|
يكشنبه ۷ دي ۱۴۰۴ -
Sunday 28 December 2025
|
اعتماد
۲۲ سال بعد از زلزله ویرانگر بم که جان حدود ۳۰ هزار نفر از هموطنانمان را گرفت، علاوه بر اینکه شهر، دیگر چهره قدیم ندارد چون بازسازیها بر خلاف اصول «باغ شهر» و معماری ایرانی پیش رفت، تجمیع مشکلات روحی و آسیبهای روانی برای بازماندگان و بیتوجهی به ترمیم این آلام مزمن باعث شده که افسردگی در این شهر، به یک مشکل جدی تبدیل شود.
محمد علی دبستانی؛ مدیر روابط عمومی جمعیت بمیهای مقیم پایتخت در گفتوگو با «اعتماد» در تشریح وضعیت امروز شهر زلزله زده میگوید: «نیمه دهه ۱۳۸۰ و در دولت نهم، اعلام شد که بازسازی شهر، تمام شده است. به دنبال این اعلام، ارزش افزوده حاصل از فعالیت کارخانههای خودروسازی ارگ جدید به مرکز استان منتقل شد تا برای تمام شهرهای استان خرج شود و آنچه برای شهر باقی ماند، بودجه معمولی بود. حالا با گذشت ۲۲ سال از زلزله، اگرچه که شهر ساخته شده اما هنوز بسیاری از کوچههای شهر خاکی است و هنوز حجمی از مصالح بازسازی، در باغات بیصاحب یا باغاتی که به دست وراث افتاده، رها شده است . البته آوار در سطح شهر نیست ولی منظره همین مصالح رها شده در خیابانهای فرعی، چهره شهر را نازیبا کرده است. بسیاری از کوچهها که بعد از زلزله، بیمالک یا کم مالک بوده، لایروبی نشده و انسداد بعضی قنوات هم باعث خشکی باغات شده است. در کنار اینها، در این سالها با جمعی سودجو هم مواجه بوده و هستیم که باغها را با قیمتهای بسیار ارزان از بومیهای در حال مهاجرت خریدهاند و با خشک کردن باغها، این اراضی را قطعه قطعه کرده و با قیمت بسیار گرانتر میفروشند آن هم در حالی که بم، اولین باغ شهر ثبت شده در یونسکو است.»
دبستانی به سوی دیگری از مشکلات شهر زلزلهزده اشاره میکند؛ سویی که در این سالها کمتر مورد توجه قرار گرفت. زلزله ویرانگری که ساعت ۵ و ۲۶ دقیقه بامداد ۵ دی ۱۳۸۲ جان حدود ۳۰ هزار نفر از هموطنانمان در شهرهای بم و بروات را گرفت، علاوه بر خسارات گسترده مالی، موجی از آسیبهای روحی برای بازماندگان به جا گذاشت. بسیاری از بازماندگان، تمام خانواده خود را از دست داده بودند، بسیاری از بازماندگان، فرزندان یا والدین یا همسر و شوهر خود را از دست داده بودند، در قبرستان شهر، به فراوانی میتوان ردیف ۵ الی ۱۰ یا ۱۲ قبر را دید که همگی، اعضای یک خانوادهاند و تاریخ فوت همگیشان، ۵ دی ۱۳۸۲ است و بسیاری از بازماندگان هم، دچار نقص عضو و آسیبهای جسمی غیر قابل بازگشت شدند. حجم سنگین سوگ در کنار غصه از دست رفتن خانه و تمام اندوخته زندگی و خسارت سنگین مالی برای بازماندگان، باعث آسیب روحی گستردهای برای تمام مردم بم و بروات شد ولی دبستانی میگوید که در این سالها به غم بم توجهی نشد و بودجهها فقط برای بازسازی چهره ظاهری شهر بود.
«در این ۲۲ سال، اغلب خانههای شهر ساخته شد ولی از بازسازی روحی مردم غفلت شد و حالا آثار این بیتوجهی را در اعتیاد و افسردگی میبینیم. ۲۲ سال از زلزله بم گذشته ولی بچههایی که در زمان زلزله ۴ یا ۵ ساله بودند، سالمندان و زنان و مردانی که شوهر و همسر خود را در زلزله از دست دادند، همگی دچار آسیب روحی شدند و حالا شاهد افسردگی مزمن پنهان در شهر هستیم. بعد از زلزله و در حالی که حدود ۳۰ هزار نفر از جمعیت شهر، کشته شده بود، خودروسازیها در ارگ جدید فعال شدند و برای حدود ۱۲ هزار خانواده اشتغال ایجاد کردند ولی نکته مهم این است که تعداد زیادی از ساکنان شهر، غیر بومیهایی از شهرهای همجوارند که در بخش خدمات و کارگری و بازسازی خودروسازیها مشغول به کار شدهاند چون بسیاری از اهالی بومی شهر، خانه و املاکشان را فروختند و به سایر شهرهای استان یا حتی استانهای دیگر از جمله تهران رفتند تا از آسیب روحی ناشی از یادآوری خاطرات مصون بمانند.»
