحبوحه تشدید جنگ اسرائیل با ایران، بیسروصدا به دنبال ترتیب دادن دیداری بین مقامات ارشد آمریکایی و ایرانی در استانبول بودند.
اما به گفته سه مقام آمریکایی و یک منبع آگاه، این تلاش زمانی که رهبر جمهوری اسلامی ـــ که به دلیل ترس از ترور در خفا به سر میبرد ـــ برای تأیید آن در دسترس نبود، با شکست مواجه شد.
چرا مهم است: جزئیات جدید این تلاش کانال ارتباطی نشان میدهد که ترامپ تا چه حد برای دیدار مستقیم با ایرانیها تلاش میکرد ـــ حتی پیشنهاد حضور خود را در صورت لزوم ـــ به امید دستیابی به توافق هستهای و جلوگیری از مداخله نظامی ایالات متحده ارائه میداد.
به گفته مقامات آمریکایی، در روزهای پس از آن، ترامپ و مقامات ارشد کاخ سفید کمتر به امکان دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک اطمینان داشتند ـــ و بیشتر متقاعد شده بودند که ایالات متحده باید برای از بین بردن برنامه هستهای ایران به جنگ بپیوندد.
ترامپ روز جمعه بار دیگر تأکید کرد که در مورد پیوستن به جنگ در «دو هفته آینده» تصمیم خواهد گرفت و گفت که «زمان میخواهد تا ببیند آیا مردم سر عقل میآیند یا نه».
ترامپ به خبرنگاران گفت: «من به آنها یک دوره زمانی میدهم. خواهیم دید که آن دوره زمانی چقدر است. و به نظر من حداکثر دو هفته خواهد بود.»
قرار است عصر شنبه، ترامپ تیم امنیت ملی خود را در اتاق وضعیت کاخ سفید تشکیل دهد تا در مورد جنگ بین اسرائیل و ایران که وارد نهمین روز خود شده است، بحث کند.
پشت صحنه: ترامپ روز دوشنبه هنگام دیدار با رهبران گروه هفت در کانادا، تماس تلفنی از اردوغان دریافت کرد.
سه مقام آمریکایی و یک منبع آگاه به اکسیوس گفتند که اردوغان پیشنهاد میزبانی جلسهای در استانبول در روز بعد بین مقامات آمریکایی و ایرانی برای بررسی یک راه حل دیپلماتیک برای جنگ را داده است.
منابع گفتند ترامپ موافقت کرد و به اردوغان گفت که اگر برای رسیدن به توافق لازم باشد، حاضر است معاون رئیس جمهور ونس و فرستاده کاخ سفید، استیو ویتکوف، را بفرستد ـــ و حتی خودش برای دیدار با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، به ترکیه سفر کند.
یک مقام کاخ سفید گفت که ساعاتی قبل از تماس اردوغان، ترامپ از طریق کانالهای مخفی دیگر “سیگنالهایی” از ایرانیها دریافت کرد که آنها میخواستند ملاقات کنند.
این مقام گفت در حالی که در مورد دخالت شخصی ترامپ بحث میشد، برنامه جدیتر اعزام ونس و ویتکاف بود.
منابع گفتند که اردوغان و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، سپس این پیشنهاد را به پزشکیان و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، منتقل کردند.
دو مقام آمریکایی گفتند که پزشکیان و عراقچی سعی کردند با آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تماس بگیرند تا موافقت او را جلب کنند. اما خامنهای، که از ترس ترور توسط اسرائیل پنهان شده است، نتوانست با او تماس بگیرد.
پس از چند ساعت، طرف ایرانی به ترکها اطلاع داد که نمیتوانند امضای خامنهای را بگیرند. یک مقام آمریکایی گفت، ترکیه سپس به ایالات متحده اطلاع داد که جلسه لغو شده است.
کمی پس از آن، ترامپ به «سوشیال تروت» رفت و یک پیام عمومی فوقالعاده برای خامنهای ارسال کرد.
ترامپ نوشت: «ایران باید «توافقی» را که به آنها گفته بودم امضا میکرد. چه شرمآور و اتلاف جان انسانها. به زبان ساده، ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد. من بارها و بارها این را گفتهام! همه باید فوراً تهران را تخلیه کنند!»
یک مقام ارشد کاخ سفید گفت که شکست مذاکرات تنها دلیل این پست نبوده و تأکید کرد که «هیچ ارتباط مستقیمی» وجود ندارد.
این مقام افزود که درخواست ترامپ از غیرنظامیان برای تخلیه تهران ـــ شهری با ۱۰ میلیون نفر جمعیت، که ۱۷ میلیون نفر آن در منطقه تهران بزرگ گستردهتر است ـــ نشان دهنده تمایل او برای محافظت از جان ایرانیان است.
وضعیت فعلی: در روزهای اخیر، ایرانیها چه به صورت علنی و چه خصوصی گفتهاند که تا زمانی که اسرائیل حملات خود را متوقف نکند، مستقیماً با ایالات متحده مذاکره نخواهند کرد.
ترامپ روز جمعه گفت که متوقف کردن جنگ برای اجازه دادن به مذاکرات مستقیم با ایالات متحده «بسیار دشوار» خواهد بود و خاطرنشان کرد که اسرائیل در تلاشهای خود برای از بین بردن برنامه هستهای ایران «به خوبی» عمل میکند.
روز شنبه، اردوغان با عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در استانبول دیدار کرد و از او خواست تا مذاکرات مستقیمی با دولت ترامپ داشته باشد.
بر اساس بیانیه دفتر ریاست جمهوری ترکیه، اردوغان به عراقچی گفت که ترکیه آماده است تا در اسرع وقت چنین مذاکراتی را تسهیل کند.
آنچه باید دید: بر اساس دادههای ردیابی پرواز، صبح شنبه، شش بمبافکن رادارگریز B2 از پایگاه خود در میسوری حرکت کردند و به سمت غرب حرکت کردند.
انتظار میرود B2ها نقش کلیدی در هرگونه حمله احتمالی ایالات متحده به ایران داشته باشند. این بمبافکنها و قادر به حمل بمبهای ۳۰۰۰۰ پوندی “سنگرشکن” باشند که احتمالاً برای تخریب تأسیسات غنیسازی اورانیوم به شدت مستحکم فردو استفاده خواهد شد.
پنتاگون پرسشهای خبرنگاران در این باره را به کاخ سفید ارجاع داد.
ترامپ روز جمعه گفت که اسرائیل “ظرفیت بسیار محدودی” برای آسیب رساندن به فردو دارد. ترامپ گفت: «آنها میتوانند از یک بخش کوچک عبور کنند، اما نمیتوانند خیلی عمیق نفوذ کنند. آنها چنین ظرفیتی ندارند. و باید ببینیم چه اتفاقی میافتد. شاید لازم نباشد.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
نوشته بن هابارد / نیویورک تایمز / ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵
* جنگ بین دو قدرت منطقهای کاملاً مسلح، همسایگان آنها را نگران گسترش درگیری کرده است، نگرانیای که با احتمال دخالت ایالات متحده بدتر شده است.
در سراسر خاورمیانه، جتهای جنگنده و موشکها مرتباً در آسمان پرواز میکنند. جدیدترین جنگ در منطقه، این بار بین اسرائیل و ایران، بار دیگر میلیونها نفر را در معرض آتش جنگی قرار داده است که نمیخواهند هیچ ارتباطی با آن داشته باشند.
این جنگ، دو دشمن دیرینه و کاملاً مسلح را درگیر کرده است که از نظر قومی و سیاسی در منطقه منزوی هستند، اما بسیاری از همسایگانشان نگرانند که جنگ آنها به سرعت به فراتر از مرزهایشان کشیده شود.
روان محیدات، ۲۸ ساله، مادر دو فرزند در شهر کفر اسد در شمال اردن، میگوید: «ما دائماً در ترس به سر میبریم و تلفات روانی آن سنگین بوده است.» منظره موشکهای ایرانی بالای سرشان و غرش پدافند هوایی که آنها را قبل از رسیدن به اسرائیل سرنگون میکند، فرزندانش را وحشتزده کرده است. آنها بین او و شوهرش کز کردهاند و نگرانند که خانهشان مورد اصابت قرار گیرد.
خانم محیدات میگوید: «هر بار که موشکی عبور میکند و منفجر میشود، فکر میکنیم که ‘این همان موشکِ سرنوشتساز است’».
چیزی که به ترس بسیاری از مردم میافزاید، این احتمال است که رئیس جمهور ترامپ با انداختن بمبهای ۳۰ هزار پوندی بر روی یک تأسیسات غنیسازی هستهای ایران که در اعماق زمین دفن شده است، درخواست اسرائیل مبنی بر مداخله ایالات متحده را اجابت کند.
به گفته کارشناسان، چنین اقدامی میتواند ایران را به سمت تلافی علیه پایگاههای نظامی یا متحدان آمریکا در سراسر خاورمیانه سوق دهد، یا نیروهای نیابتی مانند حوثیها در یمن را برای مسدود کردن مسیرهای تجاری یا آسیب رساندن به زیرساختهای نفتی فعال کند و به اقتصاد جهانی آسیب برساند.
نرگس باجغلی، دانشیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جان هاپکینز، گفت: «ما در حال باز کردن جعبه پاندورا هستیم.» «ایران پرچم سفید تسلیم را بالا نخواهد برد.»
این جنگ نشان میدهد که ساختار قدرت در سراسر خاورمیانه در سالهای اخیر چقدر تغییر کرده است.
کمی بیش از نیم دهه پیش، اسرائیل عمدتاً بر درگیری خود با فلسطینیها تمرکز داشت و در عین حال از طریق ترورهای گاه به گاه و سایر حملات مخفیانه، جنگی در سایه با ایران به راه انداخته بود. اما از رویارویی مستقیم اجتناب میکرد، تا حدی به دلیل ترس از انتقام شبکه شبهنظامیانی که ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن از آنها حمایت میکرد.
در آن زمان، اکثر کشورهای عربی از اسرائیل، یک دموکراسی با اکثریت یهودی، به دلیل رفتارش با فلسطینیها دوری میکردند و بسیاری نیز از ایران عمدتاً فارس به دلیل آنچه دخالت مخرب آن در جهان عرب میدانستند، منزجر بودند. اما چند کشور عربی شروع به دیدن اسرائیل به عنوان یک شریک بالقوه در رسیدگی به نگرانیهای خود در مورد ایران کردند و روابط دیپلماتیک رسمی با آن کشور برقرار کردند.
این تصویر اکنون تغییر کرده است.
حمله غافلگیرکننده و مرگبار گروه شبهنظامی فلسطینی حماس در اکتبر ۲۰۲۳، حس آسیبپذیری اسرائیل را تشدید کرد و این کشور در مقابله با تهدیدهای درکشده بسیار فراتر از مرزهای خود، به طور فزایندهای تهاجمی شده است.
برای ایران، جنگهای غزه و لبنان و سرنگونی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در سال گذشته، شبکه نیابتی منطقهای آن را از بین برد و آن را حتی منزویتر کرد.
کشورهای قدرتمند عربی، از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر، مسیرهای دیپلماتیک خود را با تهران برای کاهش تنشها دنبال کردند. اکنون، این کشورها امیدوارند از جنگی در همسایگی خود که میتواند آنها را به دلیل همکاریهایشان با ایالات متحده در تنگنا قرار دهد، جلوگیری کنند.
درگیری فعلی در ۱۳ ژوئن، در زمان بدی برای نهادهای بینالمللی که برای مهار چنین خصومتهایی تأسیس شده بودند، آغاز شد.
جنگ اسرائیل در غزه، که پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، بیش از ۵۰ هزار نفر را کشته و باعث ویرانی و گرسنگی گسترده در غزه شده است.
به نظر میرسد تعداد کمی انتظار دارند که طرفهای درگیر در جنگ جدید به خاطر کشتن غیرنظامیان یا حمله به بیمارستانها پاسخگو باشند، همانطور که اسرائیل بارها در غزه انجام داده است ـــ گاهی اوقات به این دلیل که حماس تونلهایی در زیر آنها ساخته است ـــ و همانطور که ایران روز پنجشنبه در اسرائیل انجام داد.
انتظارات کم است که اقدام شورای امنیت سازمان ملل متحد جنگ را متوقف کند، به ویژه به این دلیل که ایالات متحده تقریباً مطمئناً هر اقدامی را که خواستار پایان آن باشد، وتو خواهد کرد. و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در جریان مذاکرات ژنو در روز جمعه به مقامات ارشد اروپایی گفت که ایران زیر آتش مذاکره نخواهد کرد.
آقای ترامپ نیر به هر دلیل تلاشهای اروپا را رد کرد و گفت: “ایران نمیخواهد با اروپا صحبت کند. آنها میخواهند با ما صحبت کنند.”
او گفته است که “ظرف دو هفته آینده” تصمیم خواهد گرفت که آیا ایالات متحده ایران را بمباران خواهد کرد یا خیر.
پروفسور باجغلی گفت که فقدان اقدام بینالمللی برای توقف جنگ، آقای ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، را آزاد گذاشته است تا هر طور که میخواهند پیش بروند.
او گفت: «ما در حال ورود به یک دوره بینالمللی جدید، یک نظم جهانی جدید هستیم و به نظر میرسد که از برخی جهات، یک نظم جهانی قدیمی مبتنی بر زور و قانون جنگل است، اما با فناوری و تسلیحات قرن بیست و یکم.»
اسرائیل جنگ را با یک حمله غافلگیرانه چندجانبه آغاز کرد که به سایتهای نظامی و هستهای ایران آسیب رساند، تا حد زیادی پدافند هوایی را نابود کرد و دانشمندان هستهای و مقامات نظامی ارشد را در خانههایشان و همچنین تعدادی از غیرنظامیان کشت. ایران با شلیک موشکهای بالستیک به اسرائیل پاسخ داده است که برخی از آنها به برجهای آپارتمانی غیرنظامی برخورد کردهاند. حداقل ۲۲۴ نفر (آخرین آمار بیش از ۶۵۰ نفر) در ایران و ۲۴ نفر در اسرائیل کشته شدهاند.
آقای نتانیاهو گفته است که اسرائیل این حمله را برای جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران انجام داده است، که اسرائیل آن را یک تهدید وجودی میداند. او همچنین اهداف گستردهتر تحول منطقهای و تغییر رژیم را مطرح کرده است.
او روز دوشنبه گفت: “ما در حال تغییر چهره خاورمیانه هستیم و این میتواند منجر به تغییرات اساسی در داخل خود ایران شود.”
ایران اصرار دارد که برنامه هستهایاش صلحآمیز است و سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده ارزیابی کردهاند که ایران تصمیمی برای دستیابی به سلاح هستهای نگرفته است، اگرچه اگر ایالات متحده تأسیسات غنیسازی زیرزمینی ایران در فردو را بمباران کند یا اگر اسرائیل، آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، را ترور کند، این وضعیت میتواند تغییر کند.
از سوی دیگر، آیتالله خامنهای تهدید کرده است که در صورت حمله ایالات متحده به ایران، تلافی خواهد کرد.
او روز چهارشنبه در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: “آسیبی که ایالات متحده متحمل خواهد شد، اگر آنها به صورت نظامی وارد این درگیری شوند، قطعاً جبرانناپذیر خواهد بود.”
این جنگ در بقیه خاورمیانه به شدت ناخوشایند است، جایی که دولتهای دیگر ترجیح میدهند درگیریهای منطقه را پشت سر بگذارند تا بتوانند آنچه را که ویران شده است بازسازی کنند و بر تقویت اقتصاد خود تمرکز کنند.
همدلی کمی با هر یک از طرفین جنگ وجود دارد. اکثر کشورهای عربی از اسرائیل دوری میکنند و حتی دولتهایی که با آن روابط دیپلماتیک برقرار کردهاند، نحوه جنگیدن آن در غزه و حملهاش به ایران را محکوم کردهاند.
اما این بدان معنا نیست که آنها از ایران حمایت میکنند. در منطقهای که عمدتاً مسلمان سنی دارد، اکثر دولتهای عربی، حکومت دینی انقلابی شیعه ایران را منفور میدانند و بسیاری از مردم یمن، سوریه، لبنان و جاهای دیگر از مداخلات ایران در کشورهای خود خشمگین هستند.
دینا اسفندیاری، تحلیلگر ارشد خاورمیانه در بلومبرگ اکونومیکس، یک گروه تحقیقاتی، گفت: بسیاری از رهبران خاورمیانه واکنشهای پیچیدهای به جنگ دارند.
او گفت: «مقامات منطقه بیسروصدا خوشحال هستند که مقامات ارشد ایران، نیروهای نیابتی ایران و رهبران آنها، ذره ذره از بین میروند.» «از دیدگاه آنها، این کار یکی از تهدیدهای واقعی در منطقه را از بین میبرد.»
او افزود، اما بسیاری نیز با توجه به حمایت نظامی و دیپلماتیک عظیمی که اسرائیل از ایالات متحده دریافت میکند، از نقش گستردهتر آن در خاورمیانه میترسند.
او گفت، این باعث میشود کشورهای دیگر از خود بپرسند: «اسرائیل قرار است به کجا برود؟»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
فرناز فصیحی / نیویورک تایمز / ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵
به گفتهی سه مقام ایرانی آشنا با طرحهای اضطراری جنگی، در پی نگرانی از ترور، رهبر جمهوری اسلامی اکنون عمدتاً از طریق یکی از دستیاران مورد اعتماد خود با فرماندهانش ارتباط میگیرد و ارتباطات الکترونیکی را به حال تعلیق درآورده تا شناسایی محل اختفایش دشوارتر شود.
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، که در پناهگاهی مستقر شده است، در صورت کشته شدنِ فرماندهان ارشدش، مجموعهای از جایگزینها را در زنجیره فرماندهی نظامی خود مشخص کرده است.
و به گفتهی این مقامات، آیتالله خامنهای در اقدامی کمسابقه حتی سه روحانی ارشد را نیز به عنوان نامزدهای جانشینی خود در صورت کشتهشدنش معرفی کرده است — اقدامی که شاید روشنترین نشانه از وضعیت پرمخاطرهای باشد که او و نظام سیوچندسالهاش با آن روبهرو هستند.
آیتالله خامنهای از زمان آغاز حملات غافلگیرانه اسرائیل در روز جمعه گذشته، مجموعهای از اقدامات فوقالعاده را برای حفظ جمهوری اسلامی بهکار گرفته است.
با وجود گذشت تنها یک هفته، این حملات اسرائیل گستردهترین تهاجم نظامی علیه ایران از زمان جنگ این کشور با عراق در دهه ۱۹۸۰ بهشمار میآید و تأثیر آن بر پایتخت، تهران، بهویژه شدید بوده است. تنها در عرض چند روز، این حملات، شدت و تخریبی بیش از تمام حملات صدام حسین در طول هشت سال جنگ با ایران داشتهاند.
به نظر میرسد ایران پس از شوک اولیه، بهسرعت سازماندهی مجدد کرده و توانسته ضدحملات روزانهای را علیه اسرائیل آغاز کند — از جمله حمله به یک بیمارستان، پالایشگاه نفت حیفا، اماکن مذهبی و خانههای مسکونی.
به گفتهی مقامات ایرانی که به دلیل ممنوعیت علنیکردن این اطلاعات، خواستار ناشناسماندن شدهاند، مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی در عین حال، در خفا برای سناریوهای گوناگونی آماده میشوند، بهویژه با توجه به شدتگرفتن جنگ و بررسیهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای ورود احتمالی به میدان درگیری.
گرچه درک روندهای درونی ساختار قدرت ایران دشوار است، اما به گفتهی همین مقامات و برخی دیپلماتها در ایران، زنجیره فرماندهی همچنان فعال به نظر میرسد و با وجود ضربههای سنگین، نشانهای آشکار از نافرمانی یا اختلاف در میان نخبگان سیاسی دیده نمیشود.
آیتالله خامنهای، ۸۶ ساله، به گفتهی این منابع، آگاه است که اسرائیل یا آمریکا ممکن است تلاش کنند او را ترور کنند — پایانی که او آن را شهادت تلقی میکند. با درنظر گرفتن این احتمال، رهبر ایران تصمیمی غیرمعمول گرفته و به مجلس خبرگان رهبری — نهادی متشکل از روحانیون مسئول تعیین رهبر — دستور داده تا در صورت مرگ او، از میان سه گزینهای که معرفی کرده، بهسرعت جانشیناش را انتخاب کنند.
در حالت عادی، روند انتخاب رهبر جدید ممکن است ماهها طول بکشد و روحانیون از میان فهرستهای متعدد خود دست به گزینش بزنند. اما در شرایط جنگی کنونی، به گفته مقامات، آیتالله خامنهای خواستار انتقال سریع و منظم قدرت و حفظ میراث خود است.
ولی نصری، کارشناس امور ایران و استاد روابط بینالملل در دانشگاه جانز هاپکینز میگوید: «اولویت نخست، حفظ نظام است. تمام این اقدامات حسابشده و واقعگرایانهاند.»
موضوع جانشینی همواره از حساسترین و پرچالشترین مسائل جمهوری اسلامی بوده که بهندرت بهطور علنی مورد بحث قرار گرفته — و عمدتاً در سطح گمانهزنی و شایعات در محافل سیاسی و مذهبی باقی مانده است. رهبر ایران اختیارات بسیار گستردهای دارد: او فرمانده کل نیروهای مسلح، و رئیس قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه است. او همچنین بهعنوان «ولی فقیه»، بالاترین مرجع نگهبانی از مذهب شیعه محسوب میشود.
به گفتهی مقامات، مجتبی خامنهای، پسر آیتالله خامنهای که خود روحانی است و ارتباط نزدیکی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد — و مدتی بهعنوان یکی از گزینههای اصلی جانشینی مطرح بود — در میان نامزدهای معرفیشده نیست. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور پیشین و محافظهکار ایران نیز که پیشتر یکی از گزینههای اصلی محسوب میشد، در سانحه سقوط بالگرد در سال ۲۰۲۴ کشته شد.
از آغاز جنگ تاکنون، آیتالله خامنهای دو پیام ویدیویی ضبطشده برای مردم منتشر کرده است. این پیامها در برابر پردههایی قهوهایرنگ و در کنار پرچم ایران ضبط شدهاند. او در این پیامها گفته است: «ملت ایران در برابر جنگ تحمیلی ایستادگی خواهد کرد» و وعده داده که تسلیم نخواهد شد.
ترس از نفوذ اسرائیل به درون ساختار امنیتی و اطلاعاتی نظام
در شرایط عادی، آیتالله خامنهای در یک مجموعه بسیار حفاظتشده در مرکز تهران موسوم به «بیت رهبری» زندگی و کار میکند و بهندرت این محل را ترک میکند، مگر در مناسبتهایی خاص مانند سخنرانیهای عمومی. مقامات بلندپایه و فرماندهان نظامی برای جلسات هفتگی به دیدار او میآیند و سخنرانیهای عمومیاش نیز از همین محل برنامهریزی و اجرا میشود.
عقبنشینی او به پناهگاه، نشان میدهد که تهران در جریان این جنگ با اسرائیل تا چه حد بهشدت هدف قرار گرفته — جنگی که مقامهای ایرانی میگویند در دو جبهه در حال جریان است.
یکی از این جبههها در آسمان است؛ جایی که حملات هوایی اسرائیل پایگاههای نظامی، تأسیسات هستهای، زیرساختهای حیاتی انرژی، فرماندهان ارشد و دانشمندان هستهای ایران را در آپارتمانهایشان در محلههای فشرده مسکونی هدف قرار داده است. برخی از فرماندهان عالیرتبه ایران بدون مقدمه از بین رفتهاند.
گروههای حقوق بشری در داخل و خارج از کشور میگویند صدها نفر کشته و هزاران نفر دیگر مجروح شدهاند و بسیاری از غیرنظامیان در سراسر ایران جان باختهاند.
اما مقامهای ایرانی میگویند که با جبهه دوم نیز مواجهاند: نفوذ مأموران مخفی و همکاران اسرائیل در سراسر خاک پهناور ایران، که با پهپاد به تأسیسات حساس نظامی و انرژی حمله میکنند. به گفته این مقامات، ترس از نفوذ اسرائیل به درون ساختار امنیتی و اطلاعاتی ایران، ساختار قدرت جمهوری اسلامی — حتی شخص آیتالله خامنهای — را بهشدت نگران کرده است.
مهدی محمدی، مشاور ارشد محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در یک فایل صوتی که تحلیل او از جنگ را شامل میشد، گفت: «واضح است که ما با یک رخنهی گستردهی امنیتی و اطلاعاتی مواجه شدیم؛ نمیتوان این را انکار کرد. تمام فرماندهان ارشد ما ظرف یک ساعت ترور شدند.»
او همچنین گفت: «بزرگترین شکست ما این بود که متوجه نشدیم عوامل اسرائیل ماهها برنامهریزی کرده بودند تا قطعات موشک و پهپاد را وارد کشور کنند و حمله را تدارک ببینند.»
به گفته مقامات ایرانی، رهبری کشور اکنون بر سه نگرانی اساسی متمرکز است: تلاش برای ترور آیتالله خامنهای؛ ورود احتمالی ایالات متحده به جنگ؛ و حملات بیشتر به زیرساختهای حیاتی ایران، از جمله نیروگاههای برق، پالایشگاههای نفت و گاز، و سدها.
اگر ایالات متحده وارد جنگ شود، مخاطرات بهمراتب افزایش خواهد یافت. اسرائیل میگوید هدفش نابودی برنامه هستهای ایران است، اما کارشناسان میگویند تنها ایالات متحده بمبافکن و بمب عظیم ۳۰ هزار پوندیای را در اختیار دارد که ممکن است بتواند به اعماق کوهی نفوذ کند که تأسیسات حساس غنیسازی اورانیوم ایران در فردو در آن قرار دارد.
ایران تهدید کرده در پاسخ به ورود آمریکا، به اهداف آمریکایی در منطقه حمله خواهد کرد، اما این اقدام ممکن است جنگ را گسترش دهد و تبعات ویرانگر بیشتری برای ایران و دشمنانش داشته باشد.
قطع ارتباط ایران با دنیای خارج
ترس از ترور و نفوذ عوامل بیگانه در ساختار حکومتی ایران تا آنجا گسترش یافته که وزارت اطلاعات مجموعهای از پروتکلهای امنیتی جدید صادر کرده و از مقامات خواسته است از استفاده از تلفن همراه یا هرگونه دستگاه الکترونیکی برای برقراری ارتباط خودداری کنند. به گفته دو مقام ایرانی، وزارت اطلاعات همچنین دستور داده که همه مقامات ارشد دولتی و فرماندهان نظامی در زیرزمین مستقر شوند.
تقریباً هر روز، وزارت اطلاعات یا نیروهای مسلح دستورالعملهایی برای مردم صادر میکنند تا افراد و خودروهای مشکوک را گزارش دهند و از عکاسی و فیلمبرداری از حملات به اماکن حساس خودداری کنند.
ارتباط ایران با دنیای خارج نیز تقریباً بهطور کامل قطع شده است. اینترنت تقریباً بهطور کامل خاموش است و تماسهای بینالمللی ورودی مسدود شدهاند. وزارت ارتباطات در بیانیهای اعلام کرده که این اقدامات بهمنظور شناسایی عوامل دشمن در داخل کشور و مختلکردن توان آنها برای اجرای حملات انجام شده است.
علی احمدینیا، مدیر ارتباطات دفتر ریاستجمهوری مسعود پزشکیان، گفت: «نهادهای امنیتی به این نتیجه رسیدهاند که در این برهه حساس، از اینترنت برای آسیبزدن به جان و معیشت مردم سوءاستفاده میشود. ما با قطع اینترنت، در حال حفاظت از امنیت کشورمان هستیم.»
