جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 26 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 13.10.2017, 9:59

آیا مجسمه چه گوارا در زادگاهش پایین کشیده می‌شود؟


امیر پیام / بی‌بی‌سی

چه گوارا خیلی وقت است که یک برند تجاری شده. در حالی که پیر مراد او، فیدل کاسترو، پیش از مرگش وصیت کرد هیچ خیابان و بنایی به یاد او نام‌گذاری نشود، چه گوارا علاوه بر انتشار عکس‌اش بروی اسکناس و سکه، در بولیوی رسما قدیس خوانده شده و در ساحل عاج تصویرش در پشت ماشین‌ها هنوز آزادی‌خواهی می‌کند.

خارج از دنیای تجارت و در عالم ایدئولوژیک هم این روزها هر کس که کمی چپ می‌زند، به چه گواراوار زیستن یا دست کم پوستینی با تصویر او هم‌چون نان شب نیازمند است.

با این حال، این مسیح دنیای کمونیسم، این روزها در زادگاهش چندان پرطرفدار نیست. چند ماهی است که هزاران نفر در روساریو، محل تولد چه گوارا، با امضای توماری در تلاشند مجسمه برنزی او را پایین بکشند؛ چرا که به نظر آنها چه گوارا «یک قاتل بی‌رحم بوده» و لیاقت آن که اسطوره روساریو شود را ندارد.

فدریکو فرناندز، مدیرعامل موسه غیردولتی بِیسس آرژانتین است؛ یک نهاد غیردولتی که به دنبال بسط لیبرالیسم در میان جوانان روساریو است.

کمپینی که این انجمن مردمی به راه انداخته ابتدا بنا داشت با استفاده از بیلبوردهای خیابانی مردم را به گفتگو درباره «ساختگی بودن منسوب دانستن چه گوارا به تاریخ روساریو» دعوت کند اما به گفته فدریکو فرناندز، هر دو شرکت اصلی مجری بیلبوردها در روساریو با طفره رفتن از امضای قرارداد، حاضر نشدند تابلوهای چه گوارا با مهر قاتل بروی آن را در خیابان‌ها برافراشته کنند؛ این شد که کمپین تاکتیکش را عوض کرد و امضای تومار را پیش گرفت.

«تومار امضاء کردن یک روش معمول و شناخته شده برای کمپین کردن در آرژانتین نیست، با وجود این، ما از استقبال مردم متعجب شدیم. البته در ابتدا روند امضاء کردن شتاب تندی نداشت اما پس از این که رسانه‌ها و گروهی از روشنفکران به کمپین علاقه نشان دادند، سیل امضاها به سوی وبسایت ما و صفحه ویژه کمپین روانه شد و حالا که در به پنجاهمین سالگرد مرگ چه گوارا رسیده‌ایم ما تنها چند امضاء با هدف اولیه‌مان که توماری با ۱۵ هزار امضاء بود، فاصله داریم.»

گفتگو با فدریکو فرناندز را هفته گذشته ضبط کردم و امروز (پنجشنبه - دوازدهم اکتبر) که این گزارش آماده انتشار شده وبسایتی که تومار پایین کشیدن مجسمه چه گوارا را میزبانی می‌کند تعداد امضاکنندگان این کمپین را بیش از ۱۸ هزار و ۷۰۰ نفر نشان می‌دهد.

فدریکو فرناندز می‌گوید: «چه گوارا نه در تاریخ روساریو و نه در تاریخ آرژانتین یک چهره مهم نبوده. او فقط بنابر جبر روزگار، در روساریو به دنیا آمده و بعد هم وقتی یک ساله بوده خانواده متمولش از این شهر به بوینس‌آیرس نقل مکان کردند. او نه در روساریو درس خوانده و نه کاری برای روساریو و آژانتین کرده، بلکه بیشتر کارهای او، که خوفناک هم هستند، در کوبا و دیگر کشورها روی داده نه اینجا.»

