جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 17 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 26.10.2022, 8:21

روایت جنگ از زبان سرباز روسی که تصمیم گرفت فرار کند

خائن و ترسو یا شریک کشتار مردم؟


اشپیگل / ترجمه: مجتبی پارسا
روزنامه هم‌میهن

پاوِل فیلاتیف در تهاجم به اوکراین شرکت کرد. جنگ چنان او را شوکه کرد که حاضر شد خطر زندانی شدن را به جان بخرد، اما گزارشی افشاگرانه را در مورد مشکلات اخلاقی که در اقدام نظامیان روسیه می‌بیند، بنویسد. این سرباز از آن زمان به فرانسه گریخته است و درخواست پناهندگی داده و اکنون روایت خود را به اشتراک می‌گذارد. پاوِل فیلاتیف قصد نداشت پاسپورت روسی خود را پاره کند اما وقتی هواپیمای او در ۲۸ آگوست در پاریس فرود آمد و اولین سیگار را در خاک اروپای غربی در فرودگاه کشید، خشم بر او غلبه کرد. خشم از دولت روسیه که جان مردم برایش «پشیزی ارزش ندارد».

خشم از جنگ در اوکراین، کشوری که سربازان و غیرنظامیانش، بیهوده می‌میرند. او هنوز در داخل سالن سیگارِ فرودگاه بود. گوشی‌اش را در‌آورد و شروع به ضبط ویدیو و در پایان ویدیو، مدارک هویتی‌اش را پاره ‌کرد. کارت شناسایی سربازی که ثابت می‌کند فیلاتیف در ارتش روسیه جنگیده است. گذرنامه نظامی‌اش، اعزام‌های متعددی او را به عنوان سرباز، در خود ثبت دارد. فیلاتیف به تکه‌هایی که در سینک دست‌شویی فرودگاه افتاده بود، نگاه می‌کرد. او همزمان که با دست چپش فیلم می‌گرفت، با دست راست، تکه‌های کاغذی را که زمانی مستندی از زندگی‌اش بود، جمع می‌کرد. سپس داخل اتاقک توالت رفت، همه تکه‌ها را داخل توالت ریخت و دکمه سیفون را فشار داد. آخرین جمله‌ای که فیلاتیف در آن ویدیو گفت، این بود: «لعنت به تو پوتین!»

تا آن زمان این مرد ۳۴ ساله هفته‌ها بود که از دست دولت خودش فرار می‌کرد. با این حال او ادعا می‌کند که هیچ کاری نکرده جز «گفتن حقیقت». حقیقت در مورد جنگ اوکراین؛ حقیقت در مورد وضعیت ارتش روسیه.

فیلاتیف یکی از اعضای یگان ارتشی بود که در ۲۴ فوریه به اوکراین حمله کرد و این سرباز آنقدر از آنچه که تجربه کرده بود، یکه خورده بود که گزارشی افشاگرانه در مورد آن نوشت. او عنوان افشاگری ۱۴۱صفحه‌ای خود را «دعوت» گذاشت. فیلاتیف به‌دنبال این است تا مردم روسیه، سرِ عقل بیایند. او از آنها می‌خواهد بشنوند که در اوکراین چه می‌گذرد.

گزیده‌ای از گزارش «دعوت» فیلاتیف:

«ما به لحاظ اخلاقی به‌هیچ‌وجه حق حمله به کشور دیگری را نداشتیم، خصوصا افرادی که این‌قدر به ما نزدیک‌اند... از کودکی، ساعت‌ها را صرف مشاهده نحوه کار ارتش کرده‌ام و می‌بینم که در مورد ارتش روسیه، چیزی درست نیست. دقیقا همان‌طور که تمام دنیا دارد می‌بیند.»

