پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۴ - Thursday 2 October 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 02.10.2025, 8:24

فصل دیگری از کتاب «تاریخ جهان با شش پیاله»

فلسفه نوشیدن


برگردان: علی‌محمد طباطبایی

فلسفه، جستجوی خرد است؛ و چه مکانی بهتر از سیمپوزیوم (ضیافت) برای کشف حقیقت، جایی که شراب موانع را از میان برمی‌دارد تا حقایق، چه خوشایند و چه ناخوشایند، آشکار شوند؟ اراتوستن (Eratosthenes)، فیلسوف یونانی که در قرن سوم پیش از میلاد می‌زیست، اعلام کرد: «شراب آنچه پنهان است را فاش می‌سازد.» این که سیمپوزیوم مکانی مناسب برای دستیابی به حقیقت تلقی می‌شد، با تکرار آن به عنوان یک فرم ادبی تأکید شده است، جایی که چند شخصیت در حالی که شراب می‌نوشند، درباره موضوعی خاص بحث می‌کنند. مشهورترین نمونه، «ضیافت» افلاطون است که در آن شرکت‌کنندگان، از جمله توصیف افلاطون از استادش سقراط، درباره موضوع عشق گفتگو می‌کنند. پس از یک شب کامل نوشیدن، همه به خواب رفته‌اند جز سقراط که به نظر می‌رسد تحت تأثیر شرابی که نوشیده قرار نگرفته و به کارهای روزمره خود می‌پردازد. افلاطون او را به عنوان نوشنده ایده‌آل به تصویر می‌کشد: او از شراب در جستجوی حقیقت استفاده می‌کند اما کاملاً بر خود مسلط است و هیچ اثر منفی متحمل نمی‌شود. سقراط همچنین در اثر مشابهی که توسط یکی دیگر از شاگردانش نوشته شده، ظاهر می‌شود. «ضیافت» گزنفون (Xenophon)، که حدود ۳۶۰ سال پیش از میلاد نوشته شده، روایتی تخیلی از یک مهمانی نوشیدن آتنی است که در آن گفتگوها درخشان‌تر و باهوش‌تر و شخصیت‌ها انسانی‌تر از اثر جدی‌تر افلاطون هستند. موضوع اصلی، یک بار دیگر، عشق است و گفتگو با شراب خوب تاسوسی (Thasian wine) تقویت می‌شود.

چنین ضیافت‌های فلسفی بیشتر در تخیل ادبی رخ می‌دادند تا در زندگی واقعی. اما حداقل از یک جنبه، شراب می‌توانست در زندگی روزمره برای آشکار کردن حقیقت استفاده شود: می‌توانست ماهیت واقعی کسانی که آن را می‌نوشند را فاش کند. در حالی که افلاطون با واقعیت لذت‌جویانه سیمپوزیوم‌های واقعی مخالف بود، دلیلی نمی‌دید که چرا این عمل، از نظر تئوری، نتواند به عنوان آزمونی برای شخصیت مورد استفاده قرار گیرد. او از زبان یکی از شخصیت‌های کتاب «قوانین» (Laws) خود استدلال می‌کند که نوشیدن با کسی در یک ضیافت در واقع ساده‌ترین، سریع‌ترین و قابل اعتمادترین آزمون برای شخصیت یک فرد است. او سقراط را به تصویر می‌کشد که از «معجون ترس» صحبت می‌کند که در کسانی که آن را می‌نوشند ترس ایجاد می‌کند. این نوشیدنی خیالی سپس می‌تواند برای القای بی‌باکی و شجاعت استفاده شود، زیرا نوشندگان به تدریج دوز را افزایش می‌دهند و یاد می‌گیرند بر ترس خود غلبه کنند. البته چنین معجونی وجود ندارد؛ اما افلاطون (به عنوان سقراط، در گفتگو با یک فرد کرتی) تمثیلی با شراب می‌زند که به گفته او برای القای خودکنترلی ایده‌آل است.


