پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 18 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 29.09.2020, 10:14

اصلاح‌طلبان مانع موفقیت سرنگونی‌طلبان؟


حمید فرخنده

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

بخشی از نیروهای اپوزیسیون با نفی راهبرد اصلاح‌طلبی و به‌طور مشخص با سر داده شدن شعار “اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” از سوی برخی از شرکت کنندگان ‌در اعتراضات خیابانی دی ماه ۹۶، با اعلام پایان اصلاح‌طلبی بر طرفداری از سرنگونی جمهوری اسلامی پای فشردند و ادامه تظاهرات خیابانی گسترده علیه حکومت در سال ۹۸ را نشانه حقانیت خواست سرنگونی نظام و قیام یا انقلاب دیگری برای براندازی حکومت دانستند. طبیعتا حق هر نیروی سیاسی است که خواهان سرنگونی، انقلاب، گذار و یا محاصره مدنی حکومت باشد و تحلیل و چشم‌انداز خود را از تحولات سیاسی کشور داشته باشد. این نیز واقعیتی است که در آرایش نیروهای سیاسی کشور اصلاح‌طلبان ایران به دلایل مختلف در سال‌های اخیر تضعیف شده‌اند. نارضایتی عمومی افزایش چشمگیر داشته و اصلاح‌طلبی به مثابه راهبرد نیز تضعیف گشته است. اصلاح‌طلبی اما در مقابل انقلابی‌گری یا سرنگونی‌طلبی همچنان گفتمان مسلط جامعه ایران است. توجه به این نکته مهم است که نارضایتی هم از اصول‌گرایان و هم از اصلاح‌طلبان زمینه شورش و اعتراضات خیابانی را فراهم می‌آورد چنان که آورده است، اما این لزوما به معنای آمادگی برای انقلابی دیگر و براندازی سازمان‌یافته نظام یا گذار نیست. انقلاب الزاماتی دیگر از جمله آمادگی عمومی از یک سو و همراهی نخبگان فکری، نهادهای مرجع و معتبر نزد مردم و کاهش قدرت سرکوب حکومت به‌خاطر اختلافات حاکمان، در سوی دیگر دارد.

بخشی از اپوزیسیون سرنگونی‌طلب که در ایران دوستی و نیت خیر اکثریت قریب به اتفاق آنان برای سعادتمندی ایران و ایرانیان شکی نیست، خارج از ارزش‌گذاری و درستی یا نادرستی راهبرد سرنگونی‌طلبی، هم در استدلال و هم در سیاست میدانی دچار اشکال و ایراد هستند. آنها در نوشته‌ها و تحلیل‌های خود اصلاح‌طلبان را مورد انتقاد و شماتت قرار می‌دهند که گویا آنها باعث ادامه حیات جمهوری اسلامی شده‌اند. می‌گویند اگر آنها نبودند تابه‌حال بساط جمهوری اسلامی جمع شده بود. این درحالی ست که هر نیروی سیاسی می‌بایست راهبرد خود را با در نظر گرفتن حضور دیگر نیروهای سیاسی مخالف یا رقیب و وجود دیگر گفتمان‌ها در جامعه، مطرح و با ارزیابی واقع‌گرایانه از تعادل نیروها شانس موفقیت راهبرد خود را ارزیابی کند. اینکه اصولا راهبردی وجود دارد که اصلاح‌طلبان می‌توانند جلوی عملی شدنش را بگیرند، از ضعف آن راهبرد است. این چه سیاستی است که نیروی رقیب می‌توانند چنین آسان جلویش را بگیرد؟ اگر گفتمانی در خودش این‌قدر قدرت اقناع و از قوه به فعل در آمدن در میان بخش اعظم مردم ندارد، باید اشکال را در خود گفتمان یا راه برگزیده دید، نه اینکه گناه پیش نرفتن چرخ راه خویش را به پای چوب رقیب نوشت.