تا دو ماه پیش، فیلاتیف، یک سرباز معمولی بود. او در جنوب غربی روسیه به دنیا آمد و وقتی ۱۸ساله شد، به سربازی رفت. او چترباز شد و در سال ۲۰۱۰ ارتش را ترک کرد. با این حال اما در تابستان ۲۰۲۱ مجددا نام‌نویسی کرد تا با کمک درآمد حاصل از آن، از بحران ناشی از پاندمی کرونا عبور کند. سپس جنگ در اوکراین آغاز شد.

گزیده‌ای از گزارش «دعوت» ۲۳ فوریه ۲۰۲۲، یک روز پیش از حمله به اوکراین:

«فرمانده لشکر آمد و گفت که از فردا ۶۹ دلار بیشتر در روز دریافت خواهیم کرد... شایعاتی به گوش می‌رسید که قرار است ما برای حمله به خرسون حرکت کنیم که البته به‌نظرم مزخرف بود. هیچ‌کس نمی‌دانست که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. من حتی جلیقه ضدگلوله هم نداشتم.» اواسط فوریه ۲۰۲۲ واحد فیلاتیف در کریمه مستقر شده بود. او نمی‌فهمید که چرا آنها را تا مرز اوکراین برده‌اند و هیچ‌کس هم به آنها نمی‌گفت چرا. او بعدها در مصاحبه‌ای در اوایل سپتامبر یعنی چند هفته پس از ورودش به فرانسه گفت: «در ارتش روسیه از صبح تا شب به شما می‌گویند: هرچه می‌گوییم انجام دهید و تمام. شما فرصتی برای فکر کردن یا سوال پرسیدن ندارید.»

فیلاتیف از خانواده‌ای سرباز می‌آید. پدرش پیش از آنکه بر اثر سرطان در اوایل پنجاه‌سالگی بمیرد، در همان واحدی بود که پسرش بعدها در آنجا خدمت کرد. فیلاتیف که بچه بود پدرش را در آن پادگان دیده بود. دوستان پدرش هم نظامی بودند. فیلاتیف هرچند جمله‌ای را که می‌گوید، فحشی هم لابه‌لایش به زبان می‌آورد و سوالات مستقیمی می‌پرسد و می‌خواهد از سخنان بی‌اهمیت و حواشی، صرف‌نظر کند. او ارتباطی با ارتش روسیه احساس می‌کند. دست‌کم تا فوریه ۲۰۲۲ چنین احساسی داشت.

گزیده‌ای از گزارش «دعوت» ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، روز حمله به اوکراین:

«رأس ساعت ۴ صبح، چشمانم را باز می‌کنم و صدای رعد و برق را می‌شنوم. زمین می‌لرزد و بوی باروت را در هوا حس می‌کنم... زمزمه آهسته‌ای به گوشم می‌رسد که می‌گوید: دارد شروع می‌شود. باید برنامه‌ای داشته باشیم...»

سرباز جوان در تهاجم به اوکراین که در ۲۴ فوریه آغاز شد، شرکت می‌کند. اما او چیزی در مورد آن جنگ نمی‌داند. در اولین ساعات جنگ، فیلاتیف نمی‌داند برای چه چیزی یا علیه چه چیزی می‌جنگد. هیچ‌کس به او توضیحی نداده است که چرا واحدش پیش می‌رود و چه هدفی را دنبال می‌کند. برای مدتی کوتاه او اطمینان داشت که ارتش روسیه فقط در برابر قدرت‌های خارجی است که از خود دفاع می‌کند. اما هنگامی که آنها به‌خاطر غافلگیری نیروهای اوکراینی با مقاومت اندک اوکراینی‌ها مواجه شدند، فیلاتیف چیزی را متوجه می‌شود: «ما به اوکراین حمله کرده‌ایم.»

گزیده گزارش «دعوت» ۲۸ فوریه ۲۰۲۲:

«من از آن دسته افرادی نیستم که در مورد جنگ، توهم داشته باشم؛ غیرنظامیان بی‌گناه در هر جنگی کشته شده‌اند و می‌میرند... همه این را می‌دانند، اما وقتی این را می‌پذیرید، نمی‌دانید که چه باید بکنید. اگر همه‌چیز را رها کنی و بروی، یک خائن و ترسو می‌شوی. اما اگر ادامه دهی، شریک کشتار و رنج مردم می‌شوی.»

