يكشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - Sunday 1 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 22.05.2025, 9:26

دین زرتشتی و نسبت آن با محیط‌زیست(دو)


برگردان: علی‌محمد طباطبایی

آیا آئین زرتشتی یک دین بوم‌شناختی و متناسب با محیط زیست است؟

ریچارد فولتز و مانیا سعدی‌نژاد، دانشکده ادیان، دانشگاه کنکوردیا

بخش دوم و پایانی

  مقدمه مترجم برای بخش دوم:
دین زرتشتی به نام بنیانگذار فرضی آن، شخصیتی پیامبرگونه به نام زَرَتُشترا (زوروآستر در منابع یونانی) نامگذاری شده است که جزئیات زندگی‌اش همچنان موضوع بحث است. (پیروان این دین خود را «مزداپرست» می‌نامند و به دین خود صرفاً به عنوان «دین نیک» اشاره می‌کنند.) اعتقاد بر این است که او در فاصله زمانی بین۱۸۰۰ تا ۶۰۰ سال قبل از میلاد و در محدوده‌ای از غرب ایران تا قزاقستان امروزی می‌زیسته است. یک فرضیه معقول، هرچند اثبات‌نشده، او را در حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد در شمال شرقی ایران قرار می‌دهد. زرتشت در جامعه‌ای چادرنشین و دامدار زندگی می‌کرد که ارزش‌های پدرسالارانه و نظامی در آن حاکم بود. آموزه‌های او عمدتاً به نظر می‌رسد که در جهت انتقاد از آیین‌های اصلی جامعه‌اش — مانند قربانی کردن گاو و مصرف نوشیدنی توهم‌زایی به نام هَئومَه — بوده است، که آنها را افراطی، خشن و نابه‌سامان می‌دانست.  یکی دیگر از مضامین اصلی در آموزه‌های زرتشت، مخالفت او با تصرف اموال و دام‌ها از ضعیفان توسط قدرتمندان و تخریب مراتع بود، که آن را مختل‌کننده نظم طبیعی می‌دانست.

اعتقاد بر این است که آموزه‌های زرتشت به‌صورت مستقیم‌ترین شکل در هفده سرود به نام گات‌ها بیان شده‌اند، که به او نسبت داده می‌شوند و در یک آیین قربانی به نام یسنا (مقایسه شود با یَجنَه در سانسکریت) گنجانده شده‌اند. این متون، همراه با مجموعه‌ای از نیایش‌های نسبتاً متأخرتر به نام یشت‌ها و یک دستورالعمل آیینی به نام وندیداد — که به معنای واقعی کلمه «قوانین ضد اهریمنان» است — به‌طور جمعی اوستا نامیده می‌شوند. به نظر می‌رسد که موبدان زرتشتی بعدها بسیاری از جنبه‌های دین چندخدایی باستانی ایران را که خود زرتشت با آن مخالف بود، مجدداً معرفی کردند. از میان مهم‌ترین متون مقدس زرتشتی متأخر (که در حدود قرن نهم میلادی گردآوری شده‌اند)، می‌توان به بندهش اشاره کرد که شامل اسطوره‌های آفرینش زرتشتی است، و دینکرد، یا «اعمال ایمان».

زرتشتیان باور دارند که جهان در اصل نیک است، زیرا توسط یک خدای برتر نیکوکار، اهورامزدا (به معنای واقعی کلمه «سرور خرد»)، با نظم و هماهنگی درست (اَشَه، که بعدها به عنوان «حقیقت» فهمیده شد) آفریده شده است. بنابراین، طبیعت به عنوان دلیلی بر وجود خالق الهی، اهورامزدا، عمل می‌کند. انسان‌ها قرار است طبیعت را به عنوان منبع شادی ببینند، و جهان مادی را چیزی بدانند که باید تکمیل شود، نه از آن گریخت. در واقع، به نظر می‌رسد که زرتشتی‌گری نخستین نمونه از یک جهان‌بینی است که در آن خوب و بد به عنوان امور مطلق دیده می‌شوند، فارغ از نسبیت‌های زمینه‌ای و ظرافت‌هایی که معمولاً اخلاقیات در دیگر جوامع باستانی را مشخص می‌کند.

اخلاق زرتشتی شامل انتخاب آزادانه آنچه نیک است (یا «راست»، به تعبیر زرتشتی)، و رد کردن آنچه نیک نیست («دروغ») می‌شود. کیهان‌شناسی زرتشتی وجود شر در جهان را این‌گونه توضیح می‌دهد که پس از عمل نخستین آفرینش اهورامزدا، مَینیوی خشم، اَنگره مَینیو (اهریمن)، شر را بر خوبی برگزید و از آن پس خود را وقف آسیب رساندن و ایجاد اختلال در هر زمان و هر مکان ممکن کرد. بر اساس اسطوره آفرینش زرتشتی که در بندهش آمده است، انسان نخستین، گیومرث، توسط اهریمن و همراهانش کشته شد، اگرچه «بذر» او سپس توسط خورشید پاک شد و از خاک به صورت یک گیاه ریواس رشد کرد که به نخستین مرد و زن تبدیل شد.  جهان بنابراین صحنه‌ای است که در آن نبرد کیهانی بین نیروهای خوب و نیروهای شر — یا به تعبیر زرتشتی، بین راستی و دروغ — در جریان است، و هر انسانی باید به‌صورت فردی انتخاب کند که از کدام طرف حمایت خواهد کرد. هدف اصلی آفرینش — آسمان، آب، خاک، نخستین گیاه، نخستین جانور و نخستین انسان — کمک به نبرد علیه دروغ، و یاری رساندن به اهورامزدا برای نابودی نیروهای اهریمنی بود.