روز جمعه، شورای عالی امنیت ملی گامی فراتر نهاد و اعلام کرد هر فردی که با دشمن همکاری دارد باید تا پایان روز یکشنبه خود را به مقامات معرفی کرده، تجهیزات نظامی خود را تحویل دهد و «به آغوش مردم بازگردد». شورا هشدار داد هر کسی که پس از پایان این مهلت، در حال همکاری با دشمن شناسایی شود، با مجازات اعدام روبهرو خواهد شد.
پس از دستور اسرائیل به تخلیه چند منطقه پرجمعیت، تهران تا حد زیادی خالی شده است. ویدیوهایی که از شهر منتشر شده، بزرگراهها و خیابانهایی خلوت را نشان میدهد که معمولاً از ترافیک سنگین رنج میبرند. در گفتوگوهایی با ساکنان تهران که همچنان در شهر ماندهاند، گفته شد که نیروهای امنیتی در همه بزرگراهها، جادههای فرعی و مبادی ورودی و خروجی شهر ایستهای بازرسی برپا کردهاند و بهصورت موردی خودروها را تفتیش میکنند.
موج ملیگرایی در میان بسیاری از ایرانیان
محمدعلی ابطحی، سیاستمدار اصلاحطلب و معاون پیشین رئیسجمهور، در گفتوگویی تلفنی از تهران گفت که اسرائیل واکنش ایرانیان به جنگ را اشتباه محاسبه کرده است. به گفته ابطحی، جناحهای سیاسیِ عمیقاً متخاصم در ایران اکنون پشت سر رهبر ایستادهاند و تمرکز کشور را بر دفاع از خود در برابر تهدیدی خارجی قرار دادهاند.
ابطحی گفت: «این جنگ شکافهایی را که با یکدیگر و با افکار عمومی داشتیم، نرمتر کرده است.»
حملات اسرائیل موجی از ملیگرایی را در میان بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج کشور، حتی در میان منتقدان سرسخت حکومت، برانگیخته است. این همبستگی عمومی در سیل پیامهای شبکههای اجتماعی و بیانیههای فعالان برجسته حقوق بشر و سیاسی، پزشکان، ورزشکاران ملی، هنرمندان و چهرههای مشهور تجلی یافته است. سعید عزتاللهی، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران، در شبکههای اجتماعی نوشت: «مثل اعضای یک خانواده، ممکن است همیشه با هم توافق نداشته باشیم، اما خاک ایران خط قرمز ماست.»
به گزارش رسانههای ایران و ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی، هتلها، مهمانسراها و تالارهای عروسی درهای خود را به رایگان به روی آوارگان گریخته از تهران گشودهاند. روانشناسان در صفحات اجتماعی خود، جلسات درمانی رایگان مجازی ارائه میدهند. سوپرمارکتها تخفیف میدهند و به گفته کاربران فضای مجازی، در نانواییها مردم داوطلبانه خرید خود را به یک قرص نان محدود کردهاند تا نوبت به همه برسد. داوطلبان نیز خدماتی چون خرید روزانه یا سرکشی به سالمندان و معلولان را انجام میدهند.
رضا، بازرگان ۴۲ سالهای که به همراه خانوادهاش به نزدیکی دریای خزر پناه برده، در گفتوگویی تلفنی گفت: «ما شاهد اتحاد زیبایی در میان مردممان هستیم.» او که فقط از نام کوچک خود استفاده کرد تا از نظارت دولتی دور بماند، افزود: «توصیف این فضا دشوار است. میترسیم، اما به یکدیگر مهر و همدلی میدهیم. ما کنار هم هستیم. این یک حمله به کشور ماست، به ایران.»
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و برجستهترین فعال حقوق بشر ایران، که سالها عمر خود را در زندان و بیرون از آن صرف تلاش برای دگرگونی دموکراتیک در ایران کرده است، حتی او نیز درباره حمله به کشور هشدار داد. او این هفته به بیبیسی گفت: «دموکراسی از مسیر خشونت و جنگ حاصل نمیشود.»
—-
* فرناز فصیحی رئیس دفتر سازمان ملل در نیویورک تایمز است و گزارشهای مربوط به این سازمان را پوشش میدهد. او همچنین خبرنگار حوزه ایران است و ۱۵ سال است درباره درگیریهای خاورمیانه مینویسد.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
بیانیه بیست سازمان و نهاد حقوق بشری
در محکومیت هدفگیری غیرنظامیان و زیرساختهای غیرنظامی در ایران
شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ – کمپین حقوق بشر ایران به همراه ۱۹ سازمان و نهاد حقوق بشری در بیانیهای حملات هوایی اسرائیل به ایران وهدفگیری غیرقانونی غیرنظامیان و زیرساختهای غیرنظامی را نقض آشکار حقوق بینالملل بشردوستانه دانستند و خواستار آتشبس فوری، محکومیت جهانی این اقدامات، و آغاز تحقیقات مستقل بینالمللی شدند.
سازمانهای امضاءکننده این بیانیه تاکید کردهاند که هر مورد از هدفگیری غیرقانونی، به معنای پایان یک زندگی، فروپاشی یک خانواده، و از همگسیختگی یک جامعه است.
امضاکنندگان از جامعه جهانی خواستهاند که با «شفافیت اخلاقی» و «بدون تأخیر» در موضوع جنگ ایران و اسرائیل ورود کنند.
متن کامل بیانیه:
تا ساعت ۲۲:۰۰ به وقت هماهنگ جهانی در تاریخ ۱۹ ژوئن، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بیش از ۲۶۹۴ مورد تلفات در سراسر ایران را در نتیجه مستقیم حملات هوایی اسرائیل مستند کرده است؛ از جمله ۶۵۷ کشته و ۲۰۳۷ زخمی. ما، سازمانهای امضاکننده این بیانیه، نگرانی شدید خود را نسبت به هدفگیری غیرقانونی ایران توسط اسرائیل، و همچنین هدف قرار دادن غیرنظامیان ایرانی و زیرساختهای غیرنظامی، که ناقض حقوق بینالملل بشردوستانه است، ابراز میداریم.
در روزهای اخیر، گزارشهای مجموعه فعالان مواردی از حمله به مکانهایی را مستند کردهاند که بیتردید غیرنظامی بودهاند؛ از جمله مناطق مسکونی، مراکز خدمات عمومی، مراکز درمانی، و نهادهای رسانهای.
هدفگیری مکرر و عمدی زیرساختهای غیرنظامی محافظتشده، نقض اصل تمایز — یکی از ارکان بنیادین حقوق بینالملل بشردوستانه — محسوب میشود و میتواند طبق حقوق بینالملل جنایات جنگی تلقی شود.
اینها صرفاً نقضهای انتزاعی نیستند. هر حمله، زندگیها را در هم میشکند: کودکانی که در خانههایشان در خواب هستند، والدینی که برای صرف غذا دور هم جمع شدهاند، پدربزرگها و مادربزرگهایی که دههها در محلههایی زندگی کردهاند که اکنون به تلی از آوار بدل شدهاند. اینها اعداد نیستند. اینها انساناند. غیرنظامیان ایرانی که پیشتر نیز دههها سرکوب، مشقت اقتصادی، و خشونت ساختاری را تحمل کردهاند، اکنون زیر بمبارانهایی قرار گرفتهاند که مستقیماً جوامع زیستشان را هدف قرار دادهاند.
ما از تمامی کشورها و اعضای جامعه بینالمللی درخواست میکنیم که:
● با اولویت دادن به حفظ جان غیرنظامیان و تأکید بر ضرورت حفظ صلح و امنیت بینالمللی، خواستار برقراری آتشبس فوری و بدون شرط شوند.
● هدفگیری غیرقانونی غیرنظامیان و زیرساختهای غیرنظامی در ایران را بهصورت علنی و قاطع محکوم کرده و این اقدامات را به عنوان نقض جدی حقوق بینالملل به رسمیت بشناسند.
● پایبندی به حقوق بینالملل بشردوستانه را تقویت کرده و اطمینان حاصل کنند که رعایت استانداردهای حفاظت از غیرنظامیان در مرکز تمامی تعاملات دوجانبه و چندجانبه باقی بماند.
● از تحقیقات مستقل و قابل اعتماد درباره این حوادث حمایت کنند، از جمله از طریق سازوکارهای بینالمللی پاسخگویی.
● با تأکید بر تأثیر شخصی و اجتماعی جانهایی که از دست رفتهاند، گفتمان عمومی را بازتعریف کرده و تمرکز را بر انسانیت قربانیان قرار دهند.
عدم محکومیت و شناسایی این نقضها در مراحل ابتدایی، خطایی جدی است که به همدستی خاموش میانجامد. هر مورد از هدفگیری غیرقانونی، به معنای پایان یک زندگی، فروپاشی یک خانواده، و از همگسیختگی یک جامعه است.
جامعه جهانی باید با شفافیت اخلاقی و بدون تأخیر عمل کند. تضعیف این هنجارها نهتنها غیرنظامیان ایرانی، بلکه همه انسانهایی که در مناطق درگیر زندگی میکنند را در معرض خطر قرار میدهد. ما از تمامی بازیگران، کشورها، سازمانهای بیندولتی و جامعه مدنی میخواهیم که اکنون و بهصورت هماهنگ اقدام کنند تا حفظ جان غیرنظامیان همچنان یک اولویت جهانی باقی بماند.
امضا کنندگان:
- کمپین حقوق بشر ایران
- CIVICUS
- بنیاد سیامک پورزند
- Access Now
- ائتلاف بینالمللی مدافعان حقوق بشر زنان (WHRDIC)
- CLADEM – شبکه آمریکای لاتین و کارائیب برای حقوق زنان
- مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
- انجمن دفاع از حقوق بشر تونس
- Kandoo
- شبکه مدافعان حقوق بشر در آفریقای مرکزی
- De|Center
- سازمان توانمندسازی و راهنمایی زنان (WEmpower)
- SAPI International
- انجمن وبلاگنویسان کنیا (BAKE)
- زنان تحت قوانین مسلمان (WLUML)
- مجمع آسیا-اقیانوسیه برای زنان، قانون و توسعه
- سازمان کارزار عدالت
- کارزار زندگی برای لغو حکم اعدام در کردستان
- FORUMVERT
- حقوق دیجیتال کشمیر
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
خبرگزاری رویترز
ایران و اسرائیل در نخستین ساعات بامداد روز شنبه، حملات جدیدی را رد و بدل کردند. خبرگزاری فارس ایران اعلام کرد که اسرائیل تأسیسات هستهای اصفهان، یکی از بزرگترین تأسیسات هستهای کشور، را هدف قرار داده است، اما هیچ نشتی از مواد خطرناک وجود نداشته است.
اسرائیل روز شنبه اعلام کرد که یک فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را کشته است.
اسرائیل روز شنبه اعلام کرد که یک فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را کشته است. اسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، گفت که سعید ایزدی، که رهبری سپاه فلسطین نیروی قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران ایران را بر عهده داشت، در حملهای در آپارتمانی در شهر قم ایران کشته شد.
کاتز با نامیدن قتل او به عنوان “دستاوردی بزرگ برای اطلاعات و نیروی هوایی اسرائیل”، در بیانیهای گفت که ایزدی پیش از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل که باعث جنگ در غزه شد، گروه شبهنظامی فلسطینی حماس را تأمین مالی و مسلح کرده بود.
در گزارشهای رسانههای ایران به کشته شدن ایزدی اشارهای نشده است. رسانههای ایران روز شنبه اعلام کردند که اسرائیل به ساختمانی در قم حمله کرده است و گزارشهای اولیه حاکی از کشته شدن یک نوجوان ۱۶ ساله و زخمی شدن دو نفر بود.
سعید ایزدی توسط ایالات متحده و بریتانیا به دلیل آنچه که روابط او با حماس و گروه شبهنظامی فلسطینی جهاد اسلامی، که در حملات ۷ اکتبر نیز شرکت داشتند، اعلام شد، تحریم شده بود.
سپاه پاسداران ایران کشته شدن او را تایید نکرده است.
نیروی قدس سپاه پاسداران شبکهای از متحدان عرب معروف به محور مقاومت را ایجاد کرد و حزبالله را در سال ۱۹۸۲ در لبنان تأسیس کرد و از گروه اسلامگرای فلسطینی حماس در نوار غزه حمایت کرد.
اما این شبکه متحد ایران در دو سال گذشته ضربات بزرگی متحمل شده است، زیرا حملات اسرائیل از زمان حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل، هم گروه فلسطینی و هم حزبالله را تضعیف کرده است.
سپاه پاسداران اعلام کرد که پنج نفر از اعضای آن در حملات به خرمآباد کشته شدهاند.
حمله به تأسیسات هستهای اصفهان
خبرگزاری فارس ایران اعلام کرد که اسرائیل تأسیسات هستهای اصفهان، یکی از بزرگترین تأسیسات هستهای کشور، را هدف قرار داده است، اما هیچ گونه نشت مواد خطرناکی گزارش نشده است.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که موجی از حملات را علیه انبارهای موشکی و سایتهای زیرساخت پرتاب موشک در ایران آغاز کرده است.
علی شمخانی، متحد نزدیک رهبر ایران، گفت که از حمله اسرائیل جان سالم به در برده است. او در پیامی که توسط رسانههای دولتی منتشر شد، گفت: «سرنوشت من این بود که با بدنی زخمی بمانم، بنابراین میمانم تا همچنان دلیل خصومت دشمن باشم.»
اوایل روز شنبه، ارتش اسرائیل نسبت به رگبار موشکهای ایران هشدار داد و آژیرهای حمله هوایی را در بخشهایی از مرکز اسرائیل، از جمله تلآویو، و همچنین در کرانه باختری اشغالی به صدا درآورد.
رهگیریها در آسمان تلآویو قابل مشاهده بود و با واکنش سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل، صدای انفجار در سراسر منطقه شهری طنینانداز شد. هیچ گزارشی از تلفات جانی وجود نداشت.
اسرائیل حمله به ایران را در ۱۳ ژوئن آغاز و ادعا کرد که دشمن دیرینهاش در آستانه توسعه سلاحهای هستهای است. ایران که میگوید برنامه هستهایاش فقط برای اهداف صلحآمیز است، با حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل تلافی کرد.
به گفته خبرگزاری فعالان حقوق بشر ـــ هرانا ـــ یک سازمان حقوق بشری مستقر در ایالات متحده که ایران را رصد میکند، حملات هوایی اسرائیل ۶۳۹ نفر را در ایران کشته است. کشتهشدگان شامل مقامات ارشد نظامی و دانشمندان هستهای هستند.
به گفته مقامات اسرائیلی، در اسرائیل، ۲۴ غیرنظامی در حملات موشکی ایران کشته شدهاند.
نورنیوز ایران روز شنبه نام ۱۵ افسر و سرباز پدافند هوایی را که گفته میشود در درگیری با اسرائیل کشته شدهاند، منتشر کرد.
به گزارش فارس، محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت ایران، روز شنبه گفت که اسرائیل در جریان این درگیری به سه بیمارستان حمله کرده و دو کارمند بهداشت و یک کودک را کشته و شش آمبولانس را هدف قرار داده است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، روز جمعه گفت که فکر میکند ایران میتواند «ظرف چند هفته یا مطمئناً ظرف چند ماه» به سلاح هستهای دست یابد. او در فرودگاه موریستاون، نیوجرسی به خبرنگاران گفت: «ما نمیتوانیم اجازه دهیم این اتفاق بیفتد.»
او گفت که تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی او، در این گفته که هیچ مدرکی مبنی بر ساخت سلاح هستهای توسط ایران وجود ندارد، اشتباه کرده است.
پیشرفت اندک در ژنو
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، گفت که «تا زمانی که تجاوز اسرائیل متوقف نشود، جایی برای مذاکره با ایالات متحده وجود ندارد». اما او روز جمعه برای گفتگو با وزرای امور خارجه اروپایی وارد ژنو شد که در آن اروپا امیدوار است راهی برای بازگشت به دیپلماسی ایجاد کند.
ترامپ بار دیگر تأکید کرد که تا دو هفته طول میکشد تا تصمیم بگیرد که آیا ایالات متحده باید به نفع اسرائیل وارد درگیری شود یا خیر، این زمان کافی است تا «ببیند که آیا مردم سر عقل میآیند یا خیر».
ترامپ گفت بعید است که اسرائیل را برای کاهش حملات هوایی خود تحت فشار قرار دهد تا مذاکرات ادامه یابد.
او گفت: «فکر میکنم ارائه این درخواست در حال حاضر بسیار دشوار است. اگر کسی در حال پیروزی باشد، انجام آن کمی دشوارتر از زمانی است که کسی در حال شکست باشد، اما ما آماده، مایل و قادر هستیم و با ایران صحبت کردهایم و خواهیم دید چه اتفاقی میافتد.»
مذاکرات ژنو نشانههای کمی از پیشرفت داشت و ترامپ گفت که شک دارد مذاکرهکنندگان بتوانند آتشبس را برقرار کنند.
ترامپ گفت: «ایران نمیخواهد با اروپا صحبت کند. آنها میخواهند با ما صحبت کنند. اروپا نمیتواند در این مورد کمکی کند.»
طبق یک تلگراف وزارت امور خارجه ایالات متحده که توسط رویترز مشاهده شده است، صدها شهروند آمریکایی از زمان شروع جنگ هوایی از ایران فرار کردهاند.
دنی دانون، نماینده اسرائیل در سازمان ملل متحد، روز جمعه به شورای امنیت گفت که کشورش حملات خود را «تا زمانی که تهدید هستهای ایران از بین نرود» متوقف نخواهد کرد. امیر سعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل متحد، خواستار اقدام شورای امنیت شد و گفت که تهران از گزارشهایی مبنی بر احتمال پیوستن ایالات متحده به جنگ نگران است.
روسیه و چین خواستار کاهش فوری تنش شدند.
یک مقام ارشد ایرانی به رویترز گفت که ایران آماده است تا در مورد محدودیتهای غنیسازی اورانیوم بحث کند، اما هر پیشنهادی را که آن را از غنیسازی کامل اورانیوم منع کند، «بهویژه اکنون که تحت حملات اسرائیل است»، رد خواهد کرد.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
کمپین حقوق بشر ایران
با شدت گرفتن جنگ میان ایران و اسرائیل، کمپین حقوق بشر ایران عمیقا نگران سرنوشت زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در ایران است. در حال حاضر دستکم ۵۴ نفر، از جمله سه زن، با اتهامات سیاسی و عقیدتی به اعدام محکوم شدهاند. اکنون بیم آن میرود که مقامهای جمهوری اسلامی از شرایط جنگی بهعنوان پوششی برای اجرای این احکام استفاده کنند؛ ابزاری برای انتقامجویی، ارعاب، و خاموش کردن هرگونه مخالفت و ایجاد ترس در میان مردم.
کمپین حقوق بشر ایران بهویژه درباره زندانیانی که با اتهامات جاسوسی یا جرائم مرتبط با امنیت ملی متهم شدهاند نگران است—اتهاماتی که میتوانند منجر به صدور حکم اعدام شوند. جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در استفاده از این اتهامات واهی برای صدور و اجرای حکم اعدام دارد. اتهاماتی که اغلب بر اساس اعترافاتی گرفتهشده تحت شکنجه و روندهای قضایی معیوب صادر شدهاند. این روند ناعادلانه منجر به صدور احکام سنگین زندان یا اعدام برای منتقدان سیاسی، اقلیتهای قومی، و دوتابعیتیها شده است.
به گفته هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، «نباید اجازه داد جمهوری اسلامی از فضای مهآلود جنگ برای حذف بیسر و صدای منتقدان خود استفاده کند».
هادی قائمی گفت: «زندگی زندانیان سیاسی در ایران به این بستگی دارد که رهبران جهانی موضعی قاطع و یکپارچه علیه مجازاتهای تلافیجویانه—بهویژه اعدامهای شتابزده—اتخاذ کنند و خواستار رعایت کامل دادرسی عادلانه و حقوق محاکمه منصفانه برای افرادی شوند که اتهامات سیاسی محکوم شدهاند».
یک فرد نزدیک به یکی از زندانیان محکوم به اعدام به کمپین حقوق بشر گفت: «بعد از شروع جنگ ما هیچ اطلاعی از وضعیت زندانیمان نداریم. تماسهای زندان قطع شده است و اصلا نمیشود به هیچ وجه از طریق نهادهای قضایی پیگیر شد و هیچکس در این شرایط پاسخگو نیست. بعد از حرفهای مقامات قضایی درباره برخورد قاطع و رسیدگی سریع به پروندههای مربوط به متهمان به همکاری با اسرائیل نگرانی ما بیشتر هم شده است».
بنا به یافتههای کمپین حقوق بشر ایران زندانیان در زندان وکیلآباد مشهد و زندان دیزلآباد کرمانشاه، از زمان آغاز جنگ، بهطور کامل از تماس با خانوادههایشان محروم بودهاند.
به گفته هادی قائمی: « فراتر از بیرحمی و بیعدالتی است که زندانیان سیاسی در ایران، که خود قربانیان سرکوب بیرحمانه جمهوری اسلامی هستند، حالا قربانی جنگی شوند که هیچ نقشی در شکلگیری آن نداشتهاند».
نگرانی از شرایط زندانیان محکوم به اعدام
از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا به امروز ۳ شهروند به نامهای محسن لنگرنشین – اعدام در ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ (۲۰ آوریل ۲۰۲۵)، – پدرام مدنی – اعدام در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ (۷ ژوئن ۲۰۲۵) و اسماعیل فکری – اعدام در ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ (۱۶ ژوئن ۲۰۲۵)، با اتهامات جاسوسی برای اسرائیل و ارتباط با موساد اعدام شدند.
دستکم ۵۴ زندانی سیاسی از جمله ۳ زن در ایران به اعدام محکوم شدند و احتمال اجرای قریبالوقوع حکم هرکدام از این افراد وجود دارد.
با شروع جنگ اسرائیل و ایران و به نوشته رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی ایران دستکم ۳۵ نفر در شهرهای بانه،ایلام، ساوجبلاغ ، فشافویه ، کرج, یاسوج و تهران به اتهام جاسوسی برای موساد و همکاری امنیتی با دشمن، حمل مواد منفجره و نگهداری پهپاد بازداشت شدند و از وضعیت آنها هیچ اطلاعی در دست نیست.
روز چهارشنبه ۲۸ خرداد محسنی اژهای رئیس قوه قضاییه خواستار محاکمه فوری افرادی شد که در روزهای گذشته به اتهام همکاری با اسرائیل و جاسوسی بازداشت شدهاند.
در همین روز مجلس شورای اسلامی طرح ۲ فوریتی تشدید مجازات همکاری کنندگان با دولتهای متخاصم را با اکثریت آرا به تصویب رساند.
این در حالیست که بسیاری از زندانیان عقیدتی و سیاسی محکوم به اعدام در زندانهای کشور از مدتها قبل با اتهاماتی چون همکاری با دولت متخاصم و جاسوسی برای اسرائیل روبرو بودند.
در سالهای اخیر بسیاری از شهروندان کرد به اتهام جاسوسی و همکاری با اسرائیل در زندانهای ایران اعدام شدند که روند رسیدگی به پروندههای آنان با ابهامات فراوانی روبرو بوده است. در حال حاضر دستکم ۴ شهروند کرد به نامهای
آزاد شجاعی، ادریس آلی، شاهین وصاف و رسول احمد محمد که یا در جریان اعتراضات مردمی بازداشت شدهاند یا به عنوان کولبرهای مرزی تحت فشار نهادهای امنیتی قرار گرفتهاند با احکام اعدام روبهرو هستند و خطر اجرای قریبالوقوع آنان وجود دارد.
در کنار این افراد، احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر دوتابعیتی ایرانی-سوئدی، نیز از سال ۱۳۹۵ در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرد و با اتهام “جاسوسی برای اسرائیل” به اعدام محکوم شده است. اعترافات او نیز همچون دیگر متهمان، تحت فشار و شکنجه از وی اخذ شده و نهادهای بینالمللی بارها خواستار توقف اجرای حکم وی شدهاند.
محمدامین مهدوی شایسته، شهروند ساکن تهران و زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج نیز که با اتهام جاسوسی برای اسرائیل به اعدام محکوم شده در خطر اجرای حکم اعدام است. این زندانی سیاسی در بازداشتگاه تحت فشار و شکنجه شدید وادار به اعتراف علیه خود شده بود.
تنها دو روز پس از شروع جنگ اسرائیل و ایران، مقامات قضایی( روز دوشنبه ۲۶ خرداد ) حکم اعدام اسماعیل فکری که به اتهام «همکاری اطلاعاتی و جاسوسی به نفع اسرائیل بازداشت و محاکمه شده بود به اجرا درآمد.
تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی
روز چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در اوین با ارسال نامهای از غلامحسین محسنی اژهای، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، خواستند زندانیان را با اخذ وثیقه متناسب، کفیل یا ضامن آزاد کند.
آنها در این نامه هشدار دادهاند که زندانهای کشور بهویژه اندرزگاه ۸ اوین فاقد امکانات ایمنی در برابر حملات موشکی و پهپادی هستند و ادامه نگهداری زندانیان در این شرایط میتواند جان آنها را به خطر بیندازد.
در این نامه که امضای چهرههایی چون رضا خندان، طاهر نقوی، نصراله امیرلو و چند زندانی سیاسی دیگر را دارد، به نبود پناهگاه، سیستم هشدار حمله هوایی و حتی امکانات اولیه مانند کپسول آتشنشانی اشاره شده است.
نویسندگان نامه با استناد به بخشنامه شورای عالی قضایی در سال ۱۳۶۵ و مواد ۲۰۱ و ۱۹۷ آییننامه اجرایی سازمان زندانها، تأکید کردهاند که وضعیت جنگی کنونی مصداق «شرایط بحرانی» است و رئیس قوه قضاییه باید بر اساس اختیارات قانونی خود دستور اعطای مرخصی بلندمدت به زندانیان را صادر کند.
در این نامه آمده است: «آیا باید حتما مناسبت ملی یا مذهبی باشد تا شما از اختیاراتتان در مورد مرخصی استفاده کنید؟ آیا نمیتوان در این شرایط جنگی، اندکی تحمل این وضعیت را برای شهروندان کشور آسان نمود؟»
در روزهای گذشته شمار دیگری از زندانیان سیاسی با انتشار نامه از درون زندان نسبت به شرایط زندانیان در وضعیت جنگ هشدار دادهاند؛ از جمله مهوش (سایه) صیدال، گلرخ ایرایی ، ریحانه انصاری، سکینه پروانه، وریشه مرادی و آنیشا اسدللهی ناهید خداجو و نسرین خضرجوادی.
براساس اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر شرایط زندانیان سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد و دیزلآباد کرمانشاه نیز پس از شروع جنگ از امکان تماس با خانوادههایشان محروم بودند.
همچنین روز ۲۸ خرداد، علی یونسی، دانشجوی نخبه محبوس در اوین، به دست مقامات زندان به مکان نامعلومی منتقل شد. به نوشته خواهر این زندانی سیاسی، شرایط روحی و جسمی مادر علی یونسی به هیچ وجه مناسب نیست و او دچار حملات عصبی شدید شده است.
