جمعه ۶ تير ۱۴۰۴ -
Friday 27 June 2025
|
ايران امروز |
جاناتان سوان، مگی هبرمن، مارک مازتی و رونن برگمن
نیویورکتایمز – ۱۷ ژوئن ۲۰۲۵
چگونه ترامپ تحت فشار اسرائیل موضع خود درباره ایران را تغییر داد
تا پایان ماه گذشته (مه ۲۰۲۵)، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا که فعالیتهای نظامی اسرائیل و گفتوگوهای رهبران سیاسی این کشور را رصد میکردند، به نتیجهای تکاندهنده رسیدند: نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در حال برنامهریزی برای حملهای قریبالوقوع به برنامه هستهای ایران بود، چه با مشارکت ایالات متحده و چه بدون آن.
نتانیاهو بیش از یک دهه هشدار داده بود که برای جلوگیری از دستیابی سریع ایران به سلاح هستهای، یک حمله نظامی گسترده ضرورت دارد. با این حال، او همواره پس از هشدارها عقبنشینی میکرد؛ چرا که رؤسایجمهور متوالی آمریکا که نگران شعلهور شدن دوباره آتش در خاورمیانه بودند، به او گفته بودند که ایالات متحده در چنین حملهای همکاری نخواهد کرد.
اما این بار، ارزیابی دستگاه اطلاعاتی آمریکا چنین بود که نتانیاهو نه فقط در حال تدارک حملهای محدود به تأسیسات هستهای، بلکه در حال برنامهریزی برای حملهای بسیار گستردهتر است که ممکن بود موجودیت رژیم ایران را به خطر اندازد — و اینکه او آماده است این اقدام را بهتنهایی انجام دهد.
این اطلاعات رئیسجمهور ترامپ را در برابر انتخابهایی دشوار قرار داد. او سرمایهگذاری زیادی روی یک تلاش دیپلماتیک برای متقاعد کردن ایران به کنار گذاشتن جاهطلبیهای هستهایاش کرده بود و در ماه آوریل، تلاش نتانیاهو برای متقاعد کردن او به آغاز یک حمله نظامی به ایران را رد کرده بود. در یک تماس تلفنی پرتنش در اواخر ماه مه نیز، ترامپ بار دیگر به نخستوزیر اسرائیل هشدار داد که اقدام یکجانبهای که روند دیپلماتیک را مختل کند، انجام ندهد.
اما به گفته منابع آگاه از رایزنیهای داخلی دولت و افراد مطلع از روند تصمیمگیری، طی هفتههای اخیر برای مقامات دولت ترامپ هر چه بیشتر روشن شد که شاید این بار نتوانند جلوی نتانیاهو را بگیرند. در همان حال، ترامپ نسبت به روند کند مذاکرات با ایران بیتاب شده و کمکم به این نتیجه میرسید که این مذاکرات ممکن است به جایی نرسد.
گزینه میانه ترامپ
بر خلاف ادعای اسرائیلیها، مقامات ارشد دولت ترامپ از وجود هیچ اطلاعات تازهای مبنی بر اینکه ایران شتابان در پی ساخت بمب اتمی باشد — اقدامی که میتوانست حمله پیشدستانه را توجیه کند — آگاه نبودند. اما با این تصور که احتمالاً دیگر نمیتوانند نتانیاهو را از تصمیمش منصرف کنند و کنترل اوضاع از دستشان خارج شده، مشاوران ترامپ به بررسی گزینههای جایگزین پرداختند.
در یکسو، گزینهای وجود داشت که شامل عدم مداخله و صبر کردن برای روشن شدن میزان آسیبی بود که ایران از حمله متحمل میشود، و در سوی دیگر، پیوستن به اسرائیل در حمله نظامی — شاید حتی تا حد تلاش برای تغییر رژیم در ایران.
ترامپ راهی میانه را برگزید: ارائه پشتیبانیهای اطلاعاتی اعلامنشده از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا به اسرائیل برای انجام حملهاش، و سپس افزایش فشار بر تهران تا در پای میز مذاکرات فوراً امتیاز بدهد یا خود را در معرض ادامه حملات نظامی قرار دهد.
