سه شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - Tuesday 16 December 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 22.10.2025, 10:00

ترامپ جهان را به دوره جدیدی از بی‌نظمی سوق می‌دهد


ربکا لیسنر و میرا رَپ-هوپر
نیویورک تایمز / ۲۲ اکتبر ۲۰۲۵

هفته آینده نگاه جهانیان به سئول دوخته خواهد شد؛ جایی که رهبران کشورها برای شرکت در اجلاس بزرگ اقتصادی گرد هم می‌آیند و قرار است دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، برای نخستین بار از سال ۲۰۱۹ دیدار کنند. هر دو رهبر امیدوارند این دیدار به ثبات‌بخشی روابط پرتنش میان دو ابرقدرت کمک کند. اما حتی اگر در جنگ تجاری آمریکا و چین آتش‌بس موقتی برقرار شود، باز هم اعتماد جهانی به رهبری اقتصادی آمریکا بازنخواهد گشت. ترامپ با تداوم سیاست تعرفه‌های سرسام‌آور، تنبیهی، یک‌جانبه و غیرقابل پیش‌بینی، نظم اقتصادی بین‌المللی مبتنی بر قواعد را که آمریکا در هشتاد سال گذشته رهبری کرده بود، بر هم زده است.

کارزار تعرفه‌ای، تنها یکی از بازوهای حمله ترامپ به قوانین و نهادهایی است که واشنگتن پس از جنگ جهانی دوم برای تقویت قدرت و امتیازات خود طراحی کرده بود. اکنون جهان با این واقعیت دست به گریبان است که رهبر بلامنازع نظام جهانی، خود از نظامی روی‌گردان شده که برای تداوم برتری‌اش ساخته شده بود. ایالات متحده، بدون طرحی برای آینده و بدون جانشینی طبیعی، نه‌تنها روند افول خود را تسریع کرده، بلکه جهان را نیز به سوی عصری تازه از بی‌نظمی سوق می‌دهد.

در طول تاریخ معاصر، جنگ‌ها نظام‌های جهانی را در هم شکسته‌اند و نظام‌های تازه‌ای از دل آنها زاده شده‌اند. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا و متحدانش طرحی را برای سامان‌دهی روابط میان کشورها طراحی کردند تا رفاه را به جهانی ویران‌شده بازگردانند و از بروز جنگ‌های آینده جلوگیری کنند. سازمان ملل متحد به‌عنوان نهاد اصلی اداره‌کننده امور جهانی شکل گرفت و نهادهای دیگری مانند سازمان تجارت جهانی در گذر زمان در کنار آن بنا شدند. ایالات متحده که در اوج قدرت قرار داشت و تنها کشور متفقینی بود که از ویرانی جنگ مصون مانده بود، به رهبر و مجری این نظم نوین جهانی بدل شد.

نظام جهانی پس از جنگ جهانی دوم دقیقاً به این دلیل موفق بود که برای شرکای آمریکا نیز دستاورد به همراه داشت. همکاری‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی، ثبات، پیش‌بینی‌پذیری و منافع سیاسی و اقتصادی را برای بسیاری از کشورها به ارمغان آورد. واشنگتن برای پیشبرد اهداف جهانی‌اش دریافت که جلب رضایت و همراهی دیگر کشورها بسیار مؤثرتر از اجبار و زور است، و از همین رو برخی محدودیت‌ها بر قدرت خود را پذیرفت. با اینکه این نظم جهانی بی‌نقص نبود و در بسیاری موارد کهنه و ناکارآمد می‌نمود، زمانی که ترامپ در ژانویه برای دومین بار به ریاست‌جمهوری رسید، هنوز امتیاز بزرگی برای آمریکا فراهم می‌کرد.

اکنون دولت ترامپ در مسیر «سوزاندن ساختاری» گام برمی‌دارد. مارکو روبیو، وزیر خارجه کنونی، در جلسه تأیید صلاحیت خود در ژانویه گفت: «نظم جهانی پس از جنگ نه‌فقط منسوخ شده، بلکه به سلاحی علیه ما بدل شده است.» دولت ترامپ به‌جای دفاع از تجارت آزاد، مجموعه‌ای از تعرفه‌های فلج‌کننده را اعمال کرده است که نه‌تنها ناقضان قواعد تجارت جهانی، مانند چین، بلکه متحدان آمریکا و حتی مصرف‌کنندگان آمریکایی را با افزایش قیمت‌ها مجازات می‌کند.

ترامپ به‌جای حمایت از اصل حاکمیت کشورها و منع تجاوز، تهدید به اقدام نظامی علیه ونزوئلا کرده، اما زمانی که روسیه حریم هوایی ناتو را نقض کرد، هیچ اقدام عملی در پیش نگرفت. او با رهبران خودکامه‌ای چون ولادیمیر پوتین، شی جین‌پینگ و کیم جونگ اون روابطی نزدیک برقرار کرده و در عین حال این احتمال را مطرح کرده که شاید آمریکا از دفاع از متحدان دموکراتیک خود صرف‌نظر کند.

این رفتاری است شگفت‌انگیز و بی‌سابقه از یک ابرقدرت؛ هیچ‌گاه در تاریخ، قدرت مسلط جهانی به‌طور عمدی نظامی را که برای تداوم رهبری‌اش ساخته شده بود، ویران نکرده است — به‌ویژه هنگامی که همان نظام هنوز منافع هنگفتی برایش به همراه داشت.

