چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
وکیل توماج صالحی، خواننده بازداشتی در ایران خبر از صدور حکم اعدام به اتهام افساد فی الارض برای موکلش داد و اخبار منتشر شده مبنی بر عفو او را تکذیب کرد.
امیر رئیسیان، وکیل دادگستری در گفتوگو با «شبکه شرق» با اشاره به صدور حکم توماج صالحی، خواننده بازداشتی در ایران از سوی دادگاه انقلاب اصفهان اظهار کرد: «شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان، در اقدامی که در نوع خود بیسابقه است، حکم دیوان عالی کشور درباره پرونده سال ۱۴۰۱ توماج صالحی را اجرایی نکرد و با «ارشادی» خواندن این حکم و تاکید بر استقلال دادگاه بدوی، توماج صالحی را به اتهام افساد فی الارض، به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد.»
او ادامه داد: «دادگاه انقلاب اصفهان اتهامات معاونت در بغی، اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و دعوت به آشوب موضوع ماده ۵۱۲ قانون مجازات را جملگی از مصادیق افساد فی الارض، موضوع ماده ۲۸۶ قانون مجازات دانسته و با تاکید بر احراز گستردگی افساد، حکم اعدام را برای آقای صالحی صادر کرده است. این در حالیست که پیشتر همین شعبه، گستردگی اتهام افساد فی الارض را احراز نکرده بود. اما نکته عجیبتر اینجاست که دادگاه بدوی، برای مجازات اعدام، حکم تکمیلی هم در نظر گرفته و توماج صالحی را به ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ ممنوعیت از فعالیتهای هنری و شرکت در کلاسهای مدیریت رفتار و مهارت دانش دادگستری اصفهان محکوم کرده است. این دادگاه همچنین مجازات تعلیقی توماج صالحی را نیز قابل اجرا خوانده است.»
وکیل توماج صالحی درباره دیگر اتهامات این خواننده نیز بیان کرد: «شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان اتهامات اخلال در نظم عمومی، نشر اکاذیب و دعوت به آشوب از طریق جرائم رایانهای را نیز در صلاحیت دادگاه کیفری ۲ دانسته و حکمی برای این اتهامات صادر نکرده است. این دادگاه همچنین برای اتهامات ارتباط با دول متخاصم و توهین به رهبری، قرار موقوفی تعقیب صادر کرده است. دلیل این مهم، صدور حکم برائت از این اتهامات در حکم قبلی همین دادگاه است.»
او با بیان اینکه «حتما به حکم صادره برای توماج صالحی اعتراض خواهیم کرد»، گفت: «واقعیت آن است که حکم دادگاه بدوی دارای تعارضات حقوقی عیان است. تناقض با حکم دیوان عالی هم مهمترین و در عین حال عجیبترین بخش این حکم محسوب میشود. دادگاه بدوی، حکم دیوان عالی را در شرایطی ارشادی خوانده که دیوان عالی به عنوان مرجع تجدیدنظر، پرونده توماج صالحی را بررسی کرده و حکم به رفع نقص از سوی دادگاه بدوی داده و تاکید کرده بود که باتوجه به درنظر گیری ۲ مجازات برای یک عمل، عناوین اتهامی توماج صالحی باید از ۶ مورد به ۳ مورد کاهش یابد. دیوان عالی همچنین تاکید کرده بود که پرونده توماج صالحی مشمول عفو اعلامی خواهد بود اما نه تنها این اتفاقات رخ نداده، بلکه اتهامات جدید به پرونده توماج صالحی اضافه شده و او به اشد مجازات محکوم شده است.»
رئیسیان درباره اخبار منتشر شده مبنی بر «عفو توماج صالحی» و «اعمال تخفیف در حکم او»، گفت: «همه این اخبار کذب است. حکم شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان، برای توماج صالحی، اعدام است. البته این دادگاه در حکم خود قید کرده که از کمیسیون عفو درخواست «یک درجه تخفیف» با توجه به «جوانی» متهم را دارد. این درحالیست که دادگاه بدوی، امکان قانونی این را داشت که با توجه به احراز کیفیات مخففه، حکمی جز اعدام برای توماج صالحی صادر کند ولی این کار را نکرده و صرفا قید کرده که از کمیسیون عفو درخواست یک درجه تخفیف دارد.»
مصطفی نیلی، دیگر وکیل توماج صالحی، نیز در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «امروز (چهارشنبه) رأی توماج صالحی ابلاغ شد، متاسفانه برای ایشان توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان حکم اعدام صادر شده است.»
به گفته او، «از نظر وکلا این رأی دارای تعارضات حقوقی عیان است» و وکلای این هنرمند زندانی «در مهلت قانونی فرجامخواهی را انجام» میدهند.
واکنش کفیل سیاسی توماج صالحی
یه وان ری، کفیل سیاسی توماج صالحی، در بیانیهای حکم اعدام صادره برای توماج صالحی را «پوچ و غیرانسانی» خواند و اعلام کرد که چنین حکمی «هیچ مبنایی در حاکمیت قانون ندارد» و «غیرقابل قبول» است.
یه وان ری، نماینده پارلمان آلمان و کفیل سیاسی توماج صالحی، روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت و در پی انتشار گزارشها درباره صدور حکم اعدام برای این هنرمند معترض، با بیان این که «هنوز کاملا روشن نیست که این حکم چگونه صادر شده»، گفت که توماج صالحی «سال گذشته با همین اتهام به شش سال حبس محکوم شد و پس از آن با قرار وثیقه آزاد شد.»
کفیل سیاسی توماج صالحی دادگاههای جمهوری اسلامی را به عدم رعایت قانون متهم کرد و با درخواست آزادی فوری این خواننده رپ اعتراضی گفت: «باورنکردنی است که رژیم ایران چقدر غیرمسئولانه و خودسرانه با متهمان رفتار میکند.» او با اشاره به «شرایط هرج و مرج» حاکم بر دادگاهها در جمهوری اسلامی گفت که رعایت حاکمیت قانون در چنین وضعیتی محال است.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
انتشار خبر صدور حکمی چنین سنگین برای «توماج صالحی» نشان از فروریختن شاکله حکومت است. اگر قرار است توماج به دلایلی واهی و با این روند خلاف قوانین خود شما، مجازاتی چنین سنگین شود، پس اعدام شامل همه ما است. چرا که مانند او بسیاری نه سکوت میکنند، نه به قواعد ضدانسانی شما تن میدهند و نه به وضعیت موجود بیتفاوت میمانند. بلکه بر سر پیمان خود، با مردم هستند و خواهند بود.
وقتی کل زندگی مردم این کشور، در دست نیروهای اطلاعاتی امنیتی یا همکاران و موظف شدههای آنها (به هر دلیلی) قرار گرفته است، چنین میشود که شخصی موقتا آزاد میشود و در حال اعتراض برای دریافت حکم آزادی کامل، همان حکم پیشین، یعنی زندان ۵ سالهاش هم به اعدام تغییر میکند! نفوذ دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی تا نزدیک ترین لایههای زندگی افراد و پروندهسازی هایی جدی که جان افراد را هدف میگیرند. این حقیقت زندگی ما در ایران و در کنار صدها نوع فشار و انواع سرکوب عمومی دیگر است. این جرم تراشی و حکم سنگین توماج، از جانب سیستم قضایی ناکارآمدی است که حتی قوانین خود را نقض میکند.
آنگونه که خود توماج نیز گفتهاست: «دستگاه قضایی زیر نظر نهادهای فراقانونی و در جهت پروژههای آنان عمل میکنند».
صدور چنین حکمی در شرایطی که فساد سیستم و ظلمی که به مردم میشود جامعه را در آستانه انفجار و فروپاشی قرار دادهاست جز این است که میخواهند به هر طریقی جامعه را مرعوب و دچار هراس کنند؟ جز این است که میخواهند آزادیخواهان را وادار به سکوت کنند؟ اما حکومت از طرفی خوب میداند، که ایرانیانی که آگاهانه و شجاعانه برای کشور و مردمانش ایستادهاند و حاضرند جانشان را فدا کنند، کم نیستند.
به اشخاصی که خارج و داخل کشور در پوشش فعالان و مخالفین حکومت ظاهر میشوند اما در حقیقت تبدیل به بازوهای سرکوب شدهاند نیز هشدار میدهیم که عملکرد و هر کلام و هر رفتاری از جانب شما علیه قربانیان این حکومت، مشارکت در جنایتهای سیستماتیک ضدبشری است. تمام گروههای سیاسی و نگرشهای مختلف باید علیه چنین وضعیت و افرادی بایستند؛ چرا که در نهایت ما با هر نگرشی بهعنوان یک ملت از هم جدا نیستیم و در چنین مواردی کنار یکدیگر ایستادهایم.
انکار رنج و درد قربانیان این سالها، مشارکت در شکنجه و سرکوب آنهاست و این معنایی جز تلاش برای پاک کردن جنایات و خونشویی ندارد. بخشی مهمی از سرکوب بر انکار و پاک کردن جنایات استوار است.
توماج صدای مردم ایران و گفتههایش حقیقت انکارناپذیر این روزهای ماست. ما توماج هستیم و توماج را تنها نمیگذاریم، هرنوع حکم سنگینی که برای او صادر شده، با هر ترفندی و سازوکاری، مردود است و به طریقی که میتوانیم باید به آن اعتراض کنیم. توماج صالحی باید آزاد شود و این آخرین هشدار ما به شما است.
حسین رونقی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
بیانیه مطبوعاتی عفو بینالملل
۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۴ آوریل ۲۰۲۴
عفو بینالملل در بحبوحه نقض آشکار قوانین از سوی دولتها و شرکتها نسبت به فرارسیدن لحظاتی سرنوشتساز برای حقوق بینالملل هشدار میدهد
• دولتهای قدرتمند، بشریت را به عصری عاری از حاکمیت موثر قانون بینالمللی رهنمون ساختهاند که در آن غیرنظامیان در درگیریها بیشترین هزینه را میپردازند.
• در سال تاریخی برای انتخابات، هوش مصنوعی که به سرعت در حال تحول است بدون نظارت رها شده تا زمینهای مناسب برای رشد نژادپرستی، تبعیض و تفرقه ایجاد کند.
• برای ایستادگی در برابر نقض حقوق انسانی، شمار بیسابقهای از مردم در سراسر جهان بسیج شدند و خواستار حفاظت از حقوق بشر و احترام به انسانیت مشترک ما شدهاند.
عفو بینالملل امروز و همزمان با انتشار گزارش سالانه خود با عنوان «وضعیت حقوق بشر در جهان» که ارزیابی از وضعیت حقوق بشر در ۱۵۵ کشور ارائه می دهد، گفت جهان در حال روبهرو شدن با پیامدهای وحشتناک ناشی از تشدید درگیریها است و به فروپاشی حقوق بینالملل نزدیک شده است.
عفو بینالملل همچنین هشدار داد که با پیشرفت سریع در زمینه هوش مصنوعی (ایآی) که با سلطهی شرکتهای بزرگ فنآوری همراه شده است، فروپاشی حکمرانی قانون به احتمال زیاد شتاب خواهد گرفت و اگر مقررات همچنان از پیشرفتها عقب بمانند، خطر تشدید فوقالعاده نقض حقوق بشر وجود دارد.
انیس کالامار، دبیرکل عفو بینالملل، گفت: «گزارش عفو بینالملل تصویری ناگوار از سرکوب حقوق بشر در سطح هشدارآمیز و نقض گسترده قواعد بینالمللی ارائه میدهد، همه اینها در حالی است که نابرابری جهانی رو به افزایش است، قدرتهای بزرگ برای حفظ برتری با یکدیگر رقابت میکنند و بحران آبوهوایی روز به روز عمیقتر میشود.»
دبیرکل عفو بینالملل همچنین گفت: «بیتوجهی آشکار اسرائیل به قوانین بینالمللی با عدم اقدام متحدانش برای جلوگیری از کشتار غیرنظامیان و خونریزی غیرقابل توصیف در غزه تشدید شده است. بسیاری از این متحدان، همان معماران نظام قانونی و حقوقی پس از جنگ جهانی دوم بودند. در کنار تداوم تجاوز روسیه به اوکراین، شاهد افزایش شمار درگیریهای مسلحانه و نقض گسترده حقوق بشر به عنوان مثال در سودان، اتیوپی و میانمار هستیم که هشدار میدهد نظم جهانی مبتنی بر قانون در خطر نابودی قرار دارد.»
بیقانونی، تبعیض و مصونیت از مجازات در جریان درگیریها و دیگر موقعیتها با استفادهی بدون نظارت از فنآوریهای جدید و شناختهشده که اکنون بازیگران نظامی، سیاسی و شرکتهای تجاری به طور معمول به کار میگیرند، تسهیل شده است. پلتفرمهای بزرگ فنآوری به درگیریها دامن زدهاند. از نرمافزارهای جاسوسی و ابزارهای نظارت گسترده برای تجاوز به حقوق و آزادیهای اساسی استفاده میشوند، در حالیکه دولتها ابزارهای خودکار را برای هدف قرار دادن به حاشیه راندهترین گروههای جامعه به کار میگیرند.
انیس کالامار گفت: «در جهانی که به طور فزایندهای ناپایدار است، گسترش و استقرار بیضابطهی فنآوریهایی نظیر هوش مصنوعی مولد، تشخیص چهره و نرمافزارهای جاسوسی این قابلیت را دارند تا به دشمنی خطرناک بدل شوند و تشدید نقض قوانین بینالمللی و حقوق بشر را به سطحی استثنایی برسانند. در سالی سرنوشتساز برای انتخابات و در مواجهه با لابی قدرتمند ضد مقرراتی که بازیگران فنآوری بزرگ هدایت و تامین مالی میکنند، این پیشرفتهای فنآوری سرکش و نظارتنشده، تهدیدی عظیم برای همه ما به شمار میروند. آنها میتوانند به مانند سلاحی برای تبعیض، انتشار اطلاعات نادرست و ایجاد تفرقه مورد استفاده قرار گیرند.»
در حالی که دولتها در جریان درگیریها قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارند، غیرنظامیان هزینه نهایی را میپردازند
گزارش عفو بینالملل تصویر دقیقی از خیانت رهبران و نهادهای جهان امروز به اصول حقوق بشر ارائه میکند. در مواجهه با درگیریهای فزاینده، اقدامات بسیاری از کشورهای قدرتمند به اعتبار چندجانبهگرایی آسیب زیادی وارد کرده و نظم جهانی مبتنی بر قواعد قانونی را که برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ میلادی ایجاد شد، تضعیف کرده است.
در درگیری غزه که سال ۲۰۲۳ با آن شناخته میشود و هیچ نشانهای از فروکش کردن آن دیده نمیشود، با توجه به اینکه دولت اسرائیل قوانین بینالمللی را در غزه به سخره گرفته است شواهد جنایات جنگی همچنان در حال افزایش است. پس از حملات هولناک حماس و سایر گروههای مسلح در ۷ اکتبر، مقامات اسرائیل با حملات هوایی بیامان به مناطق پرجمعیت غیرنظامی به آن پاسخ دادند که اغلب همه اعضای خانوادهها را از بین برد، نزدیک به ۱.۹ میلیون فلسطینی را به اجبار آواره کرده و دسترسی به کمکهای بشردوستانه را که به شدت مورد نیاز بود، با وجود قحطی فزاینده در غزه محدود کرد.
این گزارش به استفاده گستاخانهی چندین ماههی ایالات متحده آمریکا از حق وتو برای فلج کردن شورای امنیت سازمان ملل در صدور قطعنامهی به شدت مورد نیاز برای آتشبس اشاره میکند، در حالیکه این کشور همچنان به تسلیح اسرائیل با مهماتی که برای ارتکاب آنچه احتمالا به جنایات جنگی منجر میشود، استفاده میکند. همچنین استانداردهای دوگانهی وحشتناک کشورهای اروپایی مانند انگلیس و آلمان را با توجه به اعتراضات مستدل آنها در مورد جنایات جنگی به دست روسیه و حماس برجسته میکند، در حالیکه آنها به طور همزمان اقدامات مقامات اسرائیل و ایالات متحده را در این درگیری تقویت میکنند.
انیاس کالامار گفت: «قصور سرسامآور جامعه بینالمللی در حفاظت از هزاران غیرنظامی، که درصد وحشتناکی از آنها کودک هستند، در برابر کشته شدن در نوار غزه اشغالی به وضوح نشان میدهد که همان نهادهایی که با هدف حمایت از غیرنظامیان و حمایت از حقوق بشر ایجاد شدهاند دیگر کارایی ندارند. آنچه ما در سال ۲۰۲۳ دیدیم، تائید میکند بسیاری از دولتهای قدرتمند از ارزشهای بنیادی بشریت و جهانشمولی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ثبت شدهاند، دست کشیدهاند.»
این گزارش همچنین نقض آشکار قوانین توسط نیروهای نظامی روسیه طی تهاجم تمام عیار این کشور به اوکراین را مستندسازی کرده است. این گزارش به حملات بدون تمایزگذاری بین اهداف نظامی و غیرنظامیان، از جمله به مناطق پر جمعیت غیرنظامی، و همچنین زیرساختهای صادرات انرژی و غلات و اعمال شکنجه یا سایر بدرفتاریها علیه اسرای جنگی اشاره میکند. علاوه بر اینها، میتوان به آلودگی گسترده محیط زیستی از طریق اقداماتی از جمله تخریب ظاهرا عمدی سد کاخوفکا اشاره کرد که به طور گسترده باور میرود توسط نیروهای روسیه انجام شده است.
نیروهای نظامی میانمار و شبهنظامیان وابسته به آنها نیز حملاتی علیه غیرنظامیان انجام دادهاند که تنها در سال ۲۰۲۳ منجر به کشته شدن بیش از هزار غیرنظامی شده است. ارتش میانمار و مقامات روسیه هیچکدام متعهد به انجام تحقیقات درباره گزارشهای مربوط به نقض آشکار حقوق بشر نشدهاند و هر دو از حمایت مالی و نظامی چین بهرهمند شدهاند.
در سودان، هر دو طرف درگیر، «نیروهای مسلح سودان» و «نیروهای پشتیبانی سریع»، توجه ناچیزی نسبت به قوانین بینالمللی بشردوستانه نشان دادهاند و حملات هدفمند و بدون تمایزگذاری بین اهداف نظامی و غیرنظامیان انجام دادهاند که منجر به کشته و زخمی شدن غیرنظامیان شد. آنها از محلههای پرجمعیت برای پرتاب سلاحهای انفجاری استفاده کردهاند که تنها در سال ۲۰۲۳، منجر به کشتهشدن ۱۲ هزار نفر شده است.
این وضعیت، موجب بزرگترین بحران آوارگی در جهان شده که در نتیجه آن بیش از ۸ میلیون نفر مجبور به فرار از محل زندگی خود شدهاند. بدون هیچ چشماندازی برای پایان درگیریها، بحران گرسنگی که ماههاست سودان را فراگرفته، اکنون به طرز خطرناکی در آستانه تبدیل شدن به قحطی است.
در سال سرنوشتساز انتخاباتی؛ تهدید جدی استفاده از فنآوری برای برانگیختن نفرت، تفرقه و تبعیض مطابق یافتههای عفو بینالملل، بازیگران سیاسی در بسیاری از نقاط جهان حملات خود را علیه زنان، اعضای جامعه همجنسگرا، دوجنسگرا، فراجنسیتی و بیناجنسی و جوامع به حاشیه رانده شدهای که به طور تاریخی برای دستآوردهای سیاسی یا انتخاباتی قربانی شدهاند، تشدید کردهاند. فنآوریهای جدید و موجود به طور فزایندهای برای کمک و حمایت از نیروهای سیاسی سرکوبگر برای انتشار اطلاعات نادرست، قراردادن جوامع در برابر یکدیگر و حمله به اقلیتها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در قسمت مربوط به ایران در این گزارش میخوانیم:
پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، مقامات جمهوریاسلامی نقض حقوق آزادی بیان، تشکل و برگزاری اجتماعات مسالمتآمیز را شدت بخشیدند و سرکوب زنان و کودکان دختری را که از قوانین حجاب اجباری سرپیچی کردند، تشدید کردند.
نیروهای امنیتی با اعمال غیرقانونی قوای قهریه و توسل به دستگیریهای دستهجمعی اعتراضات را سرکوب کردند. هزاران نفر به دلیل استفاده مسالمتآمیز از حقوق بشر خودشان، در معرض بازجویی، بازداشت خودسرانه، پیگرد ناعادلانه و زندان قرار گرفتند.
ناپدیدسازی قهری، شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز، گسترده و به صورت نظاممند صورت میگرفت. زنان و کودکان دختر، اعضای جامعه همجنسگرا، دوجنسگرا، فراجنسیتی و بیناجنسی (ال جی بی تی آی) و اقلیتهای اتنیکی و مذهبی در معرض تبعیض و خشونت نظاممند قرار گرفتند. حکم مجازاتهای بیرحمانه و غیرانسانی از جمله شلاق صادر و اجرا شد.
کاربرد مجازات اعدام به عنوان ابزار سرکوب سیاسی شدت گرفت و اعدامها افزایش یافت. محاکمهها به صورت نظاممند ناعادلانه باقی ماندند. مصونیت نظاممند از مجازات برای جنایات علیه بشریت گذشته و جاری مربوط به کشتار مخالفان و دگراندیشان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و سایر جنایات بینالمللی ادامه یافت.
این گزارش همچنین به استفاده گسترده از فنآوریهای موجود برای تقویت سیاستهای تبعیضآمیز اشاره میکند. کشورهایی از جمله آرژانتین، برزیل، هند و بریتانیا به طور فزایندهای برای پلیسی کردن اعتراضات عمومی و رویدادهای ورزشی و اعمال تبعیض علیه جوامع به حاشیه رانده شده، به ویژه مهاجران و پناهندگان، به فنآوریهای تشخیص چهره روی آوردهاند. به عنوان مثال، در پاسخ به اقدام قانونی عفو بینالملل، اداره پلیس نیویورک در سال ۲۰۲۳ فاش کرد که چگونه از این فنآوری برای تحت نظارت قرار دادن اعتراضات «زندگی سیاهان مهم است» در این شهر استفاده کرده است.
از فنآوری تشخیص چهره در هیچ جایی به اندازه کرانه باختری در اراضی اشغالی فلسطین به این شکل گسترده استفاده شرورانه نشده است؛ در این منطقه، اسرائیل از این فنآوری برای تقویت محدودیتهای آزادی حرکت و کمک به حفظ نظام آپارتاید استفاده کرده است.
در صربستان، راهاندازی یک سیستم رفاه اجتماعی نیمهخودکار منجر به از دست رفتن دسترسی هزاران نفر به کمکهای اجتماعی حیاتی شد. این امر به ویژه بر جوامع روما و افراد دارای معلولیت تاثیر گذاشت که نشان میدهد چگونه خودکارسازی کنترل نشده میتواند نابرابریها را تشدید کند.
این گزارش همچنین توجه میدهد که با فرار میلیونها نفر از درگیریها در سراسر جهان، چگونه برای حکمرانی بر مهاجرت و کنترل مرز، از فنآوریهای ناقض حقوق از جمله جایگزینهای دیجیتالی برای بازداشت، فنآوریهای مخصوص کنترل مرزها از بیرون، نرمافزارهای داده، بیومتریک و سیستمهای تصمیمگیری الگوریتمی استفاده شده است. گسترش این فنآوریها، تبعیض، نژادپرستی، و نظارت نامتناسب و غیرقانونی علیه مردمان تحت ستم و تبعیض نژادی را تداوم و تقویت میبخشد.
در همین حال، با وجود شواهد دیرپا از نقض حقوق بشر ناشی از کاربرد نرمافزارهای جاسوسی، این نرمافزارها عمدتا کنترلنشده باقی ماندهاند و فعالان در تبعید، خبرنگاران و مدافعان حقوق بشر از جمله کسانی هستند که معمولا هدف این نرمافزارها قرار گرفتهاند.
در سال ۲۰۲۳، عفو بینالملل استفاده از نرمافزار جاسوسی پگاسوس علیه خبرنگاران و فعالان جامعه مدنی در کشورهایی از جمله ارمنستان، جمهوری دومینیکن، هند و صربستان را کشف کرد در حالی که نرمافزارهای جاسوسی ساخت شرکتهای مستقر در اتحادیه اروپا و تابع مقررات آن، به طور آزادانه به دولتها در سراسر جهان فروخته میشد.
در یک سال گذشته، پیشرفت سریع هوش مصنوعی مولد، مقیاس تهدید ناشی از طیف گستردهای از فنآوریهای موجود از نرمافزارهای جاسوسی گرفته تا خودکارسازی دولتی و الگوریتمهای فرار از کنترل در شبکههای اجتماعی را تغییر داده است.
در مواجهه با پیشرفتهای افسارگسیخته، تنظیم مقررات عمدتا راکد مانده است. با این حال، به عنوان نشانهای از اینکه سیاستگذاران اروپایی شروع به اقدام کردهاند، قانون جامع خدمات دیجیتالی اتحادیه اروپا در فوریه ۲۰۲۴ به اجرا گذاشته شد. اما با وجود اینکه این قانون ناقص و ناتمام است، به بحث جهانی بسیار ضروری درباره تنظیم مقررات برای هوش مصنوعی دامن زده است.
انیس کالامار گفت: «شکاف گستردهای بین خطرات ناشی از پیشرفت فاقد کنترل فنآوریها و جایی که ما باید از نظر تنظیم مقررات و حفاظت قرار داشته باشیم، وجود دارد. این آیندهای است که پیشبینی میشود و بدتر هم خواهد شد مگر اینکه گسترش بیرویه فنآوریها بدون مقررات محدود شود.»
عفو بینالملل آشکار ساخت که چگونه الگوریتمهای فیسبوک به خشونتهای اتنیکی در اتیوپی در جریان درگیریهای مسلحانه یاری رسانده است. این مثالی بارز از چونگی استفاده از فنآوری برای قرار دادن جوامع در برابر یکدیگر، به ویژه در دورههای بیثباتی است.
این سازمان حقوق بشری پیشبینی میکند که این مشکلات در سال انتخاباتی تاریخی جاری، تشدید خواهد شد زیرا مدل کسبوکار مبتنی بر نظارت که زیربنای پلتفرمهای رسانههای اجتماعی اصلی مانند فیسبوک، اینستاگرام، تیکتاک و یوتیوب است، بهعنوان کاتالیزوری برای نقض حقوق بشر در بستر انتخابات عمل میکند.
انیس کالامارگفت: «ما دیدهایم که چگونه الگوریتمهای رسانههای اجتماعی که بیش از هر چیز برای به حداکثر رساندن «تعامل» بهینهسازی شدهاند، نفرت، تبعیض و اطلاعات نادرست را تقویت و پخش میکنند. آنها به ویژه در زمان افزایش حساسیتهای سیاسی یک دور بازخورد بیپایان و خطرناک ایجاد میکنند. این ابزارها میتوانند تصاویر، صداها و ویدئوهای دروغین را در عرض چند ثانیه تولید کنند و همچنین گروههای مخاطب خاصی را در ابعاد گسترده هدف قرار دهند، اما مقررات انتخاباتی هنوز برای مقابله با این تهدید همگام و بهروز نشدهاند. تا امروز، ما شاهد صحبتهای زیاد و اقدامات بسیار ناچیز بودهایم.»
ماه نوامبر سال جاری، انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده همزمان با افزایش تبعیض، آزار و اذیت و نقض حقوق جوامع به حاشیه رانده شده از جمله جامعه همجنسگرا، دوجنسگرا، فراجنسیتی و بیناجنسی در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، برگزار میشود. محتواهای تهدیدآمیز و ترسناک در ضدیت با سقط جنین نیز رواج یافته است.
در پس زمینه حملات به معترضان مسالمتجو و تبعیض سیستماتیک علیه اقلیتهای مذهبی، تقریبا یک میلیارد نفر در انتخابات امسال هند رای خواهند داد. در سال ۲۰۲۳، عفو بینالملل فاش کرد که از نرمافزارهای جاسوسی تهاجمی برای هدف قرار دادن روزنامهنگاران برجسته هندی استفاده شده است و پلتفرمهای فنآوری به صورت گستردهتر به میدانهای نبرد سیاسی تبدیل شدهاند.
انیس کالامار گفت: «سیاستمداران مدتهاست که از گفتمانهای گمراهکنندهی با مضمون «ما علیه آنها» برای کسب رای و دور زدن پرسشهای مشروع درباره نگرانیهای اقتصادی و امنیتی استفاده میکنند. ما دیدهایم که چگونه از فنآوریهای فاقد مقررات، مانند فنآوری تشخیص چهره، برای تثبیت تبعیض استفاده شده است. همراه با این، مدل کسبوکار نظارتی شرکتهای بزرگ فنآوری برای این آتش نفرت، سوخت فراهم میکند و به افرادی که سوءنیت دارند این امکان را میدهد تا روایتهای خطرناک و روشهای انسانزدایی را برای تثبیت قدرت خود یا کسب رای تشدید کنند. این چشمانداز هولناکی است از آنچه در آینده ر خ میدهد، زیرا پیشرفتهای فنآوری به طرز درندهای از مسئولیتپذیری پیشی گرفتهاند.»
بسیج جهانی بیسابقه
انیاس ک لامار گفت: «ما شاهد اقدامات بازیگران قدرتمند دولتی و غیردولتی بودهایم که ما را به عمق هرج و مرج در دنیایی بدون قوانین موثر پرتاب کردهاند، جایی که سودآوری بیرحمانه از فنآوریهای انقلابی بدون حکمرانی موثر به یک هنجار تبدیل شده است. اما در حالی که بسیاری از دولتها به قوانین بینالمللی پایبند نبودهاند، شاهدیم که دیگران از نهادهای بینالمللی خواستهاند تا حاکمیت قانون را اجرا کنند. و در حالی که رهبران سراسر جهان در دفاع از حقوق بشر قصور کردهاند، ما شاهد بسیج شدن مردم برای راهپیمایی، اعتراض و درخواست برای آیندهای پرامیدتر هستیم.»
درگیری بین اسرائیل و حماس موجب برگزاری صدها تظاهرات در سراسر جهان شد. مردم خواستار آتشبس برای پایان دادن به رنج گرگیجهآور فلسطینیها در غزه و همچنین آزادی همه کسانی بودند که حماس و سایر گروههای مسلح به گروگان گرفته بودند، مدتها قبل از این که بسیاری از دولتها چنین درخواستهایی مطرح کنند. در جاهای دیگر، مردم به خیابانهای ایالات متحده، السالوادور و لهستان آمدند تا حق سقط جنین را مطالبه کنند، زیرا مخالفتها علیه عدالت جنسیتی بالا گرفته بود. همچنین هزاران نفر در سراسر جهان به جنبش «جمعه برای آینده» که جوانان رهبری میکنند پیوستند تا خواستار حذف سریع و عادلانه سوختهای فسیلی شوند.
کارزارهای خستگیناپذیر همچنین به برخی پیروزیهای قابل توجه در زمینه حقوق بشر در سال ۲۰۲۳ منجر شد. به دنبال حمایت جنبش «من هم» یا «می تو» تایوان و سایر سازمانهای جامعه مدنی از تلاشها برای پایان دادن به خشونت جنسی آنلاین، دولت این کشور اصلاحیهای را برای «قانون پیشگیری از جرائم تعرض جنسی» تایوان تصویب کرد.
علیرغم اینکه نشست تغییرات اقلیمی سازمان ملل با عنوان کاپ ۲۸ از آنچه لازم بود کوتاه آمد، اما این توافق حاصل شد که از سوختهای فسیلی فاصله گرفته شود و اولین باری بود که سوختهای فسیلی در بیانیهی پایانی کاپ ذکر شد.
در پی سالها مبارزات کمپینی، چهار مدافع حقوق بشر در پرونده بویوکآدا به نامهای تانر کیلیچ، ادیل ایسر، اوزلم دالکیران و گونال کورشون، که ژوئیه ۲۰۲۰ به اتهامات بیاساس محکوم شده بودند سرانجام در ترکیه تبرئه شدند.
به عنوان یک مثال از نمونههای متعدد، مطیعالله ویسا، فعال آموزش و پرورش در افغانستان، اکتبر سال گذشته پس از ماهها مبارزات کمپینی آزاد شد. او نزدیک به هفت ماه را به دلیل ترویج حق تحصیل دختران و انتقاد از سیاست طالبان مبنی بر منع دختران از تحصیل در مقاطع تحصیلی متوسطه، در زندان گذراند.
انیس کالامار گفت: «حق اعتراض برای آشکار ساختن نقض حقوق بشر و مسئولیتهای رهبران حیاتی است. مردم کاملا روشن کردهاند که خواستار حقوق بشر هستند. بار مسئولیت بر دوش دولتهاست تا نشان دهند که در حال گوش دادن و شنیدن هستند. با توجه به وضعیت ناامید کنندهی جهانی، اقدامات فوری برای احیا و نوسازی نهادهای بینالمللی که با قصد محافظت از انسانیت تأسیس شده بودند، ضروری است. باید گامهایی برای اصلاح شورای امنیت سازمان ملل برداشته شود تا اعضای دائمی نتوانند بدون کنترل از حق وتوی خود به منظور جلوگیری از حفاظت از غیرنظامیان و تقویت اتحادهای ژئوپلیتیکی خود بهره بگیرند. دولتها همچنین باید گامهای قانونی و نظارتی قاطعی برای رسیدگی به خطرات و آسیبهای ناشی از فنآوریهای هوش مصنوعی و قدرت فوقالعاده شرکتهای بزرگ فنآوری بردارند.»
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
سرانجام به بخش پایانی این سلسله مقالات رسیدیم. هدفِ این مقالات نه نشان دادن راه حل برای این یا آن مسئله بلکه نوع رویکرد به مسائل بوده است. شاید هنوز این پرسش برای برخی از انسانها مطرح باشد که «آینده چه میشود؟» یا «آیا سرمایهداری از میان خواهد رفت؟» یا «آیا جهان پساسرمایهداری، سوسیالیستی است؟» و از این نوع پرسشهای مربوط به آینده. پیش از پاسخ کوتاه به پرسش «آینده»، نگاهی کوتاه به گزارهها یا مقدمات (Premises) زیر بیندازیم:
الف: هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند که آینده یک نوزاد چگونه رقم خواهد خورد. نه مادر و پدرش میدانند و نه هیچ مرجع علمی یا غیرعلمی و نه خودش زمانی که نوجوان یا جوان است. شاید این نوزاد بتواند تا سن ۹۰ سالگی تندرست و کامیاب عمر کند، شاید هم جوانمرگ شود، همسر بگزیند یا نگزیند، فرزنددار شود یا نشود، بیمار و زمینگیر شود، بر اثر حادثهای کسی را بُکشد و غیره. هزاران هزار امکانِ شدن برای این نوزاد وجود دارد. در واقع، این انسان از آغاز زادهشدنش در یک زندگی پویا، سرشار از پستی و بلندیهای ناشناخته، قرار میگیرد و به اصطلاح عامیانه «سرنوشت» او دستِ خودش نیست.
علت این که ما نمیتوانیم آینده این نوزاد را پیشبینی کنیم این است که این نوزاد / انسان یک «سامانه باز» (Open System) است که با هزاران سامانه باز دیگر، مانند انسانهای دیگر، خودروهای شهری و میانشهری، زیستبوم و اقلیم در مناسبات میانکُنشی و تأثیرمتقابلِ پویا قرار دارد.
ب: «منِ» انسان چیستم؟ همه انسانهای روی زمین «دو بُنی» هستند، منظورم بیماری دو قطبی یا اسکیزوفرنی نیست. بلکه منظور از «دو بُنی»، دو کیفیتِ درونی متفاوت ولی در هم تنیده است: فردگرایی و جمعگرایی.
