يكشنبه ۱ تير ۱۴۰۴ -
Sunday 22 June 2025
|
تینا جلالی / اعتماد
از همان زمان ساخته شدن سریال شهرزاد و کمی دقیقتر از چند سال اخیر، عرصه شبکه نمایش خانگی محل قضاوت و بحث و انتقادات زیادی شد، چه آن زمان که بحث فساد مالی و پولشویی در ساخت سریالها مطرح بود، چه زمانی که زندگیهای لوکس و لاکچری در فضای اغراقآمیز در سریالها مطرح میشد، چه زمانی که از دستمزدهای نجومی و به خدمت گرفتن بازیگران توسط پلتفرمها انتقاد میشد، چه زمانی که روانشناسان و جامعهشناسان راجع به خشونت عریان در سریالها نکاتی را گوشزد میکردند و چه حالا که نسبت به سانسور و ممیزی اعتراضهای زیادی میشود در همه این موارد، سریالهای شبکه نمایش خانگی به شکلی فراگیر در معرض قضاوت مخاطب و مسوولان امر قرار میگرفت و میگیرد. این مهم بعد از کرونا و اعتراضات ۱۴۰۱ و کوچ سینماگران شناخته شده به این مدیوم رونق دو چندان و بیشتری هم گرفت. (چه اینکه اساسا رشد پلتفرمها در کشورمان به شیوع کرونا وابسته است)
در چند سال اخیر سریالها به خوبی توانستهاند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و به عبارتی بیننده خود را تا حدودی راضی نگه دارند. جالب اینجاست حتی کسانی که به چگونگی ساخته شدن این سریالها معترض هستند هم از تماشای آنها غافل نمیشوند. از قورباغه و خاتون و آکتور و آقازاده و مهمانی و زخم کاری تا پوست شیر و شریک جرم و افعی و جان سخت و... هر کدام آنها در مقاطعی بعد از انتشار از سوی پلتفرمها مورد توجه مخاطبان قرار گرفتند.
اقبال به سریالهای شبکه نمایش خانگی در شرایطی پررنگ میشود که تلویزیون از ساخت سریالهای با کیفیت و بازیگران چهره رسما عاجز شده و متاسفانه سینما هم همچون گذشته تاثیرگذاری لازم را ندارد، به این معنی که اغلب فیلمها با نگاه بازگشت به سرمایه ساخته میشوند و حجم کمدیهای روی پرده از اهمیت سینما کاسته است. این روزها معدود فیلمی با موضوع اجتماعی و باکیفیت خوب میتواند مخاطبان را به سالنهای سینما جذب کند.
البته که بحث گسترش سریالسازی در تمام دنیا مطرح است و امروز پلتفرمهای مطرحی چون نتفلیکس و اچبیاو مخاطبان بیشماری را در سراسر جهان به خود جذب میکنند و رکوردهای باور نکردنی (سریال نوجوانی) در جذب مخاطب دارند، البته اینجا به هیچ عنوان قصد قیاس کیفیت پلتفرمهای داخلی با پلتفرمهای خارجی نیست، اما شما در نظر بگیرید در چنین شرایطی، شبکه نمایش خانگی ایران با تمام اما و اگرها و محدودیتها و موانع تا حدودی توانسته با قصهها و فضای متفاوت، مخاطبان داخلی را به خود جذب کند حتی مخاطبان ایرانی خارج از کشور را هم. این مدعا را میتوان از خبرهایی که درباره سریالهای شبکههای نمایش خانگی تولید میشود، جستوجو کرد. البته که خبرسازی و فضاسازی هم به دیده شدن سریالها بسیار کمک میکند، اما به هر حال نمیتوان منکر دیده شدن سریالهای روز توسط قشرهای مختلف جامعه شد. نبود تفریحات لازم برای خانوادهها، حجم فیلمهای کمدی مبتذل روی پرده، گرانی بلیت سینما و تئاتر و کنسرت و... باعث میشود مخاطبان یا نسخه منتشر شده این سریالها در فضای مجازی را تماشا کنند یا از کانالهای ماهوارهها این مجموعهها را ببینند.
البته در حالت عادی سریالهایی نظیر وحشی، جان سخت، آبان و ... به واسطه بازیگران و عوامل شناخته شده مخاطبان معمول را به خود جذب میکنند، اما هر بار هم که بحث توقیف و سانسور مطرح میشود آمار بازدید مخاطبان رشد چشمگیری پیدا میکند، نمونه متاخر آن سریالهای تاسیان و سووشون است.
اگرچه مخاطب امروز را نمیتوان با واژههای توقیف و توقف و ممیزی و سانسور گول زد، اما قطعا پلتفرمی که مدتها بود از روزهای اوج خود فاصله گرفته بود واژه توقیف و ممیزی باعث شد دوباره بر سر زبانها بیفتد. کما اینکه صاحبان پلتفرم هم به این نکته اشاره کردند که در بیانیه اخیر خود درباره توقیف سریال سووشون و نماوا نوشتند: «به مخاطبان وفادار خود این قول را میدهیم که اگر ظرف روزهای آینده، مشکلات برطرف نشود هزینه اشتراک تمام افرادی که در دو روز گذشته به خاطر «سووشون» اشتراک خریدند، بازگردانده خواهد شد.»
