پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۴ - Thursday 2 October 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 25.09.2025, 11:20

فصل دیگری از کتاب «تاریخ جهان با شش پیاله»

خاستگاه اندیشه غربی


برگردان: علی‌محمد طباطبایی

ریشه‌های اندیشه معاصر غربی را می‌توان به عصر طلایی یونان باستان در قرن‌های ششم و پنجم قبل از میلاد بازگرداند، زمانی که متفکران یونانی پایه‌های سیاست، فلسفه، علم و حقوق غرب مدرن را بنا نهادند. رویکرد نوین آنها پیگیری تحقیق عقلانی از طریق گفتگوی جدلی و چالشی (adversarial discussion) بود: آنها تصمیم گرفتند که بهترین راه برای ارزیابی یک مجموعه ایده، آزمودن آن در برابر مجموعه‌ای دیگر از ایده‌هاست. در حوزه سیاسی، نتیجه دموکراسی بود که در آن حامیان سیاست‌های رقیب برای برتری خطابه‌ای رقابت می‌کردند؛ در فلسفه، به استدلال‌های منطقی و گفتگوهایی درباره ماهیت جهان منجر شد؛ در علم، موجب ساخت نظریه‌های رقیب برای توضیح پدیده‌های طبیعی گردید؛ و در زمینه حقوق، سیستم حقوقی مبتنی بر تقابل را به وجود آورد. (رقابت نهادینه شده دیگری که یونانی‌ها به ویژه دوست داشتند، ورزش بود.) این رویکرد پایه سبک زندگی غربی مدرن است که در آن سیاست، تجارت، علم و حقوق همگی ریشه در رقابت منظم دارند.

ایده تمایز بین جهان غرب و شرق نیز ریشه یونانی دارد. یونان باستان یک ملت متحد نبود، بلکه مجموعه‌ای پراکنده از دولت - شهر‌ها، سکونتگاه‌ها و مستعمرات بود که اتحادها و رقابت‌هایشان به طور مداوم در تغییر بود. اما از همان قرن هشتم پیش از میلاد، تمایزی بین مردمان یونانی‌زبان و خارجی‌ها قائل شدند که به آن‌ها «بارباروی» (barbaroi) می‌گفتند، زیرا زبانشان به گوش یونانی‌ها مانند صدای نامفهوم و نامعقول می‌رسید. در رأس این «بربرها»، پارسیان در شرق قرار داشتند که امپراتوری وسیعشان بین‌النهرین، سوریه، مصر و آسیای صغیر (ترکیه امروزی) را در بر می‌گرفت. در ابتدا، دولت - شهرهای پیشرو یونان، یعنی آتن و اسپارت، متحد شدند تا در برابر پارسیان مقاومت کنند، اما بعدها پارس به نوبت از اسپارت و آتن حمایت کرد تا با یکدیگر بجنگند. در نهایت، اسکندر مقدونی یونانی‌ها را متحد کرد و در قرن چهارم پیش از میلاد، پارس را شکست داد. یونانی‌ها خود را در تقابل با پارسیان تعریف می‌کردند و معتقد بودند که اساساً با مردمان آسیایی متفاوت (و حتی برتر از آن‌ها) هستند.

اشتیاق به رقابت متمدنانه و برتری فرضی یونان بر خارجی‌ها در علاقه یونانیان به شراب آشکار بود. شراب در مهمانی‌های رسمی نوشیدنی، یا «سیمپوزیوم‌ها» (symposia)، [که به آن اصطلاحاً ضیافت هم گفته می شود] مصرف می‌شد که محل بحث‌های بازیگوشانه اما رقابتی بود و در آن شرکت‌کنندگان سعی می‌کردند در هوش، شعر یا سخنوری از یکدیگر پیشی بگیرند. فضای رسمی و روشنفکرانه « ضیافت» یا سیمپوزیوم همچنین به یونانی‌ها یادآوری می‌کرد که چقدر متمدن هستند، در مقابل بربرها که یا آبجوی پست و بی‌تکلّف می‌نوشیدند یا — بدتر از آن — شراب می‌نوشیدند اما به شیوه‌ای که مورد تأیید یونانی‌ها باشد، این کار را نمی‌کردند.