این گزاره سرنگونی‌طلبان البته جنبه‌ای از حقیقت در خود دارد به این معنا که اگر گفتمان اصلاحات در برابر گفتمان انقلاب مسلط نبود طبیعتا گفتمان براندازی و انقلاب دست بالا را داشت. ضمنا باید از تداخل مفهوم “اصلاح‌طلبان” و “اصلاح‌طلبی” پرهیز کرد. بر همین سیاق، دفاع از راه و روش اصلاح‌طلبی به معنای دفاع از همه آنچه تاکنون اصلاح‌طلبان ایران [که به عنوان جناحی از حکومت در مجلس و ریاست جمهوری در دوره‌هایی حضور داشتند] انجام دادند یا ندادند، نیست.
یقین به درستی یا نادرستی یک راهبرد لزوما به معنای موفقیت یا شکست آن نیست. چنانکه نگرش واقع‌گرایانه گروه اندکی که در آستانه انقلاب ۵۷ به درستی رفرم حتی در آن روزهای پر آشوب و انقلابی اعتقاد و باور داشتند، این خوش‌بینی را به آنها نمی‌داد که راهبردشان پیروز خواهد شد.
اکنون برخی از نیروهای چپ ممکن است راه حل ریشه‌ای مشکلات ایران را در انقلابی دیگر با محوریت کارگران و سایر اقشار کم درآمد و دولتی کردن اقتصاد بدانند، گروهی دیگر شاید راه برون رفت از معضل کنونی ایران را در سرنگونی نظام موجود و جانشینی آن با یک جمهوری واقعی یا سکولار دموکرات بدانند، بخشی دیگر راه حل را در قیامی واژگون‌کننده و بازگشت سلطنت بدانند. نهایتا برخی نیز شاید تنها راه از چاله جمهوری اسلامی درآمدن بدون فرو رفتن در چاه نظام تمامیت‌خواه دیگری را در محاصره مدنی حکومت و مجبور کردن آن به عقب‌نشینی بدانند. درست است که هر کدام از نیروهای سیاسی نامبرده و راه‌های پیشنهادی آنها دارای هوادارانی و باورمندانی در داخل و خارج کشور هستند، اما هیچ کدام از این راه‌حل‌ها به گفتمان مسلط و بسیج‌کننده، حداقل تاکنون، تبدیل نشده است. پس اینکه ما یک راهبرد را دوست بداریم و درست بدانیم، به معنای مهیا بودن شرایط برای عملی شدن آن نیست. برعکس آن نیز صادق است، هر واقعه‌ای که صحیح نمی‌دانیم یا هر فکری که نمی‌پسندیم یا با تئوری‌های ما جور درنمی‌آید به این معنا نیست که به وقوع نمی‌پیوندد یا در بین مردم طرفداران زیادی ندارد.
اینکه تفکر یا گفتمانی در یک جامعه وجود و ریشه دارد نشانه نیاز یا حداقل علاقه‌ای است که به آن راه و روش در جامعه وجود دارد. در زمان انقلاب ۵۷ فکر یا گفتمان انقلاب گفتمان مسلط بود و ایده اصلاح‌طلبی در اقلیت مطلق. الان علیرغم نارضایتی گسترده از حکومت به دلایل مختلف از جمله نتایج همان انقلاب ویرانگر، گفتمان اصلاح‌طلبی و تحولات گام به گام بسیار گسترده‌تر از براندازی و انقلاب طرفدار دارد. هرچند ما آمار دقیقی در مورد خواست اقشار مختلف برای چگونگی تحول در دست نداریم اما از روی نشانه‌های عمده و سمت و سوی اعتراضات می‌توان در این مورد داوری کرد.

نیروهای انقلابی یا طرفدار سرنگونی یا گذار حق دارند برای پیشبرد راهبرد خویش تلاش کنند و مردم را به اعتراضات خیابانی علیه حکومت دعوت کنند، اما نه از نظر اخلاقی و نه از نظر روش و منطق مبارزه اعتمادآفرین، صحیح نیست که خود غایب از صحنه اصلی مبارزه، در فضای امن شهرهای اروپایی و امریکایی زندگی کنند و از طریق تلویزیون‌های فارسی زبان خارج کشور یا شبکه‌های اجتماعی مردم ایران بویژه جوانان را تشویق به شرکت در تظاهرات در خیابان‌های ناامن ایران کنند. مسئولانه و ‌اخلاقی نیست که برخی رهبران و فعالان گروه‌های سرنگونی‌طلب با سیاستمداران جنگ‌طلب خارجی و‌ دوستان خود در خیابان‌های واشنگتن و لندن فالوده سرد بخورند اما جوانان کشور در تهران گلوله گرم.

اگر به دلیل قابل‌فهم دستگیری و سرکوب از سوی حکومت غیبت خود از صحنه مبارزه را توضیح می‌دهند، شایسته است همین دقت و احتیاط را در مورد جان جوانان کشور نیز ملحوظ دارند.

نظر خوانندگان:


■ جناب فرخنده. شما در نوشته‌تان بیان نکردید که این گفتمان اصلاح‌طلبی الان چگونه است و چه کسانی یا احزابی مبلغ و نماینده اش و پیش برنده اش هستند. چون نوشتید که: سر داده شدن شعار “اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” از سوی برخی از شرکت کنندگان ‌در اعتراضات خیابانی دی ماه ۹۶... می‌شود حدس زد که هنوز ماجرا تمام نشده و شما به اصلاح‌طلبان درون یا بیرون حکومت امیدوارید. اصلاح‌طلبی یک قیم مشخص در ایران دارد و آن هم اصلاح‌طلبان در محدوده نظام هستند و در خط امام و دوران طلایی‌اش. شما در مورد هزینه دادن برای مبارزه در کف خیابان درست می‌فرماببد. ولی دیدید که با رهبری اصلاح‌طلبان در جنبش سبز هم این هزینه به مردم مسالمت‌جو در خیابان و بعدش در دستگیرهای در محل زندگی و کارشان تحمیل شد. اصولا هر چه زمان بگذرد و رژیم خود را با امکاناتی که فراتر از مردم دارد جمع و جور کرده و نیروی سرکوبش را بهتر آرایش دهد. به همان مقدار هم هزینه عقب زدنش بیشتر می‌شود. کاش می‌شد ولی کنار زدن این حکومت بدون هزینه توهمی بیش نیست. شما در مقاله “انتخابات: پیامی برای همه” در سال ۲۰۱۷ نوشته بودید: باز گشت به اصلاح طلبی در چهارچوب نظام برای آن بخش از اصلاح‌طلبان سبز که با انتخابات قهر کرده بودند، ثمره مثبت خود را آنچنانکه در انتخابات ۹۲ نشان داده بود، در این انتخابات نیز نشان داد. بسیج گسترده جوانان حامی جنبش سبز و افزایش آرای ۶ درصدی روحانی تاکیدی بر ادامه این روند بود. ثمره مثبت؟ و انتخاب آقای روحانی که گفته بود: “توطئه‌گرها را خوبه که در مراسم نماز جمعه بیارن به دار آویزان کنند” باز همانجا که تعداد رای را به رخ می‌کشید: بعد از اصولگرایان، تحریم کنندگان انتخابات که اغلب نیروهای اپوزیسیون خارج کشور را تشکیل می‌دادند بزرگترین بازندگان این انتخابات بودند. بازنده به دو دلیل، اول اینکه نه تنها بیش از ۴۱ میلیون رای دهنده [و حدود ۴۵ میلیون شرکت کننده، چون بسیاری به علت طولانی بودن صفهای رای دهندگان در بسیاری از حوزه های انتخاباتی نتوانستند رای خود را به صندوق بیندازند] یعنی بیش از ۷۳ درصد ایرانیان در انتخابات شرکت کردند. حالا بفرمایید در انتخابات پیش رو اگر به دلایلی کاندیدای اصلاح‌طلبان تایید شد آیا مردم را باز دعوت به شرکت میکنید؟
با احترام. سینا


■ آقای حمید فرخنده! کماکان با نگاه لنینی به انقلاب نگاه می‌کنی‌ و مردم ایران را کم‌دان‌تر از خود میدانی که مدعی هستی‌ آنان را فالوده خوران واشینگتن می‌توانند تحریک کنند. (راستی‌ این فالوده خوردن که ورد زبان شریتمداری کیهان است، اینجا چه می‌کند) شما به تغییر در حاکمیت جماعتی امتی‌مسلک اعتقاد دارید؟ این گوی و این میدان! همچنان برای خود استدلال کنید! اثرات ویرانگر انقلاب را مردم ما چهل سال است با گوشت و پوست خود احساس کرده‌ا‌ند و در این شرایط اسفناک، پافشاری شما در این استدلالات شکست خورده، در بهترین شکلش از جانب آنها اگر مغرضانه به حساب نیاید، حماقت محض محسوب خواهد شد. یکی‌ مخالف است و یکی موافق و هر دو حرفشان را روشن می‌نویسد. مشکل ما آن وسط ایستاده‌هایی هستند که معلوم نیست بالاخره چه می‌گویند! کارشان کلی‌گویی ست و اندرزهایی پا در هوا که ما باید این کنیم و آنها باید آن کنند! و عملا هیچ مطلب راهبردی را ارائه نمی‌دهند. اگر هم چیزکی گفتند، گنگ و راز آلود است. من بیش از سی‌ سال است شاهد افاضات این دست آدمها هستم که مانند یک تخریبچی ماهر ، در هر گفتگو با کمی فخر و ادا و اطوار ، ضمن نشان دادن گوشه‌ کوچکی از مثلا اشراف خود به موضوع، کل ماجرا را می‌پیچانند و هر قدر هم تلاش کنی‌ به یک نقطه مشترک با این جماعت دست پیدا کنی،‌ بی‌نتیجه است. این دوستان در همین دکانی که باز کرده‌اند، چشم از دنیا خواهند بست. بنابر این باید روی نیروهای جوان تازه نفس حساب کرد که در صحنه هستند و بالقوه. نیروهای ترقی‌خواه برای آینده ایران! این نسل، نه از داخل ایران کلاه سرش می‌رود و نه از خارج‌نشینان تحریک می‌شود. آنچه با این مردم رفت، نه کار فالوده‌خوران خارج‌نشین که نتیجه حاکمیت ولایت فقیه و “دوستان” اصلاح‌طلب بوده. گذار از این نظام، امروز رویای اکثریت مردم است که روز به روز به حقیقت نزدیک و نزدیک تر می‌شود.
با احترام بهروز فتحعلی


■ جناب سینای گرامی! من و‌ دیگر رای دهندگان به روحانی بخاطر برجام و تعامل نسبی با کشورهای جهان و منطقه و کمی بهتر شدن اوضاع سیاسی کشور و کمی بهتر شدن آزادی مطبوعات به او رای دادیم، نه بخاطر تهدیدی که سال‌ها قبل در نمازجمعه کرده بود. همچنین نه بخاطر همراهی با و همصدایی با جناح دیگر حکومت در سرکوب معترضان آبان ماه سال گذشته. در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال آینده باید کمی منتظر بود.
با آرزوی موفقیت برای شما، حمید فرخنده




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024