پایان ماه فوریه رسیده و رسانه‌های روسی دیگر مجاز به استفاده از کلمه «جنگ» نیستند و خیلی زود این کلمه به‌طور کامل ممنوع خواهد شد. از تهاجم روسیه با عنوان «عملیات ویژه» یاد می‌شود. فیلاتیف اصلا متوجه این موضوع نیست. او در جبهه حضور دارد و آنجا را دارای «خلاء اطلاعاتی» توصیف می‌کند. تلفن‌های همراه‌شان کار نمی‌کند و اینترنت هم وجود ندارد. حتی ارتباطی میان واحدهای مختلف نظامی وجود ندارد.

به‌طور کلی به‌نظرش می‌رسد که بسیاری از کارها طبق برنامه پیش نمی‌رود. در یک نقطه، کامیون‌های روسی در مزرعه‌ای گیر می‌کنند؛ در نقطه‌ای دیگر کل ستون نظامی در جاده‌ای باریک، بی‌حرکت مانده‌اند و هیچ‌کس دلیل آن را نمی‌فهمد. فیلاتیف می‌گوید بعدا معلوم شد که مسیر را اشتباه رفته‌اند و نمی‌دانند چگونه بازگردند. فیلاتیف می‌گوید: «این ارتش نیازی به دشمن ندارد. خودش، خودش را از بین می‌برد.» غذا کم است و کیسه خواب برای همه وجود ندارد. سربازان احساس می‌کنند که به ماموریتی فرستاده شده‌اند که هیچ‌کس واقعا در مورد آن فکر نکرده است. این باعث می‌شود که سربازان نسبت به اوکراینی‌هایی که گاهی به کاروان نظامی آنها نزدیک می‌شوند، خطرناک باشند.

گزیده گزارش «دعوت» ۲۸ فوریه ۲۰۲۲:

«احساس ترس و ترشح بالای آدرنالین هرگز فروکش نمی‌کند و نمی‌دانم چه چیزی در انتظارم است. البته می‌دانم که ما مهمان‌های ناخوانده‌ای هستیم... اما هیچ‌کس نمی‌خواهد به غیرنظامیان توضیح دهد که «چرا ما به اینجا آمده‌ایم.» ما حتی خودمان هم نمی‌دانیم. هرچند بحث در این مورد خیلی دیر شده است. ما حالا در خط مقدم هستیم.»

در بسیاری از نقاط اوکراین، سربازان روسی در حال ارتکاب جنایاتی علیه غیرنظامیان هستند. فیلاتیف هیچ‌گونه جنایتی را توصیف نمی‌کند اما داستان‌هایی را از منابع ثانوی بازگو می‌کند که چگونه نیروهای روسی خودروی غیرنظامی‌ای را گلوله‌باران کردند و مادر و فرزندان‌اش را کشتند. واحد فیلاتیف ابتدا به خرسون حمله می‌کند و سپس با تقلا به دنبال فتح شهر بزرگ میکولایف در شمال غربی است، اما در نهایت شکست می‌خورد.

فیلاتیف گزارش می‌دهد که در این مرحله، برخی از سربازان حالا آنقدر خسته شده‌اند که در حین انجام وظیفه به خواب می‌روند. برخی دیگر به امید آنکه به آنها اجازه خروج از عملیات را بدهند، به اعضای بدن خود شلیک می‌کنند، اما فایده‌ای ندارد. فرماندهان دستور داده‌اند که کسی با «جراحات جزئی» مرخص نشود.

