يكشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴ -
Sunday 25 May 2025
|
جِیک کویل / آسوشیتدپرس / ۲۲ مه ۲۰۲۵
تا پیش از این هفته، جعفر پناهی، فیلمساز منتقد ایرانی، بیش از ۱۵ سال بود که در مراسم اکران هیچ یک از فیلمهایش حضور نداشت.
پناهی، یکی از کارگردانهای سرشناس بینالمللی، در سال ۲۰۰۹ به دلیل حضور در مراسم تشییع جنازه یکی از دانشجویان کشتهشده در اعتراضات جنبش سبز، از خروج از ایران منع شد؛ حکمی که بعدها به ۲۰ سال ممنوعالخروجی تمدید گردید. اما حتی در زمان حبس خانگی نیز پناهی به ساختن فیلم ادامه داد، آثاری که بسیاری از آنها از تحسینشدهترین فیلمهای این قرن هستند. او فیلم «این یک فیلم نیست» (۲۰۱۱) را با آیفون در اتاق نشیمن خانهاش ساخت. «تاکسی» (۲۰۱۵) تقریباً به طور کامل و به شکل پنهانی در داخل یک خودرو فیلمبرداری شد.
این فیلمها و دیگر آثار پناهی در جشنوارههای بینالمللی با استقبال چشمگیری روبهرو شدند، در حالی که غیبت آشکار کارگردان گاهی با گذاشتن یک صندلی خالی یادآوری میشد. وقتی آخرین فیلم او، «خرس نیست» (۲۰۲۲)، برای اولین بار به نمایش درآمد، پناهی در زندان بود. تنها پس از آنکه اعتصاب غذای او به خبری جهانی تبدیل شد، او که برای پیگیری وضعیت دوستش، محمد رسولوف (فیلمساز زندانی آن زمان)، به زندان اوین رفته بود، در اوایل سال ۲۰۲۳ آزاد شد.
دو سال بعد، با لغو ممنوعالخروجی، پناهی با فیلمی به نام «یک تصادف ساده» به جشنواره فیلم کن آمد؛ فیلمی آکنده از خشم و رنج ناشی از زندانی شدن توسط جمهوری اسلامی.
پناهی در مصاحبهای در تراس «پاله» گفت: «حضور در اینجا البته مهم است. اما آنچه مهمتر است، حضور فیلم در اینجاست. حتی وقتی به زندان رفتم، خوشحال بودم که فیلم ساخته شده بود. به بودن در زندان اهمیتی ندادم، چون کارم انجام شده بود.»
با این حال، حضور پناهی در کن، جایی که فیلمش سهشنبه شب به نمایش درآمد، برای فیلمسازی که چنین نقش بزرگی در سینمای جهانی بهصورت غیابی ایفا کرده، حاوی معنایی عمیق و البته ریسکی بزرگ است. اما برای کارگردانی که قبلاً فیلمهایش روی فلشدیسکها از ایران قاچاق میشد، خطر همیشه همراه پناهی بوده است.
او میگوید: «بله، این یک ریسک همیشگی است. حالا احتمالاً بیشتر هم خواهد شد. اما وضعیت ایران غیرقابل پیشبینی است. هر روز تغییر میکند. هر روز سیاستهای جدید. پس باید دید وقتی برگردیم چه اتفاقی میافتد.»
سال گذشته، هموطن پناهی، محمد رسولوف، برای رسیدن به کن، پیاده از مرز ایران خارج شد و سپس در آلمان ساکن گردید. (فیلم او، «دانه درخت انجیر معابد»، در نهایت نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بینالمللی شد.) پناهی میگوید که آنها تقریباً هر دو روز یکبار با هم صحبت میکنند. پس از اکران «یک تصادف ساده»، رسولوف برای تبریک این لحظه به پناهی پیام داد.
اما برخلاف رسولوف، پناهی — که در فیلم «خرس نیست» بهصورتی احساسی به آن سوی مرز خیره شده، اما از آن عبور نمیکند — قصد فرار ندارد.
او میگوید: «روز یکشنبه به تهران برمیگردم.»
و توضیح میدهد: «ساده است. من نمیتوانم اینجا زندگی کنم. توانایی تطبیق با یک کشور جدید، یک فرهنگ جدید را ندارم. بعضیها این توانایی و قدرت را دارند. من ندارم.»
