پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Thursday 2 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 07.08.2019, 8:57

تحلیل عبدالله ناصری از ماجرای «مازیار ابراهیمی»


معصومه رشیدیان، انصاف نیوز

مازیار ابراهیمی مردی است که چند روز پیش در مقابل دوربین بی‌بی‌سی فارسی نشست و درباره‌ی ماجرای ترور دانشمندان هسته‌‌ای و اعترافات خودش که در سال ۹۱ در مستندی با عنوان «کلوپ ترور» از صدا و سیما پخش شد، مصاحبه‌ای کرد که واکنش‌های فراوانی را در شبکه‌های اجتماعی در پی داشت؛ او در آن مقطع باعنوان فرماندهی عملیات ترور شهید احمدی روشن و دکتر فریدون عباسی اعتراف کرده بود و حال این سوال جدی است که شخصی با آن اتهاماتی که در مستند «کلوپ ترور» به آنها اعتراف می‌کند امروز در آلمان و مقابل دوربین بی‌بی‌سی چه می‌کند؟!

ابراهیمی در مستند بی‌بی‌سی ادعاهایی را مطرح می‌کند که تا امروز از سوی دست‌اندرکارانی که نامشان در آن مستند برده شده هیچ پاسخی به آنها داده نشده است.

نه نهادهای امنیتی که نامشان در این مستند به آنها اشاره شد واکنشی داشتند و نه صداوسیمایی که بواسطه‌ی پخش این اعترافات و حالا آزاد بودن یکی از اصلی‌ترین مهره‌های آن عملکرد و مرجعیت و صداقتش بیش از پیش زیر سوال رفته است.

عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب علاوه بر تحلیل اینکه چرا مستند بی‌بی‌سی و ادعای طرح شده در آن به این سرعت می‌تواند آنچه صداوسیما با تبلیغاتی گسترده رشته کرده است را پنبه کند، به کلیت این ماجرا، تاثیرات آن و دلایل سکوت نهادهای مورد اشاره در مستند، تا امروز پرداخته است.

او همچنین درباره‌ی اینکه آیا دولت احمدی‌نژاد هم درصورت صحت این ادعاها در این قصور شریک است یا خیر می‌گوید: اولا آقای مصلحی انتخاب آقای احمدی نژاد بود، ثانیا اگر به دلایلی که امروز ادعا می‌کند، تصمیم گرفته بوده آقای مصلحی را برکنار کند با همان دلایلی که آقای خاتمی زمان افشای قتل‌های زنجیره‌ای پای تصمیم‌اش ایستاد آقای احمدی نژاد هم باید پای تصمیم‌اش می‌ایستاد.

او همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو می‌گوید که در صورت صحت ادعاهای مازیار ابراهیمی حتما یکی از اصلی‌‌ترین زمینه‌ها، بازسازی دوباره‌‌ی باند سعید امامی در آن مقطع بوده است.

متن این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

انصاف نیوز: چرا مستند بی‌بی‌سی با حضور مازیار ابراهیمی که در آن ادعاهایی مطرح شده بود، از سوی بخشی از مردم و نخبگان پذیرفته شده‌تر از اعترافاتی است که از صداوسیما پخش می‌شود؟

عبدالله ناصری: صداوسیما به دلیل اینکه از قدوقواره‌ی یک رسانه‌ی حرفه‌ای بیرون آمده است، اصولا اقشار تحصیلکرده، نخبه، کنشگران و به اعتبار همین روند، اصحاب رسانه این نوع برنامه‌های صداوسیما را اصلا نمی‌پذیرند؛ مگر اینکه رسانه‌های دیگر مستنداتی را ارائه دهند.

ادعاهای آقای ابراهیمی درباره‌ی اعترافاتش مقابل دوربین صداوسیما از این جهت اهمیت داشت که او بعنوان کسی که به آلمان رفته و به رسانه‌ای چون بی‌بی‌سی دسترسی پیدا کرده و ادعاهایی را بیان کرده باعث شده نوع اعترافات دیگران هم در تلویزیون ایران بسیار علنی زیر سوال برود.

خود من بعنوان یک کارشناس کوچک رسانه اظهارات آقای ابراهیمی را که دیدم برداشتم نسبت به اظهارات آقای جمالی فشی در چند سال قبل تقویت شد. چون وقتی اعترافات آقای فشی را از صداوسیما می‌دیدم نمی‌توانستم بطور کامل باور کنم که همه‌ی ابعاد مساله آن چیزی است که آقای فشی دارد پشت دوربین می‌گوید؛ اگر دقت کنیم اساسا بعضی از این نوع برنامه‌های مستند صداوسیمای ایران، بعضا گاف‌های رسانه‌ای هم دارند که براحتی می‌شود پراکندگی، عدم انسجام و حتی در بعضی موارد مطالبی ضد و نقیض را هم از میان اعترافات پخش شده بیرون کشید.