گزیده گزارش «دعوت» ۷ مارس ۲۰۲۲:

«هر بار که گلوله‌باران شروع می‌شد، سرم را به زمین فشار می‌دادم و با خودم فکر می‌کردم، خدایا، اگر زنده بمانم، هر کاری از دستم بر بیاید انجام می‌دهم تا جلوی این کار را بگیرم! من نمی‌دانستم چگونه، اما می‌خواستم همه کسانی که مسئول این آشفتگی و هرج‌ومرج در ارتش ما هستند، مجازات شوند. می‌خواستم این جنگ متوقف شود.»

ماه آوریل است و یک روز فیلاتیف درحالی‌که در سنگر تحت فشار است، خاک در چشم‌اش فرو می‌رود. روز بعد پلک چشم راست‌اش به‌هم چسبیده و ممکن است در معرض کور شدن باشد. مافوق‌اش تصمیم می‌گیرد که او را به کلینیک ببرند، با وجود اینکه دستور آمده که این کار را نکنند. او را به کریمه می‌برند. آنجا او متوجه می‌شود جنگی که تقریبا به قیمت نابود شدن چشم‌اش تمام شده و منجر به کشته شدن ده‌ها هزار اوکراینی شده، نمی‌تواند حتی آن را «جنگ» بنامد. اینکه رهبری روسیه میزان خسارات را پنهان می‌کند.

فیلاتیف که پیش از این هم عصبانی بوده است، تصمیم می‌گیرد به قولی که به خود داده عمل کند: او می‌خواهد دست‌کم تلاش‌اش را بکند تا جنگ را متوقف کند. در ماه می، او شروع می‌کند به تایپ کردن تجربیات‌اش در تلفن همراه خود. فیلاتیف به مدت ۴۵روز کلمات را روی تلفن همراه‌اش ثبت می‌کند. گزارش او پس از ۱۴۱صفحه به پایان می‌رسد.

گزیده گزارش «دعوت»:

«نمی‌توانم به گوش‌هایم اعتماد کنم وقتی می‌شنوم که بر زبان آوردن کلمه «جنگ» ممنوع است. اگر این جنگ نیست، پس چه کوفتی است؟ قانونی که قرار است جلوی بی‌اعتبار شدن نیروهای مسلح را بگیرد، متوجه خود نیروهای مسلح است!»

این سرباز می‌داند که در صورت انتشار یا پُست گذاشتن جملاتی مانند این، با چه چیزی روبه‌رو خواهد شد: اظهاراتی که ارتش روسیه را در وضعیت بدی قرار دهد تا ۱۵سال حبس دارد. فیلاتیف می‌گوید که از خطرات آن آگاه است. اما او زن و بچه‌ای ندارد، بنابراین با اعمال‌اش کسی را به خطر نمی‌اندازد. او می‌گوید این وظیفه اخلاقی اوست که آنچه را که تجربه کرده است توصیف کند. در هر صورت نیروهای مسلح گزینه‌های کمی برای او باقی می‌گذارند. پس از بهبودی چشم‌اش، به او یک حق انتخاب داده می‌شود: یا به اوکراین برگردد و در آنجا به جنگ ادامه دهد یا با پیگرد قانونی مواجه شود.

فیلاتیف عصبانی‌تر و عصبانی‌تر می‌شود. او برای وبلاگ‌نویسان مخالف حکومت می‌نویسد و از آنها می‌خواهد آنچه را که در اوکراین تجربه کرده منتشر کنند، اما تعداد کمی به او پاسخ می‌دهند. ظاهرا بسیاری از هرگونه اظهارنظر علیه «عملیات ویژه» می‌ترسند. فیلاتیف در نهایت تصمیم می‌گیرد تجربیات‌اش را خودش پُست کند. در اوایل آگوست، فیلاتیف دست‌نوشته خود را در VKontakte، بزرگترین شبکه اجتماعی روسیه، آپلود می‌کند. سپس چمدان‌اش را می‌بندد و راهی مسکو می‌شود.