کمپین حقوق بشر ایران از رهبران جهانی میخواهد که از هر طریق و امکان موجود به مقامات جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورند که:
- توقف فوری تمام اعدامها، بهویژه در مورد زندانیان سیاسی
- اعطای مرخصی اضطراری یا آزادی مشروط به تمام زندانیان سیاسی مطابق با قوانین داخلی ایران در شرایط بحرانی
- دسترسی بدون وقفه زندانیان به وکیل و تماس با خانواده
- تأمین حفاظت کافی از زندانیان در زمان جنگ، از جمله پناهگاه، غذا، آب سالم، و مراقبتهای پزشکی
- اعلام فوری محل نگهداری تمامی بازداشتشدگان و موارد انتقال در طول درگیریها، و شفافسازی درباره وضعیت، محل، و سلامت زندانیان
کمپین حقوق بشر ایران همچنین از سازمان ملل و رهبران جهانی میخواهد تلاش فوری برای برقراری آتشبس و دستیابی به راهحلی برای پایان این درگیری به کار گیرند.
محافظت نکردن از زندانیان در زمان جنگ نقض جدی حقوق بینالملل است
ایران از نظر حقوقی موظف به محافظت از جمعیت زندانیان خود است. ایران بهعنوان یکی از کشورهای عضو میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)، متعهد به اجرای ماده ۱۰ این میثاق است که تصریح میکند تمامی افراد محروم از آزادی باید با انسانیت و کرامت رفتار شوند، و همچنین ماده ۷ که هرگونه رفتار ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز را ممنوع میکند—و این ماده حتی در زمان جنگ نیز بهطور کامل لازمالاجرا باقی میماند.
افزون بر آن، طبق حقوق بینالملل بشردوستانه عرفی—که در زمان درگیریهای مسلحانه اعمال میشود و برای تمامی کشورها الزامآور است، فارغ از اینکه معاهدهای را امضا کرده باشند یا نه—ایران تعهد قانونی دارد که رفتار انسانی با تمامی غیرنظامیان از جمله افراد در بازداشت دولتی را تضمین کند.
کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC) قواعد الزامآوری را شناسایی کرده، از جمله قاعده ۱۳۱ که ایران را موظف میکند در زمان حملات نظامی از زندانیان خود در برابر آسیب محافظت کند، دسترسی مداوم به غذا، آب، مراقبت پزشکی و سرپناه را فراهم سازد، و از اعمال خشونت یا غفلت در برابر آنها جلوگیری کند. همچنین ایران یکی از کشورهای عضو کنوانسیون چهارم ژنو است که این تعهدات را در مواد ۲۷ و ۸۵مورد تأکید قرار میدهد و رفتار غیرانسانی را ممنوع میکند و اجرای تدابیر حمایتی در دوران مخاصمه را الزامی میسازد.
قواعد حداقلی استاندارد سازمان ملل برای رفتار با زندانیان که به نام «قواعد نلسون ماندلا» شناخته میشود و بهعنوان معیار جهانی برای وضعیت زندانها پذیرفته شدهاند، بر وظیفه مراقبت دولتها از زندانیان تأکید دارند. این قواعد شامل محافظت در برابر خشونت، دسترسی به خدمات درمانی، دسترسی به مشاوره حقوقی، رعایت فرآیند انضباطی منصفانه، و ممنوعیت رفتارهای غیرانسانی یا تحقیرآمیز است.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
باراک راوید / اکسیوس
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز جمعه گفت که توقف جنگ اسرائیل علیه ایران برای آغاز مذاکرات مستقیم با ایالات متحده “بسیار دشوار” خواهد بود و خاطرنشان کرد که اسرائیل در تلاشهای خود برای از بین بردن برنامه هستهای ایران «به خوبی» عمل میکند.
چرا این موضوع اهمیت دارد: عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز جمعه به همتایان اروپایی خود اعلام کرد که تا زمانی که اسرائیل به کارزار نظامی خود ادامه دهد، ایران مستقیماً با ایالات متحده مذاکره نخواهد کرد. این اظهارات بر اساس اطلاعات مستقیم دو دیپلمات اروپایی بیان شده است.
آنچه میگویند: ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران در کنار هواپیمای «ایر فورس وان» گفت: «فکر میکنم در حال حاضر درخواست آتشبس بسیار دشوار است. اگر کسی در حال پیروزی باشد، این کار کمی سختتر از زمانی است که کسی در حال شکست باشد.»
او افزود: «اما ما آماده، مایل و قادر به مذاکره هستیم و با ایران در تماس بودهایم و خواهیم دید چه اتفاقی میافتد.» این اظهارات به تماسهای مستقیم استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، با عراقچی اشاره دارد.
ترامپ گفت که “ممکن است” از آتشبس حمایت کند، “بسته به شرایط”، اما تأکید کرد که ممکن است این امر قابل دستیابی نباشد، زیرا اسرائیل “از نظر جنگی عملکرد خوبی دارد و ایران وضعیت خوبی ندارد.”
اخبار مرتبط: دیدار عراقچی در ژنو با دیپلماتهای ارشد اتحادیه اروپا، فرانسه، بریتانیا و آلمان، اولین تعامل حضوری ایران با قدرتهای غربی از زمان آغاز جنگ توسط اسرائیل در هفته گذشته بود.
این دیدار یک روز پس از آن برگزار شد که ترامپ اعلام کرد ظرف “دو هفته آینده” درباره حمله به برنامه هستهای ایران تصمیمگیری خواهد کرد و در عین حال راه را برای راهحل دیپلماتیک باز گذاشت.
اتحادیه اروپا، بریتانیا، فرانسه و آلمان پیش از این نشست با دولت ترامپ برای هماهنگی گفتوگو کرده بودند، اما رئیسجمهور تلاشهای دیپلماتیک اروپاییها را کماهمیت جلوه داد.
ترامپ به خبرنگاران گفت: «ایران نمیخواهد با اروپا صحبت کند. آنها میخواهند با ما صحبت کنند. اروپا در این مورد نمیتواند کمکی کند.»
وضعیت کنونی: نشست دوساعته با ایرانیها در روز جمعه هیچ پیشرفت دیپلماتیکی به همراه نداشت و هیچیک از طرفین پیشنهاد جدیدی ارائه نکردند.
دیپلماتهای اروپایی این مذاکرات را بهعنوان یک تعامل اولیه توصیف کردند و طرفین توافق کردند که هفته آینده دوباره دیدار کنند.
پشت پرده: دیپلماتهای اروپایی به اکسیوس گفتند که ایرانیها در مقایسه با مذاکرات قبلی، نسبت به بحث درباره نهتنها محدودیتهای برنامه هستهای خود، بلکه طیف وسیعی از مسائل غیرهستهای، از جمله برنامه موشکی ایران، شبکه نیابتی منطقهای، کمک نظامی به روسیه و زندانیان اروپایی در ایران، بازتر به نظر میرسیدند.
عراقچی به وزرای اروپایی گفت که ایران آماده است غنیسازی اورانیوم خود را به شیوهای به شیوهای مشابه توافق هستهای ۲۰۱۵ محدود کند، توافقی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از آن خارج کرد.
وزرای خارجه اروپا از عراقچی خواستند که مستقیماً با دولت ترامپ وارد گفتوگو شود و پیشنهاد کردند که نمایندگان آمریکا در مذاکرات آینده حضور یابند، اما عراقچی این پیشنهاد را رد کرد.
بین خطوط: اگرچه وزیر خارجه ایران از زمان آغاز جنگ با ویتکاف در تماس مستقیم بوده، اما در ژنو تأکید کرد که تا زمانی که حملات اسرائیل ادامه دارد، ایران با آمریکا مذاکره نخواهد کرد.
آنچه میگویند: وزرای خارجه اروپا پس از نشست در بیانیهای مشترک اعلام کردند: «وزرای گروه سه و نماینده عالی اتحادیه اروپا نگرانیهای دیرینه خود را درباره گسترش برنامه هستهای ایران تکرار کردند.»
آنها افزودند: «آنها درباره راههای رسیدن به یک راهحل مذاکرهای برای برنامه هستهای ایران بحث کردند و بر فوریت این موضوع تأکید داشتند.»
اظهارات طرف مقابل: عراقچی پس از این دیدار به رسانههای ایرانی گفت که تهران به دیپلماسی متعهد است و آماده دیدار مجدد با وزرای خارجه اروپا است.
او تأکید کرد که ایران درباره توان دفاعی خود مذاکره نخواهد کرد.
گام بعدی: دیپلماتهای اروپایی اعلام کردند که در این نشست مشخص کردند که زمان برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک رو به اتمام است.
عراقچی قرار است روز شنبه برای شرکت در نشست سازمان همکاری اسلامی به استانبول سفر کند.
انتظار میرود او روز دوشنبه به مسکو سفر کند تا با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، درباره جنگ گفتوگو کند.
نشست بعدی با وزرای خارجه اروپا احتمالاً پس از این دو سفر برگزار خواهد شد که ممکن است پنجره زمانی “دو هفتهای” ترامپ را محدود کند.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
فرنوش امیری / آسوشیتدپرس / ۲۰ ژوئن ۲۰۲۵
با گذشت یک هفته از آغاز جنگ بین اسرائیل و ایران، ایرانیان نزدیک به نیمی از این مدت را در قطعی تقریباً کامل ارتباطات سپری کردهاند و نهتنها از ارتباط با جهان خارج، بلکه از تماس با همسایگان و عزیزان خود در سراسر کشور محروم بودهاند.
شهروندان ایرانی از زمان و مکان حملات بعدی اسرائیل بیاطلاع هستند، با وجود اینکه نیروهای اسرائیلی از طریق کانالهای آنلاین به زبان فارسی هشدارهایی صادر کردهاند. هنگامی که موشکها فرود میآیند، قطعی خدمات تلفن و اینترنت باعث میشود که مردم ساعتها یا حتی روزها از وضعیت خانواده و دوستان خود بیخبر بمانند. این وضعیت بسیاری را وادار کرده تا در اپلیکیشنهای مختلف شبکههای اجتماعی به دنبال اطلاعاتی درباره آنچه در جریان است بگردند.
فعالان این وضعیت را نوعی جنگ روانی میدانند که برای کشوری که با کنترل اطلاعات دولتی و قطعی هدفمند اینترنت در زمان اعتراضات و ناآرامیها آشناست، تازگی ندارد.
مروا فتفتا، مدیر سیاستگذاری و حمایت از حقوق دیجیتال در سازمان «اکسس ناو» مستقر در برلین، در مصاحبهای با آسوشیتدپرس گفت: «رژیم ایران فضای اطلاعات را بسیار بسیار سختگیرانه کنترل میکند. ما میدانیم چرا رژیم ایران اینترنت را قطع میکند. آنها میخواهند اطلاعات را کنترل کنند. بنابراین هدفشان کاملاً مشخص است.»
جنگ با اسرائیل فضای اطلاعاتی را تنگتر کرده است
این بار اما، این قطعی در جریان یک درگیری مرگبار رخ داده که در ۱۳ ژوئن با حملات هوایی اسرائیل به تأسیسات هستهای و نظامی، ژنرالهای ارشد و دانشمندان هستهای ایران آغاز شد. بر اساس گزارش گروه «فعالان حقوق بشر» مستقر در واشنگتن، دستکم ۶۵۷ نفر، از جمله ۲۶۳ غیرنظامی، در ایران کشته و بیش از ۲۰۰۰ نفر زخمی شدهاند.
بر اساس برآوردهای نظامی اسرائیل، ایران در پاسخ، ۴۵۰ موشک و ۱۰۰۰ پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کرده است. بیشتر این حملات توسط سیستم دفاع هوایی چندلایه اسرائیل خنثی شده، اما دستکم ۲۴ نفر در اسرائیل کشته و صدها نفر زخمی شدهاند. راهنماییهای مقامات اسرائیلی و همچنین پخش اخبار شبانهروزی، آزادانه و مداوم به شهروندان اسرائیلی در هفت روز گذشته، تصویری نابرابر از مرگ و ویرانی ناشی از جنگ ایجاد کرده است.
دولت جمهوری اسلامی روز جمعه ادعا کرد که این اسرائیل است که «جنگی علیه حقیقت و وجدان انسانی» به راه انداخته است. وزارت امور خارجه ایران در پستی در پلتفرم ایکس، که برای بسیاری از شهروندانش مسدود است، ادعا کرد که اسرائیل رسانههای خارجی را از پوشش حملات موشکی منع کرده است.
این بیانیه افزود که ایران «تورهای مطبوعاتی جهانی را برای افشای جنایات جنگی اسرائیل» در این کشور برگزار خواهد کرد. ایران به گفته کمیته حفاظت از روزنامهنگاران، یکی از بزرگترین زندانهای روزنامهنگاران در جهان است و حتی در بهترین شرایط، روزنامهنگاران با محدودیتهای شدید مواجه هستند.
گروه حمایت از دسترسی به اینترنت، نتبلاکس، روز جمعه گزارش داد که ایران به مدت ۳۶ ساعت از اینترنت جهانی قطع بوده و معیارهای زنده این گروه نشان میدهد که اتصال ایران به اینترنت جهانی تنها در چند درصد سطح عادی باقی مانده است. این گروه اعلام کرد که تعداد کمی از کاربران توانستهاند از طریق شبکههای خصوصی مجازی (VPN) به اینترنت متصل بمانند.
راههای اندکی برای کسب اطلاعات وجود دارد
این تعداد اندک که به اینترنت دسترسی دارند، به خط نجات برای ایرانیانی تبدیل شدهاند که در تاریکی اطلاعاتی به سر میبرند. در روزهای اخیر، کسانی که برای مدت محدودی به اینترنت همراه دسترسی پیدا کردهاند، از این فرصت کوتاه برای تماس گرفتن به نمایندگی از دیگران، بررسی وضعیت والدین و پدربزرگها و مادربزرگها و یافتن کسانی که از تهران گریختهاند، استفاده کردهاند.
تنها دسترسی ایرانیان به اطلاعات، محدود به وبسایتهای داخل جمهوری اسلامی است. در همین حال، تلویزیون و رادیوی دولتی ایران بهصورت نامنظم اخباری درباره اتفاقات داخل کشور ارائه میدهند و بیشتر بر خسارات ناشی از حملات ایران به اسرائیل تمرکز دارند.
کمبود اطلاعات ورودی و خروجی از ایران شگفتانگیز است، بهویژه با توجه به پیشرفت فناوری در دهههای اخیر که درگیریهای دورافتادهای مانند اوکراین، نوار غزه و دیگر نقاط جهان را مستقیماً به گوشیهای مردم در سراسر دنیا آورده است.
کارشناسان برقراری این خط یکطرفه ارتباطی را ابزاری قدرتمند برای تغییر افکار عمومی درباره هر درگیری جاری میدانند که میتواند جامعه بینالمللی را وادار به جانبداری کند. همچنین این امر به اقدامات واقعی از سوی رهبران جهان تحت فشار عمومی و آنلاین برای اقدام یا استفاده از قدرتشان برای پایان دادن به درگیری منجر شده است.
اما مهدی یحیینژاد، چهرهای کلیدی در ترویج آزادی اینترنت در ایران، گفت که جمهوری اسلامی در تلاش است تا «تصویری از قدرت» را به نمایش بگذارد، تصویری که تنها روایت نابودی اسرائیل توسط سلاحهای پیشرفته ایرانی، از جمله موشکهای بالستیک با کلاهکهای چندگانه، را نشان میدهد.
او افزود: «به احتمال زیاد آنها فقط از این میترسند که اینترنت برای ایجاد ناآرامیهای گسترده در مرحله بعدی، استفاده شود. بخشی از این میتواند توسط مأموران اسرائیلی روی زمین برنامهریزی شده باشد و بخشی هم میتواند ناآرامیهای خودجوش مردم باشد، زمانی که متوجه شوند حکومت ایران به شدت تضعیف شده است.»
یحیینژاد گفت: “فکر میکنم به احتمال زیاد آنها فقط از اینکه اینترنت در مرحله بعدی هر آنچه که در حال وقوع است، برای ایجاد ناآرامیهای گسترده استفاده شود، میترسند.” او افزود: “یعنی، البته، بخشی از آن میتواند توسط اسرائیلیها از طریق عواملشان در صحنه برنامهریزی شده باشد، و بخشی از آن میتواند فقط یک ناآرامی خودجوش توسط مردم باشد، زمانی که متوجه شوند دولت ایران به شدت تضعیف شده است.”
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
خبرگزاری رویترز
اندرو مکاسکیل، فدریکو ماچیونی و پشا مجید
کارشناسان میگویند حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران تاکنون خطرات محدودی از آلودگی را ایجاد کرده است. اما آنها هشدار میدهند که هرگونه حمله به نیروگاه هستهای این کشور در بوشهر میتواند باعث یک فاجعه هستهای شود.
اسرائیل میگوید که مصمم است در عملیات نظامی خود، قابلیتهای هستهای ایران را نابود کند، اما همچنین میخواهد از هرگونه فاجعه هستهای در منطقهای که دهها میلیون نفر در آن زندگی میکنند و بخش زیادی از نفت جهان را تولید میکند، جلوگیری کند.
ترس از فاجعه روز پنجشنبه در خلیج فارس موج زد، زمانی که ارتش اسرائیل اعلام کرد که به سایتی در بوشهر در ساحل خلیج فارس ـــ محل تنها نیروگاه هستهای ایران ـــ حمله کرده است، اما بعداً گفت که این اعلام اشتباه بوده است.
اسرائیل تاکنون به چه چیزی حمله کرده است؟
اسرائیل حملاتی را به سایتهای هستهای در نطنز، اصفهان، اراک و خود تهران اعلام کرده است و میگوید هدفش جلوگیری از ساخت بمب اتم توسط ایران است. ایران هرگونه تلاش برای ساخت بمب اتم را انکار میکند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دیدهبان هستهای سازمان ملل، گزارش داده است که به کارخانه غنیسازی اورانیوم در نطنز، مجتمع هستهای اصفهان، از جمله تأسیسات تبدیل اورانیوم، و تأسیسات تولید سانتریفیوژ در کرج و تهران آسیب وارد شده است.
اسرائیل همچنین به تاسیسات آب سنگین اراک، که با نام تاسیسات خنداب نیز شناخته میشود، حمله کرده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که حملات نظامی اسرائیل به رآکتور تحقیقاتی آب سنگین خنداب که در حال ساخت بود و شروع به کار نکرده بود، اصابت کرد و به کارخانه مجاور آن نیز که آب سنگین تولید میکند، آسیب رساند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که این رآکتور عملیاتی نیست و حاوی هیچ ماده هستهای نیست، بنابراین هیچ اثر رادیولوژیکی وجود نداشته است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بهروزرسانی ارزیابی خود در روز جمعه اعلام کرد که ساختمانهای کلیدی در این محل آسیب دیدهاند. رآکتورهای آب سنگین میتوانند برای تولید پلوتونیوم مورد استفاده قرار گیرند که مانند اورانیوم غنیشده میتواند برای ساخت بمب اتم استفاده شود.
این حملات چه خطراتی را ایجاد میکنند؟
پیتر برایانت، استاد دانشگاه لیورپول در انگلستان که متخصص علوم حفاظت در برابر تشعشعات و سیاست انرژی هستهای است، گفت که تاکنون نگرانی زیادی در مورد خطرات ناشی از این حملات ندارد.
وی خاطرنشان کرد که سایت اراک عملیاتی نبود و هیچ گونه انتشار تشعشعی گزارش نشده است در حالی که تأسیسات نطنز زیرزمینی بود. وی گفت: مسئله این است که اتفاقات رخ داده در این تاسیسات (نطنز) کنترل شود. اما تأسیسات هستهای برای این منظور طراحی شدهاند. اورانیوم فقط در صورتی خطرناک است که به صورت فیزیکی استنشاق یا خورده شود یا در غلظتهای پایین وارد بدن شود.”
داریا دولزیکووا، محقق ارشد در اندیشکده RUSI لندن، گفت که حملات به تأسیسات در انتهای چرخه سوخت هستهای ـــ مراحلی که اورانیوم برای استفاده در راکتور آماده میشود ـــ و در درجه اول خطرات شیمیایی، نه رادیولوژیکی ایجاد میکند.
در تأسیسات غنیسازی، UF6 یا «هگزافلوراید اورانیوم» نگران کننده است. او گفت: «وقتی UF6 با بخار آب موجود در هوا ترکیب شود، مواد شیمیایی مضری تولید میکند.»
او افزود میزان پراکندگی هر مادهای به عواملی از جمله آب و هوا بستگی دارد. «در بادهای کم، میتوان انتظار داشت که بخش زیادی از مواد در مجاورت تأسیسات مستقر شوند؛ در بادهای شدید، مواد مسافت بیشتری را طی میکنند، اما احتمال پراکندگی گستردهتر آنها نیز وجود دارد.»
خطر پراکندگی برای تأسیسات زیرزمینی کمتر است.
سیمون بنت، رئیس واحد ایمنی و امنیت مدنی در دانشگاه لستر در بریتانیا، میگوید که اگر اسرائیل به تأسیسات زیرزمینی حمله کند، خطرات برای محیط زیست حداقل است زیرا شما “مواد هستهای را احتمالاً در هزاران تن بتن، خاک و سنگ دفن میکنید”.
در مورد رآکتورهای هستهای چطور؟
نگرانی اصلی حمله به رآکتور هستهای ایران در بوشهر خواهد بود.
ریچارد ویکفورد، استاد افتخاری اپیدمیولوژی در دانشگاه منچستر، اظهار داشت که آلودگی ناشی از حملات به تأسیسات غنیسازی اورانیوم عمدتاً یک “مشکل شیمیایی” برای مناطق اطراف ایجاد میکند، اما آسیب گسترده به راکتورهای بزرگ تولید برق “داستان متفاوتی” دارد.
وی افزود که عناصر رادیواکتیو یا از طریق انتشار مواد فرار در هوا یا به دریا آزاد میشوند.
جیمز آکتون، مدیر مشترک برنامه سیاست هستهای در بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، میگوید که حمله به بوشهر “میتواند یک فاجعه رادیولوژیکی مطلق” ایجاد کند، اما حملات به تأسیسات غنیسازی “بعید است که پیامدهای قابلتوجهی در خارج از سایت داشته باشد.”
او گفت که اورانیوم قبل از ورود به رآکتور هستهای به سختی رادیواکتیو است. او ضمن ابراز مخالفت خود با حمله اسرائیل، افزود: «شکل شیمیایی هگزافلوراید اورانیوم سمی است... اما در واقع تمایلی به طی مسافتهای طولانی ندارد و به سختی رادیواکتیو است. تاکنون عواقب رادیولوژیکی حملات اسرائیل عملاً صفر بوده است.»
بنت از دانشگاه لستر گفت که حمله اسرائیلیها به بوشهر «احمقانه» خواهد بود زیرا آنها میتوانند رآکتور را سوراخ کنند که به معنای انتشار مواد رادیواکتیو در جو است.
چرا کشورهای خلیج فارس به ویژه نگران هستند؟
برای کشورهای حاشیه خلیج فارس، تأثیر هرگونه حمله به بوشهر با آلودگی احتمالی آبهای خلیج تشدید میشود، که منبع حیاتی آب شیرینکنی شده را به خطر میاندازد.
برای کشورهای خلیج فارس، تأثیر هرگونه حمله به نیروگاه بوشهر با آلودگی احتمالی آبهای خلیج فارس بدتر خواهد شد و منبع حیاتی آب آشامیدنی شیرینشده را به خطر میاندازد.
در امارات متحده عربی، بیش از ۸۰ درصد آب آشامیدنی از آب شیرینکن تأمین میشود، در حالی که بحرین از سال ۲۰۱۶ به طور کامل به آب شیرینکنی وابسته شده و طبق اعلام مقامات، ۱۰۰ درصد آبهای زیرزمینی را برای برنامههای اضطراری ذخیره کرده است.
قطر ۱۰۰ درصد به آب شیرینکنی وابسته است.
در عربستان سعودی، کشوری بسیار بزرگتر با ذخایر بیشتر آب زیرزمینی طبیعی، طبق اعلام اداره کل آمار، حدود ۵۰ درصد از آب مورد نیاز از سال ۲۰۲۳ از آب شیرین شده تأمین شده است.
در حالی که برخی از کشورهای خلیج فارس مانند عربستان سعودی، عمان و امارات متحده عربی به بیش از یک دریا برای برداشت آب دسترسی دارند، کشورهایی مانند قطر، بحرین و کویت در امتداد ساحل خلیج قرار دارند و ساحل دیگری ندارند.
نضال هلال، استاد مهندسی و مدیر مرکز تحقیقات آب دانشگاه نیویورک ابوظبی، گفت: «اگر یک فاجعه طبیعی، نشت نفت یا حتی یک حمله هدفمند، یک کارخانه آب شیرینکن را مختل کند، صدها هزار نفر میتوانند تقریباً فوراً دسترسی به آب شیرین را از دست بدهند.»
وی گفت: «کارخانههای آب شیرینکن ساحلی به ویژه در برابر خطرات منطقهای مانند نشت نفت و آلودگی احتمالی هستهای آسیبپذیر هستند.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
منبع: وبسایت آسو
روایت یک شهروند تهرانی
سحرگاه روز بیستوسوم خرداد ساعت پنج صبح تلفنم زنگ خورد، روی صفحه اسم برادرم بود، گفتم الان کی مرده که این ساعت برادرم تلفن کرده، بین خواب و بیداری جواب دادم و همان اول گفتم کی مرده؟ برادرم گفت زدند. گفتم کی رو؟ گفت خبرها رو ندیدی؟ گفتم نه من تا سه شب بیدار بودم و تازه خوابم برده بود که با صدای زنگ تلفن بیدار شدم. رفتم ایکس رو باز کردم دیدم عکس چندین فرمانده نظامی دست به دست میشود که از سوی اسرائیل هدف قرار گرفتند.
همینطوری گیج از این سایت به اون سایت میرفتم و میدیدم که خبر کشته شدن فرماندهان ارشد نظامی همه را شوکه کرده است.
همزمان بعد از چند سال تلویزیون را روشن کردم که زیرنویس میکرد انفجارهایی در نقاط مختلف انجام شده اما گویندهی تلویزیون میگفت که نمیدانیم چه شده است، خبرها را دنبال کنید و در کنار گوینده یک نفر مثل همیشه اسرائیل و آمریکا را نفرین میکرد. میگفت باید پاسخ اسرائیل را بدهیم و این پاسخ دندانشکن خواهد بود. اسرائیل هم در شبکههای اجتماعی میگفت که به فرماندهان نظامی و مراکز هستهای و نظامی حمله کرده است. در این زمان چند صدای انفجار به گوش رسید، خواستم بروم پشت بام و ببینم چه خبر است دیدم مدیر مجتمع درِ ورودی پشت بام را قفل کرده است.
هوا که روشن شد خبر مرگ فرماندهان نظامی یک پس از دیگری تأیید شد، خبرهای دیگر حاکی از حمله به سایتهای هستهای و نظامی بود.
لباس پوشیدم رفتم سرکوچه از فروشگاه چیزی بخرم. فروشگاه خلوت بود و در خیابان همه چیزی عادی به نظر میرسید و انگار خبری نشده، خیابان خلوت بود که در تعطیلی آخر هفته طبیعی به نظر میرسید.
ساعت یازدهونیم اینترنت قطع شد و فیلترشکنهایی که روی گوشی داشتم از کار افتاد، کم کم تلویزیون مرگ تعدادی از فرماندهان را تأیید کرد.
تا عصر به چند تا از دوستانم زنگ زدم و چند نفر هم به من زنگ زدند. همه نگران بودند و میپرسیدند چه اتفاقی دارد میافتد. شب حمله به شهر تهران شروع شد، صدای انفجار و ضدهوایی از گوشه و کنار به گوش میرسید.
روز دوم
فردا شب حملات ادامه یافت، فرودگاه مهرآباد و اطراف آن مورد حمله فرار گرفت، همسایهها پشت بام جمع شده بودند و به یکدیگر نقاط حمله را نشان میدادند صدای انفجار پشت هم شنیده میشد و ضدهواییهای مستقر در آن نزدیکی مدام شلیک میکردند.