تا آنجا که به فردیتِ انسان مربوط میشود، انسان پدیدهایست خودمرکزبین، خودشیفته، زیادهخواه و آزمند که عُصاره همه این کیفیتها برای فرد زیر شعارِ راهبُردیِ «بیشتر، بهتر است» خلاصه میشود.[۱] این اصلِ قطبنما برای همه انسانها، چه دارا و چه ندار، از اعتبار برخوردار است که البته بستگی به امکانات هر فرد دارد. ولی از سوی دیگر، انسان نیز یک پدیده اجتماعی است و بدون اجتماع یا جمع قادر به زندگی نیست، یعنی «صیانت نفس» [بقای خود] میباید در خدمتِ «صیانت اجتماعی» [بقای اجتماعی] قرار گیرد. نیاز ما به «تأیید»، «تشویق»، «توجه» و «کمک» دیگران (جامعه) خود نشانگر وابستگی ژرف روانی و مادی فرد به جامعه است. کیفیتِ اجتماعی طی هزاران سال، خود را در ژرفای ناخودآگاه ما انسانها تثبیت کرده است.
جمعیت کنونی جهان هم اکنون چیزی حدود هشت میلیارد انسان است. تا آنجا که به فرد مربوط میشود، تک تک این جمعیت هشت میلیاردی طبق شعارِ آزمندانهی «بیشتر، بهتر است» عمل میکنند. ولی این سامانههای باز انسانی که همه میخواهند به «بیشتر» دست یابند در عین حال توسط سامانههای بازِ دیگر یعنی انسانهایی که مانند خودش آزمندانه رفتار میکنند «محدود و تنظیم» میشوند. ما در این جا عملاً با یک وضعیت آشوبمندی سر و کار داریم که همه رفتار آزمندانه و خودخواهانه دارند. یعنی هر فرد در عین حال هم فردِ خودخواه و آزمند است و هم جزئی از جامعه بازدارنده در برابر افرادِ خودخواه و آزمند دیگر میباشد: فردِ اجتماعی به عنوان یک پدیده درهمستیز [متناقض].
تا پیش از شکلگیری مفهوم «آگاهی زیستمحیطی»[۲] ما نمیتوانستیم درجه اجتماعی بودن جوامع انسانی را با یک معیارِ همگانیِ جهانی بسنجیم. امروز گامهای نخستین خود را در این مسیر برمیداریم. طبق مطالعاتِ یک مرکز زیستمحیطی بیش از ۸۵٪ مردم جهان، خانه خود را، چه صاحبش باشند چه اجاره نشین، به عنوان قلمرو شخصی خود مینگرند و با وسواس خاصی از آن مراقبت میکنند و این در حالی است که جهان بیرون از خانه، برایشان فقط یک «سطل زباله بزرگ جهانی» است. البته برخی دیگر از پژوهشها میگویند بیش از ۹۵٪ مردم این چنین رفتار میکنند. اگر این آمار را شاخص بگذاریم میتوان به سطح شناخت و آگاهی اجتماعی کنونی ما انسانها پی برد.
پ: تمامی ادیان و ایدئولوژيهایی که انسانها در مسیر تاریخ برای راهنمایی و دستیابی به زندگیِ بهتر ساختهاند این امکان را به دست آوردهاند تا در بوته آزمایش تاریخ عرض اندام کنند مانند: هندوئیسم، بودیسم، آیینِ کنفوسیوس، یهودیت، مسیحیت، اسلام و مارکسیسم و غیره. هندوئیسم با سامانه کاستی (Caste System) که هنوز بقایای آن وجود دارد؛ حاکمیت بودیستی که توسط آشوکا (۳۰۴ تا ۲۳۲ پیش از میلاد) بوجود آمد. اگرچه آشوکا اصلاحات فراوانی برای بهترسازی زندگی مردم انجام داد ولی سرانجام برای تحقق آموزههای بودیستی (dhamma) چنان سختگیری کرد که فرجامش به ناکامی انجامید؛ دین یهود نیز این امکان را یافت تا حکومتِ دینی خود را تشکیل دهد. این دوره، پادشاهی حشمونیان (۱۴۰تا ۶۳ پیش از میلاد) است. حکومت دینی حشمونیان آنچنان خشن بود که طبق تاریخنگاران یهودی، میزان مهاجرت از مناطقِ تحت حاکمیت این پادشاهی نسبت به اشغال اورشلیم و ویرانی معبد اول توسط نبوکدنصر دوم (۵۸۷ پیش از میلادی) و اشغال اورشلیم و ویرانی معبد دوم توسط رومیان (۷۰ میلادی) بسیار بیشتر بوده است. مسیحیان نیز سدها سال حاکمیت دینی خود را داشتند و مهمترین آن بیزانس یا روم شرقی بود که از حدود سال ۳۲۵ میلادی تا اشغال قسطنطنیه (شهر کُنستانتین) در سال ۱۴۵۳ میلادی توسط ترکان عثمانی ادامه داشت. و مسلمانان هم به اندازه کافی امکان داشتند تا حاکمیت دینی خود را در بوته آزمایشِ تاریخ به محک بگذارند. در این رهگذر نیز ایدئولوژی سکولار مارکسیسم این امکان تاریخی را به دست آورد که امتحان خود را پس بدهد. تاریخ، «عدالت» را برای همه ایدئولوژیها رعایت کرده است و به همه ایدئولوژیهای دینی و غیردینی این امکان را داد که خود را در بوته آزمون بگذارند. حال این پرسش را باید در برابر خود قرار بدهیم: چرا تمامی این ایدئولوژیهای دینی و سکولار ناکام بودند؟ چه چیز مشترکی در آنها قرار دارد که باعث شده همهشان فرجام مشترکی داشته باشند؟
ت: مارکسیسم محصولِ پدیداری سرمایهداری و برآمد و توسعه فردگرایی بود. واکنش مارکس به این فردگرایی نورسیده، سوسیالیسم یا جمعگرایی بود. در واقع «سوسیالیسمِ» مارکس در مرحله نخست نه یک شیوه تولید نوین سوسیالیستی بلکه نقدِ فردگرایی بود. بازتاب این درک را میتوان به بهترین شکل در نمایشنامههای آموزشی (Lehrstücke) برتولت برشت مانند «تدبیر» و «آنکه گفت آری، آنکه گفت نه» و بعدها در ادبیاتِ سوسیالیستیِ شوروی مشاهده کرد، یعنی جایی که جمعگرایی در برابر فردگرایی ستایش میشود. نقدِ غیرمارکسیستی مناسبات نوین سرمایهداری در آثارِ نویسندگان رومانتیک آن دوره – البته با رویکردِ گذشتهخواهی- نیز مشاهده میشود. ولی از منظر ایدئولوژی مارکسیستی، ابزار رسیدن به این جمعگرایی یا سوسیالیسم میبایست از طریق «دیکتاتوری پرولتاریا» به رهبری حزب کمونیست یا سوسیالیست عملی شود. در واقع وظیفه دیکتاتوری پرولتاریا این بود که افراد را بازتربیت کند تا یاد بگیرند اجتماعی یا سوسیالیستی بیندیشند و عمل کنند و سرانجام به یک «انسان طراز نوین» [سوسیالیست یا جمعگرا] دگرگون شوند. البته در اینجا فقط به یک کیفیتِ ظریف انسانی پی برده نشده بود: این که این دیکتاتوری پرولتاریا باید توسط افرادی متحقق میشد که در فردیت خود با افراد دیگر هیچ تفاوتی نداشتند. یعنی آنها هم مانند دیگران، خودخواه و آزمند بودند و قطبنمای درونیشان همان شعارِ «بیشتر، بهتر است» بود. به اصطلاح این «رستگارکنندگان» که میخواستند افراد دیگر را برای سوسیالیسم بازتربیت کنند خود هنوز رستگار نشده بودند و همان اندازه خودخواه و زیادهخواه بودند که دیگران. نمونه بارز آن، خود مارکس در زندگیِ خصوصیاش است.[۳]
ث: سرانجام انسان در روندِ فرگشتِ تاریخیاش توانست کیفیت خود را به مثابه یک موجود «دو بُنی»، فردی و اجتماعی، در قالبِ یک چیزِ خارج از خودش یعنی «سرمایه» متحقق کند. سرمایه و سرمایهداری مفاهیم خارج از انسان نیستند، خود انسان هستند. کیفیت و شاخصهای سرمایه، همان کیفیات درونی انسان است: یعنی فردگرایی و اجتماعگرایی. سرمایهداری از «بیرون» به انسان تحمیل نشده بلکه مناسباتِ برونیشدهی درون خود انسان است. تضادهای درونی سرمایه همان تضادهای درونی انسان است. ولی سرمایهداری به مثابه یک ارگانیسم کلان، پدیدهایست که از مجموعِ اجزاء خودش که تک تک انسانها باشند فراتر است (Emergence). به همین دلیل، اجزاء این سامانه کلان که تک تک ما انسانها باشیم بر این تصور نادرست هستیم که سرمایهداری چیزی فرای آنهاست و ربطی به تک تک آنها ندارد[۴] و به همین دلیل تمامی مسئولیتها به عهده سیستم یا سامانه سرمایهداری است.
سرمایه مانند خود انسان، انعطافپذیر و غیرخطی عمل میکند و میتواند مانند انسان خود را با هر شرایطی تطبیق بدهد. به همین دلیل، سرمایهداری توانسته تا کورهدهاتهای آفریقا و آسیا و ... رخنه کند و آنچنان در ساختارهای کهن و عجیبوغریب بومی تنیده شود که گویی همیشه بخشی از این ساختارها بوده است. و درست از همین جا میتوان نتیجه گرفت که سرمایهداری هزاران چهره دارد، درست مانند هزاران آلیاژیست که میتوان از طلا با فلزات دیگر بوجود آورد. و فراموش نباید کرد که کیفیات فیزیکی و شیمیایی هر آلیاژی با آلیاژ دیگر متفاوت است.
ج: تفاوت انسان با حیوان در ابزارسازی یا سخن گفتن یا ارتباطگیری (Communication) نیست، زیرا امروزه میدانیم که دیگر حیوانات نیز از این تواناییها برخوردارند. تفاوت راستین انسان با دیگر جانوران روی زمین در داشتنِ آگاهی و اراده است. اراده یعنی تصمیمگیری مبتنی بر آگاهی برای انجام دادن یا ندادن کاری. انسان میتواند اراده کند که چند روز غذا نخورد حتا اگر بهترین غذاها را پیش روی خود داشته باشد؛ میتواند بدون نیروی قهریه روزها و هفتهها در یک جا بنشنید، ننوشد و نخورد.[۵] این کیفیت را هیچ حیوانِ دیگری ندارد. اراده و آگاهی دو روی یک سکهاند. از این رو میتوان گفت که در وجودِ تک تکِ ما انسانها نیرویی بس بزرگ به نام اراده نهفته است و درست همین اراده و آگاهی برگِ برندهایست که میتوان در آینده دور روی آن حساب کرد.
اگر ما گزارههای بالا را بپذیریم آنگاه میتوانیم نتیجهگیری کنیم که جهانِ انسانی یک مجموعه کلان از سامانههای بازِ انسانی و غیرانسانی است که در ارتباط با یکدیگر، یک وضعیتِ آشوبمند را تشکیل میدهند. این وضعیتِ آشوبمند به ما میگوید که به هیچ وجه نمیتوان روندهای آتیِ این وضعیت پویا را پیشبینی کرد. و از سوی دیگر، در درون این وضعیت بس پیچیده، حدود هشت میلیارد انسان با سلیقهها و افکار متفاوت زندگی میکنند که تصورِ این تنوعِ انسانی در ذهن هیچ کدام از ما نمیگنجد. زیرا هر فرد، یک انسانِ منحصربهفرد (Unikat) است. و درست همین «منحصربهفردیِ» تک تک انسانها در آمیزش با محیطهای کاملاً متفاوت باعث میشود که ما نتوانیم برای همه این هشت میلیارد انسان یک فرمول واحد مانند سوسیالیسم یا هر چیز دیگر از آینده ترسیم کنیم. حال این پرسش طرح میشود که: آیا این جهانِ کنونیِ سرمایهداری برای همیشه باقی خواهد ماند؟ طبعاً نه! هیچ چیز در جهانِ انسانی و جهانِ غیرانسانی برای همیشه پایدار نیست. از نظر تجربی و نظری میدانیم که وضعیت کنونی در آینده نامعلوم به تدریج جای خود را به وضعیتی دیگر که برای ما نامعلوم است میدهد. طی ۲۰۰ هزار سال گذشته حدود ۱۱۷ میلیارد انسان روی این زمین زندگی کردهاند که اگر این هشت میلیارد کنونی را از آن کم کنیم ۱۰۷ میلیارد انسان پیش از ما روی زمین زندگی کردهاند. یعنی این جمعیتِ کنونی، ۷٪ کل انسانهایی است که روی این زمین زندگی میکنند. از این رو، باید همواره به این نکته توجه کنیم که ما انسانهای کنونی جزء بسیار کوچکی از یک فرآیند «آمد و شدِ» بس طولانی هستیم.
اگر واقعاً چنین است که ما هیچ چیز درباره آینده جهان خود نمیدانیم، پس جایگاه کُنشهای اجتماعی و سیاسی کنونی ما چه خواهد بود؟
هیچ فردی در زندگیِ واقعیاش برای آینده نامعلوم تلاش نمیکند. زیرا فرد به دلیلِ خودخواهی و خودمرکزبینیاش همواره معطوف به نتیجه، گام برمیدارد. حتا ایدهآلیستترین تکروهای جهان نیز در زندگیِ روزمرهشان عملگرا رفتار میکنند. به عبارتی، تلاشهای فرد، همیشه کیفیت عملی و روزمره دارد و کوششهای او معطوف به پیدا کردن راه حل برای مسایل جاری و واقعیِ زندگیاش است. همین روشِ فردی هم باید مبنای کُنشهای اجتماعی و سیاسی تک تکِ ما باشد. روشِ دانشبنیان و درست این است که مشکلات و مسایل امروز تشخیص داده شوند، برای آنها راهحلهای مناسب پیدا و پیشنهاد شود. این که از این تلاشها چه در خواهد آمد، هیچ نمیدانیم ولی یک چیز را میتوان با قاطعیت گفت که هر آنچه امروز انجام میدهیم به نوعی تأثیر خود را در آینده خواهد گذاشت (اثر پروانهای یا Butterfly-Effect). به عبارتی، تک تکِ ما انسانها مانند «پروانههایی» هستیم که در درازمدت به گونهای تأثیر خود را بر روند طولانی تاریخ خواهیم گذاشت، البته در شکلی کاملاً دگرگونیافته که در تصور هیچ کس نمیگنجد.
سخن گفتن از یک جهانِ آرمانی چه در شکلِ «سوسیالیسم»، چه در شکلِ انسان-رباتها در فیلم «جایگزینها» (Surrogates) یا در فیلمِ «من آدم تو هستم» (I’m Your Man) هیچ مبنای علمی ندارد زیرا این وضعیتِ آشوبمند در آینده دور، پیشبینیناپذیر است. ما حتا نمیتوانیم پیشبینی کنیم که بیست سی سال دیگر چه خواهد شد؛ آیا یک سنگِ آسمانی مانند ۶۵ میلیون سال پیش به زمین برخورد خواهد کرد، آیا توفانهای خورشیدی تمامی سامانههای دیجیتالی ما را در فضا و روی زمین منهدم خواهند کرد، آیا اَبرآتشفشانهایی مانند یلواستون پارک دهان باز خواهند کرد و هزاران اما و شاید دیگر که میتوانند مسیر زندگی ما را زیر و رو کنند. از این رو، مشکلاتِ واقعی ما انسانها، مشکلاتی است که هماکنون در برابر ما قرار دارند، آینده را باید به آیندگان سپرد. هر سخنی از آینده نامعلوم و برنامهریزی کردن برای آن، از لحاظ علمی نادرست و از منظر منششناختی (Ethik) فریبکارانه است. و اتفاقاً تاریخ با دادن امکانِ تحقق به ایدئولوژیهای دینی و سکولار نامبرده در بالا به ما میآموزد که هر دستگاه فکری که برای انسانها یک آینده آرمانی تعریف کند و بخواهد با کُدکسهای (Codex) خود مردم را برای آیندهی تعریفشدهشان بازتربیت کند به ناکجاآباد فاجعهآوری منجر خواهد شد.
بدون شک ما انسانها در کشاکشِ مناسبات میانکُنشی، تأثیرات متقابل و عواملِ طبیعی و اقلیمی، آرام آرام و نسل به نسل بازتربیت و دگرگون خواهیم شد. هر دگرگونی نیازمندِ زمان است و دگرگونیهای بزرگ به زمانِ بس طولانی نیاز دارند. همانگونه که گفته شد، سرمایهداری خودِ ما انسانها هستیم؛ این که ما انسانها در آینده چگونه میتوانیم کیفیتِ فردی خود را به گونهای با کیفیتِ اجتماعیمان سازگار و هماهنگ کنیم هیچ کس نمیتواند از هم اکنون پیشبینی کند. جهان کنونی با سرعتی شگفتآور در حال دگرگونی است و طولی نخواهد کشید که زندگی ما انسانها دیگر نه آنالوگ بلکه تلفیقی ارگانیک و بدون مرز از آنالوگ و دیجیتال خواهد بود و به تدریج انسان در ترکیب با فناوریهای بس ریز (در مقیاس نانو) دیگر نه انسانِ بیولوژیکی بلکه انسان بیوتکنولوژیکی (Bionics) خواهد بود.
با توجه به آنچه گفته شد، انسان برای غلبه بر سرمایهداری باید بتواند بر خودش به عنوان «فرد» - با کیفیات ذکرشده در بالا- غلبه کند. ولی این چیرگی بر خود نه با برنامههای راهبردی دینی و ایدئولوژیکی بلکه فقط از طریق رسیدن به یک سطح معین از آگاهی، دانش و خردورزی قابل دسترسی است؛ روندی که در آینده دور، طیِ گامها میلیمتری در تاریخ شکل میگیرد. این که چه مجموع شرایطی دست به دست هم خواهند داد تا شرایط برای پدیداری یک چنین آگاهی و ارادهای فراهم شود، نمیدانیم، ولی هم از نظر تجربی و هم نظری میدانیم که انسان از چنین ظرفیتی برای آگاهی و خردورزی برخوردار است.
پایان
بخشهای پیشین:
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش یک)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش دو)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش سه)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش چهار)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش پنج)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش شش)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش هفت)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش هشت)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش نُه)
* از میمون تا هوش مصنوعی (بخش ده)
* از میمون تا هوش مصنوعی (۱۱ / میانپرده)
————————————-
[۱] این خصوصیات برشمرده به خودی خود نه خوب هستند و نه بد، بستگی به این دارد که این خصوصیات در چه حوزه یا چارچوبی فعال میشوند. زیرا بدون این ویژگیهای فردی نه اختراعات نوین متحقق میشدند و نه دانش رشد میکرد و نه جنایت و دزدی. این ویژگیهای فردی همانگونه که برای پژوهشگران یا هنرمندان منبع حرکت و آفرینش است برای کسانی دیگر میتواند به نقض حقوق دیگران منجر گردد.
[۲] Umweltbewusstsein / Environmental awareness
[۳] تاریخ نشان داد که «رستگارکنندگانی» که به قدرت سیاسی دست یافتند و میخواستند مردم را به بهشتِ آنجهانی یا اینجهانی رهنمون کنند، خود به فاسدترین افراد دگرگون شدند. بهترین نمونه تاریخی که هم اکنون در برابرمان است «رستگارکنندگان» شیعی در ایران و در کره شمالی هستند.
[۴] فرد به دلیلِ خودمرکزبینیاش، همیشه مسئولیتگریز نیز است. از نظر فرد، گناه نابسامانیها همیشه به عهده سامانه [سیستم / نظام] است. تک تک آلمانیها در قالب مردم (Volk) که هیتلر را به قدرت رساندند و در جنایات او شریک بودند، حاضر نبودند که مسئولیتِ فردی خود را بپذیرند، موردی که دانیل گلدهاگن در کتاب هفتسد برگی خود (Goldhagen, Daniel: Hitler´s Willing Executioners: Ordinary Germans and the Holocaust) این مسئولیتگریزی فردی را آشکار ساخت. یا انقلاب اسلامی ۵۷ که تک تک ایرانیان بزرگسال آن زمان که در آن فعال بودند ولی به هر طریقی تلاش میکنند از مسئولیت فردی خود در تشکیل و تحکیم جمهوری اسلامی به رهبری دینی خمینی بگریزند.
[۵] یا به عکس میتواند اراده کند که طی ده دقیقه ۶۰ الی ۷۰ هات داگ بخورد. به مسابقات Nathan´s Famous International Hot Dog Eating Contest نگاه کنید.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
آرژانتین خواستار دستگیری احمد وحیدی وزیر کشور ایران شده است. او متهم بوده است که ۳۰ سال پیش در بمبگذاری یک مرکز فرهنگی یهودیان در بوئنوس آیرس دست داشته است. احمد وحیدی هماکنون در سفری خارجی است.
در بیانیه وزارت خارجه آرژانتین آمده است که این کشور از اینترپل خواسته است تا احمد وحیدی را دستگیر کند.
در جریان بمبگذاری مرکز یهودیان در آرژانتین (آمیا) در سال ۱۹۹۴میلادی(۱۳۷۳ شمسی)، ۸۵ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند.
آرژانتین پس از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی در مرداد ماه ۱۴۰۰، انتخاب سرتیپ احمد وحیدی به عنوان وزیر کشور را «توهین» به قربانیان بمبگذاری آمیا و سیستم قضایی این کشور توصیف کرده بود.
سردار وحیدی وزیر کشور ایران هماکنون همراه با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور، و هیئت بلندپایه دولت ایران به پاکستان و سریلانکا رفته است.
پیش از این فعالان حقوق بشر خواهان بازداشت ابراهیم رئیسی در جریان سفرهای خارجیاش شده بودند. آقای رئیسی در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ نقش مستقیم داشت.
درباره بمبگذاری آمیا چه میدانیم؟
این بمبگذاری مرگبارترین انفجار تاریخ آرژانتین است و پس از سه دهه همچنان در آرژانتین حواشی سیاسی بسیاری به دنبال داشته است.
در یکی از تازهترین رویدادها، ۱۲ آوریل آوریل (۲۴ فروردین) امسال، دادگاهی در آرژانتین ایران را به دلیل صدور دستور دو حمله مرگبار به اهداف مرتبط با اسرائیل و یهودیان در بوئنوسآیرس در دهه ۹۰ میلادی، یک «دولت تروریستی» معرفی کرد.
در بیانیه دادگاه آمده است که انفجار مرکز یهودیان آمیا به دست گروه حزبالله لبنان و به دستور تهران انجام شده است.
در حکم دادگاه کیفری فدرال آرژانتین، حکم قبلی نیز تایید شد که در آن این «جنایت علیه بشریت» تلقی شدند.
در دادگاه انفجار مرکز یهودیان بوئنوس آیرس، سرتیپ احمد وحیدی متهم شده بود که نقش «کلیدی» در طراحی این بمبگذاری داشته است.
آرژانتین به دنبال شکایت رسمی از ایران در دادگاههای بینالمللی است.
قضات رسیدگی به این پرونده گفتند که تهران پس از لغو توافق آرژانتین برای تامین مواد و فناوری هستهای ایران، دستور این حملات را صادر کرد.
دولت آرژانتین بارها از ایران خواسته بود اجازه بدهد متهمان دست داشتن در انفجار آمیا محاکمه شوند. ایران این اتهامات و همچنین درخواست آرژانتین را رد کرده بود.
پرونده آمیا پروندهای حساس و حاشیهساز در آرژانتین بود.
سرپرست تحقیقات درباره مرگ مشکوک آلبرتو نیسمان، دادستان ارشد آرژانتینی که درباره پرونده بمبگذاری آمیا تحقیق می کرد در سال ۱۳۹۳ گفت این دادستان پیش نویس حکمی را برای دستگیری رئیس جمهور این کشور تنظیم کرده بود.
آقای نیسمان، کریستینا فرناندز رئیس جمهور وقت و هکتور تیمرمن وزیر خارجهاش را متهم کرده بود سعی داشته اند نقش مقام های ایرانی را در بمبگذاری مرکز یهودیان در بوئنوس آیرس پنهان کنند.
متهمان پرونده آمیا؛ از احمد وحیدی تا علی خامنهای
در پرونده آمیا نام بسیاری از مقامهای ارشد ایرانی مطرح شده است.
حکومت ایران این اتهامات را رد کرده بود و کمی پس از بمبگذاری آمیا، گروه فلسطینی انصارالله مسئولیت آن را به عهده گرفت. اما برخی اعلام مسئولیت از طرف این گروه کوچک را پوششی برای نقش حزب الله لبنان و ایران ارزیابی کرده بودند.
گزارش دادستان ویژه پرونده آمیا نتیجه گرفته بود که این بمبگذاری با تصمیم آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ولایتی و علی فلاحیان، به ترتیب رئیس جمهور، وزیر خارجه و وزیر اطلاعات وقت ایران گرفته شده بود.
در این گزارش آمده بود که انتخاب هدف با نظر محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه و فرمانده وقت نیروی قدس انجام شده بود.
پلیس بین الملل پیشتر هم برای شش تن از مظنونان انفجار آمیا «اعلان قرمز» صادر کرده است. پنج تن از آنها مقامهای ایرانی بودند و نفر ششم عماد مغنیه از فرماندهان ارشد سابق حزبالله لبنان بود که در انفجاری منتسب به اسرائیل کشته شد.
این اولین بار نیست که اخبار مرتبط با احمد وحیدی خبرساز میشود. زمانی که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران در دوره دوم ریاست جمهوری تصمیم گرفت آقای وحیدی را در مردادماه ۱۳۸۸ به عنوان وزیر دفاع انتخاب کند، آرژانتین و اسرائیل اعتراض کردند و اینترپل، پلیس بینالملل، در اطلاعیهای گفت که برای دستگیری آقای وحیدی «اعلان قرمز» داده است.
دو سال پس از انتخاب به عنوان وزیر دفاع دولت محمود احمدینژاد، سفر آقای وحیدی در مقام وزیر دفاع به بولیوی دردسرساز شد.
خرداد ۱۳۹۰ وزیر خارجه وقت بولیوی در نامهای به همتای آرژانتینی خود از سفر آقای وحیدی که به دعوت وزیر دفاع بولیوی انجام شده بود «عمیقا عذرخواهی» کرد. بولیوی گفت از آقای وحیدی خواسته که کشور را ترک کند.
بیبیسی فارسی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
روزنامه اعتماد
چرا عدهای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوههای گوناگون با دانش پزشکی مخالفت میکنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنتگرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جستوجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بودهاند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار میداند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمیگذارد. ولی ماجرای جامعهشناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است. جامعهشناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیدههای اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیدههای اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطورهای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشهها و علل را در مناسبات میان انسانها جستوجو میکند. بر این اساس، جامعهشناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنشهای متقابل انسانی شکل میگیرد یا به عبارت سادهتر، مجموعه انسانها با هم جامعه را میسازند. این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکلپذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که میخواهند آن را شکل بدهند. جامعهشناسی نشان میدهد که بسیاری از خواستها و ذهنیتهای صاحبان قدرت تحققپذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهانبین است در حالی که آنان هیچ علاقهای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیشفرض آنها را انکار میکنند. جامعهشناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروههایی است؟ به نظرم از میان همه پیامها دو جنبه از همه مهمتر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از ارادههای فردی و حتی اثرگذاری و جهتدهی آن بر اراده است.
نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیدههای اجتماعی در زمان شکل میگیرند، رفتهرفته جا میافتند و در طول زمان تغییر میکنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون میشوند و از میان میروند. این نگرش میگوید پدیدههای اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آنها، سلیقهها و گرایشها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمیتوانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند. مثل اینکه قاعدهای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز میشناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیدههای اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل میشدند.
مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی...» در چنین جامعههایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میانمدت دچار تحولات ریشهای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمیآمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده میشد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است. کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰، ۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است.
ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانوادههای گسترده، افرادی کمسواد و بیسواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانوادههای هستهای یا تکعضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شدهایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلیها سخت است. یکی از نزدیکان از عذابهایی که مادر پیرش میکشید تعریف میکند که با دیدن بیتوجهی نوهها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش میخورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستانشان، یا شادیها و زندگی آنان را نمیتواند درک کند و تعابیری دیگر از آنها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست.
خوب این مادربزرگ دوستداشتنی کار چندانی نمیتواند انجام بدهد، ولی حکومتها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکستهای فاحش میشوند، در حالی که دانش جامعهشناسی میتواند آنان را از این خبطهای سیاستی دور دارد.
یکی از جالبترین نمونههای آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود میخواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابهجا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره اربابرعیتی و خانخانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکهتاز بودند. بیسوادی بالای ۸۰ درصد بود. بیسوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقلهای قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخ زاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانهای از شاخصهای جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمیشد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود! در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیکترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان میکشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی میشدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیدهای بودند که آنها را از این رفتارها منع میکردند.
اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شدهایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بیتوجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینههای سرسامآور نهتنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانهای با ریز جزییات اشاره کردهام.
مورد مهمتر که هزینههای مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شدهاند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاستها بسیار زیانبار است. میخواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟ توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بیتوجهی بلشویکها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ سالهاش چنین ترسیم میکند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولی] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشیها و نبود شفافیت مالی و بهشتهای مالیاتی تبدیل شد.» اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی میگفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعهای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایهداری لجامگسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره میکردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن میدانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایهداری در آنجا هست، بلکه افراطیترین مذهبیهای جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعهبار این افراطگری بینصیب نگذاشتهاند.
کشورهای کمونیستی میخواستند جامعهای بسازند که همه انسانها مطابق با قاعدهای که حکومت میگوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و... حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» مینویسد: «اگر زنی لباس زیبا میپوشید عنصر مشکوکی به حساب میآمد که گاهی حتی لازم بود دربارهاش تحقیق شود. اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سالها بعد از جنگ هم اگر میخواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت میکرد، میبایست رسما از حزب درخواست مجوز میکردند».(ص ۴۹)
امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعهای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاستها ابراز میشود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایدهها وجود دارد.
بیتوجهی به رویکردهای جامعهشناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاهبرداران گندمنمای جو فروش را نخورید.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
در میانه تهاجم روسیه به اوکراین، نظرسنجی تازه مؤسسه گالوپ نشان میدهد که اکثریت مردم جهان با رهبری مسکو در سطح بینالمللی بهدلیل جنگ آن علیه کییف مخالف هستند و این میزان در اروپا حتی «بیش از ۹۰ درصد» است.
بهدنبال تهاجم روسیه به اوکراین، اتحاد جهانی به ویژه در غرب علیه این کشور شکل گرفته که فارغ از عرصه سیاسی، در عرصههای عمومی و مردمی با حمایت از مهاجران اوکراینی و تظاهرات مقابل اماکن دیپلماتیک مسکو در کشورهای مختلف، خود را نشان داده است.
علاوه بر این مرگ الکسی ناوالنی، مخالف سرسخت ولادیمیر پوتین در زندان نیز با واکنشهای گسترده بینالمللی علیه روسیه مواجه شد.
بر اساس نظرسنجی گالوپ در ۱۳۴ کشور و منطقه در سال ۲۰۲۳ که گزارش آن روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت منتشر شد، مخالفت با رهبری روسیه در سطح جهانی «تقریباً به اندازه سال اول جنگ است و بهطور میانگین ۵۳ درصد گفتند که با رهبری روسیه موافق نیستند».
این آمار اندکی نسبت به رکورد بالای ۵۷ درصد در سال ۲۰۲۲ کاهش یافته است.
عدم محبوبیت روسیه در میان ۱۱ کشور اروپایی بیش از ۹۰ درصد بوده است، از جمله در اوکراین که این رقم به ۹۳ درصد میرسد.
گالوپ میگوید موافقت جهانی با رهبری روسیه از میانگین ۳۳ درصد در سال ۲۰۲۱ به ۲۱ درصد در سال ۲۰۲۲ کاهش یافت، سالی که مسکو به اوکراین حمله کرد.
این افت باعث از بین رفتن موفقیتهای ثابتی شد که روسیه بین سال ۲۰۱۴، زمانی که برای اولین بار به اوکراین حمله کرد و شبهجزیره کریمه را اشغال کرد، و سال ۲۰۲۰، وقتی که موافقت به اوج خود رسید، از بین رفت.
آلمان در رتبه اول محبوبیت جهانی
نظرسنجی گالوپ نشان میدهد که آلمان برای هفتمین سال متوالی در صدر موافقت با رهبری جهانی قرار دارد.
گالوپ علاوه بر اینکه سالانه درباره رهبری ایالات متحده میپرسد، همچنین از جهان درباره رهبری سایر قدرتهای جهانی از جمله آلمان، چین و روسیه سؤال میکند.
گزارش این مؤسسه میافزاید که آلمان در دومین سال کامل صدراعظمی اولاف شولتز، برای هفتمین سال متوالی به عنوان برترین قدرت جهانی باقی ماند.
میانگین تأیید رهبری آلمان در سال ۲۰۲۳ در ۱۳۴ کشور و منطقه به ۴۶ درصد رسید که نسبت به سال ۲۰۲۲ تغییری نکرده است.
محبوبیت آلمان در میان کشورهای اروپایی حتی بالاتر بوده و میانگین آن ۶۰ درصد است.
آمریکا؛ در رتبه دوم موافقت با رهبری جهانی
گزارش جدید گالوپ بیانگر آن است که میانگین محبوبیت جهانی رهبری آمریکا در سال ۲۰۲۳ به ۴۱ درصد رسیده که نسبت به سال اول ریاستجمهوری بایدن که ۴۵ درصد بود، کاهش نشان میدهد اما نسبت به سال دوم زمامداری او تغییری نکرده است.
از نظر تاریخی، میزان محبوبیت ۴۱ درصد از همه میانگینها به جز یکی از رتبهبندیهای دوران ریاستجمهوری باراک اوباما کمتر است، اما از همه میانگینهای دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ و جورج دبلیو بوش بالاتر است.
گالوپ میگوید میزان تأیید رهبری ایالات متحده در ۸۳ کشور و منطقه مورد بررسی قبل از شروع جنگ بین ایالات متحده اسرائیل و گروه افراطی حماس در ۱۵ مهر پارسال، ۴۲ درصد بود.
گروه حماس از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و چندین کشور غربی سازمانی تروریستی شناخته میشود.
به گفته این مؤسسه، در ۵۱ کشور و منطقه دیگر که پس از شروع جنگ مورد بررسی قرار گرفتند، میانگین تأیید تفاوت چندانی نداشت و ۳۹ درصد بود.
تأیید رهبری ایالات متحده در اسرائیل به بالاترین حد خود رسیده است.۸۱ درصد از اسرائیلیهایی که دو هفته پس از حملات حماس در نظرسنجی گالوپ شرکت کردند، گفتند که رهبری آمریکا را تأیید میکنند.
موافقت ۳۰ درصدی با رهبری چین
گالوپ در بخش دیگری از گزارش خود اشاره کرده که نظرسنجیها حاکی از موافقت جهانی ۳۰ درصدی با رهبری چین است. با این حال میانگین موافقت با رهبری چین در قاره آفریقا از ۵۲ درصد در سال ۲۰۲۲ به ۵۸ درصد در سال ۲۰۲۳ افزایش یافت زیرا افراد کمتری گفتند که نظری ندارند.
