جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 3 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 11.02.2021, 7:15


حمیدرضا ابراهیمی/خبرگزاری آناتولی

در مورد روابط سیاسی و اقتصادی ایران و عراق می‌توان یک تحلیل کلی و جامع ارائه کرد و آن اینکه طرفین دارای پتانسیل‌ها و توان بالقوه‌ای هستند که اگر به مرحله فعلیت برسد می‌تواند دو کشور را در سطح دو شریک راهبردی در منطقه مطرح کند و در عین حال از تضادهایی برخوردارند که اگر توسط تهران و بغداد مهار نشود می‌تواند دو طرف را مجددا وارد دوره‌ای طولانی از تنش‌های امنیتی و نظامی و حتی جنگ بکند.

مهمترین عوامل در نحوه جهت‌دهی به تحولات ایران و عراق در آینده و اینکه کدام یک از احتمالات فوق در مناسبات دو طرف حاکم شود به ترتیب عبارتند از نوع حکمرانی آنها و تاثیر مناسبات منطقه‌ای و جهانی بر تعیین سیاست‌های کلان دو کشور نسبت به یکدیگر. اگر دو دولت مردم‌سالار در تهران و بغداد حاکم شوند، طبیعتا با توجه به مناسبات مذهبی و فرهنگی مشترک ایران و عراق، نهادهای تصمیم‌ساز در دو کشور، راهکارهای دیپلماتیک را برای حل مسائل و اختلافات ترجیح خواهند داد و خطر نظامی‌گری تا حد فراوانی کاهش می‌یابد. حاکمیت دولت ملی در ایران و عراق همچنین احتمال بروز دخالتهای طرفین در اوضاع داخلی دو کشور را کاهش داده و به تبع آن اثرات رسانه‌ای و سیاسی ناشی از حس “استعمارشدن” را از میان می‌برد.

در نقطه مقابل، عدم وجود حاکمیت ملی باعث می‌شود که طرف‌های سیاسی فعال در داخل عراق و ایران از اختلافات راهبردی میان طرفین سوءاستفاده، در قبال تامین منافع طرف مقابل به مصالح سیاسی کشور خود پشت و نفرت عمومی را از دولت همسایه در میان آحاد مردم نهادینه کنند.

در جریان مبارزات مسلحانه اکراد علیه دولت مرکزی عراق و همچنین در زمان شکل‌گیری بلوک‌های سیاسی معارض شیعی در دوران جنگ ایران-عراق و همچنین بعد از سقوط صدام، نمونه‌هایی از دخالت‌های ایران در عراق با استفاده از نارضایتی گروههای عراقی را شاهد بوده‌ایم. از آن سو نیز، در جریان مبارزات مسلحانه گروه‌های چپ با شاه و فعالیت سازمان مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی نیز شاهد فعالیت‌های عراق علیه ایران از طریق اتحاد با گروههای ناراضی ایرانی بوده‌ایم.

استمرار دخالت‌های آشکار در امور داخلی کشور همسایه باعث می‌شود تا دیدگاه عمومی مردم نسبت به طرف مقابل منفی شود. این موضوع می‌تواند اثرات بلندمدتی را در مناسبات سیاسی دو طرف باقی بگذارد. بنابراین اگر اختیار تصمیم‌گیری در ایران یا عراق کاملا به مردم سپرده شود، آنها هرگز تمایلی به ملایمت با طرف همسایه نشان نمی‌دهند.

یک دولت دموکراتیک و پای‌بند به اصول روابط بین‌الملل، مناسبات سیاسی خود را با تکیه بر برقراری رابطه با دولت رسمی کشور مقابل استوار می‌کند. در مقابل ارتباط با گروه‌های سیاسی خارج از سیطره دولت و تقویت آنها، به تدریج باعث قطع ارتباط رسمی با دولت حاکم مبدل می‌شود و این موضوع مناسبات اقتصادی طرفین را با مخاطره مواجه می‌کند.

ایران و عراق پتانسیل‌های فراوانی برای همکاری در زمینه‌هایی مانند انتقال فناوری، صادرات مواد غذایی و مشارکت در پروژه‌های مشترک نفت و گاز و انرژی دارند. درهم‌تنیدگی اقتصادی باعث می‌شود تا عراق و ایران هنگام تصمیم‌گیری برای حل اختلافات سیاسی، راه‌حل سخت و امنیتی را در رده آخر گزینه‌های خود قرار دهند و اولویت را در حفظ مناسبات بازرگانی بدانند. با این وجود، نادیده گرفتن نقش دولت مرکزی در روابط تهران-بغداد توسط ایران، به‌تدریج طرف عراقی را به کاهش مناسبات اقتصادی و یافتن جایگزین در تامین منابع انرژی سوق داده است.

