iran-emrooz.net | Fri, 05.05.2006, 17:16
بيانيه شاخه فرهنگيان جبهه مشاركت ايران اسلامی به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم
آگاهی ، علم و معرفت بشری همواره از انديشه و تلاش ارجمند معلمان و استادان گرانقدرمتاثربوده است وخواهد بود. جهان امروز با استفاده به جا از ثمرة اين انديشه و تلاش والا مسير توسعه و پيشرفت را به درستی شناسايی و طی مینمايد. چنانچه بر اساس نظريههای نوين علمی توسعه همه جانبه و پايدار ازبستر توسعه انسانی میگذرد. و پيش شرط توفيق ، تثبيت و تداوم هرگونه توسعه ا ی سرمايه گذاری در توسعه منابع انسانی بمنزلهی ركن اساسی و نظام آموزشی بعنوان گذرگاه نيل به جامعهی دانايی محور میباشد. روز معلم نماد و نشانهای از اين مهم است. شاخه فرهنگيان جبهه مشاركت ايران اسلامی با تكريم مقام متفكرفرزانه استاد شهيد مرتضی مطهری اين روز را به تمامی آموزگاران، دبيران ، مربيان و مديران آموزش و پرورش ، دانشگاهيان معزز و همهی فرهنگ سازان وفرهنگ پروران كشورتهنيت میگويد.
داشتن كشوری آباد ، آزاد ، پيشرفته و سر افراز ازجمله آرمانهای بلند ديرين ملّت شريف ايران بوده است و اين جز با تحول همه جانبه در جايگاه و نقش نظام آموزشی ميسر نيست و تجربه مثبت كشورهای توسعه يافته بيانگر آن است كه به دور از هرگونه جهت گيری سياسی بايد صرفاٌ از منظر تخصصی و حرفهای به مقولهی آموزش و پرورش نگريست و با اتكا به سازمان و نظام آموزشی خلاق، توانمند، كار آمد، و نو آور به تربيت نيروی انسانی توسعه آفرين پرداخت.
ما آموزش و پرورش را موثرترين نهاد بستر ساز توسعه انسانی ، معلمان را راهنما ، روشنگر ذهن و مخاطب پرسشهای فراگيرآن مدرسه را محل آموزش دانش آموزان برای دانستن ، اجتماعی شدن و با هم زيستن و ميدان بروز استعدادهای گوناگون ، دانش آموزان را اصلی ترين وظريفترين عنصرنظام آموزش و پرورش ، امانات مردم و سرمايههای بالقوه مادی و معنوی برای اداره آينده كشور و نهادهاوتشكلهای صنفی و سياسی معلمان را بهترين سازكاربرای بيان مطالبات و تبديل انتظارات به طرحها و برنامههای راهگشا و مناسبترين ابزار برای برقراری تعامل سازنده و واقعبينانه ميان فرهنگيان میدانيم و بر اين باوريم. كه كم هزينهترين راه رهايی از وضعيت موجود استفادهی جدی و عملی از مشاركت عوامل فوق در امور تصميم سازی و تصميم گيری در آموزش و پرورش میباشد. با اين فرض فرصت را مغتنم شمرده مطالبی را در خصوص آموزش و پرورش ايران به استحضار جامعه بزرگ فرهنگيان و ملت شريف ايران میرسانيم.
١- نظام آموزش و پرورش كنونی پاسخگوی خيل عظيم مسايل ، نيازها و انتظارات جامعه توسعه خواه نيست و نيازمند اصلاحات جدی و اساسی در بينش ، منش و روشهای تصميمگيران و مجريان است. با رويكردهای منسوخ و بازگشت به خرافهها و سلايق دور از واقعيت و عقلانيت كه متاسفانه در حال حاضر رواج و رونق بيشتری يافته است، جايگاه علمی و واقعی آموزش و پرورش روز به روز دچار آسيبهای بيشتری شده و بر مساله ديرين توسعه نيافتگی كشورمی افزايد. لذا ضروری میدانيم نظام آموزش و پرورش از تنگ نظری ، تحجر و آزمودن آزمودههای ناموفق دور شده و نگرشهای علمی و كارشناسانه را ارج نهد و ظرفيتهای دينی و ملی كشور را در برنامه ريزی و سياستگذاری فدای ديدگاههای يكسويه و جناحی نكند.
