iran-emrooz.net | Wed, 21.04.2010, 13:26
ایلنا: ركود حاكم بر فضای كسب و كار و واردات قاچاق محصولات نساجی و پوشاك موجب شده است تا تولیدكنندگان این بخش با مشكلات بسیاری برای ادامه فعالیت مواجه باشند. از سوی دیگر، بسیاری از وعدههای مسئولان برای كمك به این صنایع هنوز محقق نشده است.
باتوجه به ركود حاكم بر اقتصاد جهانی و فضای نامساعد كسب و كار در كشور، صنایع نساجی و پوشاك نیز در مقایسه با سال 87 با ركود چشمگیری مواجه شدهاند. كاهش تقاضا برای محصولات نساجی و پوشاك، كمبود نقدینگی، وجود برخی تنشهای سیاسی و واردات بیرویه دركسادی بازار صنایع نساجی و پوشاك تأثیر داشته است.
كاهش ظرفیت تولید این واحدها ابتدای سال گذشته، تعطیلی و تعدیل نیروی كار بیانگر شرایط حاكم بر این بخش است، گرچه از نیمه دوم سال شرایط تا حدودی بهبود یافته است؛ چرا كه نیمه دوم سال نیمه كاری و رونق این صنایع بهویژه در بخش پوشاك است.
با وقوع بحران اقتصادی، كارگروه حمایت از تولید در وزارت صنایع و معادن تشكیل و مصوباتی در جهت حمایت از صنایع مختلف داشت اما این مصوبات هیچ اثر یا نتیجه مثبتی دربخش نساجی و پوشاك نداشت.
با این شرایط، وزارت صنایع و معادن حتی از پرداخت مطالبات معوقه واحدهای نساجی و پوشاك نیز خودداری كرده است. پرداخت نشدن مطالبات معوق ارزهای تشویقی در شرایط نابسامان كنونی تولید با وجود برپایی جلسات متعدد به مشكل كمبود نقدینگی این واحدها دامن زده است.
حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد كالاهای صنایع نساجی از طریق قاچاق تامین میشود و با این روند تغییر تعرفه تأثیری در این زمینه ندارد. آمارهای غیررسمی از واردات حدود ۲۳ میلیارد دلار كالای قاچاق به كشور در سال گذشته حكایت دارد كه ۴۰ تا ۵۰ درصد آن منسوجات و پوشاك بوده و تولید داخل را از پا انداخته است. بهدلیل قیمت تمام شده بالا، منسوجات تولید داخل قادر به رقابت با كالاهای ارزان قیمت چینی نیست.
گرچه ظرفیت فعال تولید صنایع نساجی و پوشاك در بخشهای مختلف متفاوت است اما وضعیت در بخش تولید پتو به دلیل واردات بیرویه بسیار نامطلوب بوده و از ۸۳ واحد فعال در این بخش تنها 3 واحد فعالیت میكنند. در بخش ریسندگی وضعیت مناسب نیست و در بخش پوشاك نیز نسبت به سال ۸۷ تنها ۶۰ درصد ظرفیت این واحدها فعال بوده و كاهش 40درصدی ظرفیت نسبت به سال گذشته را شاهد هستیم. با وجود این در زمینه فرش ماشینی هنوز شرایط چندان بغرنج نیست.
از سوی دیگر اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها بدون اعمال تغییر در سیاست تثبیت نرخ ارز ممكن است به وخیمتر شدن اوضاع صادركنندگان صنعت نساجی و پوشاك كشور منجر شود.
در پیش گرفتن سیاست تثبیت نرخ ارز طی چند سال گذشته لطمات زیادی را به صادركنندگان نساجی و پوشاك زده و اگر قرار باشد پس از اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها نرخ ارز همچنان ثابت بماند، صادركنندگان محصولات نساجی و پوشاك با مشكلات بیشتری مواجه خواهند شد.
بر اساس پیشبینیهای موجود بعد از اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها هزینههای تولید در كشور به میزان قابل ملاحظهای افزایش خواهد یافت، دولت اعلام كرده كه قرار است حدود ۳۰ درصد از درآمد حاصل از اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها به بخش صنعت و تولید اختصاص یابد، اما هنوز مكانیزم تخصیص این درآمد به صنعتگران و تولیدكنندگان اعلام نشده است.
با آزاد شدن قیمت حاملهای انرژی به طور طبیعی هزینههای تولید در كشور افزایش یافته و بخش صنعت و تولید با مشكلات زیادی روبرو خواهد شد كه این مشكلات به طور طبیعی به بخش صادرات صنعتی نیز منتقل خواهد شد.
در صورتی كه سهم 30 درصدی بخش صنعت از درآمد حاصل از اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها به تولیدكنندگان و صنعتگران به صورت واقعی اختصاص نیابد، این درآمد به عاملی ضد تولید تبدیل شده و بار زیادی را روی دوش صنعتگران میگذارد.
بحران مالی و ركود مربوط به اواخر سال ۸۷ تاثیر منفی خود را در سال گذشته بر صادركنندگان نساجی و پوشاك كشور گذاشت به گونهای كه صنعت نساجی و پوشاك كشور در مقطعی با افزایش چشمگیر قیمت مواد اولیه مواجه شد كه این موضوع باعث افزایش هزینههای تولید در صنعت نساجی و در نتیجه كاهش رقابتپذیری تولیدكنندگان داخلی شده است.