به نظر من اعتراف‌‌های مربوط به ترور دانشمندان هسته‌ای، با ادعاهای آقای ابراهیمی زیر سوال رفت؛ این نکته‌ی قابل توجهی است که الان بخشی از جامعه‌ی ما در مورد ترور دانشمندان هسته‌ای ابهامات جدی دارند.

اتفاقاتی از این دست که در آن بی‌بی‌سی شروع می‌کند به پخش برنامه‌ای خلاف آنچه در صداوسیما به آن پرداخته شده، چه آسیبی به وجهه‌ی صداوسیما می‌زند؟

صداوسیمای ایران تا زمانی که لباس وابستگی سیاسی و حزبی را از تن بدر نکند و نشان ندهد که کار حرفه‌ای می‌کند، همین روند ادامه پیدا خواهد کرد؛ سال‌های سال است که وجهه‌ی صداوسیما آسیبی شدید دیده است.

ایران اینترنشنال یا بی‌بی‌سی به عنوان رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی گاهی وقت‌ها گرایش‌های خود را هم اعمال می‌کنند حتما، اما سعی بر این دارند که کار حرفه‌ای انجام دهند و هم‌سویی با یک نگرش سیاسی را القا نکنند. به همین خاطر وقتی یک مستند از بی‌بی‌سی یا ایران اینترنشنال پخش می‌شود براحتی شنیده می‌شود؛ حتی در مورد VOA -که اساسا به آن هچ اعتقادی ندارم و معتقدم که یک رسانه‌ی کاملا کینه توز و غیرحرفه‌ای است- فکر می‌کنم وقتی در برنامه‌ی صفحه‌ی آخر مجری برنامه‌ می‌آید و در مورد برخی نهادهای کشور ادعاهایی می‌کند و برای اولین بار برخی اسناد رسمی را  منتشر می‌کند، بیننده‌ی ایرانی آن را باور می‌کند؛ چون فکر می‌کند که این اسناد و گزارشات از سوی رسانه‌های درون ایران هیچ‌وقت منتشر نمی‌شوند. بنابراین صداوسیما تا زمانی که تصمیم نگیرد کار حرفه‌ای و اطلاع رسانی آزاد کند همیشه افکار عمومی نسبت به او گارد دارند و همین روند ادامه پیدا خواهد کرد.

چرا صداوسیما زیربار پخش این نوع مستندها می‌رود؟

برای اینکه صداوسیما رسانه‌ی ملی و مستقلی نیست؛ اولا صداوسیما حزبی است و ثانیا مدیریت‌اش متمرکز دست فردی بنام رییس سازمان صداوسیما نیست و ثالثا اصلا صداوسیما جرئت این را ندارد که وقتی از طرف نهادهای امنیتی تکلیفی بر او ابلاغ می‌شود آن را نادیده بگیرد؛ بنابراین همانطورکه رییس سازمان صداوسیما در مورد سریال گاندو گفت که: «ما در هیچ مرحله‌ی این سریال و حتی تامین منابع مالی‌اش دخالت نداشتیم» در باقی موارد هم اینگونه است.

چرا وزارت اطلاعات در این ۲-۳ روزی که از ادعاهای مازیار ابراهیمی می‌گذرد موضعی نگرفته؟ آیا این منطقی است که چون مربوط به دوره‌های قبل وزارت بوده واکنشی نداشته باشند؟

واقعیت این است که وزارت اطلاعات کاملا در چارچوب قانون و حکومت است اما از اواخر دهه‌ی هفتاد تنها نهاد امنیتی نیست. عملا با روی کار آمدن آقای احمدی نژاد، وزارت اطلاعات زیر سایه فعالیت [اطلاعات سپاه] کرد. بنابراین امروز وزارت اطلاعات هرچند مخالف هم باشد در مورد فعالیت‌های دوگانه‌ی پیش از ۹۲ موضع‌گیری نمی‌کند.

الان وزارت اطلاعات و حفاظت محیط زیست و دبیرخانه‌ی شورایعالی امنیت ملی اعلام کردند که فعالان محیط زیستی بازداشتی جاسوس نیستند؛ به‌نظر من این ضعف وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بود که این موضوع را بطور جدی در دستور کار نداشت و پیگیری نکرد. فکر می‌کنم بخشی از آن به موقعیت وزارت اطلاعات بازمی‌گردد که در موقعیتی است پایین‌تر و ضعیف‌تر.