رادیو فردا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهار کشور منطقه (ترکیه، عراق، امارات و قطر) برای ساخت مسیر جدید ترانزیتی اتصال اروپا به خاورمیانه توافق کردند.
به گزارش عصرایران، مقامات عراق، ترکیه، قطر و امارات، یادداشت توافق برای ساخت مسیر ترانزیتی “راه توسعه” امضا کردند. این مسیر، اروپا را از طریق خاک ترکیه و عراق، به خلیج فارس متصل می کند. این مسیر از ایران عبور نمی کند.
امضای این یادداشت توافق دیروز دوشنبه توسط وزیران ۴ کشور ترکیه، عراق، امارات و قطر در حضور سران ترکیه (اردوغان) و عراق (السودانی) در بغداد انجام شد.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه در سفر رسمی دیروز دوشنبه به بغداد و اربیل سفر کرد. این اولین سفر رئیس جمهوری ترکیه به عراق بعد از ۱۳ سال بود.
این یادداشت توافق از طرف عراق توسط وزیر حمل و نقل (رزاق محیبس)، از طرف ترکیه توسط وزیر حمل و نقل و زیرساخت ( عبدالقادر اورال اوغلو)، از طرف قطر توسط وزیر حمل و نقل ( جاسم بن سیف السلیتی ) و از طرف امارات توسط وزیر انرژی و زیرساخت (سهیل محمد المزروعی) امضا شد.
دفتر نخست وزیر عراق اعلام کرد این پروژه به دستیابی به یکپارچگی اقتصادی و تلاش برای اقتصاد پایدار بین شرق و غرب، به تحریک رشد اقتصادی و تقویت روابط همکاری های منطقه ای و بین المللی کمک خواهد کرد. همچنین این طرح در مسیر افزایش تجارت بین المللی، تسهیل تحرک و فعالیت های اقتصادی، تجارت و ایجاد یک مسیر جدید حمل و نقل رقابتی و افزایش رونق اقتصادی بازرگانی کمک می کند.
نخست وزیر عراق هم گفت: راه توسعه تنها کوتاه کردن فاصله نیست، بلکه به پل ارتباطی میان مردم و فرهنگهای منطقه تبدیل میشود و از امنیت و ثبات در منطقه حمایت میکند. وی افزود: این یادداشت تفاهم شامل اقدام کشورهای امضا کننده برای تعیین چارچوب های لازم برای اجرای طرح راه توسعه است.
“راه توسعه” شامل دو مسیر زمینی خودرویی و راه آهن است که جنوب ترکیه را از نقطه مرزی فیشخاپور کردستان عراق به جنوب این کشور (بصره - بندر فاو) به خلیج فارس متصل می کند. این نزدیک ترین و سریع ترین مسیر اتصال اروپا به خلیج فارس است که از خاک ترکیه و عراق می گذرد.
فیشخاپور مرز کردستان عراق و جنوب ترکیه و در نزدیکی مرز سوریه است.
وزیر حمل و نقل و زیرساخت های ترکیه ( عبدالقادر اورالوغلو) روز یکشنبه گفت: با تکمیل پروژه “راه توسعه” که از ترکیه و عراق می گذرد، روند حمل و نقل کالا را ۲۵ روز کاهش می یابد.
وی توضیح داد: حرکت کشتیهای عبوری از کانال سوئز ۳۵ روز و از جنوب افریقا بیش از ۴۵ روز طول میکشد اما اگر راه توسعه تکمیل شود، این زمان به ۲۵ روز کاهش مییابد.
عراق سال گذشته هزینه این طرح را ۱۷ میلیارد دلار اعلام کرد.
این مسیر ترانزیتی برای انتقال کالا میان ترکیه و کشورهای جنوب خلیج فارس است اما می تواند بخشی از مسیر اتصال شرق - غرب جهان نیز باشد. این مسیر همچنین می تواند به عنوان جایگزینی برای مسیر کنونی کانال سوئز و دریای سرخ مطرح شود.
با درگیری های ارتش امریکا و حوثی های یمن (انصارالله) در دریای سرخ و تنگه باب المندب، راه توسعه، از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.
- این مسیر از طریق جاده زمینی و راه آهن، جنوب ترکیه را به جنوب عراق و خلیج فارس متصل می کند.
- طول جاده زمینی و راه آهن در داخل عراق ۱۲۰۰ کیلومتر است.
- هزینه پروژه حدود ۱۷ میلیارد دلار است. ۱۰.۵ میلیارد دلار برای ساخت راه آهن برقی و ۶.۵ میلیارد دلار برای جاده زمینی است.
- این پروژه در ۳ مرحله تکمیل میشود که مرحله اول در سال ۲۰۲۸، مرحله دوم در سال ۲۰۳۳ و مرحله سوم در سال ۲۰۵۰ به پایان می رسد.
- این پروژه در مرحله اول ۱۰۰ هزار فرصت شغلی و پس از اتمام، یک میلیون شغل ایجاد می کند.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
آمریکا دو شرکت و چهار شخص حقیقی را در رابطه با عملیات سایبری مخرب جمهوری اسلامی تحریم کرد.
دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری ایالات متحده اعلام کرد که این شرکتها و اشخاص، تحت فرماندهی سایبری-الکترونیکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیش از دهها شرکت و نهاد دولتی در آمریکا را از طریق فیشینگ هدفمند و حملات بدافزاری هدف قرار دادند.
برایان نلسون، معاون وزارت خزانهداری در امور تروریسم و مالی ایالات متحده، در بیانیهای گفت: «بازیگران سایبری مخرب جمهوری اسلامی از طریق کارزاری هماهنگ و چند وجهی به هدف قرار دادن شرکتها و نهادهای دولتی آمریکایی و با هدف بیثبات کردن زیرساختهای حیاتی آمریکا و آسیب رساندن به شهروندان این کشور ادامه میدهند.»
او تأکید کرد که ایالات متحده به رویکرد همهجانبه خود برای افشا و مختل کردن فعالیت این شبکهها ادامه خواهد داد.
در اسفندماه گذشته، شرکت امنیت سایبری و فنآوری اطلاعات «مندیانت» که زیرمجموعه گوگل است، از شناسایی یک تهدید جدید مربوط به فعالیت جاسوسی ایران- نکسوس خبر داد که صنایع هوافضا، هوانوردی و دفاعی را در چندین کشور از جمله اسرائیل، امارات متحده عربی، ترکیه، هند و آلبانی هدف قرار داده و از سازمانها جاسوسی کرده است.
مایکروسافت نیز در گزارشی اعلام کرده بود که هکرهای تحت حمایت جمهوری اسلامی، روسیه، چین، و کرهشمالی از ابزارهای «اوپن اِیآی» تحت حمایت این شرکت برای تقویت مهارتهای خود و فریب دادن در مورد اهداف خود بهره میبرند.
شرکت تحریمشده توسط وزارت خزانهداری آمریکا، «مهرسام اندیشهساز نیک» است که به نام «محک رایان افزار» هم شناخته میشود و به عنوان شرکت پوششی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عمل کرده و فعالیتهای مخرب سایبری جمهوری اسلامی را پیش میبرد.
این شرکت با چندین گروه هکری از جمله «پوسته لاکپشت» و دیگر فعالیتهای مخرب سایبری از جمله هدف قرار دادن بیش از دوازده شرکت و نهاد دولتی ایالات متحده از جمله وزارت خزانهداری این کشور مرتبط بوده است.
از افراد تحریمشده علیرضا شفیعی نسب، یکی از بازیگران سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که مدتی کارمند «محک رایان افزار» بود.
رضا کاظمیفر رحمان، حسین محمد هارونی و کمیل برادران سلمانی نیز از دیگر افرادی هستند که وزارت خزانهداری آمریکا آنها را در ارتباط با کارزارهای فیشینگ هدفدار که چندین نهاد آمریکایی از جمله خود این وزارتخانه را هدف قرار داده تحریم کرده است.
صدای آمریکا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
معرفی کتاب: شرحی بر “فرگشت - آن چه هر کس نیاز دارد بداند”
نویسنده: رابین دانبار
ترجمه و حاشیه نویسی: حسین جرجانی
از قرار معلوم تعداد ایرانیانی که به موضوع فرگشت (تکامل) بیولوژیک علاقه دارند بسیار زیاد است. از طریق دوستی آگاه در این موضوع متوجه شدم که در فضای مجازی، هزاران هزار مطلب کوتاه در مورد فرگشت نوشته شده است. بعد از دیدن تعداد زیادی از چنین مطالبی به این نتیجه رسیدم که علیرغم علاقه بسیار به موضوع فرگشت، میزان دانش در این باره در بین ایرانیان، هم بسیار پایین است و هم خطادار (biased) است.
در باره دانش کم، برداشت کلی من آن بود که در بین ایرانیان ارجاع هر موضوعی به فرگشت، بدون آن که شواهد علمی برای آن وجود داشته باشد، بسیار زیاد است. این چنین نگاهی را در غرب “برنامهی سازگارانگان (adaptationist program)” یا “سازگارانیسم (adaptationism)”مینامند، در این معنی که تصور میشود هر پدیدهای را میتوان به سازگاری (adaptation) با عاملی بیرونی از طریق گزینش طبیعی (natural selection) نسبت داد. نامی که من برای این چنین کاری استفاده میکنم “داستانسراییهای فرگشتی (just-so stories)” است! در غالب چنین مواردی، فرد “داستانسرا” استدلالی را که “میتواند درست باشد”، به خطا و بدون آن که مبتنی بر شواهد علمی باشد، “درست میداند”.
درباره خطا، برداشت کلی من آن بود که بسیاری از ایرانیان از بحثهای فرگشتی برای اثبات خداناباوری استفاده میکنند. طبیعی است که وقتی در ایران امکان مناسبی برای بحثهای فلسفی پیرامون مفهوم “خدا” وجود نداشته باشد، کسانی ممکن است بخواهند از راه فرگشت به این موضوع بپردازند. دلیل این موضوع آن است که در نگاهی داروینی به طبیعت، توضیح پدیدههای طبیعی، بدون تکیه بر مفهوم “خدا” صورت گرفته است. به عبارت دیگر، در نگاهی داروینی، برای توضیح پدیدههای طبیعی، به مفهوم “خدا” احتیاجی نیست! یکی از کسانی که در غرب از نظریههای فرگشتی و بینیازی به مفهوم “خدا” در فرگشت، استفاده فراوان میبرد، دانشمند برجستهی انگلیسی ریچارد داوکینز (Richard Dawkins) است. نظریهی فرگشتی داوکینز (نظریه ژن خودخواه (The selfish gene hypothesis))که بر اهمیت “ژن” (به جای فرد یا گروه) تکیه میکند، یکی از جالبترین نظریههای فرگشتی ۵۰ سال اخیر است.
ریچارد داوکینز، علاوه بر این که یک دانشمند فرگشتی است، یک آتئیست افراطی هم هست. من تردیدی ندارم که ریچارد داوکینز (چه درباره فرگشت و چه درباره آتئیسم) در بیان و تبلیغ نظرات خودش، در حضور ذهن هنگام مناظره، در زییابی کلام، و در تهییج احساسات بسیار تواناست. من نظرات داوکینز در ارتباط با خداناباوری را ارزشمند میدانم، و حتی خواندن کتاب او با نام “پندار خدا (The God Delusion)” را توصیه میکنم. اما با نظریهی ریچارد داوکینز در مورد اهمیت تام “ژن” در فرگشت موافقت ندارم! من در مخالفت با نظریه فرگشتی داوکینز، تنها نیستم. اتفاقا اکثر کسانی که با فرگشت کار میکنند، حتی ژنتیکدانان، با نظریه فرگشتی داوکینز موافقت ندارند. متاسفانه، ساده فهم بودن نظریه او باعث شده تا عده زیادی از غیرمتخصصین تصور کنند که نظریه او در بین دانشمندان فرگشتی پذیرفته شده است. چنین نیست. خطای بسیاری از ایرانیان علاقمند به فرگشت در این است که چون از نظرات آتئیستی داوکینز خوششان میآید، تصور میکنند که نظریه فرگشتی او هم “درست” است. تقسیم کردن “ژنها” به “ژن خوب” و “ژن بد” ریشه در همین بدفهمی داوکینزی دارد.
علاقه ایرانیان به فرگشت سابقه “تاریخی” هم دارد. کتاب “در باره پیدایش گونهها”، که شش نسخه از آن توسط چارلز رابرت داروین (Charles Robert Darwin) در سالهای ۱۸۵۹ تا ۱۸۷۲ تالیف شده بود، اولین بار در سال ۱۳۱۸ در ایران به طور ناقص (فقط ۵ فصل اول، آن هم از روی یک ترجمه عربی چاپ مصر) ترجمه شد. در سال ۱۳۴۶ انتشار کتاب “خلقت انسان” یدالله سحابی، در بین ایرانیان مذهبی سر و صدای زیادی به پا کرد. اشکال کتاب یدالله سحابی در این بود که از همان استدلالات قدیمی داروینی و مخصوصا جنینشناسی و کالبد شناسی تطبیقی استفاده کرده بود. او همچنین بیشتر به آن قسمتهایی از فرگشت تکیه کرده بود که میتوانست برای آنها معادلی در قرآن بیابد. به عبارت دیگر شواهد فرگشتی او انتخابی دلبخواهی بودند. تا آنجا که من میدانم، اولین ترجمه کامل از کتاب داروین در سال ۱۳۵۱ تحت عنوان “منشاء انواع” توسط نورالدین فرهیخته صورت گرفت. علیرغم اینکه نورالدین فرهیخته دانش مستقیمی از فرگشت یا ژنتیک نداشت (او چشمپزشک بود)، ترجمهی او کیفیت بالایی داشت. اشکال ترجمه نورالدین فرهیخته این بود که، با مقدمهای که نوشته بود و با پانویسیهایی که کرده بود، کتاب داروین را در یک چهارچوبی قرار داده بود که “غایتگرایانه، هدفمند و ارادهگرایانه” به نظر میآمد. به این ترتیب ترجمهی نورالدین فرهیخته، در کنار افکار اوپارین (که آن موقع در ایران رایج بود)، به ایجاد بدفهمیهای فراوانی از فرگشت در ایران انجامید.
بههر جهت، با توجه به دو موضوع دانش کم و خطای موضوعی، به توصیه و تشویق دوست آگاهم بر آن شدم تا مطالبی را که هم کوتاه باشند، و هم با زبانی غیر تخصصی نوشته شده باشند، در اختیار خوانندگان قرار دهم.
انتشارات دانشگاه آکسفورد مجموعه کتابهایی را منتشر میکند که نام کلی آنها “آن چه هر کس نیاز دارد بداند (What everyone needs to know) ” است. یکی از کتابهای این مجموعه، در مورد فرگشت (evolution) و نوشته رابین دانبار (Robin Dunbar) است. من کتاب دانبار را به این دلیل انتخاب کردم که کتاب را به صورت ۱۰۰ پرسش و پاسخ نوشته است. هر سوال را باید یک سوال مهم و عمیق دانست. هنر دانبار هم ارائه پاسخی ساده، کوتاه و مستدلل است. من کار دانبار در انتخاب سوالها و ارائه پاسخها را تحسین میکنم. این امر که او توانسته این کار را در حجمی حدود ۱۵۰ صفحه انجام دهد، دستآورد بالایی است. دلیل دیگر انتخاب این کتاب آن است که نویسنده در بخشهای زیادی از کتاب به بحث در مورد پدیدههایی میپردازد که معمولن در چهارچوب علوم انسانی/اجتماعی میگنجند. او نشان میدهد که بسیاری از پدیدهها، ابعاد بیولوژیک هم دارند.
دانبار در زمینههای انسانشناسی زیستشناسانه، روانشناسی فرگشتی، و رفتار نخستیسانان (انساننماها) کار کرده است. بنابراین او بیشتر از آن که “فرگشتشناس” باشد، در “فرگشتِ کاربردی” تخصص دارد. بنابراین در قسمتهایی از کتاب که از خودِ فرگشت و توصیف ژنتیکیِ فرگشت، مینویسد قدری هم خطا و قدری هم بدفهمی به قلم او راه یافته است. اگر من از مسئولین انتشاراتی دانشگاه آکسفورد بودم، نوشتن چنین قسمتهایی را به فرد دیگری میسپردم و این امکان را فراهم میکردم که دانبار در زمینه تخصصی خودش بدرخشد. وجود خطاها و بدفهمیهای موجود در کتاب مرا به نوشتن تعداد زیادی پانویس (حاشیه)، و اضافه کردن تعدادی تصویر، کرد تا اشکالات ژنتیکی و بدفهمیهای فرگشتی را برای خوانندگان روش کنم. در نتیجه حجم ترجمه کتاب به حدود ۳۰۰ صفحه رسیده است.
برای آشنایی خوانندگانِ این تارنما با محتوای کتاب و روشهای کاری ترجمه و حاشیهنویسی، پرسش شماره ۱ و پرسش شماره ۱۰۰ را در اینجا نقل میکنم. قسمتهایی که به رنگ سیاه آمدهاند، متن اصلی کتاب است. هر جایی در متن اصلی که مطلبی را اضافه کردهام به رنگ آبی هستند. هر جایی هم که نیاز به توضیح داشته به وسیله ستاره (*) مشخص کرده و پس از تمام شدن پاراگراف، حاشیهنویسیهای خودم را به رنگ آبی آوردهام.
برای تهیه نسخه رایگان کتاب به آدرس زیر نگاه کنید:
نظرها، انتقادها، تصحیحهای خود را میتوانید به این ایمیل برای من بفرستید: hosseinjorjani2@gmail.com
***
پرسش ۱- چرا به نظریه فرگشت نیاز داریم؟
ما در دنیایی با گوناگونی بسیار زیاد زندگی میکنیم. حدود ۵۵۰۰ گونه (species) پستاندار و حدود۱۰ هزار گونهی پرنده وجود دارد. اما حتی این تعداد، در مقابل ۱۲ هزار گونهی کرمِ گرد، که تقریبا نیمی از آنها انگل هستند، ناچیز به نظر میرسد – آسکاریدها (ascarid)، کرمهای قلابدار (hookworm)، کرمهای سوزنی (pinworm) و کرمهای تازیانه (whipworm) که سلامت انسان را در سراسر جهان به خطر میاندازند، جزو کرمهای گرد هستند. و تعداد کرمهای گرد، به نوبه خود، در مقابل ۹۱ هزار گونه حشرهای که ما در حال حاضر آنها را میشناسیم – و بگذریم از احتمالن همین تعداد گونه حشره که هنوز آنها را شناسایی نکردهایم - تعداد اندکی به نظر میآید. و ما حتی ۲۵۰ هزار گونه سوسک* را در نظر نگرفتهایم. همان طور که زیستشناس بزرگ فرگشتی انگلیسی هلدین (Haldane) اشاره کرده: اگر خدا وجود دارد، او باید بیش از حد به سوسکها علاقهمند باشد. علاوه بر این، میتوانید به این ارقام حدود ۲۵۰ هزار گونه گیاه را نیز اضافه کنید. و ما هنوز به باکتریها و ویروسها نرسیده ایم ...
*[ح ج: تعریف نویسنده از حشره و سوسک معلوم نیست، و این که تعداد آنها را چهگونه حساب کرده هم، نامشخص است. بههر جهت، سوسک هم نوعی حشره است. اما، منظور از این بند آن است که بگوید، تعداد گونهها بسیار زیاد است. تعداد گونههای جانداری که در حال حاضر روی زمین حضور دارند، بر اساس برآوردهای مختلف، بین ۵ تا ۵۰ میلیون است. بنابراین قدری اشتباه در ردهبندی (classification) یا تعداد، تاثیری در نتیجهگیری ندارد.]
بیشتر وقتها، این همه تنوع فوقالعاده را امری بدیهی میدانیم و در زندگی روزمره به سختی به آن توجه میکنیم. به طور معمول، ما فقط به گونههایی توجه میکنیم که باعث بیماری میشوند، باعث دردسر در باغچه ما هستند یا در بشقاب غذای ما دیده میشوند. تعداد گونههایی که در این دستهها قرار میگیرند بسیار ناچیز و کم اهمیت هستند: اکثر ما به طور معمول، حداکثر ۱۰۰ گونه از دامها و گیاهان را میخوریم و برای بسیاری از ما، تعداد حتی از این مقدار کمتر است.
با توجه به اینکه ما این جهان را با گونههای زیادی شریک هستیم، باید با قدری تامل از خود بپرسیم که چهگونه آنها - و ما - به وجود آمدهایم. کار آسانی است که دنیا را به شکل کنونی دید و تصور کرد که همیشه اینطور بوده است. حتی ارسطو فیلسوف و دانشمند بزرگ یونانی (۳۸۴ تا ۳۲۲ پیش از میلاد) - با وجود اینکه یک سر و گردن بالاتر از تمامی زیست شناسان پیش از داروین بود* - تصور میکرد که جهان همیشه آن گونه که او میدیده، بوده است.
*[ح ج: این که ارسطو “یک سر و گردن بالاتر از تمامی زیست شناسان پیش از داروین” بوده باشد، اغراق و افراط است.]
با وجود این، ما با یک معما روبرو هستیم: چرا انواع مختلف زندگی وجود دارد؟ چرا باید این همه گونه سوسک، این همه گونه پرنده، این همه گونه گیاه مختلف وجود داشته باشد؟ آیا بر اساس منطق کشتی نوح، یک گونه سوسک کافی نیست؟ این واقعیت که صدها هزار ریخت (form) مختلف زندگی وجود دارد، سوال مهم دیگری را پیش میآورد: چرا برخی از این ریختهای زندگی برای ما مفید هستند (به عنوان مثال، آن گونههایی که آنها را میخوریم یا آنهایی که با خوشحالی با آنها زندگی می کنیم) در حالی که دیگران (مانند بسیاری از گونههای شکارگر و انگلی) قطعاً برای سلامتی و حتی ماندگاری* (survival) ما مضر هستند؟ پاسخ همه این سوالها در نظریه داروین، فرگشت با گزینش طبیعی، نهفته است.
*[ح ج: در فارسی survival را معمولن بقا ترجمه میکنند. من بر آنم که ماندگاری بهتر است!]
تئودوسیوس دوبژانسکی (Theodosius Dobzhansky)، زیستشناس بزرگ فرگشتی اوکراینی-آمریکایی (که خود مسیحی ارتدوکس معتقد بود) گفتهی معروفی دارد: “هیچ چیز در زیستشناسی، جز در پرتو فرگشت معنی ندارد”. او میتوانست بگوید “هیچ چیز در زندگی ...” زیرا نظر دوبژانسکی، آن طوری که امروز آن را میفهمیم، به همان اندازه در مورد علوم انسانی – روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، تاریخ، باستانشناسی و تقریباً هر رشته دیگری که دوست دارید نام ببرید - اعتبار دارد. همه چیز در جهان ما، درست مانند منظومه شمسی و خود جهان، فرگشت* یافته است. هیچ چیز، حتی جهان، از ابتدای زمان در وضعیت پایدار باقی نمانده است. همه چیز دارای سابقهای است که با پیشرفت زمان تحت تأثیر تغییر قرار دارد. فرگشت به این معناست.
*[ح ج: در این بند، نویسنده معنای بسیار وسیعی از واژهی فرگشت، به معنی هر تغییری، ارائه میکند. البته در این مورد او تنها نیست و فیلسوفها و دانشمندان دیگری هم هستند که همین نظر را دارند. توصیه من این است که در به کاربردن واژه فرگشت و همچنین گزینش طبیعی در مواردی که به جانداران زنده ربط ندارد، پرهیز شود. از نظر من بهتر آن است که اول فرگشتِ زیستشناسانه را بفهمیم. بعد میتوانیم راجع به گسترش ان به زمینههای دیگر بحث کنیم!]
اما قبول وجود تغییر در جهان و در هستی یک سوال دیگر پیش میآورد: آیا تغییر به معنای پدیدار شدن طبیعی نوعی روند* درونی است یا نتیجه نوعی نیروی بیرونی است؟ هیچ کس شک ندارد که فرگشت جهان از نوع اول است. نظریههای اولیه فرگشت زیستشناسانه، به فیلسوف-دانشمندان یونان باستان برمیگردد، که آنها هم نوع اول را فرض میکردند، اما داروین اصرار داشت که تغییر از نوع دوم [تحت تاثیر نیروهای بیرونی] است**. سوالی که باید بپرسیم این است: چهگونه شد که به دنیای زیستی و روانی که اکنون آن را تجربه میکنیم، رسیدهایم؟ و چگونه این تغییر بر ما، به عنوان یک گونه، و رفتار ما تأثیر میگذارد؟
*[ح ج: لغت نامهی دهخدا برای واژه process واژه روال را پیشنهاد میکند و واژه روند را اشتباه می داند. در این صورت میتوان گفت که من از یک غلط مصطلح که “روند” باشد، استفاده میکنم. از طرف دیگر، بعضی process را فرآیند ترجمه میکنند. آن چه که من میفهمم آن است که یک process میتواند مصنوعی باشد، مثل فرآیند ساختن یک ماشین. از طرف دیگر یک process میتواند طبیعی باشد، مثل روند تغییر یک گونه به گونهی دیگر.]
**[ح ج: به نظر من تفکیکی که نویسنده از نوع اول و دوم دارد، یک تفکیک آموزشی (pedagogical) است، نه یک تفکیک واقعی و طبیعی.]
***
پرسش ۱۰۰ - پس چرا مردم هنوز نظریه فرگشت را اشتباه میفهمند؟
این یک سوال بسیار خوبی است. به نظر میرسد یکی از مشکلات این است که نظریه فرگشت داروین اغلب ایدئولوژیهای ما را به چالش میکشد و انسانها هیچ گاه در صورت به چالش کشیدن ایدئولوژیهای خود کاملاً منطقی واکنش نشان نمیدهند. در بسیاری از موارد، اعتراض به نظریه فرگشت بر اساس سوء تفاهمهای واقعی در مورد آنچه این نظریه ادعا میکند، استوار است، اغلب به این دلیل که منتقدان منظور از “چهار چرا”ی تینبرگن را اشتباه میگیرند (به پرسش ۱۰ نگاه کنید).
یک سوء تفاهم بدنام به نام پارادوکس اسقاطدانی معروف است. در اصل، این سوءتفاهم تصریح میکند که فرگشت نمیتواند درست باشد زیرا تغییرات تصادفی به سادگی نمیتواند گونههایی را که ما میبینیم تولید کند: مانند این که یک گردباد در یک اسقاط دانی نمیتواند یک جامبوجت کاملاً مونتاژ شده تولید کند. اما، گردباد در یک اسقاط دانی استعاره مناسبی برای نحوه کارکرد فرگشت نیست. این مثال، حتی توصیفی منطقی از چگونگی بوجود آمدن جامبوجت نیست. گزینش طبیعی یک فرایند انباشتی است که به تدریج بر پایه آنچه که قبلن وجود داشته، و در دورههای بسیار طولانی مدت، ساخته شده است. قیاس صحیح در اینجا، همانطور که خود داروین تشخیص داد، این است که یک انسان، درست مانند کبوتربازان، کبوتربچهای را گزینش میکند که بهتر و بهتر با شکلی که آنها (یا محیط) در ذهن دارند تطبیق داده شود*. این دقیقاً همان روشی است که طراحان جامبوجت از آن استفاده کردند – طرحهای جدیدی را در مورد هواپیماهای قدیمی آزمودند و اگر طرحی کارکرد نداشت، آن را عواض میکردند.
*[ح ج: داروین در کتاب پیدایش گونهها، در فصل اول به شرح کار اصلاح دام (animal breeding) میپردازد. او در همان زمان، عضو دو انجمن از “کبوتر بازان” درحومه لندن بود و خودش در کار گزینش مصنوعی کبوتر بود. استدلال داروین آن بود که آن چه که کارشناسان اصلاح دام به وسیله گزینش مصنوعی انجام میدهند مانند کاری است که طبیعت با گزینش مصنوعی انجام میدهد. تفاوت در این است که سرعت تغییرات در اصلاح دام بسیار بالاتر از فرگشت است. با محاسبات امروزی میتوانیم نشان دهیم که تغییرات ژنتیکی که در یک نسل از اصلاح دام به دست میآید، معادل ۱۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نسل تغییرات ژنتیکی است که در طبیعت صورت میگیرد.]
مغالطه کلاسیک دیگر این است که اگر فرگشت تدریجی باشد، زمان کافی برای تولید همه گونههای سازگار، با ظرافتی که میبینیم، وجود ندارد. این در صورتی صادق است که فرگشت ویژگیهای جدید را فقط بصورت تصادفی از طریق رانش ژنتیکی جمع آوری میکرد (به پرش ۲۹ نگاه کنید). اما، هنگام گزینش، ویژگیها میتوانند به سرعت شگفت آوری تغییر کنند (به پرسش ۱۶ نگاه کنید). مسلمن تولید یک گونه کاملن جدید بیشتر از تغییر یک ویژگی مانند عدم تحمل لاکتوز (lactose tolerance) یا کم خونی داسی شکل (sickle cell anemia) طول میکشد، اما با این وجود، [در مورد فرگشت] صحبت از چندصد هزاره است*. در حقیقت، میانگین طول عمر یک گونه در دودمان انسان (فاصله بین اولین و آخرین ظهور آن) تنها حدود نیم میلیون سال است**. مشکل این ادعا این است که گزینش را با میزان جهش [ژنتیکی] اشتباه میگیرد.
*[ح ج: من فرگشت را از این هم آهستهتر میبینم. حیات بر روی زمین، بین ۴۲۰۰ تا ۳۸۰۰ میلیون سال پیش آغاز شده است. موجودات دارای ساختار چند قسمتی حدود ۷۰۰ میلیون سال پیش به وجود آمدند و پستانداران حدود ۲۰۰ میلیون سال است که وجود دارند. فرگشت، عجلهای ندارد!]
**[ح ج: بر اساس تخمینی که در مقاله قدیمی زیر دیدهام، عمر متوسط هر گونهی پستاندار دو میلیون سال است:]
Gott, J. R. (1993). Implications of the Copernican principle for our future prospects. Nature, 363, 315–309.
ادعای دیگر این است که انسانها حداقل به منظور ترویج ژنهای خود رفتار نمیکنند، بلکه به این دلیل است که آنها انگیزهای برای انجام کاری دارند. من با کسی ازدواج میکنم زیرا عاشق او میشوم، نه به منظور کمک به [انتقال] ژنها به نسلهای آینده. این مطمئنن درست است، اما بار دیگر دو سطح مختلف از توضیح را با هم اشتباه میگیرد. بین سطح فرگشت (پیامدهای ژنتیکی رفتار، یعنی برازش) و سازوکارهایی که از گزینش طبیعی از طریق آنها به این اهداف (انگیزهها) دست مییابد، تمایز مهمی وجود دارد. گزینش طبیعی از طریق انگیزهها کار میکند زیرا فقط انگیزهها فوریت علّی را برای ترغیب ما به انجام کارها دارند: پیامدهای ژنتیکیِ اعمال ما [در زنجیره عّلی] بسیار دورتر از آن است که به ارگانیسمی انگیزه انجام کاری را بدهد. در واقع، گزینش طبیعی این انگیزهها را برای رسیدن به اهداف مطلوب تنظیم میکند - یا به عبارت بهتر، گزینش طبیعی منجر به فرگشت آن انگیزههایی میشود که برازش را به حداکثر میرساند.
یک ادعای کلاسیک دیگر این است که نظریه فرگشت دایرهوار است: [به این معنی که] برای اثبات فرگشت، [فرگشت] فرض گرفته میشود. این یک ادعای عجیب زیرا در هیچ نقطهای از نظریه فرگشت، که توسط داروین یا هر کسی بعد از زمان داروین ارائه شده است، در ابتدا فرض بر فرگشت نیست. آنچه در ابتدا فرض میشود (اصل ۱) (به پرسش ۴ نگاه کنید) این واقعیت ساده قابل و مشاهده است که جانوران* (یا گونهها) متفاوت هستند. فرگشت (به معنی تغییری که در ظاهر یا شکل یک گونه رخ میدهد) نتیجه یا پیامد تعدادی از فرایندهای مکانیکی است که توسط دو فرض دیگر (اصلهای واضح و مبرهن سازگاری و وراثت) نشان داده میشود. در مورد هیچ یک از این بدیهیات هیچ چیزِ ذاتاً فرگشتی وجود ندارد. به نظر میرسد این سوء تفاهم به این دلیل به وجود آمده است که برازش به عنوان یک ویژگی ژنتیکی (اساساً چهارمین استنتاج) با نقش ژنها به عنوان سازوکار وراثت (اصل ۳) اشتباه گرفته شده است (به پرسش ۴ نگاه کنید).
*[ح ج: این حرف در مورد همه جانداران صادق است.]
اگرچه اکنون کمتر شنیده میشود، اما خطای متداول دیگر این است که میپرسند “حلقههای مفقوده” کجا هستند - نقطه نیمه راه شامپانزه/نیمه-انسان بین دو گونه زنده. اما مفهوم حلقه مفقوده گمراه کننده است. هر دو گونه (مثلاً شامپانزهها و انسانها) محصولات نهایی مسیرهای فرگشتی جدا شده از جد مشترک خود هستند؛ دودمان انسان از دودمان شامپانزه فرگشت نیافته است. نیای مشترک آنها میتواند در واقع بسیار متفاوت از هر دو آنها باشد*. تازه، به نظر میرسد که علیرغم ظاهر بسیار متفاوت ما [نسبت به جد مشترک]، میزان تغییرات فرگشتی در ژنوم شامپانزه در واقع بسیار سریعتر از ژنوم انسانها، بوده است.
*[ح ج: پاسخی که نویسنده به این سوال میدهد، بر مبنای استدلالات درست، ولی سنتی، است. امروزه، از طریق اطلاعاتی که از طریق ژنتیک مولکولی به دست آمدهاند، میبینیم که تفاوت بین انسان و شامپانزه، یا دیگر موجودات نزدیک به یکدیگر به قدری کم است که احتیاجی به “حلقه مفقوده” نیست. انسان و شامپانزه، هر کدام حلقه مفقوده آن یکی است.]
گزینش گروهی (این ادعا که فرگشت برای نفع گونهها اتفاق میافتد) یکی دیگر از ادعاهای قدیمی است. فرگشت به نفع گروه یا گونه اتفاق نمیافتد؛ فرگشت فقط به نفع ژنها رخ میدهد*. گزینش گروهی به سادگی امکان پذیر نیست زیرا در واقع نوعی از نوعدوستی ژنتیکی است و بنابراین همیشه با گزینش در سطح فرد تضعیف میشود**. برخی اوقات ادعا شده است که گزینش خویشاوندی نوعی گزینش گروهی است، اما این درست نیست**. اگر چیزی باشد، گزینش خویشاوندی نوعی گزینش سطح- گروهی است (به پرسش ۸۱ نگاه کنید)، و این امر بسیار متفاوتی است، حداقل به این دلیل مهم که محاسبه برازش، مانند تمام روندهای داروینی، در سطح ژن صورت میگیرد*، ***.
*[ح ج: همان طوریکه چند بار به آن اشاره کردهام، در مباحث فرگشتی بحث مفصلی در مورد “سطح گزینش” وجود داشته و دارد. نتیجهگیری من این است که در بین کارشناسان فرگشتی، درصد معدودی به گزینش در سطح “ژن”ها باور دارند. درصد کمی هم به گزینش در سطح “گروه”، و یا گزینش “چند سطحی” باور دارند. اما بیشترین تعداد کارشناسان فرگشتی، گزینش در سطح “فرد” را مهمتر میدانند. از نظر من “گزینش در سطح ژن” بسیار کاهشگرایانه، اما سادهفهم است. بنابراین، در بین کسانی که خودشان با ژنتیک کار نمیکنند، “گزینش در سطح ژن” محبوبیت زیادی دارد. باید اضافه کنم، که یکی از بزرگترین حامیان این باور، که باید او را بانی نظریه “ژن خودخواه” و “ژن خوب” یا “ژن بد” دانست، ریچارد داوکینز (Richard Dawkins)، در تبلیغ و ترویج نظریه خود بسیار موفق بوده است. هر چند که نظریه او و مشتقاتش در فهم بسیاری از مسائل کمک بزرگی است، اما من “گزینش در سطح ژن” را مهمترین نمیدانم.]
