شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۴ -
Saturday 19 July 2025
|
بحران آب در ایران؛ زنگ خطر فرونشست، تورم غذایی و تهدید زیرساختها
تابستان ۱۴۰۴ در حالی به یکی از خشکترین دورههای نیم قرن اخیر بدل شده که اکنون دیگر وزیر نیرو نیز نسبت به وضعیت «بیسابقه» ذخایر آبی هشدار داده و همزمان گزارشها از خشک شدن کامل برخی سدها، فرونشست زمین و تنشهای شدید آبی در بیش از ۳۰۰ شهر کشور حکایت دارد.
به گزارش اقتصاد۲۴، اما این اعلام بحران تازه توسط وزیر اصلا حرف تازهای نیست و پیش از این نیز تصاویر منتشر شده در زمستان سال گذشته و در شبکههای اجتماعی و رسانههای داخلی ایران از خشک شدن بخش بزرگی از سد کرج، موجی از نگرانی را نسبت به چگونگی تامین آب شرب تهران در ماههای آینده ایجاد کرده بود.
در همان زمان بسیاری این تصاویر تکاندهنده را با چند دهه گذشته یعنی زمانی که سد کرج از پر آبترین سدهای ایران بود مقایسه کرده بودند.4 علی شریعت، دبیر کل فدراسیون صنعت آب، در گفتوگویی با خبرگزاری انتخاب که روز سهشنبه ۲۱ اسفند منتشر شد، از بحرانی بزرگ و جدی خبر داده چنان که آنطور که او گفته بود «عملاً چهار سد از پنج سد اصلی تهران از مدار بهرهبرداری خارج شده» و باید منتظر «جیرهبندی آب» بود.
خشکسالی و اخطارهایی که شنیده نشد
شریعت هم چنین با اشاره به تابستان خشک و بدون آب ایران در سال ۱۴۰۴ افزوده بود که «خیلی خوشبینانه است که فکر کنیم تابستان بسیار سختی در پیش داریم. به نظر بنده نه تنها تابستان بلکه در بسیاری از استانهای کشور، بهار سختی پیش را داریم.»روز شنبه ۱۸ اسفند سال گذشته نیز رجحان سزاوار، مدیر مطالعات پایه منابع آب شرکت آب منطقهای البرز، نوشته بود که «سد کرج فقط ۸ درصد آب دارد که این میزان نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۱۰ درصد کمتر است.»
این اخطارها و ابراز نگرانیها نیز در حالی بود که در همان زمان نیز بنا بر اعلام معاون وزیر نیروی ایران، حجم ذخایر سدهای کلیدی تامین آب تهران نسبت به سالهای گذشته (پیش از ۱۴۰۳) با کاهش جدی روبهرو شده بود.چنان چه که در اسفند ۱۴۰۳ گفته شد که وضعیت سدهای لار، لتیان، ماملو و به ویژه سد کرج که بخش زیادی از آب شرب تهران را تامین میکند، بحرانی است.
هم چنین مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران خبر داد «سد کرج با هفت درصد پرشدگی در شرایط بحرانی و بیسابقهای قرار دارد. سد لار نیز با یک درصد پرشدگی و سدهای لتیان و ماملو با ۱۲ درصد پرشدگی، شرایطی مشابه سد کرج دارند.»
خالی بودن سد کرج که یکی از اصلیترین منابع تامین آب شرب تهران محسوب میشود، در طول تاریخ بهرهبرداری این سد بیسابقه بود و محدودیتی جدی برای تامین پایدار آب پایتخت محسوب میشود.
این در حالی است که کارشناسان با تاکید بر پیوستگی بحران آب با ضعف حکمرانی، کشاورزی ناکارآمد و تغییرات اقلیمی، نسبت به پیامدهای اقتصادی فاجعهبار این روند در امنیت غذایی، تولید، زیرساخت و حتی بقای تاریخی هشدار میدهند.
ریشههای بحران: اقلیم، مدیریت، سیاست
ایران اکنون با یکی از پیچیدهترین و عمیقترین بحرانهای زیستمحیطی خود مواجه است؛ بحرانی که به گفته عباس علیآبادی، وزیر نیرو، در شش دهه اخیر سابقه نداشته و تنها با کاهش مصرف و مدیریت دقیق میتوان «تابآوری» در برابر آن را افزایش داد. اما دلایل این بحران فقط به کمبارشی محدود نمیشود.
