پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ -
Thursday 7 August 2025
|
ابراهیم حمیدی / المجله / ۴ اوت ۲۰۲۵
درگیریای که در دو سال گذشته در منطقه میان اسرائیل از یک سو و ایران و نیروهای نیابتیاش از سوی دیگر شعلهور شد، نکات بسیاری را روشن ساخت. ایران و نیروهای نیابتیاش، با وجود دههها آمادگی، نه تنها عملکردی بهطرز شگفتآوری ضعیف از خود نشان دادند، بلکه با سلسلهای از ضربات فلجکننده مواجه شدند.
توانمندیهای حزبالله در لبنان تا حد زیادی نابود شده است. در کشور همسایهاش، سوریه، حکومت اسد فروپاشید. در یمن، پرتاب موشکهای حوثیها به سمت اسرائیل عمدتاً جنبه نمادین داشت، و در غزه، حماس درگیر بنبستی خونین باقی مانده؛ در حالی که جنگ اسرائیل علیه این نوار محاصرهشده، جمعیت غیرنظامی را به شدت در رنج و عذاب قرار داده است.
اما شاید مغفولماندهترین جنبه از فروپاشی «محور مقاومت» تهران، سکوت چشمگیر شبهنظامیان طرفدار ایران در عراق بود؛ نه تنها در جریان جنگ اسرائیل علیه غزه، بلکه حتی در خلال «جنگ ۱۲روزه» مستقیم میان ایران و اسرائیل. در حالی که موشکها و پهپادها از فراز پایگاهها و مراکز فرماندهی این گروهها عبور کرده و به سوی ایران میرفتند، حمایت بغداد از متحد اسمی خود عمدتاً به بیانیههای مطبوعاتی، مانورهای نمایشی در شبکههای اجتماعی، و اعلام مواضعی توخالی محدود شد.
این غیبت چشمگیر، یک پرسش اساسی را مطرح میکند: آیا عراق سرانجام در حال رهایی از چنگ تهران است؟
گزارش اصلی شماره ماه اوت نشریه المجله با عنوان «تعویض قفلهای بغداد: نقش کلیدی فشار آمریکا در گسستن کنترل ایران»، به همین موضوع میپردازد. پیشتر در مورد کاهش نفوذ منطقهای ایران پس از تشدید تقابل آن با آمریکا و اسرائیل طی دو سال گذشته گزارش داده بودیم؛ اما این شماره بهطور خاص بر عراق تمرکز دارد و بر فرصتهای عظیمی که در صورت رهایی این کشور از حوزه نفوذ تهران و پیوستن به نظم جدید در حال شکلگیری خاورمیانه پدید میآید، تأکید میکند.
لحظهای مناسب
یک ماه پس از پایان «جنگ ۱۲روزه» میان ایران و اسرائیل، مایکل نایتس — از برجستهترین تحلیلگران مسائل عراق در واشنگتن — چنین گفت: «این لحظه، فرصت بزرگی برای گسترش نفوذ آمریکا در عراق، حفاظت از پرسنل و منافع اقتصادی آمریکا در آن کشور، و کاهش پایدار نفوذ مخرب ایران است.»
تردیدی نیست که کنترل تهران بر بغداد، بهویژه در عرصه امنیتی، کاهش یافته است؛ اما اینکه آیا این وضعیت به بازآرایی کامل سیاسی منجر خواهد شد، همانند آنچه در سوریه رخ داد، هنوز مشخص نیست.
موضع انفعالی گروههای شبهنظامی طرفدار ایران، حامل پیامی معنادار بود. با وجود زرادخانه نظامی و پشتیبانی ایران، آنها نه موشکی به سمت اسرائیل شلیک کردند — برخلاف حوثیها — و نه اقدامی علیه اهداف راهبردی آمریکا در عراق یا مناطق دیگر انجام دادند. این گروهها با اینکه توانایی نظامی چنین حملاتی را داشتند، تصمیمی راهبردی گرفتند تا در حاشیه بمانند — تصمیمی که ناشی از تغییرات در سیاست داخلی عراق و همچنین فشار فزاینده و پیچیده آمریکا بود.
