جمعه ۶ تير ۱۴۰۴ -
Friday 27 June 2025
|
ايران امروز |
![]() |
سرزمین و مردممان به سرعت به مرحلهای نزدیک میشوند که شاید راه برگشتی وجود نداشته باشد. کوتهفکری، نادانی و لجاجت رژیم حاکم بر کشورمان، باعث شده که آمریکا برای اولینبار در تاریخ نوین کشورمان وارد نبرد مسلحانه، آن هم در درون کشورمان گردد. شرایط به سرعت در حال تغییر است که آنچه امروز صبح گفته میشد، امروز بعد از ظهر تبدیل به شکل و واقعه دیگری میگردد. چند دقیقه پیش در رسانههای آمریکا اعلام شد که آمریکا حملات خود به ایران را توسعه خواهد داد با ذکر این نکته که ایران راه فراری جز قبول پیش شرطهای آمریکا، بدون ابراز هیچگونه پیششرط یا اما و اگری، ندارد. در حقیقت برای جمهوری اسلامی این دومین بار است که چارهای جز نوشیدن “جام زهر” باقی نمیماند.
انقلابیون سال ۵۷، حتی پیش از دستیابی به قدرت، خصومت با عراق، امریکا و اسرائیل را از اهداف خود اعلام نمودند و بدین طریق از همان روزهای اولیه کشور ما را در گیر تنشهای بینالمللی و انزوا نمودند، شیوه غلط و اشتباهی که کشور ما هنوز هم درگیر عوارض و عواقب بسیار مخرب آن میباشد. فقط در دوران کوتاه ریاست جمهوری خاتمی کشور ما از جایگاه نسبتا مثبتی در جامعه بینالمللی برخوردار بود که آن هم بعد از ترک کرسی صدارت از سوی خاتمی باعث شد که در، به شیوه گذشته به روی همان پاشنه سابق بچرخد تا به امروز که ما رو در رو با بزرگترین قدرت نظامی جهان قرار گرفتهایم.
کمتر رژیمی را در جهان میشناسید که قادر است شکست و ضعف خود را، پیروزی جلوه دهد. رهبر رژیم، مخفی شده، سران و متخصصین اتمی رژیم ترور شدهاند، سه روحانی جانشین رهبر، از ترس جان، ناشناس ماندهاند، خرابی، ویرانی و تلفات انسانی در اثر حملات هوائی در ایران بسی بیشتر از اسرائیل است و جاسوسهای اسرائیلی تا پشت خانه ولی فقیه نفوذ کردهاند، و از همه مهمتر دولت اسرائیل در زمان جنگ از حمایت بخش بسیار بزرگتری از مردم خودش برخوردار است تا رژیم حاکم در ایران که حتی بخشی از مردمش بیشتر سر لطف به مهاجم دارند تا به رژیم مورد نفرتشان. البته با ذکر این نکته که لطف به مهاجم از سوی برخی از ایرانیان نیز ابدی نیست و چنانچه حملات باز هم بیشتر متوجه مسکن و کار و زندگی مردم گردد، این لطف به مهاجم مانند برگ درخت به سوی دیگری میچرخد.
حملات اسرائیل همیشه حساب شده و دقیق بوده، حمله اینبار اسرائیل به اوین، اینطور که در اخبار دیدیم، ظاهرا فقط دیوار و دروازه ورودی اوین و قسمتی از اوین را مورد حمله قرار داده. اگر واقعا چنین باشد پس اسرائیل با این حمله حساب شده خود، در عین حال پیامی هم برای زندانیان سیاسی بازداشتگاه اوین داشته که “ما برای رهائی شما آمدهایم”. البته تصویرهائی که در تلویزیونهای اروپائی مشاهده کردیم خرابیها خیلی بیش از یک دروازه و دیوار بود. خرابی زیاد به چشم میخورد و مدد کاران مشغول در آوردن مجروحین از زیر سنگ و خاک بودند.
رژیم باید خوشحال باشد که نبرد در هوا انجام میگیرد و نه در زمین، وگرنه شکستی که لشگر پر زر و زیور ساسانی در برابر عربها متحمل شد نصیب جمهوری اسلامی نیز میگردید. آن جنگ را به این دلیل جنگ سلاسل مینامند که سپاهیان به تنگ آمده از فساد موبدان زردشتی و پادشاهان ساسانی، فرار را بر قرار ترجیح میدادند و سران قشون ناچار شدند پشت سربازان را زنجیرکشی کنند تا سپاهیان فرار نکنند و به همین دلیل هم آنرا جنگ سلاسل نامیدند. منتها در مورد سپاهیان جمهوری اسلامی این امکان هم وجود میداشت که جنگجویان جمهوری اسلامی لولههای تفنگ را به سوی سران رژیم نشانهگیری کنند.