دبستانی میگوید که جماعتی که حالا در شهر هست و به اسم جمعیت بومی بم شناخته میشود، یا قشر کمبضاعتی است که توان مهاجرت نداشته، یا باغ و املاکش در زلزله سالم مانده و حالا در باغ و ملک خودش زندگی میکند. انباشت وامهای پرداخت نشده بازسازی و جریمههای صعودی به دلیل پرداخت نشدن وامها از دیگر مشکلات این شهر زلزلهزده است و دبستانی میگوید درگیری وراث بر سر اموال و چگونگی تقسیم املاک پدری و خانوادگی، از دیگر مشکلات جدی بم است به گونهای که در حال حاضر، صدها وام بازپرداخت نشده در فهرست سیاه بانکهاست در حالی که وامگیرنده در اثر زلزله فوت کرده ولی ضامن وام، در قید حیات است اما ضامن هم، مسوولیتی در قبال پرداخت وام نداشته و حالا انباشت ۲۲ ساله بهرههای بانکی برای وامهای بازسازی به یکی از مشکلات جدی شهر تبدیل شده است.
«بم، دیگر شکل قدیم نیست واصلا یک شهر جدید به جای بم ساخته شده است. البته هنوز باغ شهر است و هنوز باغهایی با وسعت زیاد در شهر هست ولی به دلیل مهاجرت بومیها، منطقه تمرکز جمعیت، کمتر و کوچکتر شده است. همچنان صنایع تبدیلی خرما نداریم و فقط سردخانه و بستهبندی برای خرمای بم فعال است. البته زمین لرزه به تعداد قابل توجهی از درختان خرما و نخلستانها آسیب زد چون تمرکز نخلستانها در بم و بروات بود ولی هر دو هم در جوار گسل بودند و به همین دلیل، باغات خرما، به خصوص در بروات که مرکز خرمای مرغوب و مرکبات بود، آسیب زیادی دید و از حجم محصول کاسته شد ولی در حدود ۴۰۰ روستای اطراف بم هم نخلستان هست که آنها در زلزله آسیب ندید و همچنان محصول خرما دارند ولی متاسفانه همچنان صنایع تبدیلی برای شیره خرما و الکل خرما نداریم و خرمای بم و بروات برای صنایع تبدیلی به تبریز منتقل میشود چون تبریز که اصلا محصول خرما ندارد، صنایع تبدیلی خرما دارد.»

دبستانی در توضیح درآمد اقتصادی شهر زلزله زده هم میگوید:« اقتصاد بم حول سه محور است. محور اول، کشاورزی است با قدمت چند هزار ساله. تا سالهای قبل از زلزله، توریسم به دلیل اهمیت ارگ بم هم برای شهر درآمدزایی داشت ولی در ایام بعد از زلزله و در سالهایی که توریستهای خارجی توسط قاچاقچیها گروگان گرفته شدند، صنعت گردشگری هم از رونق افتاد و حالا کمکم در حال فعال شدن است. اما ضلع سوم، حدود ۵ کارخانه خودروسازی است که عمدتا توسط چینیها راهاندازی شده و برای حدود ۱۲ هزار خانواده، اشتغال ایجاد کرده ولی مشکل اصلی این است که اغلب شاغلان این کارخانهها، نیروی غیربومی هستند علاوه بر اینکه هزاران میلیارد ارزش افزوده این کارخانهها که باعث رونق شهر میشد، از نیمه دهه ۱۳۸۰ به مرکز استان میرود و حالا، بیپولی شهر در حدی است که حتی شهرداری بم هم در تامین ماشین آلاتش با مشکل مالی و محدودیت مواجه است.»
بازسازی شهر از مهمترین مسائلی بود که طی ۲۲ سال اخیر مورد توجه کارشناسان قرار داشت چون دلیل اصلی آمار بالای جانباختگان، فرسودگی بافت شهری بود که روی گسل بنا شده بود و قرار بود که شهر جدید، مقاوم و ایمن در برابر زلزلههای بعدی باشد ولی دبستانی میگوید که اگرچه مقاومسازی طبق استاندارد آییننامه ۲۸۰۰ انجام شده ولی اقشار بیبضاعت و حاشیهنشینی که قدرت خرید مصالح ایمن و مقاوم به دلیل گرانی و افزایش صعودی قیمتها را نداشتهاند، علاوه بر آنکه باز هم بناهای سست برای خود ساختهاند، در همان مناطق پرخطر و روی همان گسلی که سال ۱۳۸۲ فعال شد خانهسازی کردهاند.
