شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 27 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 04.10.2005, 7:31

در پاسخی به آقای عموئی و ناسزاگویان به دکتر پرویز ورجاوند

توهین بجای اثبات نظر


دكتر محسن قائم‌مقام – نیویورک

.(JavaScript must be enabled to view this email address)
سه‌شنبه ١٢ مهر ١٣٨٤


انتشار نوشته توهین آمیزی علیه استاد دکتر پرویز ورجاوند، سخنگوی محترم جبهه ملی ایران در نشریه راه توده بسیار اسف انگیز بود. این مقاله یا مقالات در مقابله با نوشته آقای دکترورجاوند در روزنامه شرق در تهران انتشار یافته بود. آقای دکتر ورجاوند در روزنامه شرق نقدی بسیار مستدل و متین بر مقاله آقای قوچانی در مورد سکولاریسم و برخی صورت بندی‌های جدید از نیروهای سیاسی کشور نوشته بودند که ناگهان عکس العمل‌های نابجا و ناسزاواری علیه ایشان نشان داده شد.

در این مقالات بایشان ایراد گرفته‌اند که چرا ایشان حزب توده را "آته ایست" یا "خدا ناشناس" معرفی نموده‌اند. در یکی از این مقالات آقای محمد علی عموئی، که مقاومت ایشان در برابر دیکتاتوری در زندان شاه مورد احترام همگان است، نظر یا برداشت "آته ئیست" بودن حزب توده را "بکلی با نظرات حزب توده مغایر" دانسته‌اند. و حزب توده را مطابق "اسناد و نشریات" آن حزب "غیرمذهبی" و نه "ضد مذهبی" یعنی سکولاریست معرفی نموده‌اند. و نظر دکتر ورجاوند را "غرض آلود و تحریف واقعیات و دون شأن یک پژوهشگر تاریخ" عنوان داشته‌اند. و در مقاله سراپا ناسزا، نویسنده دیگری که بسبک برنامه‌های "هویت" جمهوری اسلامی نوشته شده بود و تکرار دشنام‌ها و بددهنی‌های آن بیمورد است، که باز در همان نشریه اجازه انتشار یافته در ضمن ناسزاگوئی‌های بسیار به دکتر ورجاوند همراه آن حملاتی به جبهه ملی ایران و حکومت دکتر مصدق نیز افزوده شده بود. بعبارتی بنام پاسخ به مقاله فرصتی برای ناسزا و زشت گوئی به ملی‌گراها و نهضت ملی ایران بخود داده بودند که محرک نوشتن این مقاله گردید.

این موضوع را در مقالات بالا درست نوشته‌اند که حزب توده بزرگترین حزب ایران بود و باید افزود که بیشترین روشنفکران جامعه در آن عضویت داشتند و شرح خدمات سیاسی اجتماعی آن حزب در سالهای ابتدانی و فاجعه‌ای که با مخالفتش با نهضت ملی ایران بوجود آورد در حد و منظور این نوشته نیست.

رفتار و حرکات سیاسی- اجتماعی حزب توده در یک فرهنگ "استالینیستی" شکل می‌گرفت. در این فرهنگ انجام هر کاری ولو غیر اخلاقی اگر کمک به پیش برد مقاصد "حزب" داشت بلامانع شمرده می‌شد. بیاد آورید "ترور محمد مسعود" و بسیاری دیگر که برهبری و در مورد محمد مسعود بدست قهرمان این جزب آقای خسرو روزبه صورت پذیرفت. انتشار این مقاله همراه چنین ناسزاهائی به دکتر ورجاوند و جبهه ملی ایران و حکومت دکتر مصدق ادامه همان فرهنگ است. برای درک بهتر این فرهنگ بیاد آورید " محاکمات مسکو " را که در آن متهمان بدون استثنا اقرار می‌کردند که وابستگان و گماشتگان امپریالیستها بوده‌اند. بازگو کردن این جنایات و تراژدی‌های تاریخی و افشای مجدد تراژدی استالینی که هفتاد سال مردم جهان را فریفت و ملیونها نفر را بکام نیستی برد ، هیچگاه تکراری نیست. ما همیشه نسل جوانی برای یادگیری تاریخ داریم. مگر بازگوئی آنچه در حمله مغول‌ها و چنگیزخان گذشت " تکراری " خوانده می‌شود؟

