يكشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ - Sunday 15 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 14.06.2025, 7:04

گزارش میدانی پس از حمله اسراییل به تهران


بنفشه سام گیس / اعتماد

اینجا آدم‌های معمولی مرده‌اند

حوالی ۹ صبح جمعه، حدود ۶ ساعت از حمله اسراییل به تهران می‌گذرد. مجتمع مسکونی ارکیده در خیابان شهرآرا، یکی از نقاطی است که در حمله بامدادی اسراییل، هدف قرار گرفته است. حاشیه شرقی خیابان، ماشین‌های اتش نشانی و امبولانس‌ها ایستاده‌اند و تصویر ضلع غربی، آوار ساختمانی ویران است.

مجتمع مسکونی ارکیده، مجموعه‌ای از ساختمان‌های ۴ طبقه دیوار به دیوار در خیابان کشی‌های افقی و در فضایی محصور با نرده‌های سبز رنگ است و خانه‌ای که هدف این حمله بوده، یکی از واحدهای مسکونی در طبقه سوم ساختمان نزدیک به این حصار فلزی است.

شدت حمله و موج انفجار در حدی بوده که علاوه بر ریزش دیواره شرقی طبقه سوم ساختمان، آوار همین طبقه روی پیاده روی پشت نرده‌ها پرتاب شده و فشار آوار، حصار فلزی را درهم پیچیده و برای ورود به محوطه مجتمع، باید روی تکه‌های درشت سیمان و آجر و فلز و شیشه پا گذاشت.

هنوز از بقایای طبقه سوم ساختمان دود منتشر می‌شود. در ضلع شمالی ساختمان، از پنجره و ایوان و تزیینات بنا، هیچ باقی نمانده و کل طبقه، آواری یکدست از خرده سنگ و فلز است. جرثقیل‌ها و لودرها مشغول به کنار زدن خرده‌های آوارند تا هم امنیت بقایای بنا برای ورود نیروهای امداد برقرار شود و هم از خطر ریزش آوار کاسته شود.

در این ساختمان و غیر از واحد مسکونی طبقه سوم که هدف اصلی حمله بوده، باقی واحدها در طبقات بالاو پایین و کناری هم تخریب شده و این را از حجم انبوه آوار فروریخته در اطراف ساختمان می‌توان متوجه شد. از سقف طبقات، آب بر کف محوطه و اطراف ساختمان جاری است و سیم‌های برق درون همین حوضچه‌های کوچک آب، رها شده است.

پشت ضلع غربی ساختمان، فضا جور دیگری است. چند زن جوان روی پیاده روی کنار مجتمع بر زمین نشسته‌اند و دیوانه وار فریاد می‌کشند و اشک می‌ریزند و و «پرنیان» و «سجاد» و «پرویز» را صدا می‌زنند، پرنیان و سجاد و پرویز، سه نفر از قربانیان حمله بامدادی اسراییل به مجتمع مسکونی ارکیده‌اند و چون آوار ساختمان، همچنان درهم پیچیده است، هنوز تعداد واقعی جانباختگان این مجتمع مسکونی معلوم نیست.

امدادگران هلال احمر قلاده سگ‌های زنده یاب در دست دارند و از این سو به آن سو می‌روند و از دل آوار و طبقات تخریب شده دنبال جنازه می‌گردند. فریادهای زنانی که پشت دیوار مجتمع روی زمین نشسته‌اند، از غرش لودرها و جرثقیل‌ها بلندتر است و ضجه‌شان چنان غم‌آلود است که حتی ماموران امنیتی را هم به سکوت واداشته است. زنان، با جیغ‌های جنون‌آمیز لابلای اشک‌هایشان جملاتی خطاب به قربانیان می‌گویند و مردانی که کنار این زنان نشسته‌اند و با شانه‌های فروافتاده، لابلای هق هق گریه‌ها تلاش می‌کنند این زنان را آرام کنند و تسلی دهند.

یکی از ماموران امنیتی، اجازه می‌دهد که از بستگان قربانیان عکس بگیرم یا چند کلمه‌ای با ایشان صحبت کنم و به اهستگی توصیه می‌کند: «حرف این خانواده‌ها رو که هیچ گناهی نداشتن، بشنو و بنویس.»

