دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Monday 29 April 2024
|
عمار ملکی فرزند دکتر ملکی با تایید این خبر در حساب کاربری توییتر خود نوشت: «چراغ خانه خاموش شد، حسرت دیدار ابدی گشت. هنوز سر از سوگ مادر برنداشته بودیم که پدرم، جان و جانان جدامانده من، درگذشت. مبارز خستگیناپذیر راه آزادی و یاور آزادیخواهان ایران به آرامش ابدی رسید.»
دکتر محمد ملکی در بیستم تیرماه ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد و در تمام سالهای تحصیل و فعالیتهای خود به مبارزه مشغول بود.
دوران سرپرستی دانشگاه تهران توسط او تنها دورهای بود که به اصرار او به صورت شورایی متشکل از استادان، دانشجویان و کارمندان اداره میشد و این شوراها، خود رئیس دانشکده و در نهایت رئیس دانشگاه را تعیین میکردند.
محمد ملکی در مسیر مبارزه و تلاش برای رسیدن به یک حکومت دموکراتیک از سال ۱۳۶۰ بصورت مداوم بازداشت و زندانی شد.
در آخرین نوبت بازداشت او در سال ۱۳۸۸ و در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۳۱ مرداد با حکم قاضی حداد و توسط ماموران وزرات اطلاعات بازداشت و ۱۹۱ روز را در زندان گذراند.
دکتر محمد ملکی (زاده ۲۰ تیرماه ۱۳۱۲ تهران – درگذشته ۱۱ آذر ۱۳۹۹ تهران)
دکتر محمد ملکی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارلفنون گذراند و سپس در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده.در سال ۱۳۴۰ در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغالتحصیل شده و بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید. وی دورههای تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند. از سال ۱۳۳۰ فعالیتهای سیاسی را در سالهای آخر دبیرستان آغاز کرد و در جنبشهای دانشجویی و نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی ایران اول ادامه داد. در سال ۱۳۳۹ در ارتباط با ورود ریچارد نیکسون و فعالیتهای دانشجویی دستگیر و به زندان ساواک افتاد. بعد از آزادی همچنان به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه داد. در جریان انقلاب رابط ایران و خارج از کشور در ارتباط با دانشجویان و دریافت پیامهای آیتالله خمینی و تکثیر و توزیع آنها بود. تحصنهای استادان دانشگاهها و روحانیت در دانشگاه تهران با هماهنگی ملکی انجام شد.
بعد از پیروزی انقلاب با اصرار آیت الله سید محمود طالقانی و حکم شورای انقلاب، مسئولیت ریاست دانشگاه تهران را پذیرفت.
دوران سرپرستی دانشگاه تهران توسط محمد ملکی تنها دورهای بود که با اصرار وی به صورت شورایی متشکل از استادان، دانشجویان و کارمندان اداره میشد و این شوراها، خود رئیس دانشکده و در نهایت رئیس دانشگاه را تعیین میکرند که ایشان پس از تشکیل این شوراها مجدداً به ریاست دانشگاه انتخاب شد. بعد از درگیریها و مشکلاتی که گروهها ی فشار برای دانشگاهها به وجود آوردند به بهانه انقلاب فرهنگی، که دکتر ملکی همواره از آن به نام کودتای فرهنگی یاد میکرد ،دانشگاهها به مدت سه سال تعطیل شد.
زندانی همه ادوار
با مخالفت و انتقادی که ایشان در جهت بسته شدن دانشگاهها مطرح کرد، در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۰ دستگیر شد ابتدا به اعدام و سپس به ۱۰ سال زندان محکوم گردید. در این مدت شرایط بسیار سختی را به لحاظ شکنجه روحی و جسمی متحمل گردید.
