دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Monday 6 May 2024
|
فرارو- ناصر فکوهی در اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر افزایش عجیب نرخ عوارض خروج از کشور میگوید: «این عوارض جدید در حالی که به اقشار ثروتمند شاید کوچکترین فشاری نیاورد، بالاترین فشار را بر بخش بزرگی از مسافران ایرانی میآورد که از طبقات متوسط هستند و سفرهایشان را هم در مسیرهای کوتاه انجام میدهند.»
قانون دریافت عوارض خروج از کشور در سال ۱۳۶۴ در مجلس و شورای نگهبان تصویب و دولت مکلف شد از هر مسافری که با گذرنامه ایرانی سفر میکند، عوارض بگیرد. این قانون کودکان زیر هفت سال و شاغلان برخی مشاغل یا موارد خاص را مستثنی میکرد و برای زائران هم پنجاه درصد تخفیف قائل شده بود. در آن زمان عوارض خروج برای بار اول در هر سال پنج هزار تومان و برای بار دوم به بعد ده هزار تومان بود.
این عوارض «برای توسعه گردشگری» به خزانه دولت میرود و هیئت وزیران هر سه سال یک بار با توجه به نرخ تورم مبلغ جدید را تعیین میکند.
شورای نگهبان در آن زمان در نامه تأیید این قانون نوشت: «حق مسافرت و آزادی سفر از اعمال عادی و حقوق مسلم فردی و اجتماعی هر شخص است که طبق اصل ۲۰ قانون اساسی همگان از آن برخوردارند. سلب این حق در شرایط عادی با موازین شرعی و قانون اساسی مغایرت دارد، ولی نظر به وضع فوقالعاده فعلی و جنگ تحمیلی با اکثریت آرا تأیید شد.»
وضعیت فوقالعاده و جنگی دیگر وجود ندارد، اما عوارض خروج از کشور باقی است و در بودجه و به ۲۲۰ هزار تومان افزایش یافته است. در سفر دوم عوارض پنجاه درصد افزایش پیدا میکند و از سفر سوم به بعد صد درصد افزایش مییابد.
ناصر فکوهی -انسانشناس، استاد دانشگاه تهران و مدیر انسانشناسی و فرهنگ- در گفتگو با فرارو این موضوع را بررسی کرده، که در ادامه میخوانیم:
چرا دولت این تصمیم را گرفته؟و چرا با اینگونه و با این روش؟
پیش از هر چیز اجازه بدهید بگویم دولت آقای روحانی از یک سو دائما از اینکه مورد انتقاد قرار میگیرد اظهار تاسف و نارضایتی میکند، اما از طرف دیگر با برخی از تصمیماتی که میگیرد خود بهترین شرایط را برای پشیمانی مردمی که به ایشان رای داده و اعتماد کردند، فراهم میکند. این دولت باید توجه کند که از ابتدا پاشنه آشیل آن یا چشم اسفندیارش، در سیاستهای نولیبرالی و فشار آوردن بر طبقات متوسط و پایین و قدم برداشتن به سود اقشار ثروتمند بوده است. اما همچنان به این کار ادامه میدهد. همان گونه که این عوارض جدید در حالی که به اقشار ثروتمند شاید کوچکترین فشاری نیاورد، بالاترین فشار را بر بخش بزرگی از مسافران ایرانی میآورد که از طبقات متوسط هستند و سفرهایشان را هم در مسیرهای کوتاه انجام میدهند.
اینکه چرا دولت این کار را کرده است، مسلم است: برای ایجاد درآمد. اما اینکه چرا به این گونه و با این روش، به نظر من سوءاستفاده از همان پوپولیسمی که دائما در دولتهای قبل خود به آن حمله میکرد. زیرا این طور وانمود میشود و سخنگوی دولت نیز با اصطلاح «دارندگی و برازندگی» بدان دامن میزند که میلیونها نفری که از ایران در سال خارج میشوند همگی افراد مرفهی هستند که به کشورهای اروپایی و به مقاصد دور میروند. در حالی که مسلما چنین نیست. سفرهای اروپایی و آمریکایی بخش کوچکی از سفرهای خارجی ما را تشکیل میدهند و آن هم اغلب افرادی هستند که برای دیدار فرزندانشان به آنجا میروند. و به هر صورت چنین عوارضی به نظر من ضد قانون اساسی و نوعی سودجویی و برداشت پول از جیب کسانی است که چارهای جز پرداخت ندارند. همانگونه که دولتها بیشترین فشار را بر حقوق بگیران در مالیات میآورند ولی همه میدانیم که ثروتمندترین افراد در جامعه ما یک صدم کارمندان هم به نسبت ثروتشان مالیات پرداخت نمیکنند و راههایی دارند که از پرداخت مالیات اجتناب کنند.