بر اساس اسطوره‌شناسی زرتشتی، اهریمن با تمام قوا به جهان حمله کرد، آسمان را تاریک نمود و اهریمنان را در سراسر زمین گسیل داشت. زمین به لرزه درآمد و کوه‌ها برخاستند. اهریمن سپس گیاه نخستین، جانور نخستین (گاو) را نابود کرد، آتش مقدس را با دود آلوده ساخت و انسان نخستین را کشت. در باور زرتشتی، تمام آلودگی‌های چیزهای آفریده‌شده ناشی از نیروهای اهریمنی است. وظیفه زرتشتیان، که سربازان خط‌مقدم اهورامزدا در نبرد کیهانی جاری هستند، پاک‌سازی و حفظ پاکی آتش، آب و خاک، پرورش گیاهان «نیک» و پروراندن جانوران «نیک» است. انسان‌ها نقشی ویژه و منحصربه‌فرد دارند، چرا که همان‌طور که بندهش به ما می‌گوید، اهورامزدا گونه ما را براییاری در نبرد علیه شر به خدمت گرفته است، و به کسانی که انتخاب می‌کنند تا در این راه بکوشند، زندگی جاودانه وعده داده است.

اکنون بخش پایانی مقاله:

آتش

نخستین یسنا، یا «مراسم قربانی» اوستا به روشنی آتش را با خدای متعال، اهورامزدا مرتبط می‌سازد: «ستایش خود را به تو اعلام می‌کنم و کامل می‌سازم، ای آتش، ای فرزند اهورامزدا، همراه با همه آتش‌ها...» (یسنا۱.۱۲). در بخش موسوم به «اوستای متأخر»، آتش به عنوان پسر اهورامزدا ستایش شده است (یسنا۴.۲). آتش از دوران پیشازرتشت به عنوان ایزد شخصیت‌پردازی شده، که در ریگ ودا با نام «اَگنی» شناخته می‌شد. در زرتشتی‌گری، آتش یکی از جنگجویان سپاه اهورامزدا است. بازتاب آیین‌های کهن هندواروپایی، اهورامزدا از آتش و فلز گداخته برای آزمون راستگویی مردم استفاده می‌کند (یسنا۵۱.۹).

چندین مینوی (روح) متمایز با آتش مرتبط هستند:  «بَرزیسَوه» که در پیشگاه اهورامزدا می‌درخشد،  «وُهوفریانَ» که در بدن انسان‌ها و حیوانات وجود دارد،  «اُروَزیشتَ» که در گیاهان ساکن است،  «وَزیشتَ» که در ابرها زندگی می‌کند و  «سِپَنیشت» که میان خانواده‌ها حضور دارد. آتش «وَزیشت» (آتش ابرها - نور توندرا) با کمک «تیشتر»، ایزد باران و منبع آب، با دیو خشکسالی می‌جنگد. به عبارتی او باران‌آور است که در کشوری خشک مانند ایران بسیار اهمیت دارد. نور آتش نماد حضور اهورامزدا است، به همین دلیل آتش همواره در مراسم زرتشتی مرکزیت داشته است. برای زرتشتیان حفظ طهارت آتش از اهمیت والایی برخوردار است که از طریق آیین پیچیده‌ای به نام «بهرام» انجام می‌شود.

از نظر تاریخی، عنصر آتش چنان نقش محوری در دین ایرانیان داشته که بیگانگان اغلب زرتشتیان را «آتش‌پرست» می‌خواندند. اگرچه خود زرتشتیان این برچسب را رد می‌کنند، اما واضح است که آتش در دین ایرانی ارزش نمادین مهمی دارد که ریشه در ارتباطات پیشاتاریخی هندواروپایی با خورشید و مفهوم پاکی دارد. نور به عنوان نماد پاکی و آتش به عنوان عامل پاک کننده در نظر گرفته می شود و بر همین اساس خورشید به عنوان تجسم ناب پاکی و همچنین نهایی ترین پاک کننده شناخته می شود. آیین‌های مرگ هندوایرانی این ایده‌ها را به شیوه‌های مختلف بازتاب می‌دهند. در هندوئیسم، اجساد سوزانده می‌شوند تا «پاک» گردند. در زرتشتی‌گری، اجساد در برج‌های خاموشی (دخمه) در معرض دید قرار می‌گرفتند تا کرکس‌ها گوشت در حال فساد را بخورند و استخوان‌ها توسط نور خورشید «پاک» شوند. از دهه ۱۹۶۰، زرتشتیان ایران به شیوه مسلمانان اجساد را در کفن دفن می‌کنند، در حالی که زرتشتیان دیگر نقاط جهان بیشتر سوزاندن را انتخاب کرده‌اند، بخشی به دلیل کاهش جمعیت کرکس‌ها که نمی‌توانند نقش سنتی خود را ایفا کنند.

برخی سوزاندن را مشکل‌ساز می‌دانند، زیرا برخلاف هندوها، زرتشتیان به لحاظ تاریخی از آتش برای «پاک کردن» چیزهای «آلوده» آیینی استفاده نمی‌کردند، چرا که معتقد بودند این کار خود آتش را آلوده می‌کند. (باز هم باید تأکید کرد که اگر چه مفاهیم پاکی و ناپاکی اسا بسیاری از اعمال آیینی زردشتی را تشکیل می دهند (Choksy ۱۹۸۹) اما این ها مفاهیمی آیینی هستند و لزوماً بار زیست محیطی ندارند). متن روحانی زرتشتی معروف به «وندیداد» دستورالعمل‌های مفصلی برای پاکسازی آیینی آتش مقدس که توسط «ناپاکی‌ها» آلوده شده است، ارائه می‌دهد. جنبه الهی مرتبط با آتش «اشه وهیشته» (اردیبهشت)، اَمشاسپند راستگویی است که در آیین کهن آزمون آتش برای تشخیص راستگویی افراد بازتاب یافته است.