یکی از همسایهها میگفت: «این همه سال میخواستید اسرائیل را از بین ببرید حالا با پای خودش آمده تهران اگر میتوانید همینجا کارش را تمام کنید، شما که اینقدر هارتوپورت میکردید چرا هیچکاری نمیکنید. نمیدانم اصلاً به ما چه ربطی داشت که برای اسرائیل شاخ و شانه بکشیم.»
یکی دیگر از همسایهها میگفت: «تو میدون فلسطین تابلو روزشمار گذاشتید که اسرائیل کی از بین میرود، حزبالله، حماس و حوثی درست کردید که با اسرائیل بجنگند، حالا اسرائیل همه را از بین برده، آمده سراغ شما، این جنگ ما نیست جنگ حکومت است و خودش باید هزینهاش را بدهد.»
پسر جوانی از همسایهها پرید وسط حرف همسایهی میانسال و گفت: «که اصلاً همه چیز مربوط به برنامهی هستهایه، این همه سال کلی پول خرج کردند، دنیا رو علیه ما متحد کردند و تحریم شدیم که چی؟ که ما میخواهیم غنیسازی کنیم. برای چی؟ ما یک نیروگاه اتمی تو بوشهر داریم که روسها ساختند با چندبرابر هزینه که خودشان هم اورانیومش را تأمین میکنند. ما میخواهیم با این اورانیوم چی کار کنیم جز اینکه هدف ما ساختن بمب بوده؟»
در همین موقع صدای یک انفجار مهیب به گوش رسید و ضدهوایی دوباره به کار افتاد. پیرمردی از راه پله آمد پشت بام و گفت: «چرا اینجا جمع شدین، الان میمیرید، برید تو خونههاتون. این مردک ناتانیاهو همهی ما رو میکشه.»
کسی حرفی نزد و همه سمت راهپله راه افتادند.
در طول شب هر از چندگاهی صدای انفجار میآمد. هنور خیلیها خیال میکردند فردا اوضاع بهتر میشود ولی وقتی تعطیلی شنبه تمام شد، اوضاع عوض شد.
روز سوم
صبح روز یکشنبه وقتی همه رفتند سرکار، حملات اسرائیل شروع شد. اولین بار بود که حملات به تهران بعد از حملات شبانه، در روز روشن شروع شد. اینجا بود که تازه گروهی از مردم متوجه فاجعه شدند. صدای انفجار از دور و نزدیک شنیده میشد و از پشت بام میشد دود ناشی از انفجار را دید. تجریش، خیابان مهناز و چند نقطهی دیگر بمباران شده بود، دود سیاه نشان از روزهای تیرهتری میداد.
دوستان و خانواده مدام زنگ میزدند و میگفتند چرا در تهرانی زودتر برو شمال یا یک جای امن.
من نمیخواستم تهران را ترک کنم اما ترس از بمباران و پیگیری دوستان و خانواده نمیگذاشت تمرکز کنم که چه کاری بهتر است؟
جادههای شمال پرترافیک شده بود و مسیرهای رسیدن به شهرهای شمالی در نقشههای آنلاین قرمز بود. دوستی وسط اتوبان تهران-شمال گیر کرده بود. و میگفت اشتباه کرده که زن و بچهاش را آورده و نمیتواند از ترافیک خلاصی پیدا کند. کلافه بود ولی من گفتم کار درستی کردی و بچهها را از این فضای جنگی خارج کردی، کمی آرام گرفت ولی گفت میبینی چه سرنوشتی پیدا کردیم حالا حتی نمیدانیم فردا زندهایم یا نه، به خنده گفتم تو زندهای اما من ممکن است نباشم! حالا نوبت او بود که بگوید تو هم که حرف گوش نمیکنی، مرا تشویق کردی از شهر خارج شوم ولی خودت هنوز آنجایی، گفتم تو برو منم فردا میآیم.
روز چهارم
شب که شد برعکس دو شب قبل بمباران کمتر بود یا صدای بمباران کمتر به منطقهی ما میرسید، صبح رفتم فروشگاه کمی مواد غذایی بخرم، فروشگاه بزرگِ سرکوچه خلوت بود، همه چی هم داشت، چند تا چیز خریدم و برگشتم به آپارتمانم. توی راهِ برگشت خیابان خلوت بود و هیچ شباهتی به روزهای پرترافیک قبلی نداشت، تلفنم مدام زنگ میزد، برادرم، خواهرم، پسرعموم و چندتا از دوستانم از اروپا و آمریکا، همه میگفتند زودتر برو شمال. به محض رسیدن به خانه، وسایلم را جمع کردم، سعی کردم اسنپ (تاکسی اینترنتی) بگیرم، اما هیچکس درخواستم را قبول نکرد. همسایهام را در راهپله دیدم گفت مرا تا ترمینال میبَرَد، رفتم ساکم را برداشتم و آمدیم ترمینال، خیابان خلوت بود و صفی طولانی جلوی پمپ بنزین تشکیل شده بود. جلوی در ورودی ترمینال، چند خودرو کنار در ورودی پارک شده بود. یکی داد میزد چالوس، تنکابن! یک نفر جا دارم، پرسیدم کرایه چقدر است؟ گفت پنج میلیون تومان، گفتم برای یک نفر؟ گفت بله الان من جانم را به خطر انداختم و این پولی نیست.
در روز عادی کرایهی سواریها به چالوس ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است یعنی کرایه الان تقریباً ده برابر شده.
به چند تعاونی سواری خطی چالوس، نوشهر و تنکابن سر زدم، اما گفتند ماشین ندارند، برگشتم سمت همسایهام که کنار ترمینال پارک کرده بود. در فضای باز ترمینال غرب که همیشه پر از تاکسیهای زردرنگ خطی بود الان تنها چند تاکسی در گوشه و کنارش به چشم میخورد. خانوادههای زیادی در سایه با چمدان و ساک دستی ایستاده بودند، تعداد مسافران آنقدر زیاد بود که تقریباً جایی برای تکوتوک ماشینهایی که وارد ترمینال میشوند، وجود نداشت. پیرزنی روی ویلچر، ساک دستیاش را بغل کرده، کمی آنطرفتر زن جوانی دختر بچهای در بغل دارد و پسرک شش هفت سالهای دنبالش میدود، همسرش نیز چمدانی را با خود میکشد، انگار همه دارند شهر تهران را ترک میکنند، همسایهام کنار در ورودی منتظر است و من نمیدانم این جنگزدهها چطور خود را به جایی امن میرسانند و آیا به این زودی میتوانند به تهران بازگردند. همسایهام میگوید فعلاً برگردیم خانه، تا ببینیم چطور میتوانیم تاکسی ارزانتری پیدا کنیم، توی راه برگشت به خانه، به همسایهام میگویم یاد دوستی افتادم که اول جنگ ایران و عراق مجبور شدند خانهشان در اهواز را ترک کنند، دوستم میگفت با یک چمدان آمدیم تهران و فکر میکردیم چند روز یا چند هفته بعد بر میگردیم به خانه، اما وقتی چند سال بعد برگشتیم، اثری از آن خانه نبود و جنگ تمام شده بود و سالهای کودکی در اهواز به خاطره تبدیل شده بود.
***
چطور توانستم زیر بمباران از تهران خارج شوم
چهار روز از حملهی اسرائیل به ایران گذشته و مناطقی از تهران زیر بمباران قرار دارد و من دنبال پیداکردن ماشینی هستم که با آن از شهر خارج شوم. کرایهها سر به آسمان گذاشته.
هر کس که ماشین دارد و تصمیم به خروج از شهر دارد، در جاده است، همه جادههای خروجی تهران پرترافیک است اما جادههای منتهی به شمال کشور یعنی هراز، کندوان، فیروزکوه و رشت جا برای سوزن انداختن ندارد. جادهی کندوان از تهران به سمت چالوس یکطرفه است اما ماشینها ساعتها در جاده گیر کردهاند.
من هنوز سرگردانم و نمیدانم چطور باید از تهران به سمت چالوس حرکت کنم. دوستی خبر میدهد که یک کانال تلگرامی درست شده که به دانشجویان کمک میکند به شهرهای خودشان بروند. کانال «هماهنگی خروج دانشجویان از تهران» حالا ۱۸۷۰۰ عضو دارد و اعضای آن درخواستهای خود را آنجا میگذارند و کسانی هم که ماشین دارند در کانال پیغام میگذارند که کی و کجا میروند و چطور میشود از امکان سفر و جابهجایی آنها استفاده کرد.
من هم عضو این کانال میشوم و یک نفر پیغام میگذارد که برای فردا عصر یک نفر جا دارد ولی از جادهی هراز میرود و تا رویان میتواند مرا ببرد. تشکر میکنم و با هم قرار میگذاریم که اگر به هر دلیلی منصرف شدیم همدیگر را خبر کنیم.
در این کانال یک نفر که ماشین دارد پیغام گذاشته: «متأسفانه ترافیک به طرف رویان خیلی سنگینه و محدودیت بنزین هم دارم، اگر مشکلاتم حل بشه امشب راهیِ مازندران میشم و جا برای دو نفر ولی با بار خیلی کم خواهم داشت.»
یک نفر دیگر هم پیغام گذاشته: «ما یه خانوادهی ۶ نفره هستیم وسیله نداریم .میخوایم تا سمت بابل بریم. اسنپ و ماکسیم هم نیست. دوستانی که اون طرفی راهی هستن ممنون میشم اطلاع بدید ما هم بتونیم جابهجا بشیم.»
یکی هم نوشته: «دوست من یک نفره، یه گربه هم همراهش هست، لطفاً اگه کسی ترجیحاً امروز حرکت میکنه به هر نقطهای از مازندران اطلاع بده، با ماشین شخصی یا اگه اسنپ گیرش اومده. چون از دیروز اسنپ و ماکسیم قبول نمیکنن.»
این کانال حالا بیشتر از ۱۸هزار نفر عضو دارد، که ۱۶۰۰ نفر عضو برای رفتن به ترکیه، مازندران ۸۵۰ نفر ، اصفهان و چهارمحالوبختیاری بیش از ۱۲۰۰ نفر و ... .
هر کس دنبال راهی برای خروج از تهران است، با دوست، فامیل، تاکسی اینترنتی، اتوبوس، قطار، تاکسیهای بین شهری.
برادرم شمارهی یک تاکسی سواری خطی را برایم میفرستد و میگوید این راننده از جادهی هراز به سمت تهران در حرکت است و میتوانی با او به چالوس بیایی. زنگ میزنم راننده میگوید چه کسی تلفنش را به من داده وقتی اسم و رسم معرف را میدهم، میگوید من دارم خالی از چالوس میآیم و ترافیک زیاد است و هزینهاش به صورت دربست پنج میلیون تومان است، میگویم اشکالی ندارد وقتی رسیدی تهران خبر بده تا من خودم را برسانم به ترمینال. کمی بعد به کسی که در کانال خروج دانشجویان با او قرار گذاشته بودم، خبر میدهم که من امروز به چالوس میروم و میتواند کس دیگری را جای من به رویان برساند.
نیم ساعت بعد رانندهی سواری خطی تهران به چالوس زنگ میزند و میگوید یک مسافر دیگر هم دارد و با این حساب من فقط باید نصف کرایه را بدهم. قبول میکنم، ساعت چهار عصر سوار میشوم و خانمی با دو گربه و مقدار زیادی خوراکی از مرغ و گوشت تا آب معدنی را در شهرک آپادانا سوار میکنیم.
وارد بزرگراه آزادگان میشویم، پمپ بنزین صفی طولانی دارد و رانندگان در هوای داغ تهران منتظرند تا سوختگیری کنند. رانندهی جوان به همکارانش تلفن میکند آنها میگویند آزادراه تهران-شمال ترافیک سنگین است و بهتر است از جادهقدیم کرج به سمت چالوس برویم. وقتی به اتوبان همت میرسیم که به سمت کرج برویم، دود سیاهی از چند نقطهی شهر دیده میشود.
ترافیک جادهقدیم کرج به چالوس زیاد است ولی قطاری از ماشینها پشت هم در حرکت هستند. وقتی به نسا میرسیم ترافیک فشردهتر میشود و بخشی از خودروهای عبوری آزادراه هم وارد جادهقدیم میشوند. تا تونل قدیمی کندوان ترافیک سنگین است، اما وقتی به پل زنگوله میرسیم، همه چیز قفل میشود و خودروها پشت هم میایستند، مه همه جا را گرفته و نمنم باران فضا را بهاری کرده است. بعضی از مسافران پیاده شدهاند، صدای موسیقی از خودروها به گوش میرسد یکی شجریان گوش میدهد آن یکی شهرام شبپره آن دیگری هایده. بعضی پیاده شدهاند و سعی دارند ترس و فرار از مهلکهی جنگ را با باز کردن دستها و نفس عمیق با صدای موسیقی در فضای مهآلود جادهی کندوان فراموش کنند.
رانندهی جوان ما با برخی رانندهها که با عصبانیت راه بقیه را میبندند، شوخی میکند و با صدای بلند میگوید آقا اسرائیل تهران است اگر این طوری رانندگی کنید میگویم بیاید و خدمت شما برسد. سه ساعتی است که توی جاده هستیم و راننده میگوید نباید جایی توقف کنیم اگر نه ترافیک بیشتر میشود و ما ناچار باید چند ساعت دیگر در ترافیک بمانیم.
پیش از رسیدن به سیاهبیشه، عدهای از ماشین پیاده شدهاند و دارند از هم عکس میگیرند، رانندهی ما به آنها میگوید اسرائیل قرار است سیاهبیشه را بزند اینجا کلی تونل دارد و نیروگاه اینجا یکی از هدفهای اسرائیل است، زود سوار شوید و گرنه ممکن است آسیب ببینید.
وقتی به راننده اعتراض میکنم که چرا مردم را میترساند، میگوید اینها ترافیک درست میکنند و من دارم راه را باز میکنم.
بعد از نیم ساعت جاده کمی باز میشود و ماشینها حرکت میکنند. جاده یکطرفه است و کمکم سرعت ماشینها بیشتر میشود. تا نزدیکی مرزنآباد ماشینها پشت هم با سرعت کم حرکت میکنند اما دوباره جاده قفل میشود.
پنج ساعت است که توی جادهایم و رانندگان کلافه شدهاند. یک ساعت در یک جا میمانیم تا کمکم دوباره راه کمی باز میشود. علت ترافیک مرزنآباد فقط تعداد زیاد ماشینها نیست، گروهی وسط شهر راهشان را به سمت کلاردشت کج میکنند که یکی از مناطق ییلاقی و توریستی منطقه است، بعد از سه راهی مرزنآباد به کلاردشت، تعداد ماشینها کمتر میشود و حرکت ماشینها سرعت میگیرد.
در مسیر آزادراهِ مرزنآباد به چالوس شلوغی جاده بیشتر به چشم میآید، وقتی به پست عوارض چالوس میرسیم، گروهی از بسیجیها و پاسداران ایستگاه ایست و بازرسی گذاشتهاند و اکثر نیروهای بسیج و سپاه ماسک زدهاند و با چراغ داخل ماشینها را ورنداز میکنند.
مسیر سهساعته را هفتساعته آمدهایم. تازه جاده یکطرفه بوده، وگر نه معلوم نبود تا صبح هم بتوانیم به چالوس برسیم. راننده باید در ایستگاه پلیس ساعت بزند، پیاده میشوم، راننده میگوید در بارهی کرایه به مسافر دیگر چیزی نگویم و کرایهاش را از طریق ایتیامِ کنار ایستگاه پلیس کارت به کارت کنم. میگویم ۲/۵ میلیون تومان به حساب شما بریزم اما او میگوید میدانی که جنگ است و من میتوانستم مسافران کنار ترمینال را سوار کنم و از آنها بیشتر بگیرم اما شما را فلانی معرفی کرده و سه میلیون بریز، کافی است، یعنی شش برابر کرایهی روزهای عادی.
در چالوس پیاده میشوم و بارانِ ریزی میبارد و هوا در آخرین روزهای خرداد خنکتر از آن است که بشود با پیراهنِ آستینکوتاه هوای آزاد را تحمل کرد. گرمای ۳۴ درجهی تهران زیر بمباران کجا و هوای دلپذیر بارانی و فضای آرام چالوس کجا.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
ایران: نگرانیهای فزاینده در مورد شکنجه و اعدام افراد متهم به «جاسوسی» برای اسرائیل
سازمان عفو بینالملل روز جمعه ۲۰ ژوئن اعلام کرد که مقامات ایرانی باید تمام برنامههای خود برای اجرای اعدامهای خودسرانه را متوقف کنند و از همه کسانی که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر شدهاند، در برابر ناپدید شدن اجباری، شکنجه و سایر بدرفتاریها محافظت کنند.
از زمان آغاز حملات اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن، مقامات ایرانی دهها نفر را به اتهام «همکاری» با اسرائیل دستگیر کردهاند، درخواستهای تکاندهندهای برای تسریع محاکمه و اعدامها مطرح کردهاند و در ۱۶ ژوئن یک نفر را اعدام کردهاند.
همچنین نگرانیهای شدیدی در مورد کسانی که پیش از این در صف اعدام بودند، از جمله حداقل هشت مرد که پس از محاکمههای ناعادلانه به دلیل چنین اتهاماتی به اعدام محکوم شدهاند، وجود دارد.
حسین بائومی، معاون مدیر منطقهای خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بینالملل، گفت: «درخواستهای رسمی برای تسریع محاکمه و اعدام افراد دستگیر شده به اتهام همکاری با اسرائیل نشان میدهد که چگونه مقامات ایرانی از مجازات اعدام برای اعمال کنترل و ایجاد ترس در میان مردم ایران استفاده میکنند. مقامات باید اطمینان حاصل کنند که همه افراد بازداشت شده از ناپدید شدن اجباری، شکنجه و سایر بدرفتاریها محافظت میشوند و در همه زمانها، از جمله در طول درگیریهای مسلحانه، از محاکمه عادلانه برخوردار میشوند.»
«مجازات اعدام نهایت مجازات ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز است و نباید تحت هیچ شرایطی از آن استفاده شود. استفاده از آن برای جاسوسی یا سایر جرائم مرتبط که شامل قتل عمدی نمیشوند، به ویژه طبق قوانین بینالمللی ممنوع است. عجله برای اعدام افراد پس از «اعترافات» آلوده به شکنجه و محاکمات به شدت ناعادلانه، سوءاستفاده وحشتناک از قدرت و حمله آشکار به حق حیات خواهد بود. مقامات باید فوراً تمام برنامههای خود را برای اجرای اعدامهای بیشتر یا صدور احکام اعدام متوقف کنند و فوراً توقف همه اعدامها را اعلام کنند.»
درخواستهای نگرانکننده برای تسریع محاکمه و اعدام
نگرانی از اعدامهای خودسرانه پس از بیانیههای رسمی نگرانکنندهای در ایران که توسط عفو بینالملل بررسی شده است، افزایش یافته است. این بیانیهها از دستگیریهای متعدد در سراسر کشور به اتهام «جاسوسی» یا «همکاری» با اسرائیل، همراه با دستور محاکمه و اعدامهای سریع خبر میدهند.
در ۱۵ ژوئن، غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه ایران، به دادستان کل کشور و دادستانهای استانها دستور داد تا «عناصری را که آرامش و امنیت مردم را مختل میکنند» یا با اسرائیل «همکاری» میکنند، مجازات کنند. او گفت که تسریع در رسیدگی به پروندهها «بازدارندگی» ایجاد میکند و دستور داد افراد «به سرعت» محاکمه، محکوم و مجازات شوند.
در همان روز، شورای عالی امنیت ملی، بالاترین نهاد تصمیمگیری ایران، اعلام کرد که اقدامات به اصطلاح «به نفع اسرائیل» با پاسخ قاطع و شدیدترین مجازات اعدام تحت عنوان «محاربه با خدا» و «افساد فی الارض» که طبق قانون ایران مجازات اعدام را در پی دارد، مواجه خواهد شد.
در این بیانیه توضیح داده شده است که اقداماتی که شورای عالی امنیت ملی آنها را مشمول این دو اتهام اعدام میداند، شامل تلاش برای: «مشروعیت بخشیدن یا تطهیر چهره رژیم صهیونیستی»؛ «انتشار شایعات یا اطلاعات نادرست»؛ «تحریک یا تشویق افراد یا گروهها به اقدام علیه امنیت ملی»؛ یا «ایجاد تفرقه بین اقشار جامعه، قومیتها و فرقههای مذهبی کشور» میشود.
این بیانیه بر نگرانیهای دیرینه در مورد اتهامات بیش از حد کلی «محاربه» و «افساد فی الارض» تأکید میکند، اتهاماتی که طبق قانون ایران، استفاده از مجازات اعدام را برای مجازات اعمال حق آزادی بیان، که هرگز نباید جرمانگاری شود، و برای جرایم شناختهشده بینالمللی مانند جاسوسی که اگرچه مجرمانه هستند، اما در آستانه «جدیترین جرایم» شامل قتل عمد که طبق قوانین بینالمللی برای اعمال مجازات اعدام لازم است، قرار نمیگیرند، مجاز میداند.
در ۱۷ ژوئن ۲۰۲۵، مجلس ایران همچنین طرحی را برای تسریع در تصویب لایحهای تصویب کرد که استفاده بیشتر از مجازات اعدام را برای «جاسوسی» یا «همکاری با دولتهای متخاصم»، از جمله اسرائیل و ایالات متحده، تسهیل میکند. در حال حاضر، مجازات اتهام جاسوسی حبس است. بنابراین، برای پیگیری مجازات اعدام، دادستانها باید اقدامات مختلف مختلفی را با هم ترکیب کنند تا استدلال کنند که آنها در مجموع «افساد فی الارض» محسوب میشوند. بر اساس این لایحه، «جاسوسی» یا «همکاری با دولتهای متخاصم» به طور خودکار تحت عنوان «افساد فی الارض» قرار میگیرد و مجازات اعدام را در پی دارد.
با توجه به سابقه طولانی و هولناک مقامات ایرانی در نقض حقوق افراد بازداشت شده به اتهامات امنیت ملی، عفو بینالملل بار دیگر از آنها درخواست میکند تا اطمینان حاصل کنند که همه افراد دستگیر شده اخیر در برابر ناپدید شدن اجباری، شکنجه و سایر بدرفتاریها محافظت میشوند. همه افرادی که از آزادی خود محروم شدهاند باید از زمان دستگیری به وکلای منتخب خود دسترسی داشته باشند و بدون توسل به مجازات اعدام، محاکمه عادلانهای مطابق با قوانین بینالمللی برایشان فراهم شود. افرادی که به دلیل اعمال مسالمتآمیز حق آزادی بیان بازداشت شدهاند باید فوراً و بدون قید و شرط آزاد شوند.
افزایش خطر اعدام برای کسانی که در حال حاضر در صف اعدام هستند
پس از اعدام مردی به نام اسماعیل فکری در ۱۶ ژوئن در زندان قزل حصار کرج، استان البرز، پس از یک محاکمه به شدت ناعادلانه، عفو بینالملل نگران است که مقامات در تلاشی نادرست برای نمایش قدرت، ممکن است حداقل هشت نفر دیگر را که در پروندههای جداگانه به اتهام جاسوسی یا همکاری با اسرائیل پس از محاکمههای به شدت ناعادلانه به اعدام محکوم شدهاند، اعدام کنند.
در میان آنها احمدرضا جلالی، استاد دانشگاه سوئدی-ایرانی، که در زندان اوین تهران نگهداری میشود و از سال ۲۰۱۶ به طور خودسرانه بازداشت شده است، قرار دارد. دادگاه انقلاب در اکتبر ۲۰۱۷ پس از یک محاکمه به شدت ناعادلانه بر اساس «اعترافات» اجباری که تحت شکنجه و سایر بدرفتاریها، از جمله تهدید به اعدام او و کشتن یا آسیب رساندن به خانوادهاش، گرفته شده بود، او را به جرم «افساد فی الارض» به اعدام محکوم کرد.
از دیگر افراد در معرض خطر میتوان به افشین قربانی میشانی، آزاد شجاعی، ادریس عالی و رسول احمد رسول، تبعه عراق، که همگی در زندان مرکزی ارومیه، استان آذربایجان غربی، نگهداری میشوند؛ محمدامین مهدوی شایسته، که در زندان قزل حصار، استان البرز، نگهداری میشود؛ روزبه وادی، که در زندان اوین، استان تهران، نگهداری میشود؛ و شاهین باسامی، که در زندان عادل آباد، استان فارس، نگهداری میشود، اشاره کرد.
احمدرضا جلالی، افشین قربانی میشانی، آزاد شجاعی، ادریس عالی و محمدامین مهدوی شایسته، همگی در معرض خطر قریبالوقوع اعدام هستند، زیرا دیوان عالی کشور احکام اعدام آنها را تأیید کرده است.
عفو بینالملل بدون استثنا با مجازات اعدام مخالف است، صرف نظر از اینکه چه کسی متهم است، ماهیت یا شرایط جرم، گناهکار یا بیگناه بودن یا روش اعدام.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
خبرگزاری حقوق بشری هرانا
امروز ـــ جمعه ۳۰ خرداد ـــ هفتمین روز از درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل است. در جریان حملات امروز دستکم دو تن کشته شدند. با احتساب آمار روز جاری، شمار کل جانباختگان و مجروحان از بامداد جمعه ۲۳ خرداد تاکنون به ۲۶۹۴ تن رسیده است.این آمار شامل ۶۵۷ کشته و ۲۰۳۷ مجروح است.
طی یک هفته گذشته، حملات اسرائیل به ۲۱ استان کشور گسترش یافته و زندگی روزمره میلیون ها ایرانی را با اختلال جدی مواجه کرده است. از نظام بانکی و حملونقل تا ارتباطات و خدمات درمانی دچار اختلال هستند. شهروندان با کمبود کالا، صف، جیرهبندی و اضطراب عمومی مواجهاند. در این میان، مهاجران افغان، بیماران، سالمندان و حتی حیوانات خانگی از آسیبهای بحران در امان نماندهاند. همزمان، بازداشتهای امنیتی، اختلال گسترده و قطعی اینترنت، حملات سایبری و نبود اطلاعرسانی شفاف، بر فضای بیاعتمادی و نگرانی افزوده است.
ابعاد جغرافیایی و سیر رویدادها
در روز نخست حملات، شماری از زیرساختها و تأسیسات در استانهای تهران، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، اصفهان، ایلام، کرمانشاه، مرکزی، همدان، فارس، خوزستان و کردستان مورد هدف قرار گرفتند.
این حملات در روز دوم، استان های لرستان، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، البرز، زنجان، همدان، تهران، بوشهر، قزوین، فارس، خوزستان، گیلان، هرمزگان، اصفهان و آذربایجان غربی را در بر گرفت.
در سومین روز، اسرائیل به استانهای تهران، البرز، اصفهان، کرمانشاه، فارس، البرز و خراسان رضوی حمله کرد.
در ادامه حملات نظامی اسرائیل به خاک ایران برای چهارمین روز متوالی، تعدادی از زیرساختهای انرژی، تأسیسات نظامی و اماکن مسکونی در استان های ایلام، کرمانشاه، تهران، قم، همدان، خوزستان، زنجان، البرز، مرکزی، آذربایجان شرقی، کردستان و فارس هدف قرار گرفتند.
