يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 28 April 2024
|
اختصاصی «صبح ما»
«نیلام ماهاور»، ۱۷ ساله از روستای «نارولدام» در کاراولی اظهار کرد که رشد جنبش باعث اعتمادبهنفس بیشتر دختران شده است. هنگامیکه والدین داماد به دیدن او آمده بودند، وی به آنها گفت که علاقهای به ازدواج ندارد.
به گزارش گروه بینالملل صبح ما به نقل از الجزیره، «حداقل میخواهم ۱۲ کلاس درس بخوانم»؛ این صحبتهای «سایرا» در میان گریههای بیامانش بود، زمانی که والدینش در اکتبر ۲۰۲۰ به دنبال دامادی برای او بودند.
سال سختی برای والدیم در روستایی دورافتاده واقع در شمال غربی هند بود. از زمان قرنطینه و اعمال محدودیتها بهمنظور جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در مارس ۲۰۲۰ پدرم نتوانست خیلی کار کند.
پیش از شیوع کرونا پدر وی هفتهای ۱۲۰۰ روپیه معادل ۱۷ دلار بهعنوان کارگر درآمد داشت که بااینحال نیز بهسختی خانوادهاش را اداره میکرد. زمانی که کارش را از دست داد وی به این فکر افتاد که بهجای خرج کردن اندک پسانداز خانواده برای تحصیل سایرا، او را شوهر دهد.
سایرا ۱۷ ساله است. او از طریق تلفن از روستای خود در منطقه «کاراولی» ایالت راجستان گفت: ما ۶ خواهر و برادر هستیم. ما همیشه در فقر زندگی کردهایم. بعد از شیوع کرونا اداره امور خانه حتی مشکلتر از قبل شده است.
طبق گفته سازمان ملل در سراسر جهان سالانه حدود ۱۲ میلیون دختر قبل از ۱۸ سالگی ازدواج میکنند. تقریباً ۳۰ درصد از زنان ۲۰ تا ۲۴ سال آسیای جنوبی، قبل از ۱۸ سالگی ازدواجکردهاند.
این در حالی است که شیوع بیماری همهگیر کووید ۱۹ این بحران را تشدید کرده است.
درحالیکه دولت هند اطلاعات جامعی را در دسترس ندارد اما سازمانهای بینالمللی میگویند ازدواج کودکان میتواند یک پیامد اصلی بیماری همهگیر باشد.
طبق آمار آژانس محافظت از کودکان در مضیقه که بخشی از وزارت زنان و رشد کودکان در هند است تا ژوئن سال گذشته، فقط سه ماه پس از آغاز قرنطینه، حدود ۹۲۲۰۳ پادرمیانی توسط این آژانس صورت گرفته بود تا این کودکان ازدواج نکنند.
درحالیکه سایرا درماندگی پدرش را درک میکرد اما تسلیم خواسته آنان نشد. او گفت: من واقعاً ناراحت شدم. من میخواهم وقتی بزرگ شدم معلم شوم. میخواهم به دختران جوان کمک کنم که زنان مستقلی شوند؛ اما من نمیدانستم چگونه پدرم را قانع کنم.
تا اینکه او در مورد گروهی از دختران از جوامع حاشیهنشین که در حال ایجاد کارزاری برای آگاهی بخشی در مورد ازدواج کودکان بودند، آگاه شد.
سایرا گفت: این موضوع در دلم امید ایجاد کرد. من در جلسه آنها شرکت کردم و فهمیدم که دولت ایالتی یک طرح بورسیه تحصیلی در نظر گرفته است تا دخترانی مثل من از تحصیل بازنمانند.
او قراری را ترتیب داد تا این فعالان با پدرش گفتوگو کنند.
سایرا گفت: آنها اشکالات ازدواج کودکان را توضیح دادند. دو ماه طول کشید تا او را متقاعد کنم؛ اما سرانجام موافقت کرد. اکنون ۶ ماه میگذرد و او در مورد ازدواج من صحبتی نکرده است.
اگر آن پادرمیانی نبود، پدر سایرا نظرش عوض نمیشد. این گروه بیش از یک دختر را از ازدواج کودکان در کارائولی نجات داده است.
گامی جسورانه
در اکتبر سال ۲۰۲۰، « پریانکا بروا» ۱۸ ساله از روستای «رامتارا» در «کاراولی» پس از متقاعد کردن والدینش برای عدم ازدواج تصمیم گرفت راه خود را ادامه دهد. ۹ دختر دیگر به او پیوستند و آنها کارزاری علیه ازدواج کودکان راهاندازی کردند.
پریانکا گفت: ما فهمیدیم که تقریباً هر دختری در سن ما با همان چالشی روبرو است که ما با آن مواجه بودهایم.
او گفت: هیچکس در اینجا نمیخواهد که دختران بیش از ۱۰ کلاس تحصیل کند. بیماری همهگیر این اوضاع را بدتر کرد. مدارس تعطیلشدهاند و در اینجا بهاندازه کافی تلفن هوشمند برای آموزش آنلاین وجود ندارد. مردم بیکارند. من خوششانس بودم که پدر و مادرم را راضی کردم.
اینیک گام شجاعانه بود، زیرا ایالت راجستان بهویژه در مورد امر غیرقانونی ازدواج کودکان مشهور است.
طبق نظرسنجی ملی بهداشت خانواده (۲۰۱۵-۲۰۱۶)، ۳۵٫۴ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۴ سال در این ایالت قبل از ۱۸ سالگی ازدواجکرده بودند. میانگین کشوری در آن زمان ۲۷ درصد بود.
