جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 17 May 2024
|
سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران
شماره ۲۱۶ مورخ هشتم مرداد ۱۴۰۱
در آبانماه ۱۳۲۸ جبهه ملی ایران توسط عدهای از افراد میهن دوست و مبارزان راه آزادی به رهبری دکتر محمد مصدق به منظور تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی تاسیس گردید. هدف آنان، انتخابات آزاد و تشکیل مجلس واقعی یعنی برقراری آزادی و حاکمیت ملی بود که یقینا تحقق آنها کسب استقلال سیاسی را هم میتوانست به دنبال داشته باشد.
رویدادهای بعدی درستی هدف و راهبرد جبهه ملی ایران را به اثبات رسانید. زیرا که با تلاش و پافشاری مصدق و یارانش، هشت نفر از آنان توانستند به مجلس شانزدهم راه یافته و با جلب پشتیبانی قاطع ملت ایران قانون ملی شدن نفت را به تصویب آن مجلس برسانند و سپس در اردیبهشت ۱۳۳۰ توانستند برای اجرای قانون ملی شدن نفت دولت ملی را تشکیل داده و با اجرای آن قانون دست استعمار انگلیس را از منابع نفتی ایران کوتاه و مداخلات پیدا و پنهان انگلیس را در کلیه شئون این کشور قطع کنند و استقلال سیاسی ایران را تامین نمایند.
آزادی در مقابل استبداد و دیکتاتوری قرار دارد. استبداد و دیکتاتوری، لاجرم به سوی وابستگی و از دست دادن استقلال هم خواهد غلتید،. فقدان حاکمیت ملی و نبود آزادی و استقلال، مهمترین و اصلی ترین علت رشد نیافتن و عدم بالندگی میهن ما در عصر جدید بوده که پیشینه آن به دو قرن اخیر باز میگردد. این در حالیست که همه منابع و امکانات مادی و معنوی برای توسعهیافتگی این سرزمین و زندگی خوب و سعادتمندانه برای آحاد این ملت وجود داشته است. به جای آزادی و حاکمیت ملی، ملت ما طی دهههای متوالی دچار استبداد و دیکتاتوری و وابستگی بوده است. نا گفته پیداست که از دیکتاتوری و استبداد جز فساد و تباهی، بی عدالتی و عقب ماندگی، اضمحلال و افول نتیجهای حاصل نمیگردد.
دیکتاتوری و استبداد همچون کویر برهوتی است که هیچگاه لالههای آزادی و سربلندی و رفاه و سعادت و گلهای عدالت و پیشرفت در آن نمیروید. اما آزادی و حاکمیت ملی نشات گرفته از رای ملت در شرایط دموکراتیک و نظام مردم سالار، گلستان با شکوهی است که میتواند بستر رویش گلهای رفاه و سعادت مردم و مبداء توسعه متوازن و پایدار و اعتلای جامعه باشد. از همین روی پدران خردمند ما در یکصدوشانزده سال قبل، برای کسب آزادی و حاکمیت ملی با فداکاری بسیار، انقلاب مشروطیت را بر پا داشته و علیرغم تلاش مشروعه خواهان، به پیروزی رساندند. قانون اساسی و پارلمان و احزاب و مطبوعات آزاد را پدید آوردند.
اما دریغا که انقلاب مشروطیت پس از پیروزی، نشکفته توسط پادشاهان پر پر شده و صد افسوس، به کژراهه رفت. قانون اساسی و حقوق و آزادیهای اولیه ملت توسط آنان نادیده گرفته شده و در زیر پا لگدمال گردید. انتخابات فرمایشی و لیستهای حکومتی به نام نمایندگان مردم از صندوقها در آورده شد. مطبوعات به تیغ تیز سانسور و نظارت حکومت گرفتار آمدند. احزاب مستقل و مردمی امکان فعالیت و رشد را از دست دادند و پادشاهان به همان سیاق قبل از مشروطیت، حکومت کردند و نه سلطنت مشروطه و همچنان بر طبل حکومت فردی و استبداد و «من حکم میکنم» کوبیدند. تمام این موارد مستند و در صفحات تاریخ معاصر به طور روشن ثبت و ضبط شده و به هیچ وجه و به توسط هیچکس قابل تردید و انکار نیست.