لباس و پوشش ظاهری زنانی که زار می‌زنند و دیوانه‌وار، سر تکان می‌دهند و به آسمان خیره می‌مانند و اشک می‌ریزند، معمولی و معلوم است که به محض اولین اخبار ناگواری که بعد از حملات بامدادی اسراییل به تهران شنیده‌اند، سراسیمه به سمت محل حادثه دویده‌اند. زن‌ها سرشان را به دیوار می‌کویند و در جواب هر تازه واردی که به جمع سوگواران می‌پیوندد، جیغ‌های دلخراش‌تر می‌کشند.

در این محوطه و از این آوار فروریخته که هنوز بوی آتش و دود دارد، هیچ گمانی به تعداد قطعی اجساد ممکن نیست ولی امدادگرانی که از ساعت ۴ بامداد در محوطه حاض ر بوده‌اند می‌گویند جسد ۱۱ نفر را از ساختمان بیرون اورده‌اند و هنوز هم دنبال جسد می‌گردند.

تمام همسایگان مجتمع که به محض انفجار و از حدود ۴ صبح به محوطه امده‌اند، در حال گریه هستند چون علاوه بر اینکه خانه‌هایشان تخریب شده، آشنایان شان را هم از دست داده‌اند. وقتی امبولانس بهشت زهرا با سرعتی کند، روی خرده‌های آوار دور می‌زند و راننده‌اش، در اتاقک امبولانس را باز می‌کند تا جسد تازه یافت شده را تحویل بگیرد، زنانی که کنار دیوار نشسته‌اند، زاری کنان از جا می‌جهند تا خود را به امبولانس برسانند ولی با ممانعت ماموران امنیتی و امدادگران مواجه می‌شوند.

لابلای همین کشاکش سوگ و ماتم و از لابلای آرنج‌ها و بازوها، می‌شود دید که امدادگران، از روی برانکاردی که به کنار امبولانس رسانده‌اند، جسدی کوچک و پنهان در کاوری سیاهرنگ را؛ جسدِ یکی از دو کودک جان باخته در حمله بامدادی اسراییل به مجتمع مسکونی ارکیده را برمی‌دارند و در اتاقک امبولانس می‌گذارند.

آمبولانس بهشت زهرا که از محوطه خارج می‌شود، می‌توان برش دیگری از حمله بامدادی اسراییل به این مجتمع مسکونی را مشاهده کرد. به قاب هیچ کدام از پنجره‌های ساختمان روبه‌روی بنایی که هدف اصلی حمله اسراییل بود، شیشه‌ای باقی نمانده است. حداقل ۱۰ خودرو در محوطه جلوی ساختمانی که هدف حمله قرار گرفته بود، پارک شده که شیشه تمام ماشین‌ها از شدت موج انفجار شکسته و آوارپرتاب شده از ساختمان اصلی و همجوار، سقف و بدنه ماشین‌ها را خرد کرده است.

ضلع جنوبی ساختمان اصلی نمایی وحشتناک‌تر دارد. در این ضلع، نه از شیشه و پنجره‌ها اثری هست و نه دیوار و نمایی سالم مانده است. هرچه از ساعات حمله اسراییل می‌گذرد، به تعداد عوامل امنیتی حاضر در محل و محوطه داخلی مجتمع مسکونی ارکیده اضافه می‌شود تا اینکه تردد هر غریبه در محوطه را ممنوع می‌کنند و لابلای این ممنوعیت، فریاد امدادگران شنیده می‌شود که نسبت به ریزش دیواره‌های ساختمان هشدار می‌دهند.

خیابان اصلی شهرآرا و پیاده روی روبه‌روی مجتمع مسکونی ارکیده، وضع بهتری ندارد جز اینکه ساختمان‌های پیاده روی شرقی خیابان، قربانی نداشته اما سطل‌های زباله این سمت پیاده رو در این ساعات از صبح؛ لبریز از خرده‌های درشت شیشه است و هر چند دقیقه، می‌توان مردی را دید که از ساختمان‌های ضلع شرقی خیابان بیرون می‌اید و سطل بزرگی حاوی تکه‌های درشت شیشه‌های خرد شده را در مخزن‌های بزرگ زباله خالی می‌کند.