آیا مجسمه چه گوارا در زادگاهش پایین کشیده می‌شود؟
از فدریکو فرناندز درباره گام بعدی انجمن‌شان پرسیدم. «نکته اینجاست که صنعت چه‌گوارا که به نظر ما کاملا تصنعی است و هیج ارتباطی به تاریخ روساریو ندارد، با همت کسانی راه‌اندازی شده که خود اکنون در راس قدرت‌اند؛ یعنی مقام‌های شهر ما. بنابراین راه دشواری در پیش داریم. این افراد دست کم تا دو سال دیگر که انتخابات شهری برگزار می‌شود، همچنان در قدرت خواهند بود و ما احتمالا تا آن هنگام باید صبر کنیم. اما مطمئنیم که عاقبت روزی این مجسمه را از چهره روساریو پاک می‌کنیم. گام بعدی ما فعلا در اوایل نوامبر و همزمان با ۱۰۰ سالگی انقلاب روسیه است. به دنبال روشن‌گری درباره فجایع کمونیسم هستیم.»

چه گوارا؛ از «چریک شهادت‌طلب تا جلاد بی‌رحم»
بسیاری چه گوارا را به علت صداقت، جسارت، و شهادت‌طلبی‌اش در راه آزادی‌خواهی می‌شناسند. در کوبا حتی از عمل‌کرد کوتاه او در مقام یک دولت‌مرد کوبایی تحت عنوان ‘بنیان‌گذار مبارزه با بی‌سوادی و بیمه‌درمانی همگانی’ یاد می‌شود. اما مخالفان او می‌گویند چه گوارا نه تنها اقتصاد کوبا را نابود کرد بلکه به نظر آنها اگر چه ارنستو ظاهرا به مرگ خود مشتاق بوده اما مستندات نشان می‌دهد او به مرگ دیگران مشتاق‌تر بوده است.

«نفرت به عنوان عنصر مبارزه. نفرت بی‌ملاحظه نسبت به دشمن می‌تواند انسان را فراتر از محدودیت‌هایش سوق دهد و او را به یک ماشین کشتار خشن و خون‌سرد تبدیل ‌‌کند.»

این کلمات را چه گوارا در آوریل سال ۱۹۶۷ برای نشریه ترایکانتیناتال فرستاده بود.

مستندات جدید درباره جزئیات اعدام‌های گسترده در زندان لا کابانا کوبا شمار کسانی که با مجوز چه گوارا در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب کوبا اعدام شدند را بین ۴۰۰ تا ۲ هزار نفر تخمین می‌زند.

چه گوارا به دستور فیدل کاسترو، مسئول این زندان شده بود و در روند دادگاه‌های تریبونالی که برای محکومان آنجا برگزار می‌شد، چه گوارا رئیس دادگاه تجدید نظر بود؛ قاضی تجدیدنظری که به گفته خاویر آرزواگا، کشیشی که مسئول آرام‌کردن اعدامیان پیش از مراسم بود، هیچ‌گاه حکم اعدامی را ابطال نکرد.

آلوارو ورگاس لوسا، نویسنده پرویی-اسپانیایی، در مقاله پژوهشی که در سال ۲۰۰۵ تحت عنوان «چه گوارا، ماشین آدم‌کشی» منتشر کرد، با چند نفر از کسانی که در قلعه لا کابانا با چه گوارا هم‌کاری کرده بودند گفتگو کرده و از مشاهدات آنها برای ترسیم نیم‌رخی از چه گوارا استفاده کرده است.

در دفاتر خاطرات و نامه‌هایی که از چه گوارا برجای مانده هم جملات متعددی در ستایش «نفرت و خشونت» به چشم می‌خورد. بنابر دفتر خاطرات او در سی‌یرا ماسترا، در ژانویه ۱۹۵۷ چه گوارا شخصا یوتیمو گوئرا را به ظن خبرچینی با دستان خود می‌کشد: «مشکل را با هفت تیر کالیبر ۳۲ حل کردم. یگ گلوله در شقیقه راستش. حالا وسایل او متعلق به من است.»

نام چند نفر دیگر که چه گوارا به دست خود آنها را کشته در خاطراتش به چشم می‌خورد.

