iran-emrooz.net | Wed, 14.01.2009, 13:23
تضمين امنيت و سلامت دانشآموزان
چه كسى مقصر است؟
دكتر فاطمه قاسمزاده/پروانه قاسميان
تضمين امنيت و سلامت دانشآموزان
دكتر فاطمه قاسمزاده
بيست و چهارم دى ماه مصادف با سالروز حدثه دردناك مدرسه روستاى سفيلان است كه در آن روز سيزده دانشآموز در شعلههاى آتش بخارى فرسوده مدرسه جان باختند. دانشآموزان محرومى كه با شوق يادگيرى و بازى به مدرسه رفتند و هرگز به خانه بازنگشتند و خانواده و هم مدرسهاىهاى بهت زده خود را با غم و اندوه خويش تنها گذاشتند. متأسفانه اين واقعه غم بار اولين حادثه نبوده و آخرين نيز نخواهد بود، تا زمانى كه مسئولان آموزش و پرورش و ساير نهادهاى مرتبط با كودكان تعهدات خود را نسبت به كودكان انجام ندهند، شاهد رخ داد و تكرار چنين حوادث اندوهبارى به صورتهاى گوناگون و در ابعاد متفاوت خواهيم بود.
در طى اين سالها كودكان بسيارى در اتفاقات ناگوارى كه ناشى از بى توجهى و غفلت بزرگسالان است، جان خود را از دست دادهاند كه بالاترين آمار آن در حوادث رانندگى مشاهده مىشود كه سال گذشته ۳۲۰۰ كودك قربانى اين حوادث شدهاند.
همه مىدانيم كه كودكان، آسيب پذيرترين گروهها هستند و قادر به دفاع از خود در برابر مشكلات و پيش آمدها نمىباشند. وظيفه ما بزرگسالان است كه سلامت و امنيت آنان را تامين كنيم. اين حوادث و اتفاقات انسانى، با احساس مسئوليت نسبت به كودكان و با تدبير و چاره انديشى به موقع قابل پيش بينى و پيشگيرى است. بى توجهى نسبت به كودكانى كه اين حوادث نمونههايى از آن مىباشد يكى از انواع كودك آزارى است كه سلامت جسمى و روانى آنان را به مخاطره مىاندازد. مرگ هر كودك ناشى از غفلت و بى توجهى بزرگسالان، اندوهبار است اما اندوهبارتر از آن، غفلت و بى توجهى نسبت كودكان است.
رعايت حقوق كودك نه در حرف بلكه در عمل، امكان پذير است و نمود آن، توجه به نيازهاى اساسى كودكان و فراهم كردن امكانات مناسب براى پاسخگويى به آنها است. آموزش، حق همه كودكان است به شرطى كه مدارس ما به گونهاى نباشد كه ساير حقوق كودكان از جمله حق حيات را از آنان سلب كند متأسفانه بسيارى از مدارس كشور فضاى مناسبى براى آموزش و پرورش كودكان نيست و از نظر ايمنى و بهداشتى و... مناسب نيستند حتا مدارس غير انتفاعى كه شهريههاى بالايى براى آموزش دريافت مىكنند، اغلب خانههايى هستند كه برى سكونت يك خانواده مناسب است نه برى مدرسه و اغلب كودكان با كمبود تحرك در اين فضاهاى بسته روبرو هستند كه به سلامت جسمى و روانى آنان آسيب مىزند. به اين ترتيب كودكان در مدارس با كمبودهاى فراوانى روبرو هيتند كه با نيازهاى آنان مطابقت ندارد و حتا گاهى زندگى را از آنان سلب مىكند. جا دارد كه والدين، معلمان و به ويژه مسئولان آموزش و پرورش، امنيت و سلامت دانشآموزان را به عنوان وظيفهاى جدى و مسئوليتى ضرورى در نظر بگيرند و براى رفع اين مشكلات و حفظ سلامت و ايمنى كودكان اقدامات لازم را انجام دهند.
چه كسى مقصر است؟
پروانه قاسميان
من لاله صادقى هستم، برادرم ميثم صادقى، پسر عمو و دختر عمويم رشيد و فاطمه صادقى، من در روستاى سفيلان كه شما حتا اسمش را هم نشنيدهايد درس ميخوانم، نه !نه! درس مىخواندم. من، هفتهى پيش در انشايم نوشته بودم مىخواهم ماما شوم و به زنان روستايمان خدمت كنم تا آنان اينقدر زجر نكشند. برادرم دوست داشت آتشنشان بشود ولى در آتش سوخت. پدر و مادرم ديگر اشكى ندارند كه برايش بريزند. هفته پيش كه ما در بيابان جلوى مدرسه در سرماى استخوان سوز زير آفتاب بىرمق ايستاده بوديم، ديديم ماشينى آمد و چند آقا از آن پياده شدند. اول ترسيديم... بعد كه ديديم آقايان به ما نگاهى هم نكردند و در و ديوار را نگاه مىكنند خيالمان كمى راحت شد. بعد از آنكه نگاه كردنشان تمام شد آقا معلممان گفت ؛ آمدهاند ساختمان مدرسه را ببينند كه چه چيزهايى دارد و چه چيزهايى ندارد. فكر كردم بازرسها چقدر «ندارد» در ليست خود بايد بنويسند: مدرسهى سفيلان وسايل گرمازا ندارد، شوفاژ ندارد، كپسول آتشنشانى ندارد، انبار براى ذخيره نفت ندارد، وسايل ورزشى ندارد، سرويس بهداشتى ندارد، وسايل خنك كننده ندارد، لوله كشى گاز ندارد، مستخدم (باباى مدرسه) ندارد، فضاى فرهنگى ندارد، سالن اجتماعات ندارد،آزمايشگاه ندارد، امكانات سمعى بصرى ندارد، دفتر براى استراحت معلمها ندارد ندارد، ندارد... ولى تنها دو كلاس براى پنج پايه و بخارى نفتى بدون كاربراتوردارد!
من در فيلمهاى تلويزيون ديدهام مدرسههاى كشورهاى ديگر چقدر بزرگ و زيبا هستند، ديدهام در هر كلاس يك تلويزيون هست و بچهها در زمستان كت و پالتوشان را در مىآورند، و زنگ تفريح در زمين چمن مدرسه بازى مىكنند، و خيلى چيزهاى شاد و زيبا ديدهام. چرا براى ما كودكان اين همه حادثه اتفاق مىافتد؟ همين چند وقت پيش بود كه دوستان ما در درياچه تفريحى پارك شهر تهران غرق شدند، دوستان دزفولىمان به ييلاقى در سردشت مىرفتند و چون آنان را مثل «بار» بر كاميون سوار كردهبودند با واژگون شدن كاميون تعداد زيادىشان كشته و زخمى شدند. مادرم مىگويد چند سال پيش، وقتى تو هنوز دنيا نيامدهبودى براى گروهى از دانشاموزان نمونه اتفاق وحشتناكى افتاد و همه را در ماتم فرو برد؛ مينىبوسى با ۲۰ دختر دانشآموز در انتهاى سراشيبى به ديوارى اصابت كرد و همه در دم جان سپردند!آيا بزرگترها كه مسئول جان بچهها هستند نبايد از جان ما محافظت كنند؟ آيا دوستان ما كه در حادثه آتش سوزى جان بهدر بردهاند مىتوانندبا سر و صورت و بدن آش و لاش فردا در مدرسه و اجتماع ظاهر شوند؟ چه كسى پاسخگوى آنان است؟ آنانى كه مدرسه را تجهيز نكردند يا آنانى كه گزارش غير واقعى از امكانات مدرسه به مركز فرستادند؟