گزارش او را هنوز می‌توان چند هفته قبل از آنکه در این شبکه حذف شود، پیدا کرد. این سرباز می‌گوید در آن مدت پیام‌های بی‌شماری دریافت کرده است: در آن پیام‌ها، همکاران در ارتش، او را به خاطر «گفتن واقعیت‌ها، آن‌طور که هست» تحسین می‌کنند. اما این فریاد کمتر از آن چیزی است که فیلاتیف انتظارش را داشت. بخشی از او انتظار داشت که اگر مردم روسیه بفهمند واقعا در اوکراین چه اتفاقی می‌افتد، در برابر پوتین می‌ایستند. اما به هر حال احتمالا بسیاری از روس‌ها به آنچه در اوکراین اتفاق می‌افتد، مشکوک‌اند یا بی‌تفاوت‌اند یا جرات ندارند در مقابل حکومت خود بایستند.

هرچند اخیرا وضعیت دست‌کم کمی تغییر کرده است. از زمانی که ولادیمیر پوتین بسیج خود را اعلام کرد، مردم در بسیاری از شهرهای روسیه در اعتراض به خیابان‌ها ریخته و صدها نفر بازداشت شده‌اند. حتی مردانی که اکنون قرار است به جنگ اعزام شوند نیز در برخی موارد شورش می‌کنند. گزارش‌ها حاکی از آن است که یک روس معترض در شهر «ریازان» خود را به آتش کشید و یک سرباز ذخیره با شلیک گلوله به رئیس دفتر سربازگیری در منطقه ایرکوتسک او را به شدت زخمی کرد. دیگرانی که قرار است بجنگند کشور را ترک می‌کنند. اما تعداد کمی به اندازه فیلاتیف به‌شدت علیه جنگ صحبت می‌کنند.

گزیده گزارش «دعوت»:

«من با افراد زیادی ملاقات کرده‌ام که مخالف جنگ هستند و چند نفری هم می‌گویند، چاره دیگری نداشتیم... اکنون، لحظه‌ای فرا رسیده که باید حقیقت را بگوییم و حقیقت این است که اکثریت در روسیه و در اوکراین نمی‌خواهند ما یکدیگر را بکشیم. با سکوت این اکثریت، افراد بیشتری به جنگ کشیده می‌شوند.»

زندگی فیلاتیف پس از پُست کردن نوشته‌هایش دیگر مثل قبل نیست. او ماه آگوست، هر شب در مکانی متفاوت خوابیده و پس‌اندازش را برای غذا و محل اقامت‌اش خرج کرده است. او می‌داند که هر لحظه ممکن است به‌خاطر «بی‌اعتبار کردن» علنی نیروهای مسلح دستگیر شود. در پایان ماه آگوست، Gulagu. net، یک سازمان حقوق بشری که از او حمایت می‌کند، از او خواست که کشور را ترک کند و هشدار داد که اگر این کار را نکند به زودی سال‌ها در زندان سپری خواهد کرد. فیلاتیف در ابتدا حاضر نیست به روسیه پشت کند. او می‌گوید: «من هیچ اشتباهی نکردم و همیشه فقط بهترین‌ها را برای کشورم خواستم.» اما بعد متوجه شد که مجبور خواهد شد اظهارات‌اش را درباره جنگ در زندان پس بگیرد و «همه‌چیز بیهوده خواهد شد.»

فیلاتیف ابتدا به تونس و سپس به پاریس می‌گریزد و در آنجا درخواست پناهندگی سیاسی می‌کند. اوایل سپتامبر است و فیلاتیف زیر آفتاب فرانسه نشسته و به دریا نگاه می‌کند. خسته به نظر می‌رسد و پوست‌اش کمی تیره شده است. فیلاتیف از زمان ورودش به فرانسه در اواخر آگوست ده‌ها مصاحبه انجام داده و نتوانسته است زیاد بخوابد. او ناراحتی معده هم داشته است. اما باز هم قرارهای بیشتری برای مصاحبه گذاشته است. فیلاتیف می‌گوید: «می‌خواهم هر کاری که ممکن است انجام دهم تا روسیه در جهت بهتری حرکت کند.»