افلاطون، فیلسوف یونانی، که معتقد بود شراب راهی خوب برای آزمون شخصیت یک مرد است

چه چیزی بهتر از استفاده جشن‌واره شراب، در وهله اول برای آزمون و در وهله دوم برای آموزش شخصیت یک مرد، اگر در استفاده از آن دقت شود؟ چه چیزی ارزان‌تر یا بی‌ضررتر است؟ فقط در نظر بگیرید که کدام ریسک بزرگ‌تر است: آیا ترجیح می‌دهید مردی با طبیعت تند و وحشی، که منشأ هزاران عمل ناعادلانه است، را با معامله کردن با او به خطر بیندازید، یا با همراهی او در جشن دیونیسوس؟ یا اگر می‌خواستید معیاری برای مردی که مستعد عشق است اعمال کنید، آیا همسر، پسران یا دختران خود را به او می‌سپردید، با به خطر انداختن عزیزترین منافع خود فقط برای دیدن وضعیت روحش؟... من معتقدم که هیچ کرتی (Cretan) یا هر مرد دیگری تردید نخواهد کرد که چنین آزمونی منصفانه‌تر، ایمن‌تر، ارزان‌تر و سریع‌تر از هر آزمون دیگری است.

به همین ترتیب، افلاطون نوشیدن را راهی برای آزمون خود می‌دانست، با تسلیم شدن به احساسات برانگیخته شده توسط نوشیدن: خشم، عشق، غرور، نادانی، حرص و ترس. او حتی قوانینی برای اجرای صحیح یک ضیافت (سیمپوزیوم) تعیین کرد که به نحو مطلوبی باید به مردان کمک کند تا در برابر تمایلات غیرمنطقی خود مقاومت کنند و بر شیاطین درونی خود پیروز شوند. او اعلام کرد که شراب «به عنوان مرهمی به انسان داده شده و برای کاشت تواضع و فروتنی در روح، و سلامتی و قدرت در بدن.»

ضیافت همچنین برای تشبیهات سیاسی بسیار مورد مناسبی بود. از نگاه مدرن، گردهمایی‌ای که در آن همه به طور برابر از یک کاسه مشترک می‌نوشند، به نظر تجسمی از ایده دموکراسی است. سیمپوزیوم واقعاً دموکراتیک بود، البته نه به معنای مدرن کلمه. این گردهمایی به طور انحصاری برای مردان ممتاز بود؛ اما همین امر در مورد حق رأی در دموکراسی آتنی نیز صادق بود، که فقط به مردان آزاد، یا حدود یک پنجم جمعیت، اعطا می‌شد. دموکراسی یونانی به بردگان متکی بود. بدون بردگان که تمام کارهای سخت را انجام می‌دادند، مردان وقت کافی برای مشارکت در سیاست نداشتند.

افلاطون به دموکراسی بدگمان بود. از یک سو، این نظام با نظم طبیعی امور تداخل داشت. چرا باید فردی از پدرش یا شاگردی از معلمش اطاعت کند، اگر از نظر فنی برابر باشند؟ افلاطون در کتاب «جمهوری» (The Republic) استدلال می‌کند که سپردن قدرت بیش از حد به دست مردم عادی، ناگزیر به هرج‌ومرج می‌انجامد و در آن نقطه تنها از طریق استبداد می‌توان نظم را بازگرداند. در «جمهوری»، او سقراط را به تصویر می‌کشد که مدافعان دموکراسی را به عنوان ساقیان شریری محکوم می‌کند که مردم تشنه را به افراط در نوشیدن «شراب قوی آزادی» ترغیب می‌کنند. به عبارت دیگر، قدرت مانند شراب است و اگر افرادی که به آن عادت ندارند مقدار زیادی از آن مصرف کنند، می‌تواند مستی‌آور باشد. نتیجه در هر دو مورد، آشفتگی است. این یکی از بسیار اشاره‌های «جمهوری» به ضیافت (سیمپوزیوم) است که تقریباً همه آنها تحقیرآمیز هستند. (افلاطون به جای آن معتقد بود جامعه ایده‌آل باید توسط گروهی نخبه از نگهبانان تحت رهبری فیلسوف- شاهان اداره شود.)

به طور خلاصه، سیمپوزیوم بازتابی از طبیعت انسان بود و جنبه‌های خوب و بد داشت. اما افلاطون نتیجه گرفت که اگر قوانین درست رعایت شوند، خوبی‌های سیمپوزیوم می‌تواند بر بدی‌های آن غلبه کند. در واقع، هنگامی که او آکادمی خود را در حومه آتن تأسیس کرد، یعنی در مکانی که بیش از چهل سال فلسفه تدریس می کرد و بیشتر نوشته‌هایش را تولید نمود، سیمپوزیوم الگویی برای سبک تدریس او فراهم آورد. همانطور که یکی از تاریخ‌نگاران اشاره کرده، پس از هر روز سخنرانی و مناظره، او و شاگردانش با هم غذا می‌خوردند و می‌نوشیدند تا «از مصاحبت یکدیگر لذت ببرند و عمدتاً با بحث‌های علمی تجدید قوا کنند.» شراب طبق دستور افلاطون به میزان متعادلی سرو می‌شد تا اطمینان حاصل شود که شکل اصلی تجدید قوا، فکری است؛ یکی از معاصران اشاره کرده که کسانی که با افلاطون غذا می‌خوردند، روز بعد کاملاً سرحال بودند. هیچ نوازنده یا رقصنده‌ای وجود نداشت، زیرا افلاطون معتقد بود مردان تحصیلکرده باید قادر باشند با «صحبت کردن و گوش دادن به نوبت و به شیوه‌ای منظم» خود را سرگرم کنند. امروزه، همین قالب به عنوان چارچوبی برای تبادلات علمی در قالب سمینارهای دانشگاهی یا سمپوزیوم‌ها باقی مانده است، جایی که شرکت‌کنندگان به نوبت صحبت می‌کنند و بحث و جدل - در محدوده‌های تعیین شده - تشویق می‌شود.