به گفته توسیدید، نویسنده یونانی قرن پنجم پیش از میلاد که یکی از بزرگترین تاریخ‌نگاران جهان باستان بود، «مردمان مدیترانه زمانی از بربریت خارج شدند که یاد گرفتند زیتون و مو (vine) بکارند.» بر اساس یک افسانه، دیونیسوس (Dionysus)، خدای شراب، به یونان گریخت تا از بین‌النهرین که عاشق آبجو بود، بگریزد. یک سنت یونانی دیگر، هرچند با نگاهی تحقیرآمیزتر، می‌گوید که دیونیسوس آبجو را برای مردمان سرزمین‌هایی که نمی‌توانستند مو بکارند، آفرید. اما در یونان، دیونیسوس شراب را در اختیار همه قرار داد، نه فقط نخبگان. همان‌طور که اوریپید (Euripides)، نمایشنامه‌نویس، در «زنان باکخوسی» (The Bacchae) می‌گوید: «به غنی و فقیر به یکسان لذت شراب را بخشید، که همه دردها را از بین می‌برد.»

شراب به اندازه‌ای فراوان بود که برای عموم مقرون‌به‌صرفه باشد، زیرا آب‌وهوا و زمین جزایر و سرزمین اصلی یونان برای تاک‌داری ایده‌آل بود. کشت مو به سرعت از قرن هفتم پیش از میلاد در سراسر یونان گسترش یافت، از آرکادیا و اسپارت (Arcadia and Sparta) در شبه‌جزیره پلوپونز (Peloponnese) شروع شد و سپس به سمت آتیکا (Attica)، منطقه اطراف آتن، پیش رفت. یونانی‌ها اولین کسانی بودند که شراب را در مقیاس تجاری بزرگ تولید کردند و رویکردی روشمند و حتی علمی به تاک‌داری داشتند. نوشته‌های یونانی در این زمینه با «کارها و روزها» اثر هزیود (Hesiod)، نوشته شده در قرن هشتم پیش از میلاد، آغاز می‌شود که شامل توصیه‌هایی درباره نحوه و زمان هرس، برداشت و فشردن انگور است. شراب‌سازان یونانی بهبودهایی در دستگاه فشار انگور ایجاد کردند و روش کاشت موها در ردیف‌های منظم، روی داربست‌ها و ستون‌ها، به جای پیچیدن به دور درختان را رواج دادند. این کار امکان کاشت تعداد بیشتری مو در یک فضای مشخص را فراهم می‌کرد، بازدهی را افزایش می‌داد و برداشت را آسان‌تر می‌کرد.

به تدریج، کشت غلات جای خود را به کشت مو و زیتون داد و تولید شراب از سطح معیشتی به صنعتی تغییر کرد. به جای اینکه شراب توسط کشاورز و خانواده‌اش مصرف شود، به طور خاص به عنوان یک محصول تجاری تولید می‌شد. و جای تعجب نبود؛ یک کشاورز می‌توانست تا بیست برابر بیشتر از کشت غلات، از کشت مو در زمین خود درآمد داشته باشد. شراب به یکی از صادرات اصلی یونان تبدیل شد و از طریق دریا در ازای کالاهای دیگر مبادله می‌شد. در آتیکا، تغییر از تولید غلات به تاک‌داری چنان چشمگیر بود که برای تأمین ذخیره کافی، غلات باید وارد می‌شد. شراب ثروت بود؛ تا قرن ششم پیش از میلاد، طبقات مالک در آتن بر اساس میزان زمین‌های موکاری‌شان دسته‌بندی می‌شدند: پایین‌ترین طبقه کمتر از هفت جریب زمین داشت و سه طبقه بعدی به ترتیب حدود ده، پانزده و بیست‌وپنج جریب زمین داشتند.