در پنجمین روز از حملات، استانهای تهران، اصفهان، آذربایجان شرقی، البرز، مرکزی، قزوین، خوزستان، هرمزگان، آذربایجان غربی، خراسان رضوی، کردستان، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، همدان، بوشهر و کرمان شاهد تداوم حملات ارتش اسرائیل بودند. در این روز سخنگوی جمعیت هلال احمر بدون اشاره به اسامی استان هایی که مورد حمله قرار گرفتند، گفت: “از ابتدای حملات اسرائیل تاکنون ۲۱ استان درگیر شده اند.”
روز گذشته نیز هرانا با انتشار گزارشی دیگر به ششمین روز از حملات اسرائیل به ایران پرداخت. بر اساس این گزارش، روز چهارشنبه ۲۸ خردادماه شماری از زیرساختها و تأسیسات در استانهای زنجان، فارس، تهران، اصفهان، همدان، البرز، آذربایجان شرقی، سمنان، کرمانشاه، مازندران، خوزستان، ایلام، قم، بوشهر، گیلان و قزوین، مورد حمله قرار گرفتند. مطابق روزهای قبل تهران همچنان در صدر حملات قرار داشت.
امروز پنجشنبه ۲۹ خردادماه، درگیری نظامی ایران و اسرائیل به هفتمین روز خود رسید، در این روز زیرساختها و تأسیسات در استان های مرکزی، اصفهان، تهران، فارس، البرز، کرمانشاه، کرمان و لرستان مورد حمله ارتش اسرائیل قرار گرفتند.
تجهیزات نظامی و گستردگی حملات
طی سه روز نخست درگیریها، ارتش اسرائیل اعلام کرد که فقط در سه روز نخست بیش از ۷۲۰ حمله هوایی انجام داده و در مجموع بیش از ۶۰ نقطه را مورد هدف قرار داده است. این کشور در روز پنجم حملات مدعی شد طی سه موج جدید حمله، به دست کم ۴۰ هدف حمله کرده است.
در تحقیقات گروههای حقوق بشری موضوع تناسب در قوانین جنگ اهمیت ویژه ای دارد، این تناسب در ابعاد مختلف از جمله تناسب اهداف و سلاح ها نیز مهم است. بر اساس اطلاعات گردآوری شده از منابع معتبر، ارتش اسرائیل در حمله خود از سلاحهای زیر بهره برده است:
۱. Harop (هاروپ) – پهپاد انتحاری : پهپاد انتحاری ساخت صنایع هوافضای اسرائیل (IAI) است که قادر است تا مدت طولانی در آسمان باقی بماند و با شناسایی اهدافی چون رادارها یا سامانههای پدافندی، خود را به آنها بکوبد. در این عملیات برای کور کردن سامانههای راداری ایران بهکار رفته است.
۲. Harpy (هارپی) – پهپاد ضد رادار: نوع قدیمیتری از پهپادهای ضد رادار است که بهطور خودکار بهدنبال سیگنالهای راداری میگردد و بهمحض شناسایی، به آن حمله میکند. از این پهپاد برای انهدام رادارهای مستقر در سامانههای موشکی ایران استفاده شد.
۳. F-35I Adir (آدیر) – جنگنده پنهانکار چندمنظوره: نسخه سفارشی اسرائیلی از جنگنده نسل پنجمی F-35 آمریکا که با سامانههای بومی الکترونیکی تجهیز شده است. بهدلیل قابلیت پنهانکاری، رهبری موج اول حملات را برعهده داشت و اهدافی چون مراکز فرماندهی، سامانههای پدافند و تاسیسات هستهای را هدف قرار داد.
۴. F-15I Ra’am (رعام) – جنگنده تهاجمی دوربرد: جنگندهای دو موتوره با قابلیت حمل مقادیر زیاد تسلیحات سنگین که عمدتاً برای حمل بمبهای سنگرشکن مانند GBU-28 بهکار رفت. این جنگنده در حمله به تاسیسات زیرزمینی ایران از جمله نطنز نقش کلیدی داشت.
۵. F-16I Sufa (سوفا) – جنگنده چندمنظوره: نسخه ارتقاء یافته F-16D آمریکایی است که قابلیت پرواز برد بلند و حمل تسلیحات هوشمند متعددی دارد. در این عملیات با حمل بمبهایی چون SPICE و JDAM به اهدافی مانند پایگاههای نظامی، سکوی موشکی و زیرساختهای ارتباطی حمله کرد.
۶. Delilah (دلیلا) – موشک کروز هواپایه: موشک دوربردی است که میتواند در منطقه هدف پرواز کند و منتظر شناسایی دقیق هدف باقی بماند. این قابلیت باعث میشود برای هدف قرار دادن تجهیزات متحرک یا پنهانشده مانند سامانههای رادار یا خودروهای فرماندهی مؤثر باشد.
۷. Rampage (رمپیج) – موشک هواسطح مافوق صوت: موشکی دقیق و سریع ساخت شرکت Elbit Systems اسرائیل است که برای هدف قرار دادن زیرساختهای استراتژیک مانند پناهگاهها، کارخانههای موشکسازی و انبارهای مهمات بهکار میرود. سرعت زیاد آن موجب دشوار شدن رهگیری توسط پدافند میشود.
۸. Blue Sparrow (بلو اسپارو) – موشک بالستیک پرتابشونده از هوا: در اصل یک موشک آزمایشی برای شبیهسازی تهدیدات بالستیکی بوده، اما شواهد میدانی نشان میدهد اسرائیل از آن بهصورت عملیاتی برای هدف قرار دادن زیرساختهای استراتژیک استفاده کرده است.
۹. LORA (لورا) – موشک بالستیک کوتاهبرد: موشکی زمینپایه با برد ۴۰۰ کیلومتر که برای هدف قرار دادن اهداف ثابت با دقت بالا (کمتر از ۱۰ متر) طراحی شده است. در آغاز عملیات، اسرائیل از این موشک برای انهدام زیرساختهای کلیدی در غرب ایران استفاده کرد.
۱۰. SPICE-1000/2000 – بمب هدایتشونده گلاید: کیتهای هدایت هوشمند هستند که بمبهای سقوط آزاد را به بمبهای دقیق هدایتشونده با قابلیت قفل روی تصویر هدف تبدیل میکنند. در حمله به تاسیسات حساس ایران از این بمبها استفاده گسترده شد.
۱۱. JDAM – بمب هدایتشونده با GPS:کیتهای ساخت آمریکا هستند که به بمبهای معمولی امکان هدایت دقیق با GPS را میدهند. اسرائیل از انواع مختلف این بمبها برای حمله به اهداف ثابت استفاده کرده است.
۱۲. GBU-39 SDB – بمب کوچک هدایتشونده: بمبهایی کوچک با دقت بالا هستند که بهواسطه اندازه کوچکشان قابلیت حمل همزمان چندین عدد در یک جنگنده را دارند. برای حمله به اهدافی با احتمال تلفات جانبی بالا مناسباند.
۱۳. GBU-28 – بمب سنگرشکن: بمب ۵۰۰۰ پوندی با قابلیت نفوذ تا چندین متر در بتن مسلح و خاک که برای هدف قرار دادن پناهگاههای زیرزمینی بهکار میرود. در حمله به نطنز از این بمبها استفاده شده است.
۱۴. Spike ATGM (اسپایک) – موشک ضد زره هدایتشونده: یک موشک ضد تانک پیشرفته ساخت شرکت Rafael اسرائیل است که قابلیت شلیک و فراموشی (fire-and-forget) دارد. این موشک با استفاده از هدایت تصویری و حرارتی، قادر است اهداف زرهی، خودروهای نظامی و حتی استحکامات سبک را با دقت بالا هدف قرار دهد. در این عملیات از مدلهای دوربرد آن برای نابودی خودروها و ساختمان ها استفاده شده است.
آخرین آمار از تلفات و خسارات انسانی تا این لحظه
از زمان شروع حملات اسرائیل به ایران صدها شهروند نظامی یا غیرنظامی کشته یا زخمی شدند. نظامی یا غیرنظامی بودن شمار قابلتوجهی از قربانیان انسانی مورد اشاره در این گزارش، همچنان در دست بررسی است.
سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد که از آغاز درگیریهای نظامی میان ایران و اسرائیل بیش از ۲۵۰۰ نفر از مجروحان در بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی پذیرش شدهاند. به گفته حسین کرمانپور، از این تعداد، حدود ۱۶۰۰ نفر به صورت سرپایی درمان و نزدیک به ۵۰۰ نفر کماکان در مراکز درمانی بستری هستند. همچنین، طبق آمار اعلامشده، تاکنون ۳۸۰ عمل جراحی تخصصی بر روی مجروحان انجام شده است.
این مقام مسئول در خصوص تعداد کشته شدگان و نظامی بودن یا غیرنظامی بودن آنان اظهار نظری نکرد.
آمار خبرگزاری هرانا که متکی به شبکه داوطلبان و سایر گروههای غیردولتی است، با اندکی تفاوت با توجه به آخرین بروزرسانی های حاصل دریافت اسناد جدید مربوط به تلفات روزهای گذشته و همینطور در نظر گرفتن دو کشته شده نظامی امروز در شهر ابهر استان زنجان به شرح زیر است:
غیرنظامیان:
کشتهشده: ۲۶۳
مجروح: ۳۳۵
نظامیان:
کشتهشده: ۱۶۴
مجروح: ۱۲۶
نامشخص:
کشتهشده: ۲۳۰
مجروح: ۱۵۷۶
کل کشتهشدگان: ۶۵۷
کل مجروحان: ۲۰۳۷
مجموع تلفات انسانی: ۲۶۹۴ نفر
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
الکساندر کورنول، پریسا حافظی و ترور هانیکات / خبرگزاری رویترز
جنگ هوایی اسرائیل و ایران، امروز جمعه ۲۰ ژوئن/۳۰ خرداد، وارد هفته دوم شد و مقامات اروپایی پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، گفت هرگونه تصمیمی در مورد دخالت احتمالی ایالات متحده ظرف دو هفته اتخاذ خواهد شد، به دنبال بازگرداندن تهران به میز مذاکره بودند.
اسرائیل جمعه گذشته حمله به ایران را آغاز کرد و گفت که هدف آن جلوگیری از توسعه سلاحهای هستهای توسط دشمن دیرینه خود است. ایران با حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل تلافی کرد. ایران میگوید برنامه هستهایاش صلحآمیز است.
خبرگزاری «فعالان حقوق بشر» (هرانا) اعلام کرد که حملات هوایی اسرائیل ۶۳۹ نفر را در ایران کشته است. کشتهشدگان شامل مقامات ارشد نظامی و دانشمندان هستهای هستند. اسرائیل گفته است که دستکم ۲۴ غیرنظامی اسرائیلی در حملات موشکی ایران جان خود را از دست دادهاند. رویترز نتوانست به طور مستقل تعداد کشتهشدگان هر دو طرف را تأیید کند.
به گفته مقامات غربی و منطقهای، اسرائیل سایتهای هستهای و قابلیتهای موشکی را هدف قرار داده و به دنبال فروپاشی نظام حکومتی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بوده است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز پنجشنبه گفت: «آیا ما سقوط رژیم را هدف قرار میدهیم؟ این ممکن است یک نتیجه باشد، اما این به مردم ایران بستگی دارد که برای آزادی خود قیام کنند.»
ایران گفته است که سایتهای نظامی و دفاعی در اسرائیل را هدف قرار میدهد، اگرچه به یک بیمارستان و سایر اماکن غیرنظامی نیز حمله کرده است.
اسرائیل روز پنجشنبه ایران را به هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان از طریق استفاده از مهمات خوشهای که بمبهای کوچک را در منطقهای وسیع پخش میکنند، متهم کرد. نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد بلافاصله به درخواست اظهار نظر پاسخ نداد.
قرار است وزرای امور خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان به همراه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز جمعه ۲۰ ژوئن در ژنو با وزیر امور خارجه ایران دیدار کنند تا برای کاهش تنش در این درگیری تلاش کنند.
دیوید لامی، وزیر امور خارجه بریتانیا، پیش از دیدار مشترکشان با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، گفت: «اکنون زمان آن رسیده است که به صحنههای وخیم در خاورمیانه پایان دهیم و از تشدید تنشهای منطقهای که به نفع هیچکس نیست، جلوگیری کنیم.»
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، نیز روز پنجشنبه با لامی دیدار کرد و تماسهای جداگانهای با همتایان خود در استرالیا، فرانسه و ایتالیا، برای بحث در مورد این درگیری داشت.
وزارت امور خارجه ایالات متحده اعلام کرد که روبیو و وزرای امور خارجه یادشده توافق کردند که «ایران هرگز نمیتواند سلاح هستهای تولید یا به دست آورد.»
لامی در شبکه ایکس نیز همین را گفت و افزود که وضعیت در خاورمیانه «همچنان خطرناک است» و «اکنون دریچهای برای دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک در دو هفته آینده وجود دارد.»
کرملین روز پنجشنبه اعلام کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، هر دو اسرائیل را محکوم کردند و توافق کردند که کاهش تنش ضروری است.
نقش ایالات متحده همچنان نامشخص است. منابع میگویند استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در منطقه، از هفته گذشته چندین بار با عراقچی صحبت کرده است.
کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ صبح جمعه در یک جلسه امنیت ملی شرکت خواهد کرد. رئیس جمهور بین تهدید تهران و ترغیب آن به از سرگیری مذاکرات هستهای که به دلیل درگیری به حالت تعلیق درآمده بود، متناوباً صحبت کرده است.
ساختمانی در محوطه موسسه علوم وایزمن در رخووت اسرائیل
حملات موشکی ایران به بئرشبع
سپیده دم امروز، جمعه ۲۰ ژوئن، ارتش اسرائیل هشدار جدیدی مبنی بر حمله موشکی ایران صادر کرد. حداقل یکی از این موشکها به طور مستقیم به بئرشبع، بزرگترین شهر جنوبی اسرائیل که در روزهای اخیر هدف حملات موشکی ایران بوده، برخورد کرد.
این موشک در نزدیکی آپارتمانهای مسکونی، ساختمانهای اداری و تأسیسات صنعتی برخورد کرد و دهانه بزرگی ایجاد کرد و نمای حداقل یک مجتمع آپارتمانی را از جا کند و به چندین مجتمع دیگر آسیب رساند.
شفیر بوتنر، امدادگر، گفت: «ما در کنار یکی از ساختمانها حمله مستقیم داشتیم. خسارت در اینجا بسیار (گسترده) است.»
کان، شبکه تلویزیونی اسرائیل، تصاویری را پخش کرد که نشان میداد خودروهایی در شعلههای آتش فرو رفتهاند، دود غلیظی از آنها بلند شده و پنجرههای شکسته در ساختمانهای آپارتمانی شکسته است.
به گفته بوتنر، حداقل شش نفر در این انفجار جراحات سطحی برداشتهاند و امدادگران هنوز در حال جستجوی آپارتمانها برای یافتن مجروحان هستند.
دیروز پنجشنبه ۱۹ ژوئن، ایران به یک بیمارستان بزرگ در بئرشبع حمله کرد. ایران اعلام کرد که مقر نظامی اسرائیل در نزدیکی بیمارستان را هدف قرار داده است، اما اسرائیل وجود چنین تأسیساتی را در این منطقه تکذیب کرده است.
از سوی دیگر، ارتش اسرائیل نیز اعلام کرد که شبانه در قلب پایتخت ایران به چندین هدف حمله کرده است. ارتش اسرائيل اعلام کرد که این اهداف شامل سایتهای تولید موشک و یک مرکز تحقیق و توسعه سلاحهای هستهای بوده است.
ترامپ همچنان در حال بررسی ورود ایالات متحده به جنگ با بمب “سنگرشکن” است. کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ در دو هفته آینده تصمیم خواهد گرفت که آیا در جنگ شرکت کند یا خیر.
این مهلت ممکن است قطعی نباشد. ترامپ معمولاً از بازه زمانی «دو هفته» برای تصمیمگیری استفاده میکند و در گذشته نیز اجازه داده است که برخی ضربالاجلهای اقتصادی و دیپلماتیک دیگر تمدید شوند.
چالش مستقیم علیه حاکمیت
در حالی که جمهوری اسلامی با یکی از بزرگترین تهدیدات خارجی خود از زمان انقلاب ۱۳۵۷ مواجه است، هرگونه چالش مستقیم علیه حاکمیت ۴۶ ساله آن احتمالاً نیازمند نوعی قیام مردمی خواهد بود.
اما فعالانی که در اعتراضات پیشین نقش داشتند، میگویند حتی با وجود نفرت از نظام، مایل به برانگیختن ناآرامیهای گسترده نیستند، بهویژه زمانی که کشورشان تحت حمله قرار دارد.
آتنا دائمی، فعال برجستهای که شش سال را در زندان گذراند و سپس ایران را ترک کرد، گفت: «چطور انتظار میرود مردم به خیابانها بیایند؟ در چنین شرایط وحشتناکی، مردم تنها به فکر نجات خود، خانوادههایشان، هموطنانشان و حتی حیوانات خانگیشان هستند.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
پریسا حافظی / خبرگزاری رویترز
گروههای پراکنده اپوزیسیون ایران باور دارند که لحظه تعیینکننده آنها نزدیک است، اما فعالانی که در اعتراضات گذشته در ایران نقش داشتهاند، میگویند در شرایطی که کشورشان تحت حمله است، تمایلی به آغاز ناآرامیهای گسترده ندارند، حتی علیه نظامی که از آن متنفرند.
مخالفان تبعیدی جمهوری اسلامی که خود به شدت دچار اختلاف هستند، مردم را به اعتراضات خیابانی فرامیخوانند. در مناطق مرزی، گروههای جداییطلب کرد و بلوچ به نظر میرسد آماده قیام هستند، در حالی که حملات اسرائیل دستگاه امنیتی ایران را تحت فشار قرار داده است.
اگرچه جمهوری اسلامی ضعیفتر از تقریباً هر زمان دیگری پس از انقلاب ۱۳۵۷ به نظر میرسد، اما هر چالش مستقیمی علیه ۴۶ سال حاکمیت آن، احتمالاً نیازمند نوعی قیام مردمی خواهد بود.
اما اینکه آیا چنین قیامی محتمل یا نزدیک است، موضوع بحث است.
رضا پهلوی، پسر شاه فقید که مقیم آمریکاست، این هفته در مصاحبههای رسانهای گفت که میخواهد رهبری یک گذار سیاسی را بر عهده بگیرد و آن را بهترین فرصت برای سرنگونی جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته خواند و افزود: «این لحظه تاریخی ماست».
تحریک تغییر رژیم قطعاً یکی از اهداف جنگ اسرائیل است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، خطاب به ایرانیان گفت: «ما راه را برای رسیدن شما به آزادی نیز هموار میکنیم».
در داخل نظام حاکم در ایران که همواره در سرکوب اعتراضات مردمی مهارت داشته، نشانههایی دیده میشود که حاکی از آمادهباش برای مقابله با ناآرامیهاست.
محمدامین، یکی از اعضای بسیج که اغلب برای مقابله با معترضان بسیج میشود، گفت واحد او در قم برای ریشهکن کردن جاسوسان اسرائیلی و دفاع از جمهوری اسلامی در حالت آمادهباش قرار گرفته است.
با این حال، فعالان میگویند اگرچه حملات اسرائيل سلسله مراتب امنیتی را هدف گرفته که پیش از این اعتراضات را سرکوب کرده، اما برای مردم عادی نیز ترس و اختلال شدیدی ایجاد کرده و خشم توامان نسبت به مقامات ایرانی و اسرائیل را برانگیخته است.
آتنا دائمی، فعال مدنی سرشناس که پیش از ترک ایران شش سال در زندان بود، گفت: «چطور انتظار دارند مردم به خیابانها بریزند؟ در چنین شرایط وحشتناکی، مردم فقط به فکر نجات خود، خانوادهشان، هموطنانشان و حتی حیوانات خانگیشان هستند.»
اعتراضات گسترده
نگرانیهای آتنا دائمی را برجستهترین فعال ایرانی، نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح، نیز در پستی در شبکههای اجتماعی بیان کرد. او در پاسخ به درخواست اسرائیل از مردم برای تخلیه بخشهایی از تهران نوشت: «شهر مرا نابود نکنید.»
دو فعال دیگر که رویترز در ایران با آنها صحبت کرد و از میان صدها هزار نفری بودند که دو سال پیش در اعتراضات گسترده پس از مرگ مهسا امینی، شرکت داشتند، گفتند هنوز برنامهای برای اعتراض ندارند.
یکی از آنها، دانشجوی دانشگاه شیراز که به دلیل ترس از عواقب خواست ناشناس بماند، گفت: «پس از پایان حملات، صدایمان را بلند خواهیم کرد، زیرا این رژیم مسئول جنگ است.»
فعال دیگری که پس از اعتراضات ۲۰۲۲ جایگاه دانشگاهی خود را از دست داده و پنج ماه زندانی شده بود و او نیز خواستار ناشناس ماندن شد، گفت باور دارد که تغییر رژیم در ایران ضروری است، اما اکنون زمان حضور در خیابانها نیست.
او گفت که خود و دوستانش قصد سازماندهی یا پیوستن به تظاهرات را ندارند و از فراخوانهای خارج از کشور برای اعتراض استقبال نمیکنند: «اسرائیل و آن رهبران به اصطلاح اپوزیسیون در خارج فقط به منافع خود فکر میکنند.»
اپوزیسیون خارج از ایران: انشقاق و عدم اطمینان
علاوه بر سلطنتطلبان پهلوی، جناح اصلی اپوزیسیون خارج از ایران، سازمان مجاهدین خلق (MEK یا MKO) است. این گروه که در دهه ۱۳۵۰ یک جناح انقلابی بود، پس از سرنگونی شاه در جنگ قدرت با حکومت خمینی شکست خورد.
بسیاری از ایرانیان هنوز آنها را به دلیل همراهی با عراق در جنگ هشت ساله ۱۳۵۹-۱۳۶۷ نبخشیدهاند، و گروههای حقوق بشری این سازمان را به سوءرفتار در اردوگاههایش و رفتارهای فرقهگونه متهم کردهاند — اتهاماتی که این گروه رد میکند.
مجاهدین نیروی محرک اصلی شورای ملی مقاومت ایران هستند که مانند پهلوی، روابط نزدیکی با برخی سیاستمداران غربی برقرار کرده است. مریم رجوی، رهبر این شورا، در یک نشست این هفته در پاریس، بار دیگر مخالفت خود با بازگشت سلطنت را اعلام کرد و گفت: «نه شاه، نه ملاها».
میزان حمایت داخلی از گروههای اپوزیسیون خارج از ایران نامشخص است. اگرچه برخی ایرانیان نوستالژی دوران پیش از انقلاب را دارند، اما اکثر مردم آنقدر جوان هستند که آن دوره را به خاطر نمیآورند.
در داخل ایران نیز موجهای متوالی اعتراضات ملی حول محورهای متفاوتی شکل گرفته است. در سال ۱۳۸۸، معترضان به خیابانها ریختند زیرا معتقد بودند انتخابات ریاستجمهوری را از آنها دزدیدهاند. در سال ۱۳۹۶، اعتراضات بر کاهش سطح معیشت متمرکز بود و در سال ۱۴۰۱، حقوق زنان محرک اصلی بود.
میرحسین موسوی، نامزد انتخاباتی که معترضان در سال ۱۳۸۸ ادعا کردند تقلب علیه او شده، سالهاست در حبس خانگی به سر میبرد و اکنون ۸۳ سال دارد. سیاست او اصلاح جمهوری اسلامی بود، نه سرنگونی آن — هدفی که بسیاری از معترضان در جنبشهای بعدی دنبال کردند.
برای مخالفان جمهوری اسلامی در داخل ایران، این پرسشهای بیپاسخ — چه زمانی اعتراض کنند، چه برنامهای داشته باشند یا از چه رهبری پیروی کنند — با ادامه حملات هوایی اسرائیل، هر روز فوریتر میشود.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
سامیا نخله، مت اسپتلنیک و معایان لوبل / خبرگزاری رویترز / ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵
کارزار گسترده حملات هوایی اسرائیل، هدفی فراتر از نابودی سانتریفیوژهای هستهای و تواناییهای موشکی ایران دارد. به گفتهی مقامهای اسرائیلی، غربی و منطقهای، این عملیات در پی آن است که بنیانهای حکومت آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، را در هم بشکند و آن را در آستانهی فروپاشی قرار دهد.
منابع مطلع میگویند بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، میخواهد ایران آنقدر تضعیف شود که ناگزیر به پذیرش امتیازهای اساسی در زمینهی کنار گذاشتن دائمی برنامهی غنیسازی هستهای، برنامهی موشکهای بالیستیک، و حمایت از گروههای شبهنظامی در سراسر منطقه شود.
او همچنین خواهان آن است که حکومت خامنهای فلج شود. به گفتهی یکی از مقامات ارشد منطقه، این کارزار با هدف «فرسودهکردن توان رژیم برای اعمال قدرت و حفظ انسجام داخلی» انجام میشود.
حکومت اسلامی ایران با بحرانی موجودیتی مواجه است که از زمان انقلاب ۱۹۷۹ تاکنون سابقه نداشته است — حتی جنگ خونین ایران و عراق در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ نیز چنین تهدید مستقیمی علیه نظام روحانیت محسوب نمیشد. اسرائیل، پیشرفتهترین قدرت نظامی خاورمیانه، اکنون توانایی آن را دارد هر نقطهای از ایران را با پهپادها، جنگندههای پیشرفتهی F-35، عملیات ترور توسط عوامل موساد، و فناوری جنگ سایبری هدف قرار دهد.
در روزهای اخیر، اسرائیل دامنهی اهداف خود را گسترش داده و نهادهای حکومتی مانند پلیس و ساختمان مرکزی تلویزیون دولتی در تهران را نیز هدف گرفته است. به گفتهی چهار منبع دولتی و دیپلماتیک، دولت نتانیاهو دستکم برای دو هفته حملات هوایی سنگین برنامهریزی کرده، هرچند سرعت و مدت این حملات به مدت زمان لازم برای نابودی ذخایر موشکی و توان شلیک ایران بستگی دارد.
دنیس راس، فرستاده پیشین آمریکا در امور خاورمیانه و مشاور چند دولت ایالات متحده، بر این باور است که ایران تحت فشار قرار گرفته و ممکن است پس از آنکه بسیاری از چهرههای کلیدی اطراف خامنهای کشته شدند، زیرساختهای هستهای و موشکی آسیب دید و مقامات امنیتی بلندپایه از میان رفتند، بهتدریج به سمت میز مذاکره حرکت کند.
راس، که اکنون پژوهشگر مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک است، میگوید: «فکر میکنم رژیم احساس آسیبپذیری میکند.» او تأکید دارد که هدف اصلی اسرائیل، فلجکردن برنامههای هستهای و موشکی ایران است، اما اذعان میکند که اگر در نتیجهی این حملات، رژیم سقوط کند، «اسرائیل ناراحت نخواهد شد.»
با وجود لحن تند دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در روزهای اخیر، به گفتهی راس، اگر تهران مسیر معتبری برای دستیابی به توافق ارائه دهد، احتمالاً ترامپ آن را خواهد پذیرفت.
با این حال، از آنجا که ایران در شش دور پیشین مذاکرات هستهای هیچ امتیازی نداده است، واشنگتن پیش از حمایت از آتشبس، به تضمینهای محکم از سوی تهران نیاز دارد که اهداف مورد نظرش، از جمله کنار گذاشتن دائمی غنیسازی، محقق خواهد شد.
راس میگوید: «فکر میکنم هزینهای که ایران باید بپردازد، سنگین خواهد بود.»
برای ایران، یک محاسبهی کلیدی وجود دارد: اینکه اجازه دهد آیتالله ۸۶ ساله خامنهای بدون تحقیر عقبنشینی کند. دو منبع ایرانی میگویند اگر شأن و جایگاه او زیر سؤال برود یا چشمانداز بقا از میان برود، ممکن است راه رویارویی تمامعیار را در پیش بگیرد.
