جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 17 May 2024
|
علی رضوانپور، مدرس دانشگاه و تحلیل گر مسائل اوراسیا
دیپلماسی ایرانی
روسیه و ترکیه تلاش خود را در راستای ایجاد نظم منطقهای جدید که عمدتا پاسخگو به منافع ملی آنها باشد، افزایش دادهاند. در سالهای اخیر، اوراسیا به یک فضای ژئوپلیتیکی حیاتی تبدیل شده است که درآن قدرتهای جهانی منافع خود را ازطریق روایتهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی تعریف میکنند. منطقه دریای سیاه به طور فزایندهای در شبکهای از همپوشانی منافع سیاسی، نظامی، تجاری و انرژی قدرتهای بزرگ جهانی و سنتی قرار گرفته است. این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود بین چندین حوزه استراتژیک که به شکل بیضی روی نقشه نشان داده میشود، نه تنها امکان قدرت نمائی در قاره اروپا (عمدتاً بالکان و اروپای مرکزی) را دارد بلکه این قدرت نمائی را در مناطقی چون دریای مدیترانه شرقی، قفقاز جنوبی و شمال خاورمیانه نیز دارد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حوزه دریای سیاه از اهمیت استراتژیک بالائی برخوردار شد چرا که برخوردار از مسیر حمل و نقل در انتقال منابع هیدروکربنی دریای خزر، آسیای مرکزی و خاورمیانه به اتحادیه اروپا بود. با این حال، تحولات قابل توجهی در محیط ژئوپلیتیک دریای سیاه در دوره پس از سال ۲۰۰۰ رخ داده است.
در سالهای اخیر، حوزه دریای سیاه به کانون اصلی تقابل ایدئولوژیک شرق و غرب، رقابت بین روسیه ارتدوکس و تمدن غرب و منطقه دائمی برای کشمکش در دستیابی به قدرت بیشتر تبدیل شده است. این تحولات از طرق مختلف برامنیت و ثبات منطقه دریای سیاه تأثیر میگذارد. نظامیسازی کنترل نشده، جنایات سازمان یافته، تروریسم، نفوذ فزاینده اطلاعات نادرست و فقدان سیاستهای جامع داخلی و منطقهای با هدف تعمیم صلح، این منطقه را به شدت آسیبپذیر کرده است.
در حالی که این منطقه از پایان جنگ سرد تا حد زیادی در برنامهریزی دولتهای غربی نادیده گرفته شده بود، روسیه و ترکیه به شدت برای تقویت قابلیتهای سیاسی و اقتصادی خود در این منطقه تلاش کردهاند. در حقیقت، هر دو کشور تلاشهای خود را برای ایجاد نظم منطقهای جدید که بیشتر پاسخگو به منافع ملی آنها باشد، افزایش دادهاند. رژیم منطقهای جدید با یک مکمل متوازن مشخص میشود که هر دو کشور را قادر میسازد از استراتژیهای دیپلماتیک انعطاف پذیراستفاده کنند.
در شکل فعلی، مدل مکمل روسیه – ترکیه مبتنی بر شناخت متقابل حوزههای نفوذ و تمایل به دادن امتیاز برای نتایج سودمند متقابل است. هدف اصلی، ایجاد قوانین مشترک برای مدیریت بهتر روابط و همچنین مدیریت بر اولویتهای منطقهای است. این استراتژی با تلاش هر کشور برای توسعه اقتصادی ملی استوار همراه بوده است. با این حال، آنها با گسترش مستمر موقعیت نظامی و اقتصادی خود، تطبیق آن با یک پویش اطلاعاتی قاطعانه و لفاظیهای سازشناپذیر، به قدرتهایی با نفوذ تبدیل شدهاند.
یکی از عناصر برجسته استراتژی انطباق سیاستهای روسیه و ترکیه، جلوگیری از افزایش نفوذ غرب در این منطقه است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آنکارا از سوی شرکای غربی خود به عنوان وزنه تعادلی در برابر روسیه تلقی میشد و به نظر میرسید تنها قدرتی است که میتواند در برابر تحرکات روسیه در منطقه دریای سیاه ایستادگی کند. لیبرالهای تحت رهبری غرب عموماً معتقد بودند که آنکارا نمایه امنیتی منطقه را شکل داده و در نتیجه سلطه غرب را در آینده افزایش خواهند داد.
با این حال، تغییر فرآیندهای ژئوپلیتیکی پس از سال ۲۰۰۷، پویاییهای کاملاً غیرمنتظرهای را در سیاست خارجی ترکیه ایجاد کرد. بازگشت پراشتیاق روسیه در سال ۲۰۰۷ و توجه آن به تحولات منطقه، الحاق بلغارستان و رومانی به اتحادیه اروپا در حالی که مذاکرات الحاق ترکیه با اتحادیه اروپا مکرراً به بنبست ختم میشد و برنامههای جدید گسترش ناتو که در اجلاس بخارست در سال ۲۰۰۸ اعلام شد، یک تغییر استراتژیک را در آنکارا تشویق کرد.