**[ح ج: این که من “گزینش در سطح فرد” را مهمتر میدانم، به معنی انکار اهمیت نظریههای رقیب برای توضیح بعضی پدیدهها نیست. مثلا نظریه همیلتون، که چند بار در این کتاب به آن اشاره شده، میتواند هم تفسیر”ژنی” و هم تفسیر “گروهی” داشته باشد، و بنابراین از اعتبار این ادعای نویسنده بکاهد.]
***[ح ج: برای این که این دعوا را کش ندهم، از این نویسنده، و یا هر کس دیگری که با ادعای او موافق است، میخواهم که فرمول ریاضی این ادعا را نشان بدهد و جایزهای از من دریافت کند!]
نظریه فرگشتی* اغلب با داروینیسم اجتماعی، جنبش سیاسی اواخر قرن نوزدهم که تا حدودی مسئول ظهور فلسفه سیاسی نازیها در اوایل قرن بیستم شناخته شده است، یکی [در نظر گرفته] شده است. در واقع، علیرغم نامش، داروینیسم اجتماعی هیچ ربطی به داروین نداشت (در واقع، داروین آن را نپذیرفت). این اختراع فیلسوف سیاسی قرن نوزدهم، هربرت اسپنسر** (Herbert Spencer)، با کمک کمی از پسر عمهی داروین ، فرانسیس گالتون*** (Francis Galton) (ژنتیکدان برجسته و پدر بنیانگذار جنبش اصلاح انسانی (eugenics)) بود. نه داروینیسم اجتماعی و نه اصلاح نژاد انسانی پیامدهای مستقیم نظریه فرگشت داروینی نیستند. در واقع، با توجه به اینکه [داروینیسم اجتماعی و اصلاح نژاد انسانی] هر دو آرزوی خلوص ژنتیکی (یعنی همگنی ژنتیکی) را دارند، اساساً ضد داروینی هستند: طبق نظریه فرگشتی داروین، هرچه پراکندگی ژنتیکی**** شما بیشتر باشد، بهتر است، زیرا این موتور اصلی موفقیت فرگشتی است و شما هرگز نمیتوانید بگویید که کدام گزینهها در آینده موفق تر خواهند بود. در واقع همگنی ژنتیکی خبر بسیار بدی است: همانطور که در زیست شناسی حفظ منابع طبیعی بارها هشدار داده شده است، فقدان پراکندگی ژنتیکی، دستورالعمل انقراض سریع است.
*[ح ج: فکر میکنم که بارها این توضیح را دادهام که چیزی به نام “نظریه فرگشتی” وجود ندارد، بلکه “نظریههای فرگشتی” وجود دارند. حتی داروین، علیرغم این که خودش مرتب عبارت “نظریه من” را تکرار میکرد، یک نظریه نداشت و “نظریهاش” حاوی حداقل ۵ نظریه بود (به حاشیهنویسی من در پرسش ۴ نگاه کنید).]
**[ح ج: این که هربرت اسپنسر را “فیلسوف سیاسی” بخوانیم، بدسلیقگی است!]
***[ح ج: بر مبنای مقالهای از گالتون که در سال ۱۸۶۵ منتشر شده است، و با معیارهای امروزی ما، گالتون به طرز مشمئز کنندهای نژادپرست بوده است. با این حال، حساب او را از اسپنسر و نازیستها جدا میکنم. روش پیشنهادی گالتون و آن چیزی که ترکیب نظریههای اسپنسر/هیتلر بود، را میتوان در دو سر یک طیف “خیرخواهی و شرطلبی” قرار داد.]
[ح ج: نویسنده از پراکندگی ژنتیکی یک فرد میگوید، که مفهوم نامشخصی است. بههر جهت، منظور نویسنده “پراکندگی ژنتیکی” یک جمعیت است.]
سوء تفاهم آخر، بیشتر مربوط به فلسفه علم است. فرگشت و زیستشناسی گاهی اوقات به دلیل تحلیل فیالبداهه (post hoc) جهان، در مقابل علوم نظریه-محوری مانند فیزیک، مورد انتقاد قرار میگیرند. این برداشت ناشی از درک نادرستی هم از علم و هم از زیستشناسی فرگشتی است. نظریه فرگشت با گزینش طبیعی، یک نظریه جامع با سادگی زیبایی ارائه میدهد که کاربرد آن در جهان زیستشناسانه منجر به پیچیدگی و تنوع بسیار زیادی میشود، زیرا جهان بیولوژیکی پیچیده و چند بعدی است. علاوه بر این، هدف هر علم تاریخی، همان طوری که همه کسانی که پدیدههای تاریخی را، از کیهان شناسی گرفته تا باستان شناسی و تاریخ متعارف مطالعه میکنند، به خوبی میدانند، این است که بتوانند گذشته را توضیح دهند - چگونه جهان به این شکل به وجود آمده است. در فلسفه علم، این را پسبینی (postdiction) [در مقابل پیشبینی] نامیدهاند. همیشه بهتر است مواردی را که انتظارش را نداشتیم پیش بینی کنیم، اما ارائه توضیحات اصولی برای هر چیزی به همان اندازه خوب است*. مهمتر از همه، نظریه فرگشت، اغلب، چیزهایی را در دنیای واقعی پیشبینی میکند، که ما انتظارش را نداشتیم. بسیاری از کارهای آزمونی در نظریه تغذیه مطلوب (به پرسش ۱۲ نگاه کنید) دقیقاً همین کار را انجام میدهد: پیشبینی میکند که جانوران در صورت بهینه سازی برازش خود چگونه باید رفتار کنند، و آزمایش میکند که آیا آنها واقعاً این کار را انجام میدهند. به نظر میرسد که انجام میدهند.
*[ح ج: دو نکته را باید بگویم. اول آن که نظریات من در مورد فلسفه علم، با این چیزهایی که نویسنده میگوید، فرق دارد. دوم آن که در اینجا نویسنده، شاید بدون آن که به آن آگاه باشد، از استدلال “استنتاج به بهترین توضیح (Inference to the Best Explanation = IBE)” یا “abduction” استفاده میکند. در فارسی، واژه “abduction” را به ترکیب بیمسمای “استدلال رُبایشی” ترجه کردهاند!]
شاید بزرگترین مشکل همه این سوء تفاهمها این باشد که آنها روی مسائل خاصی تمرکز میکنند. آنچه آنها نادیده میگیرند این واقعیت است که همه آنها در یک شبکه پیچیده از روابط متقابل و توضیحات علّی گنجانده شدهاند که پیامدهای آن در تمام سطوح پیچیده جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، از ماهیت گونهها تا رفتارهای فرهنگی بشر، گسترش مییابد. این امر نه تنها قدرت ساختاری فوق العادهای به نظریه [فرگشت] میبخشد، بلکه اعتراض به یک جزء را بدون مجبور شدن به یافتن توضیحات متقاعد کننده برای سایر قسمتها را نیز، مشکل میکند. “مجموعهی درهم پیچیده” داروین در مجموعهای از چنین توضیحات زیبا و درهم تنیده، که همه از نظریه اصلی او نشأت گرفته است، چنان محکم در هم تنیده شده است که گزینش عناصر آن بدون از دست دادن انسجام فکری دشوار میشود.
■ در ایران میتوانید این کتاب را به زبان انگلیسی و به طور رایگان از این نشانی دانلود کنید.
طباطبایی
■ با سپاس فراوان بر زحمات شما و قدر دانی جهت معرفی و در دسترس قرار دادن این کار با ارزش. نسخه کتابتان را گرفتم و به نوبه خود آنرا به محفل کتابخوانی که میشناسم خواهم برد. موضوع تکامل (فرگشت) همیشه مورد علاقه و در لیست مطالعات من بوده. نکته جالب پیشرفتهای فوقسریع کنونی در این رشته است که میتوان گفت حتی متخصصین نیاز روزمره برای بروز رسانی خویش دارند.
درود بر شما، پیروز
■ در نوشتارهای فارسی در برابر واژه انگلیسی “evolution” واژه “تکامل” و به تازگی “فرگشت” به کار رفته است. ولی واژه “برآیش” (از ریشه برآمدن یا بالا آمدن) در برابر این واژه انگلیسی و مفهوم آن در پهنه زیستشناسی و بومشناختی درستتر است. زیرا مفهوم “تکامل” یا واژه همسان نوینتر آن “فرگشت”، درست در برابر و رویاروی پنداره evolution است. مفهوم واژههایی چون تکامل یا فرگشت، ساختار و فرایندی هدفمند و سنجیده را در خود دارد، که در آرایهها و ردههای آن، از پایین به بالا بهترشدن و فرگشتن نهفته است.
برای نمونه، هنگامی که از دیدگاه بار مفهومی واژه “تکامل یا فرگشت” به ردهبندی جانداران نگاه کنیم، به یک ساختار پلکانی یا حلزونی میرسیم که انسان (پیچیدهترین، برترین و فرگشتهترین جاندار) در بالاترین پله (یا در پایان پیچش حلزون) آن جای دارد. ولی نگرش انگاره evolution درست واژگونه چنین برداشتی است. در این پنداره چندی و چگونگی هستی و دیگرگونیها و گوناگونیهای آن پدیدهای خودرو، بیراهبر و بیراهبرد بوده، هدف ویژهای را پیگیری نکرده، فرایندی سراسر ناخواسته و پیشامدی است. سرانجام و پایان دیگرگونیهای این فرایند، تنها پیامد سازگار شدن هستی جانداران با شرایط هماره دگرگون شونده طبیعی و ماندگار کردن ریشههای آنها (ژنها) است.
از دیدگاه این انگاره، برآیش یا evolution روند بیهدف و پایانناپذیر دگرگونیهای ساختاری جانداران از آغاز هستی تا کنون بر روی زمین بوده، تا هنگامی که زندگی بر روی زمین هست کششها، کنشها، واکنشها و برهمکنشهای آن نیز کارگر خواهند افتاد. بر این پایه برآیش برآیند برهمکنشی نیروهای بیرونی و درونی یک زینده است.
به باور “داروین”، فرایند برآیش از نزدیک به سه و نیم میلیارد سال پیش، با نخستین شراره زندگانی بر روی زمین و با یک تک یاخته آغاز و اندک اندک در رهگذر زمان، همچون یک فواره، بیهیچ هدف ویژه و از پیش برگزیده شده، تنها و تنها در فرایند سازگاری، شاخهها، خوشهها و ردهها و آرایههای گوناگون از آن برآمدهاند. به باور “انگاره برآیش” همه جانداران از سادهترین تکیاخته تا پیچیدهترین آنها از یک ریشه بوده، نیازهای بنیادین همسان و همگون دارند. به زبان دیگر، زندگی و هستی جانداران همچون چشمهای همگون است، که شاخهها و رشتههای آن در همه سو روان شده، در هر جا (در هر زیست بوم) برای سازگاری و بنا به داشتهها و نیازهای آن زیست بوم ریخت، ترکیب و رخ ویژهای بخود گرفته است.
فرایند “برآیش” روندی چندان کُند است که انسانها را یارای دیدن آن نیست. چرا که، دگرگونیهای برآیشی، یا همان دگرگونیهای ژنتیکی، در یک بازه زمانی سدها و گاه هزارها سال پدید آمده، خود را نشان میدهند. هرجا که زیست بوم جانداری دیگرگون شده است (دگرگونیها در فرامون و فراخه، همچون دست خوردن و دستکاری زمین، یا دیگرگونی در آب و هوا و یا در گونش و اندازه مواد خوراکی و مانند اینها) تنها جاندارانی ماندگار شدهاند، که تاب و توان سازگارساختن خود با زیستگاه نوین را داشتند؛ و دیگران به ناگزیر، از گستره هستی آنجا بدر و ناپدید شدهاند یا سراسر نمود دیگری یافتهاند. این فرایند در سه و نیم میلیارد سال گذشته، به پیدایش گیاهان و جانوران گوناگونی امروزین و همروزگار ما انجامیده، و همچنان دنباله دارد.
در این پنداره هیچ جاندار و زیندهای برتر و بالاتر از دیگری نیست. بر این پایه، چه بسا یک جاندار در سازگاری با یک زیست بوم نوین ناگزیر باشد که از “پیچیدهتر” به “سادهتر” در آمده، هتا بخشی از ژنهای خود را از دست دهد. به این ترتیب واژه “برآیش” بار مفهومی بسیار بهتری از انگاره evolution را در خود جای داده است. در جایی هم از واژه “برآمش” به جای واژه تکامل سود جستهاند. همچنین، باز هم از دیدگاه زیستشناسی و بومشناسی در این زمینه واژه درست فارسی در برابر Survival هم زیست پایی و در برابر form هم واژه نمود است، که فرمی از یک ریخت است.
امین
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
رسانههای آلمانی، از بازداشت یکی از کارمندان ارشد ماکسیمیلیان کرا، عضو پارلمان اروپا از حزب راستگرای “AfD” (آلترناتیو برای آلمان)، به اتهام جاسوسی برای چین خبر میدهند. بر اساس گزارشها، بازداشت این فرد، شامگاه دوشنبه ۲۲ آوریل (۳ اردیبهشت) در شهر درسدن صورت گرفته است.
به گزارش روزنامه آلمانی دیتسایت، دادستان کل فدرال آلمان دستور بازداشت این فرد را به ظن جاسوسی برای چین صادر کرده است. فرد متهم که “ژیان جی” نام دارد، ۴۳ ساله و اهل چین است اما تابعیت آلمانی دارد. او متهم است که در یک پرونده بسیار جدی، از سال ۲۰۱۹ به عنوان مامور یک سرویس مخفی خارجی عمل کرده است.
تحقیقات روزنامه آلمانی دیتسایت نشان میدهد که ژیان جی پس از تحصیل در آلمان به عنوان یک تاجر فعال بوده است. این روزنامه میافزاید، هنگامی که ماکسیمیلیان کرا در سال ۲۰۱۹ وارد پارلمان اروپا شد، جی را به عنوان دستیار به تیم خود در بروکسل آورد.
ژیان جی کمی بعد، این سیاستمدار حزب آلترناتیو برای آلمان را در سفر به چین همراهی کرد. به گزارش دیتسایت، گفته میشود او از آن زمان “برای مقامات پکن کار کرده است.” بازرسان نهادهای امنیتی آلمان، جی را به “جاسوسی از مخالفان تبعیدی چین در آلمان” متهم میکنند.
بر اساس گزارش رسانههای آلمانی او در سمتهای مختلف در گروههای مخالف چینی فعال بوده و “اطلاعات مربوط به مخالفان چینی را جمعآوری میکرده است.”
بر اساس گزارش رسانههای آلمانی، ژیان جی در مدت فعالیت خود از یک سو به عنوان حامی سرسخت شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین ظاهر شده و برای نمونه از الحاق تایوان به چین صحبت میکرده است، اما از سوی دیگر در چندین گروه چینی تبعیدی که آشکارا منتقد دولت چین هستند فعال بوده است.
تحقیقات نهادهای امنیتی آلمان همچنین نشان داده است که او تلاش کرده است فعالان ناشناس جنبش موسوم به “کاغذ سفید” را که تنها با در دست داشتن کاغذ خالی و سفید علیه حکومت کمونیستی چین اعتراض میکنند، شناسایی کند. همچنین گفته میشود که او در یکی از گروهها، حتی به عنوان دبیرکل فعالیت کرده و به این ترتیب به اطلاعات حساس داخلی این انجمن دسترسی داشته است. این گزارشها همچنین میافزایند که او این اطلاعات را به رابط اطلاعاتی چینی خود منتقل میکرده است.
بر اساس اعلام دادستان کل فدرال آلمان، متهم در ژانویه ۲۰۲۴، “بارها اطلاعات مربوط به مذاکرات و تصمیمات پارلمان اروپا را به رابط اطلاعاتی خود انتقال داده است.”
همزمان وزارت امور خارجه چین، انتشار گزارشهای مربوط به جاسوسی پکن در آلمان را رد کرد و اعلام کرد که هدف از این “جنجال رسانهای”، “بیاعتبار کردن چین” است.
سخنگوی وزارت امور خارجه چین در یک نشست مطبوعاتی همچنین مدعی شد که “چین، همواره به اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها پایبند بوده” و امیدوار است که طرف آلمانی، “ذهنیت جنگ سردی خود را کنار بگذارد.”
دویچه وله فارسی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
عضو هیات رئیسه شورای ملی زعفران گفت: با وضعیت کنونی بازار زعفران هیچ منافعی به کشاورز نمیرسد، زیرا افرادی که زعفران را به این شکل از کشاورزان و با ثمن بخس خریداری میکنند درواقع نه کشاورز، نه فروشنده، نه صادرکننده این کالا و نه حتی خراسانی هستند اینان برخی افراد گمنام هستند که با پول سیاه، بادآورده و کثیف زعفران را در انبارهای خود جمعآوری کرده و اکنون عوامل این افراد آرامآرام این محصولات را با قیمتهای نجومی وارد بازار میکنند و اینگونه القا میکند که زعفران در بازار دچار کمبود و کسادی شده است.
به گزارش ایلنا، علی حسینی درباره وضعیت قیمت و تقاضای زعفران در کشور اظهار داشت: متاسفانه وضعیت بازار زعفران به نحوی است که سود آن به جیب کشاورز نمیرود، کشاورز ۶ ماه پیش زعفران را به قیمت بسیار ارزان یعنی هر کیلو ۳۰ میلیون تومان به کسانی که با پولهای بادآورده تجارت میکنند، فروختهاند و آنها همان زعفران را با نرخ هر کیلو ۱۱۰ میلیون بفروش میرسانند.
وی افزود: با وضعیت کنونی بازار زعفران هیچ منافعی به کشاورز نمیرسد، زیرا افرادی که زعفران را به این شکل از کشاورزان و با ثمن بخس خریداری میکنند درواقع نه کشاورز، نه فروشنده، نه صادرکننده این کالا و نه حتی خراسانی هستند اینان برخی افراد گمنام هستند که با پول سیاه، بادآورده و کثیف زعفران را در انبارهای خود جمعآوری کرده و اکنون عوامل این افراد آرامآرام این محصولات را با قیمتهای نجومی وارد بازار میکنند و اینگونه القا میکند که زعفران در بازار دچار کمبود و کسادی شده است.
پارسال ۲۰۰ تن زعفران در بازار داشتیم
عضو هیات رئیسه شورای ملی زعفران تصیح کرد: ماجرای کمبود زعفران مربوط به امسال نیست چندین سال است هر زمان که با تنش گرمایی و سرمایی مواجه هستیم گاها با کاهش تولید هم مواجه میشویم بنابراین اینکه زعفران نداریم درست نیست. ما در سال گذشته بیش از ۲۰۰ تن زعفران در بازار داشتیم و به همین میزان هم از سالهای گذشته در انبارها باقی مانده بود.
محتکران بازار زعفران را اداره میکنند
وی ادامه داد: اکنون دلالان این محصول به گرانی دامن میزنند و مشخص نیست نقطه پایان آن کجاست چون هر روز هم به نرخ آن اضافه میکنند؛ این به نفع آینده زعفران ما نیست، هیچ نهادی هم نظارت نمیکند که محتکرینی که چندین تن زعفران را در انبارهای خود دارند و بازار را اداره میکند چرا اینگونه عمل میکنند.
سیگنال به رقبا
نائب رئیس انجمن زعفرانکاران خراسان جنوبی درباره روند تقاضای زعفران در کشور بیان داشت: تقاضا در بازار داخل روند کاهشی طی میکند اما در آن سوی مرز اوضاع بد نیست، البته باید در نظر داشت ما تنها تولیدکننده زعفران در دنیا نیستیم این وضعیتی که اکنون در داخل ایجاد شده سیگنالی برای رقبای منطقهای و کشورهایی است که قابلیت افزایش تولید زعفران را دارند و وارد میدان میشوند و این قطعا به ضرر کشاورزی ما خواهد بود.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
روزنامه آرمان امروز
تغییرات اقتصادی دهه ۹۰ نشان میدهد ماهیت طبقات اجتماعی دستخوش تغییر شده است و طبقه متوسط که طبقهای پویا و جریانساز بوده، ریزش عمیقی پیدا کرده و روز به روز در حال کوچکتر شدن است.
مسعود نیلی، اقتصاددان در نشست «سیاستگذاری مبتنی بر شواهد» با موضوع «افول طبقه متوسط» نشست که دی ماه ۱۴۰۲ از سوی مرکز تحلیل داده شریف برگزار شد در ارایهای با موضوع «شواهدی از ویژگیها و تحولات گروههای درآمدی در ایران» به اتفاقات رفاهی در جامعه از نیمه دهه ۷۰ به بعد پرداخته است.
این اقتصاددان، معتقد است: مبتنی بر دادهها، در دهه ۹۰، هم مقدار مطلق درآمد کاهش قابل توجهی پیدا کرده و هم شاخصهای توزیع درآمد افت داشته است. نیلی در این نشست، جزییات دادههای رفاهی از نیمه دهه ۷۰ تاکنون را تشریح کرد و گفت: تحولات طبقه متوسط در اقتصاد ایران نشان میدهد در دهه ۹۰ اتفاقات مهمی به لحاظ رفاهی در جامعه رخ داده است که هم مقدار مطلق درآمدی کاهش قابل توجهی پیدا کرده و هم شاخصهای توزیع درآمد افت داشته است و اینکه توزیع درآمد به سمت نامطلوب شدن در حرکت است.
این اقتصاددان با اشاره به جزییات این تحولات ادامه داد: قشر کمدرآمد، متوسط و پر درآمد در این سالها تحت تاثیر شرایط اقتصادی قرار گرفتهاند، اما اینکه چرا قشر متوسط مهم است باید گفت این قشر به لحاظ تعداد از نظر اقتصادی مورد توجه هستند و از منظر اجتماعی نیز افرادی که در حوزه جامعهشناسی فعال هستند به این طبقه توجه خاصی دارند. طبقه متوسط از منظر علوم سیاسی هم مهم است چرا که تغییرات این قشر از جامعه پیامدهایی به دنبال دارد که باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
۹۳ درصد خانوارها یارانه می گیرند
بر اساس دادههای پایگاه اطلاعات رفاهی ایرانیان در فروردین ماه سال گذشته، ۹۳ درصد خانوارهای ایرانی، یارانهبگیر بودند که از این میزان، ۳۵ درصد فقیر، ۵۷ درصد جزو طبقه متوسط و ۸ درصد از طبقه برخوردار و ثروتمند محسوب میشدند. اگرچه درصد اعداد فقیر در قیاس با طبقه متوسط و برخوردار عددی قابل مکث است و از شکاف طبقاتی در کشور حکایت میکند که نیازمند پژوهش جداگانهای است اما در این مجال سخن از فروریزش طبقه متوسط است.
طبقه متوسط، یک طبقه اجتماعی است و شامل افراد بسیاری در مشاغل مختلف میشود که نسبت بیشتری از کل جمعیت شاغل را تشکیل میدهد و زندگی این طبقه بیشتر مشابه به طبقه بالاست. طبق آمارهای یاد شده، کشور تا سالهای اخیر از یک تعادل نسبی و نسبتا مطلوب بهرهمند بوده است زیرا طبقه متوسط بیشترین درصد جمعیتی را به خود اختصاص داده بود، اما در حال حاضر با فشارهای اقتصادی و تورم ۷۰ درصدی طبقه متوسط با سرعت و شیب تندی به سمت فقیر شدن پیش میرود.
از دست رفتن طبقه متوسط که اکثریت کشور را تشکیل میدهند، زنگ خطر بزرگی برای یک کشور محسوب میشود که متاسفانه جامعه ما با چنین معضلی مواجه شده است. طبقه متوسط در واقع توازن قدرت اقتصادی و اجتماعی در جامعه را رقم میزند، وقتی این طبقه از بین میرود، خلائی در نبود آن ایجاد میشود که منجر به ضربات اجتماعی و فرهنگی شده و باعث بروز مشکلات فراوانی خواهد شد.
پیدایش مشاغل کاذب، کاهش سطح عمومی سلامت، کاهش انگیزه برای تحصیل، افزایش جرم و بزهکاری، کاهش اعتماد به حکومت و از دست رفتن حمایت مردم از حکومت که به عنوان بزرگترین سرمایه داخلی کشور محسوب میشود و از پیامدهای زیانبار سقوط طبقه متوسط است.
نقش مستقیم طبقه متوسط در توسعه اقتصادی
نیلی همچنین در این نشست تصریح کرده: افرادی که نیروی کار به شمار میروند معمولا بخش کم درآمد جامعه را تشکیل میدهند و بخش دیگری از جامعه که با سرمایهشان زندگی میکنند و از پسانداز منابع مالی خود در جهت توسعه اقتصادی حرکت میکنند بخش پردرآمد را تشکیل میدهند و در این میان یک گروهی نیز جای میگیرند که عمدتا بر اساس تخصص و سرمایه انسانیشان فعالیت میکنند و درآمدی هم کسب میکنند که طبقه متوسط را تشکیل میدهند که برای رشد اقتصادی هر سه این گروهها باید در کنار هم قرار بگیرند.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: هر چه جوامع به سمت توسعه بیشتری حرکت کند نقش طبقه متوسط هم پررنگتر میشود چرا که عامل پیش برنده تکنولوژی است و بخش قابل توجه تکنولوژی هم مربوط به حوزههای کارآفرینی و حوزههایی است که به تخصص وابسته است.
نیلی تصریح کرد: بنابراین از منظر عرضه در اقتصاد هر چه زمان میگذرد قشر متوسط مهمتر میشود و از منظر تقاضا هم انباشت این تقاضا بر قشر متوسط مهم است، چرا که تقاضای قشر کمدرآمد ناچیز است و تقاضای پر درآمدها هم معمولا معطوف به سلایق خاصی است و جایی که صرفه مقیاس در اقتصاد از سمت تقاضا میتواند برطرف شود عمدتا در توده وسیع قشر متوسط است که هر چه بزرگتر میشود ثبات بیشتری هم در تقاضا ایجاد میکند که بعد سرمایهگذاریهای مبتنی بر تقاضا شکل میگیرد و توسعه مییابد.
معضلات اجتماعی همیشه در نتیجه مشکلات اقتصادی افزایش پیدا میکنند و باید به این واقعیت تلخ اذعان کنیم که این روزها در نتیجه از بین رفتن طبقه متوسط جامعه، معضلات اجتماعی در جامعه ما پررنگتر از همیشه شده است! مقابله با فقر و افزایش رفاه اقتصادی و اجتماعی از مهمترین اهداف دولت پس از پیروزی انقلاب اسلامی تعریف شد که امروز با بررسی وضعیت شاخصهای ضریب جینی و تورم متوجه میشویم که این اهداف کمرنگ و کمرنگتر شده و به نتایج مطلوبی ختم نشده است!
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه بررسی عملکرد ۱۹۸ کشور در زمینه رعایت حقوق اساسی شهروندان خود در سال ۲۰۲۳، کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی را سرشار از نقض آزادیهای اساسی شهروندان این کشور دانست.
وزارت خارجه آمریکا در گزارش مشروح خود هفت فصل را ذیل حقوق اساسی مردم ایران بررسی کرده؛ میزان حفظ کرامت انسانی، حدود رعایت آزادیهای مدنی، آزادی مشارکت مردم در امور سیاسی، وجود فساد و نبود شفافیت در عملکرد حکومت در ارگانهای متعدد، موضع سرسختانه حکومت مقابل درخواست جامعه بینالمللی و نهادهای جهانی برای انجام تحقیقات درباره موارد نقض حقوق بشر، تبعیض و بدرفتاری حکومت با مردم در جامعه و حقوق پایمال شده کارگران ایران.
هر یک از این هفت فصل نیز خود دارای زیرمجموعههای مشروحی است.
بر پایه این گزارش که روز دوشنبه سوم اردیبهشت ماه منتشرشد، شرایط حقوق بشر در ایران طی سال گذشته رو به وخامت نهاد و از جمله زنان همچنان با موارد متعدد تبعیض، از جمله حجاب اجباری روبرو بودند.
این گزارش با اشاره به اعدام ۷۹۸ شهروند ایرانی در سالی که گذشت تاکید میکند که روند اعدامها در ایران افزایشی ۳۷ درصدی را نسبت به سال ۲۰۲۲ نشان میدهد.
گزارش یادشده همچنین با اشاره به وضعیت آزادی مذهبی در ایران، به موارد متعدد نقض حقوق بهاییان در کشور اشاره میکند.
در بخش کرامت انسانی، این گزارش به مواردی چون اعدامهای بدون دادرسی عادلانه، اعدام کودک مجرمها و موارد متعدد قتل در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی اشاره کرده است.
این گزارش با اشاره به دادگاههای موسوم به انقلاب در ایران تاکید میکند که بسیاری از متهمان در این دادگاهها بدون دسترسی به وکیل محاکمه میشوند و در بسیاری موارد تنها به اعترافاتی رسیدگی میکنند که اغلب از طریق شکنجه و یا اجبار بدست آمده است.
گزارش یادشده به اعدام ناعادلانه سه معترض به نامهای صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی اشاره میکند که اردیبهشت ۱۴۰۲ به اتهام قتل سه نیروی امنیتی در أصفهان بازداشت و پس از اخذ اعترافات اجباری تحت شکنجه به اعدام محکوم شدند.
وزارت خارجه آمریکا همچنین تاکید میکند که درصد بالایی از اعدامها در جمهوری اسلامی متعلق به اقلیتهای قومی بودهاست.
بنابر گزارش سازمان عبدالرحمن برومند، ۲۸ درصد از کل اعدامها در سال گذشته متعلق به اقلیتها بودهاست که در این میان ۱۷۲ مورد از اعدامها از قوم بلوچ بوده است.
این گزارش همچنین به موارد متعدد بازداشتها از سوی ماموران لباس شخصی اشاره میکند که وکلا، روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر را بدون ارائه اطلاعات و خودسرانه، بازداشت میکنند.
وزارت خارجه آمریکا در بخش دیگری از این گزارش به مجازاتها و شکنجههای ظالمانه در زندانهای ایران اشاره کرده و روشهای رایج شکنجه همچون تهدید به اعدام ، تجاوز جنسی، تهدید به تجاوز، معاینات اجباری واژن و مقعد، بلع اجباری مواد شیمیایی و شوک به اندامهای تناسی را برمیشمارد.
این گزارش همچنین چندین زندان در ایران همچون اوین، رجایی شهر، قرچک ورامین، وکیل آباد، زندان زهدان و اصفهان را به موارد متعدد اعمال شکنجه متهم کرده و تاکید میکند که شرایط زندانها در ایران به دلیل ازدحام بیش از حد، خودداری از مراقبتهای پزشکی کافی و آزار فیزیکی، تهدیدکننده جان زندانیان است.
سازمانهای حقوق بشری موارد متعدد بازداشتهای خودسرانه و طولانیمدت افراد دوتابعیتی را ثبت کردهاند که اتهامات آنها انگیزههای سیاسی دارد. این مسئله در گزارش وزارت خارجه آمریکا نیز بازتاب یافته است.
این گزارش همچنین با اشاره به بازداشتها و سرکوبهای فراسرزمینی حکومت ایران، به مواردی چون انتقامگیری از افراد در خارج از ایران، آدمربایی، بازگشت اجباری، تهدید و اعمال خشونت علیه روزنامهنگاران و مخالفان حکومت جمهوری اسلامی میپردازد.
در سرفصل مربوط به احترام به آزادیهای مدنی، وزارت خارجه ایالات متحده با اشاره به وضعیت آزادی بیان در ایران، به موارد متعدد نقض این آزادی و محدودسازی دسترسی ایرانیان به اینترنت آزاد میپردازد.
بنابر این گزارش، مقامات جمهوری اسلامی به شهروندان ایرانی اجازه نمیدهند که علناً از نظام حکومتی، رهبری یا مذهب رسمی کشور انتقاد کنند و نیروهای امنیتی و قوه قضائیه افرادی را که این محدودیتها را نقض کنند، مجازات میکنند.
سپیده قلیان، فعال مدنی و کارگری در ماه مارس ۲۰۲۲ پس از گذراندن بیش از چهار سال حبس آزاد شد، اما چهار ساعت بعد پس از آزادی و با سردادن شعارهای ضد حکومتی دوباره بازداشت شد. پس از آن، او در اردیبهشت ماه به اتهام توهین به رهبری به دو سال زندان محکوم شد. دادگاه همچنین او را از استفاده از گوشی هوشمند، اقامت در تهران یا استان های همجوار و عضویت در یک گروه سیاسی یا اجتماعی به مدت دو سال محروم کرد.
این گزارش در ادامه به موارد متعدد سانسور، محدودسازی اینترنت و فیلترینگ گسترده اینترنت در ایران اشاره میکند.
وزارت خارجه ایالات متحده بخشی از گزارش خود را به موضوع فساد در دستگاههای مختلف جمهوری اسلامی اختصاص داده و به موارد متعدد فساد در سپاه پاسداران و دستگاههای دولتی اشاره کرده و میگوید بنیادهای وقفی یک سوم از اقتصاد ایران را شامل میشوند که روحانیون و نظامیان را از مالیات معاف کردهاست .
گزارش یاد شده تاکید میکند که دولت ایران، فعالیتهای سازمانهای غیردولتی محلی یا بینالمللی را که در مورد نقض حقوق بشر نظارت میکنند، محدود کرده و با آنها همکاری نمیکند. دولت جمهوری اسلامی درخواست های مکرر گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در أمور ایران برای بازدید از این کشور را رد کردهاست.
همچنین فعالان حقوق بشر در ایران به طور مستمر در معرض بازجویی، بازداشت و یا تهدید هستند.
این گزارش در سرفصل تبعیض در قوانین جمهوری اسلامی به موارد متعدد تبعیض علیه زنان اشاره کرده و به موضوع حجاب اجباری وتهدیدهای مکرر زنان در سیستم جمهوری اسلامی پرداخته و تاکید میکند که اجرای قوانین حجاب اجباری در ایران، زنان را در معرض پرداخت جریمه، تحمل حبس، مجازات بدنی مانند شلاق و تهدیدهای متعدد قرار میدهد.
همچنین طبق دادههای بانک جهانی، دولت تلاشهای سیستماتیکی برای محدود کردن دسترسی زنان به کار صورت داده و مشارکت آنها در بازار کار به کمتر از ۱۴ درصد رسیدهاست.
این گزارش در بخشی به موضوع یهودیستیزی در نظام حکومتی ایران اشاره کرده و میگوید علیرغم اینکه یهودیان در مجلس نماینده دارند با این وجود اعضای جامعه یهودی در معرض محدودیتها و تبعیضهای دولتی قرار گرفتهاند. مقامات دولتی، از جمله رهبری، رئیس جمهور، و سایر مقامات ارشد، به طور معمول درگیر لفاظیهای یهودیستیزانه و انکار و تحریف هولوکاست بودند.
گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا درباره وضعیت حقوق بشر در ایران در بخشی به حقوق جامعه الجیبیتی درایران و موارد متعدد نقض حقوق این اقلیت میپردازد و تصریح میکند که اعضای این جامعه اگر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شوند با موارد متعدد خشونت و تحقیر جسمی و لفظی روبرو میشوند.