برخی از اقدامات غیر مطلوب اجتماعی و سیاسی در هر دولتی اجتناب ناپذیر است اما اینکه دولتی با نوعی بیارزش تلقی کردن قوانین اقتصادی، یک باره عوارض را سه برابر افزایش دهد، شگفت آور است. چه تحلیلی بر روی سفرهای خارج از کشور و چه مقایسه تطبیقی با سایر کشورها و اصولا اخلاق این امر و آثار روانی آن انجام شده است. با این کار میلیونها نفر دیگر رنگ خارج از کشور را هم نخواهند دید و آیا نتیجه این کار چیزی جز ساختن یک بهشت خیالین برای آنها از کشورهای دیگر نخواهد بود؟ دولت در ایران همیشه زور و فشار را بهترین عوامل برای سیاستهای اصلاحی میداند و جالب است که هر اندازه هم در عمل نشان داده میشود که زور اثر معکوس دارد باز هم تاثیری در این مدیران که کاری جز سوء مدیریت از آنها سر نمیزند، دیده نمیشود. دولتی که وظیفه خود را مبارزه با تورم و کاهش آن تعیین کرده، خود یکباره در عوارضی که اصل و اساسش هم زیر سئوال است، ۳۰۰ درصد گرانی ایجاد میکند و همزمان از مردم میخواهد که گران نفروشند یا به تورم دامن نزنند.
اما کاش اثر این امر به مسائل اقتصادی محدود میشد. گفته شده است که بخشی از این عوارض قرار است برای توسعه گردشگری در ایران به کار برود. گردشگری در ایران البته بسیار سوء مدیریت دارد و گرنه ما امروز یکی از گرانترین مقاصد توریستی جهان نبودیم. مشکل در توسعه گردشگری و ساخت و ساز نیست. مشکل در سوء مدیریت است. فقط به این نکته توجه کنیم که یک سفر داخلی در ایران به پر بازدیدترین نقاط کشور مثل اصفهان و شیراز و مشهد، گاه تا دو یا سه برابر مسافرت به کشورهای همسایه هزینه ایجاد میکند و تازه مسافران از لحاظ کیفیت خدمات، حتی ۲۰ درصد آن خدمات توریستی خارج را حتی در کشورهای همسایه، دریافت نمیکنند. مشکل، نبود پول نیست، بلکه نقدینگی و زیادی پول در گردش است که در کشور صرف نوکیسگی و پول درمانیهای مشکلات دولت میشود.
افزون بر این، عوارض خروج نوعی توهین به ملیت و ملت است و بهتر است همچون برخی از کشورهای عقب افتاده که هنوز این عوارض را (آن هم تقریبا همیشه برای خارجیها و نه هم میهنان خودشان) دارند، دستکم نامش را به «عوارض فرودگاه» تغییر دهند. این عوارض در هر شهروندی این احساس را به وجود میآورد که گویی برای «خلاص شدن» از کشورش باید پول پرداخت کند، آن هم هر چند بار بیشتر بخواهد «مرخصی» بگیرد، باید بیشتر پول بدهد. در کشورهایی که عوارض خروج وجود دارد، مثلا در تونس این عوارض در حال لغو شدن هستند آن موقع هم که وجود داشتد برای خارجیهایی بودند که وارد میشدند نه برای شهروندان خودشان. در یک کلام کاری که دولت با این پیشنهاد انجام داده به نظر من کاملا غیر عقلانی و مُهر تایید زدن بر یک قانون استثنایی جنگی بوده که در زمان خودش شاید توجیهی داشت اما امروز کاملا ضد قانونی است و اصولا عوارض خروج باید لغو شود. چند روز پیش شاهد آن بودیم که دولت یا سازمانهای وابسته به دولت به دو دانشمند ایرانی خارج از کشور و غیر ایرانی، سخاوتمندانه ۵۰۰ هزار دلار جایزه دادند و البته اعتراض به حق اساتید دانشگاهی نیز به وجود آمد که همه برای چند میلیون کمک هزینه پژوهشی باید گاه سالهای صبر کنند، این هم یک نمونه دیگر از رویکردهایی غیر عقلانی دولتی که خود زمینههای حمله به خود را فراهم و سپس از اینکه از او انتقاد میشود گله میکند.