پس از آنکه ترامپ روز سهشنبه در شبکههای اجتماعی خواستار «تسلیم بدون قید و شرط» ایران شد، خامنهای در سخنرانی تلویزیونی وعده داد که هرگونه مداخلهی نظامی آمریکا در ایران با «خسارات جبرانناپذیر» روبهرو خواهد شد.
در روزهای اخیر، نتانیاهو بهصراحت از احتمال تغییر رژیم سخن گفته و به مردم ایران وعده داده است که «روز رهایی در راه است.»
دولتهای منطقه نگران آن هستند که اوضاع از کنترل خارج شود؛ چه به آشوب کشیدهشدن ایران — کشوری با ۹۰ میلیون جمعیت و تنوع قومی که میان خاورمیانه و آسیا قرار دارد — و چه آغاز جنگی که ممکن است به آن سوی مرزها سرایت کند.
انور قرقاش، مشاور رئیسجمهور امارات متحده عربی، میگوید: «شما نمیتوانید با نیروی قهرآمیز، منطقه را بازسازی کنید. ممکن است برخی مشکلات را حل کند، اما مشکلات دیگری خلق خواهد کرد.»
انزوای ایران
کتاب بازی چند دههای ایران — جنگ نیابتی در سایه — پس از حمله گروه اسلامگرای فلسطینی حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و در پی آن، عملیات تهاجمی اسرائیل، فروپاشید. محور مقاومت منطقهای ایران از هم پاشید: حماس در غزه در هم کوبیده شد، حزبالله در لبنان شکست خورد، بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، به دست شورشیان برکنار شد، و نیروهای حوثی در یمن به موضع دفاعی عقب رانده شدند.
روسیه و چین — که متحدان بالقوه تهران به شمار میرفتند — در حاشیه ماندهاند و ایران را در برابر قدرتهای غربی که مصمم به پایاندادن به نفوذ منطقهای و جاهطلبیهای هستهای آن هستند، تنها گذاشتهاند.
الکس وطنخواه، مدیر برنامه ایران در مؤسسه خاورمیانه در واشنگتن دیسی، میگوید: «ایران فقط با اسرائیل روبهرو نیست. با ایالات متحده و قدرتهای اروپایی طرف است.»
اگرچه کشورهای عرب سنی خلیج فارس بهطور علنی حملات اسرائیل را محکوم کردهاند، تحلیلگران میگویند که در خفا، رهبران ریاض و ابوظبی — که از متحدان دیرینه آمریکا هستند — احتمالاً از تضعیف رقیب شیعه خود، که نیروهای نیابتیاش زیرساختهای حیاتی خلیج، از جمله تأسیسات نفتی را هدف قرار دادهاند، استقبال میکنند.
از نظر نظامی، تهران گزینههای اندکی در اختیار دارد. اسرائیل اکنون کنترل کامل آسمان ایران را در دست دارد و بخش اعظم پدافند هوایی ایران را نابود کرده است. باور بر این است که قسمت زیادی از انبار موشکهای بالیستیک ایران در جریان حملات اسرائیل آسیب دیدهاند و از حدود ۴۰۰ موشکی که ایران شلیک کرده، بیشترشان بهوسیله سامانه دفاع هوایی چندلایه اسرائیل منهدم شدهاند.
وطنخواه میپرسد: «وقتی موشکها تمام شود، چه چیزی باقی میماند؟»
با این حال، بهدلیل پراکندگی و تفرقه در میان گروههای اپوزیسیون ایرانی و نبود نشانهای از شکاف درون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی — نیرویی قدرتمند با حدود ۲۵۰ هزار نفر نیرو از جمله بسیجیهای داوطلب — چشمانداز سقوط سریع حاکمیت ایران بسیار ضعیف است.
تا کنون هیچ تظاهرات بزرگی در خیابانهای تهران شکل نگرفته و بسیاری از ایرانیان نسبت به حملات اسرائیل خشمگین هستند. مقامات میگویند بدون تهاجم زمینی یا خیزش داخلی، تغییر رژیم در ایران دور از دسترس است.
روز سهشنبه، ترامپ تهدیدی غیرمستقیم متوجه خامنهای کرد و گفت که دستگاه اطلاعاتی آمریکا از محل اقامت او اطلاع دارد، اما «در حال حاضر» قصدی برای ترور او ندارد.
ترور حسن نصرالله، رهبر حزبالله، توسط اسرائیل در ماه سپتامبر، این گروه لبنانی را دچار آشفتگی کرد، اما مقامهای منطقهای و ناظران هشدار دادهاند که کشتهشدن خامنهای سالخورده، تأثیری مشابه نخواهد داشت.
یکی از منابع منطقهای میگوید: «قدرت واقعی اکنون در دست پسرش، مجتبی، و سپاه پاسداران است که با وجود از دستدادن فرماندهان کلیدی، همچنان بهشدت در ساختار رژیم ریشه دارد. آنها ستون فقرات نظام هستند.»
ترور خامنهای، که برای میلیونها شیعه رهبر مذهبی محسوب میشود، میتواند واکنشی شدید بهدنبال داشته باشد.
جاناتان پانیکوف، معاون پیشین افسر اطلاعات ملی ایالات متحده در امور خاورمیانه در دولت اول ترامپ، میگوید اگر عملیات اسرائیل در نهایت منجر به تغییر رژیم در ایران شود، نتیجهی آن — دستکم در آغاز — ممکن است رویکارآمدن دولتی تندروتر باشد.
پانیکوف، که اکنون در اندیشکده شورای آتلانتیک فعالیت میکند، میگوید: «آنچه احتمالاً پس از یک حکومت دینی در ایران روی کار خواهد آمد، دموکراسی نیست، بلکه چیزی شبیه “سپاهپاسدارانستان” خواهد بود. اسرائیل ممکن است خود را درگیر جنگی بیپایان، دائمی و بسیار شدیدتر بیابد — جنگی که دیگر در سایهها انجام نمیشود.»
اسرائیل به آمریکا نیاز دارد
دنیس راس میگوید که گام بعدی در دست ترامپ است؛ او باید تصمیم بگیرد که آیا بهصورت نظامی مداخله کند تا ایران را به پذیرش خواستهها وادار سازد یا نه.
مقامات اسرائیلی اذعان دارند که برای نابودی کامل ظرفیتهای هستهای ایران — که در مکانهای امن و عمیقاً زیرزمینی مانند سایت مستحکم فردو در نزدیکی تهران پنهان شدهاند — به بمبهای سنگرشکن بسیار بزرگ آمریکا نیاز دارند.
از سوی دیگر، اگر ترامپ آتشبس را در چارچوب توافقی هستهای با ایران اعلام کند، نتانیاهو مخالفتی نخواهد کرد، به شرطی که بتواند بهطور قابل قبول ادعا کند که تهدید ایران علیه اسرائیل بهطور اساسی از میان رفته است.
ترامپ در روزهای اخیر لحن خود را در برابر ایران تندتر کرده و در عین حال، ضمن تهدیدهای تلویحی نظامی، راه را برای مذاکره باز گذاشته است.
او روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت: «هیچکس نمیداند من چه خواهم کرد»، و افزود که مقامهای ایرانی برای مذاکره تماس گرفتهاند. «کمی دیر شده.»
به گفتهی راس، پیام به ایران روشن است: گفتوگوهای جدی را هرچه زودتر آغاز کن، وگرنه با وضعیت نظامیای روبهرو خواهی شد که بسیار بدتر از شرایط کنونی است.
کاخ سفید در پاسخ به درخواست رویترز، به سخنان اخیر ترامپ ارجاع داد و از اظهار نظر بیشتر درباره این گزارش خودداری کرد. در تلاش برای ازسرگیری مذاکرات، وزرای خارجه آلمان، فرانسه و بریتانیا قرار است روز جمعه در ژنو با عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، گفتوگوهای هستهای برگزار کنند.
مارک دوبوویتز، مدیرعامل اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها در واشنگتن، میگوید بر این باور است که ترامپ در نهایت خواهان راهحلی دیپلماتیک است، اما احتمال دارد برای تقویت موضع آمریکا در میز مذاکره، به اسرائیل زمان بیشتری برای ادامه عملیات نظامی بدهد.
دوبوویتز، کارشناس امور ایران که دولت ترامپ در تدوین سیاستهایش با او مشورت کرده، میگوید هدف اصلی اسرائیل به نظر میرسد این است که برنامه هستهای ایران را تا حد امکان سالها عقب بیندازد. در مرکز این هدف، حذف ظرفیت انسانی از طریق ترور دانشمندان هستهای و تسلیحاتی قرار دارد. دوبوویتز میگوید تیم او بین ۱۰ تا ۱۲ نفر دیگر را شناسایی کرده که احتمالاً توسط اسرائیل تحت تعقیب قرار دارند.
در همین حال، احزاب مخالف اسرائیل — و افکار عمومی — از نتانیاهو حمایت کردهاند و به او برای پیشبرد این عملیات دشوار اختیار عمل دادهاند، با وجود آنکه موشکهای ایرانی به خاک اسرائیل اصابت کردهاند. اسرائیل در فاصله ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتری از خاک خود عمل میکند، با نیازهای لجستیکی پیچیده و پرهزینه.
یکی از منابع اسرائیلی میگوید: «این ماجرا یک معادله است؛ چند تا موشک شلیک میکنند، چند تا را ما نابود میکنیم، و چقدر میتوانیم این روند را ادامه دهیم.»
حملات اسرائیل تاکنون شماری از اعضای کلیدی «گروه تسلیحاتی» را کشته است — افرادی که اسرائیل ادعا میکند وظیفه تبدیل اورانیوم غنیشده به سلاح واقعی را بر عهده داشتند — و توانایی ایران در تولید موشکهای دوربرد را تضعیف کرده است.
رهبران اسرائیل استدلال میکنند که این شرایط، زمینه را برای توافقی میان آمریکا و ایران فراهم میکند که خطوط قرمز اسرائیل را نیز در بر گیرد.
یولی ادلشتاین، رئیس کمیته امور خارجی و دفاعی کنست (پارلمان اسرائیل) و از چهرههای برجسته حزب حاکم لیکود، به رویترز گفت اگر واشنگتن و قدرتهای کلیدی اروپایی بهصورت دیپلماتیک وارد عمل شوند، فشار بیاورند، و نقشه راه روشنی ترسیم کنند، «میتوانند از پیشرفت تحولات غیرضروری در این جنگ جلوگیری کنند.»
خلأ خطرناک
اگر درگیری تشدید شود، مقامات منطقهای نگراناند که سقوط حکومت خامنهای نه به دموکراسی، بلکه به فروپاشی و حتی بدتر از آن — جنگ داخلی — منجر شود؛ جنگی که توسط اقلیتهای به حاشیهراندهشده ایران، از جمله عربها، کردها، آذریها، بهاییها، بلوچها و مسیحیان، شعلهور شود و در خلأ قدرتی خطرناک بروز کند.
یکی از منابع کشورهای خلیج هشدار داد: «و هیچکس برای آن آماده نیست.»
وزارت خارجه امارات در پاسخ به پرسش رویترز، به بیانیههای پیشین خود در محکومیت حملات اسرائیل به ایران اشاره کرد. دفاتر رسانهای دولتهای عربستان سعودی و قطر به درخواست برای اظهار نظر پاسخی ندادند.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، نیز در نشست رهبران گروه هفت در این هفته هشدار مشابهی داد و گفت تغییر اجباری رژیم در ایران به هرجومرج منجر خواهد شد. او به شکستهای حمله تحت رهبری آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و مداخله ناتو در لیبی در سال ۲۰۱۱ به عنوان نمونههای عبرتآموز اشاره کرد.
وطنخواه از مؤسسه خاورمیانه هشدار داد که پیامدهای فروپاشی حکومت در تهران، محدود به مرزهای ایران نخواهد بود.
او افزود: «ایران بیثبات میتواند از آذربایجان تا پاکستان را دچار ناآرامی کند. فروپاشی آن در سراسر منطقه طنینانداز خواهد شد، کشورهای شکننده را بیثبات خواهد کرد و منازعات خاموش را دوباره شعلهور میسازد.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
نیل مکفارکوهار و رهام مرشد / نیویورک تایمز / ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵
سوریه با اعلام روز پنجشنبه مبنی بر تکمیل اولین انتقال الکترونیکی خود با یک بانک غربی در ۱۴ سال گذشته، گامی کوچک اما مهم در جهت پیوستن مجدد به سیستم بانکی بینالمللی برداشت.
این انتقال، که اوایل این هفته به یک بانک اروپایی انجام شد، نشانهای از این بود که علیرغم تشدید تنشها در خاورمیانه، چند جوانه سبز در تلاش برای احیای حیات اقتصادی در سوریه پس از جنگ داخلی ویرانگر آن در حال ظهور است.
عبدالقادر حصریه، رئیس بانک مرکزی سوریه، روز پنجشنبه در بیانیهای با تأیید این تراکنش گفت: “این گام نشان دهنده پیشرفت تدریجی در جهت ادغام مجدد سیستم مالی سوریه در کانالهای مالی جهانی است.”
به طور نمادین، فعالسازی مجدد سیستم سوئیفت، مخفف شبکه جهانی برای انتقال الکترونیکی بین بانکها، یکی از اولین گامهای محکمی بود که نشان میداد سوریه در حال گذر از یک دوره طولانی انزوا از جامعه مالی بینالمللی است.
بانکهای سوریه از طریق تحریمهایی که اندکی پس از آغاز سرکوب طولانی و وحشیانه معترضان طرفدار دموکراسی سوریه توسط رژیم اسد در سال ۲۰۱۱ اعمال شد، از سیستم بینالمللی جدا شدند، که منجر به جنگ داخلی ۱۳ ساله شد. دولت بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در ماه دسامبر، هنگامی که شورشیان دمشق، پایتخت را تصرف کردند، سرنگون شد.
جاسم اجاکا، یک کارشناس اقتصادی لبنانی، گفت: «این تراکنش آغاز دوران جدیدی برای سوریه است. این اولین سفارش سوئیفت نماد پایان تحریمها و بازگشت سوریه به زیر چتر جامعه بینالمللی است.»
تا به حال، هر مدیر اجرایی خارجی که میخواست در سوریه سرمایهگذاری کند یا حتی به کارمندان محلی حقوق بدهد، باید انبوهی از پول نقد را با خود حمل میکرد. سوریها مجبورند برای اقلام روزمره مانند نان از کیسههای پلاستیکی پر از اسکناس استفاده کنند، زیرا پول رایج سوریه تقریباً بیارزش است.
تحلیلگران خاطرنشان کردند که هنوز گامهای زیادی در زمینه بازسازی سیستم بانکی وجود دارد، سیستمی که در طول دههها در دست دولت بود، زمانی که سوریه یک اقتصاد سوسیالیستی با برنامهریزی مرکزی بود. بانکهای غربی خواستار تغییرات متعددی از جمله مقرراتی برای مبارزه با پولشویی و مقابله با تأمین مالی تروریسم هستند.
آقای حصریه در جلسهای که روز چهارشنبه با بانکداران آمریکایی در زومیت داشت، قول داد که چنین گامهایی را اجرا کند. او در بیانیه روز پنجشنبه خود گفت، با باز شدن مسیرهای تبادل مالی بینالمللی، دسترسی به بانکهای آمریکایی مرحله بعدی است. آقای حصریه گفت با توجه به اینکه اکنون نقل و انتقالات الکترونیکی در دسترس است، این بدان معناست که برای اولین بار از زمان جنگ، بانکهای سوریه میتوانند از حسابهای خارجی که دیگر تحت تأثیر تحریمها قرار نمیگیرند، سود کسب کنند.
تصمیم بانکهای آمریکایی برای شروع تبادلات با شبکه بانکی سوریه، هدفی کلیدی برای تقویت بازسازی و توسعه محسوب میشود.
رئیس جمهور ترامپ ماه گذشته به طور موقت برخی از تحریمها علیه سوریه را حداقل برای شش ماه لغو کرد. گذشته از لغو تحریمها، رهبران تجاری که سرمایهگذاری در سوریه را مد نظر دارند، به دنبال محیطی دوستانهتر برای تجارت نیز هستند، به ویژه در مورد مسائلی مانند بازگرداندن سود یا دادگاههای مستقل.
جنگ بین اسرائیل و ایران نیز تأثیر منفی بر فضای سرمایهگذاری به طور کلی در منطقه داشته است. اگرچه سوریه از درگیریها خارج شده است، اما برخی از بقایای موشکهای سرنگون شده ایرانی بر روی این کشور افتاده است. اکثر خطوط هوایی بینالمللی پروازهای خود را به دمشق لغو کردهاند یا آنها را به شهر شمالی حلب منتقل کردهاند.
با این حال، ایمن عبدالنور، سیاستمدار مخالف سوری، در مورد اولین انتقال الکترونیکی جدید گفت: “با این حال، اولین انتقال الکترونیکی “بزرگ بود، زیرا این بدان معناست که بانکها شروع به اعتماد به سیستم بانکی سوریه کردهاند.” “ما میخواهیم همه بانکهای اروپایی به آن بپیوندند و به زودی امیدواریم بانکهای آمریکایی نیز به آن بپیوندند زیرا این بزرگترین بخش در جهان است.”
آقای عبدالنور گفت: اولین تراکنش شامل یک بانک ایتالیایی بود زیرا بسیاری از مشاغل ایتالیایی اخیراً در سوریه بودهاند و در حالی که سوریها کار دلهرهآور بازسازی را آغاز میکنند، نیاز گسترده به مصالح ساختمانی مانند کاشی را بررسی میکنند.
طبق آمار سازمان ملل متحد، بیش از یک سوم کل موجودی مسکن سوریه یا آسیب دیده یا نابود شده است و تخمین زده میشود که هزینههای بازسازی از ۲۵۰ میلیارد دلار شروع شود.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
سه دیپلمات به خبرگزاری رویترز گفتند، فرستاده ویژه آمریکا، استیو ویتکاف، و وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، از زمان آغاز حملات اسرائیل به ایران در هفته گذشته، چندین بار تلفنی گفتوگو کردهاند تا راهحلی دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران پیدا کنند.
به گفته این دیپلماتها که به دلیل حساسیت موضوع نخواستند نامشان فاش شود، عراقچی اظهار داشت که تهران تا زمانی که اسرائیل حملات خود را که از ۱۳ ژوئن آغاز شده است، متوقف نکند، به مذاکرات بازنخواهد گشت.
آنها افزودند که این گفتوگوها شامل بحث کوتاهی درباره پیشنهادی از سوی آمریکا بود که اواخر ماه مه به ایران ارائه شده و هدف آن ایجاد کنسرسیومی منطقهای برای غنیسازی اورانیوم در خارج از ایران است؛ پیشنهادی که تهران تاکنون آن را رد کرده است.
مقامات آمریکایی و ایرانی بلافاصله به درخواست رویترز برای اظهارنظر در این باره پاسخ ندادند.
گفتوگوهای تلفنی این هفته، مهمترین مذاکرات مستقیم از زمان آغاز مذاکرات دو طرف در ماه آوریل بوده است. در آن زمان، در عمان و ایتالیا، این دو نفر پس از برگزاری مذاکرات غیرمستقیم، بهصورت گذرا با یکدیگر گفتوگو کرده بودند.
یک دیپلمات منطقهای نزدیک به تهران به رویترز گفت که عراقچی به ویتکاف اعلام کرده است که تهران «میتواند در موضوع هستهای انعطاف نشان دهد»، اگر واشنگتن اسرائیل را برای پایان دادن به جنگ تحت فشار قرار دهد.
یک دیپلمات اروپایی اظهار داشت: «عراقچی به ویتکاف گفت که ایران آماده بازگشت به مذاکرات هستهای است، اما اگر اسرائیل به حملات خود ادامه دهد، این امکان وجود ندارد.»
به جز دیدارهای کوتاه پس از پنج دور مذاکره غیرمستقیم از ماه آوریل برای بحث درباره مناقشه هستهای چنددههای ایران، عراقچی و ویتکاف پیشتر تماس مستقیمی نداشتند.
دیپلمات منطقهای دیگری به رویترز گفت: «تماس اولیه توسط واشنگتن آغاز شد و همچنین پیشنهاد جدیدی برای رفع بنبست بر سر خطوط قرمز متضاد ارائه داد.»
غنیسازی اورانیوم
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از تهران میخواهد غنیسازی اورانیوم در خاک خود را متوقف کند، اما علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفت که حق غنیسازی تهران غیرقابل مذاکره است.
ترامپ درباره اینکه آیا به نیروهای آمریکایی دستور خواهد داد به حملات اسرائیل بپیوندند که به گفته اسراییل هدفش نابودی برنامه هستهای و توان موشکی ایران است، محتاطانه عمل کرده است. او دو روز پیش روزنهای برای ازسرگیری دیپلماسی نشان داد و گفت که مقامات ایرانی میخواهند برای دیدار به واشنگتن بیایند.
ترامپ اوایل این هفته پیشنهاد رئیسجمهور فرانسه، امانوئل ماکرون، را رد کرد. ماکرون گفته بود که ترامپ در نشست سران گروه هفت در کانادا به رهبران این گروه اعلام کرده بود که آمریکا پیشنهادی برای برقراری آتشبس و سپس آغاز گفتوگوهای گستردهتر ارائه کرده است.
بریتانیا، فرانسه و آلمان، که به عنوان گروه E3 شناخته میشوند و از امضاکنندگان توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میان قدرتهای جهانی و ایران هستند، روز یکشنبه تماسی در سطح بی با عراقچی داشتند. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اسماعیل بقایی، و یک مقام اتحادیه اروپا اعلام کردند که این سه کشور و اتحادیه اروپا قرار است روز جمعه در ژنو با عراقچی دیدار کنند.
به گفته سه دیپلمات، اوایل این هفته، روبیو و عراقچی در گفتوگوهای جداگانه به اروپاییها درباره ابتکار دیپلماتیک ممکن اطلاع دادند.
یک دیپلمات ارشد اروپایی اظهار داشت که در نشست گروه هفت مشخص شد که ترامپ خواستار پایان سریع عملیاتها بود و مایل بود ایرانیها با او گفتوگو کنند، اما به صراحت اعلام کرد که اگر آنها بخواهند جنگ پایان یابد، باید خواستههای او را بپذیرند.
با توجه به حملات اسرائیل و لفاظیهای ترامپ، دیپلماتها گفتند که ایران در موقعیتی نیست که بتواند مذاکرات علنی با آمریکا برگزار کند، اما دیدار با اروپاییها به عنوان واسطهای برای پیشبرد دیپلماسی برای تهران واقعبینانهتر به نظر میرسد.
پریسا حافظی و جان آیریش / خبرگزاری رویترز
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
باراک راوید، مارک کاپوتو / اکسیوس
مشاوران ترامپ میگویند این روزها یک سوال کلیدی ذهن رئیسجمهور ترامپ را مشغول کرده است: اگر ایالات متحده به جنگ اسرائیل بپیوندد و بمبهای عظیم سنگرشکن خود را پرتاب کند، آیا واقعاً مستحکمترین تأسیسات هستهای ایران (فردو) را نابود خواهد کرد؟
چرا این موضوع مهم است: تردیدهای ترامپ در روز چهارشنبه در مورد قطعیت موفقیت، یکی از دلایلی است که او هنوز در مورد اقدام به حمله تردید داشت.
مقامات آمریکایی میگویند ترامپ میخواهد مطمئن شود که چنین حملهای واقعاً مورد نیاز است، ایالات متحده را به یک جنگ طولانی مدت در خاورمیانه نمیکشاند ـــ و مهمتر از همه، واقعاً به هدف نابودی برنامه هستهای ایران دست مییابد.
یک مقام آمریکایی گفت: “ما آماده حمله به ایران خواهیم بود. ما هنوز متقاعد نشدهایم که وجود ما ضروری است. و میخواهیم غیرضروری باشیم. فکر میکنم رئیسجمهور هنوز متقاعد نشده که وجود ما ضروری است.”
اگر ترامپ وارد جنگ شود، تقریباً مطمئناً سایت غنیسازی اورانیوم فردو را که در کوهی در جنوب تهران ساخته شده است، نابود خواهد کرد.
این سایت در صدر فهرست اهداف اسرائیل قرار دارد. اما اسرائیل فاقد بمبهای سنگرشکن ۳۰ هزار پوندی مورد نیاز برای نابودی آن از هوا و همچنین هواپیمای بمبافکن B-2 برای حمل آنها است. ایالات متحده هر دو را در برد پروازی ایران در اختیار دارد.
اگر فردو از جنگ جان سالم به در ببرد
مقامات اسرائیلی نگرانند که اگر فردو از جنگ جان سالم به در ببرد، برنامه هستهای ایران نیز از این مخمصه جان سالم به در خواهد برد.
ترامپ روز چهارشنبه در پاسخ به این سوال که آیا تخریب فردو را ضروری میداند، گفت: “ما تنها کسانی هستیم که توانایی انجام این کار را داریم، اما این بدان معنا نیست که من این کار را خواهم کرد.” “همه در این مورد از من سوال کردهاند، اما من تصمیمی نگرفتهام.”
پشت صحنه: یک مقام آمریکایی گفت که ترامپ به طور خاص از مشاوران نظامی خود پرسیده است که آیا بمب عظیم سنگرشکن (MOP)، فردو را نابود خواهد کرد یا خیر.
به گفته این مقام آمریکایی، مقامات پنتاگون به ترامپ گفتند که مطمئن هستند که این اتفاق خواهد افتاد. اما مشخص نیست که ترامپ کاملاً متقاعد شده باشد.
مقامات فعلی و سابق آمریکایی میگویند که بمبهای سنگرشکن هرگز در میدان نبرد استفاده نشدهاند، اگرچه در طول توسعه چندین آزمایش را پشت سر گذاشتهاند.
یکی دیگر از مقامات ارشد آمریکایی گفت: “بمب سنگرشکن کار خواهد کرد. این مسئله مربوط به تواناییها نیست. ما توانایی آن را داریم. اما یک طرح کامل (برای حمله احتمالی) وجود دارد. این فقط پرتاب یک بمب سنگرشکن و اعلام پیروزی نیست.”
این مقام گفت: «پایان بازی برای ما ساده است: بدون سلاح هستهای.» «ممکن است برای اسرائیلیها متفاوت باشد. و اگر منطقی باشد، ما حاضریم به آنجا برویم و یک حمله دقیق انجام دهیم ـــ شاید، در صورت لزوم» و اگر رئیس جمهور آن را «منطقی و مؤثر» بداند.
مقامات اسرائیلی معتقدند که ترامپ به نفع حمله ایالات متحده تصمیم خواهد گرفت، اما ادعا میکنند که حتی اگر مجبور شوند به تنهایی این کار را انجام دهند، میتوانند آسیب قابل توجهی به تأسیسات فردو وارد کنند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، و یِشیل لیتر، سفیر اسرائیل در واشنگتن، در مصاحبههای اخیر خود اشاره کردند که نیروهای دفاعی اسرائیل گزینههایی فراتر از حملات هوایی دارند.
گزینه حمله کماندویی
یکی از این گزینهها میتواند یک حمله کماندویی پرخطر باشد. نیروهای ویژه اسرائیل سپتامبر گذشته چنین عملیاتی را، البته در مقیاسی کوچکتر، انجام دادند، زمانی که یک کارخانه موشک زیرزمینی در سوریه را با کارگذاری مواد منفجره و انفجار آن نابود کردند.
اکنون که اسرائیل کنترل کامل حریم هوایی ایران را در دست دارد و ضربه سنگینی به ارتش ایران وارد کرده است، به نظر میرسد این گزینه نسبت به حالت عادی، کمتر افراطی باشد.