بافت عشایری عراق در برخی مناطق این کشور گاهی علقه‌های عربی و استقلال خود را به اشتراکات مذهبی ترجیح داده است. هرچند عراقی‌ها از کمک‌های ایران استقبال می‌کنند، اما اگر این حمایت اقتصادی از فرم همیاری خارج و به دخالت در مناسبات سیاسی تبدیل شود، به آن واکنش منفی نشان خواهند داد. یکی از ارکان اعتراضات سیاسی مردمی در عراق از اکتبر سال ۲۰۱۹ تا امروز نیز بر کاهش نقش ایران در صحنه سیاسی کشورشان متمرکز بوده است. این رخداد نشان می‌دهد که تهران باید سیاست خود در قبال بغداد را مورد تجدیدنظر قرار دهد.

فاکتور موثر دیگر در شکل‌دهی مناسبات ایران و عراق، موضوعات جهانی و منطقه‌ای و تاثیر آنها بر روابط دو کشور است. تهران از مدتها قبل به متحدان سیاسی و شبه‌نظامی خود در عراق به‌عنوان عاملی برای پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای خود نگاه کرده است و توقع دارد این نیروها در مسائلی مانند مقابله با آمریکا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین موضوع فلسطین موضعی نزدیک به ایران داشته باشند، در حالی‌که ممکن است اقتضائات سیاسی عراق چیز دیگری ایجاب کند.

این نوع موضع‌گیری سیاسی گروه‌های مذکور، رقبای ایران را نیز بر آن می‌دارد تا با تقویت گروه‌های همسوی خود، از نفوذ آن کشور در ساختار سیاسی عراق بکاهند که طبعا این دخالت طرفینی باعث تنش مستمر در روابط تهران-بغداد می‌شود. از این رو، بدون تردید، منافع جهان و ایران در عراق تنها با پیروی از اصل عدم دخالت در امور داخلی این کشور قابل تحقق است. اقدام ایران برای تقویت بلوک‌های سیاسی نزدیک به خود علیه غرب در عراق روی دیگری نیز دارد؛ تقویت قطبهای سیاسی نزدیک به غرب علیه تهران.

بدون تردید، فضای سیاسی نامناسب داخل عراق و تراکم مطالبات و ناکارآمدی دولتهای قبلی این قطب‌بندی مطلقا به نفع ایران نخواهد بود. قدرتهای خارجی درصورت احساس وجود تهدید دائم در خاک عراق علیه منافع خود، فرآیند خروج از این کشور را در درازمدت به تاخیر خواهند انداخت. حضور تمام‌عیار سیاسی و نظامی آنها در عراق مانع از شکل‌گیری روابط مطلوب بین تهران و بغداد می‌شود. بی‌ثباتی در عراق، وجود نیروهای نیابتی، تضعیف دولت مرکزی و رابطه پرتنش آن با محیط اطراف خود در درجه اول به زیان ایران است و از برقراری مناسبات پایدار و بلندمدت میان طرفین جلوگیری می‌کند.

ناگفته نماند که درصورت تجزیه عراق، ایران نیز باید منتظر فعال شدن گسل‌های جدایی‌طلبانه در خاک خود باشد. اگر عراق بدون کمک تهران به ثبات و استقرار دست یابد که تحقق آن محال هم نیست، ایران از پیامدهای نگاه بدبینانه عراقی‌ها، به‌ویژه سیاستمداران این کشور در امان نخواهد بود. لذا سیاست تهران در قبال بغداد باید مبتنی بر ایجاد ثبات در عراق و تصحیح دیدگاه آسیب‌دیده مردم این کشور نسبت به ایران باشد. اگر این سیاست به درستی اجرا شود، با توجه به مشترکات مذهبی و مناسبات اقتصادی طرفین، ایران شریک به اصلی عراق در منطقه تبدیل خواهد شد. در غیر این‌صورت، مجددا ایران را در معرض خطرات ناشی از رشد دیدگاههای ناسیونالیستی در عراق قرار خواهد گرفت که می تواند به بازتولید مناسبات سیاسی خصمانه در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ این کشور منجر شود.


* حمیدرضا ابراهیمی، روزنامه‌نگار حوزه جهان عرب و خاورمیانه و کارشناس ارشد حقوق‌بشر



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024