يكشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ -
Sunday 1 June 2025
|
ايران امروز |
آیا آئین زرتشتی یک دین بومشناختی و متناسب با محیط زیست است؟
ریچارد فولتز و مانیا سعدینژاد، دانشکده ادیان، دانشگاه کنکوردیا
بخش اول
مقدمه مترجم:
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است (سعدی)
اکنون میدانیم که چنین شعری هرگز در دورهای که دین زرتشت در ایران حکومت میکرد امکان سرودن نداشته است زیرا مورچهها در این دین نه جزو مخلوقات اهورامزدا که اهریمن آنها را برای اذیت و آزاد مردم بوجود آورده بوده است. برای همین هم بود که در روزهای معینی در سال زرتشتیان باستان موظف به بیرون رفته از خانه و کشتن مورچهها بودند. من این بحث را در ترجمه مقالههای بعدی از دین زرتشت و جایگاه موجودات زنده در آن نشان خواهم داد اما در این اولین ترجمه بیش از این جلو نخواهم رفت. همه عرض من این است که متأسفانه روشنفکران ما در انتقاد از ادیان به اسلام بسنده کرده و دینهای دیگر را شاید به بهانه تبعیض مثبت نادیده گرفتهاند. همانگونه که اشاره رفت این بخش از سخن خود را به ترجمه بعدی از مسائل مربوط به دین اقلیتهای ایرانی موکول میکنم و اکنون به اشاره ی کوتاهی به همین مقاله فعلی باز میگردم.
در سالهای اخیر، تلاشهایی در میان برخی از پژوهشگران زرتشتی برای بازخوانی زیستمحیطی آموزههای این دین کهن صورت گرفته است. در این خوانش جدید، زرتشت به عنوان پیامآور نخستین دین «سبز» جهان معرفی میشود؛ دینی که گویا از هزاران سال پیش، حفظ طبیعت و پرهیز از آلودگی را در قلب آیینها و فرامین خود جای داده بود. اما این رویکرد، با وجود نیتهای مثبت، نیازمند بررسی انتقادی است. آنچه در متن پیشرو آمده، تحلیلی است مستند و تاریخی از رابطهی زرتشتیگری با طبیعت که نشان میدهد احترام به عناصر طبیعی در این دین، بیش از آنکه ریشه در ملاحظات بومشناختی مدرن داشته باشد، برخاسته از مفاهیم آیینیِ پاکی و ناپاکی است. افزون بر این، نظام دوگانهباوری زرتشتی—که هستی را میدان نبرد میان نیروهای خیر و شر میبیند—گاه طبیعت را به دو بخش متقابل تقسیم میکند: عناصری که باید حفظ شوند و عناصری که سزاوار نابودیاند. این دیدگاه، با مبانی علم محیط زیست امروزی که به پیوستگی و تعادل میان تمامی گونههای زیستی تأکید دارد، در تنش قرار میگیرد. مقالهی حاضر کوشیده است تا با اتکا به منابع تاریخی و اسطورهشناختی، این شکاف مفهومی را آشکار و تحلیل کند.
تصویر خیالی از پیامبر ایرانی زرتشت
چکیده:
در سالهای اخیر، تعدادی از پژوهشگران زرتشتی کوشیدهاند دین زرتشت را به عنوان «نخستین دین زیستمحیطی جهان» معرفی کنند و به مجموعهای از آیینها و دستورالعملهایی اشاره میکنند که هدفشان حفظ طبیعت از فعالیتهای آلودهکننده است. با این حال، اگرچه این سنت واقعاً پیروان خود را به احترام و حفاظت از بسیاری از جنبههای طبیعت فرامیخواند، اما آلودگی بیشتر از منظر آیینی مورد توجه است تا بومشناختی. افزون بر این، در جهانبینی دوگانهانگارانه زرتشتی که نبرد مستمری بین نیروهای خیر و شر ترسیم میکند، بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی در زمره نیروهای شر قرار گرفته و بنابراین باید تا حد امکان نابود شوند. این نگرش گاه میتواند دین زرتشت را در تقابل با علم امروزی قرار دهد که عموماً تمایزی بین گونههای خوب و بد قائل نیست و همه گونهها را بخشی جداییناپذیر از کارکرد سالم اکوسیستمها میداند.
