شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 20 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 01.04.2020, 22:10

داستان “حجاب” در جمهوری اسلامی


آذرخش ایرانی

باستانی پاریزی در کتاب “مقدمه تاریخچه صنعت نساجی ایران” (ص ۹) نقل می‌کند که “زنان قدیم به پوشیدن شرمگاه ‏در گرمابه چندان پایبند نبودند. روایت است که آقا شیخ حسینی در بیرجند فتوی داده بود که همه زنان در گرمابه زنانه ‏باید لنگ بپوشند. زنان همه اجرا می‌کردند و آقا شیخ حسین چنان در جامعه نفوذ داشت و در گرمابه چشم و گوش که هر ‏گاه زنی بدون لنگ در گرمابه شستشو می‌کرد، خبر به گوش شیخ حسین می‌رسید، و در جلسات دیگرِ حمام چندان او ‏را با لنگ‌های آب داده می‌کوفتند و تعزیر می‌کردند که از هوش می‌رفت. این قانون به سختی اجرا می‌شد. وقتی زنی ‏دلاک که لنگی حسابی نداشت، پارچه و به قول عوام “لته کهنه‌ای” به دور کمر بسته بود که آنقدر کوتاه و پاره پاره بود ‏که هیچ جا را نمی‌پوشانید. زنان دیگر که این وضع را دیدند، به آن زن گفتند: “خاک عالم، این دیگر چیست؟ اینکه هیچ ‏سوراخی را نپوشانیده است!” زن دلاک جواب داد: “شما درست می‌گویید. پوشاک قابلی نیست، ولی لااقل لته‌ای هست ‏که دم دهن آقا شیخ حسین را ببندد!”

حالا حکایت جمهوری اسلامی شده. ۴۰ سال پیش حجاب را اجباری کرده و از آن در عمل به جز “لته‌ای” که دم دهن ‏آقایان را ببندد، نمانده است. از چادر سیاه و بعد چادر کمی تیره و بعد فقط چادر شروع کردند؛ سپس به مقنعه و مانتو ‏رسیدند. بعد مقنعه به روسری که سفت می‌بستند، بدل شد و روسری کَم کَمَک کوچکتر و شل‌تر شد و وجب به وجب ‏عقب‌تر رفت. سپس مانتوها از رنگ سیاه به تدریج به رنگ کمی تیره و کمی روشن و روشن و روشن‌تر و رنگی و از ‏حالت کیسه‌ای به شکل پالتویی و از یک تیکه به دوتیکه و از ماکسی یواش یواش به مینی تبدیل شد. حالا از انواع مدل‌های مانتوی جلو بسته و جلو باز و دگمه‌ای و بدون دگمه و بسیاری دیگر بگذریم. از آن طرف هر چه حجاب ‏سختگیرانه‌تر می‌شد، آرایش غلیظ‌تر و جراحی چهره بیشتر می‌شد. از این ور فشار می‌آوردند، از آن ور می‌زد ‏بیرون. طوری که حتی گویندگان و مجریان محجبه‌ی جمهوری اسلامی که نماد رسمی حجاب دولتی بودند، در غربت ‏یکی پس از دیگری نقاب از چهره برداشتند و آن نیمچه آبروی نظام را هم برباد دادند.‏