همین رفتارهای نا درست و سخیف موجب گردید تا ۷۲ سال پس از انقلاب مشروطیت، ملت ایران ناگزیر شود، بار دیگر پا به عرصه انقلاب بگذارد. ۴۴ سال پیش انقلاب بهمن ۵۷ با شعار آزادی، استقلال و مطالبات عدالت خواهانه آغاز و صورت پذیرفت. در جریان انقلاب ۵۷ خواستههای اقتصادی چندانی مشاهده نمیشد. زیرا که با سرازیر شدن دلارهای نفت ملی شده، توان مالی حکومت بالا بود. امکان پرداختن به پروژههای عمرانی و تقبل هزینههای رفاهی برای مردم تا حدودی فراهم گردیده بود. هرچند که این درآمدهای هنگفت، به هیچ وجه عادلانه توزیع نمیشد و شکاف عمیقی بین طبقات مختلف مردم ایجاد کرده بود، و مناطقی از کشور نیز به این منابع مالی کمتر دسترسی داشته و در محرومیت بیشتری فرو رفته بودند.
در انقلاب ۵۷ خواستههای مردم، پیگیری همان اهداف انقلاب مشروطیت یعنی نفی استبداد و دیکتاتوری و طلب آزادی و استقلال و استقرار حاکمیت ملی بود. این بعد از روز پیروزی بود که مسیر حرکت به طور خزنده و تدریجی به توسط قدرتمداران برخاسته از انقلاب تغییر کرد و عدولی باور نکردنی از وعدهها ی داده شده خود را نشان داد و سرخوردگیها آغاز شد. ولی باید اذعان داشت که در هنگام انقلاب ۵۷ اکثریت قاطع مردم و همه سازمانهای سیاسی و جمعیتهای مدنی و صنفی، حضوری فعال داشتند.
مستندات این حضور همه جا موجود است و قابل انکار و کتمان نیست. اگر کسانی عنوان کنند که این حضور گسترده به علت توطئههای از پیش برنامه ریزی شده قدرتهای بیگانه بوده است باید پاسخ دهند که آیا بدون وجود زمینههای نارضایتی و مخالفت شدید مردم و بغض و کینه ی متراکمی که نسبت به حکومت وقت به ویژه در ۲۵ سال آخر داشتند، کدام برنامه ریزی از قبل تدارک شدهای میتوانست به آن انقلاب منتهی شود؟ هرگز چنین امری قابل تصور نیست.
البته طبیعی و قابل درک است که با وجود زمینههای عصیان عمومی، قدرتهای اثرگذار بیگانه هم برای حفظ منافع خود روی امواج انقلاب سوار شده و کوشیده باشند تا امواج را به طرف دلخواه خود هدایت نمایند. در آستانه انقلاب، زمانی که رژیم سابق همه فرصتهای خود را از دست داده بود ناچار شد به سوی جبهه ملی ایران به عنوان سازمانی که از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ به حاشیه رانده شده و متحمل مشقات و سرکوب دائم قرار گرفته بود دست دراز کرده و به آن متوسل شود. این مراجعه دیر هنگام در زمانی بود که انقلاب همچون بهمنی عظیم و مهیب از قله کوه سرازیر شده و در سر راه خود هر مقاومتی را درهم مینوردید. و هیچکس توان جلوگیری از آن و ایستادن در مقابل آن را نداشت. پدیده انقلاب هیچگاه خلق الساعه نیست. بلکه رویدادی است که در بستر زمان و با دلایل تاریخی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته و حادث میگردد.
پس از رد شدن دعوت شاه توسط دکتر کریم سنجابی، رئیس هیات اجرائیه وقت جبهه ملی ایران و همچنین قبول نشدن شرایط معقول شخصیت برجسته جبهه ملی ایران، زنده نام دکتر غلامحسین صدیقی توسط شاه، سر انجام دکتر شاپور بختیار شخصیت دیگری از جبهه ملی ایران با این که به گفته خودش احتمال موفقیت را خیلی کم میدید، خطر کرد و فرمان نخست وزیری پادشاه را پذیرفت. اما دولت او بیش از ۳۷ روز دوام نیاورد و در روز ۲۲ بهمن ۵۷ در برابر امواج سنگین انقلاب، ساقط گردید.