یک مقام آمریکایی گفت که اسرائیلیها به دولت ترامپ گفتهاند که اگرچه ممکن است نتوانند با بمب به عمق کافی در کوه برسند، اما ممکن است “این کار را با انسان انجام دهند.”
دو مقام آمریکایی و یک منبع آگاه گفتند که در روزهای اخیر، در حالی که ترامپ در حال بررسی این موضوع بوده است که آیا به جنگ بپیوندد یا خیر، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه او، به طور مستقیم با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در ارتباط بوده است.
یک مقام آمریکایی گفت: «ما همچنان این را مطرح میکنیم: بیایید صحبت کنیم. بیایید صحبت کنیم، میدانید، چون امید جاودانه است. بعضی روزها استیو [ویتکاف] میگوید: «با من تماس گرفته شد. آنها علاقهمند به صحبت هستند. و بعضی روزهای دیگر، میگوید: «با من تماس نگرفتند.» بنابراین ما ذرهای از این موضوع دست نمیکشیم.»
یک منبع آگاه از اوضاع گفت: روز جمعه، وزرای امور خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا به همراه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ژنو با عراقچی دیدار خواهند کرد.
یک مقام اروپایی گفت که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه با مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، تلفنی صحبت کرد و او را از دیدار برنامهریزی شده با همتای ایرانیاش مطلع کرد.
حفظ ابهام؛ تاکتیک حکمرانی ترامپ
ترامپ روز چهارشنبه جلسه دیگری در اتاق وضعیت با تیم ارشد امنیت ملی خود در مورد جنگ بین اسرائیل و ایران برگزار کرد.
یک مقام آمریکایی گفت: «صبر رئیسجمهور هر دقیقه که میگذرد، رو به پایان است. زمان برای ایران واقعاً در حال گذر است و همه گزینهها روی میز است.»
ترامپ پیش از این جلسه در گفتگو با خبرنگاران گفت که هنوز در مورد حمله به ایران تصمیم نگرفته و تأکید کرد که در را به روی یک راهحل دیپلماتیک نبسته است.
نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد روز چهارشنبه در توییتی نوشت که تهران «تحت فشار مذاکره نخواهد کرد»، بهویژه با «یک جنگطلب که مدتهاست به اهمیت خود چسبیده است»، که اشارهای آشکار به نتانیاهو بود. اما نشانههای دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد ایرانیها مایل به گفتگو هستند.
مقامات آمریکایی گفتند که ترامپ معتقد است حفظ ابهام در مورد تصمیماتش، فشار بیشتری را بر ایران وارد میکند.
رئیسجمهور روز چهارشنبه گفت: «من ایدههایی دارم. اما دوست دارم در آخرین لحظه تصمیم بگیرم.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
مؤسسه «زنان نوبل» روز پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ با انتشار بیانیهای خواستار آتشبس فوری میان اسرائیل و جمهوری اسلامی شد. در این بیانیه، این جنگ «ناقض قوانین بینالمللی» توصیف شده و نسبت به «رنج گسترده انسانی» و «خطر گسترش یک درگیری منطقهای و جهانی» هشدار داده شده است.
در متن بیانیه آمده است:
«غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان، در حال کشتهشدن هستند. ما، زنان برنده جایزه صلح نوبل، در کنار صلح، عدالت و پرهیز از خشونت ایستادهایم. از همه طرفها — و جامعه بینالمللی — میخواهیم که فوراً اقدام کنند: جنگ را متوقف کنید و گفتوگو را جایگزین ویرانی کنید.»
زنان نوبلیست در ادامه تأکید کردهاند:
«ما پژواک صدای شجاعانه مردم منطقهای هستیم که میگویند: نه به جنگ.»
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۳، نیز از داخل ایران پیامی را به این بیانیه افزوده است:
«جنگ نباید آینده ما را رقم بزند. من برای مردم ایران، منطقه و جهان خواستار صلح هستم.»
در این بیانیه، با اشاره به تبعات انسانی جنگ آمده است:
«بالاترین بهای جنگ را مردم غیرنظامی میپردازند — جانهایی که از دست میرود، خانههایی که ویران میشود، خانوادههایی که آواره میشوند. در ایران، مردم با فشار اقتصادی فزاینده و ترسی دائمی روبهرو هستند.»
نگرانی ویژهای نیز نسبت به وضعیت زنان مدافع حقوق بشر ابراز شده است:
«ما عمیقاً نگران وضعیت همه غیرنظامیان هستیم، از جمله زنان مدافع حقوق بشر و خواهرمان، نرگس محمدی. شجاعت زنان ایران الهامبخش است.»
در پایان، زنان برنده جایزه صلح نوبل، خواستار بلند کردن صدایی واحد و صریح برای پایان جنگ شدند:
«بیایید صدای خود را بلند و بدون ابهام برای پایان فوری این جنگ، پایان همه اشکال خشونت، و تعهدی دوباره به صلح، حقوق و آزادیها بلند کنیم.
آتشبس فوری.
نه به جنگ.
۱۹ ژوئن ۲۰۲۵ / ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
گفتوگوی نرگس محمدی با بیبیسی جهانی:
سوال خبرنگار بیبیسی: در حال حاضر اوضاع اینطور است؛اسرائیلیها در حال بمباران تهران هستند.
پاسخ: من از تهران خارج شدهام. چند روز بعد از حملات اسرائیل، مجبور شدم این شهر را ترک کنم
سوال: درست است. پس الان از کجا با من صحبت میکنید؟
پاسخ: الان در اطراف تهران هستم، در شهری دیگر. اما خودم آنچه در تهران رخ داد را با چشم دیدم.
سوال: خب برایمان تعریف کن، چطور بود؟
پاسخ: من شاهد حملات وحشتناکی بودم. زیرساختها را میزنند، بسیاری از غیرنظامیان کشته شدهاند. صدای وحشتناک پهپادها و انفجارهابالای سر… از بدترین و ترسناکترین تجربههایی بود که ما داشتیم.میخواهم یکی از دوستانم را توصیف کنم که فقط دو روز پیش، وقتی انبار نفتیای در تهران به نام شهران را زدند و همهچیز شعلهور شد…او مجبور شد با همان لباسهایی که بر تن داشت، خانهاش را ترک کند و این واقعاً یک فاجعه است.
سوال: چه زمانی تصمیم به فرار گرفتید؟
پاسخ: چهار روز در تهران بودم. دیروز، در روز پنجم، خارج شدم. اما قلبم هنوز در تهران است و آرزوی بازگشت دارم.
سوال: شنیدهایم که صفهای طولانی برای خروج از تهران شکل گرفته بود. خروج برای شما دشوار بود؟
پاسخ: مسافتی که دو ساعت زمان میبرد، برای ما ۱۲ ساعت طول کشید.
سوال: عجب. نرگس، اجازه بده بپرسم حالتان چطور است؟ چون شما فقط چند ماه پیش، دسامبر گذشته، از زندان آزاد شدید و وضعیت جسمیتان هم خوب نبود. با توجه به همه این فشارها، الان چطورید؟
پاسخ: من دو تومور داشتم؛ یکی در سینه و یکی در پا. موفق شدیم تومور پا را جراحی کنیم. اما وقتی قرار بود تومور سینه را عمل کنیم، همه این اتفاقات افتاد. حالا نمیدانیم که چه زمانی دوباره امکان عمل فراهم خواهد شد.
سوال: بسیار متأسفم که این را میشنوم. با این حال، با وجود تمام فشارها و شرایط سخت، زمانی پیدا کردید و متنی نوشتید که در روزنامه فرانسوی لوموند منتشر شده؛ در آن خواستار پایان حملات نظامی اسرائیل و همچنین توقف غنیسازی اورانیوم از سوی جمهوری اسلامی ایران شدهاید.چرا چنین درخواستی کردید؟
پاسخ: من ده سال از زندگیام را فقط بهخاطر دفاع از حقوق بشر و صلح در زندان گذراندهام. حالا ما در تقاطع جنگها هستیم. جنگ تمامعیار میان اسرائیل و جمهوری اسلامی و جنگ جمهوری اسلامی با مردم سرزمین ایران. من به عنوان یک ایرانی که همیشه از حقوق بشر و صلح دفاع کردهام، اکنون در یک نقطهی عطف بزرگ قرار دارم. نقطهای در تقاطع بین جنگها. من عمیقاً باور دارم که دموکراسی، حقوق بشر و آزادی از مسیر خشونت و جنگ حاصل نمیشوند. بنابراین، بهعنوان کسی که طرفدار دموکراسی است، باید خواستار توقف این جنگ از سوی اسرائیل باشم. جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل باید به آتشبس برسند. این جنگ باید متوقف شود. من این جنگ را با شدیدترین لحن ممکن محکوم میکنم.
سوال: شما این جنگ را «تهدیدی جدی برای بنیانهای تمدن بشری» خواندهاید. چرا از چنین ادبیات تندی استفاده میکنید؟
پاسخ: خاورمیانه اکنون در آتش و خون غرق است. در کجای خاورمیانه میتوان نشانهای از امید به صلح دید؟ سیاستمدارانی مانند علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، این خشونتها را رقم زدهاند، چون وعده میدهند که میتوان از طریق جنگ و کشتار و خشونت آیندهی بهتری ساخت. اما این امکانپذیر نیست. تصور کنید؛ در ایران یک حکومت زنستیز و دینی حاکم است با علی خامنهای در رأس، که ما را به جهنم برده در حالی که وعدهی بهشت میداد. هم زمان نتانیاهو نیز ما را به جهنم میبرد، در حالی که وعدهی آزادی و دموکراسی میدهد.
سوال: نرگس، شما بهطور خاص خواستار توقف غنیسازی اورانیوم از سوی دولت ایران شدهاید. فکر میکنم بسیاری از ایرانیها، البته شما بهتر از من میدانید، اما بسیاری از مردم میگویند این مسئله به خود ما مربوط است. چرا باید غنیسازی متوقف شود؟ چون اسرائیل یا آمریکا میخواهند؟
پاسخ: ما باید به شرایطمان توجه کنیم؛ ما تحت حکومت یک دیکتاتوری مذهبی هستیم که به خواست مردم احترام نمیگذارد. من همیشه گفتهام این حکومت دروغگو و فریبکار است .بارها گفتهام این حکومت ناتوان و غیرقابل اصلاح است. بنابراین، علیرغم آنچه رژیم میگوید، مردم ایران هیچ بهرهای از برنامهی غنیسازی اورانیوم نبردهاند. این برنامه نه منبع جدید انرژی برای ما فراهم کرده، نه مشکلی را حل کرده است.
ما روزانه ساعتها قطعی برق داریم. گفتند برای تحقیقات پزشکی و درمانی نیاز به غنیسازی داریم، اما هیچگاه چنین چیزی محقق نشد. پس این برنامهی هستهای هیچ سودی برای مردم ایران نداشته است. در عوض، این برنامه منبع دشمنیهای بینالمللی شده. بنابراین باید بگویم که برنامهی هستهای جمهوری اسلامی پروژهای متعلق به حکومت است، نه مردم. و عملاً مردم را به گروگان گرفتهاند.
سوال: نگران نیستید که اگر این حکومت به شکلی آشفته فرو بپاشد، آنچه در پی میآید بهجای دموکراسی، درگیریهای بیشتری باشد؟ شاید حتی جنگ داخلی یا حاکم شدن جریانهایی افراطیتر؟
پاسخ: چیزی که من به آن یقین دارم این است که جنگ هرگز دموکراسی، حقوق بشر و آزادی به ارمغان نمیآورد. این را با اطمینان میگویم.
سوال: شما همیشه بهشدت از حکومت ایران انتقاد کردهاید و بیپروا صحبت کردهاید. آیا نگران نیستید که چنین سخنانی باعث بازداشت دوبارهی شما شود؟
پاسخ: ممکن است، اما نگران نیستم.
سوال: چرا نگران نیستید؟
پاسخ: این مبارزهای است که ما خود آن را انتخاب کردهایم. مبارزهای که بهای سنگینی برای آن پرداختهایم، و باید آن را تا پایان ادامه دهیم.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
پاتریک کینگزلی، آدام راسگون، رونن برگمن، ناتان اودنهایمر و جولیان ای. بارنز
نیویورک تایمز / ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵
علاوه بر احتمال دخالت تعیینکننده آمریکا که میتواند سرنوشت برنامه هستهای ایران را رقم بزند، دو عامل دیگر مدت زمان جنگ ایران و اسرائیل را تعیین خواهند کرد: ذخیره رهگیرهای موشکی اسرائیل و موجودی موشکهای دوربرد ایران.
از زمانی که ایران هفته گذشته در پاسخ به حملات اسرائیل اقدام به تلافی کرد، سامانه پدافند هوایی پیشرفته اسرائیل موفق شده است اکثر موشکهای بالستیک ایرانی را رهگیری کند و به نیروی هوایی اسرائیل زمان بیشتری برای حمله به ایران بدون متحمل شدن تلفات عمده در خاک خود بدهد.
اکنون با طولانی شدن جنگ، اسرائیل رهگیرهای خود را سریعتر از توان تولیدش شلیک میکند. به گفته هشت مقام فعلی و سابق، این موضوع باعث نگرانی در میان مقامات امنیتی اسرائیل شده که آیا ذخایر موشکهای پدافندی کشور پیش از اتمام زرادخانه موشکی ایران کاهش خواهد یافت یا نه.
ارتش اسرائیل ناگزیر شده در مصرف رهگیرها صرفهجویی کند و اولویت بیشتری به دفاع از مناطق پرجمعیت و زیرساختهای راهبردی بدهد. اکثر مقامات به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند تا آزادانهتر اظهارنظر کنند.
ژنرال ران کوخاو، فرمانده سابق پدافند هوایی اسرائیل، میگوید: «رهگیرها دانه برنج نیستند. تعداد آنها محدود است.» او افزود: «اگر موشکی قرار باشد به پالایشگاههای حیفا اصابت کند، واضح است که رهگیری آن مهمتر از موشکی است که به صحرای نگب میخورد. صرفهجویی در مصرف رهگیرها یک چالش است. میتوانیم از پساش بربیاییم، اما چالش است.»
ارتش اسرائیل در پاسخ به سؤالی درباره محدودیت ذخایر رهگیرها، در بیانیهای کوتاه اعلام کرد: «برای مقابله با هر سناریویی آماده است و به صورت دفاعی و تهاجمی برای رفع تهدیدات علیه شهروندان اسرائیلی عمل میکند.»
در آغاز جنگ، برخی مقامات اسرائیلی تخمین زدند که ایران حدود ۲۰۰۰ موشک بالستیک در اختیار دارد. به گفته مقامات اسرائیلی، بین یکسوم تا نیمی از این موشکها یا شلیک شدهاند یا به دلیل حملات اسرائیل به انبارهایشان از بین رفتهاند. ایران اکنون در هر حمله تعداد کمتری موشک شلیک میکند، شاید به این دلیل که نگران تمام شدن مهماتش است. نمایندگی ایران در سازمان ملل پاسخی به درخواست اظهارنظر نداده است.
در همین حال، اسرائیل نیز به سرعت در حال مصرف رهگیرهای خود است. تا صبح چهارشنبه، ایران حدود ۴۰۰ موشک شلیک کرده بود که تقریباً ۴۰ فروند از آنها از سامانه پدافندی اسرائیل عبور کرده و به مناطق مسکونی اصابت کردند. ۳۶۰ موشک دیگر یا رهگیری شدند یا تا سقوط در مناطق خالی یا دریا تحت نظارت قرار گرفتند. برخی موشکهای ایرانی ممکن است بیش از یک بار هدف قرار گرفته باشند و تعداد دقیق رهگیرهای مصرفشده مشخص نیست.
هیچ مقام اسرائیلی حاضر نشد تعداد رهگیرهای باقیمانده را اعلام کند؛ افشای این موضوع میتواند به ایران برتری نظامی بدهد.
پاسخ به این سؤال بر توان اسرائیل برای ادامه یک جنگ فرسایشی بلندمدت تأثیرگذار است. ماهیت جنگ تا حدی به این بستگی دارد که آیا رئیسجمهور ترامپ تصمیم میگیرد به اسرائیل در حمله به سایت غنیسازی هستهای فردو در شمال ایران بپیوندد یا اینکه ایران تصمیم میگیرد برای جلوگیری از چنین مداخلهای برنامه غنیسازی خود را کنار بگذارد.
اما پایان جنگ همچنین به این بستگی دارد که هر دو طرف تا چه مدت میتوانند خسارات وارده به اقتصاد و روحیه ملی ناشی از افزایش تلفات غیرنظامیان را تحمل کنند.
هفت نوع سامانه پدافند هوایی
اسرائیل دستکم به هفت نوع سامانه پدافند هوایی متکی است. بیشتر آنها سامانههای خودکار هستند که با رادار موشکهای ورودی را شناسایی کرده و به افسران پیشنهادهایی برای رهگیری میدهند. افسران برای واکنش به آتش کوتاهبرد فقط چند ثانیه و برای حملات دوربرد چند دقیقه فرصت دارند. گاهی سامانههای خودکار پیشنهاد نمیدهند و تصمیمگیری به عهده افسران میافتد.
سامانه «آرو» موشکهای دوربرد را در ارتفاع بالا رهگیری میکند؛ سامانه «فلاخن داوود» در ارتفاع پایینتر و «گنبد آهنین» معمولاً راکتهای کوتاهبرد شلیکشده از غزه یا تکههای موشکهای رهگیریشده را هدف قرار میدهد.
آمریکا دستکم دو سامانه دفاعی دیگر نیز تأمین کرده که برخی از آنها از کشتیهای مستقر در مدیترانه شلیک میشوند. اسرائیل همچنین در حال آزمایش یک سامانه لیزری جدید و نسبتاً آزمایشنشده است. در نهایت، جنگندهها برای سرنگونی پهپادهای کندپرواز به کار گرفته میشوند.
برخی اسرائیلیها معتقدند اکنون زمان پایان دادن به جنگ است پیش از آنکه پدافند اسرائیل بیش از حد تحت فشار قرار گیرد. تاکنون دستکم ۲۴ غیرنظامی در حملات ایران کشته و بیش از ۸۰۰ نفر زخمی شدهاند. برخی زیرساختهای کلیدی، از جمله پالایشگاههای نفت در شمال اسرائیل و خانههای غیرنظامی هدف قرار گرفتهاند. یک بیمارستان در جنوب اسرائیل نیز صبح پنجشنبه هدف حمله قرار گرفت.
تلفات که هماکنون با معیارهای اسرائیل بالا است، میتواند به شدت افزایش یابد اگر ارتش اسرائیل ناچار شود برای تضمین حفاظت بلندمدت از چند سایت راهبردی مانند راکتور هستهای دیمونا یا ستاد ارتش در تلآویو، استفاده عمومی از رهگیرها را محدود کند.
زوهار پالتی، افسر ارشد پیشین موساد، میگوید: «اکنون که اسرائیل موفق شده بیشتر اهداف هستهای ایران را هدف قرار دهد، پنجرهای دو یا سه روزه برای اعلام پیروزی و پایان جنگ دارد.» او افزود: «در برنامهریزی دفاعی اسرائیل برای جنگهای آینده، هیچکس سناریویی را پیشبینی نکرده بود که در آن مجبور باشیم در چندین جبهه بجنگیم و در برابر این همه موج موشک بالستیک دفاع کنیم.»
برخی دیگر مطمئناند که اسرائیل میتواند با نابود کردن بیشتر پرتابگرهای موشکی ایران، مانع استفاده ارتش ایران از باقیمانده ذخایرش شود. ایران هم پرتابگرهای ثابت و هم متحرک دارد که در سراسر کشور پراکندهاند. برخی موشکها در زیرزمین نگهداری میشوند که نابود کردنشان دشوارتر است و برخی دیگر در انبارهای سطحی قرار دارند.
ارتش اسرائیل اعلام کرده بیش از یکسوم پرتابگرها را نابود کرده است. به گفته مقامات و کارشناسان، این موضوع تعداد موشکهایی را که ایران میتواند در یک حمله شلیک کند، محدود کرده است. مقامات آمریکایی نیز گفتهاند حملات اسرائیل به پرتابگرها توان ایران برای شلیک موشک و انجام حملات گسترده را به شدت کاهش داده است.
آساف کوهن، فرمانده پیشین بخش ایران در اطلاعات نظامی اسرائیل، میگوید: «مسئله اصلی تعداد پرتابگرهاست، نه تعداد موشکها. هرچه پرتابگر بیشتری نابود شود، شلیک موجی برای آنها سختتر میشود. اگر متوجه شوند در ظرفیت پرتاب مشکل دارند، به آزار و اذیت روی میآورند: هر از گاهی یکی دو موشک به دو نقطه مختلف شلیک میکنند.»
—-
* پاتریک کینگزلی رئیس دفتر اورشلیم نیویورک تایمز و مسئول پوشش اخبار اسرائیل، غزه و کرانه باختری است.
* آدام راسگون خبرنگار نیویورک تایمز در اورشلیم و پوششدهنده امور اسرائیل و فلسطین است.
* رونن برگمن نویسنده مجله نیویورک تایمز مستقر در تلآویو است.
* ناتان اودنهایمر خبرنگار نیویورک تایمز در اورشلیم و پوششدهنده امور اسرائیل و فلسطین است.
* جولیان ای. بارنز خبرنگار حوزه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و مسائل امنیت بینالملل برای نیویورک تایمز است و بیش از دو دهه در این حوزه فعالیت دارد.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
از آغاز حمله اسرائیل به ایران، جمهوری اسلامی به بازداشتهای گسترده شهروندان با اتهامهایی از قبیل جاسوسی برای اسرائیل دست زده است. همچنین دسترسی به اینترنت بهشدت محدود شده و دو زندانی سیاسی زندان اوین، علی یونسی و حمید کاشانی، بهطور ناگهانی به مکان نامعلومی منتقل شدهاند. از سوی دیگر قوه قضاییه و مجلس جمهوری اسلامی خواستار تشدید احکام مرتبط با اسرائیل و تسریع در اجرا شدهاند.
سازمان حقوق بشر ایران با اشاره به پیشینه جمهوریاسلامی در تشدید سرکوب و اعدام در شرایط جنگی، با ابراز نگرانی شدید خواستار توجه جامعه جهانی به وضعیت شهروندان در داخل ایران شد. این سازمان همچنین از فقدان روند قضایی شفاف، در رابطه با این اتهامها که میتوانند مجازات اعدام در پی داشته باشند، ابراز نگرانی کرد و در مورد تشدید سرکوب و اعدام در روزهای پیش رو هشدار داد.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، گفت: «در شرایطی که چشم جهان بهسوی درگیری نظامی اسرائیل و ایران است، جامعه جهانی و مردم، بهخصوص ایرانیان خارج از کشور نباید اجازه دهند که در سایه جنگ فاجعه حقوقبشری دیگری در زندانها توسط جمهوری اسلامی رخ دهد.»
بازداشتهای گسترده از ۲۴ خرداد (۱۴ ژوئن) یعنی یک روز پس از آغاز حملات جاری اسرائیل به اهدافی در ایران آغاز شد. طبق گزارش رسانههای داخل کشور که سازمان حقوق بشر ایران آنها را گردآوری کرده، طیف گستردهای از اتهامها مانند «همکاری با اسرائیل و عکسبرداری از مکانهای حساس، تشویش اذهان عمومی، ایجاد رعب و وحشت و برهم زدن آرامش روانی مردم، حمایت رسانهای از اسرائیل، اخلال در امنیت روانی جامعه، ارتباط با عوامل اسرائیل، جاسوسی برای موساد» و موارد مشابه به عنوان دلیل این بازداشتها ذکر شدهاند.
بر مبنای آمارهای منتشرشده در رسانههای ایران، دستکم ۲۲۳ تن در این مدت بازداشت شدهاند. گمان میرود که تعداد بازداشتها بیش از این باشد.
همچنین پراکندگی این بازداشتها در استانهای «یزد، هرمزگان، کرمان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، گلستان، تهران، البرز، اردبیل، فارس، مازندران، خراسان شمالی، خراسان رضوی، لرستان، ایلام، بوشهر، آذربایجان غربی، زنجان، قزوین، مرکزی، کرمانشاه و کردستان» گزارش شده است.
شمار قابل توجهی از بازداشتشدگان را مهاجران افغانستانی ساکن ایران تشکیل میدهند. سازمان حقوق بشر ایران پیشتر همراه با ۸۳ سازمان حقوق بشری دیگر از افزایش اعدام شهروندان افغانستان ابراز نگرانی کرده و آنان را کمهزینهترین قربانیان ماشین اعدام جمهوری اسلامی خوانده بود.
همزمان با تشدید بازداشتها به اتهام ارتباط با اسرائیل، غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، در اظهاراتی گفت که متهمان به ارتباط با اسرائیل باید «بسیار سریع و با توجه به شرایط جنگی» محاکمه و مجازات شوند.
مجلس شورای اسلامی نیز به دو فوریت طرح تشدید مجازات همکاریکنندگان با اسرائیل رای مثبت داد. در صورت تصویب قانون جدید، «جاسوسی یا همکاری با دول متخاصم از جمله دولت آمریکا» بهعنوان «افساد فی الارض» محسوب و مشمول مجازات مندرج در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی یعنی اعدام میشود.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
حملات هوایی و موشکی ایران و اسرائيل علیه یکدیگر برای هفتمین روز متوالی ادامه یافت. بامداد پنجشنبه ۱۹ ژوئن/۲۹ خرداد، موشکهای ایران به بیمارستانی در اسرائیل اصابت کردند. اسرائیل نیز اهدافی در سراسر ایران را مورد حمله قرار داد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، جهان را در انتظار نگه داشته است تا مشخص شود آیا ایالات متحده به اسرائیل در حملات هوایی برای نابودی تأسیسات هستهای تهران خواهد پیوست یا خیر.
ترامپ روز چهارشنبه در گفتوگو با خبرنگاران در خارج از کاخ سفید، از اظهارنظر درباره تصمیمگیری برای پیوستن به کارزار هوایی اسرائیل خودداری کرد. او گفت: «ممکن است این کار را بکنم، ممکن است نکنم. هیچکس نمیداند چه تصمیمی خواهم گرفت.»
ترامپ در ادامه اظهار داشت که مقامات ایرانی خواستار سفر به واشنگتن برای برگزاری نشستی هستند. او افزود: «ممکن است این کار را انجام دهیم»، اما گفت که «کمی دیر شده» برای چنین گفتوگوهایی.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی ضبطشدهای که روز چهارشنبه ۱۸ ژوئن/۲۸ خرداد از تلویزیون پخش شد و اولین حضور علنی او از روز جمعه، روز آغاز جنگ هوایی ایران و اسرائیل، درخواست قبلی ترامپ برای تسلیم شدن ایران را رد کرد. او گفت: «هرگونه مداخله نظامی آمریکا بدون شک با خسارات جبرانناپذیری همراه خواهد بود. ملت ایران تسلیم نخواهد شد.»
وزرای امور خارجه آلمان، فرانسه و بریتانیا قصد دارند روز جمعه در ژنو با همتای ایرانی خود مذاکرات هستهای برگزار کنند تا ایران را به بازگشت به میز مذاکره ترغیب کنند. این خبر را یک منبع دیپلماتیک آلمانی به رویترز اعلام کرد.
حملات موشکی و پهپادی
صبح پنجشنبه، چندین موشک ایرانی به مناطق پرجمعیت اسرائیل، از جمله بیمارستانی در جنوب این کشور، اصابت کردند. این خبر را یک مقام نظامی اسرائیلی اعلام کرد.