پس از برگزاری مراسم گاهنبار زرتشتی (۱) که در اکتبر ۲۰۰۵ در مونترال کانادا در آن شرکت داشتیم،یکی از سه موبد حاضر در این آیین کهن، اظهارنظری قابل تأمل با حساسیتی امروزی بیان کرد: «ما در تلاشیم تا استفاده از چوب صندل قربانی (که در طول مراسم به عنوان پیشکش سوزانده میشود) را محدود کنیم تا آگاهی زیستمحیطی بیشتری داشته باشیم. بالاخره این چوب باید از هند وارد شود...»
موضوع آئین زرتشی به عنوان دینی دوستدار طبیعت چیز جدیدی نیست. از سال ۱۹۷۴ یک پژوهشگر مشهور پارسی از هند به نام هومی دالا (Homi B. Dhalla) این ادعا را مطرح کرد که زرتشتیگری «نخستین دین محیط زیستی» است و بر نگرشهای مثبت نسبت به طبیعت در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان تأکید کرد.(۲) اخیراً در کنفرانسی با موضوع دین، فرهنگ و محیط زیست که در سال ۲۰۰۱ در تهران برگزار شد، سازمان حفاظت محیط زیست ایران به عنوان برگزارکننده رسمی، از یکی از اعضای شورای ملی موبدان زرتشتی به نام جهانگیر اوشیداری (Jehangir Oshidari) دعوت کرد تا مقالهای درباره ارزشهای محیطزیستی در دین ملی پیش از اسلام ایران ارائه دهد. اوشیداری در مقاله خود کوشید آن جنبههایی از زرتشتیگری را برجسته کند که میتوان از آنها برای استخراج یک اخلاق محیط زیستی الهامگرفته از دین استفاده کرد (Oshidari 2001).
فرهنگ مهر (Farhang Mehr)، پژوهشگر زرتشتی ایرانی مقیم آمریکا، در کتاب خود با عنوان «سنت زرتشتی» که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد به موضوع بومشناسی میپردازد: «جای تعجب نیست که مزدیسنا (اصطلاحی دیگر برای زرتشتیگری) را نخستین دین بومشناختی مینامند. احترام به ایزدان (روحهای الهی) بر حفظ طبیعت تأکید دارد (Avesta: Yasnas 1.19, 3.4, 16.9; Yashts 6.3-4, 10.13). از این نظر، معرفی ایزدان در اوستای متأخر (که احتمالاً الحاقی بعدی به متن اصلی اوستاست) هدف آگاهسازی همگان به ویژه عامه مردم را دنبال میکند که برای آنها دستورات دینی معنادارتر از توصیههای علمی و دولتی است» (Mehr 2003: 77).
یکی از بلند پروازانه ترین تلاشهای اخیر برای به رسمیت شناختن مشاهده فرهنگ مهر درباره اهمیت دین در آموزش ارزشهای محیطزیستی، دانشنامه دو جلدی «دین و طبیعت» است که برون تیلور (Bron Taylor) آن را ویرایش کرده است. مدخل مربوط به زرتشتیگری را جمشید چوکسی (Jamsheed Choksy)، پژوهشگر پارسیتبار مقیم آمریکا نوشته است. چوکسی که به طور گسترده درباره موضوع طهارت و آلودگی آیینی در زرتشتیگری نوشته، و با تکرار مشاهدات دالا، اوشیداری و مهر بر اهمیت محافظت از طبیعت در برابر «آسیبهای نمادین ناشی از نیروهای اهریمنی که تصور میشود باعث مرگ و فساد میشوند» تأکید میکند(Choksy 2005: 1814).