پنج روز پس از آغاز حمله اسرائیل، موضع ترامپ همچنان در نوسان است. دولت آمریکا در ابتدا از این حملات فاصله گرفت، اما با روشن شدن موفقیت اولیه نظامی اسرائیل، موضعی علنیتر و حامیانهتر اتخاذ کرد.
اکنون ترامپ بهطور جدی اعزام هواپیماهای آمریکایی برای سوخترسانی به جنگندههای اسرائیلی و نیز مشارکت در تلاش برای انهدام تأسیسات هستهای زیرزمینی ایران در اعماق کوهها در فردو با استفاده از بمبهای ۳۰ هزار پوندی را بررسی میکند — اقدامی که چرخشی خیرهکننده نسبت به مخالفت او در دو ماه پیش با هرگونه اقدام نظامی در شرایطی است که هنوز امیدی به راهحل دیپلماتیک وجود داشت.
روایت دو رهبر با هدف مشترک
ماجرای آنچه به حمله اسرائیل منجر شد، روایت دو رهبری است — ترامپ و نتانیاهو — که هدف مشترکی دارند: جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای؛ اما به انگیزههای یکدیگر مظنوناند. آنها در انظار عمومی زیاد از پیوندهای سیاسی و شخصی خود سخن میگویند، ولی این رابطه همواره با بیاعتمادی همراه بوده است.
مصاحبه با دو دوجین مقام در ایالات متحده، اسرائیل و منطقه خلیج فارس نشان میدهد که ترامپ طی ماهها در مورد اینکه چگونه و آیا باید تمایلات تهاجمی نتانیاهو را مهار کند، مردد بود؛ در حالی که با نخستین بحران سیاست خارجی در دور دوم ریاستجمهوریاش روبهرو شده بود — بحرانی که او با حلقهای از مشاوران کمتجربه و منتخب از میان وفاداران، به استقبالش رفت.
رئیسجمهور ترامپ امسال به یکی از متحدان سیاسی خود گفته بود که نتانیاهو میکوشد او را به جنگی دیگر در خاورمیانه بکشاند — همان نوع جنگی که او سال گذشته در کارزار انتخاباتیاش وعده داده بود آمریکا را از آن دور نگه دارد.
اما ترامپ همچنین به این باور رسیده بود که ایرانیها نیز در جریان مذاکرات دیپلماتیک، او را بازی دادهاند — درست همانگونه که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، زمانی که ترامپ در پی برقراری آتشبس و توافق صلح در اوکراین بود، با او چنین کرد.
و وقتی اسرائیل راه جنگ را برگزید، ترامپ از تردید درباره نزدیکی بیش از حد به نتانیاهو، بهتدریج به سمت همراهی با او در تشدید دراماتیک درگیری سوق پیدا کرد — حتی برخلاف دیدگاه نهادهای اطلاعاتی مبنی بر نبود تهدید فوری هستهای از سوی ایران.
صبح سهشنبه، وقتی ترامپ بهسرعت از نشست سران گروه ۷ در کانادا به واشنگتن بازمیگشت، با بخشی از اظهارات عمومی تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی خود، مخالفت کرد؛ گابارد گفته بود جامعه اطلاعاتی معتقد نیست که ایران در حال ساخت فعالانه سلاح هستهای است، حتی با وجود غنیسازی اورانیومی که در نهایت میتواند در زرادخانهای هستهای بهکار رود. ترامپ به خبرنگاران گفت: «مهم نیست او چه گفته، من فکر میکنم ایران خیلی به داشتن آن [بمب] نزدیک شده بود.»
شکاف درون حزب جمهوریخواه
برای نتانیاهو، ماههای اخیر پایانبخش سالها تلاش برای قانع کردن ایالات متحده به حمایت — یا دستکم تحمل — آرزوی دیرینهاش برای وارد کردن ضربهای فلجکننده به برنامه هستهای ایران بود. به نظر میرسد او به درستی اینگونه تشخیص داده که ترامپ سرانجام با او همراه خواهد شد — حتی اگر با بیمیلی.