تولید شراب در جزایر دورافتاده یونان، از جمله خیوس (Chios)، تاسوس (Thasos) و لسبوس (Lesbos)، در سواحل غربی ترکیه امروزی نیز راه‌اندازی شد و شراب‌های متمایز این مناطق بسیار مورد احترام قرار گرفتند. اهمیت اقتصادی شراب با ظهور تصاویر مرتبط با شراب روی سکه‌های یونانی تأکید شد: سکه‌های خیوس طرح متمایز کوزه‌های شراب خود را نشان می‌دادند و دیونیسوس، خدای شراب، در حال استراحت روی الاغ، طرح رایج روی سکه‌ها و دسته‌های کوزه های یونانی (amphora) در شهر تراکیایی منده (Mende) بود. اهمیت اقتصادی تجارت شراب همچنین به این معنا بود که تاکستان‌ها در جنگ پلوپونز بین آتن و اسپارت به اهداف اصلی تبدیل شدند و اغلب لگدمال و سوزانده می‌شدند. یک بار، در سال ۴۲۴ پیش از میلاد، نیروهای اسپارتی دقیقاً قبل از زمان برداشت به آکانتوس (Acanthus)، شهر تولیدکننده شراب در مقدونیه که متحد آتن بود، رسیدند. مردم محلی با ترس برای انگورهایشان و تحت تأثیر سخنان براسیداس (Brasidas)، رهبر اسپارتی، رأی گیری کردند و تصمیم گرفتند اتحاد خود را تغییر دهند. سپس برداشت بدون مشکل ادامه یافت.

همان‌طور که شراب به طور گسترده‌تری در دسترس قرار گرفت — آنقدر گسترده که حتی بردگان نیز آن را می‌نوشیدند — دیگر مهم نبود که آیا شراب می‌نوشید یا نه، بلکه نوع شراب مهم بود. زیرا اگرچه دسترسی به شراب در جامعه یونانی دموکراتیک‌تر از سایر فرهنگ‌ها بود، باز هم می‌توانست برای ترسیم تمایزات اجتماعی استفاده شود. طرفداران شراب یونان به زودی تمایزهای ظریفی بین انواع شراب‌های داخلی و خارجی قائل شدند. همان‌طور که سبک‌های فردی معروف شدند، مناطق مختلف تولید شراب شروع به ارسال شراب خود در کوزه های یونانی با شکل متمایز کردند، تا مشتریانی که سبک خاصی را ترجیح می‌دادند، مطمئن باشند که محصول اصل را دریافت می‌کنند. آرخستراتوس (Archestratus)، یک خوش‌خوراک یونانی که در قرن چهارم پیش از میلاد در سیسیل زندگی می‌کرد و به عنوان نویسنده «آداب خورد و خوراک» (Gastronomia)، یکی از اولین کتاب‌های آشپزی جهان، به یادگار مانده است، شراب لسبوس را ترجیح می‌داد. اشاره‌ها در نمایش‌های کمدی یونانی قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد نشان می‌دهد که شراب‌های خیوس و تاسوس نیز به‌ویژه مورد احترام بودند.

پس از [اهمیت به] محل تولید شراب، یونانیان بیشتر به سن شراب علاقه داشتند تا شرایط خاص تولید آن. آنها تفاوت چندانی بین روش تولید محصولات سال‌های مختلف قائل نبودند، احتمالاً به این دلیل که تغییرات ناشی از نحوه نگهداری و جابجایی، بسیار بیشتر از تفاوت‌های بین سال‌های مختلف بود. شراب قدیمی نشانه‌ای از جایگاه اجتماعی بود و هرچه قدیمی‌تر بود، بهتر محسوب می‌شد. ادیسه هومر، که در قرن هشتم پیش از میلاد نوشته شده، اتاق مخفی قهرمان افسانه‌ای، اودیسه (Odysseus) را اینگونه توصیف می‌کند: «جایی که طلا و برنز روی هم انباشته شده بود و لباس‌ها در صندوق‌ها و مقدار زیادی روغن خوش بو قرار داشت: و در آن کوزه‌های شراب قدیمی شیرین و خوش طعم با نوشیدنی الهی رقیق‌نشده در ردیف‌هایی کنار دیوار چیده شده بودند.»