آیا حزب توده "آتئست" یا "خدا ناشناس" بود؟

موضوع "آتئیست" بودن حزب توده که دکتر ورجاوند عنوان نموده است با توجه به درک فرهنگ بالا روشن می‌شود. آقای عموئی درست اشاره نموده‌اند که اسناد و مدارک
حزب توده همه دال بر " عدم دین ستیزی " و " آتئیست " بودن حزب توده است. ولی حزب توده همیشه تبلیغ و گسترش فکر "ضد دینی" را خارج از نوشته‌های "رسمی" خود ترویج می‌داد. اشاعه افکار ماتریالیستی در ایران در وسیع‌ترین شکل آن تنها از حزب توده منشأ گرفته است. با این تفاوت که میرزا آقاخان کرمانی، مترجم "آنتی دورینگ" فردریک انگلس با اینکه "دهری" بود و برسم استبداد در آن دوران "بابی" معرفی می‌شد، دایره تبلیع محدودی برای افکار مادی‌گری خود داشت ، در حالیکه رهبران حزب توده ، آنطور که بسیاری نوشتند و افرادی از رهبری ایشان بعدها اعتراف کردند، بدون خواندن متون مارکسیستی و ماتریالیستی و بلکه بطور سطحی ، از راه گفتگوهای درون حوزه‌ای حزب بزرگترین مبلع مادی‌گری در ایران بودند. من در دبیرستان بودم که بحث "خدا هست یا نیست" و عنوان کردن "دین افیون توده‌هاست" ، که نقل قولی از مارکس در گفتگوی با فوئرباخ است و بنام "لنین" که از این بیان بیشتر استفاده کرده بود عنوان می‌شد ، بحث‌های متداول توده‌ای‌ها بود. و بسیاری از آنهائیکه در آن زمان زندگی می‌کردند آنرا خوب بخاطر دارند. بسیاری از نوشته‌های زنده یاد دکتر تقی ارانی علیه دین و مذهب و خدا بود ، که در سالهای پیش از دستگیری و بزندان رفتنش آنها را در مجله "دنیا " یا همراه آن بیرون می‌داد. معروفترین آن جزوه "روح هم مادی است" بود که با کمک علم فيزیکو-شیمی که ایشان در آن تبحر داشت باثبات عدم وجود روح پرداخته بود. حزب توده بعدها، بخصوص سالهائیکه به مبارزه با "نهضت ملی ایران" پرداخته بود ایشانرا "بنیانگدار" حزب معرفی می‌کرد، تا از نیکنامی او برای حزب، در آن دوران افول اعتبار، آبروئی دست و پا کند، در حالیکه ایشان سه سال قبل از تشکیل حزب توده در زندان رضاشاهی به قتل رسیده بود و نقشی در "بنیانگذاری" حزب توده که بدست "سلیمان میرزا اسکندری" از آزادیخواهان زمان خود صورت گرفت، نداشت. حزب توده در عمل افکار مارکسیستی و مادی گری را که پایه آن بود بصورت بسیار ابتدائی ترویج می‌داد و مردم را به آن افکار آشنا و ترعیب می‌نمود. در اینجا صحبت از اینکه کار حزب توده درست بود یا نبود نیست بلکه پاسخی بادعای آقای عموئی است که "حزب توده ضد مذهبی نبود". صحبت آقای عموئی با تیتر سرمقاله "مردم" جور در می‌آید که در سالهای قبل از حکومت نظامی رزم آرا چنین انشاء شده بود: "افراد حزب ما همه مسلمان و محمدی هستند" که با کوشش در پراکندن افکار ماتریالیستی و مادی از جانب حزب منافات داشت و بوضوح اپورتونیسم و عدم حفظ پرنسیپ اخلاقی از جانب حزب را نشان می‌داد. در این مقالات آنجا که صحبت از حصور آیت‌الله‌ها در حزب نموده‌اند، که عدم مخالفت حزب را با رهبران دینی نشان دهند، در واقع جریان تنها این پود که حزب موفق شد که از یکی دو نفر آیت الله برای درخواست "صلح در جهان" که بصورت تبلیعاتی از طرف مسکو انتشار یافته بود امضا بگیرند و نه بیشتر از آن. و در عمل حزب توده هرگز اعتماد روحانیون بخود را پیدا نكرد. این صحبت‌ها صرفاً در پاسخ به ادعای آقای عموئی در عدم مخالفت حزب توده با دین عنوان می‌شود و نه بمنظور دیگری.

