|
پنجشنبه ۸ آبان ۱۴۰۴ -
Thursday 30 October 2025
|
مینو مرتاضی: مشروطیت جامعه ایران را یک گام اساسی و بلند به سوی نوگرایی و نوآوری کشاند و برای همین ما امروز این جا دور هم گردآمده ایم که سالگرد این روز را گرامی بداریم. چرا که زنان در دوران مشروطیت در زمانه ای می زیسته اند که به قول علی اکبر دهخدا «همه کس این را می داند که میان ما اسم زنش را به اسم خودش صدا کردن عیب است و....» منظور این است که زنان در همچین فضایی زندگی می کرده اند ولی آرزوهای بلندی داشتند و بسیار تلاش کردند که باعث شد سرانجام، ما امروز اینجا و در این شرایط هستیم.
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی: سهراب عاشق صلح بود و با دست خالی و با یک نوار سبز رفت بیرون و برنگشت. دوست دارم زمانی را ببینم که کسانی که بچه های ما را کشته اند خودشان اعتراف کنند که بچه ما را کشته اند و بگویند ما را ببخشید. من فقط همین یک جمله را از آنها می خواهم. چرا که شاید آن فردی که چنین جنایتی را مرتکب شده ، از روی ناآگاهی بوده است و اگر حقایق آشکارا گفته شود مطمئنم من خواهم بخشید. زیرا بدون شک با خشونت ، ما به هیچ چیز نخواهیم رسید.
زهره تنکابنی: چه چیزی باعث شد که مشروطیت به اهداف اش نرسد؟ به نظر من دو تا عامل اساسی در این میان وجود داشت، یکی تفرقه و یکی سوء استفاده از آزادی. آزادی یک تعاریفی برای خودش دارد و آزادی افراد در یک چهارچوب هایی تعیین می شود که به آزادی دیگران آسیب نزند. در هر صورت در هرج و مرج و بی قانونی آن هایی که قدرت طلب هستند از هر بلبشویی برای پیشبرد حرف خودشان استفاده می کنند که در واقع وقتی هرج و مرج حاکم شود این افراد می توانند کار خود را پیش ببرند و همین یکی از دلایل آسیب هایی بود که به مشروطه خورد. در مجموع این دو عامل سبب شد که مردم نهایتا به دنبال دیکتاتوری می گشتند که هرج و مرج را سر و سامان دهد.
شهلا لاهیجی: به من می گویند حرف هایم کمی تلخ است، فکر می کنم این خاصیت سن است، من خیلی آینده طولانی روبرو ندارم و امیدم این است که قبل از این که بمیرم ایران آزاد را ببینم.
فریده ماشینی: نقشی که فعالان جنبش زنان در طی یک سال گذشته داشتند به نظر من باعث شد که الان بتوانیم به جرات بگویم که جنبش زنان طی یک سال گذشته به بلوغ و تکامل دست پیدا کرده است، بلوغ و تکاملی که زاییده سختی ها و دشواری هایی است که طی یک سال گذشته فعالان جنبش زنان از سر گذراندند و نیز به واسطه پذیرش تکثر در درون جنبش زنان است که در یک سال گذشته به شکل عمیق تری تجربه شد. هر چند در آستانه انتخابات 1388 در همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات جرقه این گرایش به پذیرش یکدیگر را تجربه کردیم اما طی یک سال گذشته این روند به طور جدی تر و عمیق تر اتفاق افتاد. از طرف دیگر در یک سال گذشته، جنبش زنان توانست یک تجربه تازه را از سر بگذراند و همین مسئله همراهی با جنبش سبز، در عین تداوم استقلال اش بود که به نظرم این تجربه را به خوبی از سر گذراند. از طرف دیگر می توانم بگویم که در طول تاریخ جنبش زنان به نظرم هیج زمانی، مانند سال گذشته، فعالان جنبش های دموکراسی خواهی، فعالان جنبش زنان را چنین جدی نگرفته بودند و مورد پذیرش قرار نداده بودند. در واقع به نظرم به رسمیت شناختن و پذیرش جنبش زنان از سوی جنبش های دموکراسی خواهی، هیچ گاه در طول تاریخ جنبش زنان، به اندازه این پذیرش از سوی جنبش سبز نبوده است.
