جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 3 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.02.2008, 7:14

گزارش «الشرق الاوسط» از خانواده عماد مغنیه


حسن هاشمیان

عماد مغنیه یکی از مهمترین رهبران حزب الله لبنان که به قول یکی از نویسندگان عرب در لفافه‌ای از اسرار زندگی کرد و مرگی پر از سر و راز را رقم زد، در یک خانواده فقیر در روستای «دیرطبا» در جنوب لبنان زندگی می کرد.

روزنامه الشرق الاوسط به نقل از مادر وی می نویسد:..عماد نان‌آور خانواده بود و مسؤولیت امرار معاش آنرا به عهده داشت. خانواده وی در سال ۱۹۷۵ از روستای «نبعه» به دیر طبا مهاجرت کرده بود. خانه جدید آنها یک خانه گلی بود که اعضای آن بر خاک می‌نشستند. در آن زمان عماد در باغات مجاور کار می کرد و روزی در حدود دو دلار مزد می گرفت. او پول خود را برای ساخت مسجد روستا تقدیم می کرد در حالیکه خانواده وی به شدت به آن نیاز داشتند. و این به خاطر اعتقادات قوی دینی وی بود که از نظر مادرش مهمترین ویژگی او بود. در دوران جوانی نیز عماد مغنیه وارد دانشگاه امریکائی بیروت شد و در رشته مدیریت بازرگانی به تحصیل مشغول گشت اما تحصیل را نیمه تمام رها کرد و به گروه‌های جهادی پیوست. اسرار زندگی مغنیه زمانی جهانی شد که یک هواپیمای کویتی که از بانکوک عازم منطقه بود را ربود، به شهر مشهد در ایران برد و سپس بعد از توقف در لارنکای قبرس به سوی الجزائر پرواز کرد. مهمترین بخش اسرار آمیز این ماجرا این است که بعد از چند روز ماندن در فرودگاه الجزیره و کشتن دو مسافر کویتی، کسی نفهمید چه وقت و چگونه عماد مغنیه و گروه وی از هواپیمای کویتی خارج شدند و از چه طریقی در کشور الجزائر ناپدید شدند. و این چنین اسرار زندگی مغنیه ادامه پیدا کرد.

عماد مغنیه برخلاف دیگر افرادی که در امور «مبارزه با غرب » معروف شدند مانند ایمن الظواهری یا زرقاوی ، تمایلی به آشکار کردن خود و قرائت بیانیه یا تصویر یک عملیات نظامی نداشت. بلکه بیشتر مایل بود خود را از رسانه‌های جمعی دور نگه دارد. به همین دلیل هم زندگی او و هم مرگ وی در معجونی از رازهای ناگفته باقی ماند. تنها کتاب نوشته شده درباره وی تحت عنوان «عماد مغنیه... روباه شیعه» به بازار عرضه شده بود اما بیشتر مطالب آن قدیمی و چیز جدیدی به ذهن خواننده آن اضافه نمی کرد و به قول «محمد صادق دیاب» یکی از نویسندگان روزنامه الشرق الاوسط ، این کتاب تنها عکس دوران جوانی مغنیه را ارائه داد بود که با گذشت زمان بی ارزش شده بود و در واقع سازمان های اطلاعاتی امریکا و اسرائیل نه در پی مغنیه بلکه به دنبال این عکس بودند که با گذشت زمان و تغییر چهره وی، این عکس هرگز نمی توانست آنها را به مقصود خود برساند.

اما آیا عماد مغنیه تحت عمل جراحی صورت قرار گرفته بود تا شناخته نشود؟ این موضوع به شدت از سوی مادر و اعضای خانواده وی تکذیب می شود. یکی از دوستان مادرش به الشرق الاوسط می گوید:«.. این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد» و در حالیکه به آخرین عکس عماد مغنیه که در روزهای قبل از آغاز جنگ تابستان ۲۰۰۶ گرفته شده بود و بعد از قتل وی توسط رسانه ها پخش گردید اشاره می کند و ادامه می دهد:«.. به این خال که بر صورت وی هست توجه کنید اگر او عمل جراحی انجام داده بود حتما این خال را برمیداشت ..اما صورت او همان شکل سابقه خود را دارد البته فقط چاق شده است».

مادر مغنیه که قبل از عماد دو پسر دیگر خود را از دست داده بود زنی قوی و با اراده محکم که از نظر گزارشگر الشرق الاوسط هیچگونه آثار اندوهی در اثر فقدان فرزند خود در چهره وی دیده نمی شود. زنی است به شدت معتقد به فلسفه جهادی امام حسین است و ایمان دارد که فرزندان خود را در این راه بزرگ کرده است. اما حزن و اندوه در چهره دختر عماد مغنیه مشهود بود. فاطمه دختر ۲۴ ساله مغنیه که گزارشگر الشرق الاوسط او را زیبا در لباسی سیاه توصیف کرده است از فقدان پدر مغموم بود و از مصاحبه به این دلیل که می خواهد به دو فرزند کوچک خود سر بزند ، پرهیز کرد. او فقط به یک جمله بسنده کرد:«.. پدر من دوستم بود.. او مالامال از محبت بود.. با نوه های خود همانند فرزندانش بازی می کرد».

مادر عماد مغنیه درباره آخرین دیدار پسرش تاریخ معینی ارائه نکرد اما گفت آخرین دیدار او با وی زیاد دور نبود. او درباره در آغوش گرفتن وی سخن گفت و با اینکه می دانست فرزند او در خطر است و از سوی سازمان های اطلاعاتی کشورهای بزرگ تحت تعقیب بود اما در این باره با عماد صحبت نکرده بود و نگرانی و ترس خود را نشان نداده بود.

زنان روستا می گویند عماد مغنیه در لحظه مرگش متبسم از دنیا رفت اما مادرش در این باره چیزی نمی گفت. مراسم عزا هم توسط مردم روستا سازمان دهی شده بود. روستای دیرطبا ۵۵۰۰ نفر جمعیت دارد که همه در طبقات مختلف سنی در کار مراسم شرکت کرده بودند. این روستا همان جائی است که اسرار عماد مغنیه را همانند او مکتوم نگه داشت و سرویس‌های اطلاعاتی غرب نتوانستند حتی یک نفر را در آن پیدا کنند که برای جمع آوری اطلاعات به آنها کمک کند.

در نگاه اول به نظر می‌رسید که گنجایش روستا به مراتب کمتر از تعداد جمعیتی بود که به آنجا آمده بودند. راه ها شلوغ و مملو از جمعیت بود و گروه های انتظامات مهمانان را به سوی محل عزا هدایت می کردند. یکی از زنان انتظامات هم به مهمانان اطلاع می داد که از بوسیدن افراد صاحب عزا پرهیز کنند.

گزارشگر الشرق الاوسط می نویسد؛ در ابتدا مادر عماد تمایلی به مصاحبه با ما نداشت. او از دست روزنامه شاکی بود و آن مقالاتی که فرزند وی را تروریست معرفی کرده و در الشرق الاوسط به چاپ رسیده بود را نادرست می دانست. او در این باره گفت:« .. من الشرق الاوسط را ملامت می کنم .. شما گاهی اوقات از نوشتن حقیقت پرهیز می کنید در حالیکه رسالت مطبوعاتی شما نوشتن حقیقت است. شما روزنامه محترمی هستید و من برایتان آرزوی نوشتن حقیقت را دارم».



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024