تمام جزئیات گزارش فیلاتیف را نمی‌توان به طور کامل تایید کرد، اما اشپیگل معتقد است که این گزارش معتبر است. فیلاتیف برای تایید روایت خود، عکس‌ها و اسنادی ارائه می‌دهد که اعزام او به عنوان یک سرباز را تایید می‌کند. او به هر سوالی بدون ابهام و بدون چاشنی اضافی پاسخ می‌دهد و از هیچ چیز دریغ نمی‌کند.

فیلاتیف می‌گوید که او هیچ احساس گناه شخصی نمی‌کند، زیرا او نبوده که اعزام به اوکراین را انتخاب کرده. او می‌گوید در حال حاضر هدف این است که به جهان نشان دهیم این‌گونه نیست که همه روس‌ها از این دولت و جنگ حمایت کنند. گاهی اوقات به نظر می‌رسد که گویی فیلاتیف در درجه اول می‌خواهد کشور خود را نجات دهد و بعد کشور همسایه‌ای را که به آن حمله کرده است. با این حال فیلاتیف می‌توانست در مورد جنگ در اوکراین سکوت کند، همانطور که اکثر سربازان و شهروندان دیگر در روسیه این کار را کرده‌اند. در عوض، او تصمیم گرفت که بایستد و صدای خود را در ملاء عام علیه جنگ بلند کند؛ اقدامی که برای آن هزینه زیادی می‌پردازد.

او حالا در کشوری است که پیشتر هرگز به آن سفر نکرده و به زبان‌شان هم صحبت نمی‌کند. فیلاتیف در خانه‌ای در حاشیه شهر تفریحی بیاریتز در جنوب غربی فرانسه زندگی می‌کند و نمی‌داند چقدر می‌تواند اینجا بماند. دوستان و بستگانی که در روسیه هستند، روابط خود را با او قطع کرده‌اند که احتمالا به خاطر حفظ جان‌شان این کار را کرده‌اند. فیلاتیف در پاسخ به خبرنگاری که از او می‌پرسد آینده خود را چگونه می‌بیند، فقط شانه بالا می‌اندازد.

او می‌گوید: «تصور می‌کردم زندگی‌ام این‌طور شود؟ قطعا نه. اما اگر فقط ۱۰۰مردی که کتاب من را خوانده‌اند بگویند: «نمی‌خواهم بخشی از این کثافتِ جنگ باشم»، من به آنچه باید، رسیده‌ام. او بیشتر سرخورده به نظر می‌رسد تا قهرمان. تنها دارایی فیلاتیف در گوشه اتاق نشیمن اوست: یک کیف چرمی مشکی حاوی چند تی‌شرت و شلوار و دو جفت کفش. این تنها چیزی بود که او می‌توانست با خود ببرد و این تنها چیزی است که از زندگی‌ای که تاکنون داشته، برایش باقی مانده است. او می‌گوید: «من از هیچ چیز پشیمان نیستم. از نظر مادی همه‌چیز را از دست داده‌ام. اما من همانطور که قلب و وجدانم گفته بود رفتار کردم. من با خودم در صلح هستم.»

گزیده گزارش «دعوت»:

«می‌دانم که این ژست صلح‌طلبی برایم گران تمام خواهد شد، اما نمی‌توانم وجدانم را ساکت کنم... من از جنگیدن در اوکراین نمی‌ترسیدم، اما اینکه نتوانستم چیزی را تغییر دهم، به من آسیب زد. من از انتشار این متن و از ابراز نظر در کشورم می‌ترسم، زیرا در روسیه دیگر نمی‌توان حقیقت را گفت... آینده خوش برای کشور ما روزبه‌روز دورتر می‌شود. نه به جنگ!!!»



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024