فاطمه راکعی در سخنرانی خود مادر سهراب اعرابی را مورد خطاب قرار داد و ابتدا شعر کوتاه زیر را قرائت کرد:
نوشین احمدی خراسانی: از سال 1332 تا سال 1342 شکاف بین دولت و ملت در جامعه ما آغاز و به تدریج نهادینه شد و متاسفانه این شکاف سبب شد که جنبش زنان را هم دو پاره کند: یک پاره از فعالان جنبش زنان که سابقه طولانی در مبارزه اصلاح طلبانه برای احقاق حقوق زنان را در زندگی خود تجربه کرده بودند (و از ملی گرایانی همچون دکتر مصدق هم مأیوس شده بودند ـ چون دکتر مصدق با برقراری حق رأی زنان موافقت نکرده بود) با مساعد دیدن فضای درونی سیستم حکومتی و حمایت محمدرضاشاه از حقوق زنان، فعالیت شان را برای استقرار این حقوق و اصلاح قوانین زن ستیز، آغاز کردند بدون آنکه شعله های سرکش شکاف رو به تزاید میان دولت و ملت را در نظر بگیرند. پاره ی دیگر زنان ــ اعم از مذهبی یا سکولار ــ به اپوزسیون سرنگون ساز پیوستند و زندگی خود را در مسیر مبارزه قهرآمیز برای سرنگونی حکومت محمدرضاشاه وقف کردند. در نتیجه همصدا با مردان و برادران انقلابی عصر خود، اصلاحاتی که به نفع حقوق زنان صورت می گرفت را تخطئه و تحقیر می کردند. این زنان انقلابی و فداکار که در تحلیل نهایی خواستار بهبود زندگی خواهران هموطن خود بودند اما تحت تاثیر شکاف ایجاد شده بین دولت و ملت، خودشان هم از حقوق زنان خرج کردند تا بتوانند این شکاف بین دولت و ملت را افزایش بدهند و با هر رفرم و خواسته ای که از سوی حاکمیت به زنان داده می شد به مخالفت و دشمنی برخاستند و آن را توطئه شاه و آمریکا قلمداد کردند چرا که احتمالا به نظرشان می رسید که اگر مثلا حق رای زنان را از سوی محمدرضاشاه تایید کنند ممکن است که این «شکاف بین دولت و ملت» کاهش یابد. برای همین است که به نظرم می رسد که ما باید در مورد اتفاقاتی که در سال 57 برای زنان رخ داد، استراتژی های خود جنبش زنان را از دوران 1332 به بعد بررسی کنیم و ببینیم چه اشکالاتی داشته که سبب شده نتواند جنبش عمومی را طوری هدایت کند که حقوق زنان به «هیزمی» برای برافروختن شکاف میان دولت و ملت تقلیل نیابد. در حقیقت بخشی از مسئولیت آنچه در سال 57 افتاد، باز می گردد به استراتژی نادرستی که جنبش زنان در سال های 1332 تا 1342 شکل داد. این ما بودیم که دوراندیشی نداشتیم و خیلی ساده لوحانه دو پاره شدیم : پاره ای از ما زنان با خوش خیالی در سیستم حکومتی کار کردیم با این تصور که اگر قدرت سیاسی برای استقرار حقوق زنان چراغ سبز بدهد یا لااقل مخالفت نکند زنان برای همیشه از صدمات بی خقوقی و بی پشتوانگی نجات می یابند و اصلا وقعی به شکاف عظیم و رو به انفجار مردم و دولت، ننهادیم. بخشی دیگر از ما زنان هم که در سازمانهای سرنگون ساز و قهرآمیز که به طور مطلق، حکومت شاه را مظهر شرارت و شیطان می دیدیم و هر کاری که می کرد تحقیر می کردیم، قرار گرفتیم. حاصل این دو پاره گی و دوقطبی شدن، تازه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مشخص شد. در حالی که شاید اگر نیروی میانی بین این دو قطب، تقویت می شد می توانست روند حوادث را لااقل در مورد زنان به سمت دیگری سوق دهد. همانطور که با ظهور جنبش سبز، خوشبختانه جنبش زنان توانست نیروی میانی را تقویت کند که هم «شکاف پیش آمده بین دولت و ملت» را پس از انتخابات 88 می بیند و هم از حقوق زنان برای گسترش این شکاف خرج نمی کند که به نظرم سمبل و تبلور این نیروی میانه در همین «همگرایی سبز جنبش زنان» است.