فارغ از تلفات جانی و ویرانیهای ایجاد شده، این بحران همچنین شکافهای درون حزب جمهوریخواه ترامپ را آشکار کرد: بین کسانی که مایلاند بهطور غریزی از اسرائیل، نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه، دفاع کنند و آنهایی که مصمماند ایالات متحده را از درگیر شدن بیشتر در چرخه خشونت خاورمیانه باز دارند.
در میانه این دو اردوگاه، ترامپ قرار داشت؛ مصمم به بستن راه ایران برای دستیابی به بمب، اما گرفتار میان پرورش تصویر مردی قدرتمند از خود و در نظر گرفتن پیامدهای راهبردی و سیاسی اقدام تهاجمی علیه ایران.
در پاسخ به پرسش درباره این موضوع، سخنگوی کاخ سفید به اظهارات علنی ترامپ مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای اشاره کرد.
زمانی که ترامپ روز یکشنبه، ۸ ژوئن، در اقامتگاه جنگلی ریاستجمهوری در کمپدیوید با مشاوران ارشد خود دیدار کرد تا شرایط بهسرعت در حال تحول را بررسی کند، جان رتکلیف، مدیر سیا، یک ارزیابی صریح ارائه داد.
به گفته دو منبع آگاه از این جلسه که به شرط ناشناسماندن درباره مباحث محرمانه سخن گفتند، رتکلیف اعلام کرد که به احتمال بسیار زیاد، اسرائیل بهزودی به ایران حمله خواهد کرد — چه با مشارکت آمریکا و چه بدون آن.
ترامپ در رأس میز کنفرانس چوبی در داخل لاورل لاج، بنای اصلی کمپدیوید، نشسته بود. در جلسه اسلایدی وجود نداشت؛ فقط نقشههایی بود که ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش، تهیه کرده بود. به مدت دو ساعت و نیم، او و رتکلیف انتظارات خود درباره قریبالوقوع بودن حمله اسرائیل را تشریح کردند. تولسی گابارد، به دلیل مأموریت خود در گارد ملی در آن آخر هفته، در این نشست حضور نداشت.
مشاوران ترامپ از مدتها پیش خود را برای این لحظه آماده کرده بودند. در اواخر ماه مه، آنها به اطلاعاتی دست یافته بودند که باعث نگرانیشان شده بود؛ اطلاعاتی که نشان میداد اسرائیل مصمم است یک حمله عمده به ایران انجام دهد، صرفنظر از آنچه رئیسجمهور میکوشد از راه دیپلماتیک با تهران به دست آورد.
بر اساس همین اطلاعات، جیدی ونس، معاون رئیسجمهور، و مارکو روبیو که همزمان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی بود، خواستار آن شدند که تلاشی انجام شود تا گزینههای متنوعی برای تصمیمگیری سریع رئیسجمهور درباره گستره مداخله آمریکا فراهم شود.
نیروهای اسرائیلی در داخل خاک ایران!
فعالیتهای اطلاعاتی رتکلیف با شدت بیشتری دنبال شد. و در دو هفته پیش از نشست کمپدیوید، مشاوران ارشد ترامپ چندین بار گرد هم آمدند تا درباره فهرست گزینههای بالقوه، به اجماع برسند.
روز بعد از نشست کمپدیوید، دوشنبه ۹ ژوئن، ترامپ با نتانیاهو تماس تلفنی برقرار کرد. نخستوزیر اسرائیل قاطعانه اعلام کرد که عملیات در دستور کار قرار دارد.
بر اساس گفتههای سه منبع آگاه از این تماس، نتانیاهو در سطحی کلان اهداف خود را تشریح کرد. او بهروشنی گفت که نیروهای اسرائیلی در داخل خاک ایران حضور دارند.
ترامپ از خلاقیت در برنامهریزی نظامی اسرائیل تحت تأثیر قرار گرفت. او هیچ تعهدی نداد، اما پس از پایان تماس به مشاورانش گفت: «فکر میکنم شاید مجبور باشیم به او کمک کنیم.»