یک سبوی پر از فرهنگ

با تقسیم‌بندی‌های اجتماعی دقیق، شهرت داشتن در پیچیدگی فرهنگی بی‌نظیر و تشویق همزمان به لذت‌جویی و پژوهش فلسفی، شراب تجسم فرهنگ یونانی بود. این ارزش‌ها همراه با شراب یونانی به نقاط دور و نزدیک صادر می‌شد. پراکندگی کوزه‌های شراب یونانی، یا آمفوراها، شواهد باستان‌شناسی از محبوبیت گسترده شراب یونانی و نفوذ عمیق آداب و ارزش‌های یونانی ارائه می‌دهد. تا قرن پنجم پیش از میلاد، شراب یونانی به نقاط دوردستی مانند جنوب فرانسه در غرب، مصر در جنوب، شبه‌جزیره کریمه (Crimean Peninsula) در شرق و منطقه دانوب در شمال صادر می‌شد. این تجارتی عظیم بود؛ تنها یک کشتی غرق‌شده در سواحل جنوبی فرانسه حاوی ۱۰,۰۰۰ آمفورای شگفت‌انگیز بود که معادل ۲۵۰,۰۰۰ لیتر یا ۳۳۳,۰۰۰ بطری شراب امروزی است. علاوه بر گسترش خود شراب، بازرگانان و مهاجران یونانی دانش کشت آن را نیز منتشر کردند و شراب‌سازی را به سیسیل، جنوب ایتالیا و جنوب فرانسه معرفی کردند، هرچند مشخص نیست که کشت انگور توسط یونانیان یا فینیقی‌ها (Phoenicians) (فرهنگی دریانورد با ریشه در منطقه‌ای از سوریه و لبنان امروزی) به اسپانیا و پرتغال راه یافته است.

در یک تپه گورستانی سلتی (Celtic) در مرکز فرانسه، متعلق به قرن ششم پیش از میلاد، جسد یک زن اشرافی جوان یافت شد که بر روی چهارچوب یک گاری قرار داشت و چرخ‌های آن جدا شده و در کنارش گذاشته شده بود. در میان اشیای باارزش یافت‌شده در گور، یک مجموعه کامل از ظروف نوشیدنی یونانی وارداتی وجود داشت، از جمله یک کوزه بزرگ (کراتر) و تزئین‌شده با ظرافت. ظروف مشابهی در گورهای دیگر سلتی نیز یافت شده‌اند. مقادیر زیادی شراب و ظروف نوشیدنی یونانی نیز به ایتالیا صادر می‌شد، جایی که اتروسک‌ها (Etruscans) با اشتیاق آداب سیمپوزیوم را پذیرفتند تا پیچیدگی فرهنگی خود را به نمایش بگذارند.

آداب یونانی مانند نوشیدن شراب توسط فرهنگ‌های دیگر شایسته تقلید تلقی می‌شد. بنابراین، کشتی‌هایی که شراب یونانی را حمل می‌کردند، در واقع تمدن یونانی را با خود می‌بردند و آن را در سراسر مدیترانه و فراتر از آن، یک کوزه (آمفورا) در هر بار، توزیع می‌کردند. شراب جایگزین آبجو شد و به عنوان متمدن‌ترین و پیچیده‌ترین نوشیدنی شناخته گردید، موقعیتی که تا به امروز حفظ کرده است، به لطف ارتباطش با دستاوردهای فکری یونان باستان.

ادامه دارد ...

بخش‌های پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط
بخش ششم؛ خاستگاه اندیشه غربی

بخش بعدی تاکستان امپراتوری

A History of the World in Six Glasses, Tom Standage





نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net