از یک سو، کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی بارشها در سالهای اخیر و افزایش دمای میانگین کشور روند خشکسالی را تشدید کرده؛ از سوی دیگر، مدیریت نادرست منابع، توسعه نامتوازن و سیاستهای پرهزینه در حوزه سدسازی، انتقال آب بینحوضهای، و کشاورزی آببر، وضعیت منابع را بحرانی کرده است.
هم چنین بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ آن هم با بهرهوری پایینتر از ۴۰ درصد. استفاده از الگوهای کشت آببر، روشهای آبیاری سنتی و عدم اصلاح ساختار مالکیت زمین باعث شده بخش عمدهای از منابع آبی به هدر رود.
پیامدهای اقتصادی بحران آب
تبعات این بحران بزرگ آب در کشور، اما تنها در کوتاه مدت و مربوط به قطع آب برخی شهرها برای چند ساعت نیست، ریشههای این بحران بسیار عمیقتر از بحران در تامین آب شهری و پایداری شبکه آب است. در حقیقت نتیجه بحران آب میتواند به شکل جدی منجر به آسیب به ارکان اصلی و زیرساختهای کشور شود و این تازه کاملا مسالهای جدا از بحرانهای جدی امنیتی است که کمبود آب و خشکسالی میتواند برای کشور ایجاد کند.
تهدید کشاورزی و امنیت غذایی
چنانچه کمآبی گسترده موجب کاهش تولید محصولات استراتژیک مانند گندم، برنج، پسته و صیفیجات شده و ایران را بیش از پیش به واردات وابسته کرده است. این روند نهتنها امنیت غذایی را تهدید میکند، بلکه با تشدید تورم خوراکیها، اثر مستقیمی بر معیشت خانوارها دارد.
به استناد دادههای بانک جهانی، خشکسالی سال ۱۳۷۸ حدود ۴.۴ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور را کاهش داد. اکنون نیز کارشناسان بر این باورند که در صورت تداوم روند فعلی، ایران ممکن است در بازه میانمدت با زیانی بالغ بر ۶ تا ۱۴ درصد از GDP سالانه در بخشهای کشاورزی، انرژی، سلامت و حملونقل مواجه شود.
فرونشست زمین؛ زیانی خاموش، اما پرهزینه
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، افت سطح آبخوانها و خشکسالی باعث شده پدیده فرونشست زمین در استانهای مختلف به بحرانی ملی بدل شود. بنا بر گزارشها، نرخ فرونشست در برخی نقاط تهران، اصفهان و دشتهای مرکزی تا ۳۰ سانتیمتر در سال نیز رسیده است.
فرونشست زمین پیامد مستقیم برداشت بیرویه از آبخوانهاست. این پدیده به معنای نشست دایمی سطح زمین و از بین رفتن ظرفیت ذخیره آب است که خسارات جبرانناپذیری به زیرساختها، کشاورزی و اقتصاد ملی وارد میکند. ترکخوردگی زمین، آسیب به راهها، خطوط انتقال انرژی و ساختمانها هزینههای هنگفتی برای بازسازی و تعمیر ایجاد میکند و ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد؛ که در نتیجه آن اقتصاد کلان را با کاهش بهرهوری سرمایههای فیزیکی و افزایش ریسک اقتصادی مواجه میکند که میتواند رشد اقتصادی کشور را تحت فشار قرار دهد. این وضعیت، هشدار جدی برای تصمیمگیرندگان است که اصلاحات عمیق و بنیادین را در سیاستهای آب کشور در دستور کار قرار دهند.
این پدیده در حال تخریب زیرساختهای حیاتی همچون راهآهن، جادهها، خطوط انتقال برق و حتی بناهای تاریخی است. گزارشها از ترکخوردگی در تأسیسات حملونقل شهری و خطر برای بناهایی، چون مسجد جامع اصفهان و بقایای تخت جمشید حکایت دارد.
مهاجرت زیستمحیطی؛ زخم پنهان بحران
خشکسالی و بیآبی در مناطق جنوب، شرق و جنوبغرب ایران موجب مهاجرت دستهجمعی روستاییان شده است. بسیاری از روستاهای خوزستان، سیستان و بلوچستان، کرمان، کرمانشاه و حتی استانهای شمالی با تخلیه جمعیت و نابودی کامل معیشت سنتی مواجهاند. این مهاجرتها تبعات مستقیم بر بازار کار، تورم شهری و ناهنجاریهای اجتماعی خواهد داشت.نتیجه این است که مناطقی که زمانی قطبهای کشاورزی، صنعتی یا جمعیتی کشور بودند، امروز با کمبود شدید آب دست و پنجه نرم میکنند.