تصویری از جهان دوقطبی زرتشتی
آئین زرتشتدر دوران پیشاتاریخ و تاریخ
بسیاری از عناصری که در دین زرتشتی به عنوان احترام به طبیعت (یا حتی پرستش طبیعت) ظاهر میشوند، احتمالاً به میراث مشترک مذهبی مردمان هندوایرانی پیش از اوستایی (و پیش از ودایی) حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردند، و برخی از آنها حتی ممکن است به دوران نیا-هندواروپایی حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد تعلق داشته باشند. مفهوم هندوایرانی «مَینیو» (سانسکریت: manyu) به عنوان نیروهای ماوراءطبیعی که نه تنها پدیدههای طبیعی قابل مشاهده، بلکه کیفیتهای انتزاعی مانند شجاعت، راستگویی و غیره را نیز جان میبخشند، شباهت زیادی به مفهوم «کامی» (kami) در فرهنگ سنتی ژاپنی دارد. این نشان میدهد که میراث مشترک ممکن است حتی فراتر از اقوام هندواروپایی گسترش یافته باشد.
اگرچه امروزه زرتشتیگری در میان ادیان بزرگ جهان جای ندارد و تنها چند صد هزار پیرو در سراسر جهان دارد(۳)، اما در اوج خود قرنها پیش، بهوضوح تأثیر عمدهای بر سایر ادیان، به ویژه یهودیت، مسیحیت و اسلام — سه دین موسوم به «ابراهیمی» — گذاشته است. مفاهیم بنیادینی مانند تاریخ خطی که به یک رویداد بازسازیکننده فاجعهبار ختم میشود، و تصویر از جهان به عنوان میدان نبرد بین نیروهای خیر و شر، رستاخیز جسم پس از مرگ و داوری نهایی که تعیین میکند افراد جاودانه در بهشت پاداش گرفته و یا در جهنم مجازات خواهند شد، و همین طور وجود فرشتگان و اهریمنان، و نسبت دادن شر به کارهای یک خدای شریر، همگی در دین ایرانی قدیم، زودتر از سنتهای ابراهیمی ظاهر شدهاند و در بسیاری از موارد، مسیرهای انتقال این مفاهیم روشن است. (برای مثال، واژه «پردیس» از اصطلاح ایرانی باستان «پَیرَ دَئِزه» گرفته شده است.)(۴) تا جایی که زرتشتیگری نگرشهای حتی قدیمیتر هندواروپایی درباره احترام به طبیعت را حفظ کرده و در برخی موارد منتقل کرده است، به طور کلی میتوان گفت که این دین حس تقدس طبیعت را در مقایسه با ادیان ابراهیمی، به میزان بیشتری نگه داشته است.
میراث فرهنگی مشترک هندوایرانی همچنین شباهتهای بسیاری بین زرتشتیگری و هندوئیسم — و به تبع آن، بودیسم — ایجاد کرده است، اگرچه این دو تا حد زیادی تفسیرهای متفاوتی از یک جهانبینی اولیه مشترک ارائه میدهند. نیاکان مشترک آریایی هندوایرانیها، چادرنشینانی دامدار بودند که به احتمال زیاد در استپهای آسیای مرکزی، تقریباً در ناحیه شمال دریای خزر، در محدوده اوکراین شرقی و قزاقستان غربی امروزی سکونت داشتند. (Mallory 1989)
تصویری خیالی از زرتشت پیامبر ایرانی
بنابراین، جهانبینی و نگرش آنها نسبت به طبیعت بازتابی از نگرشهایی است که به طور کلی در میان «مردمان بومی» گذشته و حال، به ویژه چادرنشینانی مانند بنیاسرائیل باستان، اعراب پیش از اسلام و دیگران دیده میشود. به طور مشخص، آنها جهان طبیعی را به دو بخش زمین و آسمان تقسیم میکردند. این دو به عنوان اصول الهی زنانه و مردانه تصور میشدند، که در نهایت اصل مردانه — تجسمیافته در شکل «دیائوس/دئوس/ژو(پیتر)/تیو» — به عنوان اصل برتر ظهور کرد، که بازتابی از ارزشهای پدرسالارانه جامعه آریایی بود.