این گزارش همچنین به نقض حقوق کارگران در ایران، ناتوانی شهروندان در تغییر مسالمت آمیز شرایط از طریق انتخابات و محدودیتهای جدی برای مشارکت سیاسی اشاره کردهاست.
رادیو فردا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
پس از کشوقوسهای فراوان بالاخره سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به فروش رفت تا این دو باشگاه بهظاهر هم که شده از سیطره دولت خارج شوند. این واگذاریها در حالی صورت گرفت که کنفدراسیون فوتبال آسیا چندسالی بود به مالکیت مشترک و دولتی این دو باشگاه گیر داده بود و این بار بهطور جدی تهدید کرده بود اگر این دو باشگاه به بخشهای دیگر واگذار نشوند، مجوز حرفهای آنها صادر نمیشود که نتیجه آن حذف این دو باشگاه از رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا در فصل آتی بود. به این ترتیب، مسئولان ورزش ایران به این نتیجه رسیدند تا در آخرین مهلتهای باقیمانده، سهام این دو باشگاه را به چند شرکت و بانک واگذار کنند. چنین شد که در جریان معاملات دیروز فرابورس، روند واگذاری سهام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به سرانجام رسید و پتروشیمی خلیج فارس و شرکتهای تابعه ۸۵ درصد سهام استقلال و شش بانک خصوصی ۸۵ درصد سهام باشگاه پرسپولیس را خریداری کردند.
به دنبال تأیید صلاحیت متقاضیان دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در روز یکم اردیبهشت، از صبح دیروز در فرابورس ایران مزایده رسمی برای واگذاری ۸۵ درصد از سهام این دو باشگاه برگزار و در نهایت به صورت رسمی این مقدار از سهام این دو باشگاه به متقاضیان واگذار شد. بر این اساس ۸۵ درصد از سهام باشگاه استقلال از سوی شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس و شرکتهای تابعه آن شامل شرکتهای پتروشیمی شهید تندگویان، بوعلی، پارس و بندرامام و همین مقدار از سهام باشگاه پرسپولیس نیز توسط بانکهای شهر (۳۰ درصد)، ملت (۲۰ درصد)، تجارت (۲۰ درصد)، صادرات (۵ درصد)، رفاه (۵ درصد) و اقتصاد نوین (۵ درصد) انتقال پیدا کرد.
طبق برنامه مراحل اداری انتقال سهم از سوی سازمان خصوصیسازی انجام خواهد شد. همچنین قبلا ۱۰ درصد سهام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به هواداران آنها فروخته شده بود. حالا اگرچه هنوز درباره شبهدولتیبودن مالکان این دو باشگاه حرف و حدیث وجود دارد ولی بد نیست در گام نخست، هواداران این دو باشگاه مطرح، با مالکان جدیدی که معرفی شدهاند آشنا شوند.
هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس، تنها هلدینگ سرمایهداری بود که برای خرید سهام استقلال نامنویسی کرد و اهلیت آن تأیید شد. جالب آنکه این هلدینگ سرمایهدار که بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار، ارزش مالی خود آن و شرکتهای زیرمجموعهاش است، در ماههای گذشته در چند نوبت بحث فعالیتش در فوتبال منتفی شد، اما سرانجام مدیران این هلدینگ تصمیم به خرید سهام باشگاه استقلال گرفتند. این هلدینگ که در زمینه تولید فراوردههای نفتی و پتروشیمی و البته مواد شیمیایی و پلیمرها فعالیت میکند، ۱۵ شرکت تولیدی و خدماتی زیرمجموعه خود دارد و همین مسئله باعث شده تا آنها بعد از سابک عربستان، به عنوان دومین هلدینگ بزرگ خاورمیانه شناخته شوند.
مالک جدید استقلال در زمینه بیشترین صادرات، رتبه اول را دارد و بالاترین ارزش بازار را در فراوردههای پتروشیمی در اختیار دارد. ضمن آنکه رتبه اول بیشترین سودآوری و بالاترین ارزشافزوده هم متعلق به این هلدینگ است. آنها بهتازگی افزایش سرمایه داشتهاند و در حال حاضر، سرمایه این شرکت از محل سود انباشتهشده به بیش از ۷۵ هزار میلیارد تومان رسیده که عدد جالبتوجهی محسوب میشود.
البته که طبق توافقات انجامشده، هلدینگ رأسا قرار است پنج درصد سهام استقلال را در اختیار گیرد و چهار شرکت نامآشنای زیرمجموعه هم هرکدام مالک ۲۰ درصد سهام میشوند. شرکتهای پتروشیمی شهید تندگویان، بوعلیسینا، پارس و بندرامام قرار است هرکدام ۲۰ درصد سهام استقلال را در اختیار گیرند. هلدینگ خلیج فارس ایران، ۱۵ شرکت زیرمجموعه دارد که از میان این ۱۵ شرکت، سودآورترین شرکتها برای مشارکت در خرید سهام باشگاه استقلال انتخاب شدهاند و حالا با توجه به محدودیتهای بورسی و هزینهای، قرار است در زمینه تأمین منابع مالی جدید برای باشگاه استقلال، از ظرفیت این چهار شرکت هم استفاده شود، اما گفته میشود که تصمیم کلان از سوی مدیران عالیرتبه هلدینگ خلیج فارس ایران گرفته خواهد شد.
درباره پرسپولیس ولی شرایط متفاوت است و بانکها در مالکیت آن سهیم شدهاند. بانک شهر که توسط شهرداری تهران تأسیس شد و سهامداران آن، شهرداریهای کلانشهرهای ایران هستند، قرار است ۳۰ درصد سهام پرسپولیس را در اختیار گیرد. البته که بنگاهداری بانکها از سوی بانک مرکزی منع شده بود، اما با مجوز خاص صادره از سوی شورای پول و اعتبار، حالا بانک شهر منعی برای در اختیار گرفتن عمده سهام باشگاه پرسپولیس ندارد.
این بانک در طول سالیان گذشته بیش از سه میلیون دلار به باشگاه پرسپولیس تسهیلات داده و حالا قرار است در فرمول واگذاری سرخپوشان پایتخت به بخش خصوصی، عمده سهام پرسپولیس را در اختیار گیرد. بانکهای ملت و تجارت که در وهله نخست قرار بود هرکدام به صورت مستقل مالک سرخابیهای پایتخت شوند، حالا قرار است هرکدام ۲۰ درصد سهام پرسپولیس را در اختیار گیرند.
بانک ملت در حالی بیش از ۳۵ هزار میلیارد تومان سرمایه مالی دارد که حدود پنج درصد سهام این بانک متعلق به شرکت پتروشیمی فناوران است تا ردپای پتروشیمی در مالکیت پرسپولیس هم دیده شود. بانک تجارت هم با درآمد بیش از دو تریلیون تومان دیگر مالک جدید باشگاه پرسپولیس خواهد بود که آنها هم مانند بانک ملت ۲۰ درصد سهام سرخپوشان را در اختیار خواهند گرفت.
بانک رفاه در حالی مالک پنج درصد سهام پرسپولیس میشود که خودِ این بانک ازجمله عمده سهامداران پتروشیمی امیرکبیر، شرکت پالایش نفت شازند اراک و پالایش نفت بندرعباس است و حتی ۱۰ درصد سهام فولاد مبارکه اصفهان هم به این بانک تعلق دارد! بانکهای اقتصادنوین و صادرات هم دیگر سهامداران باشگاه پرسپولیس خواهند بود که آنها هر کدام پنج درصد سهام را در اختیار میگیرند، اما گفته میشود که با توجه به کنسرسیوم شکلگرفته، عمده تصمیمگیریهای مدیریتی با نظر مسئولان بانکهای شهر، ملت و تجارت انجام خواهد شد و در راستای تأمین سرمایه، سه بانک رفاه، اقتصادنوین و صادرات هم مشارکت خواهند داشت.
روزنامه شرق
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
جنگ جمهوری اسلامی علیه زنان یا اسرائیل؟
غروب ۲۵ فروردین همزمان با حمله نظامی جمهوری اسلامی به اسرائیل ، نیروهای انتظامی حکومت با فتوای رهبر یک جنگ تمام عیار را با عنوان”طرح نور” علیه زنان در خیابانهای ایران به راه انداختند تا اقتدار نظام را که جنبش مدنی زنان به چالش کشیده شده است، بازسازی کنند. از همان شب حمله به اسرائیل “گشتهای ارشاد” تمام میادین و خیابان های شهر را اشغال و ورودی دانشگاه ها را با دوربین های چهره شناس مجهز کردند تا خفاشان سیاهپوش به اصطلاح امنیت اخلاقی با حمایت نیروهای فراجا دانشجویان دختر را مجبور به رعایت پوشش اسلامی نمایند. صحنه های زد و خورد با زنان و بازداشت آنان با خشونتی حیوانی در چند روز گذشته، صحنه حمله مُغولان به زنان ایران را در خاطره ها زنده می کند.
همزمانی حمله موشکی حکومت اسلامی به اسرائیل و به زنان تصادفی نیست. جمهوری اسلامی در داخل و خارج رسوا شده و در همه زمینه ها به بن بست رسیده است . انقلاب ژینا و بویژه مبارزه زنان اقتدار نظام را در هم شکسته و پایگاه اجتماعی حکومت را تخلیه و گذار قطعی از جمهوری اسلامی را در دستور کار گذاشته است. نتیجه انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی و همایش بزرگ ملی که مردم ایران به مناسبت چهارشنبه سوری و بزرگداشت نوروز امسال انجام دادند، مرگ مشروعیت نظام را جلو چشم مردم ایرن و جهان به نمایش گذاشت. در عرصه بینالمللی نیز ج. اسلامی بعد از هفت اکتبر همزیستی دیرینه خودش با حماس و دیگر نیروهای نیابتی را آشکار نمود، انتخابی که در نهایت او را وادار کرد سیاست “نه جنگ نه صلح” و صبر استراتژیک خودش را رها کند و دفاع از نیروهای “محور شرارت” را به سرنوشت مردم ایران و منافع ملی کشور ترجیح و کشور ما را در معرض یک جنگ خانمانسوز قرار بدهد.
هدف اصلی حکومت اسلامی از حمله به اسرائیل، ایجاد وضعیت جنگی و فضای امنیتی در کشور برای مهیا کردن بستر سرکوب است. در واقع جمهوری اسلامی میخواهد صورت مسئله اصلی را که مبارزه مردم برای سرنگونی است به جنگ دو کشور تغییر دهد. مردم ایران هیچ جنگی با مردم و دولت اسراییل و هیچکدام از دیگر کشورهای منطقه و جهان ندارند. جنگ اصلی جمهوری اسلامی بدون هیچ شک و تردیدی با زنان و جوانان ایران است که حکومت اسلامی، ولایت فقیه و تمام دستگاه حکومت دینی را به چالش کشیده و از آن عبور کرده اند.
ج. اسلامی به مدت ۴۵ سال است که جنگ را به زنان ایران تحمیل نموده، آنچه تغییر کرده و این حکومت آخرالزمانی را به سر حد جنون رسانده، قامت توانمند مقاومت زنان است که اسلام سیاسی زن ستیز را به زانو در آورده ، زنانی که رنسانس ایرانی را با رقص موهایشان پیوند زدهاند و واقف هستند که کلید حل بحران پبش رو ادامه مبارزه زنان و مردان در کنار هم تا نابودی حکومت آپارتاید جنسیتی و پیروزی انقلابِ زن زندگی آزادی است.
شورای مدیریت گذار تاکید می کند که جمهوری اسلامی به خاطر بحرانهایی که موجودیتش را تهدید می کنند، سایه یک جنگ غیر انسانی را برسر مردم ایران و منطقه گسترده است. این جنگ خواست مردم ایران نیست ویک جنگ ایدئولوژیک صلیبی است که حکومت اسلامی برای ستیز با تمدن غرب و محو اسراییل و زنان از بدو تاسیس تا به امروز پیش برده است. جمهوری اسلامی خطر اصلی و تهدید کننده صلح و امنیت درایران، منطقه و جهان است.
شورای مدیریت گذار از همه دولت های دموکراتیک، سازمان ملل، پارلمان اروپا و دیگر نهادهای بین المللی درخواست دارد، جنگی را که حکومت واپسگرای اسلامی علیه زنان ایران آغاز کرده است ، با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک متوقف کنند. اخراج سفرای جمهوری اسلامی از تمام کشورها و طرد، انزوا و بایکوت کامل از مجامع بین المللی و محکوم کردن ان بعنوان یک حکومت آپارتاید جنسیتی گزینه های مختلفی هستند که آنها در اختیاردارند.
زنان و جوانان ایران راسخ ترین مدافعان دموکراسی و صلح هستند و اگر دولت های غربی نگران جنگ در منطقه هستند، بایستی تا کنون دریافته باشند که مردم ایران بهترین هم پیمان آنها هستند. اجازه ندهید فاجعه قتل حکومتی ژینا- مهسا امینی و صدها دختر و زن ایرانی دوباره تکرار شود. ایران به پیش از شهریور ۱۴۰۱ باز نمیگردد، حتی اگر سیاه پوشان در تمام این سرزمین قدم به قدم در کمین آزادی باشند.
همبستگی ملی برای حمایت از زنان ایران
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی
دبیرخانه مرکزی شورای مدیریت گذار
اول اردیبهشت ۱۴۰۳، ۲۰ آوریل ۲۰۲۴
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
اژهای فاش کرد تصمیم به حضور دوباره گشتهای ارشاد بعد از جلسه با رئیسی گرفته شد
رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی به شکل تلویحی دولت ابراهیم رئیسی را متهم کرد که در اجرای طرح جدید و سختگیرانه برای برخورد با زنان مخالف حجاب اجباری مسئولیت خود را نمیپذیرد.
غلامحسین محسنی اژهای روز دوشنبه ۳ اردیبهشت فاش کرد تصمیم برای برخورد شدید نیروهای پلیس با زنان و بازگشت گشتهای ارشاد به خیابانها پس از جلسات مشترک با ابراهیم رئیسی در بهمن و اسفند سال گذشته گرفته شده است.
او در این زمینه گفت: «اواخر سال گذشته، در جلسه مشترک بنده با رئیسجمهور تاکید شد که نمیشود مقوله عفاف و حجاب را رها کرد. فلذا در بهمن و اسفند ۱۴۰۲، جلساتی برگزار شد و از فراجا و برخی نهادهای دیگر و چندین وزارتخانه دعوت کردیم» و سپس توضیح داد که به فرماندهی پلیس تأکید شد که «به میدان بیاید.»
او در ادامه افزود: «آیا اکنون میتوان خود را کنار بکشیم و اصطلاحاً به تعبیر عامیانه بگوییم “کی بود کی بود، من نبودم”؟»
مقامات جمهوری اسلامی با هدف بازگرداندن گشت ارشاد به خیابانهای ایران، از روز شنبه ۲۵ فروردین برخورد خشن با شهروندان را دوباره آغاز کردهاند.
شدت عمل نیروی انتظامی و لباسشخصی در برخورد با زنان مخالف حجاب اجباری به گونهای بوده که حتی اعتراض برخی از نیروهای هوادار جمهوری اسلامی را نیز برانگیخته است.
روز جمعه ۳۱ اردیبهشت مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار علی خامنهای، در شبکهٔ اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) از قول رهبر جمهوری اسلامی نوشت که «کارهای بیقاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد» و در زمینه حجاب اجباری «دشمن با نقشه و برنامه وارد شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد شویم».
این ابراز نظر او موجب شد برخی حامیان رهبر جمهوری اسلامی ازجمله حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، او را به باد انتقاد بگیرند.
با این حال، آقای فضائلی در پست دیگری در شبکه ایکس بر نظر سابق خود و «تذکر» علی خامنهای تأکید کرد.
از سوی دیگر و در ادامه اختلاف نظرهای نهادها و اشخاص مسئول، دبیر ستاد امر به معروف با بیان این که مجموعهٔ تحت مدیریت او در اعمال شدیدتر حجاب اجباری در روزهای اخیر نقشی نداشته، گفت که این نهاد از مأموران متخلف در «طرح نور» دفاع نمیکند.
او همچنین خبر داد مسئولیت ستاد امر به معروف در زمینهٔ اعمال حجاب اجباری از اردیبهشت سال گذشته به «ستاد عفاف و حجاب» زیر نظر وزارت کشور واگذار شده است.
دستکم دو نماینده مجلس نیز در روزهای اخیر گفتهاند وزارت کشور دولت رئیسی در اجرای طرح جدید نقش اصلی را بازی میکند.
ابراهیم رئیسی نیز روز یکشنبه اعلام کرد: «موضوع عفاف و حجاب تکلیفی شرعی، قانونی و سیاسی است که در توجه به آن هیچ گونه تردیدی وجود ندارد.»
از سوی دیگر، فرمانده سپاه «محمد رسولالله» تهران بزرگ، روز یکشنبه دوم اردیبهشت، از تشکیل یک گروه جدید به نام «سفیران مهر» برای «پیگیری» موضوع تحمیل حجاب اجباری بر شهروندان خبر داد.
او گفت که افراد این گروه «آموزش دیدهاند» تا رعایت «قانون» حجاب اجباری را «به صورت جدیتر در میان اصناف، ادارات، بازار، معابر، بوستانها، تفرجگاهها و حمل و نقل عمومی تهران پیگیری» کنند.
لایحه موسوم به «حجاب و عفاف» که در واکنش به موج مخالفت زنان با حجاب اجباری سال گذشته در مجلس شورای اسلامی بدون طرح در صحن علنی به تصویب رسید، همچنان بین این مجلس و شورای نگهبان در رفتوآمد است و ایراداتی که شورای نگهبان به این مصوبه پرحاشیه گرفته، هنوز مرتفع نشده است.
در این میان کشمکشها و جدال لفظی ميان طيفهای مختلف سیاسی در ایران بر سر مكانيسم برخورد با افرادی که حجاب اجباری را رعایت نمیکنند نیز ادامه دارد.
در واکنش به اقدامات جدید جمهوری اسلامی، فعالان حقوق بشر آن را اعلام «جنگ» با زنان خواندهاند.
نرکس محمدی،برنده جایزه صلح نوبل، روز دوشنبه با انتشار پیامی صوتی از زندان اوین، گفت: «امروز حکومت دینی استبدادی نه از موضع قدرت بلکه از سر استیصال، جنگ تمام عیاری علیه تمام زنان را به همه خیابانهای کشور کشانده است.»
رادیو فردا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پایان نشست وزیران خارجه این نهاد در لوکزامبورگ اعلام کرد اتحادیه به دنبال حملات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل، به طور اصولی با گسترش تحریمها علیه تهران موافقت کرد.
جوزپ بورل روز دوشنبه ۳ اردیبهشت افزود این «توافق سیاسی» با هدف گسترش تحریمهای موجود علیه توان پهپادی و موشکی ایران و انتقال احتمالی آنها به روسیه، حاصل شد.
او گفت که تحریمها فراتر از عرضه آن به روسیه خواهد بود و شامل تأمین پهپاد و موشک برای گروههای نیابتی (وابسته به تهران) در منطقه نیز خواهد شد.
آقای بورل به درخواست برخی از اعضای اتحادیه در خصوص تروریستی نامیدن سپاه پاسداران و تحریم آن اشاره نکرد.
تعیین و تصویب ساز و کار قانونی برای اجرای تحریمهایی که در نشست لوکزامبورگ مورد توافق اعضای اتحادیه اروپا قرار گرفت، هنوز مستلزم اقدامات بیشتر ۲۷ عضو اتحادیه است.
نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا در نشست دوشنبه در لوکزامبورگ تحریمهای بیشتر علیه ایران را همچنین به دلیل اشاعه سلاحهای کشتار جمعی و نقض حقوق بشر در دستور کار داشت.
اتحادیه اروپا تعیین تحریمهای مرتبط با تولیدات موشکی ایران را در نشست لوکزامبورگ بررسی میکند.
این در حالی است که وزیر خارجه بلژیک در آستانه نشست وزیران خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ اعلام کرده بود که کشورش خواهان تحریم سپاه پاسداران است.
حاجا لحبیب روز دوشنبه گفت تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران باید سپاه پاسداران را نیز شامل شود.
او در همین حال اظهار داشت هنوز بر سر اینکه کدام مبنای قانونی میتواند اساس افزودن سپاه پاسداران به تحریمهای اتحادیه به عنوان یک گروه تروریستی باشد، توافقی حاصل نشده است.
وزیر خارجه اتریش نیز پیش از آغاز این نشست گفت از گسترش تحریمهای پهپادی علیه ایران به دلیل نگرانی از تحویل آنها به روسیه و گروههای نیابتی جمهوری اسلامی حمایت میکند.
او افزود که انتظار دارد روز دوشنبه یک «توافق سیاسی» صورت گیرد.
رهبران دولتهای اتحادیه چهارشنبه گذشته در نشستی در بروکسل که چهار روز پس از حمله نظامی بیسابقه ایران به اسرائیل برگزارکردند، بر سر برقراری تحریمهای تازه علیه ایران به اجماع کلی رسیدند و تعیین جزییات آن را به جلسه وزیران خارجه در روز سوم اردیبهشت موکول کردند.
الکساندر دیکرو، نخستوزیر بلژیک در نشست سران بر تروریستی نامیدن سپاه تأکید کرده بود اما اولاف شولتس، صدراعظم آلمان گفته بود این امر هنوز مستلزم بررسیهای بیشتر است.
واکنش اسرائیل
وزیر خارجه اسرائیل این تصمیم اتحادیه اروپا را «اقدامی دراماتیک» نامید.
این دولتمرد اسرائیلی همچنین در پیامی در شبکه ایکس به زبان فارسی نوشت: «تصمیم مهم اتحادیه اروپا امروز برای تحریم برنامههای تسلیحاتی رژیم ایران، با پیامی روشن به مقامات رژیم ایران».
ییسرائل کاتس آدرس کاربری علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را نیز در این پیام منشن کرده است.
آقای کاتس افزود: «شکست سیاسی (برای جمهوری اسلامی ایران) اینگونه است، و این تازه آغاز کار است».
علی خامنهای در مقام فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی دستور حمله نظامی 25 فروردین ایران به اسرائیل را صادر کرده و روز دوم اردیبهشت نیز در دیدار با فرماندهان ارشد ارتش و سپاه از اجرای حمله ضمن تأیید تلویحی عدم اصابت اکثر موشکها و پهپادهای گسیل شده به اسرائیل، تمجید کرد.
همزمان، وزیران خارجه کشورهای صنعتی گروه هفت که چهار کشور اروپایی بریتانیا، آلمان، فرانسه و ایتالیا عضو این گروه هستند، در نشست سه روزه هفته گذشته در جزیره کاپری ایتالیا تحریم صنایع موشکی و پهپادی ایران و عوامل مرتبط با آن، شامل شرکتهای چینی تأمین کننده برخی قطعات پهپادی برای صنایع نظامی جمهوری اسلامی را تأیید کردند.
پهپادها و موشکهای کروز و بالیستیک ایران از یک سو ۲۵ فروردین به سوی اسرائیل شلیک شد و خطر بروز یک جنگ تمام عیار در منطقه را برانگیخت، و از سوی دیگر، حملات روسیه با توسل به پهپادهای ایرانی در دو سال اخیر غیرنظامیان و زیرساختهای اوکراین، متحد کشورهای غربی را هدف قرار داده است.
در روزهای گذشته پس از تأیید بسته کمکی ۶۰ میلیارد دلاری در مجلس نمایندگان آمریکا برای اوکراین، و در پی تشدید حملات هوایی روسیه به زیرساختهای انرژی اوکراین، دولتهای اتحادیه اروپا زیر فشار هستند تا دفاع هوایی اوکراین را تقویت کرده و از جمله سامانههای پاتریوت در اختیار کییف بگذارند.
آلمان تنها عضو اتحادیه است که برای ارسال سامانه بیشتر پاتریوت به اوکراین ابراز آمادگی کرده است.
بلژیک که دولت آن بر لزوم تروریستی نامیدن سپاه تأکید دارد، مدت طولانی درگیر تنش شدید دیپلماتیک با ایران، از یک سو در پی محاکمه و محکوم کردن یک دیپلمات جمهوری اسلامی اران درارتباط با عملیات تروریستی در اروپا و از سوی دیگر بر سر یک امدادگر زندانی شده خود در ایران بود.
رادیو فردا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
روزنامه نیویورک تایمز گزارشی از تصمیم اسرائیل برای حمله به ایران در شبانه روز پنج شنبه و جمعه [هفته گذشته] را به نقل از سه مقام اسرائیلی که نامشان فاش نشده، منتشر کرد که میگویند طرح اولیه حمله تلافیجویانه شامل حمله متقابل «بسیار گستردهتری به اهداف نظامی» از جمله در نزدیکی تهران بود.
همانطور که به طور گسترده گزارش شده است، اسرائیل برنامههای خود برای پاسخ فوری به حمله مستقیم بیسابقه جمهوری اسلامی در ۱۳ تا ۱۴ آوریل را پس از آن که مشخص شد اکثر موشکها و پهپادهای ایرانی را با کمک ائتلاف به رهبری آمریکا خنثی کرده است، کنار گذاشت.
یک تماس تلفنی در آن شب بین رئیس جمهوری آمریکا، جو بایدن و نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، و در نهایت در میان فشارهای دیپلماتیک شدید برای جلوگیری از تشدید خصومتهای مستقیم، پاسخی «کمتر قدرتمند» را انتخاب کردند.
روایت روزنامه نیویورک تایمز به نقل از مقامات اسرائیلی و غربی، همچنین میگوید که جنگندههای اسرائیلی «تعداد کمی موشک» را از چند صد مایلی غرب ایران شلیک کردند و همچنین پهپادهای تهاجمی کوچک موسوم به کوادکوپتر را نیز «برای گیج کردن پدافند هوایی ایران» شلیک کردند.
بنابر این گزارش یک موشک به یک باتری ضدهوایی در یک بخش استراتژیک مهم در مرکز ایران اصابت کرد - گزارشهای قبلی نشان میداد که این هدف بخشی از پدافند هوایی اس-۳۰۰ برای تاسیسات هستهای نطنز بود - در حالی که موشک دیگری در هوا منفجر شد.
نیویورک تایمز به نقل از یک مقام اسرائیلی میگوید که موشک دوم توسط نیروی هوایی «زمانی که مشخص شد اولین موشک به هدف خود رسیده است، برای جلوگیری از وارد کردن خسارت زیاد، منهدم شد.» این گزارش همچنین به نقل از یک مقام غربی گفته است که موشک دوم ممکن است «به سادگی خراب شده باشد.»
روایت نیویورک تایمز همچنین ادعا میکند که اسرائیل ابتدا حمله را برای دوشنبه شب، ۱۵ آوریل برنامهریزی کرده بود، اما در آخرین لحظه از ترس اینکه حزبالله ممکن است «شدت حملات خود به شمال اسرائیل را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد» این برنامه را تغییر داد. در این گزارش مشخص نشده که آیا این ارزیابی قبل از حمله در شب پنج شنبه-جمعه تغییر کرده است یا خیر.
اسرائیل به طور رسمی مسئولیت این حمله متقابل را برعهده نگرفته است. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران اهمیت این پاسخ را کم جلوه داده و مستقیماً اسرائیل را مقصر معرفی نکرده است.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
سازمان دیدهبان حقوق بشر در گزارشی تازه اعلام کرد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در حین سرکوب اعتراضات گسترده در دو سال اخیر، اقدام به «شکنجه» و «تجاوز جنسی» بازداشت شدگان کردند و این تجاوزات شدید بخشی از الگوی گستردهتر نقض جدی حقوق بشر برای سرکوب مخالفان در سیستم جمهوری اسلامی است.
بنابر تحقیقاتی که دیدهبان حقوق بشر در مورد «سوء استفاده» از ده زندانی کرد، بلوچ و ترک که در فاصله زمانی سپتامبر تا نوامبر ۲۰۲۲ انجام داده و امروز ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در قالب گزارشی منتشر شده، در هفت مورد، بازداشت شدگان از «شکنجه به قصد اعتراف اجباری» توسط نیروهای امنیتی خبر دادهاند.
ناهید نقشبندی، پژوهشگر ایران در سازمان دیدهبان حقوق بشر، در مورد یافتههای این گزارش گفت: «وحشیگری نیروهای امنیتی در ایران علیه معترضان بازداشت شده، از جمله تجاوز و شکنجه، نه تنها جنایت فاحش است، بلکه سلاح بیعدالتی است علیه بازداشت شدگان که برای وادار کردن آنها به اعترافات دروغین اعمال میشود.»
دیدهبان حقوق بشر اعلام کرده که برای مستندسازی یافتههای این گزارش، بین سپتامبر ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ با پنج زن، سه مرد و دو کودک مصاحبه کرده است. در همین راستا یک زن کرد به این سازمان حقوق بشری گفته است که در نوامبر ۲۰۲۲ «دو مرد از نیروهای امنیتی به او تجاوز کردند و یک مامور زن او را نگه داشت و تجاوز را تسهیل کرد.»
یک مرد ۲۴ ساله کرد اهل استان آذربایجان غربی نیز تایید کرده است که در سپتامبر ۲۰۲۲ در یک بازداشتگاه مخفی توسط نیروهای سازمان اطلاعات مورد «شکنجه و تجاوز شدید با باتوم» قرار گرفته است. این جوان معترض همچنین گفته است که توسط نیروهای امنیتی در یک ون مورد «تجاوز گروهی» قرار گرفته است.
دیدهبان حقوق بشر همچنین تایید کرده که یک زن بلوچ را که «شاهد تجاوز به دست کم دو زن دیگر» در بازداشتگاهی در سیستان و بلوچستان بوده را مورد ضرب و شتم و تعرض جنسی قرار دادند که باعث آسیب جسمی و روانی آنها شد.
در این گزارش به نقل از یک دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان آمده است که در اکتبر ۲۰۲۲، نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او را به همراه ۲۰ زن دیگر دستگیر و در طول یک ماه بازداشت مورد «شکنجه و خشونت جنسی» قرار دادند.
این دانشجو از جمله مصادیق خشونت جنسی صورت گرفته را «لگد زدن به اندام تناسلی» اعلام کرده و گفته که در طول حدود ۵۰ روز بازداشت سه بار مورد «تجاوز جنسی» قرار گرفته است.
این گزارش به تجاوز جنسی به یک زن بلوچ، یک زن ۲۱ ساله کرد و همچنین تجاوز ماموران لباس شخصی سپاه پاسداران به یک مرد معترض ۳۰ ساله در تبریز و یک دانشجوی مرد ۲۴ ساله پزشکی در اشنویه نیز پرداخته است.
تجاوز در حین سرکوب در ساختار جمهوری اسلامی یکی از رفتارهای نهادینه شده است بهطوریکه آذر ماه سال ۱۴۰۱ شبکه خبری «سیانان» در آمریکا اعلام کرد که در نتیجه تحقیقاتش به اسنادی دست یافته که نشان میدهد جمهوری اسلامی از تعرض جنسی به عنوان ابزاری برای شکنجه دستگیرشدگان در جریان اعتراضات سراسری استفاده میکند.
در این گزارش آمده بود که «نیروهای امنیتی ایران از تجاوز جنسی برای سرکوب اعتراضات استفاده میکنند.»
این گزارش نشان دهنده چهار دهه تجاوز در زندانها و بازداشتگاههای جمهوری اسلامی بود که سایر دستگاهها و نهادهای بینالمللی نیز بارها بر آن تاکید کردهاند.
دیدهبان حقوق بشر در بخشی از این گزارش از هیات بینالمللی حقیقتیاب سازمان ملل متحد خواسته تا به بررسی این تخلفات شدید به عنوان بخشی از گزارش گستردهتر خود در مورد نقض زنجیرهای حقوق بشر توسط حکومت ایران ادامه دهد.
در همین راستا سازمان دیدهبان حقوق بشر در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ در گزارشی از وضعیت کودکان بازداشتی، تاکید کرد که نیروهای امنیتی ایران که اعتراضات گسترده را سرکوب میکنند، کودکان را به طور «غیرقانونی» کشته، شکنجه و مورد تعرض جنسی و ناپدیدسازی قرار دادهاند.
این نهاد حقوق بشری تاکید کرده بود که مقامات ایرانی همچنین کودکان را «بر خلاف حفاظتهای حقوقی کودکان» تحت بازداشت، بازجویی، و پیگرد قرار دادهاند، و قضات خانواده کودکان را از به کارگیری وکلای منتخب خود برای دفاع از آنها باز داشتهاند، کودکان را با اتهامات مبهم محکوم کردهاند، و آنها را خارج از دادگاههای نوجوانان مورد محاکمه قرار دادهاند که «اختیار منحصر به فرد قضایی در حوزه کودکان را دارا هستند.»
در ۲۹ اسفند سال ۱۴۰۱ نیز جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران در نشست شورای حقوق بشر در ژنو با اشاره به کشتن، زندانی کردن، ناپدیدسازیهای اجباری، شکنجه، اذیت و آزار و تجاوز جنسی به معترضان از سوی نیروهای امنیتی گفته بود که جمهوری اسلامی ممکن است «جنایت علیه بشریت» مرتکب شده باشد.
در اسفند ماه سال ۱۴۰۱ و همزمان با انتشار گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا در مورد حقوق بشر، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در سخنانی گفته بود که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در جریان بازداشت خودسرانه هزاران معترض به «شکنجه و خشونت مبتنی بر جنسیت» متوسل شدند.
سازمان حقوقبشری عفو بینالملل نیز اسفند ۱۴۰۱ با انتشار گزارشی اعلام کرده بود مستنداتی به دست آورده است که نشان میدهد کودکان معترض بازداشتشده در ایران تحت سرکوب و آزار وحشیانه، از جمله شوک الکتریکی و خشونت جنسی، قرار گرفتهاند.
صدای آمریکا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
تازهترین تحقیقات نشان میدهد که بودجه نظامی کشورهای اروپایی از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ میلادی ۱۶ درصد افزایش یافته که این رقم یک رکورد جدید در سه دهه گذشته است.
بر اساس دادههای موسسه بینالمللی تحقیقات برای صلح، موسوم به «سیپری»، بودجه نظامی کشورهای اروپای مرکزی و غربی اکنون بیشتر از سال آخر جنگ سرد است.
دادههای این تحقیقات جدید نشان میدهند که اروپا از آغاز سال ۲۰۲۲ شاهد افزایش هزینههای نظامی بوده که این رقم در سال ۲۰۲۳ به مجموع ۵۵۲ میلیارد یورو رسیده است.
افزایش ۱۶ درصدی بودجه نظامی کشورهای اروپایی در این بازه زمانی بیشتر از هزینه دفاعی این کشورها در سال ۲۰۲۲ و ۶۲ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۴ است که رقمی معادل ۳۳۰ میلیارد یورو بود.
همه کشورهای اروپایی عضو ناتو به جز یونان، ایتالیا و رومانی هزینههای نظامی خود را در سال ۲۰۲۳ افزایش دادهاند.
لورنزو اسکارازاتو، مشاور تحقیقاتی سیپری به یورونیوز گفت از زمانی که روسیه در سال ۲۰۱۴ کریمه را به خاک خود ضمیمه کرد، هزینه نظامی اروپا هر سال افزایش یافته است.
اقدام روسیه در ضمیمه کردن کریمه به خاک خود و همچنین حمله نظامی به اوکراین در فوریه سال ۲۰۲۲، دولتهای اروپایی را بر آن داشت تا بودجه دفاعی خود را با سرعتی بیسابقه افزایش دهند.
اسکارازاتو گفت: «شکی نیست که در سال ۲۰۲۳، عامل اصلی افزایش هزینههای نظامی اروپا، تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین بوده است.»