برای یونانیان، نوشیدن شراب مترادف با تمدن و ظرافت بود: نوع شرابی که می‌نوشیدید و سن آن، نشان‌دهنده میزان فرهیختگی شما بود. شراب بر آبجو ترجیح داده می‌شد، شراب‌های مرغوب بر شراب‌های معمولی ارجحیت داشتند و شراب‌های قدیمی‌تر از شراب‌های جوان بهتر محسوب می‌شدند. اما آنچه حتی از انتخاب شراب نیز مهم‌تر بود، رفتار شما هنگام نوشیدن آن بود که حتی بیشتر از ماهیت درونی شما پرده برمی‌داشت. همانطور که آشیل (Aeschylus)، شاعر یونانی، در قرن ششم پیش از میلاد گفته است: «برنز آینه‌ی شکل ظاهری و بیرونی انسان است و شراب آینه‌ی ذهن.»

نوشیدن به سبک یونانی‌ها

آنچه رویکرد یونانی‌ها به شراب را از سایر فرهنگ‌ها متمایز می‌کرد، عادت یونانیان به مخلوط کردن شراب با آب پیش از مصرف آن بود. اوج ظرافت اجتماعی در میهمانی‌های خصوصی نوشیدن شراب به نام «سیمپوزیوم» (symposion) یا ضیافت تجلی می‌یافت. این مراسمی اشرافی و مختص مردان بود که در اتاقی ویژه به نام «آندرون» (andron) یا بخش مردانه خانه برگزار می‌شد. دیوارهای این اتاق اغلب با نقاشی‌ها یا ابزارهای مرتبط با شراب‌نوشی تزیین می‌شد، و استفاده از چنین فضایی بر جدایی میان زندگی روزمره و سیمپوزیوم تأکید داشت، جایی که قوانین متفاوتی حاکم بود. گاهی آندرون تنها اتاق خانه با کف سنگی بود که به سمت مرکز شیب داشت تا نظافت آن آسان‌تر شود. اهمیت این اتاق به حدی بود که معماری خانه‌ها اغلب حول آن طراحی می‌شد.

مردان روی مبل‌های مخصوصی می‌نشستند که بالشی زیر یک دستشان قرار می‌گرفت،  سبکی که در قرن هشتم پیش از میلاد از خاور نزدیک وارد یونان شده بود. معمولاً حدود دوازده نفر در ضیافت یا سیمپوزیوم شرکت می‌کردند و تعداد هرگز از سی نفر تجاوز نمی‌کرد. اگرچه زنان اجازه نداشتند کنار مردان بنشینند، ولی خدمتکاران، رقاصان و نوازندگان زن اغلب حاضر بودند. ابتدا غذا سرو می‌شد، با کم‌ترین نوشیدنی یا بدون آن. سپس میزها جمع می‌شد و شراب آورده می‌شد. سنت آتنی‌ها این بود که سه نذر تقدیم کنند: یکی برای خدایان، یکی برای قهرمانان درگذشته، به ویژه اجداد خودشان و یکی برای زئوس (Zeus)، پادشاه خدایان. در این مراسم ممکن بود نوازنده‌ای زن فلوت بنوازد و سپس سرودی خوانده شود. حلقه‌هایی از گل یا برگ‌های مو توزیع می‌شد و گاهی عطر نیز استفاده میگردید. آنگاه نوشیدن آغاز می‌شد.

شراب ابتدا در کوزه‌ای بزرگ به نام «کراتر» (krater) با آب مخلوط می‌شد. همیشه آب از ظرف سه‌دسته‌ای به نام «هیدریا» (hydria) به شراب اضافه می‌شد، نه برعکس. مقدار آب تعیین‌کننده سرعت مستی حاضران بود. نسبت‌های معمول مخلوط کردن آب به شراب ظاهراً ۲ به ۱، ۵ به ۲، ۳ به ۱ و ۴ به ۱ بود. مخلوط مساوی آب و شراب «شراب قوی» محسوب می‌شد. برخی شراب‌های غلیظ که پیش از حمل ونقل تا نصف یا یک‌سوم حجم اولیه جوشانده می‌شدند، باید با هشت یا حتی بیست برابر آب رقیق می‌شدند. در هوای گرم، شراب را با پایین فرستادن در چاه یا مخلوط کردن با برف خنک می‌کردند، البته برای کسانی که استطاعت چنین هزینه‌هایی را داشتند. برف در زمستان جمع‌آوری و در گودال‌های زیرزمینی با کاه پوشانده می‌شد تا از ذوب شدن آن جلوگیری شود.