البته  اگر ادعاهای آقای ابراهیمی صحت داشته باشد، این موضوع در وزارت اطلاعات رخ داده بوده…

بله! وزارت اطلاعات الان هم در دولت آقای روحانی آنچنان اقتداری که در دولت اصلاحات داشت را ندارد، علتش هم این است که وزارت اطلاعات در ماموریت و ساختار، بعد از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد عملا تضعیف شد و نکته‌ی مهم‌تر اینکه این وزارت اطلاعات که در راس‌اش آقای علوی است و رییس جمهورش هم آقای روحانی است این آمادگی و توان را برای این نوع پیگیری‌ها و برخوردها ندارند.

امروز وزارت اطلاعات وابسته به دولت، از نظر من همسویی با شعارهای انتخاباتی آقای روحانی ندارد که البته بخش عمده‌ای از این بازمی‌گردد به شخص آقای روحانی، که اصلا بخاطر شاکله‌ی امنیتی‌اش اساسا با این نوع مسایل خیلی طرفیت و ارتباطی ندارد. مثالی می‌زنم: اگر قتل‌های زنجیره‌ای، در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده بود یا آقای روحانی در سال ۷۷ رییس جمهور مملکت بود یقینا او کاری که آقای خاتمی در مورد افشاگری قتل‌های زنجیره‌ای و عزل وزیر اطلاعات کرد را نمی‌کرد؛ اصلا همین الانش هم اگر اتفاق مشابهی بیفتد کار بسیار بزرگی که اقای خاتمی کرد را آقای روحانی با وزارت اطلاعاتش نمی‌کند؛ چون آقای خاتمی براساس یک باور و رویکرد این مسیر را رفت که اساسا آقای روحانی این رویکرد را ندارد.

اگر آن ادعاها در مستند بی‌بی‌سی صحت داشته باشد، فکر می‌کنید ممکن است این اتفاق بخاطر بازسازی شدن دوباره‌ی باند سعید امامی در آن مقطع در وزارت اطلاعات باشد؟

حتما همین‌طور است؛ آقای خاتمی یک نکته‌ای را در سال ۷۷ اعلام کردند -البته بعد از پیگیری پرونده‌ی سعید امامی و خودکشی مساله‌دار او- تاکید کردند که من علیرغم اینکه این تشکیلات آدم‌کشی و دیگرکشی را در وزارت اطلاعات از بین بردم ولی نتوانستم بخاطر مقاومت نهادهای دیگر این تفکر را از بین ببرم. لذا تلویحا در آن صحبت خود اشاره دارند بر اینکه این تفکر زنده است؛

به نظر من امثال آقای مصباح یزدی که از تئوریسین‌های این نوع تفکر است یا امثال آقایان حسینیان و فلاحیان و حسین شریعتمداری، اینها در این دوره فعال‌اند و هنوز افکارشان نشر پیدا می‌کند؛ بنابراین من هم معتقدم آن اندیشه و تفکر هنوز زنده است اما تاکید می‌کنم که هر دولتی از این به بعد در جمهوری اسلامی روی کار بیاید، جرئت نخواهد کرد کاری مشابه قتل‌های زنجیره‌ای را با آن مختصات انجام دهد؛ اما این نوع تفکرات انحرافی و عوام‌فریبانه که آدم‌ها را بگیرند و تحت فشار اعترافاتی کنند، این تفکر بنظر من هنوز در کشور بطور جدی زنده است.

حامیان آقای احمدی‌نژاد در مورد این اتفاق می‌گویند که از سال ۸۸ وزارت اطلاعات بخاطر اینکه دستشان نبوده و خودشان به آن انتقاد داشته‌اند معتقدند که دیگر مسوولیت اینگونه اتفاقات با آنها نیست. این ادعا چقدر پذیرفتنی است؟

اصلا قابل پذیرش نیست. من بارها اعلام کردم و به‌ صراحت بازهم اعلام می‌کنم که زمانی‌که آقای خاتمی دستور به عزل آقای دری نجف‌آبادی دادند تمام نهادهای بالادست و هم‌عرض قوه مجریه با تصمیم ایشان مخالفت کردند ولی ایشان پای تصمیم خود ایستاد و نهایتا پیروز شد.

اولا آقای مصلحی انتخاب آقای احمدی نژاد بود، ثانیا اگر به دلایلی که امروز ادعا می‌کند، تصمیم گرفته بوده آقای مصلحی را برکنار کند با همان دلایلی که آقای خاتمی پای تصمیم‌اش ایستاد آقای احمدی نژاد هم باید پای تصمیم‌اش می‌ایستاد. بنابراین این استدلال از آقای احمدی‌نژاد و اطرافیان او به هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست، همچنان که آقای روحانی کاملا باید مسوولیت عملکرد و رفتار آقای علوی را در دو دولت خود بپذیرد.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024