این دوران با یک رویداد ناگهانی و انفجاری — آن‌گونه که در گذشته نظم‌های جهانی جدید را پدید آورده است — پایان نخواهد یافت. بلکه احتمالاً در چند سال آینده شاهد دوره‌ای آشفته و گذارگونه خواهیم بود که نشانه‌هایش از هم‌اکنون آشکار شده است. ایالات متحده همچنان قدرتی عظیم باقی خواهد ماند، هرچند رفتارش بی‌ثبات و نمایشی است. نهادهای قدیمی بی‌تردید باقی خواهند ماند: سازمان ملل همچنان نشست برگزار خواهد کرد و قضات سازمان تجارت جهانی همچنان به بررسی پرونده‌ها خواهند پرداخت، اما توان آنها برای مهار تمایلات طبیعی کشورها به رقابت و منازعه کاهش یافته است. چالش‌های مشترک جهانی — از همه‌گیری‌ها گرفته تا تغییرات اقلیمی و هوش مصنوعی — احتمالاً بی‌پاسخ خواهند ماند.

جهانی آشفته‌تر، به‌احتمال زیاد جهانی خشن‌تر خواهد بود. سال جاری نیز سالی خونین بوده است؛ از درگیری‌های مسلحانه در آسیای جنوبی و جنوب‌شرقی گرفته تا حملات اسرائیل در قطر، سوریه، لبنان، یمن و ایران، و نیز جنگ‌ها در سودان، اوکراین و غزه. دولت ترامپ در جنگ با ایران در کنار اسرائیل قرار گرفت و خود نیز حملاتی علیه حوثی‌ها و در منطقه کارائیب انجام داد. ترامپ مدعی است که خواهان صلح است، اما به‌جز آتش‌بس اخیر در غزه، بیشتر به نظر می‌رسد در پی کسب جایزه نوبل صلح است تا تلاش جدی و پایدار برای تحقق صلح واقعی.

این درگیری‌ها ممکن است به عرصه اقتصادی نیز گسترش یابد. ملی‌گرایی و حمایت‌گرایی اقتصادی جایگزین ارزش‌های دیرینه تجارت آزاد شده‌اند، و آمریکا خود در صدر این روند با بالاترین تعرفه‌ها در یک قرن اخیر قرار دارد. فروپاشی اقتصادی نه‌تنها رشد جهانی را کند خواهد کرد، بلکه کشورها را در رقابتی فزاینده برای تصاحب منابع — از مواد معدنی حیاتی گرفته تا نیمه‌رساناهای پیشرفته — در برابر یکدیگر قرار می‌دهد.

جهان به نیرویی تازه برای ایجاد نظم نیاز دارد، اما نشانه‌ای از ظهور آن دیده نمی‌شود. هرچند چین در حال گسترش نفوذ خود است، اما آمادگی و توانایی لازم برای برعهده‌گرفتن نقش آمریکا را ندارد. پکن در پی جهانی است که برای حکومت‌های خودکامه امن باشد، تا بتواند کنترل حزبی را در داخل تقویت کند و نفوذش را در خارج گسترش دهد بدون آنکه با مانعی روبه‌رو شود. اما برنامه‌ای کارآمد برای کاهش منازعات، ایجاد ثبات مالی یا مدیریت تهدیدات فراملی مانند اشاعه هسته‌ای در دست ندارد.

ممکن است متحدان دموکراتیک آمریکا در آسیا و اروپا تلاش کنند آنچه را از نظم بین‌المللی لیبرال باقی مانده، حفظ کنند. در مجموع، از نظر تولید ناخالص داخلی، وزن اقتصادی آنها با آمریکا برابری می‌کند. با این حال، مقاومت فزاینده افکار عمومی در برابر افزایش بودجه‌های نظامی، آن هم در شرایط اقتصادی دشوار، می‌تواند جاه‌طلبی‌های آنها را محدود کند.

شاید سال‌ها بعد، رئیس‌جمهور دیگری در آمریکا فرصت یابد در کنار رهبران جهانی، نظم بین‌المللی تازه‌ای بسازد و از گسترش نفوذ چین بکاهد. آن زمان جهان با چیزی شبیه «صفحه سفید ژئوپلیتیکی» روبه‌رو خواهد بود — وضعیتی که از سال ۱۹۴۵ تاکنون سابقه نداشته است. چنین فرصتی می‌تواند بی‌نظمی کنونی را به بستری برای بازآفرینی بدل کند: از راه تعمیق همکاری‌های فناورانه، اقتصادی و امنیتی با شماری از متحدان منتخب آمریکا، ایجاد شیوه‌های نوین توسعه اقتصادی، یا طراحی نهادهایی که شرکت‌های پیشرو را در کنار دولت‌ها جای دهد. سیاستمدارانی که امروز در اندیشه آن دوران‌اند، باید از همین حالا بپذیرند که بازگشت به گذشته دیگر ممکن نیست.

———
ربکا لیسنر پژوهشگر ارشد در «شورای روابط خارجی» است و میرا رَپ-هوپر شریک در «گروه آسیا» است.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net