ایرانیان باستان بسیاری از آیین‌های خود را بر فراز کوه‌ها انجام می‌دادند، که احتمالاً نشان‌دهنده تمایل به نزدیکی به قدرت مقدس آسمان بوده است. امروزه در ایران می‌توان بقایای محراب‌های کوهستانی را تقریباً در سراسر کشور مشاهده کرد.  ساختمان‌های مذهبی زرتشتی گاهی «آتشکده» نامیده می‌شوند، بدون شک چون آتش همواره در مرکز آنها قرار دارد. صعود به این مکان ها کع گاهی به سختی قابل دسترسی هستند، اغلب نشانه هایی از آتش را به شکل لکه های سیاه چند صد ساله روی صخره ها آشکار می کند. در ایران باستان، برخی آتش‌ها مانند آنهایی که در معابد «آذر برزین مهر» در پارت، «آذرگشنسب» در ماد و «آذر فرنبغ» در پارس قرار داشتند، قرن‌ها روشن نگه داشته می‌شدند. امروزه کمتر از ۲۰۰ آتشکده زرتشتی در سراسر جهان وجود دارد، اگرچه برخی جوامع پراکنده در حال ساخت معابد جدید هستند.

آب

در غیاب نقشه‌ها، جای تعجب نیست که مهاجرت‌های دوره‌ای کوچ‌نشینان آسیای مرکزی از منطقه گذار اکولوژیکی بین کوهستان و استپ پیروی می‌کرد که تقریباً در سراسر اوراسیا تا دشت مجارستان در غرب و مغولستان در شرق امتداد داشت. در چنین محیط خشکی، مطمئن‌ترین منبع آب جایی بود که جریان‌های آب از کوهستان سرازیر می‌شدند اما پیش از آنکه در زمین‌های خشک استپی پراکنده شوند. آب برای زرتشتیان چنان ارزشمند و مقدس بود که هرگونه بی‌حرمتی به آن از گناهان بسیار بزرگ محسوب می‌شد.  بسیار بعدتر در تاریخ، مغول‌ها (که هندواروپایی نبودند اما بخش زیادی از همان مناطق پیشینیان آریایی خود را اشغال کردند) حتی شستشو در آب جاری را نوعی بی‌حرمتی می‌دانستند که مستحق مجازات اعدام بود. 

قدیمی‌ترین خدای آب ایرانی به نظر می‌رسد «آپام نپات» (به معنای «تخمه آب‌ها») باشد که به تدریج توسط الهه‌ای با احتمالاً منشأ بین‌النهرینی به نام «آناهیتا»، الهه رودخانه‌ها، جایگزین شد. (۱۰) خدای باران، «تیشتر»، در «تیشتریشت» اوستا مورد پرستش قرار گرفته است. در زمان آفرینش، تیشتر با کمک آتش (به شکل صاعقه) با خشکسالی جنگید. باران او که برای پاکسازی زمین از سموم اهریمنی فرستاده شد، دریای اولیه را ایجاد کرد که به دلیل «سموم» موجود در آن شور و تلخ است.  آیین زرتشتی از مسافری که به جوی آبی می‌رسد می‌خواهد دعای مناسب برای خدای آب مربوطه را بخواند. قانون مذهبی زرتشتی ادرار کردن در نزدیکی جوی آب یا هرگونه آلودگی دیگر طهارت آیینی آب را ممنوع می‌کند.  (۱۱)

هرودوت، جهانگرد یونانی در قرن پنجم پیش از میلاد، گزارش داد: «ایرانیان به شدت به رودخانه‌ها احترام می‌گذارند. آنها در آب ادرار نمی‌کنند، آب دهان نمی‌اندازند، دست‌های خود را در آن نمی‌شویند و به هیچ‌کس دیگر نیز اجازه این کار را نمی‌دهند» (هرودوت، تاریخ‌ها۱.۱۳۸). چهار قرن بعد، استرابو این تأیید را ارائه داد: «ایرانیان در آب حمام نمی‌کنند، جسد مرده‌ای را در آن نمی‌اندازند. به طور کلی هیچ چیز ناپاکی را در آب نمی‌ریزند» (استرابو، جغرافیا۱۵.۳.۱۵).  اگرچه در دوران پیش از تاریخ به نظر می‌رسد ایرانیان معبد نمی‌ساختند، اما تحت تأثیریونانیان، اولین ساختمان‌های مذهبی در ایران معابدی برای آناهیتا، الهه آب‌ها بودند که یونانیان او را با آفرودیت مرتبط می‌دانستند. آبان یشت می‌گوید: «او آب‌ها را پاک می‌کند» (یشت۵.۵). (۱۲)

اوستا نشان می‌دهد که آب - و به تبع آن خود آناهیتا - به عنوان منبع زندگی و باروری دیده می‌شد: «من آب اردوی سور آناهیتا را می‌ستایم، جاری گسترده و شفابخش در تأثیرش... که به همه موجودات زنده کمک می‌کند...» (یسنا۶۵.۱). آب همچنین توسط «هَوروَتات» یا وحدت و انسجام (Wholeness)، یکی از شش جنبه (امشاسپندان یا «جاودانان بخشنده») هفت‌گانه الهی (با احتساب اهورامزدا به عنوان هفتمین) نمایندگی می‌شود. آب را می‌توان قابل احترام ترین منبع طبیعی در زرتشتی‌گری دانست. در تقویم آیینی زرتشتیان، بزرگداشت آفرینش نخستین آب (primordial creation of water) ویژگی مرکزی جشن «پیتیشَهیم» (Paitishahem festival) است که برداشت محصول پاییزی را نشانه‌گذاری می‌کند.  متون دینی زرتشتی روایت می کنند که چگونه خود زرتشت نخستین مکاشفه اش را هنگامی دریافت که در قالب یک آیین بهاری مشغول آوردن آب از رودخانه بود. (یسنا ۴۳، دینکرد ۷،۳،۵۱، زادسپرم۱، ۲۱-۲۷)