بیشترین هزینهها در اروپای غربی و مرکزی
بر اساس گزارش سیپری، روند افزایش بودجه نظامی کشورهای اروپای غربی و مرکزی عمدتاً در واکنش به افزایش هزینههای نظامی روسیه بوده است.
در سال ۲۰۲۳، بریتانیا نسبت به دیگر کشورهای اروپایی بیشترین هزینه نظامی را نسبت به تولیدات ناخالص داخلی داشته است. این کشور رقمی معادل ۲.۳ درصد تولید ناخالص داخلی را صرف هزینههای نظامی کرده است. وزارت دفاع بریتانیا در سال جاری میلادی اعلام کرد که این رقم را به ۲.۵ درصد افزایش خواهد داد.
آلمان نیز بودجه نظامی خود را از سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۲۳ به میزان ۴۸ درصد افزایش داده است.
در سال ۲۰۲۲، دولت آلمان متعهد شد که دو درصد از تولید ناخالص ملی، حد نصاب تعیینشده از سوی ناتو را به امور دفاعی اختصاص دهد.
دادههای تحقیقات جدید سیپری نشان میدهند که بودجه نظامی لهستان نسبت به سال ۲۰۱۴ میلادی بیش از دو برابر شده است. این کشور در سال ۲۰۲۳ رقمی معادل ۳.۸ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینههای دفاعی کرده است که هنوز از هدف اعلام شده ۴ درصدیاش فاصله دارد.
لهستان مدتهاست که افزایش هزینههای دفاعی و امنیتی خود را به دلیل «نگرانی از حمله روسیه به کشورهای اروپایی عضو ناتو» در اولویت قرار داده است.
یورونیوز فارسی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
غزل حضرتی / روزنامه اعتماد
یک گزارش از نسلی که هنوز خیلی حرف برای زدن دارد
از در کافه وارد میشوم، گروهی دختر و پسر نشستهاند و صدای خندهشان آنجا را برداشته. من هم لبخندی به لبم میآید و از اینکه این بچهها خوشحالند، رضایتی میدود توی صورتم. میروم سمت میزی که رزرو کردهام تا بنشینم و دوستم بیاید. زیرچشمی کمی وراندازشان میکنم. قیافههایشان قشنگ است، همه موها صاف، بعضیها رنگ کردهاند و تک و توک هایلایت دارند. آرایشها محو و شیک، لباسهایشان هم مد روز است؛ کتهای کوتاه با شلوارهای خنک تابستانی پوشیدهاند. پسرها هم اکثرا تیشرت راحت و جین پوشیدهاند، تک و توک پیرسینگ دارند. رها نشستهاند و با دوستانشان میگویند و میخندند. ادبیاتشان شبیه ما نیست. همهشان شبیه هم خیلی خودمانی حرف میزنند. بعضا از کلماتی استفاده میکنند که در زمان ما در زمره ادبیات پسرانه بود و کمتر دختری از این کلمات استفاده میکرد. هرازگاهی یکیشان سیگاری میگیراند و قهوهشان را سر میکشند.
اینها بچههای نسل جدیدند، نسلی که به نام نسل زد معروفند؛ همان دهه هشتادیهای خودمان. همانها که در دو سال گذشته، خیلی معروف شدند. ویدیوهای زیادی ازشان بیرون آمد در حال اعتراض به وضع موجود. کارهایی کردند که زمانی که ما جوان بودیم و معترض، شاید جرات نمیکردیم. ما دهه شصتیها و حتی هفتادیها شبیه اینها نیستیم. یعنی اینها شبیه ما نیستند.
ما از دهه پنجاه یک سیری داشتیم تا رسیدیم به دهه شصت و اوج جنگ و زمانی که رکورد زاد و ولد زده شد و ما ماندیم و حوض خالیمان. به هر مرحله از زندگی که میرسیدیم، کمبود بود، چون جمعیت ما زیاد بود. به هر مقطعی میرسیدیم، با موج جمعیت مواجه میشدیم، چون پدرها و مادرهایمان رکورد زاد و ولد را زده بودند و ما جمع کثیری از بچههایی شده بودیم که با هم دبیرستانی شدیم، با هم انتخاب رشته کردیم، با هم کنکور دادیم، آخ از کنکور. با هم وارد دانشگاه شدیم در رقابتی تنگاتنگ و با هم در حالی که در انتظار بیکاری بودیم از دانشگاه فارغالتحصیل شدیم.
اما دهه هفتاد اوضاعش کمی بهتر بود، بچههایی بودند اغلب تک تا دو فرزندی. اما دهه هشتاد متفاوت است. شاید چند سال دیگر این تفاوت در مورد دهه نودیها بیشتر به چشم آید، اما فعلا میخواهیم درباره دهه هشتاد حرف بزنیم، نسلی که میداند چه میخواهد و تنها خودش است که برایش مهم است. کاش ما هم همینطور بودیم.
سراغ هشت نفر از دختران این نسل رفتیم، بچههایی دبیرستانی که 16 تا 17 سال سن دارند. سودا، فاطمه، نیلماه، زهرا، لیلی، سلین، مهشید و مانیا دخترانی هستند که در این گزارش به سوالات ما پاسخ دادهاند تا کمی ما را با خودشان بیشتر آشنا کنند.
از آنها درباره اولویت اصلی زندگیشان پرسیدم، یکی میگوید فقط پول، دیگری میگوید خوشحال بودن و آرامش داشتن. زهرا میخواهد مستقل شود و این استقلال در آینده برای او خیلی مهم است و برایش برنامهریزی کرده تا با تحصیلات خوب به آن نقطه برسد. برای سلین هم آینده شغلی که دوستش دارد از همه چیز مهمتر است. جالب است که در 16 سالگی میداند میخواهد چه کاره شود و از الان انرژیاش را روی آن متمرکز کرده است.
اما سودا میگوید: «شاید بقیه بگویند پول یا مهاجرت اولویت اصلیمان است، اما انگار در نهایت همه میخواهند به نقطهای برسند که راحتتر زندگی کنند و خوشحال باشند. این خوشحالی برای هر کسی با یک چیزی به دست میآید. اولویت اصلی من در زندگی این است که بتوانم حتی شده کمی به بهتر شدن این وضعیت کمک کنم، شده حتی برای یک نفر زندگی را راحتتر کنم. در نهایت همه دنبال خوشحالیاند دیگر.»
در این میان مانیا تنها به مهاجرت اشاره میکند. او میگوید: «ساخت زندگی ایدهآلم، اولویتم است، اگر شد در ایران، اگر هم نشد قطعا مهاجرت میکنم که به احتمال ۹۰درصد مجبور به مهاجرت میشوم.»
ما نسل بیخیالی نیستیم
خیلیها معتقدند نسل جدید، نسل بیخیالی هستند. بیخیالی هم البته از نگاه نسلها و آدمها متفاوت است. پدرها و مادرهای ما خیلی چیزهای بیشتر را جدی میگرفتند و متعهد به انجام آنها بودند و ما را هم متعهد میکردند، اما پدرها و مادرهای الان اینطور نیستند و فرزندانشان را خیلی راحتتر میگذارند.
«ماها نسل بیخیالی نیستیم، البته نمیدانم بیخیال بودن را چطور معنی میکنید. ما شاید فقط به چیزهایی که نسل قدیم اهمیت میدادند، اهمیت نمیدهیم. چیزهایی که واقعا مهم نبودند. فکر میکنم خیلیهایمان یکجورهایی آن نقش عادیسازی را داریم. مثلا من الان موهایم را رنگ کردم، خیلیها من را چپچپ نگاه میکنند یا بلند بلند نچنچ میکنند، ولی خب با خودم میگویم اشکال ندارد، به من نچنچ میکند، به نفر بعدی نچنچ میکند، ولی برای نفر سوم حتی اگر با عقایدشان یکی نباشد، دیگر هیچی نمیگویند. از طرفی مگر چند بار زندگی میکنیم که حالا بخواهیم به حرف مردم اهمیت بدهیم؟»
اینها را سودا میگوید.
سلین اما میگوید: «ما اگر بیخیال بودیم، زندگی خیلی راحتتری داشتیم و میتوانستیم به وضعیت جامعه و اقتصاد کشور و آینده نامشخصی که در انتظارمان است، اهمیت ندهیم. اینکه اکثرا خودمان را بیخیال نشان میدهیم، فقط به خاطر رهایی از نظرات و افکار اشتباه بقیه است یا به قولی برای اینکه بقیه اجازه بدهند نفس راحت بکشیم. من به خانوادهام و خونی که قبل از من برای آرامش و امنیتم ریخته شده است، تعهد دارم.»
زهرا از خط قرمزهایشان میگوید که هر کدام برای خودمان یک محدوده و خط قرمز داریم، اینطور نیست که بیتفاوت باشیم. ما صرفا به چیزهای متفاوتی ریاکشن داریم، چون دوران کودکی، نوجوانی و تفریحاتمان متفاوت بوده و با سیستم جدیدی نسبت به دهههای گذشته بزرگ شدیم، چیزهای متفاوتی احساساتمان را تحریک میکند.
آنها معتقدند معیارهای متفاوتی برای توجه کردن، تعهد داشتن و اهمیت دادن وجود دارد. بعضی چیزهایی که نسلهای قبلی باید نگرانشان میبودند، برای ما رفع شده و دغدغههای جدیدی افزوده شده. چیزی که باعث شده این برداشت به وجود بیاید، این است که ما خواستههای نسبتا متفاوتی داشتیم یا در بروز دادن خودمان فعالتر بودیم. در کل «جدید» بودن رفتارمان است که بیشتر باعث به چشم آمدنش میشود. البته که دنیایی که در آن زندگی کردیم، هم گستردهتر بوده.
مانیا میگوید: «هر کدام از آدمها یکسری خط قرمز دارند که برایشان مهم است و قطعا در مورد آنها بیخیال نیستند؛ مثل وطنشان، دوستانشان، خانوادهشان و حتی فرد مورد علاقهشان.»
بیشترمان افسردههای متظاهریم
خوشحال بودن این بچهها، رها بودن و قهقهههایشان، رفتاری است که همیشه از آنها در جمعهایشان میبینیم. آنها ولی معتقدند اینطور نیست. لیلی صراحتا میگوید: «بیشتر از ۹۵درصد افسردههای متظاهریم.» مهشید میگوید: «طبیعی است وقتی دور هم مینشینیم و با دوستانمان هستیم، بخندیم. این همه تمایل به «برنامه کردن» شاید گریز از همین ناراحتی باشد.»
مانیا میگوید: «کتاب را از جلدش نمیشود قضاوت کرد، کافی است در حد چند دقیقه توی جمع این افراد باشید تا متوجه عمق فاجعه بشوید. طوری که خودمان قبول داریم مادر و پدرهای آینده قرار است پر از مشکل روانی و آسیب باشند.»
زهرا معتقد است آدم خوشحالی نیست. خودش و دوستانش افسردگی شدید دارند. اما آنقدر مشکلاتشان زیاد است که با آنها جوک میسازند تا حمله عصبی نکنند. او میگوید: «صرفا چون میخندیم، به این معنی نیست که شادیم. هر کدام علاوه بر مشکلات زیادی که با خانوادههایمان داریم، همزمان داریم مشکلات اقتصادی، مشکلات بین روابط دوستانه و مشکلات جامعه و سختی شرایط، به خصوص برای ما دخترها را تحمل میکنیم. از بیرون رفتن تا محدودیتهای مدرسه و درس و کنکور و فکر استقلال و آینده.»
حضور فعال در شبکههای اجتماعی و ارتباط مستقیم با دنیا و بالا پایین کردن اخبار سلبریتیها میتواند در کنار خوشگذرانی، آسیبزا هم باشد. نیلماه به این موضوع اشاره کرده است. «این نسل زودتر از گذشته چیزهایی را آموخت که آمادگی روانی برایش نداشت. چیزهایی را تجربه کرد که آنها او را سوق داد به سمت ایدهآلگرایی، در ادامه افسردگی و احساس ناکافی بودن. آیا قبلا آنقدر انسانهای نابغه و مدل و ورزشکار و... که در رشته خودشون تاپترینند را به تعداد زیاد، آنهم هر روز دنبال میکردید؟ تا حدودی حق داریم از خودمان زیادی راضی نباشیم. نتیجهاش بزرگبینی شکستها و سرزنش خودمان بر سر اتفاقات نرمالی است که احتمالا برای اکثر جامعه رخ میدهد.»
بعضی از بچهها معتقدند برای اینکه یک دهه هشتادی خوشحال باشی، باید به امنیت و نظر بقیه و آینده و هیچی اهمیت ندهی. اگر تلاش کنی برای خودت زندگی بسازی، با شرایط امروزی در این راه آنقدر تحت فشار قرار میگیری که کم میآوری. بهطور کلی نوجوانی نیست که افسرده نباشد یا حداقل مدتی درگیرش نشده باشد.
سودا هم میگوید: «فکر نکنم آدمهای خوشحالی باشیم، چون جو مملکت جوری است که نمیشود خوشحال بود. از یک طرف وضعیت اقتصادی طوری است که هی تلاش میکنی به چیزهایی که میخواهی برسی، خیلیها میخواهند مهاجرت کنند بروند، خیلیها میخواهند خانه بگیرند، بعد یکهو دلار میرود بالا، همهاش خراب میشود یا مثلا چیزهای خیلی عادی مثل رستوران رفتن؛ برای 80درصد جامعه اینطور شده که دو، سه ماه یکبار بروند یا دیر به دیر بروند مسافرت، کمتر از قبل خرید میکنند، کمتر از قبل میخورند. یکی مثل من واقعا گاهی وقتها به خاطر خرجهایی که میکنم عذاب وجدان میگیرم که شاید این پول را اگر اینجا خرج نمیکردم، جای بهتری خرج میشد. خیلیهایمان دوستهای خارجی داریم، وقتی زندگیهایمان را مقایسه میکنیم و میبینیم که چیزهایی که آنها دارند و خیلی بزرگ است، چیزهایی است که حق همه آدمهاست که داشته باشند. بعد از یک طرف اینجوری است که دوستت میرود بیرون، باید نگران باشی سالم برگردد خانه یا مثلا فردا جنگ میشود. خیلی دغدغههای زیادی هست، وقتی به بقیه میگوییم، میگویند شما نمیدانید ما جنگ دیدیم. انگار همه چیزهایی که باعث میشود خوشحال باشیم را دارند ازمان میگیرند یا چیزی مثل اینترنت تقریبا همه چیز برای ما فیلتر است. استفاده از فیلترشکن هم تضمینی ندارد. یکی از سادهترین کارهایی که ما انجام میدهیم، یوتیوب یا اینستاگرامگردی است. نمیتوانیم، فیلتر است، کلی باید زحمت بکشی بروی یوتیوب، ۳ ساعت صبر کنی ویدیو لود شود تا ببینی، بعد وسطش هم ۵۰۰ دفعه قطع میشود، خب این ظلم است.»
زندگی بدون اینترنت وحشتناک است
بچههای دهه ۸۰، بچههای اینترنتاند. از وقتی به دنیا آمدند این اختراع بشری وجود داشت و از کودکی با این مفهوم آشنا شدند. ارتباطاتشان بر پایه و اساس اینترنت گذاشته شده. از آنها پرسیدم اگر اینترنت نباشد، زندگیهایتان چه شکلی میشود.
سودا میگوید: «ما خیلی از کارهایمان را با اینترنت انجام میدهیم؛ مطالبی که میخوانیم، آهنگهایی که گوش میدهیم، فیلمهایی که میبینیم، ارتباطاتی که داریم، خریدهایی که میکنیم. خیلیها از اینترنت کسب درآمد میکنند، خیلیها مهارت جدید یاد میگیرند. شاید اگر اینترنت را از ما بگیرند، یک مدتی همه فلج شویم، انگار عضوی از بدنمان را از دست داده باشیم. قبول دارم استفاده بیش از حد از آن هم خوب نیست، اما اینکه کلا نباشد هم خوب نیست. نه تنها فقط ما که شماها هم فکر نکنم، بتوانید بدون اینترنت خیلی زندگی کنید، چون الان همه چیز پیشرفت کرده. عصر، عصر تکنولوژی است. بدون اینترنت کارها اصلا پیش نمیرود.»
اما انگار این بچهها پختهتر از این حرفها هستند. آنها میتوانند خودشان را در زندگی بدون اینترنت هم ببینند و زندگیشان جاری باشد. سلین میگوید: «شاید تا یک دورهای واقعا نشود بدون اینترنت زندگی کرد، اما وقتی با عمق فاجعه روبهرو میشویم و میبینیم هم زندگی واقعی و هم مجازی چیز جالبی نیست و دیگر چیزی نمیتواند احساس خوبی به آدم بدهد، دیگر وجود اینترنت تفاوتی برایمان ندارد.»
زهرا معتقد است اینترنت تنها برای ما تفریح نیست، اکثر ماها از اینترنت منبع درآمد داریم، مقاله مینویسیم و خیلی کارهای مفید دیگر. لیلی میگوید اگر اینترنت نباشد، نصف ارتباطات از بین میرود. وحشتناک است.
فاطمه به زندگی قبل از اینترنت اشاره میکند و معتقد است آن زندگی قشنگتر بود. «دور شدن از اینترنت برایم سخت است، ولی خیلی به این فکر کردم که اگه اینترنت از همان اولش هم آنقدر زیاد نبود، چقدر زندگیها قشنگتر بودند و آدمها وقتشان را بیشتر با هم میگذراندند و روابطشان صمیمیتر میشد.»
مهشید میگوید: «به زندگی بدون اینترنت فکر کردم؛ سخت و غیر قابل تحمل است (مخصوصا اگر تجربهاش کرده باشی) ولی باور دارم بشر به هر چیزی عادت میکند (تاحدودی متاسفانه).»
مانیا یکی دیگر از بچههایی است که پلن بیاینترنت زندگی کردنش، ورزش است و کتاب و پیادهروی و بازارگردی. آنها فرزندان اینترنتاند، اما بلدند برای مهمترین آورده نسل خودشان، جایگزین پیدا کنند و از زندگی جا نمانند.
در کار، بالاسر نمیخواهم
اما شغل آینده این بچهها چه میتواند باشد. شاید هیچ کدام از ما تصور زندگی روتین و روی یک خط صاف را برای این بچهها نداشته باشیم. آنقدر این نوجوانان اولویتهای زندگیشان برایشان اهمیت دارد و خانه و جامعه هم برایشان ارزشی بیش از نسلهای گذشته قائلند که شاید در چند سال آینده که این بچهها بخواهند وارد بازار کار شوند با معضل کارمند مواجه شویم. از آنها پرسیدم شغل مورد علاقهتان چه شکلی است؟ کارمند بانکید یا بلاگر؟
سودا فکر میکند قدیمترها اینطور بوده که کمتر کسی دنبال علاقهاش میرفت. همه راهی را میرفتند که میدانستند جواب میدهد. میدانستند کارمندی حقوقش خوب است و به علاقهشان فکر نمیکردند، چون ریسک میخواست و شاید جواب نمیداد. اما ماها انگار بیشتر علاقهمان را در نظر میگیریم. اینکه چه کاری را دوست داریم انجام دهیم را در نظر میگیریم. یکی مثل من از اینکه محدود باشم خوشم نمیآید. کارمند شدن محدودیت دارد؛ از 8 صبح تا 6 بعدازظهر هیچ کاری نمیتوانی بکنی.
لیلی میگوید: «خیلی از ماها هستیم که به این مدل زندگی فکر میکنیم، ولی به شخصه دنبال هیچ کدام از این کارها نیستم و کمی بلندپروازتر هستم.»
مهشید معتقد است با معاشرت با جوانها شاید یکی از اولین چیزهایی که میشود در موردشان فهمید، این است که اصلا علاقه و تمایل به شغل کارمندی در آنها دیده نمیشود. فکر میکنم منطقی هم هست. به نظرم الان بچهها بیشتر دنبال کاری هستند که در آن احساس راحتی بکنند، ولی مانیا میگوید فقط به مشاغل آزاد که خودش رییس خودش باشد، فکر میکند. «در کل ترجیح میدهم مستقل باشم و بالاسر نداشته باشم.»
این بچهها خواستههایشان به زندگی ختم میشود. از آنها پرسیدم اگر قرار باشد سه خواسته از دولت داشته باشید، چهها هستند. فاطمه، خواستههایش را در سه کلمه امنیت، عدالت و آزادی خلاصه کرد. مهشید، اصلاح سیستم آموزشی و استفاده بیشتر از زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی و استفاده درست از منابع را میخواهد. مانیا میگوید دست از سر دخترها بردارند و اقتصاد را درست کنند.
لیلی، صلح با کل دنیا را میخواهد تا به این بهانه شاید تحریمها هم برداشته شود و دلار بیاید پایین. او از دولت و به نوعی حکومت خواست مردم خودش را دوست داشته باشد و بپذیرد که همه نمیتوانند در یک چارچوب قرار بگیرند. نیلماه میخواهد دولت به روستاهای کم امکانات رسیدگی کند، تورم را کاهش دهد، قابلیت آزادی بیان برای هر شهروند ایجاد کند و خیلی بیشتر به محیطزیست اهمیت دهد.
سلین اما چیزی متفاوت میخواهد. او ترجیح میدهد دولت، کلاسهای آموزشی اجباری برای والدین بگذارد تا روش درست برخورد با نوجوانها را یاد بگیرند، آزادی پوشش و احترام به عقاید مختلف (تا وقتی به کسی آسیب نزند)، فرهنگسازی در رابطه با رفتار با حیوانات خیابانی و روش درست محبت و ارتباط گرفتن با آنها برایش در اولویت است.
مسائلی که سودا میخواهد تغییر کنند، زمانبرند. او میگوید: «میخواهم از دولت بخواهم هنر و موسیقی را قبل از دبیرستان به مدرسه اضافه کند تا بخشی از برنامه درسی باشد. درست است که در مدرسه زنگ هنر داریم، اما خیلی هنر جدی گرفته نمیشود و ماها هیچ ایدهای راجع به هنر نداریم. معمولا تفکرات خانواده اینجوری است که برو تجربی یا ریاضی، انگار هیچ ایده دیگری نداریم. اگر نروم تجربی چه میشود. علایقمان را نمیشناسیم، میآییم دبیرستان، بعد میبینیم که اصلا من هنر دوست داشتم.
گرونی، گرونی، گرونی
درباره آنچه نسل جدید را میآزارد از این 8 نفر پرسیدم. همه آنچه انتظار داشتم را شنیدم. «تبعیض، دخالت بیجای دولت و افراد جامعه، بیقانونی، گرونی، گرونی، گرونی.» اینها را مانیا میگوید. فاطمه میگوید بیعدالتی. اینکه میبینم در جامعه چقدر بیعدالتی هست، واقعا اذیتم میکند. نیلماه میگوید آدمها. زهرا میگوید در جامعه این اقتصاد و ناامنی بیشتر از همه چیز اذیت میکند. بعد از آن هم طبیعتا افکار و فرهنگ و آگاهی پوسیدهای که نگذاشتند رشد کند. سلین میگوید اینکه مردم فکر میکنند حق دارند در زندگی شخصی یک فرد دخالت کنند یا بیدلیل قضاوتش کنند.
سودا میگوید اینکه مردم افسردهای داریم خیلی آزاردهنده است. اینکه مردم به جای خوشگذرانی، سرگرمی و جشن و این چیزها، به دنبال این هستند که جوری این ماه را بگذرانند تا حقوقشان کم نیاید. این باعث میشود تو کمتر بتوانی بروی بیرون، کافه، کمتر خرید کنی. همینطور که پیش میرود از همه اینها که میزنی هیچی برایت باقی نمیماند.
کتاب هم میخوانیم هم قرض میدهیم
کتاب خواندن هم از آن چیزهایی است که نسل به نسل فرق میکند. آن کتابهایی که دهه پنجاهیها میخواندند و آن تبی که دهه شصتیها داشتند در کتابخوانی را شاید دهه هفتادیها و هشتادیها نداشته باشند. آن زمان تنها راه رسیدن به اطلاعات، کتاب و مجله و روزنامه بود. اگر میخواستید از چیزی سردربیاورید، حتما باید سری به کتابخانه مدرسه یا دانشگاه میزدید. گوگلی وجود نداشت که در عرض چند ثانیه کوهی از اطلاعات را بر سرتان بریزد. درباره این بچهها هم تصور بر این است که کتاب نمیدانند چیست و همهاش سرشان در گوشی و تبلت است. اما آنها من را شگفتزده کردند با جوابهایشان.
سودا میگوید: «دوستهای من حداقل اینطورند که خیلی کتاب میخوانند. از اوقات فراغتشان برای کتاب خواندن استفاده میکنند. کتابهایی که میخوانند بیشتر رمان است، چون به نظرم بازه سنی ما جوری است که بیشتر دوست داریم زندگی کنیم، چیزهای جدید را تجربه کنیم. رمان خواندن یکجورهایی این فرصت را به ما میدهد که جای شخصیتهای مختلف زندگی کنیم، چیزهایی را تجربه کنیم که شاید در زندگی واقعی هیچوقت نتوانستیم انجامشان بدهیم.»
زهرا از مدرسه سمپاد میآید. او معتقد است جامعه اطرافش به کتاب خواندن اعتیاد دارند. او میگوید یکی از آرزوهایم این است که درس نداشته باشم، کتاب بخوانم. اکثرا اگر جایی بخواهیم برویم، میرویم انقلاب. در جامعه اطراف من نقش کتاب برای ماها بیشتر از اینترنت است. من خودم واقعا کتاب خواندن را به هر چیزی ترجیح میدهم.
نظرات نیلماه بیشتر به نظرات عموم جامعه نزدیک است. «من جز دوستانم، نوجوانهای کتابخوان زیادی در اطرافم ندیدم، ولی خودم به شخصه بیشتر شخصیتم از متن کتابها شکل گرفته است.»
لیلی میگوید خیلیهامان کتاب میخوانیم و بسته به شخصیت، انواع مختلف کتابها را میخوانیم، شاید تا یک سنی رمانهای بیمفهوم ژانرهای ترسناک را میخواندیم، ولی وقتی بزرگتر شدیم، کتابهای نویسندههای بزرگ را میخوانیم؛ مثلا کافکا، اوساما دازای، صادق هدایت و خیلیهای دیگر که الان اسمشان در ذهنم نیست، ما حتی با هم کتاب هم جابهجا میکنیم تا کتابهای بیشتری بخوانیم.
مانیا میگوید تا جایی که دیده شده برای خلاصی از دنیای اطرافمان به کتاب خواندن و هنر و موسیقی روی آوردیم تا افکارمان را آرام کنیم. کتاب خواندن بین نسل ما رایج است. اکثرا کتابهای روانشناسی، تاریخی، جنایی و عاشقانه.
موسیقی اما مسالهای دیگر است. از آن چیزهایی است که این نسل با آن متولد شدهاند. دسترسی به موسیقی برای آنها راحتتر از هر چیز دیگری بوده و هست. اکثرشان هم موسیقی خارجی گوش میدهند. سودا میگوید که آدمها آهنگهایی را گوش میدهند که بتوانند روحشان را لمس کنند، بتوانند ارتباط بگیرند، لیریکس آهنگ چیزی را بگوید که نیاز دارند بشنوند. جد ا از اینها آن ریتم آهنگ هم هست. دوستهای من راک، متال، هیپهاپ، روسی، فرانسوی و کلاسیک، رپ فارسی، آهنگهای قدیمی ایرانی گوش میدهند. اینطور نیست که بشود گفت بیشتر ماها چی گوش میدهیم. سلین موسیقیای گوش میدهد که ارزش گوش دادن داشته باشد، یعنی محتوا و متن آهنگ معنیدار و مفهومی باشد، حالا میخواهد خارجی باشد یا سنتی یا هر چیزی، فقط چرت و پرت نباشد.
زهرا موسیقی خارجی را محبوبتر از بقیه میداند. میگوید در پلیلیستمان آهنگهای ایرانی قدیمی هم پیدا میشود که مربوط به زمانی است که موسیقی ایران مفهوم داشت و همه خوانندههایش مرحوم شدند.
نیلماه اما موسیقی سنتی دوست ندارد. میگوید موسیقی سنتی خیلی با شخصیتم سازگار نیست، ولی ایرانی بندهایی که گوش میدهم بمرانی-او و دوستانش -۱۲۷- از شنبه و خوانندهها هم محسن چاووشی و فریدون فروغی و داریوش و... قدیمی هم دوست دارم، ولی خب اغلب انگلیسی گوش میدهم.
لیلی میگوید آهنگهای خیلی قدیمی حتی آنهایی که بیشتر خارجی یا رپ فارسی گوش میدهند هم به آهنگهای قدیمی گوش میدهند، وایب قشنگی دارند.
مهشید شاید تنها کسی است که موسیقی سنتی را ترجیح میدهد؛ «اینکه آدمها با تعصب به موسیقی نگاه بکنند، اذیتم میکند. فکر میکنم جامعه در این زمینه خیلی قشر قشر است، ولی آدمهای اطراف خودم معمولا اینطورند که همه چیز گوش میدهند.»
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
روزنامه اعتماد
مرکز پژوهشهای مجلس با بررسی بودجه سال جاری به این نتیجه رسیده که بودجه امسال هم ادامه روند قوانین بودجه در سالهای گذشته است و با توجه به ظرفیتها و محدودیتهای بودجهای، از این بودجه نمیتوان انتظار چندانی در مورد هدایت و تقویت رشد اقتصادی و در نتیجه فقرزدایی به خصوص از کانال ظرفیتسازی برای ایجاد رشد اقتصادی پایدار داشت. به گفته کارشناسان این مرکز، بودجه ابتکار قابل توجهی برای تغییر رویکرد به منظور فقرزدایی از مجرای اثرگذاری مستقیم را پیشبینی نکرده و ظرفیت جدیدی را برای تخفیف فقر ایجاد نکرده است. در واقع در بودجه منابع یارانهها و بودجه نهادهای حمایتی به عنوان مهمترین منابع مقابله با فقر درآمدی کمتر از تورم رشد کرده است.
بازوی پژوهشی مجلس همچنین در گزارش خود به بیان برخی از شاخصهای مهم مرتبط با فقر پرداخته و نتیجه گرفته که بر اساس بودجه امسال، دولت در سال ۱۴۰۳ معادل ۵ میلیون تومان به قیمتهای ثابت سال ۱۳۹۵ برای هر ایرانی هزینه خواهد کرد که دقیقا معادل همان مبلغ در سال ۱۳۹۰ است. این در حالی است که اگر از منظر فقر به موضوع توجه شود، جمعیت فقرا در سال ۱۴۰۳در کشور حدود ۱۰ میلیون نفر بیشتر از سال ۱۳۹۰ است. با فرض اینکه کاهش سرانه بودجه به معنی کاهش به نسبت مساوی میان همه موضوعات بودجهای باشد، میتوان نتیجه گرفت با وجود افزایش قابل توجه نرخ فقر، امکانات بودجه برای مقابله با فقر در سطح سال ۱۳۹۰ قرار دارد.
خط فقر چقدر است؟
با محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس خط فقر مطلق سرانه در سال ۱۴۰۱ حدود دو میلیون و ۵۶۱ هزار تومان است. با استفاده از دادههای تورم در سال گذشته، خط فقر سرانه برآوردی برای پایان سال ۱۴۰۲ در حدود سه میلیون و ۷۴۰ هزار تومان است. خط فقر خانوار سه نفره برای سال ۱۴۰۱ حدود پنج میلیون و ۶۳۴ هزار تومان و برای سال گذشته، هشت میلیون و ۲۳۲ هزار تومان برآورد شده است.
۸ میلیون نفر در دو سال به فقرا اضافه شدند
دادههای نرخ فقر، شکاف فقر و وضعیت غیر فقرا نسبت به خط فقر، به ترتیب نشاندهنده تأثیر احتمالی سیاستهای بودجهای خواهد بود. برای این منظور ابتدا سراغ شاخص نرخ فقر میرویم. نرخ فقر درصدی از جمعیت کشور را نشان میدهد که در مقایسه با خط فقر درآمدی، فقیر به حساب میآیند. نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۱۳۹۶ روند ثابتی داشته است اما از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ حدود ده درصد افزایش یافته و از سطح ۲۰ درصد به ۳۰ درصد رسیده است. افزایش ۱۰ درصدی نرخ فقر به معنی افزایش حدود ۸ میلیون نفر به تعداد فقرا در کشور است.
به عبارت دیگر بعد از سال ۱۳۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور افزوده شده است. از سال ۱۳۹۸ به بعد نرخ فقر نوسان بسیار اندکی داشته و همواره در حدود سطح ۳۰ درصد باقی مانده است. منطقه ماندگاری فقر در سطح ۳۰ درصد در چهار سال اخیر در شرایطی است که بودجههای دولتی سالانه هزینههایی را برای مقابله با فقر اختصاص میدهند اما میزان و راهبرد هزینهها، تکافوی حجم فقر موجود در جامعه را نمیدهد. در نتیجه سیاستهای حمایتی در بودجه به تنهایی قادر به کاهش نرخ فقر ماندگار در ناحیه قرمز رنگ نیستند.
فقرا ۷۳ درصد خط فقر، درآمد دارند
شکاف فقر شاخص با اهمیت دیگری است که معمولا در کنار نرخ فقر بیان میشود و تکمیل کننده اطلاعات در مورد درجه فقر در جامعه است. شکاف فقر از مقایسه وضعیت درآمدی فقرا با خط فقر به دست میآید. شکاف فقر عددی است که نشان میدهد فقرا تا چه میزان با خط فقر فاصله دارند؛ به بیان سادهتر وضعیت فقرا تا چه اندازه وخیم است و ارتقای فقرا به بالای خط فقر چه مقدار امکانپذیر است. روند این شاخص بیانگر این است که آیا فقر در میان فقر تعمیق شده یا روند عکس داشته است.
سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ سالهای سرنوشتسازی از منظر متغیرهای فقر در ایران به حساب میآیند. شکاف فقر نیز تا سال ۱۳۹۶ روند ثابتی داشته و عدد شکاف فقر تا قبل از سال ۱۳۹۶ در حدود ۰.۲۳ است به این معنی که فقرا در این سالها بهطور متوسط در حدود ۷۷ درصد خط فقر درآمد داشتهاند. اما بعد از سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ شکاف فقر افزایش داشته است. یعنی همزمان با افزایش نرخ فقر در کشور، وضعیت فقرا نیز وخیمتر شده است و این روند صعودی همچنان ادامه دارد.
شکاف فقر در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در حدود ۰.۲۷ است و تفسیر آن این است که فقرا ۷۳ درصد خط فقر درآمد دارند و نسبت به سالهای قبل از ۱۳۹۶ شرایط معیشتی سختتری را تجربه میکنند.
غیر فقرا هم به خط فقر نزدیکتر شدند
در کنار نرخ فقر و شکاف فقر که شرایط فقرا را توصیف میکند، شاخص دیگری وجود دارد که فاصله غیر فقرا با خط فقر را نشان میدهد. در حقیقت این شاخص همان شکاف فقر است اما برای افرادی که بالای خط فقر قرار میگیرند محاسبه میشود و از دو جنبه قابل تفسیر است. ابتدا اینکه سطح رفاه غیر فقرا چگونه است و احتمال افزایش جمعیت فقیر در کشور چقدر بالا است و دوم اینکه از نگاه بودجهای، غیرفقرا تا چه اندازه ظرفیت پرداخت مالیات برای مخارج عمومی را دارند تا صرف سیاستهای مقابله با فقر شود.
