يكشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ -
Sunday 14 September 2025
|
الکس مارتین استلی، روزنامهنگار آزاد ساکن بیروت
فارن پالیسی / ۱ اوت ۲۰۲۵
سال ۲۰۱۵ بود، در اوج جنگ داخلی ویرانگر سوریه، که عبَدالحمید العلی ۱۵ ساله، اندکی پس از ورود دولت اسلامی (داعش) به پالمیرا، متوجه شد که باید فرار کند.
پالمیرا ، شهری مدرن است که در کنار ویرانههای یکی از پرافتخارترین شهرهای دوران باستان، در منطقه بیابانی مرکز سوریه بنا شده است. پیش از جنگ، این شهر به لطف سرازیر شدن مداوم گردشگران و واحهای از نخلستانها که نام خود را به این شهر باستانی بخشیده بود، رونق داشت. اما موقعیت استراتژیک آن، که در چهارراه مسیرهای منتهی به عراق، دمشق و مدیترانه قرار داشت، هم مورد طمع رهبران باستانی پالمیرا و هم جناحهای رقیب در این درگیری مدرن بود.
در ماه مه همان سال (۲۰۱۵)، داعش پالمیرا را تصرف کرد و بیدرنگ، حکمرانی خود را با اعدامهای دستهجمعی، غارت و تخریب بناهای باستانی آغاز کرد. علی به من گفت: «آنچه به نام اسلام انجام میشد، پوششی برای جنایات شنیع آنها علیه افرادی بود که با دولت سوریه همکاری داشتند... هیچکدام از آنها در امان نماندند.»
پنج ماه و چندین تلاش ناموفق برای فرار، طول کشید تا علی و خانوادهاش سرانجام بهصورت قاچاقی از شهر خارج شده و به سمت غرب، به حُمص، گریختند. آنها به جمع بیش از ۷ میلیون سوری آواره در داخل کشور (و ۶ میلیون نفر دیگر که به خارج از کشور گریختند) پیوستند و در یکی از بدترین بحرانهای پناهجویی قرن قرار گرفتند.
وقتی علی در سال ۲۰۲۰، سه سال پس از اخراج نهایی داعش از پالمیرا، به شهر بازگشت، جمعیت پیش از جنگ که حدود ۱۰۰,۰۰۰ نفر بود به بیش از ۱,۵۰۰ غیرنظامی کاهش یافته بود.
اشغال خارجی، خانه علی را تقریباً غیرقابلشناسایی کرده بود؛ یک شهر پادگانی دلگیر که به مناطق نظامی تقسیم شده بود. گروههای مسلح، سربازان روسی و شبهنظامیان طرفدار ایران، خانههای سوریها را اشغال کرده و در هتلهای لوکسی که زمانی پذیرای گردشگران بازدیدکننده از ویرانههای باستانی بودند، مقر فرماندهی خود را برپا کرده بودند. محلههای پرجنبوجوش سابق، پر از ایستهای بازرسی، تفنگهای تهاجمی و چکمههای سربازی شده بود. گودالهای عمیق ناشی از بمب و درختان سرو شکسته، خیابانهایی را که علی در کودکی در آنها بازی میکرد، پوشانده بودند.
علی این دوره را زمان «تحقیر» توصیف کرد. ساکنان تحقیر میشدند و خانهها و اموالشان با مصونیت کامل به سرقت میرفت. مواد غذایی و منابع تا جایی مصرف میشد که شرایط زندگی «تقریباً غیرممکن» شده بود. هیچکس جرئت نداشت با سربازان خارجی مخالفت کند؛ و کسانی که این کار را میکردند گاهی بدون اطلاع قبلی ناپدید میشدند. معدود افراد محلی باقیمانده، برای زنده ماندن به دنیای خصوصی خود عقبنشینی کردند و شهر شلوغ و پرهیاهوی سابق، در سکوت فرو رفت.