ترکیه با روابط تاریخی خود و طولانیترین خط ساحلی در میان کشورهای ساحلی منطقه، شروع به دنبال کردن سیاستی فعال برای ایجاد منطقهگرایی آگاهانه در دریای سیاه کرده است. این کشور با راهاندازی تشکلهای مختلف، نقش رهبری را در این منطقه بر عهده گرفته است. پس از جنگ ۲۰۰۸ روسیه و گرجستان، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه پیشنهاد ایجاد پیمان ثبات و همکاری قفقاز با مشارکت روسیه و کشورهای قفقاز جنوبی را ارائه داد.
با این وجود، فقدان مفاهیم منطقهای، تسلط روسیه و ابزارهای سیاست خارجی محدود ترکیه تا کنون امکان منطقهای کردن حوزه دریای سیاه را غیرممکن کرده است و به همین دلیل بود که شرکای غربی از این قالب کنار گذاشته شدند. با این کار، آنکارا پیام روشنی را به شرکای غربی خود ارسال کرد که از محتوای پیام میتوان فهمید که این کشور ترجیح میدهد ساختار امنیت منطقهای را همراه با روسیه تعریف کند.
این روند یک بار دیگر در جریان درگیری بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه قره باغ کوهستانی در سال ۲۰۲۰ آشکار شد. آنکارا به منظور تضمین جایگاهی مناسب در جنوب قفقاز، مستقیماً با روسیه درباره ابتکار آتی صلح مذاکره کرد و نقش گروه مینسک و سازمان امنیت و همکاری اروپا را که تنها قالب گفتوگو برای برقراری امنیت در این مناقشه بود را تضعیف کرد. با وجود اختلاف منافع در سوریه و سایر اختلافات جدی بین دو طرف، ترکیه و روسیه در سالهای اخیر با احتیاط عمل کردهاند تا به منافع مشترک خود در منطقه دریای سیاه آسیب نرسانند.
از زمان کودتای نظامی در سال ۲۰۱۶، آنکارا درک خود از فرهنگ امنیت ملی را به میزان قابلتوجهی تغییر داده است. اکنون هر دو کشور این عقیده را دارند که جامعه لیبرالی و عناصر دموکراتیک تحت رهبری غرب امنیت ملی آنها را تهدید میکند. این نگرش به سیاستهای داخلی سرکوبگرانه قوی تبدیل شده است که تأثیر زیادی بر گفتمان سیاست خارجی دارد. این موضوع خود را در باز تولید مسیر سیاست تهاجمی روسیه در استراتژی سیاست خارجی ترکیه نشان داد. در سالهای اخیر، اردوغان رئیسجمهوری ترکیه برای نشان دادن اینکه ترکیه خود را قدرت سیاسی و نظامی برجسته در خاورمیانه و منطقه دریای سیاه میبیند، به شدت در این مسیر حرکت کرده است.
رفتار تهاجمی ترکیه در مناقشه آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰ و نشان دادن رشد روزافزون صنایع دفاعی این کشور بیانگر آن بود که ترکیه به جای نشان داده شدن به عنوان پل ارتباط بین شرق و غرب یا نماینده بلوک غرب، به دنبال نقشآفرینی در منطقه است.
تصمیم اخیر ترکیه برای رد درخواست سوئد و فنلاند برای عضویت در ناتو با این استدلال که هر دو کشور از “تروریستها”، یعنی گروه شبه نظامی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) و گروه وای.پی.جی (YPG) حمایت میکنند، نشانهای از شکاف ایدئولوژیک و سیاسی بین آنکارا و شرکای غربی آن است.
یکی دیگر از عناصر استراتژیک ترکیه، مسیر نامشخص آن در رابطه با جنگ اوکراین است. درحالی که آنکارا از تمامیت ارضی اوکراین حمایت میکند، همچنان در خصوص حملات روزانه روسیه علیه اوکراین سکوت کرده است.
در چند سال گذشته، غرب آشکارا این پویایی سیاسی در حال تغییر در منطقه دریای سیاه را دستکم گرفته است. بحث سیاسی در ایالات متحده و اروپا در قبال منطقه عمدتاً بر روایتهای تهاجمی روسیه متمرکز بود.
با این حال، استراتژی غرب به بازنگری رادیکال و پاسخی روشن به همگرایی ایدئولوژیک روسیه و ترکیه نیاز دارد. آنها باید روایتهای کلیدی خود در مورد وضعیت جدید ژئوپلیتیکی و تأثیر همکاری رو به رشد بین مسکو و آنکارا را تعریف کنند، به ویژه که مشارکت با ترکیه مستلزم دیدگاههای جدید و درک جدیدی از اعتماد و قابلیت اطمینان است.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|