برخی آیین‌های باستانی زرتشتی مرتبط با آب در ایران اسلامی امروز زنده مانده‌اند. ایرانیان باستان با سکونت در فلات جنوب دریای خزر، فناوری قنات را برای انتقال منظم آب ذوب‌شده کوهستان به دشت‌ها ابداع کردند. امروزه در برخی روستاهای مسلمان ایران آیین سالانه‌ای به نام «عروسی قنات» انجام می‌شود که در آن زنان روستا آش ویژه‌ای آماده می‌کنند و سپس توسط زنی که به شکل «عروس» آراسته شده در مجرای آب ریخته می‌شود. در آیین دیگر، پسر بچه‌ای با حمل آب از یک مجرا به دیگری «ازدواج» بین دو منبع آب را برقرار می‌کند. در همه این آیین‌ها بازیگران اصلی آتش حمل می‌کنند، عنصر طبیعی دیگری که با جهان مقدس زرتشتی‌گری مرتبط است و ردپای آن در بسیاری از جنبه‌های فرهنگ عامه مسلمانان ایران دیده می‌شود.

خاک (زمین)

به نظر می‌رسد اقوام کوچ‌نشین پیشا-هندواروپایی در استپ‌های اوراسیا، نیروهای فراطبیعی اولیه را در قالب زمین و آسمان تصور می‌کردند که اولی با قدرت زنانه و دومی با قدرت مردانه مرتبط بود. در دین زرتشتی، جنبه الهی نماینده خاک «سپندَ آرمَیتی» (سپندارمذ)، اَمِشاسْپَندِ نیایش و فداکاری است.  سپندَ آرمَیتی به عنوان نیرویی مؤنث، از نظر کارکرد و نمادگرایی شباهت‌هایی با «الهه زمین» در بسیاری از ادیان باستانی دارد. (۱۳) او محافظ کشاورزان است که با توجه به نگرش مثبت زرتشتی‌گری به کشت خاک به عنوان راهی برای قابل‌سکونت‌تر کردن جهان، در زمره «اَشَوَن» (کنندگان نیکی) محسوب می‌شوند.  از  این رو از زرتشتیان خواسته شده هم به صورت فعالانه به کشت و کار خاک بپردازند تا آن را «بهبود» بخشند، و هم از فعالیت‌هایی که آلوده‌کننده یا تخریب‌کننده خاک محسوب می‌شوند، پرهیز کنند. سنت زرتشتیان در قرار دادن اجساد برای خورده شدن توسط کرکس‌ها، ناشی از بیزاری آنان از «آلوده کردن» خاک با اجساد مردگان است که از نظر آیینی ناپاک تلقی می‌شوند.

فلزات

جنبه الهی نماینده فلزات «خشَثْرَه وَیریه» (یا شهریور)، که اَمِشاسْپَند فرمانروایی نیز هست. به نظر می‌رسد در اینجا ارتباطی با جنگ عادلانه وجود دارد که بازتاب دهنده دسترسی هندواروپاییان نخستین به معادن آهن بوده که برتری فناوری نظامی مانند شمشیرها، ارابه‌ها و غیره را برای آنها به ارمغان آورده بود. (۱۴) فلزات گداخته، مانند آتش، در دوران باستان نیز به عنوان وسیله‌ای برای آزمون راستگویی افراد (اَشَه) استفاده می‌شد. در معنایی کلی‌تر، جنبه مادی خشَثْرَه وَیریه بیانگر وفور منابع معدنی مفید موجود در طبیعت است.

گیاهان

در اوستا به طور خاص از گیاهان به عنوان جنبه‌های مقدس آفرینش که باید پرستش شوند، نام برده شده است. در یسنا۱، گوینده اعلام می‌کند که به آتش، آب و «همه گیاهانی که مَزدا آفرید» (یسنا۱.۱۲) ارادت دارد.

در تطابق با بافت اجتماعی-اقتصادی بنیانگذار این دین، متون زرتشتی تأکید ویژه‌ای بر حفظ مراتع دارند. ایزد مرتبط با این وظیفه بیشتر میترا (مهر) است، همان‌طور که در این بخش از اوستا آمده: «با صدای بلند او را می‌پرستم، میترای دارنده چراگاه‌های گسترده، که سکونتگاه‌های صلح‌آمیز و نیک را در سرزمین‌های ایرانی ارزانی می‌دارد» (یشت۱۰.۴).

جنبه الهی نماینده گیاهان «اَمِرِتات» (امرداد)، اَمِشاسْپَند جاودانگی است. جالب توجه است که در اسطوره‌شناسی زرتشتی، نخستین عمل تخریب‌گرانه اهریمن باعث پژمردگی گیاه نخستین شد. خوشبختانه، اَمِرِتات به همراه تیشتر (ایزد باران)، جوهر آن را احیا کردند که سپس بر سراسر زمین بارید.  نیروی الهی دیگر، «اشه وهیشته» (اردیبهشت)، اَمِشاسْپَند راستگویی نیز با حفاظت از رشد گیاهان، به ویژه گندم (غله‌ای که احتمالاً نخستین بار در آسیای مرکزی، سرزمین اجدادی ایرانیان اهلی شده) مرتبط است.