آریاییهای پیشاتاریخ آسیای مرکزی (۵) که محیط استپی خود را با چندین گونه پستانداران بزرگ چرنده مشترک بودند، اولین انسانهایی بودند که اسب را اهلی کردند و در نتیجه به شدت متحرک شدند (Anthony and Brown 1991). اسب همچنین در دین هندواروپایی جایگاه برجستهای دارد، که در مظاهر مختلفی از اسب بالدار آپولو گرفته تا مجسمههای طلایی سکایی و قربانی کردن اسب در وداییها مشهود است. فشارهای محیطی مانند تغییرات شدید فصلی دما و خشکسالی احتمالاً عامل اصلی انگیزش آریاییها برای استفاده از تحرک منحصر به فرد خود و مهاجرت از آسیای مرکزی در موجهای متوالی بود، به طوری که تا ایرلند در غرب و مردابهای چین در شرق گسترش یافتند.(۶)
با برقراری تماسهای نهایی بین آریاییهای چادرنشین و مردمان یکجانشین، تجارت شکل گرفت و تفاوتهای منطقهای در دسترسی به منابع طبیعی، انگیزهای اضافی برای جابجایی مردمان فراهم کرد. برای مثال، آهن و یشم که توسط بینالنهرینیها و چینیها ارزشمند شمرده میشد، در مناطقی یافت میگردید که تجار آسیای مرکزی از آن بهره میبردند. انتقال فلزشناسی (متالورژی) و فناوری حملونقل از قفقاز به چین توسط آسیاییهای مرکزی هندواروپاییزبان در دوران باستان، بخشی از تاریخ معدنکاوی، تخریب منابع و آلودگی هوا نیز محسوب میشود.(۷) (Foltz 2003: 15)
جهان دوقطبی زرتشتی
جهانبینی و کیهانشناسی زرتشتی
آیین زرتشتی نام خود را از بنیانگذار فرضیاش گرفته است، شخصیتی پیامبرگونه به نام زرتشت (در منابع یونانی: زُروآستر)، که جزئیات زندگیاش همچنان محل بحث و اختلاف است. پیروان این دین خود را «مزداپرست» مینامند و از آیینشان با عنوان «دین بهی» (Good Religion) یاد میکنند. گمان میرود که او در هر زمانی بین سالهای ۱۸۰۰ تا ۶۰۰ پیش از میلاد و در محدودهای از غرب ایران تا قزاقستان امروزی زیسته باشد. فرضیهای معقول – هرچند اثباتنشده – او را در حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد در شمالشرقی ایران جای میدهد.(۸)
زرتشت در جامعهای شبان-کوچنشین زندگی میکرد که در آن ارزشهای پدرسالارانه و نظامیمآبانه غالب بود. به نظر میرسد آموزههای او عمدتاً بر نقد آیینهای محوری جامعهاش متمرکز بوده است – همچون قربانی کردن گاو و مصرف نوشیدنی توهمزایی به نام هوم – که آنها را افراطی، خشونتبار و بیبند و بار میدانست. یکی دیگر از محورهای مهم تعالیم زرتشت، مخالفت او با چپاول دام و ثروت توسط زورمندان از افراد ناتوان و تخریب چراگاهها بود. اموری که وی آنها را اخلال در نظم طبیعی میدانست.
گمان میرود آموزههای زرتشت بهطور مستقیم در هفده سرود معروف به «گاتاها» بیان شدهاند، که به خود او نسبت داده میشوند و بخشی از آیین نیایشی مبتنی بر قربانی به نام «یسنا» (قابل مقایسه با یَجنا در سانسکریت) هستند. این مجموعه، همراه با گروهی از نیایشهای اندکی متأخرتر به نام «یشتها» و دستورالعمل آیینیای به نام «وندیداد» – به معنای دقیق کلمه، «قوانین ضد دیوان» – به صورت کلی «اوستا» نامیده میشوند. بهنظر میرسد که موبدان زرتشتی متأخر دوباره بسیاری از جنبههای دین کهنِ چندخداییِ ایرانی را، که خود زرتشت با آنها مخالف بود، بازگرداندند. از مهمترین متون مقدس متأخر زرتشتی (تدوینشده حدود قرن نهم میلادی)، «بندهشن» است که افسانههای آفرینش زرتشتی را در خود دارد، و نیز «دینکرد» یا «کردارهای دین».