امروزه اکثریت معتقدان به حزب توده راه دمکراسی را پیش گرفته‌اند که خود نفی شیوه‌های گذشته استالینیستی حزب است. و بسیاری از ایشان دوستان ما هستند. لذا انتشار مقالات توهین آمیز در پاسخ نظری متین و مستدل یک شیوه دمکراتیک بجساب نمی‌آید و باید از اینگونه شیوه‌ها دوری جویند. این گفته قدیم را که "الحب و البعض
یتوارثان" (حب و بعض به ارث می‌رسند) را باید برای قدما واگذاشت و سعی نمود تا واقع بین بود و از برخورد به حقایق تاریخی نهراسید. باید به آقای عموئی یادآور شوم که بر
خلاف باور ذهنی ایشان در هیچ جا به نشریات گذشته حزب توده نمی‌توان دست یافت. در زمانهای دور تمام قسمتهای مربوط به ٣٠ تیر ١٣٣١ و سرمقاله‌های "بسوی آینده" در باز کردن گفتگو با قوام السطنه را پاره کرده بودند که سندی باقی نماند و امروزه هم اثری از اینگونه نشریات باقی نمانده است. (فی‌المثل کتابخانه کنگره امریکا را می‌گویم). آقای عموئی اگر بتوانند که دوستانشان را ترغیب نمایند که نشریات گذشته حزب توده را بصورت میکروفیلم در دسترس علاقه مندان به تاریخ قرار دهند و یا نشان دهند که در کجا می‌توان آن نشریات را پیدا نمود، خدمت بزرگی به دانشجویان تاریخ معاصر ایران انجام داده‌اند.

امروزه واژه لائیک و سکولار در بسیاری موارد بصورت هم معنی بکار می‌رود. در گذشته لائیک که در فرهنگ فرانسه بیشتر متداول بود یک نوع بار در برابر دین را نیز با خود داشت، که به تاریخ دوران انقلاب فرانسه و مخالفت با کلیسا کشیده می‌شد. در حالیکه سکولار بیشتر معنی جدائی دین از ساختار دولت را در بر می‌گرفت. واژه سکولار در کتابهای فرهنگ لغت امریکائی بهمین شکل تعربف می‌شود در حالیکه واژه "لائیک" که فرانسوی است در این فرهنگ‌ها دیده نمی‌شوند. بحث‌های دقیق تر را بعهده جامعه شناسان می‌گذارم و تنها این موضوع را بایدتأکید کنم که امروزه در هیچ کدام از این واژه‌ها برداشت دین ستیزی متصور نیست بلکه برعکس در سکولاریسم و لائیسیته برای همه دین‌ها آزادی عمل در محیط خود را قائل‌اند و از حق همه انسانها برای حفظ اعتقاد شخصی به دین و برگزاری آئین و آداب آن بعنوان حقوق بشری دفاع می‌نمایند.

در خاتمه باید بگویم که واقعاً امروزه بقدری مطالب مهم میهنی که باید از آنها نوشت زیاد است که جائی برای پاسخگونی به اینگونه مطالب و مقالات را باقی نمی‌گذارد. و من تنها بدلیل توهین و ناسزاگوئی آشکار و بدون دلیل به سخنگوی محترم جبهه ملی ایران و اجازه انتشار آن در سایت‌ها و یا نشریات مدعی دمکراسی خواهی، که باید حافظ حقوق و حیثیت افراد باشند به نوشتن این مقاله پرداختم.


٣ اکتبر ٢٠٠٥
E. Mail: .(JavaScript must be enabled to view this email address)



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024