٢- امروزه به لحاظ اهميت آموزش و پرورش در زندگی اقتصادی و اجتماعی افراد و جوامع از هزينههای آموزشی به عنوان يك سرمايهگذاری بنيادين ياد میشود و بديهی است كه اين سرمايه گذاريها، سبب افزايش ظرفيت و توان توليد و بهره وری كشور میشود. گرچه سرمايهگذاری در نيروی انسانی فرايندی طولانی و بلند مدت است ، امابازدهی آن بسيار عميق و گسترده است. و در تمام سطوح رشد فردی و جمعی و توسعه ظرفيتهای ملی انعكاس میيابد. لذا بر دولتمردان است كه با پرهيز از شعارهای عوام پسند و بیمحتوا به صورت يك اقدام عملی سهم سرمايه گذاری در آموزش و پرورش را طبق برنامه چهارم توسعه برای تحقق جامعه دانايی محور و اقتصاد مبتنی بر دانش فراهم نمايند.
٣- قريب پانزده درصد از بودجه و منابع دولتی در آموزش و پرورش هزينه میشود امّا با توجه به رسالت خطير و سنگين نظام آموزشی و گستره آن افزون بر نود وسه درصد بودجه مزبور صرف هزينههای پرسنلی ، آنهم در نازلترين سطوح میشود و قاعدتاً ديگر چيزی جهت ارتقاءكيفی و بهروز شدن مهارت و تخصص علمی معلمان، سيستم آموزشی و تجهيز مدارس باقی نمیماند. به علاوه فقدان يا ضعف توان و انگيزههای مالی باعث جذب نشدن نيروهای كيفی از يكسو و عدم استفاده بهينه از ظرفيتهای موجود از سوی ديگر سبب گرديده پديدهی نامطلوب چندشغلی ، كيفيت خدمات آموزشی را تهديد كند. اكنون بسياری از معلمان از فرط استيصال و برای جبران كسری هزينه زندگی خود به تدريس تمام وقت (حتی دو يا سه شيفته) و يا مشاغل غيرمرتبط پناه میبرند. اگر در سازمان يا پست ديگری پديده شغل دوم پيامدهای زيان بخشی نداشته باشد، در حرفه معلمی كه هرساعت آن مستلزم و نيازمند چندين برابر پشتوانه مطالعاتی و پژوهشی است، عواقب ناگوار و مخربی در پی خواهد داشت. از آن جهت كه اقتصاد و سرانه كنونی آموزش و پرورش پاسخگو نيست ، هشدار میدهيم كه در صورت عدم توجه و ادامه چنين وضعيتی حرفه معلمی از محتوای علمی و انگيزههای معنوی تهی خواهد شد.
٤- وضعيت فعلی آموزش و پرورش و معلمان ما در واقع برآيند و آينهای تمامنما از بينش ، منش ، روش و توان برنامهريزی و مديريت كشور میباشد و مسئولان و برنامهريزان كشور بايد فراتر از اعتراف به مظلوميت آموزش و پرورش و محروميت معلمان نسبت به برقراری عدالت و هماهنگی در دستمزدها و مزايا كه حداقل انتظار و كمترين خواستهی برحق معلمان است اقدام جدی و عملی بنمايند ضمن افزايش سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی كشور راه را برای جذب منابع جديد هموار نمايند.
٥- با توجه به ساختار عريض و طويل و معيوب آموزش و پرورش میتوان گفت چالش بنيادیتر اين بخش احيای حقوق و منزلت حرفهای و معنوی معلمان میباشد. حقوق حرفهای معلم به جايگاه او در ساختار متمركز نظام آموزشی، در جامعه ، در مدرسه ، در شواری مدرسه ، در كلاس درس و فعاليتهای كلاسی اعم از انتخاب هدف ، محتوا، ميزان و شيوه تدريس، روش ارزشيابی و....... برمیگرددكه معلمان در تدوين و اجرای مراحل فوق هيچ سهم و نقش مشاركتی ندارند. هر چند در دولت اصلاحات با اجرای طرحهايی نظير انتخاب مديران مدارس توسط معلمان ، جلب مشاركت آنان در اداره مراكز آموزشی ، تأسيس مدارس هیأت امنايی ، فراهم كردن فرصت ارتقاء علمی معلمان، اجرای طرح ارتقاء شغلی ، پيگيری تشكيل پررنگ شورای معلمان در مدارس، و تشكيل مجمع نمايندگان معلمان در اكثر مناطق و شهرستانها گامهای مثبتی برداشته شد كه بايستی تداوم يافته و تكميلتر شود ولی از جهت ايجاد بستری مناسب برای بروز مشاركت جدی معلمان ازحوزه ستادی تا صف ، پيشنهاد تأسيس پارلمان معلمان خواسته بدون هزينهی مادی معلمان است كه اميد است مسئولان امر نسبت به تأسيس آن همت گمارند.