نوشیدن حتی بهترین شراب‌ها بدون مخلوط کردن با آب، از نظر یونانی‌ها،  به ویژه آتنی‌ها، وحشی‌گری محسوب می‌شد. باور آنان این بود که تنها دیونیسوس (خدای شراب) می‌تواند شراب خالص را بدون خطر بنوشد. او اغلب در حال نوشیدن از نوعی کوزه ویژه به تصویر کشیده می‌شود که نشان‌دهنده عدم افزودن آب است. در مقابل، انسان‌های معمولی فقط می‌توانستند شرابی بنوشند که با آب تعدیل شده بود؛ در غیر این صورت به شدت خشن یا حتی دیوانه می‌شدند. هرودوت نقل می‌کند که این اتفاق برای پادشاه اسپارت، کلئومنِس (Cleomenes)، افتاد که عادت بربرگونه نوشیدن شراب خالص را از سکاها (Scythians)، مردمانی کوچ‌نشین در شمال دریای سیاه، آموخته بود. هر دو قوم سکاها و همسایگانشان، تراکیایی‌ها (Thracians)، از سوی فیلسوف آتنی، افلاطون، به دلیل رفتار ناآگاهانه و بی‌فرهنگ شان در خصوص نوشیدن شراب مورد انتقاد قرار گرفتند:

«سکاها و تراکیایی‌ها، هم مردان و هم زنان شان، شراب خالص می‌نوشند و آن را روی لباس‌های خود می‌ریزند، و این را رسمی خوشایند و باشکوه می‌پندارند.» مقدونی‌ها نیز به علاقه به شراب خالص شهرت داشتند. اسکندر مقدونی و پدرش، فیلیپ دوم، هر دو به میگساری مشهور بودند. اسکندر در یک نزاع مستانه دوستش، کلیتوس (Clitus)، را کشت و شواهدی وجود دارد که افراط در شراب‌نوشی در مرگ مرموز او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد نقش داشت. اما ارزیابی اعتبار چنین ادعاهایی دشوار است، چرا که در منابع باستانی، فضیلت همواره با میانه‌روی و فساد با افراط پیوند خورده است.


نوشندگان ضیافت یونانی. مردان نشسته از کاسه‌های کم‌عمق شراب رقیق‌شده می‌نوشند، در حالی که نوازنده‌ای فلوت می‌نوازد و برده ای شراب بیشتری از کراتر مشترک می‌آورد.

آب شراب را ایمن می‌کرد؛ اما شراب نیز آب را ایمن می‌ساخت. شراب علاوه بر عاری بودن از عوامل بیماری‌زا، حاوی ترکیبات ضدباکتریایی طبیعی است که در فرآیند تخمیر آزاد می‌شوند. یونانی‌ها از این موضوع آگاه نبودند، هرچند با خطرات نوشیدن آب آلوده آشنا بودند. آنان آب چشمه‌ها، چاه‌های عمیق یا آب باران جمع‌آوری‌شده در مخازن را ترجیح می‌دادند. این مشاهده که زخم‌های درمان‌شده با شراب کمتر از زخم‌های شسته‌شده با آب عفونت می‌کنند (باز هم به دلیل عدم وجود عوامل بیماری‌زا و وجود ترکیبات ضدباکتریایی) ممکن است آنان را به این نتیجه رسانده باشد که شراب قدرت پاک‌کنندگی و تصفیه دارد.