سپس، در دسامبر ۲۰۲۴، رژیم بشار اسد بهطور ناگهانی سرنگون شد و به ۵۴ سال دیکتاتوری وحشیانه پایان داده شد. رفتن اسد، باعث یک تغییر و آرایش سیاسی در خاورمیانه شد و به قیامهای مردمی سال ۲۰۱۱ که در وهله اول آغازگر جنگ داخلی بودند، اعتباری دیرهنگام بخشید. با این اتفاق، چیزی رخ داد که بسیاری از سوریها هرگز فکر نمیکردند در طول زندگیشان ببینند: فرصت بازگشت به خانه. از آن زمان، بیش از ۲ میلیون سوری به محل اصلی زندگی خود بازگشتهاند که شامل حدود ۱۰,۰۰۰ نفر از ساکنان پالمیرا نیز میشود.
اگرچه این افراد آزادی را پیدا کردند، اما بسیاری از آنها متوجه شدند که خانه چندانی برای بازگشت وجود ندارد، زیرا شرایط زندگی اسفناک است و هیچ خدمات عمومی در دسترس نیست. ساکنان بازگشته همچنین باید با معضل همهگیر مینهای زمینی و مهمات منفجر نشده دستوپنجه نرم کنند که از دسامبر تاکنون صدها کشته و زخمی برجای گذاشته است.
من علی را که اکنون ۲۵ ساله است، زیر سایبانی در بازار جنگزده پالمیرا ملاقات کردم. او در میان هیاهوی کارهای ساختمانی، موتورسیکلتهای دو زمانه و دستفروشانی که اجناس خود را ـــ عمدتاً سیبزمینی و بطریهای سبز بنزین قاچاق شده از لبنان ـــ فریاد میزدند، در زیر سایبانی از باران پناه گرفته بود.
با وجود اینکه کشور همچنان درگیر موجهایی از خشونتهای فرقهای است، علی سرانجام شاهد است که شهرش بهآرامی به زندگی بازمیگردد. با این حال، بسیاری از سوریها همچنان زندگی تثبیتشده در خارج از کشور را به رویارویی با عدم قطعیت بازگشت به خانه ترجیح میدهند. همانند دیگر نقاط کشور، اگر قرار است شهر، ویرانهها و نخلستانهای افسانهای آن یک بار دیگر شکوفا شوند، به حضور این افراد در پالمیرا نیاز خواهد بود.
در دوران باستان، پالمیرا یک توقفگاه مهم برای بازرگانان در شاخههای جنوبی جاده ابریشم بود. اما پس از آنکه رومیها در قرن سوم میلادی شهر را بیرحمانه غارت کردند، پالمیرا از یک مرکز پررونق امپراتوری به یک پایگاه استانی کوچک تبدیل شد. تا زمان حکومت فرانسه پس از جنگ جهانی اول و تقسیم امپراتوری عثمانی، شهر مدرن پالمیرا شکل نگرفت و جمعیت آن دوباره شروع به رشد نکرد. در آن دوره، بادیهنشینانی که در میان ویرانهها زندگی میکردند، بهزور جابهجا شدند تا باستانشناسان بتوانند کار خود را آغاز کنند.
در تمام این دوران، ویرانههای باستانی همچون نگهبانی استوار بودند و تمدنهای جدیدی همچون طوفانهای شنی میآمدند و میرفتند. اما در طول جنگ داخلی، آثار باستانی اهمیت سیاسی جدیدی پیدا کردند و بهطور خاص توسط داعش به دلیل ارتباطشان با خدایان پیش از اسلام هدف قرار گرفتند.
جنگجویان داعش بلافاصله پس از ورود خود، سربازان و مقامات رژیم را جمعآوری کرده و آنها را در نمایشی عمومی در تئاتر روم باستان اعدام کردند. خالد الاسعد، مدیر مشهور آثار باستانی پالمیرا، پس از آنکه از افشای محل آثار باستانی که از موزه محلی برداشته و برای نگهداری پنهان کرده بود، خودداری کرد، در ملاء عام گردن زده شد. ویرانههای محبوب او که بیشتر عمرش را وقف آنها کرده بود نیز در امان نماندند. بیشتر آنها توسط داعش تخریب شدند یا در اثر بمباران روسیه و ایران آسیب دیدند.
