شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Saturday 4 May 2024
|
اسماعیل خویی، شاعر ایرانی و از اعضای موسس کانون نویسندگان ایران صبح روز سهشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ در سن ۸۳ سالگی در لندن درگذشت.
خویی متولد ۱۳۱۷ مشهد بود و اولین مجموعه شعرش با نام “بیتاب” در سال ۱۳۳۵ در مشهد منتشر شد.
اسماعیل خویی دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از فارغالتحصیلی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. پس از بازگشت به ایران مقیم تهران شده در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت، ولی ساواک او را از تدریس بازداشت.
اسماعیل خویی از پایه گذارانِ کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران آن کانون بودهاست. او که در کنار دیگر آزاداندیشان همفکر خویش در مرکز جنبش روشنفکری ایران بود، پس از اعدام دوستش، سعید سلطانپور در سال ۱۳۶۰، مخفیانه زندگی میکرد و پس از مدتی از ایران مهاجرت کرد. او از سال ۱۳۶۳ در لندن زندگی میکند.
خویی به شکل غریبی، تعهد اجتماعی خویش را که گاه در زبان خشمگین یک انقلابی به ستوه آمده از بیعدالتی جاری میشود، با اندیشههای فلسفی شرایط انسانی در بیان انتقادی یک روشنفکر؛ یا با تغزل میآمیزد. او زبان تصویری بسیار ظریف و دقیقی را بکار میگیرد که از سادهترین چیزهای روزمره گرفته تا غیرمنتظرهترین استعارهها (ایماژها) را در خود جای دادهاست.
خویی در دوران رژیم پهلوی برای مقابله با سانسور از زبان سمبولیک ویژهای استفاده میکرد. او گنجینهٔ تصاویر جاودان شاعران کلاسیک را بکار میگرفت، اما آن را –همانند دیگر نمایندگان مکتب سمبولیستهای اجتماعی که او نیز به آن تعلق داشت و خدمت بزرگی به آن کرد- با محتوی نو و کاملاً متفاوتی پر میکرد. به این ترتیب او یکی از جانشینان جدی آن نسل از شاعران متعهد است که مانند نیما یوشیج قلمشان سلاحی برای مبارزه علیه سرکوبهای اجتماعی و سیاسی، و پیش از هر چیز علیه خفه کردن ادبیات، و در راستای رسیدن به آزادی اندیشه و بیان بودهاست.
از اسماعیل خویی نزدیک به ۳۰ کتاب شعر منتشر شده که برخی از آنها به چند زبان ترجمه شده است. آثار اسماعیل خویی در شهرها و کشورهای مختلفی به چاپ رسیدهاند: از مشهد و تهران، تا سوئد، آمریکا، کانادا، انگلستان، کرواسی و آلمان.
اسماعیل خویی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی بود و در تبعید زندگی میکرد. وی در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از طرفداران چریکهای فدایی خلق بود. او در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۹ میلادی، در مصاحبه با تلویزیون فارسی بیبیسی به مناسبت ۳۰امین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، از اینکه مردم، از جمله خود وی، به هشدار شاپور بختیار مبنی بر خطر ایجاد یک «دیکتاتوری مذهبی»، توجه نکردند، ابراز تاسف کرد.
منبع: ویکی پدیا
***
ببار ورنه دیر میشود
آی تو
ابر کامکار
بر من ، این به راه باد مشتی از غبار
نم نم نوازشی ، اگر نه آبشار بخششی ، ببار
ورنه دیر میشود
دیر
*
از ماهيانِ كوچك اين جويبار
هرگز نهنگ زاده نخواهد شد
من خُردیِ عظيم خود را میدانم
و میپذيرم
امّا
وقتی كه پنجه فتادن ريگی
خواب هزار ساله مردابی را میآشوبد
اين مشتِ خشم
بر جدار دلم
بيهوده نيست كه میكوبد
*
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود.
*
بانوی من آب است.
آفتاب است.
آغوشی از نوازشِ ناب است.
در او چو مینگرم میبینم که رودکی
از ظلامِ کوری خود بیدار میشود
تا بنگرد که گیتی چگونه در قدم دوست هموار میشود.
*
میدانم،
کبوتری هم اگر باشم،
جز مشتی بال و نفس نیستم.
و کیست از شما که نداند
من،
کبوتری هم اگر باشم،
هرگز
آمختهٔ قفس نمیشوم؛
و هیچگاه
خانگی هیچکس
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|