جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 17 May 2024
|
این رشته توییت طبق صحبتهای چهار نفر از زندانیان بند هشت نوشته شده.
روز پنج شنبه بیست و یکم مهر، چهار زندانی(محمد تقوی، رضا خندان، رضا نوروزی، ماهان جلال دوست) رو از زندان اوین به رجایی شهر منتقل کردن و بعد از اون گارد به جلوی بند هشت اومد و برا خودنمایی شروع به شعار دادن و «حیدر حیدر» گفتن کرد.
فردای آن روز، جمعه، زندانیان پس از جلسهی مجمع در هواخوری در اعتراض به جریانات اخیر و حرکت گارد، شروع به شعار دادن کردند.
پس از آن شنبه(روز فاجعه) شب زندانیان بند هشت مشغول تدارک شام و کارهای روزمرهی خود بودن که صدای درگیری از بند هفت میشوند. به پشت پنجرههای مشرف به بند هفت میرن(پنجرههای راهروهای بند هشت به ورودی بند هفت اشراف داره) تا ببینن چه اتفاقی در حال افتادنه و متوجه میشن بند هفت شلوغ شده و شروع به شعار دادن میکنن. کمی بعد تیراندازی شروع میشه و زندانیان بند هفت از بند بیرون و به محوطه میان، چند نفر از بچههای بند هشت شاهد این بودند که تعداد زیادی زندانی از بند هفت از دیوار ۳۴۰ بالا میرفتن و تیر میخوردن و میافتادن. حتی به سمت بند هشت هم تیراندازی شد و یکی از زندانیهایی که از پشت پنجره در حال دیدن وضعیت بود، تیر جنگی به کتفش میخوره و از بدنش عبور میکنه!
زندانیهای بند هفت برای گازهای اشک اور و آثار اون، شروع به روشن کردن آتش توی محوطه میکنن و دود حاصل از اون و گاز اشک آور به داخل بند هشت میاد و حتی فضا حتی برای تنفس زندانیان هم از بین میره و تعدادی از زندانیان بند هشت به هواخوری میرن و اونجا برای رفع اثر گاز اشک اور آتش روشن میکنن و شروع به شعار دادن میکنن و عدهای از زندانیان هم تلاش میکنن درهای هواخوری رو باز کنن، ولی باز نمیشه. قصد میکنن دوباره به داخل بند برگردن ولی یکی از زندانیان مالی(که برای مسائل حقوقی که احتمال داره برام پیش بیاد، از گفتن اسمش در اینجا معذورم) برای خوش خدمتی به افسرنگهبان در منتهی به هواخوری رو از پشت قفل میکنه و تعدادی از بچهها داخل هواخوری حبس میشن.
بچههایی که داخل ساختمون مونده بودن هم تلاش میکنن درهای بند رو باز کنن، اما نمیتونن. پیوسته صدای تیر میاد و حتی دو تا از بچههای داخل هواخوری هم تیر جنگی میخورن. تعداد زیادی از بچهها هم تیر ساچمهای میخورن، به طوری که حتی الان هم هنوز تعداد زیادی از بچهها ساچمه داخل بدنشونه و بهداری رسیدگی نمیکنه!
کم کم صدای تیراندازیها تموم میشه و گارد به داخل بند هشت میاد و بچههای داخل هواخوری رو کف حیاط میشونه سپس رئیس بند هشت، محمودی، به حیاط میره و با باتون شروع به کتک زدن زندانیان، با اینکه در اختیار گارد بودن و کف حیاط نشسته بودن، میکنه.
طبق گفتهی زندانیان، با باتون فقط به سر زندانیان ضربه میزده و میگفته «روز مرگ همتون فرا رسیده و مادرتون رو به عزاتون میشونم» و تا حدی بوده که یگان ویژه و گارد مداخله میکنه و جلوش رو میگیره!
بعد محمودی دمپایی بچهها رو میگیره و توی آتش میاندازه و میسوزونه و زندانیها رو پا برهنه روی زمینی که روی آن شیشه خورده ریخته شده بود راه میبره و کماکان شروع به فحاشی و کتک زدن زندانیها با باتون میکنه و دائم همهی زندانیها رو تهدید به مرگ میکنه.
سپس به سالن هشت بند هشت میره، به سالن آسیب میزنه(پردههای جلوی در اتاقها رو میکنه) و فحاشی میکنه، یکی از زندانیها اعتراض میکنه و اون زندانی رو به بیرون میاره و تا دم افسرنگهبانی با باتون مورد ضرب و شتم قرار میده(دو طبقه فاصله)تا حدی که سر این زندانی از سه ناحیه دچار شکستگی میشه و پارگی عضلانی پیدا میکنه و دید چشم چپش کم میشه و صدای سوت ممتد میشنوه هنوز!
چند نفر از زندانیهای بند هشت که به بهداری مرکزی منتقل شده بودن، میگفتن سه وانت پر از جنازه دیده بودن و یکی از زندانیها مدعی بود که وقتی یکی از افراد گارد در حال حرف زدن و گزارش دادن بود، شنیده بود آمار کشته شدهها بین ۱۶۰ تا ۲۰۰ بوده!
اما هیچوقت نمیشه آمار دقیق و قطعی این فاجعه رو به دست آورد(چون بند هفت زندانیانش اشرار و مجرمان عمومی هستن که عموما یا در خانوادههای بسیار فرودست زندگی میکنند یا فاقد خانواده هستند) اما همهی زندانیان باور دارن تعداد کشتهها بیشتر از هشت نفر(!) بوده.
پس از این فاجعه تمام زندانیان بند هفت رو منتقل میکنن و ۴۲ نفر از بند هشت رو به رجایی شهر منتقل میکنن که راجع بهشون بعدتر مینویسم.
و موردی که زندانیان بند هشت تاکید داشتن این بود که این شورش در راستای اتفاقهای اخیر جامعه بود. میدونم تمام این رشته توییت بعدا برام عواقب امنیتی داره، ولی به نظرم لازم بود که نوشته شه تا عمق این فاجعه بیان شه.
رشته توییتهای شهریار شمس
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|