یکی از کهن‌ترین آیین‌های زرتشتی، تهیه نوشیدنی مقدس «هوم» (سانسکریت: سُما) با مراسم «برسم» آغاز می‌شود که در آن دسته‌ای از شاخه‌ها (امروزه با میله‌های فلزی نمادین می‌شود) مانند یک رومیزی چیده می‌شود. (این یادآور پاشیدن علف در قربانی ودایی است که نشان‌دهنده ریشه مشترک هندوآریایی می باشد.) سپس آب مقدس بر «شاخه‌ها» پاشیده می‌شود تا به نماد باروری ماده گیاهی زمین کمک کند.  ترکیب مشابهی از قدرت آب و گیاه را می‌توان در آیین «اَیویَئونگهَن» (مراسم بستن) و آیین «اُروَرَم» (مراسم گیاه) دید که در آن شاخه انار در آب مقدس شسته می‌شود. خود هوم/سوم در اصل از گیاهی (احتمالاً نوعی افدرای (ephedra) آسیای مرکزی که بعدها برای روحانیون ایران و هند در دسترس نبود) با خاصیت توهم‌زایی استخراج می‌شد. (۱۵)

آیین کهن دیگر، مراسم تطهیر «بارِشنوم» شامل استفاده از سی نوع گل است که هر گونه با ایزد خاصی مرتبط است (بندهش ۱۶). در ایران، این آیین که معمولاً برای تطهیر روحانیون انجام می‌شود، گاهی بر درختان انار نیز اجرا می‌شود. این درختان با بستن نخ‌های رنگی به تنه و خواندن دعاها «از نظر آیینی پاک» می‌شوند.  این آیین یادآور مراسم «تقدیس درختان» است که توسط برخی راهبان بودایی معاصر در تایلند انجام می‌شود، اگرچه مشخص نیست که آیا میراث مشترک هندوآریایی این دو دین می‌تواند توضیحی برای این شباهت باشد یا خیر.

حیوانات

در راستای نگرشی اساساً مثبت به جهان آفرینش، دیدگاه زرتشتیان نسبت به حیوانات غیرانسانی عمدتاً مبتنی بر احترام است. روایت‌های سنتی از زندگی زرتشت که در متن قرن نهمی موسوم به «دینکرد» آمده، شامل چندین گزارش از محافظت حیوانات از پیامبر در دوران کودکی‌اش است. دریک مورد، گاوی توصیف شده که بر فراز او ایستاد تا مانع لگدمال شدنش توسط گله شود. در موردی دیگر، اسب نری در هنگام فرار گله همین کار را انجام می‌دهد. در نقطه‌ای دیگر، گرگی به جای حمله به زرتشت جوان، او را همراه با توله‌های خود می‌پذیرد (دینکرد۷.۳.۸ به بعد).

حیوانات دارای روح تلقی می‌شوند و زرتشتیان برای گونه‌هایی که «بی‌آزار» هستند دعا می‌کنند (یسنا۳۹.۲). از سوی دیگر، زرتشتی‌گری بین گونه‌های حیوانی «خوب» و «بد» تمایز قائل می‌شود. بی‌تردید «بهترین» حیوان گاو است که زرتشت در آیۀ معروف یسنا۲۹ در اوستا (که گاهی «ناله گاو» نامیده می‌شود) به جای او سخن می‌گوید. (۱۶) در گذاره‌ای دیگر، گاو در صدر جنبه‌های آفرینش قرار دارد که گوینده به خاطر آنها از اهورامزدا سپاسگزار است: «...که گاو و نظم را آفرید، که آب و گیاهان نیک را آفرید، که نور، زمین و همۀ چیزهای نیک را آفرید» (یسنا۳۷.۱).

اهمیت ویژه‌ای نیز به سگ‌ها داده شده، به‌ویژه در متون متأخر مانند وندیداد. بخش‌های سیزدهم و چهاردهم این اثر، سگ را ستایش کرده و کشتن آن را جرم می‌داند. سگ‌ها که اعتقاد بر این است دارای قدرت بینایی ویژه‌ای هستند، در مراسم تدفین زرتشتیان به عنوان شاهد حاضر می‌شوند. همچنین گفته می‌شود پس از مرگ، سگ‌ها افراد نیکوکار را به زندگی پس از مرگ راهنمایی می‌کنند. (۱۷) (مسلمانان ایرانی که سگ‌ها را از نظر آیینی ناپاک می‌دانستند، اغلب با آزار سگ‌ها در خیابان، همسایگان زرتشتی خود را تحقیر می‌کردند.)


در «ارداویرافنامه»، متنی از دورۀ ساسانی که الگوی نهایی «کمدی الهی» دانته بود، در میان کسانی که در دوزخ سخت‌ترین شکنجه‌ها را متحمل می‌شوند، کسانی هستند که به حیوانات خانگی خود بدرفتاری کرده‌اند، در حالی که بهشت پر از کسانی است که با آنان مهربان بوده‌اند.

همانند گیاهان، حیوانات «خوب» از جمله عناصر آفرینش هستند که اوستا آنان را شایستۀ پرستش می‌داند: «و ما همۀ موجودات مقدسی را که مَزدا آفرید می‌پرستیم...» (یسنا۷۱.۶) (۱۸). جنبۀ الهی نمایندۀ حیوانات «وَهومَنَه» یا «وَهْمَن»، اَمِشاسْپَند «منش نیک» است. نکتۀ قابل توجه این است که در کیهان‌شناسی زرتشتی، جهان همچنین پر از حیوانات «بد» است که توسط اهورامزدا آفریده نشده‌اند.