پس از آزادی از زندان تقاضای بازنشستگی از دانشگاه را ارائه کرد که مورد موافقت قرار گرفت . پس از آن به فعالیتهای فرهنگی، علمی، اجتماعی و تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی و کارهای تحقیقاتی در زمینه تخصصی خود پرداخت. در این زمینه به تأسیس آزمایشگاه و مراکز تحقیقاتی و بهداشتی در کارخانجات مختلف صنایع غذایی مبادرت ورزید. همچنین وی بعد از انتقاد از مدیریت دانشگاه آزاد از تدریس در این دانشگاه نیز محروم شد.
در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۷۹ در منزل محمد بسته نگار، داماد آیت الله محمود طالقانی به همراه تعدادی از اعضای شورای فعالان ملی و مذهبی بازداشت و به مدت 6 ماه در سلولهای انفرادی (یک متر در دو متر) زندانی پس از حدود ۷ ماه آزاد و در یک دادگاه غیرعلنی محکوم به ۷ سال زندان تعلیقی گردید
محمد ملکی در جریان اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری 1388 به انتقاد از وضع موجود پرداخت. در تاریخ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸، دستگیر و پس از تحمل ۱۹۱ روز حبس، در روز دوشنبه مورخ ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ با قرار کفالت آزاد شد. دکتر ملکی از بیماری های متعددچون سرطان پروستات ، بیماری دیابت و نارساییهای قلبی نیز رنج میبرد .
در ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ محمد ملکی توسط دولت ایران از ترک کشور برای دیدار با فرزندانش از جمله منع شد. مقامات امنیتی اورا که از چندین مشکل جدی سلامتی از جمله بیماریهای دیابت و سرطان پروستات رنج میبرد، از پیوستن به خانواده خود در خارج محروم کردهاند.
دکتر محمد ملکی همواره در طول حیات پر فراز و نشیب خود با قربانیان نقض حقوق بشر اعلام همبستگی نموده و تلاش میکرد از فعالیتهای ازادیخواهانه طیف های مختلف سیاسی حمایت نماید.
فعالیتهای فرهنگی
در رابطه با کارهای علمی، فرهنگی کتابها و مقالات متعددی از ملکی به چاپ رسیده که تعدادی از مقالات و اشعار ایشان از طرف وزارت ارشاد مجوز انتشار نیافتهاست. از کتابهای منتشر شده، کتاب «دانشگاه و جای امپریالیسم» ،«مجموعه اشعار پیامبر آگاهی»، «قصه بودو نبود» که داستان مبارزه مردم فلسطین و انتفاضه برای کودکان به صورت شعر و شورا در اسلام میباشد، مجموعه مقالات و یادداشتهای سیاسی ـ اجتماعی در دو جلد به نام «دیروز و امروز» ـ که جلد دوم آن اجازه چاپ نیافتهاست ـ را میتوان نام برد. از دکتر ملکی همچنان مقالات بسیاری در مطبوعات و شبکه های اجتماعی منتشر شده است.
***
احمد زیدآبادی:
به یاد شادروان دکتر محمد ملکی
سیمای مردی از جنس شعر و تکاپو و رنج و امید
“ریاست دانشگاه تهران” به نام دکتر محمد ملکی گره خورده است، سمَتی که مایۀ نیکنامی و سرافرازی و در عین حال رنج و عذاب او شد.
گویا به توصیۀ سید محمود طالقانی، شورای انقلاب حکم نخستین رئیس دانشگاه تهران در نظام جدید را به نام دکتر ملکی زد. او ادارۀ دانشگاه را شورایی کرد و با رأی اساتید دوباره در سمت خود ابقاء شد. عشق او به آزادی دانشگاه و دفاع تمام قدش از حریم دانشجویان او را به استادی فوقالعاده محبوب تبدیل کرد؛ اما این فصل از زندگی او با “انقلاب فرهنگی” و تعطیلی دانشگاهها به آخر رسید.
