iran-emrooz.net | Fri, 22.01.2010, 22:20
Timothy Garton Ash*
مجلهی اشپیگل شمارهی 2- 2010 (آلمان فدرال)
برگردان: س. حاتملوی
دستی که رژیم ایران برای مذاکره دراز کرده است
به خون تظاهر کنندگان آغشته است.
در مقابل رژم ایران باید اروپا و ایالات متحدهی آمریکا بر پرنسیبهای خود پافشاری کنند.
هنگامیکه غربیها تعطیلات کریسمس خود را میگذراندند، ایرانیها یک بار دیگر زندگیشان را به خطر انداختند تا علیه رژیمی که از سر ناامیدی و نگرانی از آیندهی خود بر شدت سرکوب مخالفین افزوده است، اعتراض بکنند. آمریکا و اروپا باید بدون فوت وقت در بارهی درستی سیاستی که نسبت به ایران در پیش گرفته اند، اندیشه بکنند. چرا که از زمان پیروزی انقلابی که این رژیم را سر کار آورد، تا به امروز جمهوری اسلامی هیچوقت با چنین بحرانی روبرو نبوده است.
هیچکس بدرستی نمیداند که وضعیت پیشاانقلابی حاکم بر ایران به چه نتایجی منجر خواهد شد. همه چیز بستگی به رفتار غیر قابل پیش بینی تودهها، عملکرد رژیم و مانورهای متغیر این نیروها دارد. تصمیمات گرفته شده توسط رژیم تهران بوسیلهی گروه کوچکی و پشت درهای بسته اتخاذ میشوند. ولی یک چیز مشخص است و آن اینکه این بحران مربوط به ایرانیهاست؛ توسط خود آنها بوجود آمده و باید بوسیلهی آنها نیز راه حلی برای آن پیدا شود.
تمام سعی پریزیدنت اوباما معطوف این هدف بوده است که ایران به سلاح اتمی دست پیدا نکند. برای این کار او سیاست دوگانهای را در پیش گرفته است: در عین حال که او از یک طرف خواهان مذاکرات بی قید وشرط با ایران است، از طرف دیگر در صورت شکست این مذاکرات، خواهان تشدید تحریمها است. با گذشت یکسال میتوان گفت که نتایج بدست آمده مساوی صفر است. بعد از گذشت هفت ماه که طی آن بحران درونی رژیم تشدید شده است، زمان آن فرا رسیده است که آمریکا و اروپا در سیاست خود تجدید نظر کلی بکنند. چرا که در این فاصله این خود ایرانیها بودند که پایههای رژیم را به لرزه در آورده اند. البته میتوان گفت که نه یکسال قبل این سیاست غلط بود و نه امروز به تمامی اشتباه میباشد. فقط در این فاصله تغییرات مهمی رخ داده است. اکنون شانس آن وجود دارد که در صورت تغییر سیستم سیاسی کشور، از تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی جلوگیری به عمل آورد. خیلی از ایرانیها در آرزوی یک سیستم سیاسی هستند که نسبت به مردم خودش و جهان خارج سیاست بازتری داشته و در آن نمایندگان منتخب مردم و جمهوریت نظام دست بالا را داشته باشند.
با اطمینانی نزدیک به صد در صد میتوان گفت نتیجهی چنین سیستمی، حکومتی خواهد بود که برای مذاکره با خارج آماده تر بوده و همچنین پای بندی بیشتری به نتایج حاصل از این مذاکرات نشان بدهد. حساب باز کردن روی آمادگی روسیه و چین برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران چندان با واقعیت موجود نمیخواند. و اینهم خیالی بیش نیست که رژیم بی ثبات و بشدت ناسیونالیست ایران که خود را در محاصرهی نیروهای امپریالیستی میبیند، از آرزوی دست یابی به بمب اتمی و پشتیبانی از تروریسم خارج از مرزهای خود دست برخواهد داشت. با اینکه دگرگونی سیاسی در ایران میتواند مذاکرات اتمی را یک گاه بسیار بزرگ به جلو برد، ولی در تماس با اشخاص بانفوذ در دولت اوباما میتوان به این نتیجه رسید که اینها میخواهند از ضعف فعلی ایران استفاده کرده و چند گام کوچک در این مذاکرات به جلو بردارند.
برای پشتیبانی بلاواسطه از دگرگونی سیاسی در ایران ما به غیر از در اختیار گذاشتن امکانات رسانهای، اینترنت، تلویزیون و تلفن ماهوارهای نمیتواینم کار بیشتری انجام بدهیم. ایرانیها برای تماس با همدیگر و خبرگیری از تحولات داخل کشور روی این کانالهای اطلاع رسانی و ارتباطی حساب باز کردهاند.
همینطور آنها بوسیلهی این کانالها رفتار دولتهای غربی را نیز دقیقاً زیر نظر دارند. دقیقاً به همین خاطر شرم آور است، در این روزهای حساسی که ایرانیها زندگی خود را برای آزادی به خطر میاندازند، آنها شاهد آن باشند که دولتهای غربی فقط به فکر حل مسئلهی اتمی هستند. تصاویر ملاقاتهای سیاستمداران ایرانی با نمایندگان بلند پایهی اروپائی که فقط در بارهی مسائل اتمی مذاکره میکنند، به این تصور شدت خواهد بخشید.
سخنان و تصاویر، همانند قدمهای دیپلوماتیک مهم هستند. حتی بعضاً و مخصوصاً زمانی که دیپلوماسی راه به جائی نبرد، مهمتر از آنهم میتوانند باشند. پیامی که اروپائیها و آمریکائیها باید به رژیم ایران بدهند عبارت است از: "ما آمادهی هستیم با ملت بزرگی - که میل داریم آنرا در جمع جامعهی بین المللی بپذیریم- در مورد هر موضوعی مذاکره کنیم. ولی تا موقعی که شما حاکمین فعلی ایران با مردم خودتان اینگونه رفتار میکنید، تا وقتی که حقوق ابتدائی- حقوقی که نه تنها در غرب بلکه در تمام دنیا معتبر هستند- شهروندان کشورتان را زیر پا میگذارید و تا هنگامی که دستان شما که برای مذاکره دراز شده اند، به خون تظاهر کنندگان آغشته است، چیزی ما را مجبور نمیکند که این دستها را بفشاریم. این پیام نه فقط با ارزشهای ما بلکه با منافع دراز مدتمان نیز منطبق تر است. لذا: عوض صرف انرژی زیاد برای مذاکره با این رژیم باید در مقابل آن روی پرنسیبهایمان پای بفشاریم.
اینگونه به نظر میرسد که اوباما میل ندارد تغییری در تاکتیک انتخابیش بدهد. لذا در این رابطه باید اروپا راه خود را برود. برای وارد آوردن فشار اقتصادی بر ایران، اتحادیهی اروپا در موقعیت مناسب تری از امریکا قرار دارد. مخصوصاً حالا که صحبت از سیاست خارجی تازه، قاطع و واحدی برای اتحادیهی اروپا است، نباید خانم Catherine Ashton** به عنوان نمایندهی عالی مقام این اتحادیه، ترجمان این سیاست تازه باشد؟
بانو Ashton، قدم پیش بگذارید! به نام اروپا با شکنجه گران در گیر بشوید! نشان دهید که شما میتوانید بانوی آهنین اروپا بشوید.
---------------------
* Timothy Garton Ash پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان است.
** بارونس Catherine Ashton قبل از اینکه به عنوان وزیر امورخارجهی اتحادیهی اروپا انتخاب بشود، وزیر دادگستری انگلستان و کمیسر تجارت اتحادیهی اروپا بود.