یکی از جنبه‌های باور و عمل سنتی زرتشتی که ممکن است مورد اعتراض بوم‌شناسان معاصر قرار گیرد، الزام سنتی به کشتن حیوانات «ناپاک» (خرفسترها) در هر فرصت ممکن است، از جمله گونه‌هایی مانند مارها، مارمولک‌ها، قورباغه‌ها، عقرب‌ها و بسیاری از حشرات (وندیداد۱۹.۱-۳. مقایسه کنید با هرودوت، تاریخ‌ها۱.۳۰). این سنت می‌آموزد که چنین موجوداتی کار اهورامزدا نیستند، بلکه آفریدۀ اهریمن هستند و تنها برای ایجاد آسیب در جهان وجود دارند (بندهش ۳.۱۵. زادسپرم ۲.۹) (۱۹). همین امر در مورد برخی گیاهان نیز گفته شده است (بندهش ۳.۱۶، ۳.۲۴، ۲۷.۱. زادسپرم ۲.۱۱). بنابراین، نابودی آنان عملی مقدس است، زیرا بدین ترتیب ابزارهایی که در اختیار نیروهای اهریمنی قرار دارد کاهش می‌یابد. (۲۰) بدیهی است که چنین اقداماتی با درک ارائه‌شده توسط بوم‌شناسی معاصر در تضاد است که در آن گونه‌ها نقش‌های حیاتی در اکوسیستم‌ها ایفا می‌کنند و از نظر زیست‌شناختی، هیچ گونه‌ای را نمی‌توان به طور کلی نامطلوب، چه رسد به «اهریمنی»، دانست. (۲۱)


نتیجه پایانی

آئین زرتشت‌ اغلب، به‌ویژه توسط پیروانش، به‌عنوان نخستین دین یکتاپرستانه جهان معرفی می‌شود. این ادعا با دو عامل بغرتج‌تر می‌شود: (الف) زمان دقیق وجود زرتشت (اگر اصلاً وجود داشته باشد) مشخص نیست، و (ب) بسیاری ترجیح می‌دهند زرتشتی‌گری را دوگانه‌انگارانه ببینند تا یکتاپرستانه. در مورد نگرش زرتشتی‌گری به طبیعت، برخی از کسانی که زرتشت را بنیان‌گذاریکتاپرستی می‌دانند، ارتقای اهورامزدا به مقام خدای متعال را به بهای از دست رفتن پرستش طبیعت در میان آریایی‌های نخستین می‌بینند. در این صورت، احترام به طبیعت که در این سنت آشکار است می‌تواند به‌عنوان نفوذ مجدد عناصر کافرانه پیشین به یکتاپرستی «تصفیه‌شده» زرتشت تفسیر شود.

زبان محیط‌زیست‌گرایانه در آثار پژوهشگران-پیروان زرتشتی که پیشتر ذکر شدند، باید در چارچوب گفتمان معاصر درباره ارزش‌های دینی و اخلاق زیست‌محیطی قرار گیرد. بعید است که زرتشتیان نخستین (یا پیروان هر دین دیگری) باورها و اعمال خود را به شیوه‌ای که امروز بسیاری انجام می‌دهند با ملاحظات بوم‌شناختی مرتبط بدانند. درحالی‌که این نویسندگان معاصر همگی تأکید می‌کنند که در متون مقدس زرتشتی بر حفظ پاکی آیینی به‌عنوان بخشی از نبرد برای پیروزی خوبی بر بدی (یا نظم بر آشوب) تأکید شده است، اشاره‌های خودشان به عناصر «طبیعت‌دوستانه» زرتشتی‌گری در چارچوب خاص وارد کردن سنت خود به بحث معاصر درباره دین و ارزش‌های زیست‌محیطی شکل گرفته است تا تصویری مطلوب از آیین خود ارائه دهند. هیچ‌یک از این نویسندگان به جنبه‌های بوم‌شناختی مشکل‌ساز زرتشتی‌گری توجهی نکرده‌اند. در این مورد حداقل دو مسئله عمده قابل ذکر است: فراخوان زرتشتی‌گری برای ریشه‌کن کردن گونه‌های «اهریمنی»، و بیزاری شدید آن از مرگ و فساد. اولی به این دلیل که بوم‌شناسی به ما می‌گوید همه گونه‌های جانوری و گیاهی کارکردی حیاتی دارند، و دومی چون مرگ و فساد فرآیندهای طبیعی ضروری و اجتناب‌ناپذیر هستند.

همان‌طور که اشاره شد، سنت زرتشتی به شدت نگران جلوگیری از آلودگی آیینی آفرینش «نیک» اهورامزدا است. اما همانند برخی ادیان دیگر (به‌ویژه هندوئیسم،یهودیت و شیعه)، مهم است که بین آلودگی آیینی به معنای سنتی دینی و آلودگی بوم‌شناختی به تعریف علم معاصر تمایز قائل شویم، زیرا این دو به ندرت بر هم منطبق هستند. در زرتشتی‌گری آلودگی عمدتاً با مرگ و فساد مرتبط است که کار نیروهای اهریمنی دانسته می‌شوند. بنابراین حفظ پاکی آیینی صرفاً جنبه‌ای از نبرد بین خوبی و بدی است. در نهایت این تلاشی اخلاقی است نه زیستی.