من به همراه محمد فارس، یک کارشناس میراث فرهنگی محلی، از این ویرانیها بازدید کردم. فارس یکی از بیشمار ساکنان آوارهای بود که پس از سرنگونی اسد به پالمیرا بازگشت. او امروز با سازمان غیرانتفاعی «میراث برای صلح» همکاری میکند و به بررسی شهر ۲۰۰۰ ساله برای مرمت کمک میکند.
او بقایای معبد بعل را به من نشان داد، جایی که خدای اصلی پانتئون پالمیرا و دیگر خدایان پرستش میشدند. این معبد که یکی از مهمترین بناهای مذهبی زمان خود محسوب میشد، در آگوست ۲۰۱۵ توسط جنگجویان داعش که در حرم مرکزی مواد منفجره کار گذاشته بودند، تقریباً نابود شد. تنها چیزی که امروز باقی مانده است، علاوه بر دیوار پیرامونی، درگاه حرم است که با نقوش پیچیدهای از تاکها کندهکاری شده است.
فارس در حالی که ما در اطراف ستونهای مچاله شدهای که زمانی معبد در آنها قرار داشت، قدم میزدیم، دچار نوستالژی شد. او با اشاره به خوانندگان پاپ عرب گفت: «آنها قبلاً برخی از مهمترین کنسرتها را اینجا برگزار میکردند. نانسی عجرم و نجوا کرم اینجا برنامه اجرا میکردند.»
در همان نزدیکی، طاقهای بزرگی که توسط امپراتور رومی سپتیمیوس سوروس ساخته شده بودند، اکنون به تودهای از آجر و سنگ تبدیل شدهاند. این طاقها زمانی به عنوان ورودی باشکوه به «رواق بزرگ» عمل میکردند؛ نمادی پیروزمندانه از اقتدار رومی که برای ایجاد حس هیبت ساخته شده بود. چهارطاقی، تئاتر و مقبرهها که در دوران باستان کانونهای زندگی مدنی و فرهنگی بودند، همگی ویران شدند. حتی قلعه باشکوه قرن سیزدهم، قلات بن معن (که با نام قلعه پالمیرا نیز شناخته میشود)، آسیب دید؛ استحکامات قرون وسطایی آن هرگز برای دفع هواپیماهای جنگی و گلولههای توپخانه طراحی نشده بود.
فارس گفت، مرمت بناهای باستانی سالها، شاید دههها، طول خواهد کشید. جمعآوری مجدد آنها یک معمای پر زحمت خواهد بود که با غارت سنگها و آثار باستانی که در طول جنگ رخ داده و افزایش تعداد فلزیابهایی که پس از سقوط اسد در جستجوی گنج از راه رسیدهاند، پیچیدهتر شده است.
پالمیرا علاوه بر میراث خود، بخش حیاتی اقتصاد خود را نیز از دست داد: گردشگران. به گفته فارس، پیش از جنگ، روزانه حدود ۴۰۰۰ بازدیدکننده در طول فصل گردشگری به خرابهها هجوم میآوردند. وقتی من در ماه مه آنجا بودم، تنها تعداد انگشتشماری گردشگر جسور حضور داشتند که به سختی برای حمایت از جمعیت محلی که معیشتشان برای ۱۴ سال متوقف شده بود، کافی بودند.
یکی از این گردشگران، مائده، که اصالتاً سوری است، به همراه همکارانش از امارات متحده عربی و کویت به آنجا سفر کرده بود. او برای گرفتن عکس روی تپه ویرانشده معبد بعل لبخند زد، که یادگاری نادر و شادیبخشی از این مکان متروک بود. اما پس از سالها تماشای تراژدی جنگ داخلی از دور، بازدید او حسی تلخ و شیرین داشت.
او گفت: «احساسات متفاوتی دارم. من به جوبر، زادگاه مادرم، رفتم و ویرانیها را دیدم. دیدنش غمانگیز است. اما خوشحالم، چون اینجا هستم و این آخرین باری نخواهد بود که میآیم.»
