جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 17 May 2024
|
نوشته «حسین رونقی» در والاستریتزونال
چکیده: رسانههای غربی دربارهٔ ایران حقیقت را نمیگویند. ما در ایران با صدای بلند اعتراض میکنیم اما خبرنگاران ترجیح میدهند در مورد وضعیت آبوهوا توییت کنند تا در مورد سرکوب و شکنجهٔ حکومت تحقیقی انجام دهند.
برای ما دو ایران وجود دارد. یکی «ایران واقعی» که ما در آن زندگی میکنیم و دیگری ایرانی که شما راجعبه آن در رسانهها میخوانید و میشنوید. ایران شما، محدود به توافق اتمی است؛ اما برای ما بسیار بدتر است. یک حکومت پلیسی و مذهبی با بیشمار قوانین و خطوط قرمزی که اکثر مردم ایران را یارای عبور از آنها نیست و زیرسایه ترس آن زندگی میکنیم. اینجا سرزمین خشونت، سرکوب و سانسور است.
ما امروز قربانی ناآگاهی و نادیدهانگاری جهان نسبت به واقعیتهای ایران نیستیم، بلکه با تلاش عمدی و سیستماتیک جمهوری اسلامی، از طریق توجیهگرانش در رسانههای خارجی، برای دستکاریِ افکار عمومی جهان مواجه هستیم. بنابراین اینکه به شما میگویند در ایران هیچ اپوزیسیون داخلیای وجود ندارد اشتباه است. ما مردم اپوزیسیون و مخالف حکومت هستیم. و آنچه از شما میخواهیم ساده است:
برای شناخت درباره ایران واقعی، به ما گوش دهید و روایتهای ما را به اشتراک بگذارید. به شما گفته شدهاست که حمایتها و همبستگی شما به ما ضربه میزند و صحبت درباره تلاشها و مبارزات ما، ما را در معرض خطر قرار میدهد، این هم یک دروغ دیگر است. چیزی که ما را در معرض خطر قرار میدهد سکوت و بیتفاوتی شماست.
متن کامل:
من یک وبلاگنویس و فعال آزادی بیان از ایران هستم و برای شما یک پیام دارم که میلیونها ایرانی مستاصل هستند که آن را بشنوید: «رسانههای غربی مردم ایران را ناامید میکنند.»
در چهار سال گذشته پنج تظاهرات سراسری علیه حکومت در ایران رخ دادهاست. حکومت معترضان را سلاخی کرده و زندانیان سیاسی را با شکنجه و سرکوب مواجه کردهاست. با این حال، اکثر غربیها درکی از «واقعیت ایران» ندارند، زیرا رسانههای خارجی به طور مستمر واقعیتها را نادیده گرفته و یا انکار میکنند.
برای ما دو ایران وجود دارد. یکی «ایران واقعی» که ما در آن زندگی میکنیم و دیگری ایرانی که شما راجعبه آن در رسانهها میخوانید و میشنوید. ایران شما، محدود به توافق اتمی است؛ اما برای ما بسیار بدتر است. یک حکومت پلیسی و مذهبی با بیشمار قوانین و خطوط قرمزی که اکثر مردم ایران را یارای عبور از آنها نیست و زیرسایه ترس آن زندگی میکنیم. اینجا سرزمین خشونت، سرکوب و سانسور است. من این را به خوبی میدانم و میشناسم چون ۶ سال از زندگیام را در زندانهایش سپری کردم. بعد از جنبش سبز در سال ٨٨ تعداد بیشماری از مردم ایران بازداشت و زندانی شدند. من به جرم کمک به مردم برای دور زدن فیلترینگ و سانسور اینترنت دستگیر و در زندان اوین زندانی شدم.
اطلاعات سپاه پاسداران اتهام فعالیت علیه امنیت ملی را به من زد و حتی نوشتن همین یادداشت من را در خطر تکرار همان اتهام قرار میدهد. اندیشیدن در ایران جرم تلقی میشود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشریات و رسانههای بسیاری را توقیف و کتابها و نوشتار را ممیزی و سانسور میکند. محتوای کتابهای درسی و آموزشی سرشار از نفرتپراکنی برای مثال علیه باورهای بهاییان است و به شکلی موجب ترویج تروریسم میشود. رسانهها، نشریات و روزنامهها علیه معترضان، تاریخ ایران و محبوبیت حکومت محتوای دروغ منتشر میکنند. صرفا روزنامههایی که توسط نهادهای امنیتی بهرسمیت شناخته و تایید شدهاند اجازه انتشار دارند.
گشت ارشاد زنان را به جرم اینکه حجاب اجباری سرشان نمیکنند مورد خشونت قرار میدهد. آنها مهمانیها را به هم میزنند و جوانان را به خاطر برگزاری و شرکت در مهمانی مختلط (زن و مرد کنار هم) و نوشیدن الکل دستگیر و ضرب و شتم می کنند و کسانی که چند بار مرتکب این جرم شوند را زندانی کرده، شلاق میزنند و یا اعدام میکنند.
این ۱۹۸۴ یا سرگذشت ندیمه نیست، این ایران ماست.