تعداد ایرانیانی که دوران هر دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی را تجربه کردهاند هنوز بسیار زیادند. بله، محمد رضا شاه دموکرات نبود بلکه دیکتاتور هم بود. ولی یادمان هست آن مقام و منزلتی را که ایران و ایرانیان در جهان دارا بودند، واقعیتی که حتی هاشمی رفسنجانی نیز به آن اذعان داشت. اغراق نمیکنم اگر بگویم زمانی که به یونان، اسپانیا یا پرتغال میرفتیم وقتی میفهمیدند ایرانی هستیم با استقبال خاصی از سوی مردم آن سرزمینها روبرو میشدیم. شاه دارای روابط حسنه هم با اسرائیل و هم با فلسطینیها و اعراب بود.
من به خاطر شغلم در هلند علاوه بر کشورهای اروپایی به کشورهای مصر، لبنان، هندوستان، پاکستان و نپال نیز سفر کردم. باید صادقانه اذعان کنم در آن زمان سطح زندگی و پیشرفت در آن کشورها از ایران بسیار پایینتر بود و در بین این کشورها فقط هندوستان دارای دموکراسی بود آن هم با این تاکید که دموکراسی هندوستان به دور از عدالت اجتماعی و اقتصادی بود. حالا که به گذشته مینگرم تعجب میکنم که انقلاب، آن هم یک چنین انقلاب خونینی، چرا به جای آن کشورها در کشور من اتفاق افتاد، انقلابی که کشورم را دهها سال به عقب برد. واقعیتی که حتی زیباکلام هم به آن اذعان دارد.
نظر به شرایط کنونی سرزمینم و رشد بینظیر فرهنگی و مدنی، بخصوص زنان و جوانان این آب و خاک، حمله نظامی یا انقلاب را، مخرب و باعث عقبگرد ما و تخریب دستآوردهای مدنی و فرهنگی جامعه امروزمان میدانم. بدطینتان و فاسدین سرکوبگری که در راس امور میباشند مقصرین درجه اول در به وجود آمدن این شرایط خطرناک در سرزمینمان میباشند. خوشبختانه هنرمندان سرزمینمان، از جمله جعفر پناهی، زندانیان سیاسی مانند نرگس محمدی، تاجزاده، زهرا رهنورد، همراه با اصلاحطلبان داخل کشورمان ندای صلحطلبانه و ضد جنگ را سر داده و اصرار به گفتگو به جای جنگ و خونریزی دارند. اصلاحطلبان نیز معتقدند اصرار به غنیسازی، آن هم به بهای تخریب و نابودی کشورمان، کاری غلط و اشتباه میباشد.
همیشه گفتهام و اینبار هم، تکرار میکنم که اصلاحطلبان به اضافه نیروها و شخصیتهای فرهنگی و مدنی داخل کشور آشنائی، نزدیکی و سنخیت بسیار بیشتری با همدیگر، برای ایجاد یک شورا، دولت یا به هر حال جمعی، برای تحویل گرفتن حکومت دارند تا خارج کشوریها با همدیگر. ندای صلح به جای جنگ، از سوی اصلاحطلبان و زندانیان سیاسی داخل کشور، بطور بسیار تصادفی، مصادف با حمله انتقامی و هوائی ایران به پایگاههای امریکا در قطر و عراق بود. میگویند عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد.
اینبار جمهوری اسلامی، بر عکس گذشته، حمله به قطر را همراه با تدبیر و سیاست و بسیار محافظهکارانه انجام داد و در حقیقت با یک تیر دو نشان زد. از یک سو به داخل کشور نشان داد که ایران قادر است حمله آمریکا را بدون جواب نگذارد و از سوی دیگر قبل از حمله هوائی، هم به قطر و هم آمریکا خبر داد که حمله انتقامی در راه است تا آنها هم این فرصت را داشته باشند که هواپیماهای خود را به محل امن منتقل کنند و در عین حال کوشش داشت که حمله هوائی همراه با حداقل خسارت باشد. ترامپ اینبار پیام و منظور جمهوری اسلامی را خوب درک کرد و با کمال تعجب و بر خلاف انتظار، امشب خبرگزاریها خبر دادند که ترامپ با لحنی که طنین آشتیجویی داشت از جمهوری اسلامی خواسته که به پشت میز مذاکره برگردد.
در اینجا چنانچه این تحلیل و پیشبینیها منطبق با واقعیت باشد، پس یعنی جمهوری اسلامی، موقعیت خودش را سبک سنگین کرده و به این نتیجه منطقی رسیده که قادر نیست در چهار جبهه بجنگد درحالی که در داخل کشور هم در حد اعلای نفرت از سوی مردم داخل دچار است.
از اینجا به بعد، خبرها متضاد و باعث سردر گمی بود. اول اطلاعیهای از سوی ترامپ که خبر از توقف جنگ بین ایران و اسرائیل میداد و باعث خوشحالی مردم دو کشور ایران و اسرائیل گردید و تائید آن از سوی مقامات دو کشور، منتها لحن جمهوری اسلامی، مانند همیشه، متفاوت از لحن ترامپ و اسرائیل بود. جمهوری اسلامی خبر توقف جنگ را تبدیل به یک بیانیه تبلیغاتی نمود که نشان میداد قدرت جمهوری اسلامی، نتانیاهو را پشت میز مذاکره کشاند.