این که هرگز شرابی ننوشیم به اندازه نوشیدن آن به طور خالص به عنوان عملی بد تلقی می‌شد. بنابراین، شیوه یونانیان در مخلوط کردن شراب و آب، حد وسطی بود بین بربرهایی که در نوشیدن افراط می‌کردند و آنهایی که اصلاً شراب نمی‌نوشیدند. پلوتارک (Plutarch)، نویسنده یونانی در دوره رومی، اینگونه بیان می‌کند: «مست گستاخ و بی‌ادب است... از سوی دیگر، فردی که کاملاً پرهیز می‌کند، ناخوشایند است و بیشتر مناسب نگهداری از کودکان است تا ریاست بر یک مهمانی شراب.» یونانیان معتقد بودند هیچ یک از این دو نمی‌توانند از هدیه دیونیسوس (خدای شراب) به درستی استفاده کنند. ایده‌آل یونانیان جایی بین این دو بود. تضمین این امر بر عهده سیمپوزیارک (symposiarch) یا پادشاه ضیافت بود - که یا میزبان بود یا یکی از اعضای گروه که با رأی یا پرتاب تاس انتخاب می‌شد. میانه‌روی کلید کار بود: هدف سیمپوزیارک حفظ جمعیت حاضر در مرز بین هوشیاری و مستی بود، تا بتوانند از آزادی بیان و رهایی از نگرانی‌ها لذت ببرند، اما مانند بربرها دارای رفتاری خشونت‌آمیز نشوند.

شراب اغلب در کاسه‌ای کم‌عمق با دو دسته و پایه کوتاه به نام سیلیکس (cylix) نوشیده می‌شد. گاهی نیز در ظرفی بزرگ‌تر و عمیق‌تر به نام کانتاروس (cylix) یا شاخی مخصوص نوشیدن به نام رایتون (rhyton) سرو می‌شد. از کوزه شراب یا اوینوخوئه (oinochoe) که در برخی موارد شبیه ملاقه‌ای دسته‌بلند بود، توسط خدمتکاران تحت نظر سیمپوزیارک برای انتقال شراب از کراتر [کوزه بزرگ] به ظروف نوشیدنی استفاده می‌شد. پس از اتمام یک کراتر، دیگری آماده می‌شد.

ظروف نوشیدنی با تزیینات پیچیده، اغلب با تصاویر دیونیسوسی، آراسته می‌شدند و به تدریج پرزرق‌وبرق‌تر شدند. برای ظروف سفالی، تکنیک کلاسیک سیاه‌قلم یا «شیوه نقاشی پیکره های سیاه رنگ بر روی زمینه قرمز سفال» (black-figure) بود که در آن اشکال و اشیا با مناطق سیاه رنگ نشان داده می‌شدند و جزئیات با خطوط حکاکی‌شده قبل از پخت [سفال] مشخص می‌شد و زمینه تصویر سفید بود. این تکنیک که در قرن هفتم پیش از میلاد در کورینت (Corinth) ابداع شد، به سرعت به آتن گسترش یافت. از قرن ششم پیش از میلاد، به تدریج با تکنیک سرخ‌قلم یا «شیوه نقاشی پیکره ها به رنگ قرمز سفال بر روی زمینه سیاه» (red-figure) جایگزین شد که در آن اشکال با حفظ رنگ طبیعی قرمز خاک رس و افزودن جزئیات به رنگ سیاه نمایش داده می‌شدند. با این حال، بقای بسیاری از سفالینه‌های سیاه‌قلم و سرخ‌قلم، از جمله ظروف نوشیدنی، تا به امروز گمراه‌کننده است. ثروتمندان از ظروف نقره‌ای یا طلایی می‌نوشیدند، نه سفالی. اما این ظروف سفالی هستند که به دلیل استفاده در تدفین‌ها باقی مانده‌اند.

