جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 17 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 25.08.2022, 10:00

نامه مصطفی تاج‌زاده از اوین به همسرش


فخری عزیزم سلام
روزی که برای مطالعه پرونده جدیدی که آقای طائب و سازمان غیرقانونی اطلاعات سپاه علیه من تشکیل داده بودند، به دادسرای عمومی انقلاب مستقر در زندان اوین رفتم دیدم که شعبه ۲ آن دادسرا آقای سید هاشم آقاجری را نیز به‌دلیل سخنرانی در منزل ما احضار کرده است. بعد از آنکه دادگاه وی را به همین جرم به یک سال حبس محکوم کرد، ذکر نکاتی را درباره محاکمه‌ قبلی او و حکم اعدام وی لازم دیدم تا ملت ایران از سازوکار دستگاه قضائی کشور بیشتر آگاه شوند.

در ایامی که دکتر آقاجری در زندان همدان در انتظار تشکیل دادگاه به‌سر می‌برد، یکی از مسئولان دفتر رئیس جمهور در جمع مشاوران آقای خاتمی تعریف کرد که دو روز پیش مدیرکل دادگستری تهران، بدون گرفتن وقت قبلی، به دفتر رئیس‌جمهور آمد تا موضوع مهمی را به اطلاع آقای خاتمی برساند.

وی سپس به نقل از حجة الاسلام علیزاده از فشار زیادی خبر داد که به او وارد می‌شد تا شعبه‌ای برای محاکمه‌ی آقای آقاجری تعیین کند که قاضی آن حکم اعدام او را صادر کند. آقای علیزاده جواب داده بود من در مدت مدیرکلی دادگستری تهران زیربار خیلی مسائل رفته‌ام اما زیربار این یکی نمی‌روم. چرا که این اقدام اشتباه است، اوضاع مملکت را به‌هم می‌زند و آبروی کشور را می‌برد.

پس از مخالفت قاطع او قرار بر‌این می‌گذارند که دادگاهی در همدان زحمت این کار را بکشد.

آقای علیزاده همچنین گفته بود تا آنجا که در جریانم قرار است آقاجری به اعدام محکوم شود. عده ای هم درصددند حکم را بلافاصله پس از صدور به مرحله اجرا بگذارند و همه را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند.

او سپس گفته بود درست است که اکنون مسئولیتی متوجه من و دادگستری تهران نیست اما دلم برای کشور می‌سوزد و معتقدم نباید اجازه داد چنین اتفاقی بیفتد. هرچه فکر کردم دیدم تنها کسی که می‌تواند مانع وقوع این حرکت خطرناک شود، آقای خاتمی است. گفتم تا دیر نشده مسئله را به اطلاع ایشان برسانم.

همراه هیشگی!
حدست کاملا درست است. نخستین اقدام رئیس دولت اصلاحات مطلع کردن رهبر بود و طلب استمداد از او که البته بی نتیجه ماند و پیگیری خاصی انجام نگرفت.

حتی زمانی که هفته نامه “جام” ارگان “جامعه اسلامی مهندسین” یک هفته قبل از صدور حکم خبر داد که متهم به اعدام محکوم شده است، باز هم رهبر اقدام خاصی نکرد.

عجیب‌تر آنکه رهبر به نامه‌ی سرگشاده شورای نمایندگان خود در دانشگاه‌ها نیز که هفت روز قبل از صدور رأی دادگاه، نگرانی خود را درباره «شابعه صدور حکم اعدام آقاجری و تبعات منفی آن به خصوص در دانشگاه‌های کشور» ابراز کردند، وقعی ننهاد.

گرامی همسرم!
سرانجام حکم اعدام استاد جانباز دانشگاه که خود از خانواده مکرم شهداست صادر شد. باوجود تمهیدات فوق اما به علت خروش یکپارچه دانشگاهیان در سراسر کشور علیه این رأی شرم‌آور و برائت قاطع افکار عمومی از آن، و نیز به‌دلیل مخالفت علنی رئیس‌جمهور با حکم اعدام و همچنین نطق شجاعانه و تاریخی آقای کروبی، رئیس مجلس وقت، که رای دادگاه را “حکمی ننگین” خواند و خواستار لغو فوری آن شد و بالاخره به‌علت محکومیت جهانی این رای قرون وسطایی، رهبر دخالت کرد و با ارسال نامه به رئیس قوه قضائیه، خواهان «حفظ جانب احتیاط» دادگاه تجدیدنظر در مورد اتهام دکتر آقاجری شد.

سپس به گفته‌ی معاون اجتماعی قوه قضائیه «آیة الله هاشمی شاهرودی به دیوان عالی کشور توصیه کرد پرونده به شعبه‌ای که دارای قضات باسابقه، عالم، مجرب و بلندمرتبه است، ارسال شود.»