بارزترین نمونه‌ی حجاب را در فیلم‌های سینما و تلویزیون می‌شد دید. چند سال اول تا پایان جنگ که همه جا را بوی ‏خون گرفته بود، زن‌ها همه با حجاب نشان داده می‌شدند، حتی زن‌های خارجی. بعد از جنگ که خون شهدا هنوز می‌‏جوشید، زن‌های خارجی بدون حجاب و با استفاده از کلاه گیس نمایش داده می‌شدند. چند سال بعد زن‌های خارجی ‏بدون حجاب و بدون استفاده از کلاه گیس و زن‌های ایرانی بدون حجاب و با استفاده از کلاه گیس بازی می‌کردند. بعد ‏ساختن فیلم‌های سینمایی در کشورهای خارجی با هنرپیشگان زن خارجی، بدون حجاب و با لباس کاملاً معمولی رایج ‏شد که اغلب کمدی هم بود. از آن طرف یک شبکه‌ای راه انداختند به اسم “نمایش خانگی” که معمولاً سریال‌ها و برنامه‌های تولید خصوصی را نمایش می‌دهند و در آنجا حجاب نسبت به تلویزیون دولتی کمی شل و ول‌تر است. از طرف ‏دیگر در شبکه‌های تلویزیونی بین‌المللی رسمی جمهوری اسلامی جام جم یک در میان دختران و زنان خارجی و گاه ‏ایرانیِ دو رگه و یک رگه و بی‌رگه‌ی بدون حجاب را در مصاحبه‌ها و یا مسابقه‌های تفریحی نشان می‌دهند. در آینده‏ی نزدیک احتمالاً باید منتظر مدل‌های جدید حجاب باشیم! البته این وسط انصافاً تنها چیزی که در فیلم‌ها تغییر نکرد، ‏خوابیدن زن‌ها، به‌خصوص زن‌های شوهردار با مانتو و شلوار و حتی چادر در رختخواب است، آن هم معمولاً تنها، که ‏هنوز هم‌چنان ادامه دارد!

از این گذشته جمهوری اسلامی از کار “فرهنگی” و ارشادی هیچ وقت غافل نبوده و به شکل‌های مختلف از توبیخ و ‏توهین در خیابان گرفته تا تذکر و تأدیب و تعزیر و ده‌ها شیوه‌ی سخت و نرم دیگر استفاده کرده و چه هزینه‌های ‏میلیاردی برای کارهای تبلیغی که نکرده، اما چون اسلامی‌سازیِ محتوایی و اقناعی کاری مشکل و پیچیده بود، به ‏اسلامی‌سازی ظاهری و اجباری اکتفا کرد.‏

به هر صورت، این یک بام و چند هوا، نه تنها مردم، بلکه مسئولان را هم گیج کرده و دیگر کسی دقیقاً نمی‌داند که ‏حجاب اسلامی یعنی چه و برای چه؟ اگر دیدن موی زن برای مردان حرام و ناروا است، چه مسلمان، چه غیر مسلمان؛ ‏چه ایرانی، چه غیر ایرانی؛ چه واقعی و چه غیر واقعی؛ چه در زندگی و چه در فیلم! اما آنچه که بر همه واضح و ‏مبرهن است، این است که حجاب، به هر شکلی و کیفیتی که باشد، به عنوان تنها مشخصه‌ی بارز جمهوری اسلامی باقی ‏مانده و خط قرمزی است که نظام از آن قدمی عقب‌نشینی نکرده و نخواهد کرد!‏

شاید حجاب و در واقع بی‌حجابی هم در آینده به سرنوشتی مانند ویدیو، ماهواره و بسیاری ممنوعات دیگر در جمهوری ‏اسلامی دچار شود که هیچگاه رسماً آزاد نشدند، اما آقایان مدارا کردند و به قول معروف با شل کن - سفت کن مدیریتشان می‌کنند.

نقل است که می‌گویند یکی از سلاطین عثمانی شراب را رسماً ممنوع کرده بود و بگیروببندی راه انداخته بود. یکی از ‏درباریان از او پرسید: “سرورم، شما خودتان که شراب می‌نوشید، پس چرا شراب را برای مردم ممنوع کرده‌اید؟” او ‏در جواب گفت: “ما اگر چیزی را برای مردم ممنوع نکنیم، چگونه بر آنها حکم برانیم؟”‏

حالا که از اسلامی بودن جمهوری اسلامی فقط حجابش مانده، چه بخواهد و چه نخواهد، این مسئله به مسئله‌ای حیثیتی ‏بدل شده و با موجودیت نظام گره خورده. گرهی که خودش و با دستان خودش بسته، اما فقط با دستان مردم، به ویژه ‏زنان گشوده خواهد شد.

آذرخش ایرانی، فرودرین ۱۳۹۹‏



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024