با این حال، رئیسجمهور در مورد اقدام بعدی دچار تردید بود و در طول هفته از مشاوران خود پرسشهای متعددی میکرد. او میخواست ایران را مطابق با شرایط خودش مدیریت کند، نه مطابق با شرایط نتانیاهو، و به تواناییهای خود در رسیدن به توافق اطمینان داشت. اما اکنون به این باور رسیده بود که ایرانیها او را سر کار گذاشتهاند.
بر خلاف برخی چهرهها در جناح ضد مداخلهگر حزب جمهوریخواه، ترامپ هرگز معتقد نبود که آمریکا میتواند با ایرانِ دارای سلاح هستهای کنار بیاید و آن را مهار کند. او با نتانیاهو همعقیده بود که ایران تهدیدی موجودیتی برای اسرائیل است. ترامپ به مشاورانش گفته بود که نتانیاهو هر کاری لازم باشد برای محافظت از کشورش انجام خواهد داد.
آمادهسازی برای حمله به ایران از ماه دسامبر
اسرائیل از ماه دسامبر، پس از نابودی حزبالله — نیروی نیابتی ایران — و فروپاشی رژیم اسد در سوریه، که موجب باز شدن حریم هوایی برای یک کارزار بمباران شده بود، آمادهسازی برای حمله به ایران را آغاز کرده بود.
نتانیاهو نخستین سفر خود در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ را در تاریخ ۴ فوریه به کاخ سفید انجام داد. او یک پیجر (دستگاه پیغامگیر) با روکشی از طلا به ترامپ و یک نمونه نقرهای از همان دستگاه را به معاونش جیدی ونس هدیه داد — همان مدل از تجهیزاتی که اسرائیلیها در گذشته مخفیانه با مواد منفجره پر کرده و به اعضای حزبالله، که از موضوع بیخبر بودند، فروخته بودند؛ عملیاتی که در ادامه با یک حمله ویرانگر کنترل از راه دور، به کشته و زخمی شدن آن افراد انجامید. (ترامپ بعدها به یکی از متحدانش گفته بود که این هدیه باعث ناراحتیاش شده است.)
تلآویو، خرابیهای ناشی از حمله موشکی ایران
نتانیاهو در دفتر بیضیشکل کاخ سفید، ارائهای درباره ایران برای ترامپ برگزار کرد و او را از میان تصاویری از سایتهای مختلف هستهای ایران عبور داد.
اطلاعات اسرائیل نشان میداد که ایران تلاشهایی خامتر و سریعتر برای رسیدن به سلاح هستهای در پیش گرفته و هر چه ضعیفتر میشد، به بمب نزدیکتر میرفت. در زمینه غنیسازی اورانیوم، ایران تنها چند روز تا رسیدن به سطح مورد نیاز فاصله داشت، اما برای تکمیل سلاح، هنوز به مؤلفههای دیگری نیاز داشت.
اسرائیلیها استدلال دیگری هم به ترامپ ارائه دادند: اگر میخواهی دیپلماسی موفق باشد، باید خود را برای حمله آماده کنی تا مذاکرات پشتوانهای واقعی از قدرت داشته باشند. آنها در محافل خصوصی نگران بودند که ترامپ توافقی را با ایران بپذیرد که از نظر آنها ناکافی بود — شبیه توافق سال ۲۰۱۵ که با میانجیگری رئیسجمهور اوباما حاصل شده بود — و بعد آن را یک پیروزی اعلام کند. نتانیاهو به ترامپ هشدار داده بود که ایرانیها قادر خواهند بود سامانههای پدافند هواییشان را که در جریان حمله اسرائیل در ماه اکتبر نابود شده بود، بازسازی کنند؛ موضوعی که فوریت را بیشتر میکرد.