آنچه اینجا باعث تاسف است عکسالعمل تندروهای ایرانی اپوزیسیون خارج کشور بود که علنا از توقف جنگ اظهار تاسف نمودند چون معتقدند سقوط رژیم از طریق جنگ نزدیک بود و توقف جنگ باعث ماندگاری رژیم خواهد شد. ولی طولی نکشید که مجددا خنده به لبهایشان آمد چون اسرائیل اعلام نمود که ایران توقف جنگ را شکسته و متعاقبا با حملات هوائی اقدام به جوابگوئی نمود.
نظر به حضور تندروهائی در ردههای بالای جمهوری اسلامی که صلح و آرامش در منطقه را در تضاد با منافعشان میبینند، ادعای اسرائیل میتواند دارای واقعیت باشد ولی از سوی دیگر آعلام آتشبس از سوی ترامپ، به ابتکار و فشار او بوده و نتانیاهو زیاد هم تمایل به این آتشبس نداشت.
شوربختانه دو ملت ایران و اسرائیل درگیر دو رهبر بنیادگرا میباشند که جنگ به مذاقشان بیشتر خوش میآید تا صلح. ولی از آنجا که گردانندگان جمهوری اسلامی بسان باسیلهائی میباشند که قادر به زندگی در آب تمیز و زلال نیستند و فقط قادر به حیات در آب گلآلود میباشند، بیشتر تمایل به قبول ادعای اسرائیل دارم تا ادعای جمهوری اسلامی، بخصوص که سخنگوی جمهوری اسلامی بطور مکرر اسرائیل و آمریکا را متهم به نقض قوانین و معاهدههای بینالمللی میکند، ادعائی که بیشتر باعث خنده و سخره میباشد زیرا جمهوری اسلامی بیش از هر حکومت دیگری به نقض معاهدههای حقوق بشر و سایر معاهدات بینالمللی پرداخته، آشکارترین نمونه آن، تعداد اعدامهای روزانه در ایران میباشد، اعدامهائی که بیشتر نشان از ترس دارد.
در میان ترس و واهمه از سرنوشت سرزمین و ملتمان، جرقهای از امید به آغاز مسیری به سوی صلح، و آیندهای دور از بنیادگرائی در دو کشور ایران و اسرائیل در رسانهها دیدیم که به گمان من بیسابقه و تا کنون بی نظیر بود، تعدادی سوتهدل که دغدغه صلح و آرامش در دو سرزمین را در سر دارند اقدام به انتشار بیانیهای نمودند که نشان از آرزو و آرمانشان به نظمی عاری از بنیادگرائی و در جهت جنگ ستیزی و صلح در منطقه بود. این بیانیه(۱)، تا این لحظه، در مدتی کوتاه بیش از حدود ۲۳۰۰ امضاء از دو ملت را در ذیل بیانیه خود جمعآوری نموده. امضاهای زیادی که تعدادی از آن متعلق به دانشگاهیان، روشنفکران دو کشور و در ایران تعدادی از زندانیان سیاسی و در اسرائیل حتی نمایندگان کنست بود. به این امید که این اقدام، گامی به سوی آیندهای باشد، که دو کشور در کنار هم موفق به ایجاد صلح و پیشرفت در منطقه جنگزدهمان گردند. به امید آن روز.
داریوش مجلسی، ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵
۱. https://shorturl.at/gIEsd
■ با سپاس از آقای مجلسی. میتوان آتش بس اخیر را پایان مرحلهای مهم از تحولات خاور میانه دانست، مرحلهای که با حمله حماس در اکتبر ۱۹۲۳ آغاز شد و در پیامد آن تغییرات شگرفی در منطقه رخ داد. بدون تردید سیر وقایع از این به بعد مسیری متفاوت با گذشته طی خواهند کرد و امیدوارم که در ایران نقش مردم و خواسته های آنها پر رنگ تر باشد. از طرفی جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند با دشمن محوری محض و تکیه بر نیابتی ها به حکومت اقتدار گرایانه خود ادامه دهد. پراگمای درونی رژیم در جواب به سوالات و برخی خواستهای مردم در صدد تغییراتی بر خواهد آمد، و امید در آن است که این تغییرات باضافه حرکتهای مردمی، به نوعی “فضای باز” و یا “باز تر” بینجامد.
در همین سایت مقاله ترجمه شده آقای “توماس فریدمن” در همین زمینه در دسترس است (تشکر از ایران امروز) که خواندنش را پیشنهاد میکنم.
موفق باشید، پیروز.
برای دوستان علاقه مند: آقای فریدمن دو هفته پیش نیز در برنامه کانادایی ” tvo Today ” شرکت کردند که تغییرات در سیاست های بین المللی امریکا و تبعات آنرا مورد بحث قرار میدهد.
https://www.youtube.com/watch?v=S-mM5lubhDI
■ پیروز گرامی، اگر این امید در من وجود نمیداشت تا حال صحنه زندگی را ترک کرده بودم.
مجلسی
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|