جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 09.09.2019, 20:04

نگرانی از باب شدن خودکشی در روستا

سعید معدنی*/شهروند

دوشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۸
چند هفته قبل فردی سی‌ونه ساله در یکی از روستاهای شهرستان ساوجبلاغ استان البرز خود را به دار آویخت و همه اهالی روستا را در بهت فرو برد. این روستا ۱۲۰ خانوار و ۶۰۰ نفر جمعیت دارد و تا آن‌جا که پیرمردان و پیرزنان روستا به یاد دارند و یا از اجدادشان شنیده‌اند تا به حال در این روستا خودکشی سابقه نداشته و این نخستین‌بار است که این اتفاق می‌افتد.

این جوان که در آستانه میانسالی دست به خودکشی زد، با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم کرده بود. او و همسالانش همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق متولد شدند، با جنگ کودکی را پشت سر گذاشتند، تمام عمر سایه شوم تحریم را بر سر خود احساس کردند و هیچ‌گاه داشتن شغل مورد اطمینان و پایدار را تجربه نکردند. جوان رنج‌کشیده ما با مشکلاتی برخورد کرد که او را به سوی مرگ رهنمون کرد. او شغل دایمی نداشت و این سال‌های آخر بیکار بود؛ گاه با ماشین پرایدش مسافرکشی می‌کرد و شغل‌های متعدد کوتاه‌مدت را تجربه کرد ولی حاصلی نداشت.

او ازدواج کرد اما متاسفانه فرزند اولش بیمار بود و هزینه زیادی پای او ریخت اما کودک در پنج‌سالگی فوت کرد، همسرش طلاق گرفت و برای مدتی از زندگی وی خارج شد ولی پس از مدتی مجددا آشتی کردند و زن به خانه شوهر برگشت. فرزند دوم هم بیمار بود. هزینه‌های زیادی صرف او کرد و کودک زنده ماند و اکنون دختری سیزده ساله است. تمام زندگی‌اش را که خانه‌ای محقر همراه با حیاطی بزرگ بود، فروخت. در این میان خریدار هم ناتو از آب درآمد و سرش کلاه گذاشت و قرض و بدهی‌هایش بالا رفت. همسرش دوباره طلاق گرفت و برای همیشه رفت. حالا او مانده و دختر سیزده ساله بدون خانه، به خانه مادرش برگشته و با او زندگی می‌کند؛ مادری که چند ‌سال پیش همسرش را از دست داده بود و مثل بسیاری از زنان روستایی رنج فراوانی کشیده است.

جوان ناکام از زندگی با مقداری پول قرضی تعدادی جوجه می‌خرد تا با بزرگ‌کردن آنها مرغ‌ها را بفروشد و بخشی از بدهی‌هایش را بدهد اما تعدادی از این جوجه‌ها از بیماری تلف می‌شوند. صبح یکی از روزهای اواخر مرداد ماه مادر به همراه یکی از فرزندان جهت خرید به شهر می‌رود و «جوان در فکر خودکشی» با برادرش منزل بودند. پس از خوردن صبحانه برادر که از کار شیفت شب آمده بود و خسته بود، جهت استراحت به داخل خانه می‌رود و او طناب را برمی‌دارد، به باغ می‌رود، طناب را دور گردن انداخته و خود را حلق‌آویز می‌کند تا برای همیشه از دنیا و رنج‌هایش خداحافظی کند. مادر وقتی در حیاط را باز می‌کند، قامت فرزند رشیدش را می‌بیند که ایستاده است و به فرزند همراهش می‌گوید که «ببین پسر رشیدم ایستاده و مراقب جوجه‌هایش است»! نزدیک‌تر که می‌شوند، ضجه‌ها بالا می‌رود و همسایه‌ها می‌آیند و…؛ اولین خودکشی در روستا رقم می‌خورد. او از خود یادداشتی به جا گذاشته و ضمن شرح برخی نامرادی‌ها و حلالیت‌طلبیدن از مادر و دیگر اعضای خانواده، چند سطری را هم به خریدار کلاهبردار زمینش اختصاص داده است و در این‌جا غم‌ نامه یک درمانده تمام می‌شود.

جامعه‌شناسان خودکشی را موضوعی عمدتا شهری می‌دانند؛ اما بروز این اتفاق در روستای ۶۰۰ نفری زنگ خطری برای مسئولان و تلنگری برای تحلیلگران مسائل اجتماعی است. اصولا چهار عامل مهم مانع خودکشی آسیب‌شناسانه می‌شود: شغل مناسب، خانواده، حمایت و توجه اعضای جامعه و درنهایت اعتقادات. همان‌طور که گفته شد، جوان مورد نظر ما و اغلب همسن‌هایش در این چهل ‌سال کمتر تجربه شغل مطمئن و دایمی را داشته‌اند، همسرش طلاق گرفته بود، خانواده از هم پاشیده شده و هزینه زیادی برای سلامتی فرزندان بیمارش صرف کرده بود. در کنار اینها جامعه نیز در غفلت است و دیگر حتی در روستاها هم کمتر به رنج‌های دیگران توجه می‌کنند و در این میان کلاهبرداری از راه می‌رسد و آخرین داشته‌هایش را نابود می‌کند. درنهایت اعتقادات؛ چند سالی است در ویترین جامعه مذهب ریاکارانه به نمایش گذاشته می‌شود و دیگر همچون گذشته قدرت بازدارندگی از افتادن به گناه و خودکشی را ندارد. بدین ترتیب همه عوامل فوق دست به دست هم می‌دهند تا جوان مورد نظر ما مرگ را بر بقا ترجیح دهد و برای نخستین‌بار در یک روستای کوچک در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز یک خودکشی اتفاق بیفتد.

*سعید معدنی، جامعه‌شناس
عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی تهران‌مرکز




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024