iran-emrooz.net | Wed, 24.05.2006, 17:11
ايلنا: نماينده تبريز در مجلس هفتم اعتراضات اخير آذریزبانان را در واقع اعتراض به وجود نوعی آپارتايد فرهنگی، سياسی و اقتصادی خواند.
به گزارش خبرنگار" ايلنا"، اكبر اعلمی با پاسداشت روز آزادی خرمشهر گفت: درپی تذكرات مكرر اينجانب و برخی از همكارانم مبنی بر لزوم برخورد قانونی با محركين و عوامل تحقير اقوام و اهانت به ترك زبانان شريف، لاجرم مسؤولان امر تصميم به توقيف روزنامه دولتی ايران گرفتند.
وی افزود: گرچه گستاخی دست اندركاران مرتبط با اين مطلب موهن محرك و سائق تظاهرات اعتراضآميز در نقاط مختلف كشور بود، ليكن محدود و معطوف كردن اعتراضات روزهای اخير به انعكاس يك طنز موهن در روزنامه مزبور و متوجه كردن تقصيرات و انگشت اتهام به سوی چند نفر از دست اندركاران مطبوعاتی، نشان ساده انگاری و سطحینگری است. لذا مادامیكه انگيزهها و عوامل اصلی وقايع اخير دقيقا مورد بررسی و كالبدشكافی عميق قرار نگيرد، تكرار اين قبيل اعتراضات كه متاسفانه در موارد محدودی آنهم بدليل تحريكات و اقدامات غيرمدبرانه و خشن برخی از مسؤولان سياسی و نيروهای انتظامی به حوادث ناگوار منجر شد، اجتنابناپذير است.
وی افزود: به عبارت ديگر واكنش مردم به مطلب مندرج در روزنامه ايران بيش از آنكه ناظر به خطای فاحش بعضی از دست اندركاران روزنامه ايران باشد، حامل پيام مهمی به دولت به مفهوم حاكميت و بيان اعتراض به وجود نوعی آپارتايد فرهنگی، سياسی و اقتصادی بود كه متاسفانه سالهای سال اسباب رنجش خاطر اقوام مختلف از جمله ترك زبانان و مردم آذربايجان را فراهم ساخته است. از اين رو در اين فرصت اندك اجمالا به ريشههای اعتراضات اخير میپردازم.
وی با اشاره به سه اصل قانون اساسی گفت: ايران يك واحد سياسی، فرهنگی و سرزمين مشاعی است كه به همه ايرانيان و اقوام ساكن در آن تعلق دارد و هيچيك بر ديگری برتری ندارد. فارس، ترك، كرد، عرب، بلوچ، بختياری، تركمن، قشقايی، شاهسون و ساير اقوام ايرانی به رغم تفاوتهای نسبتا فاحش در زبان، گوش، آداب و سنن و مذهب و فرهنگ و هنر خود در طول سده های متمادی و داد و ستد و تعامل فرهنگی ژرفی كه ميان آنها صورت گرفته است، اركان بهم پيوسته يك ملت را تشكيل داده و ضمن مشاركت در پيدايش وگسترش فرهنگ و تمدن ايرانی با انسجام خود وحدت ملی را حفظ و تماميت ارضی را تضمين كردهاند.
وی افزود: بديهی است در چنين بافت جمعيتی متنوعی چنانچه از الگوی مطلوبی جهت حفظ و ارتقا همبستگی ملی استفاده نشود، دستيابی به وحدت و حفظ تماميت ارضی بسيار دشوار خواهد بود. الگوی مذكور از يكسو بايد متضمن احترام به هويت قومی و از سوی ديگر تقويت تعلقات ملی بصورت توام و مبتنی بر عمل به حق و تجليل از كرامت انسانی باشد.
اعلمی گفت: به بيان ديگر، نظر به اينكه هويت قومی و تعلقات ملی به عنوان دو مكمل، لازم و ملزوم يكديگر بوده و با تاثير و تاثر متقابل برهم، اجزای تفكيكناپذير ملت ايران را تشكيل میدهد، از اين رو دوام و قوام و چسبندگی و پيوستگی ملت در گرو احترام توام به شاخصهها و مظاهر موثر در هويت قومی و وابستگیهای ملی در ابعاد مختلف فرهنگ، زبان، هنر و مذهب است.
وی افزود: بنابراين هريك از اقوام ايرانی به موازات وابستگی به تعلقات ملی خود، بايد احساس نمايند كه دارای يك هويت قومی مستقل و آزاد هستند و میتوانند مظاهر آن را نيز در همه شئون زندگی خود ظهور و بروز و رشد دهند. در غير اين صورت چه بسا اقوام مختلف در فرصت مناسب به عمده كردن تعصبات و ويژگیهای قومی خود روی آورده و بطور مطلق از تعلقات ملی خود دوری گزينند كه حاصلی جز ايجاد اختلال در همبستگی و آسيب جدی به وحدت سياسی به همراه ندارد.
اعلمی گفت: چنانكه اشاره شد واضعان قانون اساسی با در نظر گرفتن اين واقعيت، مهمترين عامل شكوفايی تعلقات ملی و چسبندگی و وحدت و همبستگی ملی را در گرو رفع تبعيض و تحقق و رشد و بالندگی مظاهر و شاخصههای فرهنگی اقوام و توجه و احترام به حقوق و كرامت انسانی هريك از آنان بيان كرده و حتی در بند 6 اصل سوم قانون اساسی، كرامت و ارزش والای انسانی و ازادی توام با مسؤوليت او در برابر خدا را يكی از پايههای ايمانی نظام جمهوری اسلامی عنوان میكند و در بند (ج) همين اصل متذكر میشود كه استقرار اين نظام بايد به تامين و تحقق قسط و عدل و استقلال سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بالاخره همبستگی ملی منتهی شود.