روند شاخص فاصله غیر فقرا به خط فقر کم و بیش تا سال ۱۳۹۷ ثابت بوده هر چند یک شیب نزولی بسیار خفیف دیده میشود. تا قبل سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ این شاخص بهطور میانگین در حدود ۰.۸۰ نوسان داشته است. به بیانی دیگر غیرفقرا بهطور میانگین حدود ۱.۸ برابر خط فقر درآمد داشتهاند. بعد از سال ۱۳۹۷ رفاه غیرفقرا افت شدیدی داشته و عدد شاخص به حدود ۰.۶ کاهش داشته است. یعنی غیرفقرا در سالهای بعد از سال ۱۳۹۷ به صورت میانگین حدود ۱.۶ برابر خط فقر درآمد داشتهاند و به خط فقر نزدیک شدهاند. احتمال ورود غیرفقرا به زیر خط فقر افزایش داشته و لذا ظرفیت تأمین منابع بودجه از جمعیت غیرفقرا کم شده است.
کارایی بودجههای دولت برای مبارزه با فقر کاهش پیدا کرد
آنچه که از تصویر فقر ایرانیان در دهه ۹۰ به چشم میآید، کاهش رفاه عموم جامعه است. افزایش جمعیت فقرا با شروع دور دوم تحریمها از سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ که با تورمهای بالا و کاهش شدید ارزش پول ملی همراه بود، وضعیت سطح رفاه فقرا و غیر فقرا نیز ریزش داشته. در چنین شرایطی کارایی بودجههای دولت برای مبارزه با فقر کاهش پیدا کرده است. ضمن اینکه میتوان ادعا کرد که این بودجهها ابتکار اندکی برای دستیابی به راههای مقابله با فقر داشتهاند اما حجم فقر موجود در جامعه تا حد زیادی کارایی سیاستهای حمایتی در بودجههای سنواتی را کاهش داده است.
با تورم بالا افراد بیشتری به زیر خط فقر سقوط میکنند
تورم نیز یکی از مولفههای اصلی اثرگذاری بر روی نرخ فقر است. شرایط تورمی نااطمینانی محیط اقتصادی را افزایش میدهد و امکان رشد اقتصادی را محدود میکند. از سمتی دیگر تورم منجر به افزایش هزینهها میشود؛ در حالی که ممکن است دستمزدها و درآمدها به اندازه تورم رشد نکند. در حقیقت فقرا و خانوارهای طبقه متوسط بازندگان شرایط تورمی هستند چرا که امکانات کمتری نسبت به دهکهای بالای درآمدی برای پوشش خود در برابر تورم دارند. تورم هزینههای خط فقر را افزایش میدهد و در شرایطی که دستمزدها به اندازه تورم به روز نمیشود، افراد بیشتری به زیر خط فقر سقوط میکنند.
نمودار همبستگی میان تورم و نرخ فقر برای سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱ نشان میدهد رابطه میان تورم و نرخ فقر در این سالها مثبت است. این رابطه مستقیم به معنی هم روندی تورم و نرخ فقر است در نتیجه یکی از راهکارهای کنترل فقر از طریق بودجه عمومی کنترل تورم است.
مالیات نامطلوب و تشدید فقر
مخاطب اصلی مالیاتها غیرفقرا هستند که منابع مورد نیاز برای فعالیتهای بودجهای را تأمین میکنند. به عبارت دیگر سیاستهای حمایتی منابع خود را از درون ثروت موجود در اقتصاد به وسیله مالیات به دست میآورند که ابزار اصلی بازتوزیع درآمد است و کاهش فقر و نابرابری را نتیجه میدهد. از این رو بر جمعیت دو سوی خط فقر اثرگذار است.
اگرچه عادلانه بودن، یکی از اصول اساسی مالیاتستانی است، سیستمهای مالیاتی در تحقق این هدف همواره موفق نیستند. در این شرایط، وضع یک مالیات نامطلوب که خواسته یا ناخواسته خانوارهای فقیر یا نزدیک خط فقر را دربر بگیرد میتواند به تشدید فقر منجر شود یا وضع یک مالیات ناعادلانه بر طبقه متوسط ممکن است به افزایش جمعیت فقیر منجر شود.
هرچند که سیاستگذار سعی کرده مالیات بر ارزش افزوده اثر کمتری بر روی فقرا داشته باشد، با این حال این شیوه مالیاتستانی، روش ایدهآل برای توزیع درآمد و مقابله با فقر نیست. ایدهآلترین نوع مالیات در مقابله با فقر، مالیات بر مجموع درآمدها است و سازه مالیاتی در ایران فاصله زیادی با شرایط مطلوب دارد.
وقتی رشد اقتصادی به افزایش رفاه منجر نمیشود
از آنجایی که نسبت بودجه عمومی به تولید ناخالص داخلی بازگو کننده سطح خدماتی است که دولت از طریق بودجه به جامعه ارایه میدهد، روند نسبت بودجه عمومی کشور به تولید ناخالص داخلی به قیمتهای جاری و نرخ فقر در طی یک بازه زمانی سیزده ساله اهمیت پیدا میکند.
این نسبت از ابتدای دهه ۹۰ تاکنون یک روند نزولی را تجربه کرده و آهنگ تغییرات روند نزولی از سال ۱۳۹۷ شدت گرفته است. همزمانی افزایش شدت روند نزولی شاخص مذکور با افزایش خط فقر نکته قابل تأملی است. همراه با کاهش رفاه خانوار و افزایش میزان فقر در کشور، بودجه عمومی نیز بهشدت تحت تأثیر شرایط نامطلوب اقتصادی قرار گرفته است و ظرفیت فقرزدایی را از دست داده است.
نسبت بودجه عمومی به تولید ناخالص داخلی از حدود ۲۰ درصد در سال ۱۳۹۴ به ۱۰ درصد در سال ۱۴۰۲ کاهش یافته و با توجه به ارقام برآوردی برای تولید ناخالص داخلی برای سال ۱۴۰۳ و بودجه امسال این رقم به زیر ۱۰ درصد کاهش مییابد. روند نزولی قدرت سیاستگذاری بودجه عمومی در مقابل با افزایش وسعت فقر و پایداری آن در چهار سال اخیر همراه شده است یعنی با وجود افزایش فقر در جامعه دولت امکانات کمتری برای سیاستگذاری در جهت کاهش فقر در اختیار دارد.
یکی از نشانههای کاهش قدرت سیاستگذاری این است که با وجود اینکه کشور از سال ۱۳۹۹ رشد اقتصادی مثبت را تجربه کرده، اما این رشد ویژگی فراگیری برای کاهش فقر را نداشته و بودجه کشور نیز نتوانسته اقداماتی در جهت هدایت رشد به سمت فقر زدایی را برنامهریزی کند.
سرانه بودجه عمومی کاهش یافته است
یکی دیگر از شاخصهایی که میتواند ظرفیت اثرگذاری بودجه عمومی بر روی نرخ فقر را نشان دهد شاخص سرانه بودجه عمومی است. به زبان ساده این شاخص میگوید بودجه عمومی برای هر ایرانی چه مقدار هزینه میکند. این شاخص تحت تأثیر سرعت نرخ رشد جمعیت و نرخ رشد سالانه بودجه عمومی کشور است.
از آنجایی که ۳۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار گرفتهاند و طبقه متوسط نیز تا حد قابل توجهی به خط فقر نزدیک شدهاند این شاخص نیز اهمیت پیدا میکند. روند ده ساله این شاخص از یک الگوی W شکل تبعیت میکند. از ابتدای دهه ۹۰ شاخص سرانه بودجه عمومی به ترتیب روند نزولی، صعودی، نزولی و سپس صعودی داشته است.
پایینترین مقدار این شاخص در دهه ۹۰ مربوط به سال ۱۳۹۹ بوده است یعنی بودجه در این سال حدود ۲.۲ میلیون تومان برای هر ایرانی هزینه کرده است. بعد از سال ۱۳۹۹ بودجه نسبت به جمعیت رویکرد انبساطی داشته تا در نهایت بر اساس دادههای برآوردی در سال ۱۴۰۳ به سطح سال ۱۳۹۰ خواهد رسید به عبارت دیگر بودجه عمومی برای هر ایرانی در حدود ۵ میلیون تومان در سال ۱۴۰۳ هزینه خواهد کرد. اما به لحاظ سیاستگذاری برای کاهش فقر در حالی سرانه بودجه عمومی در سال ۱۴۰۳ به سطح ۱۳۹۰ خواهد رسید که جمعیت فقرا در کشور حدود ۱۰ میلیون نفر بیشتر از سال ۱۳۹۰ است.
زمانی که سرانه بودجه عمومی کم میشود، بهطور طبیعی اعتبارات تمامی موضوعات بودجهای کم و بیش کاهش مییابد. به بیان دیگر زمانی که سرانه بودجه کاهش یافته، نه تنها اثرگذاری مستقیم بودجه عمومی بر فقر کم میشود، بلکه اثرگذاری بودجه از مجرای رشد اقتصادی نیز کاهش مییابد. در نتیجه شاخص سرانه بودجه عمومی نیز شاهد دیگری برای ظرفیتهای اندک بودجه عمومی کشور در مسیر مبارزه با فقر است.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
پیام فوری نرگس محمدی
مردم آگاه ایران،
من نرگس محمدی هستم. صدای من را از بند زنان زندان اوین میشنوید. البته تلفن من نزدیک به پنج ماه میشود که قطع است و از کارت تلفن سپیده قلیان این پیغام را میفرستم.
یک ساعت پیش یکی دیگر از دختران ایران “دینا قالیباف” با تن کبود و روایت آزار جنسی وارد بند زنان زندان اوین شد. ما سالهاست شاهد روایت زنانی هستیم که تعرض، آزار و ضرب و شتم توسط ماموران حکومت را از سر گذراندهاند؛ اما امروز حکومت دینی استبدادی نه از موضع قدرت بلکه از سر استیصال، جنگ تمام عیاری علیه تمام زنان را به همه خیابانهای کشور کشاندهاست.
ما زنان در این جنگ بیامان یا با کشته شدنمان، این جنگ را متوقف خواهیم کرد یا مردم ایران و جهان به یاری ما به پا خواهند خواست، تا بتوانیم با زندگی کردن و صلح این جنگ را متوقف کنیم و رژیم زن ستیز را وادار به عقب نشینی کنیم.
مردم آگاه ایران
من از تک تک شما و تمام اقشار، اصناف، هنرمندان، روشنفکران، کارگران، معلمان و دانشجویان در داخل و خارج از کشور میخواهم علیه جنگ، تعرض، تجاوز و ضرب و شتم زنان، یکسره فریاد شویم. از جهان و جهانیان میخواهم این جنگ وحشیانه بیامان را که جلوه بد هیبت و مشمئزکننده آپارتاید جنسیتی است را متوقف کنید؛ اما سخنی با زنان سربلند کشور ایران دارم.
ای زنان سربلند ایران
حکومت مستبد بیرحم تصور میکرد با تعرض، تجاوز و هتک حرمت زنان، ما را میترساند و وادار به عقب نشینی میکند اما شما، شما زنان بینامونشان و گمنام از سیستان و بلوچستان تا کردستان و از خوزستان تا آذربایجان و تهران و هر نقطه در کشور ایران عقب ننشستید بلکه حکومت را عقب نشاندید.
ما زنان مقاومت را در هر لحظه از زندگیمان در هر مکانی زیر چکمههای استبداد در زندان و خیابان زندگی میکنیم. عزیزان من، روایتگری خودتان را دست کم نگیرید. این روایتها، حکومت زن ستیز را رسوا خواهد کرد و بر زمین خواهد کوفت. روایتتان را از بازداشت، تعرض، آزار، تحقیر، ضرب و شتم و تجاوز به صفحه اینستاگرام من بفرستید.
زنده باد مقاومت
زنده باد آزادی
زنده باد زنان دلاور شکست ناپذیر ایران
نرگس محمدی
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
***
دینا قالیباف، روزنامهنگار، فعال دانشجویی و دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه بهشتی، سال گذشته بعد از شرکت در تجمع دانشجویان این دانشگاه که در اعتراض به اعدام متهمان خانه اصفهان صورت گرفت، به کمیته انضباطی احضار شده بود.
این روزنامهنگار در تاریخ بیست و هفتم فروردین ماه روایت بازداشت چندساعته خشونتآمیز خود که به خاطر حجاب در یکی از ایستگاههای مترو تهران صورت گرفته بود را اطلاعرسانی کرد، اقدامی که پس از گذشت یک روز به بازداشت مجدد وی انجامید.
دینا قالیباف سابقه همکاری با خبرگزاری هایی از جمله ایسنا و اقتصادآنلاین را در کارنامه خود دارد.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
سامان صیدی (یاسین)، از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران به پنج سال تبعید به یکی از شهرهای استان کرمان محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، حسین سرتیپی، وکیل مدافع این زندانی با انتشار یادداشتی در این خصوص اعلام کرد: “براساس دادنامه صادره از شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران، آقای صیدی به پنج سال تبعید به یکی از شهرهای استان کرمان محکوم شده است. به دیوان عالی کشور اعتراض خواهم کرد، چون وی بیش از هجده ماه است که در بازداشت موقت بسر میبرد.”
رای صادره روز جاری پس از مراجعه آقای سرتیپی به دادگاه انقلاب تهران به وی ابلاغ شده است.
سامان صیدی (یاسین) اواخر فروردین ماه امسال، جهت انجام عمل جراحی بینی آسیب دیده خود از زندان قزلحصار کرج به بیمارستان امام علی کرج اعزام و یک روز بعد به زندان بازگردانده شد.
آقای صیدی در تاریخ دهم مهرماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد. وی در تاریخ هفتم آبان ماه سال گذشته، از بابت اتهاماتی چون “محاربه، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم و اقدام علیه امنیت ملی” در دادگاه عمومی و انقلاب تهران محاکمه و به اعدام محکوم شد. نهایتا در دی ماه همان سال، پس از نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور، پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع داده شد.
آقای یاسین (صیدی) در تاریخ یازدهم مردادماه، به همراه شش زندانی سیاسی دیگر از زندان رجایی شهر کرج به بند هشت زندان اوین منتقل شد. در دوازدهم شهریور ماه امسال، او به همراه دوازده زندانی دیگر بدون اطلاع قبلی به قزلحصار منتقل شد و هم اکنون بدون رعایت اصل تفکیک جرائم عمومی در سالن دارالقران واحد ۴ محل نگهداری زندانیان جرائم مرتبط با مواد مخدر، نگهداری میشود.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
حسن حسنزاده، فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ، روز یکشنبه، دوم اردیبهشت، از تشکیل یک گروه جدید برای «پیگیری» موضوع تحمیل حجاب اجباری بر شهروندان خبر داد.
او نام این گروهها را «سفیران مهر» اعلام کرد و گفت که افراد این گروهها «آموزش دیدهاند» تا رعایت «قانون» حجاب اجباری را «به صورت جدیتر در میان اصناف، ادارات، بازار، معابر، بوستانها، تفرجگاهها و حمل و نقل عمومی تهران پیگیری» کنند.
مقامات جمهوری اسلامی با هدف بازگرداندن گشت ارشاد به خیابانهای ایران، از روز شنبه ۲۵ فروردین برخورد خشن با شهروندان را دوباره آغاز کردهاند.
این برنامه «طرح نور» نام گرفته و در جریان آن، خیابانهای تهران و شهرهای مختلف کشور شاهد خشونت بیسابقه نیروهای انتظامی و لباسشخصی با زنان و دختران بوده است و بسیاری از آنها پس از ضربوشتم با ونهای پلیس به بازداشتگاهها برده شدهاند.
روز شنبه، یکم اردیبهشت، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ترتیبدهنده این طرح را دولت ابراهیم رئیسی دانستند و گفتند که وزارت کشور این موضوع را اداره میکند.
ازجمله علیرضا بیگی، نماینده مجلس، با بیان اینکه «این شیوه هم جواب نمیدهد» در گفتوگو با سایت انتخاب گفت: «کسی از مجلس بابت بازگشت گشت ارشاد کسب نظر نکرده است.»
محمد صفری، دیگر نمایندهٔ مجلس نیز روز شنبه با اشاره به وضعیت اقتصادی و «شرایط خاص» کشور از «طرح نور» انتقاد کرد و خواستار «مشورت» وزیر کشور با کارشناسان شد.
ساعاتی بعد در همان روز، احمد وحیدی، وزیر کشور، در واکنش به این انتقادها گفت که «طرحهای اجراشده در حوزه حجاب در چارچوب قانون صورت میپذیرد.»
او در مقام دفاع از برخورد خشن با شهروندان برآمده و گفت که مسئله حجاب «از ارکان هویتی نظام و از مسلمات شرعی» است و «نباید اجازه داد» که «تضعیف» این احکام «آسان و ممکن باشد.»
فرمانده سپاه تهران و وزیر کشور جمهوری اسلامی در حالی از قانون حرف میزنند که «لایحه حجاب و عفاف» هنوز از سوی شورای نگهبان تأیید نشده است. مشخص نیست اشاره این مقامات به کدام قانون است.
در دور قبلی برخوردهای پلیسی با زنان و دختران دارای حجاب اختیاری در سال ۱۴۰۱، مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد جان باخت و این موضوع به اعتراضات سراسری طولانیمدتی در کشور دامن زد که آثار آن همچنان باقی است.
این اعتراضات باعث کشته شدن بیش از ۵۰۰ تن و بازداشت هزاران نفر شد که شماری از آنها بر اساس احکام قوه قضائیه جمهوری اسلامی اعدام شدند.
احمد وحیدی، وزیر کشور، روز شنبه ضمن دفاع از ادامه روند جاری همچنین گفت: «البته در مواجهه با این موضوع مراقبت خواهد شد تا این موضوع به کانون منازعه هویتی تبدیل نشود.»
وی توضیح بیشتری در مورد چگونگی جلوگیری از تبدیل نشدن برخوردهای خشن به «کانون منازعه» در جامعه نداد.
شدت عمل نیروی انتظامی و لباسشخصی در برخورد با زنان مخالف حجاب اجباری به گونهای بوده که حتی اعتراض برخی از نیروهای هوادار جمهوری اسلامی را نیز برانگیخته است که آن را در تضاد با لزوم «همبستگی داخلی» در میانه درگیری با اسرائیل دانستهاند.
روز سیام فروردین، جمعی از افراد موسوم به «نواندیشان دینی» در داخل و خارج از ایران در بیانیهای بازگشت گشت ارشاد برای برخورد با حجاب اختیاری زنان و دختران در کشور را محکوم کرده و گفتند: دوران «یا روسری یا توسری» برای همیشه سپری شده و بازگشتناپذیراست.
در این بیانیه با اشاره به «ابربحرانهای بیسابقه داخلی، منطقهای و بینالمللی» که جمهوری اسلامی با آن دست به گریبان است و «در زمانهای که سایه جنگ از هر وقت دیگری به ایران نزدیکتر است» آمده بود که این برخوردهای خیابانی «تصویری عریان از درندهخویی حکومت نسبت به نیمی از جامعه بالنده ایران» را نشان میدهد.
رادیو فردا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
پاول برون و دانیل پالومبو
راستیآزمایی بیبیسی
تصاویر ماهوارهای منتشر شده در ۲۴ ساعت گذشته، شواهدی از آسیب احتمالی به پایگاه نیروی هوایی ارتش در شهر اصفهان، در پی حمله اسرائیل در ساعات اولیه صبح جمعه را نشان میدهد.
تیم راستی آزمایی بیبیسی دو تصویر ماهوارهای را تجزیه و تحلیل کرده است که نشان میدهد بخشی از یک سیستم پدافند هوایی در پایگاه نیروی هوایی ارتش آسیب دیده است.
مقامات آمریکایی میگویند که اسرائیل یک حمله موشکی انجام داده است، اگرچه هیچ تایید رسمی از سوی اسرائیل تا این لحظه وجود ندارد.
تنشها بین ایران و اسرائیل در هفتههای اخیر به شدت افزایش یافته است.
اسرائیل مظنون اصلی حمله به کنسولگری ایران در سوریه در ابتدای ماه جاری میلادی است که در پی آن در ۱۳ آوریل ایران دست به حمله تلافیجویانه به اسرائیل زد.
از صبح روز جمعه که خبر حمله اسرائیل به اصفهان منتشر شد، گمانهزنیهایی در مورد هدف و میزان خسارت احتمالی آن وجود داشت.
ایران میگوید این حمله توسط پهپادها صورت گرفته، که پدافند هوایی توانسته آنها را سرنگون کند.
در حالی که هنوز مشخص نیست از چه سلاح یا سلاحهایی در این حمله استفاده شده است، تصاویر ماهوارهای شواهدی از آسیب در پایگاه هوایی اصفهان را نشان میدهد.
بخش راستی آزمایی بیبیسی این ارزیابی را از طریق تجزیه و تحلیل تصاویر ماهوارهای رادار دهانه ترکیبی یا سار که روز جمعه بر فراز اصفهان گرفته شده است، انجام داده است.
تصاویر اپتیکال برای کسانی آشنا است که به طور منظم از ابزارهایی مانند «گوگلارث» استفاده میکند.
سار که با نام «رادار روزنه مصنوعی» نیز شناخته میشود، با تکیه بر همان فناوری رادار این امکان را دارد که نهایتا یک تصویر دو بعدی را تولید و در اختیار شما قرار دهد.
فناوری سار از امواج رادیویی برای ساختن تصویری از سطح زمین استفاده میکند. یکی از مزیتهای آن نسبت به فناوریهای ماهوارهای معمولی، توانایی آن در گرفتن تصاویر در شب یا از طریق ابر است.
تصاویری که این فناوری جمع آوری میکند به صورت سیاه و سفید است، اما با وضوح بالا ارائه میشوند.
بنابراین سار نمیتواند تغییرات رنگ را روی زمین تشخیص دهد، اما میتواند آسیبهای مادی به سازهها، وسایل نقلیه و غیره را نشان دهد.
در یکی از این تصاویر از پایگاه هوایی ارتش ایران در اصفهان که توسط آمبرا اسپیس در ۱۵ آوریل گرفته شده، میتوان یک سیستم دفاع هوایی اس-۳۰۰ را دید که در گوشه شمال غربی پایگاه هوایی قرار دارد.
این سیستم دفاع هوایی شامل چندین وسیله نقلیه مجهز به رادار، پرتابگرهای موشکی متمایز و تجهیزات دیگر است.
در تصویر ماهوارهای آمبرا که پس از حمله روز جمعه گرفته شده، آسیب و بقایای چیزی که احتمالا رادار باشد، را میتوان دید که موقعیت مکانی آن نیز کمی تغییر کرده است.
در این تصویر خودروهایی که کنار این سیستم دفاع هوایی بودند، جا به جا شده و دیگر در تصویر نیستند.
این ارزیابی توسط یک تصویر ماهوارهای اوپتیکال گرفته شده توسط شرکت پلنت، نیز تایید شده که با وجود وضوح پایین، نشانههایی از آتشگرفتن و سوختگی را در همان مکان را نشان میدهد.
این نشانههای سوختگی در تصاویر ثبت شده در ۱۱ و ۱۵ آوریل وجود نداشتند.
جز این مورد در پایگاه نظامی اصفهان، هیچ نشانهای از آسیبی دیگر در تصاویر موجود، دیده نمیشود، اما برای اطمینان نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتر عکسهای اپتیکال با وضوح بالاتر وجود دارد.
هنوز تصویری از تاسیسات هستهای اصفهان، که گفته میشود یکی از اهداف حمله اسرائیل بوده، در دسترس نیست.
با این حال آژانس بینالمللی انرژی اتمی وابسته به سازمان ملل گفته است که «هیچ آسیبی به سایتهای هستهای ایران وارد نشده است.»
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
همزمان با ادامه برخوردهای خشونت بار حکومت ایران با زنان در این کشور بر سر پوشش اجباری، مجلس نمایندگان آمریکا مصوبهای را موسوم به «قانون مهسا» از تصویب گذرانده است.
این مصوبه که به تفصیل قانون مسئولیت حقوق بشری و امنیتی مهسا امینی نام دارد رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهوری و تمامی دفاتر مربوط به آنها را به دلیل نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم تحریم میکند.
این دومین بار است که «قانون مهسا» در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب میشود.
اولین بار در شهریور سال گذشته این طرح با رای موافق ۴۰۱ نماینده مجلس و سه رای مخالف تصویب شد اما پس از رفتن به کمیته روابط خارجی مجلس سنا، سناتورهای دموکرات تغییراتی را بر متن آن اعمال کردند که از جمله محدودیتی چهار ساله بر آن لحاظ میکرد.
همزمان با بالارفتن تنش در خاورمیانه و تبادل آتشها میان اسرائيل و ایران، مجلس نمایندگان در یک مجموعه قانونگذاری چند مصوبه جداگانه از جمله« قانون مهسا» برای مجازات و مسئول شناختن جمهوری اسلامی از رای گذرانده است.
رئيس مجلس نمایندگان یک بار دیگر طرح اولیه «قانون مهسا» را (بدون تغییرات مورد نظر سنا) در قالب «قانون صلح قرن ۲۱» در کنار مجموعهای از طرحهای دیگر به رای گذاشته که کار را برای مخالفت موردی در سنا دشوارتر خواهد کرد.
بر اساس این مصوبه از آنجا که رهبر ایران بر دستگاه قضایی و امنیتی از جمله وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نظارت میکند و تمامی این نهادها در نقض حقوق بشر در ایران دست داشته اند، و از آنجا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «همچنان به تروریسم در سراسر جهان از جمله تلاش برای کشتن و ربودن شهروندان آمریکایی در خاک ایالات متحده ادامه می دهد» رهبر ایران در فهرست تحریمهای آمریکا قرار میگیرد.در این مصوبه همچنان آمده است که رئيس جمهوری ایران ریاست «تحریمشدهترین کابینه تاریخ» این کشور نشسته است و خود نیز در عین حمایت از سرکوب اعتراضات سراسری در این کشور از اعضای «کمیته مرگ» در ایران بوده است و به همین دلیل تحریم میشود.
مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا برای تبدیل به قانون باید ابتدا به تصویب مجلس سنا برسد و پس از آن به رئيس جمهوری آمریکا با امضای خود آن را اجرایی کند.
در این مصوبه به سرکوب خشونت آمیز اعتراضات توسط نیروهای امنیتی ایران از جمله دستگیری دسته جمعی، ضرب و شتم مستند معترضان، قطع اینترنت و خدمات مخابراتی، و تیراندازی به معترضان با گلوله واقعی اشاره شده و آمده است «ایالات متحده باید جمهوری اسلامی ایران، به ویژه رهبر و رئیس جمهوری این کشور را در نقض حقوق بشر، فساد و صدور تروریسم مسئول بداند و از آرمان مردم ایران برای برخورداری از حقوق اساسی بشر حمایت کند.»
یک سال و نیم پس از آغاز جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی که جرقه آن با کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، حکومت ایران این بار با طرح «نور» برای مقابله با آنچه «مقابله با بیحجابی» میخواند، جنگ علیه زنان در ایران را با شکل و شمایلی متفاوت، اما با برخوردهای قهرآمیزتر آغاز کرده است.
اولین تصاویری که از این طرح مخابره شد، حضور پرشمار ماموران نیروی انتظامی، گشت ارشاد، حجاببانها و ونهای سفیدی بود که برای بازداشت زنان و دخترانی که تن به «حجاب اجباری» نمیدهند، در سطح خیابانها و میدانهای شهرها، مستقر شده بودند.
از همان اولین ساعات آغاز این طرح، به سرعت روایتهایی از برخورد خشونتآمیز ماموران آمر به معروف با دختران و زنان بر سر حجاب منتشر شد. گزارشهای مشابهی از شهرهای کوچک و بزرگ ایران نیز منتشر شده که همگی حکایت از عزم حکومت برای سرکوب زنان به نام «حجاب» دارد.
که تنها یک سال و نیم از جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی که بعد از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، میگذرد.
اعتراضات زن، زندگی ، آزادی در ایران به کشته شدن صدها تن انجامید و طولانیترین و گستردهترین اعتراضات طی ۴۵ سال گذشته در ایران بوده است.
مصوبه «صلح قرن ۲۱» شامل چیست؟
مصوبه دیگری که در ارتباط با ایران در مجموعه قانونگذاری «صلح قرن ۲۱» قرار دارد مصوبه جلوگیری از پناه دادن به نفت ایران است که به دنبال محدود کردن درآمد ایران از صادرات نفت است.
حامیان این مصوبه میگویند این درآمد از یک سو «فعالیتهای بیثبات کننده و تروریستی» ایران را در منطقه ممکن میکند و از سوی دیگر صرف سرکوب حقوق بشر در ایران و پیشبرد برنامههای تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران میشود.
بر این اساس افرادی که از طریق مالکیت و یا مدیریت یک بندر خارجی، آگاهانه اجازه پهلو گرفتن به کشتی را بدهند که پیشتر به دلیل حمل نفت خام یا محصولات نفتی ایران تحریم شده، خود هدف تحریم قرار خواهند گرفت.
این مصوبه هم مالک یا گرداننده کشتیهایی را تحریم میکند که خود حامل محصولات نفتی ایران هستند و یا از طریق کشتی به کشتی این محصولات را جابجا میکنند و هم مالک و گردانندگان پالایشگاههایی را تحریم میکند که محصولات نفتی ایران را تصفیه میکنند.
یک بند دیگر این مجموعه قانونگذاری جلوگیری از صادرات گسترده موشکهای ایران نام گرفته و با اشاره به منقضی شدن محدودیتهای اعمال شده از سوی شورای امنیت بر برنامه موشکی جمهوری اسلامی، از دولت آمریکا خواسته شده که به دنبال تمدید دوباره این محدودیتها باشد و جلوی گسترش تکنولوژی موشکی ایران و یا صادرات محصولات موشکی این کشور را بگیرد و هر فردی را که به نوعی در توسعه این بخش از صنایع نظامی ایران دست داشته باشد تحریم کند.
بیبیسی فارسی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
با گذشت حدود ۲۰ روز از حمله اسرائیل به ساختمان وابسته به کنسولگری ایران در دمشق، پایتخت سوریه، همچنان برخی از جزئیات این حمله پنهان است.
خبرگزاری «بلومبرگ»، شامگاه شنبه یکم اردیبهشت به نقل از منابع آگاه گزارش داد، که حمله به ساختمان وابسته به کنسولگری ایران در دمشق باعث کشتهشدن کل فرماندهان مسئول فعالیتهای سپاه پاسداران در سوریه و لبنان شد.
منابع آگاه گفتهاند که سردار سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و معاون او محمدهادی رحیمی و سایر فرماندهان کشتهشده در حمله اسرائیل اطمینان داشتند که ساختمان کنسولگری مجاور سفارت ایران «امنترین مکان» در دمشق است و اسرائیل «جسارت» حمله به آن را ندارد.
علاوه بر این، اطلاعات نشان داد که قبل از حمله هوایی به ساختمان کنسولگری، قرار بود اقامتگاه سفیر و کنسول ایران به یک مجتمع مسکونی جدید که در آن نزدیکان بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه نیز حضور داشتند، منتقل شود.
اما اندکی قبل از حمله، مقامات ارشد سپاه پاسداران در طبقه دوم ساختمان کنسولگری با یکدیگر ملاقات کرده و تصمیم گرفتند در آنجا بمانند.
بلافاصله پس از ترور رضا زاهدی، ایران به دست داشتن گروههای سوری در علمیات ترور اعضای سپاه پاسداران در چند سال گذشته شک کرد.
یکی از مخالفان حکومت بشار به «بلومبرگ» گفت که با یک مقام ایرانی گفتوگو کرده است و افزود که شک ایران پس از ترور ۱۸ فرمانده ایرانی طی مدت کوتاهی در حملات منتسب به اسرائیل در خاک سوریه افزایش یافته است.
به گفته این چهره سوری مخالف رژیم اسد، پس از ترور رضی موسوی در سوریه در دسامبر ۲۰۲۳، تحقیقات مشترکی بین دو کشور برای بررسی و ردیابی وجود نقض احتمالی امنیتی آغاز شد.
اما ایران در مرحلهای خاص، به دلیل نگرانی از دخالت اطلاعاتی سوریه، تحقیقات مستقلی را با کمک حزبالله آغاز کرد.
نتایج تحقیقات مستقل در آن زمان حاکی از آن بود که نقضهای امنیتی که منجر به ترورها شد، تحت پوشش سیاسی و امنیتی سطح بالایی صورت گرفتند، اما بعید است که بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه از آنها مطلع باشد.
شاید آنچه باعث افزایش ظن ایرانیان در مورد دخالت سرویسهای امنیتی سوریه در ترورها بود این باشد که برخی اعضای حزبالله که در سوریه ترور شدند با سرویسهای امنیتی این کشور مرتبط بودند و ترور آنها از طریق جاسوسی با استفاده از فناوری پیشرفته صورت گرفته بود.
حمله به ساختمان وابسته به کنسولگری ایران در دمشق منجر به افزایش تهدیدات متقابل ایران و اسرائیل شد. ایران همچنین در پاسخ به این حمله برای اولین بار از خاک خود به سوی تلآویو موشک و پهپاد شلیک کرد.
این مسئله همچنین باعث افزایش سطح آمادهباش نظامی در منطقه شد و تنشها را در خاورمیانه به طور بیسابقهای تشدید کرد.
العربیه فارسی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
کوچ نکاه ۲۷- جنگ و مهاجرت خانوادهها - ایرج ادیبزاده - علی لیمونادی - تلویزیون ایرانیان
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
پایداری مشاغل خانگی حتی اگر به مفید بودن آنها معتقد باشیم، مشروط به انجام یکسری اقدامات مکمل است از جمله اینکه بازاری برای فروش کالاهای این حوزه وجود داشته باشد، حال آنکه این شروط هرگز برآورده نمیشود پس مشاغل خانگی پایداری و استقامت ندارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کارگرازان دولت، پیوسته و بیوقفه از رونق اشتغال و توفیقاتِ اشتغالزایی میگویند؛ هر هفته و هر ماه از اعداد و ارقامی رونمایی میشود که روی کاغذ نشان از کاهش بیکاری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید دارد اما در واقعیت، آنچه اتفاق افتاده، پرداخت تسهیلات خُرد و اندک به حوزههایی مانند مشاغل خانگیست، هر فقره وام، یک شغل جدید فرض میشود؛ آنهم در حالیکه در نهایت مشخص نیست این تسهیلات کجا خرج میشود و آیا اساساً با این وامها، شغل و درآمد ایجاد میشود یا خیر.
قضیه این است که مسئولان، «تسهیلات ناچیز اشتغالزایی» را معادل ایجاد شغل فرض میکنند و نتیجه میگیرند «پس عملکرد دولت، موفق و در قیاس با دولتهای قبل بی نظیر بوده است». از سوی دیگر، باز شدن دربهای سولههای بسته کارخانهها و احیای صوری واحدهای راکد، بدون تامین مواد اولیه و تجهیزات و فراهم کردن بازار فروش، بازگشت به چرخه تولید و حمایت از تولید نام میگیرد.
واقعیتها
اما واقعیت این است که این روزها، شرکت پلیاکریل ایران بعد از نیم قرن فعالیت درخشان در صنعت نساجی کشور، نفسهای آخر را میکشد و در آستانهی تعطیلی قرار گرفته است؛ شرکتی که سال ۹۶ با استقرار هیات حمایت از صنایع تا حدودی روی پا شد اما هیچ زمان به ظرفیت کامل تولید نرسید، امروز به دلیل گرانیِ مواد اولیه، ناچار از توقف کامل تولید است. واقعیت این است که شرکت تهران بتن بعد از ۵۲ سال فعالیت، تعطیل میشود و کارگران در بیتکلیفیِ آیندهای مبهم رها میگردند؛ شرکت داروگر تهران این برند قدیمی و پرخاطره برای همه ایرانیان، در سراشیبی تند سقوط قرار میگیرد و باز شدن نمادین درب سولهها، نمیتواند چرخهای تولید این کارخانه را به حرکت دربیاورد؛ فولاد خزر تعطیل میشود و کارگران آن دست به اعتصاب و تجمع میزنند تا راهی به آینده بجویند و از بیکاری ناگهانی و ناخواسته نجات یابند؛ واقعیت این است که این سیاههی دردناک را میتوان همینطور ادامه داد....