همفکر دلبندم!
فرض کنیم آقای خاتمی درمورد سناریوی مزبور از قبل به رهبر خبر نداده بود و هفته نامه آقای باهنر نیز یک هفته قبل از صدور رأی، خبر حکم اعدام را با نظر مثبت اعلام نکرده بود، و شورای نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه ها نیز در مورد آثار سوء حکم اعدام هشدار نداده بود، آیا با توجه به حساسیتی که این محاکمه در ایران و جهان برانگیخته بود، عقل و شرع حکم نمی کرد که رسیدگی به این اتهام را از همان ابتدا به شعبه‌ای با قضات باسابقه، عالم، مجرب و بلندمرتبه واگذار می‌کردند؟ چرا این کار را نکردند؟

فخری جان!
هوشیاری و خیزش ایرانیان در همان روز صدور حکم، کمر توطئه‌ای را شکست که عده ای درصدد بودند با صدور حکم اعدام و اجرای سریع آن بحرانی ساختگی ایجاد کنند و بعد به بهانه‌ی مقابله با موج اعتراضی به سانسور و سرکوب بیشتر و شدیدتر منتقدان تک‌صدایی دست زنند. در حقیقت ابراز انزجار ملی، این پروژه‌ی پلید و خطرناک را در نطفه خفه کرد.

رأی صادره چنان ناموجه بود که آیة‌الله محمدی گیلانی ریاست وقت دیوان عالی کشور، پس از مطالعه دقیق پرونده به درخواست دکتر آقاجری، اعلام کرد که حکم اعدام مبنای شرعی و قانونی ندارد و آن را به شعبه‌ای با قضات مسلط و مجرب ارجاع داد. آن شعبه نیز پس از ملاحظه کیفرخواست و دفاعیه متهم، حکم بر ابطال رأی اعدام دادند و دکتر آقاجری پس از مدتی آزاد شد.

همسر درد آشنایم!
کمتر از دو ماه بعد از صدور حکم اعدام آقاجری سخنگوی قوه قضائیه با انتقاد از عملکرد آن دستگاه از سمت خود کناره گرفت. دکتر حسین میرمحمد صادقی از جمله دلایل استعفای خود را همین مسئله خواند و گفت:

«صدور حکم آقاجری را اصلا نمی‌پسندم و از آثار سوء آن بر کل کشور و نظام و آگاهم و از این بابت متأسفم.»

این نامه را با ذکر خاطره وی به پایان می‌برم و در انتها به طرح پرسشی می‌پردازم.

آقای میرمحمد صادقی می‌افزاید:

«وقتی حکم اعدام هاشم آقاجری تحت عنوان اهانت به مقدسات و ارتداد داده شد، نه تنها من بلکه برخی از افراد سیاسی شاخص هم متعجب شده بودند. یادم هست که آقای دکترعلی لاریجانی که در آن زمان ریاست صداوسیما را برعهده داشتند، با من تماس گرفته و گفتند پس از صدور این حکم، تنش هایی در سطح بین‌المللی به وجود آمده و تبلیغات شدیدی علیه ایران انجام شده است. خوب است شما برای کاستن تنش‌ها، مصاحبه‌ای را با تلویزیون انجام بدهید و تأکید کنید که این رأی بدوی بود و امکان دارد در مراحل بعدی تغییر کند... البته از همان ابتدا قابل تصور بود که این رأی پایدار نخواهد ماند. بعد از اینکه من متن را دیدم بیشتر به بی‌پایه بودن آن پی بردم. معلوم نبود مبنای آن رأی، ماده ۵۱۳ یعنی توهین به مقدسات است یا سب النبی یا مثلا ارتداد. به هر حال قاضی همه این‌ها را به‌نوعی با هم ترکیب کرد و رأیی صادر کرده بود که استحکام لازم را نداشت... برخی از مدافعان این رأی معتقد بودند که این رأی جنبه بازدارندگی دارد و افراد را متوجه می‌کند که اگر با مقدسات دربیفتند چنین ضمانت اجرایی در پی خواهد داشت هرچند که بعدا هم این رأی نقض شود. من همان زمان در پاسخ به این دوستان می‌گفتم که با همان رأی بدوی هم هزینه به کشور تحمیل می‌شود و حتی اگر بعد از مدتی نقض شود تأثیر آن در افکار عمومی باقی می‌ماند و ایران به عنوان کشوری شناخته می‌شود که در آن حتی تحمل یک سخنرانی وجود ندارد و به دلیل آن حکم اعدام صادر می‌شود.» (مصاحبه با ویژه نامه نوروزی نسیم بیداری، نوروز ۱۳۹۳)

پرسش من این است؛ کسانی که قدرت آن را دارند تا استاد جانبازی را برخلاف تمام ضوابط قانونی و حتی شرعی به اعدام محکوم کنند و به قیمت ایجاد بلوا در میهن و ترسیم چهره‌ای قرون وسطایی از آن در جهان به سرکوب مخالفان خود بپردازند و فضایی امنیتی در جامعه مستقر سازند، چه گروهی هستند؟ و با دلواپسانی که با راهبرد بهتر بودن «تهدید و تحریم خارجی» از «تهدید داخلی» می‌کوشند مانع توسعه‌ی همه جانبه کشور و عادی سازی روابط ایران با جهان شوند، چه نسبتی دارند؟ آیا نقش قدرت‌پرستان وطنی که برای حذف رقیب حاضرند قیصریه‌ای را برای دستمالی آتش بزنند، در به سقوط کشاندن میهن و مردم کمتر از دشمنان خارجی است؟

دوستدار همیشگی تو
مصطفی
زندان اوین



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024