٦- مسولان جديد آموزش و پرورش مكرراً دغدغهی خود را منزلت و معشيت معلمان دانستهاند و وعده دادهاند تا به انحاء مقتضی در صدد ارتقاء معيشت و منزلت معلم از سويی و تعالی آموزش و پرورش از سوی ديگر بر آيند. امّا با نگاهی به چند ماه گذشته و ارزيابی عملكردآنان سوالات جدی و ابهامات زيادی در منظر نظاره گران فرهيختهی فرهنگی به نمايش گذاشته میشود. چرا كه به جای تلاش برای تحقق اهداف فوق و شعارصحيح شايسته سالاری به تغيير گسترده و بدون دليل خيل عظيمی از مديران با تجربه ، متخصص متعهد و توانمند كه حتی تا مدير مدرسه نيز تسری يافته پرداختهاند و در حقيقت مديريت جديد به جای توجه به معيشت و منزلت معلمان به مقابله با كسانی برخاسته كه سالهای سال برای تربيت و كسب تجربه آنها هزينههای هنگفتی از جيب ملت صرف شده و برای جايگزين آنها صرفاً با ديدگاه سياسی خاص از افرادی نوعاً غير متخصص و بی تجربه استفاده كرده كه با اين امر به اوضاع نابسامان آموزش و پرورش دامن زده و جامعه تعليم و تربيت كشور را نااميد و مأيوس ساخته است. لذا فرهنگيان دلسوز كشور انتظار دارند تا با نگاهی مجدد به شعارهايی كه در مورد مهرورزی و ايجاد عدالت داده شده است. مهمترين بستر تحقق اين شعارها يعنی آموزش و پرورش را فارغ از نگرشهای تنگ نظرانه ، سياسی وقالبی بصورت علمی بنگرند تادرعمل به سوی عدالت نزديك شوند.
٧- يكپارچه سازی تعليم و تربيت كه با تلفيق معاونتهای آموزشی و پرورشی دريك معاونت واحد آغاز شد كاری علمی مبتنی بر تجارب گذشته بوده است كه به جای خود درخور تقدير میباشد و در صورت اجرای كامل میتواند به ارتقای كيفی جريان تربيت كودكان و نوجوانان ايرانی بيانجامد. ملازمه اين امر دوری از جوسازیهای مغرضانه و غيركارشناسانه ، جديت و دورانديشی و جامعنگری در حوزههای برنامه ريزی درسی ، ارزشيابی، آموزش و ارتقای كيفی نيروی انسانی است. ولی متاسفانه ًشنيده میشود كه اين اقدام اصولی را با انگ سياسی بودن میخواهند به جای اول باز گردانند. از تصميم گيران اصلی اين حوزه میخواهيم. به جای اين اقدام سياسی جمع صاحب نظر وبيطرفی را از استادان علوم تربيتی دانشگاهها و صاحب نظران عرصه تعليم و تربيت انتخاب كنند تا با انجام يك تحقيق و پژوهش كامل مناسبترين ساختار آموزش و پرورش را تعيين و بر اساس يافتههای آن اقدام نمايندواجازه ندهنديك كار علمی و با ارزش به بهانه سياسی بودن كنار گذاشته شود.
بار ديگر اين روز بزرگ را به تمامی معلمان ، استادان و فرهنگيان عزيز تبريك میگوييم و اميدواريم كه اين بخش مهم ونخبهی كشور در همه سطوح سياسی، فرهنگی، اقتصادی و اجرايی، جايگاه و نقش والای خود را بازيابند.
شاخه فرهنگيان جبهه مشاركت ايران اسلامی
١٠/٢/١٣٨٥