جمعه ۶ تير ۱۴۰۴ -
Friday 27 June 2025
|
ايران امروز |
![]() |
نیویورک تایمز / ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵
* اگر این جنگ خاورمیانه به پایان رسیده باشد، باید خود را برای سیاستهایی جالب آماده کرد
صمیمانه امیدوارم آتشبس میان ایران و اسرائیل پایدار بماند و به غزه نیز تعمیم یابد — نخست به این دلیل که پایان دادن به کشتارها از همه مهمتر است. اما دوم، به این دلیل که باور دارم این جنگ پس از پایان خود، بحثهایی بسیار ضروری را در ایران، اسرائیل و جامعه فلسطینیان به راه خواهد انداخت.
این بحثها قرار نیست بلافاصله پس از خاموش شدن سلاحها آغاز شوند؛ آن زمان، رهبران تمام کشورهایی که درگیر این جنگ بودند تلاش خواهند کرد تا به نوعی اعلام پیروزی کنند. اما همه حسی که در وجودم هست میگوید این بحثها روزی پس از «فردای» آن روز آغاز خواهند شد — زمانی که سیاستهای داخلی در هر یک از این جوامع فعال خواهند شد.
در میان فلسطینیان غزه، سؤالی که از رهبران شکستخورده حماس مطرح خواهد شد این است: «در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ دقیقاً به چه چیزی فکر میکردید؟ جنگی را با اسرائیل آغاز کردید — دشمنی با برتری نظامی مطلق — بیآنکه هیچ هدف نهاییای غیر از ویرانی داشته باشید؛ و همین باعث شد یهودیان هم در پاسخ، فقط به ویرانی فکر کنند. شما دهها هزار خانه و جان را قربانی کردید تا دل نسل جوان جهانی را در تیکتاک بهدست آورید، اما حالا دیگر چیزی به نام غزه وجود ندارد.»
در میان اسرائیلیها، سؤالی که از دولت رادیکال مذهبی-ملیگرای این کشور مطرح خواهد شد، از سوی بخشهای عمدتاً سکولار جامعه — خلبانان نیروی هوایی، جنگاوران سایبری، فناوران، دانشمندان، طراحان سلاح و مأموران موساد، یعنی کسانی که در واقع حماس، حزبالله و ایران را شکست دادند — این خواهد بود: «میخواهید ما را به کجا ببرید؟ ما بودیم که این جنگ را بردیم و اجازه نخواهیم داد از این پیروزی برای بردن انتخابات بعدی و اجرای برنامهتان برای درهمکوبیدن دیوان عالی، الحاق کرانه باختری، معافکردن افراطیون مذهبی از خدمت نظامی و ساختن اسرائیلی مطرود استفاده کنید؛ اسرائیلی که فرزندان ما دیگر نخواهند خواست در آن زندگی کنند. هرگز.»
و در میان ایرانیان، پرسشی که قطعاً از رهبران روحانی و سپاه فاسد مطرح خواهد شد این است: «میلیاردها دلار خرج کردید تا بمب اتمی بسازید و اسرائیل را تهدید کنید و لبنان، سوریه، عراق و یمن را از راه دور کنترل کنید. اما جنگ را به کشور ما کشاندید — خانوادههای ما مجبور شدند از تهران بگریزند و ژنرالهایمان در رختخوابشان با پهپادهای اسرائیلی کشته شدند. در مقابل، تنها کاری که کردید این بود که چند ساختمان را در اسرائیل خراب و چند غیرنظامی را بکشید؛ و وقتی دونالد ترامپ به سه تأسیسات کلیدی هستهایمان حمله کرد، پاسختان فقط یک نمایش بیخطر نور و صدا بر فراز یک پایگاه آمریکایی در قطر بود. شما ببر کاغذی بودید که فقط بلد بودید از فناوری برای سرکوب مردم خودمان استفاده کنید. در این میان، تمدن بزرگ ایرانی ما فقیر، درهمشکسته و فرسنگها عقبمانده از جهان شده است.»