اما نکتهای که در این میان اهمیت دارد، بحث چگونگی رویارویی مسوولان و منتقدان و کارشناسان با این سریالهاست، حال که مدیومی توانسته مخاطبان داخلی را به خود جذب کند آیا نباید مواظب باشیم و مراقبت کنیم که مخاطب داخلی را برای تولیدات داخلی حفظ کنیم؟ یا باید به سمتی برویم که پلتفرمها را هم همچون تلویزیون و سینما به حال نزار و بیجان گرفتار کنیم؟ حال که فرصتی دست داده تا نگاه مخاطب از ماهواره به سمت تولیدات داخلی بچرخد چرا نباید این سرمایه را حفظ کرد؟
در مناقشات اخیر میان ساترا و سینماگران به این نکته باید توجه کرد بحث و تبادل نظر و انتقاد هر جا که بیشتر مطرح است، نشان از پویایی آن بخش است، بارها و بارها گفته شده قطاری که حرکت میکند به آن سنگ میزنند نه قطاری که ایستاده و ساکت و خاموش است. نباید با نگاه سلبی، سدی جلوی رشد این بخش از فرهنگ و هنر کشور شد.
در تازهترین مورد هم تقابل شدید میان پلتفرم نماوا و عوامل سریال سووشون با ساتراست که منجر به مسدود شدن پلتفرم مربوطه و توقیف سریال شده است. برخورد تنبیهی که تا به حال سابقه نداشته آن هم در زمانهای که فضای مجازی حاکم بلامنازع ارتباطات است. پرسش اصلی اینجاست صرف خطایی که یک سریال و سازندگان آن انجام دادند آیا رواست پلتفرم را به کل از ادامه حیات ساقط کرد؟
بیانیه نرگس آبیار، کارگردان سووشون
در همین رابطه نرگس آبیار، کارگردان سووشون طی بیانیهای نوشت:
«مردم عزیز و نجیب ایران
سپاس از دلها و نگاههای گرمتان که در اولین ساعات پخش سریال «سووشون»، با ما همراه شد و نشان دادید که روایتِ درد و رنجِ این سرزمین، هنوز هم در دلهای شما زنده است. استقبال کمنظیرتان از نخستین قسمت این سریال در همین ساعات اولیه، برای من و همکارانم نه تنها دلگرمی، بلکه عهدی دوباره بود؛ عهدی برای ایستادن، برای ادامه دادن، برای پاسداری از حقیقتی که باید بیپرده و بیپیرایه بازگو شود. اما افسوس بلافاصله پس از پخش سریال، سکوی نماوا تهدید به فیلترینگ و این موضوع بلافاصله پس از تهدید اجرایی شد.
به همین دلیل سووشون نیامده، به دلیل بازیهای پیچیده و پنهان ساترا توقیف شد. بماند که آنچه در قسمت اول به نمایش درآمد به دلیل ممیزی آشکار، آن چیزی نبود که ما با تمام وجود ساخته بودیم. بخشهایی از روایت، از صداقت افتاد. صحنههایی که باید دیده میشد، حذف شد، محو شد و بیصدا شد.
حتی آنگاه که اراده کردیم تا در میان شهر، از قاب بیلبوردها و تابلوها با شما سخن بگوییم، درهای تبلیغات محیطی را نیز روی «سووشون» بستند.
چگونه ممکن است سریالی که بر اساس رمانی فاخر از سیمین دانشور، نویسندهای پیشرو، ملی و جهانی، ساخته شده و بارها و بارها در نیم قرن گذشته در همین کشور تجدید چاپ شده و تمام مراحل قانونی را طی کرده است، تنها چند ساعت پس از انتشار نخستین قسمت، با دستوری ناگهانی و مبهم، متوقف و سکوی پخشش فیلتر شود؟
چه کسی پاسخگوی این حجم از توهین به شعور مخاطب، بیاحترامی به تلاش هنرمندان و تخریب سرمایه اجتماعی هنر این سرزمین خواهد بود؟
سووشون نه یک سریال معمولی، بلکه روایت یک تاریخ بود. صدای یک زن در میان هیاهوی مردانه قدرت. روایت مقاومت، درد و ایستادگی. ما برای ساخت این اثر، با دقت، وسواس و احترام به خطوط قرمز رسمی کشور، پیش رفتیم. اما آنچه دیدیم، بیقانونی در پوشش قانون و حذف در سایه ترس از صداهای مستقل بود. ما نه خلافی کردهایم، نه قانونشکنی. این رفتارها نه توجیهپذیرند، نه قابل سکوت.
چه نهادی، با چه مجوزی، در چه فرآیندی، اجازه میدهد به این شکل حیثیت یک اثر فرهنگی و زحمات دهها انسان شرافتمند، زیر پا گذاشته شود؟ ساترا که مدعی نظمبخشی به فضای نمایش خانگی است، چرا به جای حمایت، تبدیل به ابزاری برای انسداد و محدودسازی هنر شده است؟
آیا قرار است هر هنرمندی که صدای متفاوت دارد، با تهدید و توقیف حذف شود؟ من از سکوت خستهام. از بیاعتنایی نهادهای مسوول به شأن هنر و هنرمند، دلگیرم. این شیوه برخورد با آثار فرهنگی، یعنی رسمیت دادن به ترس از تفکر. یعنی پاداش دادن به بیخطر بودن و تنبیه کردن صدای مستقل. ما برای «سووشون» خون دل خوردیم. اما امروز، در برابر این حذف بیرحمانه، سکوت نخواهیم کرد.
هنر، تریبون قدرت نیست که با اشارهای خاموش شود. ما فرزندان این خاکیم و از دل همین مردم برخاستهایم. حق ما نیست که پس از سالها زحمت، به این شکل تحقیر و حذف شویم. سووشون را متوقف کردید، اما این صدا خاموش نمیشود.»
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|