یکی از اهداف مقامات راجستان برای ارائه تحصیلات دانشگاهی به دختران جلوگیری از این موضوع است.
«ارومیلا» ۳۴ ساله و مادر پریانکا در سازمان غیردولتی آموزش و توسعه بهعنوان نظافتچی کار میکند. پریانکا معمولاً با مادرش در آنجا ملاقات میکرد.
پریانکا گفت: آنها همیشه با من با عشق و توجه رفتار میکردند. آنها هیچ تفاوتی بین دختران و پسران قائل نیستند. فکر کردم میتوانم از آنها کمک بگیرم.
فعالان سازمان غیردولتی آموزش و توسعه وارد عمل شدند و برای ارومیلا توضیح دادند که چگونه ازدواج و بارداری زودرس با سوءتغذیه مادران جوان ارتباط دارد و احتمالاً سبب مرگ زودرس مادر میشود.
سپس ارومیلا که سرپرست و نانآور خانواده است، شوهرش را که بیمار است، متقاعد کرد.
ارومیلا گفت: پدر و مادرم من را در ۱۴ سالگی شوهر دادند. به یاد میآورم که چقدر احساس ترس و ناآگاهی میکردم. من بیش از نیمی از عمر خود را صرف مراقبت از دخترم کردهام. من نمیخواهم او طوری که من زندگی کردم زندگی کند. من میخواهم که او برای خودش زندگی کند. من میخواهم که او رؤیاهای خود را دنبال کند.
پریانکا همچنین میخواهد معلم شود و اطمینان حاصل کند که دختران منطقه وی قادر به تحصیل هستند.
او گفت: من خوشبخت بودم که به فعالان این سازمان دسترسی داشتم؛ اما آنانی که دسترسی نداشتند چه؟ بنابراین، ما ۱۰ نفر بهآرامی از هر روستا دو تا سه دختر را جذب گروه خود کردیم و آنها بهنوبه خود دختران بیشتری را از روستاهای خود متقاعد کردند که به ما بپیوندند. وقتی به تعداد کافی رسیدیم، با ساختن شعارهایی علیه ازدواج کودکان و ایجاد آگاهی از طریق نمایشهای خیابانی از روستایی به روستای دیگر میرفتیم.
پریانکا در حال حاضر دوره لیسانس خود را در رشته هنر دنبال میکند. او مانند مادرش برای امرارمعاش خانهها را تمیز میکند. وی گفت: من در حین کار تحصیلاتم را ادامه دادم؛ اما من میخواهم که هر دختری در ایالت حداقل ۱۲ کلاس معمول را درس بخواند.
جنبشی که با ۱۰ دختر آغاز شد اکنون به یک نیروی ۱۲۵۰ نفری در کاراولی تبدیلشده است. همه اعضای آن بین ۱۳ تا ۱۸ سال سن دارند و متعلق به قبیلههای عقبمانده و محروم هند هستند.
آنها که توانستهاند والدین خود را متقاعد کنند، اکنون خانه به خانه میروند تا بزرگان و رهبران بیشتری را در روستاهای دیگر با خود همراه سازند.
«نورمحمد»، بنیانگذار سازمان غیردولتی آموزش و توسعه، گفت: چالشهایی وجود دارد؛ اما دختران گفتوگو در مورد ازدواج کودکان را آغاز کردهاند و ما شاهد یک پیشرفت جدی هستیم.
محمد گفت که دختران حتی حسابهای الکترونیکی ایجاد کرده و داستانهای شخصی خود را برای وزرای ایالت نوشتهاند.
او گفت: آنها همچنین ازنظر سیاسی فشار وارد میکنند. آنها با افراد خارج از منطقه خود تماس برقرار کرده و مصمم هستند که آن را به یک جنبش ملی تبدیل کنند. آنها رهبر هستند، ما فقط به آنها کمک میکنیم.
«نیلام ماهاور»، ۱۷ ساله از روستای «نارولدام» در کاراولی اظهار کرد که رشد جنبش باعث اعتمادبهنفس بیشتر دختران شده است.
هنگامیکه والدین داماد به دیدن او آمده بودند، وی به آنها گفت که علاقهای به ازدواج ندارد.
نیلام به خنده گفت: من به آنها گفتم که میخواهم درس بخوانم. پدر و مادر پسر گفتند که او دختر گستاخی است و راه افتادند و رفتند.
والدین من فکر میکردند اگر اتفاقی برای آنها بیفتد، چه کسی از من و خواهرم مراقبت میکند. پدرم پس از آغاز قرنطینه و اعمال محدودیتها کارش که خیاطی بود را از دست داد.
بااینحال، نیلام و خواهر ۱۳ سالهاش به والدین خود گفتهاند که ازدواج آخرین چیزی است که ذهن آنها را به خود مشغول کرده و آنها بیش از این توانایی مراقبت از خود رادارند.
او گفت: خواهرم میخواهد یک مقام عالی اداری شود. او سختکوش است و به خودش ایمان دارد. من میخواهم معلم شوم. هیچکس پسران را بهعنوان سربار نمیداند. حتی امروز، بزرگان جامعه معتقدند که دختران اگر بیشتر درس بخوانند، از راه به در میشوند. من میخواهم آن طرز فکر را تغییر دهم. من میخواهم به دختران راجستان بگویم که آنها بههیچوجه از پسران پایینتر نیستند.
ترجمه: گلناز سادات غفاری
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|