تنها یک کیلومتری دورتر، شهر مدرن پالمیرا پر از وسایلی است که ارتشها و شبهنظامیانی که در طول جنگ از آنجا عبور کردهاند، از خود بر جای گذاشتهاند. در یکی از خانهها، پوسترهایی را دیدم که قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس ایران را ستایش میکردند. در میدانی در همان نزدیکی، گروهی از کودکان یک نفربر ارتش سوریه را به عنوان وسیلهای برای بالا رفتن و بازی کردن تغییر کاربری داده بودند. از یک ایست بازرسی سابق روسیه که با گرافیتیهای سیریلیک (خط روسی) مشخص شده بود، به عنوان آغل گوسفندان استفاده میشد.
اگرچه حدود ۸۰ درصد از ساختمانهای شهر در اثر جنگ آسیب دیده یا به شدت تخریب شدهاند، بازسازی این ساختمانها باید سریعتر از تعمیر اماکن باستانی باشد.
با این حال، تقریباً هیچ حمایتی از سوی دولت یا سازمانهای غیردولتی – که بسیاری از آنها به دلیل خطرات امنیتی، موانع بوروکراتیک و کمبود بودجه هنوز فعالیت خود را آغاز نکردهاند – ساکنان پالمیرا که اخیراً بازگشتهاند، بازسازی را به دست خود گرفتهاند.
وقتی خالد صالح را دیدم، مشغول تعمیر جای گلوله و ترکش در خانهاش بود. او با لبخندی مشتاق گفت: «هنوز تمام نشده است، اما من تا آخر عمر اینجا خواهم ماند.»
او یک دهه پیش با خانوادهاش به ترکیه فرار کرده بود و در ماه آوریل با چهار فرزندش به پالمیرا بازگشت. این اولین باری بود که فرزندانش پا به میهن خود میگذاشتند. خالد گفت: «از آوارگی خسته شدهایم. کمی سختی خواهیم کشید، اما باید صبور باشیم. اینجا کشور ماست.»
چند بلوک آنطرفتر، قطیبه حسن بر تیمی از کارگران ساختمانی که در حال ساختن خانهاش بودند، نظارت میکرد. او نیز چندین سال را در ترکیه گذرانده بود و بیشتر با رانندگی کامیونهای باری امرار معاش میکرد.
حسن گفت: «اینجا زادگاه من است. من زیاد آواره شدهام، از چادری به چادر دیگر، از خانهای به خانه دیگر، از شهری به شهر دیگر.» او میداند که شهرش هرگز مانند آخرین باری که آن را دیده بود، نخواهد شد. اما حسن نیز مانند اکثر همسایگانش میخواهد از گذشته عبور کند، بنابراین خانه جدیدش با خانهای که در جنگ ویران شده متفاوت خواهد بود. او افزود: «البته جدید است، اما نه مانند قبل. همه چیز تغییر کرده است.»
همانطور که نخلستانها توسط کسانی که به خانه بازمیگردند، دوباره زنده میشوند، فارس معتقد است که این شهر باستانی روزی به شکوه سابق خود باز خواهد گشت. برای او، این یک مسئولیت مشترک است. میگوید: «میراث متعلق به تمام بشریت است. این میراث نه مال من است، نه مال تو، نه مال هیچ کس دیگر.»
اما این امر تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که مردم پالمیرا نیز بازگردند. بدون بازگشت کامل جمعیت، نیروی کار محلی و تخصص لازم برای بازسازی شهرهای مدرن یا باستانی وجود نخواهد داشت. و برای این کار، ساکنان به بودجه و حمایت دولت جدید خود، به نوعی تضمین آینده، نیاز خواهند داشت.
اگر بتوان درسی از وحشیگریهایی که پالمیرا متحمل شده است، از قتل عامهای رومی گرفته تا جنگ داخلی سوریه، گرفت، این است که بدون مردمش، یک شهر، شهر نیست - سنگها فقط سنگ هستند.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|