شاید این بحثها یکشبه آغاز نشوند، اما تمام وجودم میگوید که در راهاند. چون ما هرگز در این منطقه جنگی مانند این نداشتهایم. یعنی جنگی که در آن، حماس، حزبالله، ایران و اسرائیل، همگی تحت رهبری ملیگرایان مذهبیای قرار دارند که گمان میکنند خدا در کنار آنهاست. جنگی که در آن، اسرائیل پس از آنکه توسط نیروهای حماس تحقیر شد — نیروهایی که در یک روز بیش از هر روز دیگری از زمان هولوکاست یهودیان را کشتند — نوار غزه را به منطقهای غیرقابل سکونت تبدیل کرد. جنگی که در آن، اسرائیل موفق شد حزبالله را بهعنوان یک نیروی سیاسی در لبنان و سوریه سرنگون و تا حد زیادی نابود کند — جریانی که از دهه ۱۹۸۰، بهعنوان نیروی نیابتی ایران، به سرکوب جوانههای دموکراسی در منطقه کمک کرده بود. جنگی که طی آن، تأسیسات کلیدی برنامه هستهای ایران توسط رئیسجمهور ایالات متحده بمباران شد — امری که ملاهای ایرانی هرگز تصور نمیکردند به وقوع بپیوندد.
بهطور خلاصه: همه طرفها تا انتها پیش رفتند، و از مرزهای روانی و نظامی عبور کردند که هرگز تصور نمیکردیم روزی شکسته شوند. اگر اکنون — یا خیلی زود — متوقف نشوند، همه آنها به مقصدی خواهند رسید که چیزی جز «جنگی بیپایان» نخواهد بود — جنگی که در آن، همهجا، همهکس، در تمام زمانها درگیر خواهند بود، و هیچچیز و هیچکس از آسیب در امان نخواهد ماند.
به همین دلایل، قانع شدهام که بحثهایی درونی و بسیار بزرگ در راهاند — اگر واقعاً جنگها متوقف شوند.
به گفته «کریگ چارنی» کارشناس علوم سیاسی و نظرسنجی، در مورد جنبشهای اقتدارگرا همچون حماس یا کشورهایی مانند ایران، تاریخ به ما میآموزد که تغییر رژیم از درون، تنها پس از پایان جنگها اتفاق میافتد — و بدون دخالت خارجی. چنین تغییری باید بهصورت ارگانیک و از دل دگرگونی رابطه میان رهبران و مردمی که بر آنها حکومت میکنند، شکل بگیرد.
آقای چارنی در مصاحبهای گفت: «در صربستان در سال ۲۰۰۰، رئیسجمهور ملیگرا، اسلوبودان میلوشویچ، پس از شکست در جنگهای بوسنی و کوزوو و تلاش برای دزدیدن انتخابات بعدی، سقوط کرد. شکست عراق در جنگ اول خلیج فارس به شورشی گسترده علیه صدام حسین منجر شد که او با خشونت آن را سرکوب کرد. هنگامی که حکومت نظامی آرژانتین در جنگ فالکلند در سال ۱۹۸۲ شکست خورد، ناچار به پذیرش بازگشت دموکراسی شد. و پس از آتشبس مربوط به شکست آلمان در جنگ جهانی اول، انقلاب نوامبر به سرنگونی قیصر انجامید. مردان قدرتمند، وقتی بازنده میشوند، دیگر چندان قدرتمند به نظر نمیرسند.»
آقای چارنی افزود، معدود نظرسنجیهایی که از غزه در دست داریم نشاندهنده نوعی واکنش منفی نسبت به حماس است، به دلیل فاجعهای که مردم غزه متحمل شدهاند. از ایران، از زمان آغاز درگیریهای کنونی، هنوز نظرسنجی رسمیای در دست نیست، «اما بهنظر میرسد در آغاز، که حملات متوجه چهرههای نامحبوب رژیم بود، بازتاب فضای مجازی عمدتاً مثبت بود — اما هر چه تلفات غیرنظامیان افزایش یافت، فضای عمومی بیشتر حالت حمایت از کشور به خود گرفت.» حال باید دید اگر آتشبس دوام بیاورد، چه خواهد شد.
تنها چیزی که با اطمینان میدانم این است: اسرائیل نمونهای از دموکراسی است که نخبگان سکولار و تحصیلکرده ایران — که بخشی از میراث تمدن غنی ایرانیاند — امیدوارند این جنگ راه آن را برای تهران هموار کند. اما آنچه آنها میخواهند، دقیقاً در تضاد با چیزی است که نخبگان سکولار اسرائیل — جنگاوران، خلبانان، دانشمندان و کارشناسان سایبری — میکوشند نگذارند از دل پیروزی اسرائیل در اورشلیم پدید آید: یعنی تکرار یک «حکومت دینی به سبک ایرانی». بهویژه اگر بهزودی انتخابات جدیدی برگزار شود و ائتلاف بنیامین نتانیاهو بخواهد با تکیه بر پیروزی در جنگ، بار دیگر به پیروزی سیاسی برسد.