زرتشتیان بر این باورند که جهان در اصل نیکوست، زیرا با نظمی درست و هماهنگ (اشه، که بعداً به معنای «راستی» درک شد) از سوی خدای برتر و نیکوکار، «اهورامزدا» (به معنای دقیق: «سرور خرد») آفریده شده است. از این رو، طبیعت دلیلی بر وجود آفریدگار الاهی، اهورامزدا، تلقی میشود (اوستا، یسنا ۴۴:۳–۶). انسانها باید طبیعت را سرچشمهی شادی بدانند (یسنا ۳۸:۱) و جهان مادی را چیزی برای تکاملدادن، نه گریز از آن. در واقع، زرتشتیگری به نظر میرسد نخستین نمونه از جهانبینیای باشد که در آن خوبی و بدی بهصورت مطلق در نظر گرفته میشود، و آن هم بیتوجه به نسبیتها و پیچیدگیهایی که معمولاً اخلاق را در دیگر جوامع باستانی شکل میدادند. اخلاق زرتشتی بر پایهی انتخاب آزادانهی خوبی (یا به بیان زرتشتی، «راستی») و رد آنچه نیکو نیست («دروغ») استوار است.
کیهانشناسی زرتشتی برای توضیح وجود شر در جهان چنین روایت میکند که پس از کنش آغازین آفرینش از سوی اهورامزدا، «مینوی خشم»، یعنی «انگرهمینو» (اهریمن)، بدی را بهجای نیکی برگزید و از آن پس خود را وقف ایجاد آسیب و بینظمی در هر زمان و هر جا کرد. بر اساس افسانهی آفرینش زرتشتی که در بندهشن آمده است، انسان نخستین، «گیومرث»، توسط اهریمن و همراهانش کشته شد. اما «تخم» او با نور خورشید پالایش یافت و از خاک، به صورت گیاهی بهنام ریواس رشد کرد که به نخستین مرد و زن تبدیل شد (بندهشن ۱۴.۵–۶، ۱۰).
سمت چپ جهان واقعی که در آن تفاوتی میان جانوران خوب و بد وجود ندارد و در سمت چپ جهان اهریمنی زرتشتی
بنابراین، جهان صحنهای برای نبردی کیهانی میان نیروهای نیکی و نیروهای بدی است – یا به زبان زرتشتی، میان «راستی» و «دروغ» – و انسانها باید هر یک بهطور فردی انتخاب کنند که از کدام سو حمایت خواهند کرد. هدف اولیهی آفرینش – آسمان، آب، خاک، نخستین گیاه، نخستین حیوان، و نخستین انسان – آن بود که در مبارزه با دروغ به یاری اهورامزدا بیایند و نیروهای اهریمنی را نابود سازند.
طبق اسطورهشناسی زرتشتی، اهریمن در پاسخ به این آفرینش به جهان حمله برد، آسمان را تیره کرد و دیوان را بهسوی زمین گسیل داشت. زمین لرزید و کوهها سر برآوردند. اهریمن سپس گیاه نخستین، حیوان نخستین (گاو)، آتش مقدس را با دود آلوده کرد و انسان نخستین را کشت.
در باور زرتشتی، هرگونه آلودگی در چیزهای آفریدهشده ناشی از نیروهای اهریمنی است.
وظیفهی زرتشتیان، که بهمثابه سربازان پیادهنظام اهورامزدا در این نبرد کیهانی به شمار میآیند، آن است که آتش، آب و خاک را پاک نگاه دارند و پاکی آنها را حفظ کنند، گیاهان «نیک» را پرورش دهند و حیوانات «نیک» را نگهداری کنند. نقش انسانها در این میان ویژه و یگانه است، زیرا، به گفتهی بندهشن، اهورامزدا گونهی انسانی را برای یاری در این نبرد علیه شر برگزید و به کسانی که چنین کنند، زندگی جاودان وعده داد (بندهشن ۳.۲۳–۴).