آیا در زمان طرح این پیشنهاد، جامعه هدف مورد بررسی قرار گرفتهاند؟
ابدا فکر نمیکنم چنین باشد. گفتم به نظر میرسد صرفا روی این این دیدگاه پوپولیستی حساب شده است که مردم تصور میکنند همه کسانی که به خارج میروند، میلیاردر هستند بنابراین هیچکس به این کار اعتراضی نخواهد کرد و اتفاقا شدت اعتراضها چه در مجلس و چه در مطبوعات گویای آن است که ضربه به گروههای متوسط میخورد. آیا میتوان پذیرفت کسانی که ماهیانه دهها یا صدها میلیون درآمد دارند برای پرداخت 200 یا 300 هزار تومان دچار مشکلی شوند؟ واکنش آنها صرفا این خواهد بود که پول را پرداخت و غُری هم بزنند و البته در جایی با عدم پرداخت مالیات بیشتری تلافی این پول را در بیاورند. اما برای میلیونها نفر این اقدام به معنای ممنوعیت خروج از کشور است. یک خانواده چهار نفره برای یک سفر مثلا به ترکیه باید بیشتر از هزینه یک بلیط هوایما خروجی بپردازد. همانگونه که گفتم متاسفانه اقدامات دولت آقای روحانی در بسیاری از موارد گویای عدم عقلانیتی است که امید ما آن بود حاصل اعتماد میلیونها نفر به ایشان باشد. اینکه میبینیم بسیاری امروز به روشنی از رای دادن به ایشان اظهار تاسف میکنند و اینکه میبینیم زمینه رفته رفته برای ظهور یک پوپولیسم جدید در انتخابات آینده باز میگردد و باید احتمالا برای یک عقب گرد بزرگ دیگر آماه شد، بیهوده و بی جهت نیست. اینها حاصل سوء مدیریت و عدم توجه به نقد و خواستن نظرات کارشناسی است. اصولا هر گونه افزایش مالیاتی و هزینههای دولتی باید با دقت بسیار در حد تورم و یا بهتر بگوییم در زیر حد تورم انجام بگیرد و نه ده یا بیست برابر تورم.
همزمان با پیشنهاد افزایش ۳ برابری عوارض خروج، برای نخستینبار اعلام و مشخص شد ۴۰ هزار تومان از این عوارض قرار است به توسعه زیرساختها و تاسیسات گردشگری و حمایت از بخش میراث فرهنگی و صنایع دستی اختصاص یابد که طبق اعلام رییس سازمان میراث فرهنگی، این سهم در گذشته ۱۰ هزار تومان بود. اما اینک پرسشی مطرح است، آیا تاکنون این درآمد به دست سازمان رسیده؟ اگر چنین بوده، محل هزینهکردِ آن کجا بوده و چرا بخشهای خصوصی بارها از دولت درخواست کردهاند بخشی از عوارض حاصل از خروج را به گردشگری اختصاص دهد؟
متاسفانه من نمیتوانم بگویم تاکنون سهمی داده شده یا داده خواهد شد یا نه اما این را میتوانم بگویم که اولا مشکل توریسم در ایران عدم اعتماد دولت به مردم و آزاد نگذاشتن، دخالت و تمایل به تصدی گری همه کس و همه چیز و عدم حمایت از سازمانهای مردم مدار است که برای تشکیل هر کدامشان افراد باید از هفت خوان رستم بگذرند و ثانیا بیسامانی و عدم درک مساله توریسم و گردشگری که ما دهها سال است دچارش هستیم. به همین جهت هم نتوانسته ایم جز تعداد اندکی توریسم را به کشور جذب کنیم. زمانی که آقای روحانی در دور اول به ریاست جمهوری رسیدند قرار بود هر سال، میلیونها توریست از سراسر جهان به ایران بیایند اما عدم مدیریت درست و رویکردهای نولیبرالی که فقط توریستهای ثروتمند را به ایران جذب میکند، سبب شد که به جای مردم عادی که مهم ترین تاثیر را نیز بر بهبود تصویر ایران در جهان خواهند داشت، افراد مسنی که اغلب روابط اجتماعی ندارند و در سنین بازنشستگی دائما در سفر دور دنیا هستند به کشور جذب شوند آن هم به صورت قطره چکانی. ظاهرا تمایل آن است که مردم ما جز ایران به هیچ کجا نروند، ولی همه مردم جهان به ایران بیایند. اما چنین چیزی ممکن نیست همان طور که میخواهیم بدون تبادل علمی واقعی، به پیشرفت علمی برسیم، یا بدون اقتصادی به پیشرفت اقتصادی. راه رشد توریسم در ایران توسعه دادن توریسم مردمی در طبقه متوسط و رو به پایین است و نه جریمه کردن کسانی که شاید چندین سال پس انداز میکنند تا بتوانند به یک کشور همسایه بروند یا حداکثر برای چند روز به اروپا بروند و یک تجربه ارزشمند از یک فرهنگ دیگر به دست بیاورند. متاسفانه این اقدام را در بدبینانه ترین نگاه باید نوعی تمایل به ممنوعیت خروج از کشور تلقی کرد و در خوش بینانه ترین نگاه نوعی خالی کردن جیب کسانی که مطمئن هستم دستشان به هیچ کجا بند نیست.