نماينده تبريز گفت: بر اين اساس چنانچه با رويكرد آسيب شناسانه به وقايع اخير توجه گردد، بايد پذيرفت كمتوجهی به واقعيتی به نام هويت قومی و بعضا قربانی كردن مظاهر موثر در آن بپای تعلقات ملی عامل و ريشه اصلی چنين واكنشها و انفجارهايی است كه در يك چشم برهم زدن جرقهای را به حريق بزرگی مبدل میسازد.
وی افزود: پر واضح است وقتی كه اقوام مختلف از جمله قوم بزرگ ترك و آذربايجانيان غيور كه اكنون بخش اعظم و تفكيك ناپذير ملت ايران را تشكيل میدهند، چندين دهه به دلايل واهی نه تنها از امكان تظاهر كامل ويژگیها و مظاهر هويت قومی خود به شرحی كه در قانون اساسی بيان گرديده، برخوردار نمیشوند، با ايجاد كوچكترين جرقهای اين جرقه به حريقی مبدل و در نتيجه آتش عظيمی را بپا می كنند. در اين صورت بايد كسانی را مقصر دانست كه سالهای سال بذر نفاق و آپارتايد و تبعيض را پاشيدهاند و اكنون طوفان درو میكنند!
اعلمی گفت: بديهی است آشوبگر و ياغی معرفی كردن جماعتی كه برای استيفای حداقل حقوق قومی خود، صبرشان لبريز شده است، چاره كار نيست و اگر دقت كرده باشيد، اكثريت كسانی كه در چند روز اخير خصوصا در تظاهرات تبريز به خيابانها آمده و اعتراضات و مطالبات خود را مطرح میكردهاند، جملگی از نسل انقلابند و به تيره و طايفه همان كسانی تعلق دارند كه همواره دژ مستحكمی در برابر بيگانگان و متجاوزان به خاك عزيزمان ايران بوده است.
وی افزود: آری اين تظاهر كنندگان كه ابتدا بنحو مسالمتآميز و كاملا به روشهای مدنی مراتب اعتراض خود را بيان میكردند، از برادران و فرزندان و پدران شهيد باكریها، ثقه الاسلامها، باقرخان و ستارخان و دهها قهرمان ملیای هستند كه جان خود را در دفاع از وطن خويش قربانی كردند و اگر مسؤولان سياسی و انتظامی تدبير و درايت بخرج داده و آنها را به بدترين شيوه مورد ضرب و شتم قرار نمی دادند، مطمئن باشيد كه هرگز آنچه در تبريز رخ داد به وقوع نمیپيوست. چرا آزمودهها را بايد دوباره آزمود؟ مگر با اين قبيل برخوردهای خشن خود افرادی را از دست نداديم كه روزگاری در دفاع از جمهوری اسلامی لباس رزم به تن كرده بودند و اكنون به دشمنان جمهوری اسلامی پناه بردهاند؟! چرا هميشه بجای حل مساله صورت مساله را پاك میكنيم.
وی افزود: آيا دهها هزار نفر كه نوعا از جوانان همين مرز و بوماند و بدليل جريحهدار شدن احساساتشان به خيابانها آمده و كاملا به روش مسالمتآميز مطالبات خود را بيان میكنند، تجزيهطلب و ياغی معرفی كردن آنها به نفع جمهوری اسلامی است؟ و كسانی ياغی و تجزيه طلبند كه دانسته يا ندانسته با سخنان و اقدامات و سياستهای خود تخم كينه و نفاق و تبعيض را میپاشند و البته طوفان هم درو می كنند.
اعلمی گفت: اما مادامی كه افراد بدنام و شخصيتهای منفی فيلمها و داستانها نظير چاپلوسان، اراذل و اوباش جامعه، افراد نادان و ساده لوح در كسوت قوميتها و تركها به نمايش در میآيد و زبان و لهجهها و گويشهای تركی نه ازباب مزاح بلكه با هدف كودن جلوه دادن و تحقير و تمسخر و هزل و اهانت يك قوم هتك حرمت میشود، مفاخر و مشاهير قوميتهای مختلف از جمله مفاخر و مشاهير ترك زبان به فراموشی سپرده میشود و در كنج انزوا قرار گرفته و امكان بزرگداشت شخصيتهايی نظير ثقه الاسلام، نويسنده اولين قانون اساسی در ايران، شيخ محمد خيابانی و باقرخان و ستارخان قهرمانان ملی و بابك خرمالدين انترناسيوناليستی كه برای آزادی ايران پرچم ظلم ستيزی را بر افراشته و جان خود را در مبارزه با خلفای جور و اسلام پناه از دست میدهد، ميسر نمیشود و مادامی كه فرهنگ و زبان و موسيقی و آداب و سنن تركان و آذربايجان و ساير اقوام به نحو دلخواه امكان ظهور و بروز را نمیيابند و آثار باستانی آنها نظير ارك مورد بی مهری قرار میگيرد، گاه اعتبارات بطور ناعادلانه و به زيان مناطق ترك زبان توزيع میشود، شعار تيم ملی فوتبال ايران ستارگان پارسی تعيين میشود. جملگی زخمهای كهنهای است كه دريك جا سرباز میكند و جرقهای است كه در مواجهه با گستاخی روزنامه ايران به آتش تبديل میشود.