ازاین‌رو، برای بوم‌شناسان معاصری که نگران حفظ تمامیت اکوسیستم‌ها هستند، احترام به طبیعت که بی‌تردید در سنت زرتشتی یافت می‌شود، باز هم گزینشی و غیرقابل‌قبول به نظر می‌رسد. خوانش غیرانتقادی اظهارات دهالا، اوشیداری، مهر و چاکسی درباره دغدغه‌های به اصطلاح طبیعت‌دوستانه زرتشتی‌گری ممکن است این تصور را ایجاد کند که زرتشتی‌گری واقعاً طبیعت‌دوست‌تر از سایر ادیان است، اما این نتیجه‌گیری عجولانه‌ای خواهد بود. برخلاف سنت زرتشتی، طبیعت بین گونه‌های «خوب» و «بد» تمایزی قائل نمی‌شود و همه موجودات زنده به پسماند، مرگ و فساد دیگر موجودات وابسته هستند. جهان‌بینی دوگانه‌انگارانه زرتشتی که نبرد مداوم بین نیروهای خوبی و بدی را فرض می‌گیرد، بسیار متفاوت از جهان‌بینی غیراخلاقی بوم‌شناسی معاصر است و اولویت‌های متمایزی دارد. (۲۲)

حفاظت از طبیعت در زرتشتی‌گری، اگر وجود داشته باشد، غایتی به خودی خود نیست، بلکه تنها عنصری در چشم انداز نبرد کیهانی آن است. از این منظر به نظر می‌رسد آنچه زرتشتی‌گری به حفظ آن می‌پردازد طبیعتی آرمانی و «تصفیه‌شده» است که از همه جنبه‌های ناخوشایند برای انسان عاری شده است، که البته این دیگر اصلاً طبیعت نیست. (۲۳) در این رابطه می‌توان به سهم ایرانیان باستان در توسعه باغ‌ها اشاره کرد که در تصور دینی بسیاری از همسایگان به تصویر بهشت تبدیل شد. (واژه فارسی باستان «پردیس» در اصل به معنای «باغ محصور» بود.) باغ‌ها، در حالی که به نظر بازنمایی طبیعت هستند، در واقع بیانگر تلاش انسان برای دستکاری و کنترل هستند. نویسنده روحانی شکند گمانیک ویچار (Shkand Gumanik Vičar)، در یک مدافعه استدلالی و دفاعی خود از قرن نهم، به این موضوع اذعان دارد وقتی می‌نویسد: «اهورمزد مانند مالک یا باغبانی است که در باغش حیوانات و پرندگان موذی و مخرب قصد آسیب به میوه‌ها و درختانش را دارند. و باغبان دانا، برای رهایی از دردسر و دور نگه داشتن آن حیوانات موذی از باغ، راه‌هایی برای به دام انداختن آنها ابداع می‌کند» (شکند گمانیک ویچار۵.۶۳).

ممکن است مشاهده شود که سنت زرتشتی در مقایسه با برخی سنت‌های دیگر (مثلاً مسیحیت)، از نظر توجه صریح به طبیعت در منابع متنی، وضعیت بهتری دارد. توجهی که در بیشتر موارد بر احترام، تقدس و تکلیف مقدس برای محافظت و حفظ عناصر تشکیل‌دهنده جهان طبیعی تأکید می‌ورزد. با این حال،تصویر کردن و به آینده معطوف کردن نوعی آگاهی بوم‌شناختی که امروز در جهان در حال ظهور است آن هم به جوامع گذشته نابهنگام و خارج از زمان واقعی است. بحران زیست‌محیطی جهانی که اکنون با آن روبرو هستیم در تاریخ بشر بی‌سابقه است و نمی‌توانیم احترام مردمان باستان به طبیعت را به‌عنوان نگرانی آنان درباره یکپارچگی زیستگاه‌ها یا کاهش گونه‌ها به شیوه بوم‌شناسان امروزی تفسیر کنیم. علاوه بر این، همان‌طور که در برخی زمینه‌های هندو نیز نشان داده شده است، شکاف ادراکی بین فهم آلودگی آیینی از یک طرف و آلودگی بوم‌شناختی از طرف دیگر بیشتر مانعی است تا کمکی برای حفاظت از محیط زیست (الی۱۹۹۸). برای مثال، بوم‌شناسان معتقدند گیاهان و اجساد جانوری (از جمله انسان) در حال تجزیه، خاک را «آلوده» نمی‌کنند، بلکه برعکس، آن را غنی می‌سازند.

در حالی که ادعای مهر (Mehr) که برای بسیاری از مردم «فرمان‌های دینی معنادارتر از توصیه‌های علمی و دولتی هستند» حتی در عصر پسامدرن نیز ممکن است درست باشد، اگر آیین‌های دینی بخواهند مرتبط باقی بمانند، ممکن است نیاز به بازتفسیر آموزه‌های خود بر اساس دانشی داشته باشند که علم معاصر ارائه می‌دهد. به نظر می‌رسد امروزه به‌ویژه در جامعه پراکنده زرتشتیان، بازتفسیرهای قابل‌توجهی در مورد مسائلی مانند ازدواج بین‌ادیانی، «بازگشت» مسلمانان ایرانی به زرتشتی‌گری و سایر موضوعات در جریان است. چنین تلاش‌هایی، همان‌طور که قابل پیش‌بینی است، با مقاومت شدید در محافل سنتی زرتشتی مواجه شده‌اند. (۲۴) به هر حال، تا جایی که به اخلاق بوم‌شناختی مربوط می‌شود، این واقعیت که ارزش‌های سنتی طبیعت در زرتشتی‌گری نمی‌توانند دانش کنونی ما از کارکرد اکوسیستم‌ها را در خود جای دهند، نشان می‌دهد کسانی که امیدوارند زرتشتی‌گری را به‌عنوان یک «دین بوم‌شناختی» ببینند، وظایف (باز)تفسیری (reinterpretive) مهمی پیش روی خود دارند.

* تمامی تصاویر این بخش و بخش قبلی توسط هوش مصنوعی برای همین مقاله ساخته شده است.