دریافت عوارض خروج از ایرانیها پس از شروع جنگ ایران و عراق برای جبران برخی هزینهها به قوانین کشور اضافه شد. توجیهِ آن، کمک به حل بحران اقتصادیِ ناشی از جنگ بود، چرا این قانون هر سال تکرار میشود. با انکه در زمان مطرح شدن ان شورای نگهبان به شدت باآن مخالفت کرد؟
کاملا درست است. اغلب دولتمردان ما عادت کردهاند به گونهای از ایران صحبت کنند که گویی ایران یک کشور فقیر است. در حالی که ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است. اما به دلیل سوء مدیریت امروز پاسپورت ایرانی در پایین ترین ردهها از لحاظ اعتبار قرار دارد و سفر خارج از ایران در شرایطی که کشورهایی مثل چین و هندوستان سالیانه میلیونها نفر مسافر خارجی دارند، ما تلاشمان این است که مسافران خارجمان را به حداقل ممکن برسانیم آن هم در شرایطی که هیچ امکانی حتی برای توریسم داخلی نداریم. اگر دولت تصور میکند که کسی باور خواهد کرد که با گران شدن عوارض خروج خارج از کشور، هزینه توریسم داخلی کاهش مییابد، واقعا مردم را مضحکه گرفته است. به نظر من نه تنها این اتفاق نخواهد افتاد بلکه با این کار هم توریسم خارجی و هم توریسم داخلی وارد یک دوره بزرگ و نامعلوم از رکود خواهند شد. راه درست تصحیح نظام مالیاتی و کاهش هزینههای توریسم چه خارجی و چه داخلی است تا بدین ترتیب طبقه متوسط و پایین بیشتر بتوانند سفر کنند اتفاقا اگر جوانان و مردم عادی ما بتوانند به راحتی سفر خارج و حتی اروپا بروند آنقدر فشار مهاجرتی برای از دست دادن بهترین سرمایههای انسانی مان نخواهیم داشت. دولت عوارض را گران میکند میلیونها نفر دیگر هرگز رنگ خارج را نخواهند دید و پولهایشان را پس انداز میکنند تا برای همیشه کشور را ترک کنند و صدها میلیون هزینهای که برای تربیت و به دست آوردن تجربه در آنها شده است را یکباره به کشوری دیگر عرضه کنند.
برخی عوارض خروجی ایران را با کشورهای دیگر مقایسه میکنند. به نظر شما این مقایسه به جاست؟ میتوان ایران را مقایسه کرد؟ و آیا ایران در مقایسه با سایر کشورها عوارضی کم دارد؟
من تا جایی که اطلاع دارم در کشورهای پیشرفته ابدا چنین چیزی وجود ندارد. هزینههای مربوط به سفر یکی پاسپورت است که هر ده سال یکبار داده میشود که باز در ایران آن را هر پنج سال کردهاند که هزینه را افزایش و درآمد مالیاتی را افزایش دهند و یکی ویزایی است که به مسافران خارجی داده میشود که اغلب کسانی که معتقد به توسعه هستند بر از میان رفتن یا کاهش هزینههای آن تاکید دارند. هزینهای که دولت پیشنهاد داده، تقریبا برای سفر اول برابر یک ویزای شنگن است و برای سفر دوم بیشتر از ویزای شنگن! از همین جا میتوان بی معنا بودن این قانون را که امیدوارم مجلس و شورای نگهبان آن را لغو کنند، درک کمی کنیم.
دولت به جای افزایش عوارض چه اقدامات دیگری میتواند بکند تا به نفع گردشگری باشد؟
همان طور که گفتم مهم ترین اقدام اولا دموکراتیزه کردن توریسم است، یعنی اینکه به جای توجه به سفر افراد ثروتمند به فکر سفر افراد کم در آمد باشند و شرایط را برای آنها فراهم کنند و ثانیا به کاهش فشر بر توریستها در سختگیریهای معمول که همه میشناسیم و چه توریست خارجی و چه توریستهای داخلی از آنها گله مند هستند. اینها مهم ترین اقداماتی است که باید انجام شود. هزینههای بیهوده در دستگاههای دولتی که اغلب ناشی از سوء مدیریتها، موازی کاریها، و غیره است بسیار بالا هستند بهتر است با نظم و قوام دادن به اینها، درآمدهایی برای گردشگری وسایر نیازهای توسعهای کشوری ثروتمند مثل ایران فراهم کنند و نه با وادار کردن مردم به پرداخت نوعی پول زور. در نهایت باز هم تکرار میکنم ایران یک کشور بسیار بسیار ثروتمند است و اینکه ایرانیان ناچار باشند به دلایل مختلف مثل یک کشور جهان سومی فقیر، زندگی کنند روا نیست و دولت باید اقدامی در این جهت یعنی توزیع عادلانه درآمد و از آن مهم تر مبارزه بافسادی انجام دهد که این ثروت بی کران را به باد میدهد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|