پایبندی به قوانین و آیین‌های نوشیدن شراب، و استفاده از تجهیزات، مبلمان و پوشش مناسب، همگی بر پیچیدگی و ظرافت نوشندگان تأکید داشتند. اما در واقع هنگام نوشیدن شراب چه می‌گذشت؟ پاسخ واحدی وجود ندارد؛ سیمپوزیوم به اندازه خود زندگی متنوع بود، آینه‌ای از جامعه یونان. گاهی سرگرمی‌های رسمی مانند نوازندگان و رقصندگان استخدام‌شده وجود داشت. در برخی سیمپوزیوم ها، مهمانان خود در بداهه‌سرایی آهنگ‌های بامزه، شعر و مکالمه‌های سریع با یکدیگر رقابت می‌کردند؛ گاهی سیمپوزیوم محفلی رسمی برای بحث درباره فلسفه یا ادبیات بود که جوانان برای اهداف آموزشی در آن شرکت می‌کردند.

اما همه سیمپوزیوم ها اینقدر جدی نبودند. بازی محبوبی به نام کوتابوس (kottabos) بسیار رایج بود. این بازی شامل پرتاب آخرین قطره‌های شراب از فنجان به سمت هدفی خاص، مانند فرد دیگر، هدفی برنزی دیسک‌شکل، یا حتی فنجانی شناور در کاسه آب، با هدف غرق کردن آن بود. شیفتگی به کوتابوس به حدی بود که برخی علاقه‌مندان حتی اتاق‌های گرد مخصوصی برای بازی می‌ساختند. سنت‌گرایان ابراز نگرانی می‌کردند که جوانان به جای پرتاب نیزه، که حداقل در شکار و جنگ کاربردی داشت بر بهبود مهارت‌های کوتابوس خود تمرکز می‌کنند.

با جایگزینی کراترها (کوزه های مخصوص شراب) یکی پس از دیگری، برخی سیمپوزیوم ها به عیاشی و برخی دیگر به خشونت کشیده می‌شدند، زمانی که نوشندگان یکدیگر را به چالش می‌کشیدند تا وفاداری خود به گروه نوشیدنی یا هتایریا (hetaireia) را نشان دهند. گاهی سیمپوزیوم با کوموس (komos) همراه می‌شد، نوعی نمایش آیینی که در آن اعضای هتایریا در شبانگاهان در خیابان‌ها به گشت‌وگذار می‌پرداختند تا قدرت و وحدت گروه خود را نشان دهند. کوموس می‌توانست خوش‌خیم باشد، اما بسته به حالت شرکت‌کنندگان، ممکن بود به خشونت یا تخریب نیز منجر شود. همانطور که قطعه‌ای از نمایشی از اوبولوس (Euboulos) بیان می‌کند: «برای مردان خردمند فقط سه کراتر آماده می‌کنم: اولی برای سلامتی که ابتدا می‌نوشند، دومی برای عشق و لذت، و سومی برای خواب. پس از اتمام سومین، مردان خردمند به خانه می‌روند. چهارمین کراتر دیگر از آن من نیست - متعلق به رفتار بد است؛ پنجمی برای فریاد؛ ششمی برای بی‌ادبی و توهین؛ هفتمی برای دعوا؛ هشتمی برای شکستن مبلمان؛ نهمی برای افسردگی؛ و دهمی برای دیوانگی و بیهوشی.»

در اصل، سیمپوزیوم به دنبال لذت بود، خواه فکری، اجتماعی یا جنسی. همچنین راهی برای تخلیه و مقابله با هیجانات سرکش در تمام اشکال بود. این آیین بهترین و بدترین عناصر فرهنگی که به آن شکل داده بود را در خود جای داده بود. مخلوط آب و شراب مصرف‌شده در سیمپوزیوم، زمینه استعاری حاصلخیزی برای فیلسوفان یونانی فراهم کرد، که آن را به ترکیب خوبی‌ها و بدی‌ها در طبیعت انسان، چه در سطح فردی و چه در جامعه، تشبیه می‌کردند. بنابراین، سیمپوزیوم با قوانینش برای جلوگیری از خارج شدن کنترل یک ترکیب خطرناک، به لنزی تبدیل شد که افلاطون و دیگر فیلسوفان از طریق آن جامعه یونان را می‌نگریستند.

ادامه دارد ...

بخش‌های پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط

بخش بعدی فلسفه نوشیدن


A History of the World in Six Glasses, Tom Standage





نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net