رد موشکها و تلاشها برای رهگیری آنها در آسمان تلآویو قابل مشاهده بود و صدای انفجارهایی شنیده شد که نشاندهنده رهگیری موشکهای ورودی بود. رسانههای اسرائیلی همچنین از اصابت مستقیم موشکهای ایران در مرکز اسرائیل خبر دادند.
خدمات اضطراری (اورژانس) اسرائيل اعلام کرد که پنج نفر در این حملات به شدت مجروح شدهاند و دهها نفر دیگر در سه مکان جداگانه آسیب دیدهاند. اورژانس اسرائيل افزود که هنوز افرادی در ساختمانی در محلهای در جنوب تلآویو گرفتار هستند.
تصاویر نشاندهنده خسارات گسترده به ساختمانها در «رامات گان» نزدیک تلآویو بود و امدادگران در حال کمک به ساکنان، از جمله کودکان، دیده شدند. مرکز پزشکی «سوروکا» در بئرشبع، در جنوب اسرائیل، اعلام کرد که دچار خسارت شده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد که مقرهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در نزدیکی بیمارستان را هدف قرار داده است.
در ایران، خبرگزاری ایسنا گزارش داد که منطقهای نزدیک به تأسیسات آب سنگین خنداب (در نزدیکی اراک) مورد حمله اسرائیل قرار گرفته است.
پیشتر، پدافند هوایی در تهران فعال شده و پهپادهایی را در حومه پایتخت رهگیری کرده بود. این خبر را خبرگزاری نیمهرسمی SNN گزارش داد.
خبرگزاریهای ایرانی همچنین اعلام کردند که ۱۸ «عامل دشمن» را که در شهر مشهد در شمال شرق ایران در حال ساخت پهپاد برای حملات اسرائیل بودند، دستگیر کردهاند.
خروج ساکنان تهران، شهری با ۱۰ میلیون نفر جمعیت، روز چهارشنبه بزرگراههای خروجی شهر را مسدود کرد. آرزو، یک ساکن ۳۱ ساله تهرانی، در گفتوگو تلفنی با رویترز گفت که به شهر تفریحی لواسان در نزدیکی تهران رسیده است.
او گفت: «خانه دوستم در تهران مورد حمله قرار گرفت و برادرش مجروح شد. آنها غیرنظامی هستند. چرا ما باید بهای تصمیم رژیم برای پیگیری برنامه هستهای را بپردازیم؟»
درخواستها از درون آمریکا برای دیپلماسی
ترامپ گاهی از پیشنهاد پایان سریع دیپلماتیک جنگ سخن گفته و گاهی نیز احتمال پیوستن ایالات متحده به این درگیری را مطرح کرده است.
منبعی آگاه از بحثهای داخلی دولت آمریکا به رویترز گفت که ترامپ و تیمش در حال بررسی گزینههایی هستند که شامل پیوستن به اسرائیل در حملات علیه تأسیسات هستهای ایران میشود.
اما احتمال حمله آمریکا به ایران، شکافهایی را در ائتلاف حامیانی که ترامپ را به قدرت رساندند، آشکار کرده است. برخی از پایگاه حامیان ترامپ از وی خواستهاند که کشور را درگیر جنگ جدیدی در خاورمیانه نکند.
سناتورهای ارشد دموکرات آمریکا از ترامپ خواستند که دیپلماسی را در اولویت قرار دهد و به دنبال توافقی الزامآور برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای باشد. آنها نسبت به رویکرد دولت او ابراز نگرانی کردند.
آنها در بیانیهای اعلام کردند: «ما از عدم پاسخگویی دولت ترامپ به پرسشهای اساسی نگران هستیم. طبق قانون، رئیسجمهور باید با کنگره مشورت کند و در صورتی که قصد ورود کشور به جنگ را دارد، مجوز دریافت کند.»
آنها افزودند: «او به کنگره و مردم آمریکا بدهکار است که استراتژی ایالات متحده برای تعامل در منطقه را ارائه دهد.»
واکنش پوتین به احتمال ترور خامنهای
ترامپ روز سهشنبه در پستهایی در شبکههای اجتماعی به کشتن آیتالله خامنهای اشاره کرد.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، روز پنجشنبه در پاسخ به این پرسش که اگر اسرائیل با کمک ایالات متحده رهبر انقلاب ایران را ترور کند، چه واکنشی نشان خواهد داد، گفت: «حتی نمیخواهم این احتمال را بحث کنم. نمیخواهم.»
پوتین گفت که همه طرفها باید به دنبال راههایی برای پایان دادن به خصومتها باشند، به گونهای که هم حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و هم حق اسرائیل برای امنیت بیقیدوشرط دولت یهودی تضمین شود.
از روز جمعه، ایران حدود ۴۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرده که حدود ۴۰ مورد از آنها از پدافند هوایی عبور کرده و طبق اعلام مقامات اسرائیلی، ۲۴ نفر، همگی غیرنظامی، را کشتهاند.
این حملات موشکی ایران، برای اولین بار در دهههای اخیر جنگ سایهای و درگیری نیابتی، تعداد قابلتوجهی از پرتابههای شلیکشده از ایران را نشان میدهد که با عبور از دفاعها، اسرائیلیها را در خانههایشان کشتهاند.
ایران گزارش داده که دستکم ۲۲۴ نفر در حملات اسرائیل، عمدتاً غیرنظامی، کشته شدهاند، اما این آمار را از چند روز پیش بهروزرسانی نکرده است.
خبرگزاری حقوق بشری هرانا مستقر در آمریکا اعلام کرد که تا ۱۸ ژوئن، ۶۳۹ نفر در حملات اسرائیل کشته و ۱,۳۲۹ نفر زخمی شدهاند. رویترز نتوانست این گزارش را به طور مستقل تأیید کند.
استیو هلند، پریسا حافظی و الکساندر کورنول / خبرگزاری رویترز
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، روز پنجشنبه ۱۹ ژوئن، در گفتوگو با سردبیران ارشد خبرگزاریهای بینالمللی در شهر سن پترزبورگ، درباره مناقشه ایران و اسرائیل، ناتو و جنگ در اوکراین اظهاراتی کرد.
این اظهارات توسط گزارشگران خبرگزاری رویترز از روسی ترجمه شده است.
در مورد واکنش او به احتمال کشته شدن علی خامنهای توسط اسرائیل و آمریکا:
«اگر اجازه دهید، امیدوارم این پاسخ مناسبی به سؤال شما باشد: من حتی نمیخواهم این احتمال را مورد بحث قرار دهم. اصلاً تمایلی به این بحث ندارم.»
«این حرفها را میشنوم، اما حتی نمیخواهم دربارهشان صحبت کنم.»
در مورد احتمال تغییر رژیم در ایران:
«همیشه باید دید که آیا شروع یک اقدام به هدف مورد نظر میرسد یا خیر. امروز در ایران، با تمام پیچیدگیهای فرآیندهای داخلی سیاسی که در جریان است (و ما از آن آگاهیم و فکر میکنم نیازی به ورود عمیقتر به آن نیست)، شاهد انسجام جامعه حول رهبری سیاسی کشور هستیم. این تقریباً همیشه و در همه جا اتفاق میافتد و ایران هم مستثنی نیست. این نکته اول است.»
«نکته دوم که بسیار مهم است این است که همه درباره آن صحبت میکنند: کارخانههای زیرزمینی (تأسیسات هستهای) وجود دارند و اتفاقی برایشان نیفتاده است. به نظر من، درست این است که همه به دنبال راههایی برای پایان دادن به خصومتها و یافتن توافقی بین طرفهای این مناقشه باشند تا هم منافع ایران در زمینه فعالیتهای هستهای (از جمله انرژی صلحآمیز هستهای) تأمین شود و هم امنیت اسرائیل به عنوان یک دولت یهودی تضمین گردد. این مسئله حساسی است و باید با دقت بسیار برخورد کرد، اما به طور کلی، چنین راهحلی قابل دستیابی است.»
در مورد حمایت از ایران:
«ما به طور مستمر با شرکای ایرانی خود در تماس هستیم. امروز در ارتباطیم و فردا و پسفردا نیز ادامه خواهد داشت. این روابط ادامه دارد.»
«ثانیاً، همانطور که گفتم، متخصصان ما در بوشهر حضور دارند — ۲۵۰ نفر به همراه سایر مسافران کاری که تعدادشان ممکن است به ۶۰۰ نفر برسد. ما نمیرویم. آیا این حمایت نیست؟ ایران از ما درخواست حمایت دیگری نکرده است.»
در مورد کمک نظامی به ایران:
«ما زمانی به دوستان ایرانی خود پیشنهاد همکاری در زمینه سیستمهای دفاع هوایی دادیم، اما آنها چندان علاقهای نشان ندادند و موضوع خاتمه یافت. در مورد توافق مشارکت استراتژیک که اشاره کردید، هیچ مادهای مربوط به حوزه دفاعی وجود ندارد... و سوم اینکه، دوستان ایرانیمان حتی چنین درخواستی از ما ندارند. بنابراین عملاً چیزی برای بحث وجود ندارد.»
«پیشنهاد ما ایجاد یک سیستم بود، نه تحویل جداگانه تجهیزات. یک بار این موضوع را مطرح کردیم، اما طرف ایرانی علاقهای نشان نداد و موضوع مسکوت ماند. در مورد تحویلهای جداگانه، بله، در گذشته چنین همکاریهایی داشتیم، اما این به بحران امروز ربطی ندارد. این همان چیزی است که به آن همکاری عادی در حوزه فنی-نظامی در چارچوب هنجارهای بینالمللی میگویند.»
در مورد روابط با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا:
«در مورد امکان دیدار با آقای ترامپ، قطعاً چنین ملاقاتی میتواند بسیار مفید باشد. من با رئیسجمهور آمریکا موافقم — این ملاقات باید آماده شود و به نتایج مثبتی بینجامد... ما برای تلاش او جهت احیای روابط با روسیه در بسیاری از حوزههای امنیتی و اقتصادی احترام زیادی قائل هستیم.»
«در حال حاضر تماسهایی بین ما و شرکتهای بزرگ که مایل به بازگشت هستند وجود دارد. این تا حدی خوشبینی محتاطانهای ایجاد میکند. امیدوارم هم رئیسجمهور آمریکا و هم حلقه نزدیکانش این را ببینند و بشنوند و همراه با نمایندگان کسبوکار، تصمیماتی برای احیای روابط روسیه و آمریکا گرفته شود.»
در مورد ناتو:
«ما هیچ گونه تجدید تسلیحات ناتو را تهدیدی برای فدراسیون روسیه نمیدانیم، زیرا از نظر تأمین امنیت خودکفا هستیم و به طور مداوم توان دفاعی و نیروهای مسلح خود را ارتقا میدهیم. هرچه ناتو انجام دهد، البته تهدیدهایی ایجاد میکند، اما ما همه این تهدیدها را خنثی خواهیم کرد. شکی در این نیست. از این منظر، افزایش بودجه ناتو به ۵٪ تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو، کاملاً بیمعناست.»
«نکته دوم این که متأسفانه در طول قرنها، غرب همواره مسئله تهدید روسیه را مطرح کرده است. این برای نخبگان غربی ابزاری راحت جهت توجیه سیاست داخلی خود بوده است — با توسل به یک تهدید خیالی از شرق، میتوانستند از مالیاتدهندگان پول بگیرند و اشتباهات خود در حوزه اقتصاد را به گردن تهدید شرق بیندازند.»
«اگر کشورهای ناتو میخواهند بودجه خود را افزایش دهند، خب، این انتخاب خودشان است. اما این به نفع هیچکس نخواهد بود. البته ریسکهای اضافی ایجاد میکنند. بله، میکنند. اما این تصمیم ما نیست. به نظر من این کاملاً غیرمنطقی و بیهدف است. و البته هیچ تهدیدی از سوی روسیه وجود ندارد. این حرفها پوچ است.»
در مورد روابط با غرب:
«واضح است که بحران فعلی در روابط روسیه و اروپای غربی از سال ۲۰۱۴ آغاز شد. اما مشکل این نیست که روسیه کریمه را ضمیمه کرد، بلکه این است که کشورهای غربی به کودتا در اوکراین کمک کردند. همیشه به ما میگویند: باید طبق قواعد زندگی کرد. چه قواعدی؟ وقتی سه کشور — فرانسه، آلمان و لهستان — به کیف رفتند و به عنوان ضامن، توافقنامهای بین مخالفان و دولت ویکتور یانوکوویچ امضا کردند، اما چند روز بعد مخالفان کودتا راه انداختند و هیچکس حتی سرفهای هم نکرد، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.»
«و بعد میگویند: باید طبق قواعد زندگی کرد. چه قواعدی؟ شما دارید چه فکری میکنید؟ آیا دارید برای دیگران قانون مینویسید، اما خودتان هیچ چیز را رعایت نمیکنید؟ خب، چه کسی میتواند اینگونه زندگی کند؟ بحران از همین جا شروع شد. نه به این دلیل که روسیه از موضع قدرت عمل کرد.»
«شرکای غربی ما همیشه، حداقل پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از موضع قدرت عمل کردهاند. زیرا نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر اساس توازن قوا بین پیروزمندان شکل گرفت. حالا یکی از پیروزمندان — اتحاد جماهیر شوروی — از بین رفته است. پس غربیها شروع به نوشتن قواعد جدید برای خود کردند. چه قواعدی؟»
در مورد اشتباهات احتمالی در دوران قدرت خود:
«هر که گناه نکرده، سنگ اول را پرتاب کند. بگذارید بحث را همینجا تمام کنیم.»
در مورد دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین:
«ما آماده دیدار هستیم، همانطور که گفتم، من آماده ملاقات با همه، از جمله زلنسکی، هستم. مسئله این نیست.»
«اگر دولت اوکراین به کسی اعتماد دارد که مذاکره کند، به خدا، زلنسکی باشد. مسئله این نیست. مسئله این است که چه کسی اسناد را امضا میکند... وقتی با مسائل جدی سر و کار داریم، برای ما جنبه تبلیغاتی مهم نیست، بلکه جنبه قانونی آن اهمیت دارد.»
«اما نکته اینجاست که امضا باید توسط مقامات قانونی باشد، وگرنه فرد بعدی میآید و همه چیز را دور میریزد. اما اینطور هم نمیشود — ما با مسائل جدی روبرو هستیم. به همین دلیل من از این موضوع صرفنظر نمیکنم، اما کار زیادی باید انجام شود.»
در مورد گفتوگو با مرتس، رهبر اپوزیسیون آلمان:
«اگر صدراعظم آلمان بخواهد تماس بگیرد و صحبت کند، بارها گفتهام — ما هیچ تماسی رد نمیکنیم. و همیشه برای این کار آمادهایم... در مقطعی، وقتی شرکای اروپایی ما تصمیم گرفتند در میدان نبرد شکست استراتژیکی به ما وارد کنند، خودشان این تماسها را قطع کردند. آنها قطع کردند، پس خودشان باید از سر بگیرند. ما پذیرای آنها هستیم.»
«اما تردید دارم که آلمان بتواند بیش از آمریکا به عنوان میانجی در مذاکرات ما با اوکراین نقش داشته باشد. یک میانجی باید بیطرف باشد. وقتی ما تانکهای آلمانی و لئوپارد را در میدان نبرد میبینیم، و حالا میبینیم که آلمان در حال بررسی ارسال موشکهای تاوروس برای حمله به خاک روسیه است — نه تنها تجهیزات، بلکه حتی با استفاده از افسران Bundeswehr (ارتش آلمان) — قطعاً سؤالات بزرگی مطرح میشود. واضح است که اگر این اتفاق بیفتد، تأثیری بر روند جنگ نخواهد داشت (این محال است)، اما روابط ما را کاملاً تخریب خواهد کرد.»
«بنابراین، امروز ما جمهوری فدرال آلمان را — همانند بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی — نه به عنوان یک دولت بیطرف، بلکه به عنوان حامی اوکراین و در برخی موارد شاید به عنوان شریک در این درگیریها میبینیم. با این حال، اگر تمایلی برای گفتوگو درباره این موضوع و ارائه ایدههایی در این زمینه وجود دارد، تکرار میکنم که ما همیشه آماده شنیدن هستیم.»
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
یک منبع دیپلماتیک آلمانی به خبرگزاری رویترز گفت که وزرای امور خارجه آلمان، فرانسه و بریتانیا قصد دارند روز جمعه در ژنو با همتای ایرانی خود گفتوگوهای هستهای برگزار کنند.
به گفته این منبع، وزرای اروپایی ابتدا در نمایندگی دائم آلمان در ژنو با کایا کالاس، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، دیدار خواهند کرد و سپس جلسه مشترکی با وزیر امور خارجه ایران برگزار میکنند.
این ابتکار اروپایی در حالی مطرح شده است که نگرانیها از تشدید درگیریها در خاورمیانه پس از حملات گسترده نظامی اسرائیل علیه ایران، دشمن اصلی خود، در هفته گذشته و پاسخ ایران با شلیک موجی از موشکها به اهداف اسرائیلی افزایش یافته است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از اظهارنظر درباره مشارکت ایالات متحده در کارزار نظامی متحد خود، اسرائیل، خودداری کرده و این امر نگرانیها از شدت گرفتن بحران را تقویت کرده است.
هدف از گفتوگوهای ایران و کشورهای اروپایی، که به گفته منبع آلمانی با هماهنگی ایالات متحده انجام میشود، متقاعد کردن طرف ایرانی به ارائه تضمینهای قاطع مبنی بر استفاده صرفاً غیرنظامی از برنامه هستهای خود است.
به گفته این منبع، قرار است پس از این گفتوگوها، مذاکراتی ساختاریافته در سطح کارشناسان ادامه یابد.
اسرائیل اعلام کرده هدفش از بین بردن توانایی تهران برای توسعه سلاح هستهای است. ایران اما تأکید دارد که برنامه هستهایاش اهداف نظامی ندارد.
فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، این هفته با حمایت از حمله اسرائیل و اظهاراتی که خشم تهران را برانگیخت، گفت که ایران باید تنشها را کاهش دهد، در غیر این صورت با تهدید تخریب بیشتری مواجه خواهد شد.
از سوی دیگر، یوهان وادفول، وزیر امور خارجه آلمان، روز چهارشنبه از رهبران ایران خواست تا برای یافتن راهحلی تلاش کنند که شامل تضمینهایی درباره برنامه هستهای این کشور باشد. او به تهران گفت: «هیچگاه برای آمدن به پای میز مذاکره دیر نیست».
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
نه به جمهوری اسلامی
نه به حملهٔ نظامی ارتش اسرائیل به کشور ایران
نه به جنگ
با یاد باران قاسمیان (۲ ماهه)، زهرا ذاکریانامیری (۷ ماهه)، هیدا زینلی (۳ ساله)، فاطمه ذاکریانامیری (۵ ساله)، مهیا نیکزاد (۷ ساله)، تارا حاجمیری (۸ ساله)، باران اشراقی (۹ ساله)، سهیل کطولی (۱۱ ساله)، مطهره (۱۱ ساله)، امیرعلی امینی (۱۲ ساله)، متین صفاییان (۱۶ ساله)، پرهام عباسی (۱۵ ساله) و دیگر کودکان جانباخته در حملات ارتش اسرائیل به ایران...
***
نامهای فراوانی دارد جنگ:
«نعمت» است برای قدرت،
«فرصت»، برای استثمار وُ
دخیلهای آویخته
بر وهمهای طلاییِ
استخوانهای بی گور،
کور،
انگار، انکارِ جمجمههای سوراخ وُ
دستهای سرد
در تناسخ پیشگوهای گرسنه
با نقابهای روشن وُ
ذکرهای تاریک.
نقشهای بسیاری میزند بمب:
بچههای مچاله
در سیاهچال گونههای دیو وُ
شهوتِ مکنده
در اندام دروغ
وَ خون
ـــ خونِ مقدس ـــ
برای امنهای دور وُ
مأمنهای نزدیک.
عریضهٔ مشکوکیست:
تجاوز موشک به اعدام
قتل به قتل
قدرت به قدرت...
... و بیپناهیِ داد
در شطح بیزاری.
ماندانا زندیان
۲۸ خرداد ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵)
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
فرانسوا مورفی / خبرگزاری رویترز
اسرائیل حملاتی را به تأسیسات هستهای ایران انجام داده و ادعا کرده است که تهران به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک شده است.
در زیر خلاصهای از آنچه در این مورد میدانیم آمده است:
اسرائیل چگونه حمله خود را توضیح داد؟
نیروهای دفاعی اسرائیل در بیانیهای در روز جمعه، زمانی که این حملات آغاز شد، اعلام کردند که برای اولین بار طرح مخفی و رو به رشد ایران برای توسعه سلاح هستهای که میتواند اسرائیل را تهدید کند، افشا کردهاند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، سالهاست که اتهامات مشابهی را مطرح میکند، حتی یک بار در سال ۲۰۱۲ کارتونی از یک بمب را در سازمان ملل متحد ارائه داد. با این حال، اسرائیل مدرکی ارائه نکرده است که نشان دهد ایران به اندازهای که اکنون ادعا میکند، به سلاح هستهای نزدیک شده است.
سازمان دیدهبان هستهای سازمان ملل متحد(آژانس بینالمللی انرژی اتمی) که بازرسیهایی را در ایران انجام میدهد، گفته است که اگرچه نمیتواند تضمین کند که برنامه هستهای ایران کاملاً صلحآمیز است، اما «هیچ نشانه معتبری» از یک برنامه فعال و هماهنگ برای ساخت سلاح نیز ندارد.
چگونه به اینجا رسیدیم؟
با تضعیف تدریجی توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران با قدرتهای بزرگ، تهران برنامه هستهای خود را گسترش و تسریع کرد و در نتیجه، زمان مورد نیاز برای ساخت بمب هستهای در صورت تصمیم به این کار را کاهش داد – هرچند ایران منکر چنین هدفی است.
توافق ۲۰۱۵ محدودیتهای شدیدی را بر فعالیتهای اتمی ایران در ازای لغو تحریمها اعمال کرد. این توافق، ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را کاهش داد و تنها مقدار کمی اورانیوم غنیشده تا ۳.۶۷ درصد خلوص برای آن باقی گذاشت که با خلوص تقریباً ۹۰ درصد که برای ساخت سلاح هستهای مناسب است، فاصله زیادی دارد.
ایالات متحده در آن زمان اعلام کرد که هدف اصلی افزایش زمان مورد نیاز ایران برای تولید مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت بمب هستهای ـــ بزرگترین مانع در یک برنامه تسلیحاتی ـــ به حداقل یک سال است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در سال ۲۰۱۸، در دوره اول ریاست جمهوری خود، ایالات متحده را از این توافق خارج کرد و تحریمهایی را علیه تهران اعمال کرد که فروش نفت این کشور را کاهش داد و اقتصاد آن را تحت تأثیر قرار داد. در سال ۲۰۱۹، ایران شروع به نقض محدودیتهای فعالیتهای هستهای خود کرد و سپس بسیار فراتر از آنها عمل کرد.
در ادامه ایران تمام محدودیتهای کلیدی توافق، از جمله در مورد محل، نوع دستگاهها و اینکه تا چه سطحی میتواند اورانیوم را غنیسازی کند و چه مقدار مواد میتواند جمعآوری کند، را نقض کرد.
بر اساس آخرین گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم غنیشده این کشور که طبق توافق سال ۲۰۱۵ به ۲۰۲.۸ کیلوگرم محدود شده بود، در ماه مه ۹.۲ تن تخمین زده شد.
ایران تا کجا پیش رفته است؟
وضعیت دقیق تأسیسات و مواد هستهای مختلف ایران از زمان حملات اسرائیل مشخص نیست.
طبق معیار نظری آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حداقل تا زمان حملات اسرائیل، ایران اورانیوم را تا ۶۰ درصد خلوص غنیسازی میکرد و در آن سطح، در صورت غنیسازی بیشتر، مواد کافی برای ساخت ۹ سلاح هستهای در اختیار داشت.
این بدان معناست که به اصطلاح «زمان گریز» ایران ـــ زمانی که برای تولید اورانیوم کافی در سطح تسلیحاتی برای یک بمب هستهای نیاز دارد ـــ نزدیک به صفر بوده است؛ تحلیلگران میگویند احتمالاً چند روز یا کمی بیشتر از یک هفته.
ایران سه تأسیسات غنیسازی فعال داشت: یک کارخانه روی زمین و یک کارخانه بزرگتر زیرزمینی در مجتمع نطنز و دیگری که در داخل کوهی در فردو دفن شده بود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده است که به نظر میرسد فقط فردو از آسیب حملات اسرائيل در امان مانده است. رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفته است که کارخانه روی زمین تخریب شده و سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم کارخانه زیرزمینی نطنز احتمالاً به شدت آسیب دیده یا از بین رفته است.
این امر حداقل تا حدودی زمان گریز ایران را طولانیتر کرده است، زیرا اگر سانتریفیوژی فعال باشد، تعداد بسیار کمتری از آنها فعال هستند. وضعیت ذخایر اورانیوم غنیشده آن نیز نامشخص است.
ایران چقدر سریع میتواند به سمت بمب حرکت کند؟
گذشته از غنیسازی اورانیوم، این سوال مطرح است که اگر ایران تصمیم به ساخت بمب بگیرد، چقدر طول میکشد تا بقیه اجزای سلاح هستهای را تولید و احتمالاً آن را به اندازهای کوچک کند که بتوان آن را در یک سامانه پرتاب مانند موشک بالستیک قرار داد. تخمین این موضوع بسیار دشوارتر است زیرا روشن نیست که ایران در این زمینه چقدر دانش فنی دارد.
تخمینها در مورد مدت زمان لازم برای تسلیحاتی شدن توسط ایران عموماً بین ماهها تا حدود یک سال متغیر است.
گروسی روز سهشنبه در پاسخ به این سوال که ایران چقدر طول میکشد تا یک بمب تولید کند، به سیانان گفت: “مطمئناً برای فردا نبود... فکر نمیکنم مسئله سالها باشد.”
و آیا ایران این کار را میکرد؟
سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده و آژانس بینالمللی انرژی اتمی معتقدند که ایران یک برنامه هماهنگ تسلیحات هستهای داشت که در سال ۲۰۰۳ آن را متوقف کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش سال ۲۰۱۵ خود دریافت که ایران روی جنبههایی از تسلیحاتی شدن کار میکرد و برخی از کارها تا اواخر سال ۲۰۰۹ ادامه داشت. گروسی این ماه گفت که آخرین یافتههای آن هنوز هم به طور کلی با این موضوع مطابقت دارد.
ایران داشتن برنامه تسلیحات هستهای را انکار میکند، اگرچه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، گفته است که اگر ایران چنین تصمیمی بگیرد، «رهبران جهان نمیتوانند مانع ما شوند».
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده است که نگرانیهایی در مورد اظهارات مقامات ارشد سابق در مورد توانایی ایران در ساخت بمب دارد.
دیپلماتها گفتند که این اظهارات شامل مصاحبه تلویزیونی علی اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران، است که در آن تولید سلاح هستهای را به ساخت ماشین تشبیه کرد و گفت که ایران میداند چگونه تمام قطعات مورد نیاز را بسازد.
در نتیجه توقف اجرای بخشهایی از توافق ۲۰۱۵ توسط ایران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیگر نمیتواند به طور کامل بر تولید و موجودی سانتریفیوژهای ایران نظارت داشته باشد و دیگر نمیتواند بازرسیهای سرزده انجام دهد. این موضوع باعث گمانهزنیهایی درباره امکان راهاندازی یک سایت غنیسازی مخفی توسط ایران شده است، اما هیچ نشانه محکمی در این مورد وجود ندارد.
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|