اگرچه حضور نظامی آمریکا در عراق اندک است، اما این کشور توانسته کارزار فشاری را در عراق با موفقیت اجرا کند که هدف آن کاهش نفوذ ایران بوده است.
این کارزار شامل اعمال تحریمهایی برای برچیدن شبکههای قاچاق نفت است که منابع مالی گروههای نیابتی را تأمین میکنند، محدودیتهای مالی برای خرید سلاح، و حملات هدفمند برای از میان برداشتن فرماندهان ارشد شبهنظامی. همزمان، آمریکا بهطور سیستماتیک ستون پنجم تهران در نهادهای دولتی عراق را تضعیف کرده و چهرههای کلیدی نزدیک به ایران را از ساختار قدرت کنار زده است.
افزایش جسارت بغداد
این تحولات — که در دوران اوج سلطه ایران در عراق غیرقابل تصور بود — به شکلهای مختلفی تفسیر شدهاند. برخی آن را ناشی از تضعیف نفوذ منطقهای تهران میدانند، بهویژه پس از آنکه ایران در سالهای اخیر از سوی آمریکا و اسرائیل ضربات سنگینی دریافت کرد. گروهی دیگر، این روند را نتیجه افزایش جسارت بغداد، تمایل به تدوین سیاست خارجی مستقل، و تلاش برای بازگرداندن انحصار دولت بر ابزارهای اعمال قدرت از طریق مهار گروههای مسلح ارزیابی میکنند. پس از آنکه عراق شاهد ویرانی گستردهای بود که اسرائیل بر پیکره مواضع حزبالله در لبنان وارد کرد، دولت بغداد مشتاق بود تا به یکی دیگر از قربانیان جانبی جنگهای منطقهای ایران تبدیل نشود.
هرچند شبکههای نفوذ ایران همچنان پابرجا هستند، اما تا حد زیادی تضعیف شدهاند و توانایی تهران برای بسیج آنها بهشکل محسوسی کاهش یافته است. در سوی دیگر، واشنگتن اکنون زمان را مناسب میبیند تا فشار بیشتری بر جناحهای طرفدار ایران در عراق وارد کند. در همین چارچوب، درگیریهای اخیر میان نیروهای فدرال عراق و «کتائب حزبالله» — شاخه اصلی نیروهای حشد شعبی که تحت حمایت ایران است — معنای تازهای پیدا میکند، همچنان که حملات پهپادی حشد به فرودگاه اربیل و تأسیسات نفتی اقلیم کردستان نیز از منظر جدیدی قابل تحلیل است.
مسیر پیشرو، همچنان دشوار و پرمخاطره است.
بدون راهبردی منسجم از سوی آمریکا برای تضعیف مؤثر کنترل ایران بر عراق، گسستن پیوندهای گروههای مسلح با ساختار حکمرانی، و بازتعریف قواعد تعامل، بغداد بهاحتمال زیاد در وضعیت تعلیق و سردرگمی باقی خواهد ماند. مصاحبه اخیر محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق، با خبرگزاری آسوشیتدپرس، پیچیدگیهای سیاست داخلی این کشور را بهروشنی نشان داد. او ضمن تکرار استدلالهای شبهنظامیان درباره ضرورت حفظ سلاح، از گفتوگوهایی در پایان سال برای بازنگری در روابط امنیتی با واشنگتن خبر داد؛ در حالیکه همزمان، وعدههایی درباره سرمایهگذاریهای احتمالی در حوزه انرژی و فناوری به دولت ترامپ ارائه میکرد.
در این بستر، انتخابات پارلمانی عراق قرار است در ماه نوامبر برگزار شود. واشنگتن این انتخابات را فرصتی برای بازطراحی معماری سیاسی عراق تلقی میکند — مشابه آنچه پیشتر در سوریه و لبنان انجام داده یا در حال تلاش برای اجرای آن است. نتیجه این رأیگیری شاخص روشنی خواهد بود برای سنجش میزان تضعیف نفوذ ایران در عراق و همچنین پاسخی خواهد بود به این پرسش کلیدی که آیا گامهای بغداد بهسوی استقلال واقعی، آغازی برای خروج از مدار تهران است یا صرفاً انحرافی کوتاهمدت در مسیر بلندپروازانه ایران برای سلطه بر منطقه.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|