کارشناسان نیز در این بین از نقشه نابرابر آبی ایران سخن میگویند؛ جایی که فلات مرکزی با بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور، تنها ۱۰ درصد منابع تجدیدپذیر آب را در اختیار دارد.هم چنین این نابرابری حالا با موجی از مهاجرتهای اقلیمی، مهاجرت از مناطق خشک به شهرهای برخوردار یا حاشیههای کلانشهرها همراه شده است؛ مهاجرتی که نهتنها مشکلات مناطق مبدا را رها نمیکند، بلکه مقصد را هم با بحران جدیدی مواجه میسازد. با شدت گرفتن خشکسالی و کاهش ۴۰ درصدی بارشها نسبت به میانگین بلندمدت، فلات مرکزی ایران در آستانه فروپاشی تعادل آبی و جمعیتی قرار گرفته است.
باید توجه کرد که بحران آب و مهاجرت جمعیت زنگ خطر تعادل زیستی در ایران است. چنان چه که پیش از این مسعود امیرزاده، کارشناس حوزه آب، با اشاره به اثرات اجتماعی کم آبی گفته بود که آب، عاملی تعیینکننده در شکلگیری سکونتگاههای انسانی و پراکندگی جمعیت به شمار میرود. او هم چنین تاکید داشت که «در شرایط طبیعی، جمعیت متناسب با ظرفیت آبی یک منطقه توزیع میشود؛ به این معنا که هرچه منابع آبی یک ناحیه بیشتر باشد، تراکم جمعیت نیز در آنجا افزایش مییابد و برعکس. این الگوی طبیعی طی دهههای اخیر در ایران بهواسطه انتقال گسترده آب از مناطق دارای منابع آبی به مناطق کمآب، تغییر میکند.»
او تهران را نمونهای بارز معرفی میکند که فراتر از توان طبیعیاش، با انتقال آب پذیرای جمعیتی سنگینتر از ظرفیت واقعی شده است. همین وضعیت را در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز و بندرعباس نیز شاهد هستیم؛ شهرهایی که اکنون با رشد فزاینده جمعیت و کمبود منابع آبی روبهرو هستند.
به دنبال راهکارهای فوری و ساختاری
حالا، اما بحران جدی آب تنوره میکشد و به نظر میرسد باید در دو بخش به راهکاری برای آن اندیشید.
راهکارهای کوتاهمدت:
- کاهش مصرف شرب و صنعتی از طریق اصلاح تعرفهها و آموزش عمومی
- توزیع عادلانه آب اضطراری در مناطق بحرانی با تانکر و تأسیسات سیار
- ممنوعیت برداشت بیرویه از چاهها و حفاظت از منابع آب زیرزمینی
- توقف پروژههای انتقال آب پرهزینه و فاقد ارزیابی محیطزیستی
راهکارهای بلندمدت:
- اصلاح ساختار حکمرانی آب با تقویت نهادهای مستقل و مشارکت جوامع محلی
- مدرنسازی کشاورزی از طریق توسعه آبیاری هوشمند، اصلاح الگوی کشت، و حمایت از کشت مقاوم به خشکی
- سرمایهگذاری در فناوریهای نوین مانند شیرینسازی، بازچرخانی آب، ذخیرهسازی مصنوعی و بازیافت پساب
- توسعه دیپلماسی آبی با کشورهای همجوار برای مدیریت منابع مشترک و جلوگیری از درگیریهای آینده
تهدیدی فراگیر، نیازمند تحول بنیادین
مساله اکنون این است که بحران آب در ایران دیگر نه یک هشدار دوردست، که واقعیتی جاری و تهدیدی فوری برای اقتصاد، امنیت و حیات اجتماعی کشور است. در غیاب تصمیمات سختگیرانه و سیاستگذاری شجاعانه، بحران میتواند به نقطهای بازگشتناپذیر برسد.
فرونشست زمین، تورم غذایی، فرار سرمایه انسانی از روستاها و تخریب زیرساختها تنها بخشی از هزینههایی است که کشور برای مدیریت نکردن یک بحران فراگیر یعنی عدم مدیریت منابع آبی کشور پرداخت میکند.اکنون دیگر تأخیر بیشتر در اصلاحات، نهفقط توسعه اقتصادی، که زیستپذیری بخش بزرگی از سرزمین ایران را تهدید خواهد کرد.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|