در زمان پذیرش نخست وزیری توسط دکتر بختیار، سایر اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و هیات اجرائیه وقت جبهه ملی ایران به ریاست دکتر کریم سنجابی با انقلاب همراه شدند، و حتی دکتر سنجابی پیشنهاد حضور در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان و پست وزارت خارجه آن دولت را پذیرفت. اما خیلی زود شاید حدود سه هفته پس از پیروزی انقلاب، با توجه به انحرافاتی که نسبت به چارچوبهای فکری جبهه ملی ایران در عملکرد قدرتمداران برخاسته از انقلاب مشاهده کرد از سمت خود استعفاء داد.
این استعفاء ابتدا پذیرفته نشد ولی سرانجام استعفای رسمی ایشان در فروردین ۵۸ اعلام گردید و جبهه ملی ایران در مقام انتقاد و ایستادگی در برابر انحرافاتی که در مسیر انقلاب پیش آمده بود قرار گرفت. این ایستادگی تا آن جا پیش رفت که در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ رهبر جمهوری اسلامی با حربه ارتداد با جبهه ملی ایران برخورد کرد. از آن پس این سازمان با اینکه مورد سنگینترین یورشها قرار گرفت، همچنان بر اصول اعتقادی خود که حول محور استقلال، آزادی، عدالت و جدائی دین از حکومت و استقرار حاکمیت ملی متمرکز است، پای میفشارد. و راه پر فروغ مصدق را دنبال میکند.
اگر کسانی بگویند که نتیجه انقلاب از ابتدا روشن بود و ملیون و آزادیخواهان و روشنفکران و احزاب و جمعیتها نباید در آن شرکت میجستند، باید بروند و شرایط آن زمان و عملکرد رژیم سابق را که خود مسبب اصلی بروز انقلاب بود و همچنین دهها مصاحبه و بیانیه را که در پاریس بیان میشد باز خوانی کنند، و مواضعی را که بعدا از آنها عدول شد ببینند. «جمهوری اسلامی عینا همین جمهوری فرانسه است، فرقی با جمهوری فرانسه ندارد» «در جمهوری اسلامی همه آزادند، بانوان آزادند، کمونیستها هم آزادند» «من به حکومت کاری ندارم، من یک طلبه ام به قم میروم و به درس و بحثم میپردازم».
جبهه ملی ایران مانند همه احزاب و جمعیتها و اقشار مختلف ملت با هدف برقراری آزادی و حاکمیت ملی پا به عرصه انقلاب گذاشت و نه آنچه که بعدا پیاده شد و ما امروز شاهد ناکامیهای آن هستیم. اما اکنون که بر بلندای برج زمان ایستاده و به گذشته ی روزهای انقلاب که در زیر پای ماست نگاه میکنیم به این باور میرسیم که جبهه ملی ایران در آن روزهای حساس نباید در کنار رژیم در حال فروپاشی و اضمحلال که تمام فرصتها را سوزنده و در آخرین روزهای حیاتش از سر ناچاری و استیصال، دست به سوی جبهه ملی ایران دراز کرده بود، میایستاد و برای بقای آن تلاش میکرد و نه به دنبال جریان مبهم و نا مشخصی که سکان دار انقلاب شده بود حرکت مینمود. بلکه در آستانه انقلاب همه ملیون باید به شکل متحد و نه به صورت متفرق و پراکنده، راه سومی را که متضمن آزادی، استقلال، استقرار حاکمیت ملی، جدائی دین از حکومت و نظام منبعث از رای و انتخاب از طرف مردم یعنی جمهوری متعارف را پیش پای ملت ایران میگشود.