تعطیلی هر یک از این کارخانهها، معادل از بین رفتن سرمایههای ملی و بیکاری چند صد یا چند هزار کارگر است، حال چطور دولت این نشانههای بحران در تولید صنعتی کشور را ندیده میگیرد و روی شاخصهای کماهمیتی مانندِ «اشتغال خانگی» مانور میدهد و پرداخت تسهیلات ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومانی را به معنای حمایت از اشتغالزایی و تحقق وعدهی ایجاد سالی یک میلیون شغل میداند؟!
به گفته علیرضا خرمی، رئیس شورای اسلامی کار شرکت پلیاکریل اصفهان، با تعطیلی احتمالی این شرکت ۲۰۰۰ کارگر شغل خود را از دست میدهند آنهم کارگران متخصص و باسابقهای که هر یک، یک سرمایه معنوی برای اقتصاد کشور به حساب میآیند.
او میپرسد که «چرا تصمیماتی در سطح کلان اتخاذ میشود که خلاف منافع تولید ملی و مصالح کارگران صنعتی کشور است؛ چرا پایههای تولید را به عامدانه به لرزه میاندازند؟» مُراد خرمی، تصمیمیست که هیئت وزیران شهریورماه سال گذشته، مبنی بر تعدیل بهای خوراک دریافتی تولیدکنندگان در صنعت نساجی اتخاذ کرده است؛ تصمیمی که موجب شد تعدیل نرخ پارازایلین مورد نیاز شرکت پلی اکریل دیگر با نرخ تسعیر ارز ۲۸۵۰۰ تومان نباشد و تامین مواد اولیه تبدیل به دردسری بیپایان شود.
اگر به دنبال بحران تولید فقط در پلیاکریل و زیرمجموعههایش، ۲۰۰۰ کارگر بیکار میشوند، آمار بیکاری کارگران در واحدهای مادر و صنعتی که راه تعطیلی در پیش گرفتهاند، در مجموع چقدر است؟ آیا وامهای اشتغال خانگی و تسهیلات خرد، میتواند پاسخگوی این زیانهای انبوه برای صنعت کشور باشد؛ آیا کارگر متخصص تهران بتن یا پلیاکریل بعد از بیکاری باید وام ۱۰۰ میلیون تومانی بگیرد و در خانه خیاطی کند؟! چرا هیچ آماری از اشتغالِ از دست رفته ارائه نمیشود؟!
تبلیغات
دولت این واقعیتها را نمیبیند اما در عوض روی آمارهای مثلاً صعودیِ نمادهای کمارزش بازار اقتصاد مانور تبلیغاتی میدهد: ۲۴ بهمن ماه سال قبل، «محمود کریمی بیرانوند» معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از پرداخت ۱۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات در بخش اشتغال در دولت خبر داد و گفت: دستاوردهای دولت سیزدهم در بازار کار با هیچ دولتی قابل مقایسه نیست.
بازهم در همان بهمن ماه ۱۴۰۲، «حمیدرضا البرزی» معاون اعتبارات صندوق کارآفرینی امید گفت: این صندوق از ابتدای دولت سیزدهم تا کنون ۱۶ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان تسهیلات به کسب و کارهای کوچک پرداخت شده که عمده آنها در شورای برنامهریزی استانها دارای مصوبه هستند و کارگروهها روی اعطای آن نظارت دارند.
همانطور که میبینیم، تمام مانور تبلیغاتی دولت روی وامهای خرد اشتغال و تسهیلات اشتغال خانگی یا مشاغل خویش فرماست؛ دولت حتی تکلیف قانون بودجه ۱۴۰۲ در ارتباط با تسهیلات اشتغال را در بستر مشاغل خرد تفسیر و هدفگذاری کرده است؛ بازهم در بهمن ماه ۱۴۰۲، «سیدعلی روحانی» معاون سیاستگذاری اقتصادی وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: کل تسهیلات اعطایی اشتغالزایی تبصره ۱۸ از ابتدای دولت تا کنون ۴۱ هزار میلیارد تومان بوده که از این محل ۱۵۰ هزار شغل در صنایع خرد و متوسط ایجاد شده است.
او در دفاع از رویکرد دولت در حوزه اشتغال و پافشاری بر ایجاد مشاغل خُردِ غیرصنعتی گفت: براساس آمارهای جهانی بیش از ۸۰ درصد سهم اشتغال در کشورهای مختلف از محل رونق کسبوکارهای کوچک و متوسط صورت میگیرد. بنابراین وقتی ما بهعنوان دولت بر رونق کسبوکارهای کوچک و متوسط تأکید داریم، اولا در تلاشیم که نرخ بیکاری را کاهش دهیم و همانطور که آمارهای منتشرشده مرکز آمار هم نشان میدهد نرخ بیکاری به کمترین میزان خود یعنی ۷.۶ درصد در طی ۴۰ سال اخیر رسیده است و تعهد اشتغالی که بابت ۴۱ ه.م.ت تسهیلات پرداختی تاکنون از بخش خصوصی گرفته شده، حدود ۱۵۰ هزار تعهد اشتغال بوده است.
فرافکنی
مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز، در مورد تبلیغات اشتغالزایی دولت و واقعیتهای فضای اقتصاد به ایلنا گفت: باید گفت دولت سیزدهم در حوزههای مختلف اقتصادی موفق نبوده است؛ در مورد اشتغال نیز موفق نبودهاند و فقط غلو میکنند؛ از یکسو با سیاستهای غلط اقتصادی به خصوص سیاستهای انقباضی بانک مرکزی به بهانه کاهش تورم، بنگاههای کوچک و متوسط را تعطیل میکنند و از سوی دیگر، با پرداخت وامهای خود-اشتغالی، مدعی ایجاد کار و شغل میشوند. واقعاً مشخص نیست این نگاه از کجا آمده که حتماً هر وامی که پرداخت میشود، منجر به ایجاد اشتغال میشود! میدانیم خیلی از این وامها واقعی نیستند و صرفاً یک پولی به یکسری افراد پرداخت میشود و اثرگذاری ندارد.
به گفته این کارشناس اقتصادی، پایداری مشاغل خانگی حتی اگر به مفید بودن آنها معتقد باشیم، مشروط به انجام یکسری اقدامات مکمل است از جمله اینکه بازاری برای فروش کالاهای این حوزه وجود داشته باشد، حال آنکه این شروط هرگز برآورده نمیشود پس مشاغل خانگی پایداری و استقامت ندارند.
افقه اضافه کرد: پرداخت وامهایی که وزارت کار از دوران دولت سازندگی تا امروز به عناوین مختلف در دستور کار قرار داده، اغلب پروژهای شکست خورده بوده است؛ دولت با سیاستهای غلط، صنایع و واحدهای اقتصادیِ کوچک و متوسطِ قدیمی و جاافتاده را از بین میبرد، بعد میخواهد با این وامهایی که میدهد که مشخص نیست تا چه اندازه موفق هستند، اشتغال جدید ایجاد کند. در این رفتارِ فرافکنانهی دولت، هیچ نشانی از بهبود فضای اشتغال نیست.
در پایان بازهم باید پرسید، وقتی صنایع برند و پرسابقهی کشور مثل کنتورسازی و پلیاکریل تعطیل میشوند، دولت چگونه آمار و ارقامِ وامهای مشاغل خانگی یا صندوق کسب و کار امید را یک موفقیت در حوزه اشتغال و کاهش بیکاری میداند؛ آیا مقصود و هدف این است که هزاران کارگران متخصصی که با تصمیمات خرق الساعه و عدم حمایت دولت و سودجویی بیاندازهی بخش خصوصی بیکار میشوند، چون راه به جایی ندارند، دربدر دنبال وامِ مشاغل خانگی بیفتند و فهرست تسهیلاتِ خرد دولت را تیک بزنند و دوباره در آمارهای دولت، «شاغل» به حساب بیایند؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
یک کارشناس ارشد حوزه انرژی گفت: تا وقتی که ما نتوانیم ثابت کنیم که گاز به اندازه کافی داریم و میتوانیم بصورت دائم آن را تامین کنیم و تا وقتی نتوانیم قیمت معقولی که بازار پاکستان در رقابت با نفت کوره میتواند تحمل کند؛ ارائه دهیم موضوع خط صلح در حد گفتوگو باقی میماند و پاکستان نیز این را میداند.
سیدمهدی حسینی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، درباره اجرایی شدن خط لوله صلح و موانع بر سر راه این پروژه اظهار داشت: دهههاست که در خصوص خط لوله صلح صحبت شده و هنوز به سرانجام نرسیده است، بنده در زمان نخستوزیری بینظیر بوتو سفری به پاکستان داشتم در آن زمان دو موضوع مطرح بود؛ یکی ساخت پالایشگاه مشترک در پاکستان و دیگری خط لوله گاز بوده است، این مقام پاکستانی در آن زمان در رابطه با اجرای خط صلح دو نکته را مطرح کرد یکی اینکه چون قرار بود خط لوله صلح از پاکستان به هند هم گاز ارسال کند ایشان باید مجوز ارتش اسلامآباد را داشته باشد معنا این اظهار نظر اینکه اجرای خط لوله به این شکل منتفی بوده است. نکته دوم که مهمتر بوده اینکه کشور پاکستان شبکه توزیع خوبی را در اختیار داشت ما نیز باید خط لوله را احداث میکردیم و گاز را در اختیارشان قرار میدادیم پاکستان در آن زمان اعلام کرد که فعلا سوخت مورد نیاز را از طریق واردات نفت کوره تامین میکنیم بنابراین قیمت برایشان مهم بود و خواستار این بودند قیمت گاز دریافتی از ایران قابل رقابت با نفت کوره باشد در حقیقت بابت قیمت چانهزنی میکردند.
از صادرات ۱۰ میلیون تنی الانجی به چین تا خط لوله معلق میلیارد دلاری
وی ادامه داد: هرچند اکنون ناترازی گاز داریم اما زمانی که ما پارسجنوبی را توسعه دادیم گاز زیادی در اختیار داشتیم و هنوز توزیع داخلی گاز به شکل امروز نبود بنابراین به فکر صادرات گاز بودیم حتی با چین مذاکره کردیم که الان جی احداث کنیم و بابت صادرات سالانه ۱۰ میلیون تن الانجی به این کشور توافق کردیم، آن زمان بخشی از گاز به عراق و ترکیه صادر شد و در حال حاضر خط لوله با میلیاردها دلار هزینه در مرز پاکستان منتظر است.
چالش گاز صادراتی ایران با نرخ پایین خط دلفین
این کارشناس ارشد حوزه انرژی گفت: آنچه که در این چند سال که ما گاز هم داشتیم و نتوانستیم با پاکستان قرارداد عملیاتی به امضا برسانیم و خط لوله این کشور عملیاتی شود؛ مشکل قیمتگذاری بوده است، قیمت گاز منطقهای است و نرخ بینالمللی ندارد پاکستان قیمت پایین میخواست و ما قیمتی را که زمانی به ترکیه گاز فروختیم بالا بوده است. نتیجه اینکه در داخل کشور خصوصا بعد از قضیه کرسنت هیچکس جرات اینکه قیمتی پایینتر از نرخ گاز صادراتی به ترکیه و متناسب با بازار پاکستان ارائه کند؛ نداشت. بنابراین ما نتوانستیم پیشنهاد درستی متناسب با بازار پاکستان ارائه دهیم چون مثل نفت بورسی نیست که قیمتها مشخص باشد در هر بازار قیمتها تفاوت دارد؛ مثلا بازار ژاپن، هند، اروپا و... هر کدام متفاوت است. بازار خلیجفارس هم قیمت ندارد از طرفی قطر خط لوله دلفین برای صادرات گاز به امارات را عمدا پایین تعیین کرده تا ما نتوانیم با این کشور رقابت کنیم، در نتیجه وقتی قیمت گاز در خلیجفارس پایین تعیین شده نمونه قیمت گاز در منطقه خواهد بود اما وقتی ما نمیتوانیم گاز را ارزانتر از نرخ صادرات به ترکیه بفروشیم؛ از بازار عقب میمانیم.
پول افزایش تولید نداریم
وی خاطرنشان کرد: در خارج از کشور هم که باتوجه به اینکه با پاکستان توافقی نداشتیم و پاکستانیها روی اتصال خط لوله به ایران سرمایهگذاری نکرده بودند پروژه اجرا نشد، اما اکنون اگر موضوع عملیاتی شدن خط لوله باشد ما با چند چالش روبرو هستیم. یکی تامین گازی که قرار بود از طریق خط لوله به پاکستان صادر شود؛ سوال اینکه آیا امروز که دچار ناترازی گاز هستیم غیر از پارسجنوبی که همه تقریبا همه فازهای آن توسعه داده شده پروژهای برای سرمایهگذاری تعریف شده؟ البته پروژههایی برای تولید گاز تعریف شده که اگر اجرا شوند در حدود ۱۸ فاز پارس جنوبی و درواقع به اندازه یک پارسجنوبی دیگر میتوانیم گاز تولید کنیم بنابراین به لحاظ ذخایر مشکلی نداریم آنچه که نداریم سرمایه است چون اعتبار مورد نیاز سنگین است و ما نداریم؛ چون تحریم هستیم و امکان جذب سرمایه خارجی نداریم به لحاظ سرمایههای داخلی هم با مشکل کمبود نقدینگی و کسری بودجه دولت مواجهیم. بنابراین چالش ما در تامین گاز؛ سرمایه است که نداریم از این بابت اگر پروژه خط لوله صلح حتی اجرایی هم شود اگر برای سرمایهگذاری فکری نشود؛ ما موفقیت زیادی نخواهیم داشت.
عربستان؛ سد راه خط صلح
حسینی در ادامه به احتمال کارشکنی عربستان در اجرای پروژه اشاره و اظهار داشت: عربستان سیاست فعالی را در منطقه شروع کرده به طوری که سال گذشته مقامات این کشور سفرهایی را به هند و پاکستان داشته و قول سرمایهگذاریهای چند ده میلیارد دلاری را در این کشورها دادهاند که این اقدام از نگاه پاکستان که دچار کمبود نقدینگی هستند بسیار جذاب است. عربستان با کمک نقدینگی که دارد در صدد است جایپای محکم سیاسی و مادی را در منطقه پیدا کند که البته ابزار آن را نیز در اختیار دارد بنابراین اگر قرار باشد ما در جهتی حرکت کنیم که مغایر با سیاست عربستان جهت نفوذ در منطقه است، طبیعتا با خرسندی سعودیها مواجه نخواهیم بود.
چین چه نظری دارد؟
وی درباره موضع چین در رابطه با خط لوله صلح گفت: چین مشکلی ندارد، این کشور از سراسر دنیا الانجی دریافت میکند، خود هم مقداری گاز دارد و اخیرا با تفاهماتی با استرالیا نیز داشته است، بنابراین به نظر نمیرسد که چین حساسیتی داشته باشد جز اینکه گاز اگر به هند برود در رقابت سیاسی و پلیتیکال بین هند و چین که البته مربوط به گذشته است شاید نگرانی داشته باشد اما در کل در این قضیه مانعی ندارد.
بازی رقابتی تهران با ریاض و قیمت نفت کوره در اسلامآباد
این کارشناس ارشد حوزه انرژی درباره اراده پاکستان برای اجرای پروژه بیان داشت: پاکستان چند بار است که این موضوع را مطرح میکند، اصولا پاکستانیها بیزینسمنهای قوی هستند و مفهوم و معنای رقابت در بازار را میدانند و میتوانند در جهت اهداف خود فضای رقابتی ایجاد کنند، وقتی عربستان علاقمند است که در این کشور نفوذ داشته باشد، ایران را هم بعنوان رقیب مطرح میکنند و تا طرف عربستانی را تهییج کنند که بیشتر سرمایهگذاری و خرج کند و یا اینکه با اهداف دیپلماتیک و دریافت قیمت با نرخ کمتر ما را وارد رقابت میکنند. موضوع دیگر اینکه شاید به گاز نیاز دارند اما در هر حال تا وقتی که ما نتوانیم ثابت کنیم که گاز به اندازه کافی داریم و میتوانیم بصورت دائم آن را تامین کنیم و تا وقتی نتوانیم قیمت معقولی که بازار پاکستان در رقابت با نفت کوره میتواند تحمل کند؛ ارائه دهیم موضوع خط صلح در حد گفتوگو باقی میماند و پاکستان نیز این را میداند.
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
انفجارهای اصفهان نتیجهی حملات هوایی دقیق بود؟ یا آنطور که رسانههای جمهوری اسلامی میگویند، هیچ اتفاقی نیافتاده؟ حملات هوایی به گروههای وابسته به سپاه در عراق و سوریه، چه ارتباطی با حمله به اصفهان دارد؟ و آیا پس از این رشته عملیات، تنش جاری بین جمهوری اسلامی و اسرائیل کاهش مییابد؟
مهمانها:
شاهین مدرس، تحلیلگر روابط بینالملل
جابر رجبی، تحلیلگر سیاسی
محمدجواد اکبرین، تحلیلگر سیاسی
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
مجلس نمایندگان ایالات متحده روز شنبه ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، بسته کمک ۹۵ میلیارد دلاری شامل کمک به اوکراین، اسرائیل و تایوان را تصویب کرد.
در رایگیری برای این بسته کمکی کلان، ۳۱۰ نفر از نمایندگان رای مثبت دادند و ۱۱۲ نفر با آن مخالفت کردند.
بسته کمکی تصویبشده توسط مجلس نمایندگان شامل ۶۰ میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلار کمک به اوکراین، ٢٣ میلیارد دلار برای نوسازی تسلیحات آمریکا، ۲۶ میلیارد دلار کمک برای اسرائیل، و ۸ میلیارد و ١٢۰میلیون دلار کمک به متحدان آمریکا در حوزه هند-اقیانوسیه است.
به این ترتیب دو ماه کشمکش بر سر تصویب بودجه تکمیلی مورد درخواست دولت جو بایدن برای تامین مالی اولویتهای امنیت ملی پایان یافت.
تصویب این بودجه تکمیلی یکی از موارد نادر همکاری حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا بود که در آن دموکراتها به جمهوریخواهان میانهرو پیوستند تا این مجموعه کمک برای اوکراین را تصویب کنند.
مقامات آمریکایی اعلام کردهاند که مهمات و سیستمهای دفاع هوایی به اوکراین به محض تصویب در سنا آماده تحویل خواهد بود.
مقامات ارشد ایالات متحده از جو بایدن، رئیسجمهور، تا میچ مک کانل، سناتور جمهوریخواه سنا، از مایک جانسون، رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا، خواسته بود تا درباره این بودجه تکمیلی در مجلس نمایندگان رایگیری شود.
جانسون سرانجام تصمیم گرفت بهرغم تهدیدها برای برکناری از سمتش توسط جمهوریخواهان تندرو ، این بسته را به رایگیری بگذارد.
کاخ سفید روز جمعه ۳۱ فروردین، در بیانیهای اعلام کرد: «جهان ناظر اقدام کنگره است. تصویب این قانون، پیامی قدرتمند در مورد قدرت رهبری آمریکا در یک لحظه مهم است. دولت از هر دو مجلس کنگره میخواهد که به سرعت این بسته کمک مالی را به رئیس جمهور ارسال کنند.»
روز گذشته - جمعه ۱۹ آوریل - اکثریت مجلس نمایندگان از دو حزب با ۳۱۶ رای موافق در مقابل ۹۴ رای مخالف برای رایگیری بر سر آن تصمیم گرفتند.
مایک جانسون روز جمعه به خبرنگاران گفت: «این قانون کامل نیست و قانونی نیست که اگر جمهوریخواهان کنترل سنا و کاخ سفید را در دست داشتند، آن را مینوشتند» اما «بهترین محصول ممکن در شرایطی است که برای انجام تعهدات واقعاً مهم خود نیاز داریم.»
برخی از جمهوریخواهان محافظهکار مخالفت شدید خود را با کمک بیشتر به اوکراین اعلام کردهاند و برخی از آنها معتقدند که ایالات متحده نمیتواند با توجه به بدهی ملی ۳۴ تریلیون دلاری خود، از عهده آن برآید. آنها بارها تهدید به برکناری مایک جانسون کردهاند.
باب گود، نماینده جمهوریخواه در مجلس نمایندگان، روز جمعه به خبرنگاران گفت که این لوایح بیانگر «لغزش به ورطه بحران مالی بزرگتر» است که منعکس کننده سیاستهای بایدن و شومر است و نه مردم آمریکا.
دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری، که نفوذ زیادی در این حزب دارد، هفته گذشته از جانسون حمایت کرد و روز پنجشنبه در پستی در شبکههای اجتماعی گفت که بقای اوکراین برای ایالات متحده مهم است.
بودجه تکمیلی مورد درخواست دولت بایدن برای تامین مالی اولویتهای امنیت ملی، اکتبر سال گذشته به کنگره ارائه شد، اما بهدلیل اختلاف جمهوریخواهان و دموکراتها بر سر برخی مسائل عمده، از جمله امنیت مرزهای جنوبی کشور بلاتکلیف ماند.
بیانیه جو بایدن، درباره مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا
امروز، اعضای هر دو حزب در مجلس به پیشبرد منافع امنیت ملی ما رای دادند و پیامی عزیز در مورد قدرت رهبری آمریکا در صحنه جهانی ارسال کردند. در این نقطه عطف حساس، آنها گردهم آمدند تا به ندای تاریخ پاسخ دهند. قوانین امنیتی ملی که ماهها برای تامین آن مبارزه کردهام.
این بسته حمایت مهمی از اسرائیل و اوکراین خواهد کرد. ارائه کمکهای بشردوستانه به غزه، تایوان، هائیتی و سایر مکانهای تحت تاثیر درگیریها و بلایای طبیعی در سراسر جهان؛ و امنیت و ثبات در اقیانوس هند و اقیانوس آرام را تقویت کند. این [تصمیم مجلس نمایندگان] در یک لحظه حساس به وقوع میپیوندد، زیرا اسرائیل با حملات بیسابقهای از سوی ایران و اوکراین تحت بمباران مداوم روسیه مواجه است. میخواهم از رئیس جانسون، رهبر جفریس و ائتلاف دو حزبی قانونگذاران در مجلس که به اولویت دادن به امنیت ملی ما رأی دادند، تشکر کنم.
من اصرار دارم سنا این بسته را به سرعت به میز من بفرستد تا بتوانم آن را برای قانونی شدن امضا کنم و ما بتوانیم به سرعت سلاح و تجهیزات را به اوکراین بفرستیم تا نیازهای فوری میدان جنگ را برآورده کنیم.
واکنش زلنسکی به تصویب لایحه کمک به اوکراین
ولودمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین در واکنش به تصویت بسته کمک به اوکراین گفت، «امروز تصمیمی گرفته شد که انتظارش را داشتیم؛ بسته حمایتی آمریکا که برای آن خیلی جنگیدیم. بسته بسیار با ارزشی که سربازان ما در خط مقدم، شهرها و روستاهای ما که از ترور روسیه رنج میبرند احساس خواهند کرد. روسیه شرور نباید پیروز شود.»
صدای آمریکا، خبرگزاریها
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
یک نماینده مجلس شورای اسلامی میگوید «بازگشت گشت ارشاد» مانند «لایحه حجاب و عفاف» طرح دولت رئیسی است و وزارت کشور این موضوع را اداره میکند.
علیرضا بیگی روز شنبه، اول اردیبهشتماه، با بیان اینکه «این شیوه هم جواب نمیدهد»، در گفتوگو با سایت انتخاب گفت: «کسی از مجلس بابت بازگشت گشت ارشاد کسب نظر نکرده است.»
در همین زمینه محمد صفری، دیگر نمایندهٔ مجلس نیز روز شنبه با انتقاد از «طرح نور» گفت: «متاسفانه برخوردهای نسنجیده باعث شده که هزینههای بسیار زیادی برای کشور ایجاد شود.»
آقای صفری در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا با اشاره به وضعیت اقتصادی و «شرایط خاص» کشور گفت: «با رفتارهای چالشی یا سلیقهای برخورد کردن یا اعمال فشار آنچنانی در موضوع حجاب هیچ نتیجهای حاصل نمیشود.»
او نیز نقش وزارت کشور را در این زمینه یادآوری کرد و خواستار «مشورت» وزیر کشور با کارشناسان شد.
رئیس اتاق اصناف تهران نیز روز شنبه از برخورد با مغازهها و مراکز خرید به دلیل حضور مخالفلت حجاب اجباری انتقاد کرد.
او به خبرگزاری ایلنا گفت در حالی که افراد در تمام مسیر با «ظاهر بیحجاب» حاضر هستند، به شکل تصادفی در یک واحد صنفی «شناسایی» میشوند یا «در دید ماموری قرار میگیرند و در نهایت با آن واحد صنفی برخورد میشود.»
او گفت به همین دلیل واجدهای صنفی «جریمه نقدی و پلمب» میشوند و برای آنها «سابقه» نیز ثبت میشود.
همزمان با بالا گرفتن واکنشها در شبکههای اجتماعی به موج تازه خشونت ماموران گشت ارشاد در جریان بازداشت زنانی که حجاب اجباری را رعایت نمیکنند، فرماندهی انتظامی کشور اعلام کرد اجرای طرح موسوم به «نور» تداوم خواهد داشت.
مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی کشور روز جمعه ۳۱ فروردین در بیانیه سوم خود در این زمینه نوشت: «اجرای طرحِ نور منطبق با خواست و ساخت عمومی جامعه و مسئولان اجرایی کشور» تداوم خواهد داشت.
این در حالی است که مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار علی خامنهای، روز جمعه در شبکهٔ اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) از قول رهبر جمهوری اسلامی نوشت که «کارهای بیقاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد» و در زمینه حجاب اجباری «دشمن با نقشه و برنامه وارد شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد شویم».
آقای فضائلی در ادامه نوشت: «به تازگی برخی مسئولان به دلیل کارهای بیقاعده تذکر دریافت کردهاند.»
با این وجود خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب، یک روز پس از انتشار این نقل قول نوشت: «تذکر رهبری در جهت ترمیم نه تعطیل طرح است، پس نباید تذکر رهبری را به معنای مخالفت با کلیت طرح تفسیر کرد.»
این خبرگزاری در مطلبی با عنوان «۱۰ نکته در باب تذکر رهبر انقلاب برای حجاب» نوشت که «تعارضی میان محتوای تذکر اخیر» با صحبتهای قبلی علی خامنهای وجود ندارد.
با این حال خبرگزاری فارس در همین گزارش اعلام کرد که رئیس شورای اطلاعرسانی دولت نیز «اصل و محتوای تذکر» رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه را تأیید کرده است.
در همین زمینه غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوهٔ قضائیه، نیز روز گذشته با بیان اینکه «نمیخواهیم هر فردِ کمتوجه به قوانین در کف خیابان را کیفر کنیم»، در شورای عالی قوهٔ قضائیه گفت: «در قضیهٔ عفاف و حجاب باید با تدبیر عمل شود.»
شدت عمل نیروی انتظامی و لباس شخصی در برخورد با زنان مخالف حجاب اجباری به گونهای بوده که حتی اعتراض برخی از نیروهای هوادار جمهوری اسلامی را برانگیخته است که آن را در تضاد با لزوم «همبستگی داخلی» در میانه درگیری با اسرائیل دانستهاند.
پس از اطلاعیه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی که برخورد با افراد موسوم به «بدحجاب» و «بیحجاب» از روزهای آخر ماه فروردین آغاز خواهد خواهد شد، خیابانهای تهران و شهرهای مختلف کشور شاهد خشونت بیسابقه نیروهای انتظامی و لباس شخصی علیه زنان و دختران بوده است و بسیاری از آنها پس از ضربوشتم به ونهای پلیس منتقل و به بازداشتگاهها برده شدهاند.
رادیو فردا
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چگونه ممکن است که «بازنشستگان»، به ناگهان در یک کشور خاورمیانهای، به مهمترین کنشگران سیاسی کشورشان تبدیل شوند و یک رهبر قدرتمند و یک حزب غول پیکر را به چالش بکشند؟
این سوال مهمی است که میتواند ما را با یکی دیگر از ابعاد مهم و شایان توجه نظام سیاسی و دموکراسی ترکیه، آشنا کند.
حالا که ۲ هفته از انتخابات شهرداریهای ترکیه سپری شده، گرد و غبار اولیه فرونشسته و میتوان به بیان برخی دیگر از وجوه عجیب درباره این انتخابات مهم پرداخت.
«حزب عدالت و توسعه» (AKP) که از سال ۲۰۰۲ میلادی قدرت را در ترکیه در دست گرفته و همواره از حیث تعداد رای، حزب رده نخست ترکیه بوده، بالاخره امسال و برای نخستین بار، با اختلاف ۲ درصدی، بر رده دوم احزاب ترکیه ایستاد و رده اول به «حزب جمهوری خلق» (CHP) رسید. چه شد که چنین اتفاق عجیبی روی داد؟ در شرایطی که حزب حاکم، برای پیروزی خود، به شکل بیمحابا از همه امکانات دولتی استفاده میکرد و ۱۷ وزیر کابینه اردوغان در کوی و برزن برای نامزد مورد حمایت آک پارتی طلب عنایت ویژه میکردند، چرا باز هم در استانبول و آنکارا و بسیاری از استانهای دیگر، نامزدهای مورد تایید اردوغان شکست خوردند؟
در پاسخ به این سوال، دلایل فراوانی ذکر شده که یکی از مهمترین دلایل، تداوم بحران اقتصادی در ترکیه است. اما نکته اینجاست که همین بحران، در انتخابات اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ هم بر ترکیه سایه افکنده بود، ولی باز هم اردوغان پیروز شد. چرا؟ اگر در پاسخ، تنها به سیاست امنیتیسازی و دوقطبیسازی اشاره کنیم یا حتی به عدم محبوبیت کافی کلیچداراوغلو اکتفا کنیم، باز هم تمام واقعیت را بیان نکردهایم. باید به فاکتور مهمی به نام «بازنشستگان» اشاره کنیم.
ممکن است باورکردنش برای ما ایرانیان، با این نظام انتخاباتی عجیب و غریب و آن ساختار احزاب کارتونی دشوار باشد. اما واقعا در انتخابات آزاد ترکیه، با وجود آن که رقابت سیاسی به شکل عادلانه برگزار نمیشود و حزب حاکم از امکانات و ابزارهای قدرتمندتری برخوردار است، اما در هر حال، رای مردم حرف اول و آخر را میزند و حتی اردوغان با آن همه کبر و اعتماد به نفس چسبیده به سقف، تا لحظات آخر، نگران حرف مردم و رای مردم است.
این بار و در انتخابات شهرداریها، گروهی که بیش از هر گروه اجتماعی دیگری بر نتایج نهایی و سرنوشت حزب حاکم اثر گذاشت، بازنشستگان بودند. آنها در گرماگرم هفتههای باقیمانده به انتخابات، بارها از دولت خواستند تا مستمری ماهانه بازنشستگان را بالا ببرد. اما اردوغان به این درخواست توجهی نکرد. شاید به این دلیل که خیالش از بابت آنها راحت بود و به عنوان یک رهبر پوپولیست مردمی که همواره در ربودن دل پیرمردها و پیرزنها گوی سبقت از دیگر رهبران ربوده، انتظار داشت این بار هم در سراسر ترکیه، بازنشسته جماعت، به حزب عدالت و توسعه رای دهد. ولی این اتفاق نیفتاد و بازنشستهها سه دسته شدند: گروهی از آنان، در صف همراهان وفادار ماندند و به آکپارتی رای دادند. گروه دوم، از سر گلایه و اعتراض، به رقبای حزب اردوغان رای دادند و گروه سوم، قهر کردند و پای صندوق نرفتند.
با خواندن سطور بالا، ممکن است بپرسید: از کجا معلوم که واقعا چنین اتفاقی روی داده است؟ پاسخ چنین است: در نخسین جلسه اردوغان با سران حزب عدالت و توسعه که به منظور ارزیابی دلایل شکست برگزار شد، به وضوح از بازنشستگان نام برده شد و مشاورین اعلام کردند که بخش قابل توجه کسانی که رای ندادهاند، از بازنشستگان هستند. حزب عدالت و توسعه، به معنای واقعی کلمه یک نهاد حزبی سازماندهی شده و منظم است که به طور مداوم، از راه نظرسنجیهای میدانی و تلفنی و استفاده از مشاورین محلات و اصناف؛ نظرات مردم را رصد میکند و از این راه فهمیده که بیاعتنایی به خواستههای بازنشستگان، چه بلایی بر سر دولت آورده است.
ممکن است بپرسید: مگر ترکیه چند نفر بازنشسته دارد که رای آنها تا این اندازه مهم است؟ در پاسخ به این سوال، باید به آمار رسمی وزارت خانواده و تامین اجتماعی ترکیه مراجعه کنیم که میگوید: «ترکیه مجموعا ۱۵ میلیون و ۸۵۱ هزار و ۲۴۴ بازنشسته دارد». یعنی رقمی نزدیک به ۱۶ میلیون رای دهنده که معادل یک چهارم کل جمعیت واجد شرایط رای دادن بود. با این حساب طبیعی است که رای آنان میتواند سرنوشت انتخابات را عوض کند.
زمانی که اردوغان تصمیم گرفت به جای افزایش ۶۵ درصدی مورد تقاضای کانونهای بازنشستگان، مستمری آنان را تنها در حد ۳۷.۵۷ درصد تعیین کند و برای عیدی بازنشستگان نیز، یک رقم بسیار ناچیز را تعیین کرد، فکرش را نمیکرد که چنین تصمیمی تا این اندازه بر وضعیت حزب حاکم تاثیر بگذارد. به قول اسماعیل سایماز از تحلیلگران مشهور ترکیه همه از پیروزی امام اوغلو، یواش و حزب جمهوری خلق حرف میزنند.
اما نخستین برنده انتخابات، بازنشستگان ترکیه بودند. آنان پیام آشکاری برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه فرستادند و نشان دادند که یک کنشگر بسیار مهم و شایان توجه هستند. همچنین احمد خاقان سردبیر حریت نیز انتخابات را یک باد بیدارگر و تحول ساز دانسته و نقش بازنشستههای ترکیه را بیش از همه کنشگران سیاسی اجتماعی ما، مهم میداند.
اگر چه در ترکیه هم، بازنشستگان اوضاع و احوال معیشتی بدی دارند اما در آن نظام سیاسی، صدای آنها شنیده شد و توانستند کنشگری کنند. اگر در ایران نیز، نظام سیاسی و اجرایی و حکمرانی کشور، بر اساس یک سیاق انتخاباتی آزاد، حرفهای و پیشرفته اداره شود و «رای مردم» با اما و اگرهای نظارتی و ردّ و تایید و احراز و عدم احرازهای شگرف، اهمیت حیاتی خود را از دست ندهد، قطعا بازنشستگان و دیگر گروهها و اصناف؛ حرفهای فراوانی برای گفتن خواهند داشت.
در شرایطی که در ایران، اغلب بازنشستگان ما به خاطر شرایط معیشتی سخت و دشوار، همچنان در حال کار و فعالیت هستند و از طرفی، چیزی به نام ساختار حزبی، باشگاه بازنشستگان و امکان بیان مطالبه وجود ندارد؛ به طور طبیعی نمیتوانند به عنوان کنشگر سیاسی نقش خاصی ایفا کنند.
امتداد- محمد علی دستمالی، کارشناس روابط بینالملل
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
ايران امروز |