تصویر خیالی از زرتشت پیامبر ایرانی
این نبرد میان نیکی و بدی در نهایت در یک واقعهی واپسین بهنام «فرشوکرتی» (Frasho-kereti) (به معنای دقیق: «ساختنِ باشکوه») حلوفصل خواهد شد، هنگامی که نیروهای شر شکست میخورند و بهکلی نابود میشوند. (9) این رویداد آغازی خواهد بود برای عصری آرمانی که در آن نیروهای نیکی بیرقیب فرمانروایی خواهند کرد. بر اساس تفاسیر متأخر زرتشتی، تاریخ باید نخست سه دورهی هزار ساله را طی کند. هر یک از این ادوار بهتدریج با ظهور یک چهرهی نجاتبخش دگرگون شده و بهبود مییابد تا جهان را برای پیروزی نهایی نیکی آمادهتر سازد. در هزارهی سوم – که کاملترین مرحله است – انسانها از گوشتخواری دست خواهند کشید، تنها از گیاهان و شیر تغذیه خواهند کرد، و سرانجام با «روان نیک» (مینوی نیک) زنده خواهند بود (دنبَر، ۱۹۱۳). چنانکه در کتاب پیدایش عبرانی هم آمده، ایدهآل انسانی گویا گیاهخواری است، و گوشتخواری نشانهی انحطاط. این ایدهآل در رسم زرتشتیِ پرهیز از گوشت و ذبح در چهار روز از هر ماه (که «نَبُر» خوانده میشود) حفظ شده است.
بنابراین، گرچه درک میشود که فرجام نهایی این نبرد کیهانی ممکن است بسیار دور باشد، زرتشتیان باور دارند که با انتخابها و کنشهای فردی و جمعیشان میتوانند تحقق آن را تسریع بخشند.
در حالیکه نظام اخلاقی زرتشتی از مسائل صلح، عدالت، و راستی در روابط انسانی نیز غافل نیست، توجه چشمگیر آیین زرتشتی به مناسبات درست با جهان طبیعی – در مقایسه با بسیاری دیگر از سنتهای دینی – شگفتانگیز مینماید. بهویژه، قوانین زرتشتی تا حد زیادی بر حفظ «پاکی» آتش، آب، فلز، و خاک تمرکز دارند – هرچند که این نگرانی بیشتر ناظر به «پاکی آیینی» است، نه الزاماً سلامت بومسازگان (ecosystem). در مورد گیاهان و جانوران غیرانسانی، آموزههای زرتشتی حالتی ترکیبی دارند، زیرا میان گونههای خوب و بد تمایز قائل میشوند.
ادامه دارد ...
Is Zoroastrianism an Ecological Religion?
Richard Foltz and Manya Saadi-nejad
Department of Religion, Concordia University,
1455 de Maisonneuve W.,
Montréal (Qc) H3G 1M8, Canada
.(JavaScript must be enabled to view this email address); .(JavaScript must be enabled to view this email address)
———————————————
زیر نویسها:
۱. زرتشتیان بهطور تاریخی هفت جشن گاهنبار را در طول سال برگزار میکردند؛ این جشنها به افتخار هفتگانهی الاهی (هفت امشاسپند) و هفت آفرینش برگزار میشدند. (ر.ک: بویس، ۱۹۹۲: ص ۱۰۴–۱۰۷، ۱۷۹–۱۸۲)
۲. واژهی «پارسی» (Parsee) اصطلاحی است که در جنوب آسیا برای اشاره به زرتشتیان به کار میرود و به منشأ ایرانی (یا «پارسی») این جامعه اشاره دارد.