آنچه پناهی دارد — و فیلم جدیدش یکبار دیگر این را نشان میدهد — توانایی بافتن ماهرانه احساسات پیچیده مقاومت، اندوه و امید در قالب فیلمهایی گیرا با ترکیبی ظریف و البته دلشکسته است.
در «یک تصادف ساده» — که در بخش مسابقه جشنواره کن برای نخل طلا رقابت میکند — مردی به نام وحید (با بازی وحید مبصّر) تصور میکند که شکنجهگر سابق خود را دیده است. هرچند در زندان چشمبند داشته، اما صدای پای مصنوعی او را تشخیص میدهد. او آن مرد را ربوده، به صحرا میبرد و شروع به زندهبهگور کردنش میکند.
اما برای اطمینان از شک خود، وحید تصمیم میگیرد با بردن آن مرد — که در ون زندانی است — نزد دیگر زندانیان سابق، هویت او را تأیید کند. در این سفر عجیب، همه آنها مجبور میشوند میان انتقام یا بخشش کسی که زندگیشان را نابود کرده، یکی را انتخاب کنند. پناهی از تجربیات خود در زندان و همچنین روایتهای دیگر زندانیانی که با او بودند، الهام گرفته است.
پناهی گفت: «این تجربه همه افرادی بود که در زندان ملاقات کردم، درآمیخته با درک و تجربه خودم. مثلاً، این که هرگز چهره بازجوهایت را نمیبینی، تجربه همه است. اما کسانی که بیش از یک دهه در زندان بودهاند، تجربه بیشتری از من دارند، بنابراین به روایتهای آنها بسیار حساس بودهام.»
«یک تصادف ساده» شاید صریحترین فیلم سیاسی پناهی تا به امروز باشد. قطعاً دردناکترین اثر او نیز هست. این تنها محصول تجربه شخصی او در زندان نیست، بلکه متأثر از اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی نیز هست.
پناهی میگوید: «به نظر من در نهایت خشونت اجتنابناپذیر خواهد بود. و این دقیقاً همان چیزی است که رژیم میخواهد، چون به سرکوب مشروعیت میدهد. هرچه بیشتر بمانند و فشار بر مردم را افزایش دهند، مردم بیشتر احساس میکنند که راهحل دیگری ندارند. و آن زمان است که وضعیت خطرناک میشود.»
اما این به معنای ناامیدی پناهی نیست.
او میگوید: «مبارزه ایرانیان برای آزادی فوقالعاده ارزشمند است. کاری که مردم میکنند بسیار تأثیرگذار است. رژیم فقط میخواهد ما را تقسیم کند. تمام تمرکز آنها الآن ایجاد تفرقه میان مردم است.»
در ایران، برای فیلمبرداری در مکانهای عمومی، تولیدات سینمایی باید مجوز فیلمنامه از دولت دریافت کنند. پناهی از انجام این کار خودداری میکند، چون میداند به او اجازه ساخت فیلمهایی که میخواهد را نمیدهند. او آنقدر به ساختن فیلم متعهد است که میگوید نقطه منفی توانایی سفر این است که شاید مجبور شود یک سال را به تبلیغ فیلمش بگذراند، به جای آنکه فیلم بعدی را بسازد.
پناهی میگوید: «کار دیگری از دستم برنمیآید. شاید اگر توانایی دیگری داشتم، به سراغ چیز دیگری میرفتم. وقتی میدانی تنها کاری است که میتوانی انجام دهی، راهش را پیدا میکنی. حالا به آن عادت کردهام. در ابتدا سختتر بود. تعداد کسانی که فیلمهای زیرزمینی میساختند کمتر بود. ما به نوعی این روش را آغاز کردیم، پس راههایی هست که یاد گرفتهایم و تمرین کردهایم — بسیاری از ما.»
شاید بیش از هر فیلمساز دیگری در جهان، میتوان انتظار داشت که پناهی راهی برای ادامه ساختن فیلمهایش پیدا کند، فارغ از هر شرایطی.
او با تکان دادن سر میگوید: «حداقل تلاشم را میکنم.»
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|