ساکنان این ضلع خیابان، حرف‌های مشابهی دارند؛ همگی با صدای مهیب خرد شدن شیشه‌ها بعد از اولین انفجار و در ثانیه‌های بعد از نماز صبح از خواب پریده‌اند و هراسان و وحشتزده به خیابان دویده‌اند و اولین تصویری که دیده‌اند، دود و شعله‌های اتشی بوده که از ساختمان روبه‌رویی در مجتمع مسکونی ارکیده به هوا برمی‌خاسته.

احوال ساکنان کوچه آبشوری در خیابان پاتریس لومومبا، بدتر از ساکنان خیابان شهرآراست. شهرآرا، خیابان عریضی است با پیاده روهای پهن و ساختمان‌هایی در فاصله‌های طولانی از یکدیگر که هیچ کدام بیشتر از ۵ یا ۶ طبقه هم ارتفاع ندارند و پهنای این فضا، شدت موج و صدای انفجار را تا حد بسیار زیادی تعدیل می‌کند ولی کوچه آبشوری چنین نیست.

کوچه آبشوری که یکی دیگر از نقاطی بود که بامداد جمعه هدف حمله اسراییل قرار گرفت، کوچه‌ای است با عرض حدود ۶ متر و ساختمان‌های ۵ طبقه و ۶ طبقه در دو سمت کوچه. در چنین کوچه‌ای که آسمانش به دلیل ارتفاع ساختمان‌ها و فشردگی بناها، کم پیداست، صدا و موج انفجار مهیب‌تر و شکننده‌تر است.

خانمی که روی پله جلوی خانه‌اش در همان ابتدای کوچه آبشوری نشسته، با نگاهی پر از خستگی و ترس به انتهای کوچه و جایی که لودر و ماموران اتش نشانی و امدادی مشغول کارند، چشم دوخته است. دختر این خانم، ۶ پلاک جلوتر زندگی می‌کند و اینطور که مادر می‌گوید، در زمان انفجار، مهمان داشته و همگی بیدار بوده‌اند. این مادر هم در زمان انفجار و در ثانیه‌های بعد از اذان صبح، مشغول به نماز بوده که با شنیدن صدای انفجار، با تصور انفجار گاز، اول نگاهی از پنجره به کوچه می‌اندازد و با مشاهده دود غلیظی که از ساختمان محل سکونت دخترش برمی‌خاسته، هراسان و فریاد کشان و گریه کنان به کوچه می‌دود اما هر چه جلوتر می‌رود، می‌بیند که کانون فاجعه، جای دیگری است.

آنچه در ضلع جنوبی کوچه ابشوری می‌بینیم، ابعادی فراتر و تلخ‌تر از “فاجعه“ دارد؛ ساختمان پلاک ۲۰ در کوچه آبشوری که بامداد جمعه هدف حمله اسراییل قرار گرفت، بنای ۵ طبقه‌ای در انتهای کوچه است که در جای خود، فروریخته و کل ساختمان ۵ طبقه به آواری از سنگ و آجر و میلگرد و تیرآهن تبدیل شده است.

همسایه شرقی پلاک ۲۰، ساختمانی ۶ طبقه با روکار آجر قرمز است اما پس از انفجار، نیمی از نمای آجری ساختمان چنان در شعله‌ها سوخته که پوک شده و حالا بیلچه لودر به نمای بیرونی ساختمان می‌کوبد تا تکه‌های سست آوار فرو بریزد و از این ساختمان همسایه، راهی به ساختمان پلاک ۲۰ باز شود.

همین ساختمان، در حمله بامدادی اسراییل دو شهید داده؛ جانباختگانی ساکن در طبقه سوم ساختمان؛ پارسا جریبی؛ جوان ۲۷ سال‌های که اتاق خوابش، دیوار به دیوار ساختمان شماره ۲۰ بوده و پسرک ۱۴ سال‌های ساکن در واحد کناری و هر دو، زیر آوار جان داده‌اند. همسایه‌هایی که پارسا را می‌شناختند، با چشم‌های سرخ از گریه، در حال ارسال مشخصات برای نیروهای امدادی هستند و می‌گویند پدر پارسا، جلوی ساختمان و در انتظار بیرون آمدن جسد تنها فرزندش ایستاده است. دو پلاک دورتر از خانه شماره ۲۰، ساختمان دو طبقه‌ای است با درهای باز و پنجره‌هایی بدون شیشه. ظاهر خانه، شبیه ساختمان‌هایی در حال احتضارو زنی در طبقه اول همین خانه، مشغول بیرون کشیدن خرده وسیله‌های زندگی از زیر آوار شیشه و اجر است.