۳. جمعیت زرتشتیان در ایران، زادگاه اصلی این دین، امروزه بین ۳۰٬۰۰۰ تا ۵۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده میشود. حدود ۱۰۰٬۰۰۰ زرتشتی نیز در هند زندگی میکنند، بهویژه در شهر بمبئی (بمبای). جوامع مهاجر زرتشتی که جمعیتی بین چند صد تا چند هزار نفر دارند نیز اکنون در آمریکای شمالی، اروپای غربی، استرالیا و مناطق دیگر وجود دارند. جامعهی زرتشتیان هند – که بزرگترین در جهان است – عمدتاً از مهاجرانی تشکیل شده که در قرن دهم میلادی برای فرار از آزار مسلمانان از ایران گریخته بودند. از زرتشتیان مشهور معاصر میتوان به زوبین مهتا (رهبر ارکستر)، هومی کی. بابا (نظریهپرداز مطالعات فرهنگی)، و خوانندهی راک فقید، فردی مرکوری اشاره کرد.
۴. برای شرحی از چگونگی انتقال احتمالی اندیشههای ایرانی به یهودیت (و در پی آن به مسیحیت و اسلام) پس از فتح بابل بهدست کوروش بزرگ در سدهی ششم پیش از میلاد، بنگرید به: فولتز ۲۰۰۴، بهویژه فصل سوم.
۵. واژهی بازسازیشدهی *آریو (*aryo) ظاهراً معنایی همچون «نجیبزادگان» یا «اصیلها» داشته است.
۶. مومیاییهایی که بهتازگی در منطقهی حوضهی تاریم در چین کشف شدهاند – برخی از آنها تا چهار هزار سال قدمت دارند – از نوع نژادی قفقازی هستند؛ لباسهای پشمی آنان دارای الگوهای بافتی تارتانی (چهارخانهای) مشابه با سلتها (Celtic) در هزاران کیلومتر آنسوتر، در غرب، است (ر.ک: باربر ۱۹۹۹). زمینهی محیطی مؤثر بر رشد فرهنگهای آسیای میانه در کتاب کریستیَن (Christian) ۱۹۹۸به رسمیت شناخته و بررسی شده است. پیوستگی تأثیرات محیطی بر فرهنگ در این منطقه را میتوان در بحث فلِچر (Fletcher) ۱۹۸۶مشاهده کرد.
۷. استدلال ویکتور مِیر (Victor Mair) مبنی بر اینکه این فناوریها نخستینبار از سوی ایرانیانِ آغازین به چین معرفی شدهاند، با شواهدی در زمینهی وامگیریهای زبانی در زبان چینی باستان پشتیبانی میشود (ر.ک: میر ۱۹۹۰).
۸. مجموعهی گوناگونی از دیدگاهها در اینباره در کتاب بویس ۱۹۹۲، فصل دوم بررسی شده است (گرچه خود بویس به تاریخی بسیار زودهنگام – و بهاحتمال زیاد غیرواقعبینانه – گرایش دارد).
۹. این باور – که اساس مکاشفهباوری (آپوکالیپتیک) یهودی، مسیحی و اسلامی است – در دیگر سنتهای هندواروپایی همچون رگناروک (Ragnarök) اسکاندیناویایی نیز دیده میشود.
■ با درود بر نوشته ارزشمند طباطبایی،
دین و فلسفه میترایی و زرتشتی هر چه که بودند، برای زمان خود و ایرانیان بیش از ۱۵۰۰ سال خوب بودند. هر چه بود از ژرفای جهانبینی و اندیشه ایرانی بر خاسته بود و از همین رو برای روان و روزگار انسان ایرانی خودی و بومی بودند. فلسفه یا دین زرتشتی و میترایی در کنار پادشاهان ایرانی و زبانهای ایرانی دست در دست هم ۱۵۰۰ سال امپراطوری آنزمان را پدید آوردند. پس از اسلام و عربها دیگر هر گز ایران کمر به درستی راست نکرد و از در هم آمیختن آنان با عرب و ترک ایران امروزی را زاییدن. اندیشهها و باورهای دین بهی در روزگار خود پیشرو بوده اند و نیاید آنرا با علوم و دانش محیط زیست و حقوق جانوران در دوران ما وزن کشید. همه چیز نسبی است! ما امروز دینمان عربی است کشوردارانمان همه چیز هستند مگر میهندوست، زبانمان زوری میشود گفت پارسی است.
با سپاس از شما کاوه
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|