«بم دو گسل دارد که یکی از گسلها، گسل اصلی بین بم و بروات است و یکی دیگر هم زیر شهر است که همین گسل زیر شهر عامل تخریب تمرکز شهر شد و بعد از زلزله هم، خانههای غیر مقاوم روی همین گسل ساخته شده در حالی که وزارت مسکن تاکید داشت که روی این گسل به هیچوجه ساخت و ساز نشود متاسفانه کارشناسان نتوانستند حریف مردم شوند. اغلب مردمی که روی این گسل خانه ساختهاند، جمعیتی هستند که در همان نقطه باغ و ملک دارند و به همین دلیل، جابهجایی شهر و فاصلهگیری از گسل ممکن نشد و حالا خانههای ساخته شده روی همین گسل، باز هم در معرض خطر در زلزله بعدی است.»
از زلزله بم درس بگیریم
مهدی زارع؛ رییس مرکز پیشبینی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، با حضور در یک برنامه تلویزیونی به مناسبت سالگرد زلزله ویرانگر بم، با هشدار درباره تهدید جدی زلزله با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران گفت: «کشور ما با ریسک بالای زلزله مواجه است و به دلیل تنش و اتفاقاتی که در پوسته زمین رخ میدهد، در هر دهه باید انتظار دو زلزله با بزرگای بیشتر از ۷ را داشته باشیم و البته فقط میتوانیم امیدوار باشیم که این زلزله در منطقهای دور از شهر و منطقه مسکونی و همچنین در عمق زیاد رخ دهد. زلزله سراوان در سال ۱۳۹۲ بزرگای ۷.۸ داشت ولی در عمق ۷۰ کیلومتری رخ داد و کانون زلزله هم در منطقه غیر مسکونی بود و به همین دلیل فقط یک جان باخته در این زلزله داشتیم ولی زمین لرزهها همواره اینگونه نیست چنانکه کانون زلزله بم در شهر و در عمق ۸.۵ کیلومتری زمین بود که جان یک سوم جمعیت شهر را هم گرفت. بنابراین عمق کم، نزدیکی کانون زلزله به شهر یا حتی قرار گرفتن کانون زلزله زیر سطح شهر، آسیبهای جدی برای جمعیت ایجاد خواهد کرد.»
زارع همچنین با تاکید بر اینکه متخصصان باید از ویرانگرترین زلزلهها، درسهایی برای پیشگیری از آسیبها و تلفات مالی و جانی در زمینلرزههای بعدی بگیرند در نگاهی به میزان آسیبپذیری شهر تهران با توجه به گسلهای گسترده در پایتخت گفت: «زلزلههای ثبت شده در منطقه شرقی تهران در ۳۰سال اخیر، بیشتر از منطقه غربی تهران بوده و با وجود آنکه زمینلرزههای خفیف، شدت بزرگا را کاهش میدهد ولی از سویی، بعضی اوقات همین زلزلههای کوچک، مقدمه زلزلههای بزرگ هم هستند.
در شهر تهران، گسل شمال بسیار مهم است ولی طی ۶۰ سال اخیر، توسعه شهری تهران به گونهای بوده که مناطق ۴، ۱، ۲، ۵ و ۲۲ روی همین گسل شمال احداث شده است. گسل پردیسان در مرکز تهران هم مهم است . گسل پردیسان از پارک چیتگر عبور میکند و تا بزرگراه رسالت، بزرگراه شهید سلیمانی و بزرگراه زینالدین و بزرگراه همت هم ادامه دارد . در جنوب تهران هم، گسلهای کهریزک و ری را داریم در حالی که بافت پر جمعیتتر و البته فرسودهتر پایتخت هم روی همین گسل است و اگرچه که بخشی از این بافت فرسودهتر با سازههای جدید جایگزین شده ولی این سازهها، غیرتابآور است به این معنا که مثلا ۵ پلاک فرسوده را تخریب کردهاند که حرکت خوبی است ولی به جای این ۵ پلاک، یک مجتمع مسکونی ساختهاند و خطر این است که قبلا، در این ۵ پلاک ۳۰ نفر زندگی میکردند و حالا تعداد ساکنان این مجتمع جدید، ۷ یا ۸ برابر ساکنان آن ۵ پلاک است و بالا بودن میزان آسیبپذیری این ساختمانهای جدید، ریسک خطر را در شهر تهران افزایش خواهد داد . بنابراین، اگرچه که تخریب و نوسازی بافت فرسوده، اقدام خوبی است ولی باید دقت کنیم که مبادا در این روند، مجتمعهای با تعداد جمعیت بالا و آسیبپذیر در مقابل زلزله به شهر اضافه شود.»
|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|