نزدیک ورودی پارکینگ خانه، امدادگری روی صندلی نشسته و می‌گوید این خانه، به مقر فرماندهی امداد و نجات تبدیل شده. در همین لحظه است که شهردار منطقه از راه می‌رسد و ماموران آتش نشانی می‌گویند میلگردهای درهم پیچیده ساختمان شماره ۲۰، عملیات رهاسازی را دشوار کرده و باید قیچی شود ولی این وقت صبح، قیچی برش میلگرد در دسترس نیست و شهردار مشغول تلفن به این مقام و آن مقام می‌شود تا برای برش میلگرد قیچی پیدا کند.
حالا می‌شود دید که همان لودری که آوار نمای بیرونی طبقات دوم و سوم ساختمان همجوار پلاک ۲۰ را فروریخت، چطور راه تردد کاذبی برای عبور اتش نشان‌ها از این پلاک به آن پلاک باز کرده است. لباس قرمز اتش نشان‌ها و نیروهای امدادی، مثل لکه‌های سرخ خونی که خاک آلود شده باشد، لابلای آوار هر دو ساختمان پیدا و پنهان می‌شود.

امدادگران هلال احمر که بین شان چند خانم هم هستند، با قدم‌های لرزان، روی آواری که هر لحظه امکان فروریختن دارد، راه می‌روند تا از دل آوار، جسدی بیرون بکشند. یک ربع تا ظهر مانده و حدود ۸ ساعت از حمله اسراییل به خانه شماره ۲۰ کوچه ابشوری می‌گذرد. یکی از اعضای گروه عملیاتی امداد و نجات، می‌گوید تا این وقت روز، از هر دو ساختمان، ۷ جسد بیرون اورده‌اند و در آوار پلاک ۲۰ هیچ کسی زنده نمانده و حتی اگر در همان ساعات اولیه بعد از انفجار هم زنده بوده، تا حالا و بعد از ۷ یا ۸ ساعت، با این حجم اتش و دود و شعله و خاک، حتما جان داده است.

این امدادگر می‌گوید تا این ساعت اطراف کوچه آبشوری مثل آخر الزمانی است که بر سر مردم نازل شده، آسفالت کوچه، فرشی از خرده سنگ و اجر و شیشه است. اتش نشان‌ها همچنان شلنگ آب در دست دارند تا به هر شعله ریز و درشتی که از گوشه‌ای از آوار بیرون می‌جهد، آب بپاشند. ماموران امدادی می‌گویند از همان ثانیه‌های بعد از انفجار، برق و گاز کوچه به‌طور کامل قطع شده تا از فاجعه‌ای مهیب‌تر جلوگیری شود ولی خطر ریزش آوار و تخریب خانه‌های اطراف و حتی دو کوچه پس و پیش “آبشوری“ که با موج انفجار، سست و لرزان شده‌اند، یک تهدید جدی است. در کوچه پایینی، می‌شود تصویر این تهدید را به چشم دید. کف کوچه، فرشی از خرده‌های شیشه است و پنجره‌های ساختمان‌های شمالی هیچ حفاظی ندارد.

مردی از خانه پشت داده به پلاک ۲۰ بیرون می‌اید در حالی که چند کاسه و قابلمه و کیسه‌های حاوی خوراکی و مواد غذایی در بغل گرفته است. ساختمانی که مرد از ان خارج شد، مثل خانه‌های فراموش شده است؛ خانه‌هایی که انگار سال‌ها متروک شده‌اند؛ پنجره‌های بدون شیشه، قاب پنجره‌های از جا کنده شده، پرده‌های پاره، ایوان‌های بدون سقف و چارچوب. مرد می‌گوید «می‌رویم که در امان باشیم. این خانه‌ها هیچ امن نیستند.»



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net