دکتر ملکی تعطیلی دانشگاهها را تاب نیاورد و در موضعی صریح آن را “کودتا” نامید. این نوع موضعگیری از سوی دادستانی انقلاب تحمل نشد چرا که بیش از دو سال از انقلاب گذشته بود و طبق معمولِ عموم انقلابها، دوران مدارا و دوستی و برادری انقلابیون به سر آمده و روزهای نابردباری و عداوت و خشونت از راه رسیده بود!
این شد که دکتر ملکی را دستگیر و به جرم و گناه ناکرده، ابتدا به اعدام و سپس به ده سال زندان محکوم کردند. او را به هر اتهامِ ممکن متهم و به هر شیوهای آزار و اذیت کردند. او خود شرحی از این شکنجهها به دست داده است.
پس از تحمل پنج سال زندان، ملکی در سال ۶۵ از حبس آزاد شد. همۀ دوستانش از دیدن چهرۀ او به سختی جا خوردند. او گویی در این پنج سال بیش از ۲۰ سال پیر شده بود! این را بخصوص زندهیاد مهندس عزتالله سحابی همیشه با تأسف و اندوه در وصف او تکرار میکرد.
شاید حتی بیش از دکتر ملکی، همسر و فرزندان او در آن پنج سال رنج بردند. همسرش قدسی خانم با چهار فرزند قد و نیم قد، آوارۀ درِ زندانها شد، بیهیچ پناهی یا حمایتی یا هر مایۀ دلگرمی دیگری که سبب تسکین خانوادهای شود. مادری تنها با اندوهِ کودکی که از شوک زندانی شدنِ پدر فلج شده بود، در زمانهای که اغلب مردم از خانوادههای زندانیان سیاسی فاصله میگرفتند...
در این میان، ملکی که بخصوص از درد و رنج همبندیانش با داغی بزرگ بر دل از حبس آزاد شده بود، پس از رهایی، لحظهای از تلاش برای گذر جامعه از مصائب مبتلابهاش غافل نشد. او که دلی شاعر و سری پرشور و عزمی خستگیناپذیر داشت، در هر صحنهای که حقی پایمال میشد یا ستمی بر کسی میرفت، بیدرنگ حضور مییافت و صدای اعتراضش را به شیوۀ خود که صریح وبیپردهپوشی و مصلحتاندیشی بود، بلند میکرد.
همین حضور همیشگی و صدای رسا، در پیرانهسری نیز دو بار گذر او را به زندان انداخت. یک بار در اسفند ۷۹ و آن دستگیری معروف در منزل زندهیاد محمد بستهنگار و بار دیگر در سال ۸۸. برغم کهنسالی، او این دو زندان را با شور نشاط از سر گذراند. روزی که او را از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد کردند در میان تشویق ممتد و شورانگیز همبندیان، عصا زنان از پلهها بالا رفت، در حالی که لبخندی بر لب داشت و نوری از امید در عمق چشمان کم سویش میدرخشید.
گر چه این امید دیر نپایید، اما ملکی از کوشش و تلاش خود دست برنداشت و به رغم ناتوانی در راه رفتن، هیچگاه در هیچ صحنهای غایب نبود. حاضری همیشگی بود.
آنچه اما او را در کهنسالی بسیاز آزار داد جدا افتادن از فرزندانش بود. فرزندش عمار نتوانست برای دیدار پدر به ایران برگردد و به دکتر ملکی نیز اجازۀ خروج از ایران داده نشد. او چند ماه پس از فوت ناگهانی همسرش قدسی خانم و در حسرت به آغوش گرفتن نوهاش، جان به جان آفرین تسلیم کرد و با کولهباری عظیم از کوششی بیوقفه در راه بهروزی مردم ایران در سرای ابدی آرامش یافت.
خداوند روح لطیف و شاعرانه و رنجکشیدۀ او را قرین رحمت بیمنتهای خود کند و به همۀ دوستان و شاگردان و همراهان و خانوادۀ ارجمندش بویژ دختران و پسرانش - عمار و ابوذر - شکیبایی و اجر دهد. یادش گرامی و نامش ماندگار و جاودانه باد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|