بخش نخست مقاله: دین زرتشتی و نسبت آن با محیط‌زیست

Is Zoroastrianism an Ecological Religion?
Richard Foltz and Manya Saadi-nejad
Department of Religion, Concordia University,
1455 de Maisonneuve W.,
Montréal (Qc) H3G 1M8, Canada
.(JavaScript must be enabled to view this email address); .(JavaScript must be enabled to view this email address)

————————————
زیرنویس‌ها:

۱۰. «آناهیتا» به‌معنای «بی‌نقص، نیرومند» است. او تا اندازه‌ای به سارَسْوَتیِ ودایی شباهت دارد.
۱۱. دعایی که در نیایش به او خوانده می‌شود «اَردوی‌سورا بانو» یا «آبزوار» نام دارد که از «آبان‌یشت» در اوستا گرفته شده است.
۱۲. در واقع، پاک‌سازی یکی از کارکردهای اصلی او بود. همچنین باور بر این بود که او مایعات حیاتی مانند شیر، خون رحم، و منی را نیز پاک می‌کند. در «آبان‌یشت» توصیف‌های دقیقی از زیبایی خیره‌کننده‌، پوشاک و زیورهای او آمده است. او سوار بر ارّابه‌ای توصیف شده است که چهار اسبِ باد، باران، ابر و شبنم آن را می‌کشند (یشت ۵، بندهای ۱۰۱–۱۰۲).
۱۳. او را می‌توان با «آرمَتی» (Armati)، ایزدبانوی زمین در وداهای سانسکریت، همانند دانست.
۱۴. واژه‌ی اوستایی خشَثره (khshathra) با واژه‌ی سانسکریت کشاتریه (kshatriya) هم‌ریشه است؛ کشاتریه نام طبقه‌ی جنگاوران است.
۱۵. آثار و تأثیرات این ماده به‌روشنی در سرودی بازمانده از وداها درباره‌ی «سوما» به تصویر کشیده شده است؛ بنگرید به ریگ‌ودا (ترجمه‌ی دانینگر اُفلَهِرتی، ۱۹۸۱، سرود شماره‌ی ۱۰.۱۱۹، صفحات ۱۳۱–۱۳۲).
۱۶. این صدا، صدای گئوش اورون (Gəuš urvan؛ به‌معنای «روح گاو») است؛ ایزدبانویی زنانه که با ماه مرتبط است (مقایسه کنید با ضرب‌المثل انگلیسی «گاو از روی ماه پرید») و منیوی (mainyu؛ جوهر یا روح) حیوانات مفید چهارپا به شمار می‌رود.
۱۷. منظور، عبور از پل چینوَت (Chinvat) است که این جهان را به جهان دیگر پیوند می‌دهد (وندیداد، بند ۱۹.۳۰).
۱۸. از آنجا که حیوانات اهلی «نیک» شمرده می‌شوند – و مرگ، ناپاک – این پرسش پیش می‌آید که زرتشتیان چگونه کشتن و خوردن این حیوانات را توجیه می‌کرده‌اند. به نظر می‌رسد که یکی از نقش‌های قربانی مذهبی همین بوده باشد. در برخی متون موبدان نوشته‌هایی هست که به دلیل همین آلودگی، خوردن گوشت حیوانات اهلی را منع می‌کند (گرچه شاید شامل حیوانات وحشی شکارشده نشود). بنگرید به: زینر، ۱۹۷۶: ص ۱۱۱.
۱۹. فرهند مهر، از منظر نواندیشانه، این باور را رد کرده و آن را «غیرگاثایی» می‌خواند و منشأ آن را به دخالت‌های موبدان در دوره‌های پسین نسبت می‌دهد (مهر، ۲۰۰۳: ص ۱۰۳).
۲۰. بنا به گزارش هرودوت: «مغان همه چیز را با دستان خود می‌کشند جز انسان و سگ، و در این کار با هم رقابت دارند؛ از مورچه و مار گرفته تا دیگر خزندگان و جانوران پرنده را می‌کشند» (تواریخ، ۱.۱۴۰).
۲۱. گسترش گونه‌های غیربومی، البته، می‌تواند اکوسیستم‌ها را مختل کند و بسیاری از بوم‌شناسان آن را نامطلوب می‌دانند، به‌ویژه وقتی بر زیست‌بوم‌هایی که در آن تکامل نیافته‌اند، تأثیر منفی بگذارند.
۲۲. و البته، توضیحات متفاوتی نیز برای پدیده‌های قابل مشاهده ارائه شده است؛ برای مثال، تجزیه‌ی بدن‌ها به‌عنوان نتیجه‌ی کنش اهریمن بر آن‌ها تفسیر می‌شود.
۲۳. تمایل پوزش‌خواهان زرتشتیِ معاصر به نادیده‌گرفتن توصیف سنت زرتشتی از بسیاری پدیده‌های طبیعی به‌عنوان «پلید» یا «شر» به‌ویژه در بحث «طبیعت و محیط زیست» در آثار فرهند مهر نمایان است، جایی که او به‌نادرستی می‌گوید در زرتشتی‌گری «هرگونه عمل آسیب‌زننده به طبیعت ممنوع است» (۲۰۰۳: ص ۷۷–۷۹).
۲۴. بیشتر زرتشتیان احتمالاً بقای دین خود را مسأله‌ای فوری‌تر از حفظ محیط زیست می‌دانند. جمعیت زرتشتیان به‌طور پیوسته در حال کاهش است؛ عواملی چون نرخ پایین زاد و ولد و مقاومت سنتی در برابر پذیرش نوکیشان مانع افزایش جمعیت شده‌اند. برخی بر این باورند که اگر اقدامات مؤثرتری برای پذیرش نوکیشان صورت نگیرد، ممکن است این دین کهن به‌زودی کاملاً از میان برود (گودستین، ۲۰۰۶).






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net