همانطور که «آری شاویت» نویسنده اسرائیلی به من یادآوری کرد: آن بخش از جامعه اسرائیل که بیشترین نقش را در پیروزی علیه ایران ایفا کرد، «دقیقاً همان بخشی بود که بهمدت هشت ماه، هر شنبه شب به خیابانها میآمد تا جلوی دولت راستافراطی نتانیاهو را در نابودسازی دموکراسی لیبرال اسرائیل بگیرد.»
شاویت یادآور شد که در سال ۱۹۷۰، تاریخنگار اسرائیلی «شبتای تِوِت» کتاب مشهوری نوشت با عنوان «برکت نفرینشده: داستان اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل». استدلال اصلی این کتاب آن بود که پیامد ناخواسته جنگ ۱۹۶۷ این بود که نیروهای مسیحایی (موعودگرا) را در جامعه اسرائیل بیدار کرد. بهمحض آنکه کرانه باختری — قلب اسرائیل توراتی — دوباره به کنترل اسرائیل درآمد، این نیروها دیگر هرگز حاضر به واگذاری آن نخواهند شد و بهجای آن، بر شهرکسازی اصرار خواهند ورزید. و حالا اینجاست — هنوز پس از ۵۸ سال در دستان اسرائیل — با اشغالی که روح جامعه را فرسوده و بنیانهای دموکراسی را سست کرده است.
شاویت در پایان چنین نتیجه گرفت: «چه میشود اگر، درست مانند پیامدهای ناخواسته جنگ ۱۹۶۷، بیست سال بعد به گذشته نگاه کنیم و ببینیم که این جنگ باعث شد اسرائیل بیش از پیش شبیه ایران امروز شود، و ایران هم شبیه اسرائیلی گردد که زمانی بود؟ چراکه افراطیهای اسرائیل موفق شدند پیروزیای را که اسرائیلِ لیبرال، دموکراتیک، علمی و روشننگر بهدست آورده بود، تصاحب کرده و این کشور را به مکانی تاریک تبدیل کنند.»
جامعه فلسطینی نیز بهشدت نیازمند بازنگری است. «نفرین» فلسطینیها این بوده که چون دشمنشان یهودیان بودهاند، وضعیت آنها همواره توجه و حمایت بیش از حد جامعه جهانی را جلب کرده — حمایتی که دیگر گروهها هرگز از آن برخوردار نشدند، از جمله کردها، که گرفتار نبردی برای تشکیل کشور در برابر صدام حسین و رجب طیب اردوغان شدند. این نفرین بوده، زیرا همین توجه بیش از حد به قربانیبودن، اغلب اراده بسیاری از فلسطینیان را برای بهدستگرفتن مسئولیت سرنوشت خود و انجام آن خوداندیشی دشوار که شکستهای نظامی مکرر باید موجب آن میشد، تضعیف کرده است.
وقتی در محوطههای دانشگاهی سراسر آمریکا، دانشجویان فریاد میزنند که باید «انتفاضه را جهانی کرد»، دیگر چه نیازی هست که کسی خواهان بازگشت «سلام فیاض» باشد — مؤثرترین رهبر فلسطینی در ساختن نهادهای ملی؟
آیا این بار اوضاع متفاوت خواهد بود؟ آیا شکست سهمگینی که حمله ۷ اکتبر حماس بر سر غزه آوار کرد، فلسطینیان را بهسوی اصلاحات نهادی در تشکیلات خودگردان، مطالبه رهبری حرفهای و حمایت از تشکیل کشوری خلعسلاحشده در مرزهای ۱۹۶۷ سوق خواهد داد؟ امیدوارم چنین شود. آیا این مسیر به چیزی خواهد انجامید که نتانیاهو بیش از هر چیز از آن واهمه دارد: پیدایش یک تشکیلات خودگردان فلسطینی توانمند، اهل مصالحه و مشروع — یعنی یک شریک واقعی برای صلح؟ چه طنز تلخی خواهد بود.
در یک جمعبندی، این جنگ منطقهای برای بازیگران خاورمیانه، همارز جنگ جهانی دوم برای اروپا بود: بهکلی وضع موجود را به هم ریخت و راه را برای چیزی تازه گشود. اینکه آن چیز تازه، در درون و میان طرفهای درگیر، بهتر خواهد بود یا بدتر — این است که برای من یا تماشایی خواهد بود، یا اندوهبار.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|