در این خصوص حتی برخی از فعالان بازار معتقدند که صنعت نساجی ایران با وجود حمایتهای گسترده دولت از جمله اعطای وامهای كم بهره از محل حساب ذخیره ارزی، همچنان درگیر معضلات و مشكلات پرشماری است.
گفته میشود استمرار بحرانهای این صنعت، میرود تا یكی از كهنترین رشتههای صنعتی فلات دیرپای ایران از مدار توجیه اقتصادی و مزیتسنجی خارج كند.
آنچه مسلم است، وضعیت امروز صنعت نساجی كشور بیش از سالهای ابتدایی دهه 80 شمسی نیاز به ممارست و حمایت دولت دارد، چرا كه در صورت قطع حمایت دولت یا تغییر زاویه نگاه آن، همه رشتههای حمایتی گذشته پنبه خواهد شد.
البته در بررسی كارنامه عملكرد گذشته صنعت نساجی كشور، به نقاط درخشانی برمیخوریم كه حاكی از وجود توانمندیها و قابلیتهای فراوان این صنعت است. اما توفیق در برنامههای صادراتی و كسب سهم مطلوب از بازارهای مصرف جهانی، آن هم در شرایط پررقابت امروز اقتصاد جهان، جز با تدوین و طراحی راهبردی و برقراری امنیت اقتصادی در مسیر تولید به صادرات، میسر نخواهد بود.
برخی كارشناسان البته راهکار پیش روی این صنعت را نكات قابل توجهی بر می شمارند كه در این میان، یكی از عملیترین راهبردهای خارج شدن صنعت نیمه جان نساجی از وضعیت "كمایی" است كه هم اكنون به آن دچار شده است.
تولید نهایی و حصول كالای قابل مصرف، همواره بیش از تولید كالای خام و فرآوری نشده، حاوی ارزش افزوده اقتصادی است با این اصل میتوان"منسوج نبافته" حاصل از عملیات نساجی را كالایی خام و عملآوری نشده محسوب كرد كه فرآوری و منتج شدن آن به تولید “البسه و پوشاك،” میتواند تولید كالای مصرفی نهایی و سرشار از ارزش افزوده و انتفاع اقتصادی قلمداد شود، در حالی كه در صنعت نساجی ایران همواره تولید پارچه، نماینده كل صنعت بوده و جای خالی بخش پر ارزش پوشاك در بررسی قابلیتهای این صنعت پرمزیت، خالی مانده است.
شاید به همین دلیل است كه بسیاری از افراد، با اتكا به آمار و دادههای پردازش نشده، صنعت نساجی كشورمان را فاقد توجیه اقتصادی لازم برای تداوم حمایتهای دولت میدانند. حال آنكه، این صنعت را اگر متصل به صنعت پوشاك بدانیم و آن را تنها تولید پارچه محسوب نكنیم، بسیار بیش از برخی رشتههای مشمول حمایت دولت، ارزش اقتصادی دارد.
پای صحبت قدیمیهای صنعت نساجی كه بنشینیم، حرف و حدیثهای جذابی از ایرانی بودن پارچههای فلان برند لباس و تنپوش مشهور و معروف اروپایی دارند.این گفتهها هیچیك گزافه نیست. اما این واقعیتها گویا در لابهلای تصمیمگیریها و نظرات كارشناسی، مغفول مانده است و همین غفلت پرهزینه، برنامههای حمایتی و توسعهای از صنعت نساجی را به جایی سوق داده كه اتصال حیاتی آن با صنعت پوشاك، نادیده انگاشته شده و این مسأله، كل صنعت نساجی را به سراشیبی سقوط فاجعه باری كشانده است. اما واقعیت این است كه هنوز هم امكان نجات صنعت نساجی از طریق اتصال عملی آن به صنعت پوشاك و اجرای برنامههای پرقدرت صادراتی وجود دارد.
ایران روزگاری نه چندان دور، شهره صنعت نساجی جهان بود و پارچه لباس ایرانی، افتخار قامت و مایه فخر و مباهات مصرفكنندگان آن در چهار سوی عالم به حساب میآمد.
نگاهی به كارنامه بزرگان فعلی صنعت نساجی و پوشاك جهان نشان میدهد كه درست در همان دورهای كه آنها سعی داشتند به هر شكل ممكن، صنعت تولید پارچه را با صنعت پوشاك خود هماهنگ و همنوا كنند، ما دیوار بلندی میان این دو صنعت ایجاد كردیم و با توجیه فرسودگی ماشینآلات نساجی، پارچه نامرغوب تولید ایران را دلیل و برهان رواج پارچه خارجی در صنعت پوشاك كشور دانستیم. درست در همان زمانی كه تركیه و چین سعی در كاهش هزینههای تولید صنعتی داشتند، در ایران به دلیل شیوع یك بیماری اقتصادی هولناك، هزینه تولید هر روز سر به ثریا میكشید و واحدهای صنعتی نساجی یكی پس از دیگری به مغاك خاك درمیافتادند.
از این دست دلایل و عوامل، بسیار است، ولی هدف این است كه راهبردی قابل عمل برای خروج نساجی ایران از بحران فعلی به مدیران و برنامهریزان كشور پیشنهاد كنیم. این راهبرد كه باید به سرعت و با مطالعه و سنجش به اجرا درآید، هماهنگی و همدلی طیف وسیعی از فعالان و سازمانهای مرتبط با صنعت نساجی و پوشاك را میطلبد.
گزارش: نرگس رسولی