ژیلا بنی یعقوب: من قبلا همیشه می گفتم همسر یک زندانی سیاسی بودن یک شغل تمام وقت است اما حالا که 17 نفر از جمله بهمن احمدی (همسرم) در اعتصاب غذا است می توانم بگویم که همسر یک زندانی سیاسی که در اعتصاب غذاست، شغل چند شیفته با اضافه کاری است. یعنی یک شغل متحصن بودن هم در این مدت به آن اضافه شده است. به هرحال این ها را گفتم که بگویم قرار بود امروز در مورد روزنامه نگاری زنان در دوران مشروطه تاکنون صحبت کنم ولی متاسفانه این اضافه کاری که به خاطر تحصن 17 زندانی بر دوش ما خانواده ها اضافه شد باعث شد که نتوانم روی این مسئله تمرکز کنم. در هر صورت فکر می کنم همه شهدا و همه زندانیان از مشروطه تا انقلاب و از انقلاب تا جنبش سبز، همگی شان شهدای راه دموکراسی و زندانیان راه آزادی هستند ولی در هر صورت خوب است یادی کنیم از زندانیان سیاسی زنی که همین الان در زندان هستند. الان حدود 25 زندانی زن در زندان داریم که وقتی من با یکی دو نفر از خانواده آن ها صحبت می کردم، می گفتند که همه این مسائل و مشکلاتی که زندانیان مرد با آن روبرو هستند، ما زنان زندانی علاوه بر همه آن مشکلات، مسائل مضاعف دیگری هم در زندان داریم ولی چون شاید از آن جایی که زندانیان زن در اقلیت هستند و همینطور به صورت پراکنده نگه داری می شوند، امکان اعتراض جمعی را کمتر دارند.
فخرالسادات محتشمی پور: زنان در صف اول جنبش سبز بودند و به نظرم همه ما باید تاریخ این جنبش سبز را بنویسیم، تا همه زوایای موقعیتی که در آن هستیم را بتوانیم به خوبی تصویر کنیم و مانند الان برای بررسی تاریخی حرکت های دموکراسی خواهی از مشروطه تاکنون، دچار این مشکل نشویم که نتوانیم به خوبی موقعیت هایی را که افراد و جریان ها و گروه ها در آن قرار داشته اند درک کنیم. چون به نظر می رسد برخی از مسائلی که اینجا در رابطه با بررسی تاریخی مطرح شد، به نظرم گاهی منصفانه نبود. در هر صورت منظورم این است که اگر امروز هم تک تک ما به عنوان پاسدار اتفاقاتی که امروز بر ما رفته است، تجربه هایمان را ننویسیم در آینده هم این موقعیتی که امروز برای ما اینقدر ملموس است، ممکن است باعث سوء تفاهم ها و کج فهمی ها در آینده شود.
فاطمه گوارایی: همه تحلیل گران معتقدند که زنان ایران در سه فراز عمده را در تاریخ معاصر ایران طی کرده اند، یکی جنبش مشروطه، یکی انقلاب 57 و جنبش سبز. تفاوت عمده ای که در دهه های کنونی به وجود آمده این است که جنبش زنان تا دهه 70 هویت مستقل نداشته است و تا قبل از آن همه حرکت های زنان تحت لوای حرکت های مردان یا احزاب و گروه های مردان شکل گرفته بودند. اما از دهه 1370 است که برای اولین بار جنبش زنان به صورت مستقل ظهور می کند. شاید تکامل یافته ترین شکل بروز و حضور زنان را در جنبش سبز ما داشته ایم. این نشست هایی که تاکنون در یک سال اخیر تحت عنوان همگرایی سبز شکل گرفته است به نظرم نشان دهنده آن است که جنبش زنان تداوم دارد و زنده است و خط بطلان می کشد بر تلاش هایی که می شود تا تحت شعارهای جذاب «استقلال جنبش زنان» بین جنبش زنان و جنبش سبز مرز ایجاد کنند. درحالی که همین تلاش هایی که در این نشست ها انجام شده و تداوم یافته نشان می دهد که این تلاش ها نتوانسته تاثیر بگذارد و خوشبختانه جنبش زنان آگاهانه و با هوشیاری توانسته بین جنبش زنان و جنبش سبز یک رابطه منطقی و درست ایجاد کند.
زهرا رهنورد: سالگرد افتخارآفرین مشروطه را تبریک می گویم. امروز زنان در شرایط فعلی در دو جبهه بسیار فعال هستند: یکی جبهه مبارزه با قوانین قیم مآبانه ای که نسبت به زنان وجود دارد که این جبهه خیلی جبهه مهمی است و اگر بتوانیم در این جبهه موفقیت هایی کسب کنیم بخشی از مطالبات زنان پاسخ داده می شود. جبهه دومی هم که داریم برایش تلاش می کنیم، مبارزه برای دموکراسی و قانون گرایی است.
پرستو سرمدی: ما خیلی نگران سلامت عزیزان دربند مان هستیم و فکر می کنم اگر پیام خانم رهنورد و یا پیام مادر سهراب را بشنوند حتما تاثیر مثبت خواهد گذاشت ولی مشکل ما این است که ما هیچ ارتباطی با آنها نداریم که بتوانیم این پیام ها را به آنها بدهیم.


|
| |||||||||||||
|
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|