علاوه بر آن، نقش چه گوارا در برپایی اردوگاه‌های کار اجباری برای همجنس‌گرایان، مسیحیان شاخه شاهدان یهوه و ضدانقلابی‌ها که اصطلاحا در کوبا «ناجورها» لقب گرفته بودند هم به خوبی در مستند «رفتار نامناسب» اثر نستور آلموندور، سینماگر اسپانیایی برنده جایزه اسکار، به تصویر کشیده شده است.

نایجل جونز، نویسنده و تاریخ‌دان بریتانیایی، چند سال پیش در نقد فیلم «چه» اثر استیون سودربرگ به خاطرات ارنست همینگوی، نویسنده معروف آمریکایی از دوران حضورش در کوبا اشاره می‌کند.

«همینگوی که پس از حضور در جنگ داخلی اسپانیا، به انقلاب‌های چپ روی خوش نشان می‌داد، در آن زمان مقیم کوبا شده بود و یک بار از دوستش جورج پلیمپتن، سردبیر نشریه پاریس ریوو، دعوت کرده بود برای حضور در مراسم اعدام زندانیانی که در دادگاهای تریبونال تحت نظر چه‌گوارا محکوم شده بودند به کوبا برود. این دو به اتفاق شاهد کامیون‌هایی بودند که می‌آمدند محکومان را پیاده می‌کردند و پس از تیرباران، اجساد را دوباره می‌بردند. همین هم شد که پلیمپتن بعدها از انتشار کتاب خاطرات چه گوارا تحت عنوان ‘خاطرات موتورسیکلت’ سر باز زد.»

به نوشته این محقق و زندگی‌نامه‌نویس بریتانیایی، انقلاب کوبا که به رهبری فیدل کاسترو و یاری برادرش رائول و چه گوارا در ژانویه ۱۹۵۷ پیروز شد «در سال‌های تاریک خود مسبب ۱۶ هزار اعدام، ۱۰۰ هزار زندانی عقیدتی سیاسی و زمینه‌ساز مهاجرت اجباری حدود ۲ میلیون کوبایی شده است؛ فراری بزرگ از بهشت سوشیالیستی فیدل کاسترو که در جریان آن حدود ۳۰ هزار نفر جان دادند.»

روساریو؛ گپ‌های داخل تاکسی
روساریو، یکی از بزرگ‌ترین شهرهای آرژانتین است. این شهر بندری، یکی از مدخل‌های اصلی صادرات و واردات است. شهری با پل‌های بزرگ، بناهای تاریخی فراوان و پرجمعیت‌ترین شهر ایالت سنتافه. جایی که زادگاه لیونل مسی، عجوبه فوتبال جهان هم هست و بیژن روحانی، از همان سال‌های اول انقلاب اسلامی آنجا ساکن شده است.
آقای روحانی در روساریو یک تاکسی دارد. خیلی‌ها او را آنجا «بابا» صدا می‌کنند. او برایم از گپ‌های مسافرانش درباره چه گوارا گفت.

«خب افراد نظرهای متفاوتی دارند. بعضی می‌گویند این قاتل که افراد بی‌گناه، سربازان و بسیاری را کشته، چرا باید مجسمه برنزی و طلایی در روساریو داشته باشد؛ او که نه واکسنی کشف کرده و نه بیماری را علاج کرده. موافقان هم می‌گویند چه گوارا نخستین روساریویی بوده که در تمام دنیا شهرت یافته؛ در تمام کشورهای انقلابی و نقاطی که مردم به دنبال انقلابند او را می‌شناسند.»

بعد از گذشت ۵۰ سال از اعدام چه گوارا، به نظر می‌رسد دست‌کم در زادگاه او اذهان عمومی آماده نقد مستندات پیرامون چهره‌ایست که شهرتش بیش از آن که برجسته از کارنامه انقلاب کوبا و کمونیسم باشد مدیون روحیه سرکش و مرگ حماسی یک چریک است؛ والبته مدیون یک عکس خوب و شگردهای تجاری وال استریت.






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024