فضای مجازی هم از کنترل و سانسور در امان نیست. فیسبوک، توییتر و بسیاری از پلتفرمها و شبکههای اجتماعی دیگر فیلتر و مسدود هستند. رصدکنندگان فضای مجازی در اینترنت میچرخند و شبکههای اجتماعی را نظارت میکنند تا کسی از قوانین حکومت تخطی نکند و نویسنده مطالب علیه دین و سران حکومت جمهوری اسلامی را شناسایی کنند. این یکی دیگر از جرایم من بود.
فعالیتهای سیاسی و تجمعات اعتراضی ممنوع است غیر از آنهایی که حکومت تایید کند، برای مثال اگر تظاهرات علیه آمریکا و اسرائیل باشد. مخالفان حکومت بهخاطر فعالیتهای عادی مثل برداشتن روسری یا بهدست گرفتن عکس فرزندان بهقتل رسیده خود توسط حکومت، بازداشت شده و به زندان میافتند. حتی در مرگ نیز مردم ایران از آزار حکومت و مشکلاتی که ایجاد میکند در امان نیستند. اقوام کسانی که توسط حکومت کشتهشدهاند حق ندارند برای آنها مراسم ختم بگیرند. گاهی برای گرفتن جنازه عزیزانشان باید مبلغی به عنوان حق گلوله یا طنابی که آنها را با آن کشتند پرداخت کنند. برای آنهایی که زنده هستند شکنجه اشکال مختلفی انجام میشود، عدهای را کتک و شلاق میزنند و یا تجاوز میکنند. عدهای دیگر با آسیبهای جسمی، تهدید و شکنجههای روانی چون زندان انفرادی روبرو میشوند. وقتی در زندان بودم، ماموران مرا شکنجه کردند، بهگونهای که تا پای مرگ رفتم. یکی از کلیههایم را از دست دادم و اجازه درمان مناسب به من داده نمیشد و تا به امروز با آثار آن شکنجهها دست و پنجه نرم میکنم.
اینها «واقعیتهای ایران» ما است. اما وقتی خارج از ایران را نگاه میکنیم میبینیم که رسانهها یک ایران دیگر را نشان میدهند. زمان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ (نوامبر ۲۰۱۹ ) در ایران، جمهوری اسلامی اینترنت را قطع کرد و نیروهای مسلح خود را برای کشتن بیش از ۱۵۰۰ معترض به خیابانها فرستاد، یکی از نویسندگان بلومبرگ که در مورد ایران مینویسد در مورد بارش برف غیرمنتظره در تهران توییت کرد.
هنگامی که حکومت پرواز ۷۵۲ خطوط هوایی بینالمللی اوکراین را در ژانویه ۲۰۲۰ با شلیک موشک ساقط کرد و ١٧۶ نفر را کشت، بسیاری از رسانههای غربی گزارش دادند که رئیسجمهور ایران (حسن روحانی) از این حمله بیاطلاع بوده ولی هیچ مدرکی در مورد این ادعا ارائه نکردند!
در ایران، ما تا آنجا که میتوانیم با صدای رسا و بلند اعتراض میکنیم و ویدئوهای اعتراضاتمان را در اینترنت منتشر میکنیم ولی حقیقت گزارش شده توسط ما مردم ایران، در رسانههای غربی راه پیدا نمیکند. این درحالی است که گزارشگران و خبرنگاران در مورد موضوعات بیاهمیتی چون مراکز خرید توییت میزنند و واقعیتها و روایت وقایع رخ داده در ایران را نادیده میگیرند. این افراد یک «ایران خیالی» را به شما نشان میدهند. در «ایران واقعی» ما با سایه بلند و سنگین سرکوب آشنا هستیم.
ما امروز قربانی ناآگاهی و نادیدهانگاری جهان نسبت به واقعیتهای ایران نیستیم، بلکه با تلاش عمدی و سیستماتیک جمهوری اسلامی، از طریق توجیهگرانش در رسانههای خارجی، برای دستکاریِ افکار عمومی جهان مواجه هستیم. بنابراین اینکه به شما میگویند در ایران هیچ اپوزیسیون داخلیای وجود ندارد اشتباه است. ما مردم اپوزیسیون و مخالف حکومت هستیم. و آنچه از شما میخواهیم ساده است:
برای شناخت درباره ایران واقعی، به ما گوش دهید و روایتهای ما را به اشتراک بگذارید. به شما گفته شدهاست که حمایتها و همبستگی شما به ما ضربه میزند و صحبت درباره تلاشها و مبارزات ما، ما را در معرض خطر قرار میدهد، این هم یک دروغ دیگر است. چیزی که ما را در معرض خطر قرار میدهد سکوت و بیتفاوتی شماست.
ما دوستانمان را که برای آزادی از بند این حکومت مبارزه کردهاند را از دست دادهایم. ما در زندانهای این حکومت بودهایم و شکنجهگاههای آن را دیدهایم. نوشتن این یادداشت میتواند دوباره من را به زندان بیاندازد، اما اگر این زندان رفتن هزینهی صدا دادن به بیصدایان باشد، ارزشش را دارد.
حسین رونقی
۲۱ مهر ۱۴۰۰
لینک متن انگلیسی در والاستریتزونال
https://www.wsj.com/articles/western-media-iran-censorship-prison-violence-torture-repression-authoritarian-jcpoa-11634072439
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|