جبهه ملی ایران، حرکت در همین راه سوم را از چند روز پس از انقلاب آغاز کرد. اما متاسفانه زمان حساسی از دست رفته بود و اقتدار گرایان و انحصارطلبان بر اریکه قدرت سوار شده و به تاخت و تاز گرویده بودند. اما امروز 44سال پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در زمینههای سیاست داخلی و تعامل با ملت، در عرصه سیاست خارجی و همزیستی با همسایگان و جامعه جهانی، در روشهای اقتصادی، در حفاظت از منافع ملی، در صیانت از محیط زیست و حتی در تامین معیشت مردم، به بن بست رسیده و کارنامهای تیره و نا مقبول برای خود فراهم آورده است. و در شرایطی قرار گرفته که آینده پایدار و با ثباتی برای آن نمیتوان تصور کرد.
امروز جامعه ایران به یک جامعه جنبشی و تحولخواه تبدیل گشته است. انباشت مطالبات مردم باز هم حالت تصاعدی و انفجاری به خود گرفته است. علاوه بر مطالبات سیاسی و حقوق اولیه انسانی مثل آزادی، استقلال و عدالت، اوضاع معیشتی ناگوار و مشقت بار، گرانی سرسام آور، تورم و بیکاری بی سابقه، فقر و ناامنی و تمام بیماریهای اجتماعی ناشی از آنها گریبان ملت ایران را میفشرد. برخورد با این مطالبات بر حق، با قوه قهریه و بگیر و ببند به هیچوجه میسر و کار ساز نیست و راه به جایی نمیبرد.
تغییر مسیر و تحول بنیادی نیاز امروز جامعه ایران است. جبهه ملی ایران نه اکنون، بلکه چهار سال قبل به دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی هشدار داد و پیشنهاد کرد که برای خارج کردن کشور از این حالت به شدت بحرانی سه گام معقول و منطقی بر دارد. به عنوان اولین اقدام، زندانیان سیاسی و عقیدتی و معترضان را در سراسر کشور آزاد نماید. در گام بعدی آزادیهای اساسی و اولیه ملت ایران، آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی مطبوعات و رسانهها و آزادی انتخابات را بپذیرد و محترم بشمارد. در گام سوم بستر لازم برای تشکیل یک مجلس ملی واقعی جهت سامان دادن به اوضاع ویران کشور و تعیین نظم آینده آن را فراهم کند.
جبهه ملی ایران هم چنین حرکت در راستای همین سه گام را به عنوان مطالبه اصلی ملت ایران و نقشه راه برای عبور سازنده و مسالمت آمیز از شرایط موجود توصیه نمود و مینماید. امروز نباید به علت شرایط نا هنجار و سیاهی که جمهوری اسلامی ایجاد کرده، اسیر بمباران تبلیغاتی و آلترناتیو سازیهای بیگانگان با آن همه سوابق تاریخی منفی که از این گونه آقدامات آنان داریم بگردیم. دو باره نباید به پوپولیسم راه اندازی شده توسط رسانههای معلوم الحال اعتنا کنیم و از ساختن آینده کشورمان بر اساس استقلال و حاکمیت ملی چشم بپوشیم.
تحول در کشورمان امری ضروری و اجتناب نا پذیر است و در هر صورت و به هر شکل انجام خواهد شد. این تحول باید خشونت پرهیز و با خردورزی و آینده نگری با تلاشهای مدنی و تحمیل مطالبات بر حقمان به قدرت حاکم صورت پذیرد. امروز درمان دردهای جامعه ایران استقرار حاکمیت ملی و مردم سالاری است.
نمایندگان حقیقی مردم در یک مجلس موسسان واقعی باید استقرار حاکمیت ملی را تحقق بخشند. بدیهیست که آنچه نمایندگان حقیقی مردم، در یک مجلس ملی واقعی تبیین و تصویب کنند برای همه واجب الاتباع است. اما از نظر جبهه ملی ایران، آزادی، استقلال، عدالت و جدایی دین از حکومت و نظام چرخشی برآمده از رای و انتخاب ملت برای زمان محدود یعنی نظام جمهوری برای وطنمان راه گشا و آینده ساز خواهد بود.
هرنوع حکومت فردی و موروٍثی و مادام العمری در هر شکل و در هر لباسی تکرار یک دور باطل بوده و از دید ما مردود است. زیرا که این گونه حکومتها، ما را به آزادی وحاکمیت ملی و استقلال سیاسی نخواهند رسانید.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|