iran-emrooz.net | Thu, 10.01.2008, 11:21
سرمايه: مركز پژوهشهاى مجلس شوراى اسلامى ويژگىهاى نظريه «اقتصاد دانايى» را تشريح كرد.
به گزارش دفتر اطلاعرسانى مركز پژوهشها دفتر مطالعات ارتباطات و فنآورىهاى نوين اين مركز با اشاره به اين كه در سال ۱۹۸۹ گروهى از اساتيد و مديران موفق اقتصادى در آمريكا با ارايه نظريه جديدى در اقتصاد، كشمكشى را با اقتصاددانان گذشته آغاز كردند كه هنوز نيز ادامه دارد. از اين اقتصاد جديد با عناوين گوناگونى از جمله اقتصاد دانايى، اقتصاد جديد، اقتصاد اينترنت، اقتصاد شبكهاى، اقتصاد دانش محور، اقتصاد ديجيتالى، اقتصاد الكترونيك و... نام مىبرند كه همه اين عنوانها بر مفاهيم واحدى تاكيد دارند.
براساس اين گزارش در اقتصاد جديد، مفاهيم و حتى مبانى پايهاى اقتصاد قديم به چالش كشيده شده و حتى بعضى از آنها از جمله مفاهيم كميابى و كارآيى با تعاريفى كاملا جديد و متضاد با آنچه در اقتصاد قديم مطرح مىشده، بيان مىشوند.
مركز پژوهشها مىافزايد، اساس نظريه اقتصاد دانايى بر توليد، توزيع و مصرف دانايى و اطلاعات است و اين نظريه بيان مىدارد كه تمامى فعاليتها بر دانايى متكى هستند و به طور كلى «ذخيره انباشته شدهاى از اطلاعات و مهارتها را كه از مصرف اطلاعات توسط گيرنده اطلاعات حاصل مىشود، دانايى مىگويند».
در بخش ديگرى از اين گزارش آمده است، اقتصاد جديد (اقتصاد دانايى) اصولى دارد كه با اصول اقتصاد قديم متفاوت است. به عنوان مثال در اقتصاد قديم مردم تشويق مىشدند تا تمامى درآمد خود را خرج نكنند و مقدارى پسانداز به وجود آورند تا اين پساندازها در بانكها جمع شود و از آن محل وامهايى جهت سرمايهگذارى به سرمايهگذاران داده شود اما اقتصاد جديد، ايجاد ثروت را نتيجه نوآورى مىداند زيرا فنآورى جديد، فرصتهاى جديدى در زمينه ايجاد كار و سرمايهگذارى به وجود مىآورد. كمااينكه با پيدايش اينترنت هزاران شغل جديد ايجاد شدهاند كه به توليد ثروت منجر مىشود و در واقع منبع ثروت در اقتصاد جديد، افزايش بهرهورى سرمايه است.
همچنين در اقتصاد دانايى وجود حالت عدم تعادل در اقتصاد، درآمدزاست چرا كه شغل و كار و درآمد از عدم تعادلها به وجود مىآيد. در حالى كه در اقتصاد صنعتى چنين نبود و تعادل در بازارها عامل ايجاد درآمد و ثروت به شمار مىرفت.
طبق اين نظريه وقتى اقتصاد موجود در حال از بين رفتن و اقتصاد جديد در حال شكل گرفتن است، شركتها يكى پس از ديگرى يا تعطيل مىشوند يا تغيير شكل مىدهند و تكنولوژى جديد را توليد و مورد بهرهبردارى قرار مىدهند. به اين ترتيب رفتن وضعيت موجود و آمدن وضعيت جديد، عدم تعادل در بازارها را سبب مىشود، ولى در بطن خود روش توليد و توزيع و مصرف جديد را نيز به ارمغان مىآورد كه با قدرت بسيار بالا سبب افزايش ثروت مىشود و به تبع آن هر چه عدم تعادل بزرگتر باشد، فرصتهاى ايجاد شده نيز بزرگتر خواهند بود.