ترامپ پس از پیروزی در انتخابات نوامبر، یکی از دوستان نزدیکش، استیو ویتکاف را بهعنوان نماینده ویژهاش در امور خاورمیانه منصوب کرد و مأموریت داد تا برای رسیدن به توافقی با ایران تلاش کند. ترامپ که با شعار پرهیز از مداخلات نظامی خارجی به پیروزی رسیده بود، ظاهراً از ایده دستیابی به راهحل دیپلماتیک لذت میبرد.
آن «نامه زیبا» به آیتالله
از ابتدای دولت، ایرانیها از طریق چند کشور مختلف به دنبال ایجاد مسیرهای ارتباطی برای گشودن کانال دیپلماتیک با دولت جدید آمریکا بودند. سپس، ترامپ خود دست به اقدامی چشمگیر زد: او نامهای به رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای، فرستاد.
در اوایل ماه مارس، بازدیدکنندگان از دفتر بیضی یا مهمانان هواپیمای اختصاصی رئیسجمهور، «ایر فورس وان»، از زبان ترامپ تعریف «نامه زیبایش» به آیتالله را میشنیدند. یکی از بازدیدکنندگان که خود شاهد اجرای زنده این روایت بوده، میگوید مضمون اصلی نامه چنین بود: «من جنگ نمیخواهم. نمیخواهم تو را از روی نقشه محو کنم. میخواهم توافق کنیم.»
ترامپ میدانست که وارد حوزهای بسیار حساس از نظر سیاسی شده است. شاید بیش از هر موضوع دیگری، مسأله ایران و اسرائیل موجب شکاف در ائتلاف سیاسی ترامپ میشد — شکافی میان جناح ضد مداخلهگر که با چهرههایی چون تاکر کارلسن، پادکستساز پرنفوذ، نمایندگی میشد، و محافظهکاران ضدایرانی چون مارک لوین، مجری رادیویی معروف.
اما در درون دولت، با وجود همه حرفوحدیثها درباره اختلافات میان «بازهای ایرانستیز» و «کبوترهای صلحطلب»، شکافهای ایدئولوژیک بسیار کماهمیتتر از دور نخست ریاستجمهوری ترامپ بود — دورانی که مقاماتی چون وزیر دفاع جیمز متیس و وزیر خارجه رکس تیلرسون، رئیسجمهور را فردی بیاحتیاط میدانستند و میکوشیدند او را از پیروی از تمایلات شخصیاش باز دارند.
این بار، هیچیک از اعضای ارشد تیم ترامپ نقشی شبیه به آن بازی نمیکردند. تیم جدید بهطور کلی از غریزههای ترامپ حمایت میکرد و تلاش داشت آنها را به اجرا درآورد. البته اختلافنظرهایی وجود داشت، اما تقریباً هیچ درگیری تند و جدیای بر سر سیاست ایران به وجود نیامد.
مارکو روبیو و وزیر دفاع پیت هگزث همواره در برابر دیدگاههای رئیسجمهور ابراز تمکین میکردند — حتی اگر هگزث، که روابط نزدیکی با نتانیاهو داشت، نسبت به برخی از همکارانش اعتماد بیشتری به اسرائیلیها داشت.
جیدی ونس بارها درباره چشمانداز گرفتار شدن ایالات متحده در جنگی برای تغییر رژیم در ایران هشدار داده بود. اما حتی کسانی که در گذشته از موضعی تندتر علیه ایران حمایت کرده بودند، از دیپلماسی استیو ویتکاف پشتیبانی میکردند. مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ که به موضعی سختگیرانه علیه ایران مشهور بود، در عین حال همکاری نزدیکی با ویتکاف داشت که رویکردی میانهروتر اتخاذ کرده بود.
در حوزه اطلاعاتی، جان رتکلیف اطلاعات را بدون جانبداری ارائه میداد. و با اینکه همه میدانستند تولسی گابارد از سرسختترین مخالفان مداخله نظامی است، او بهندرت این دیدگاه را به رئیسجمهور تحمیل میکرد.
در ماه آوریل، تیم ترامپ مذاکراتی را در عمان آغاز کرد. هدایت طرف آمریکایی این گفتوگوها با ویتکوف و مایکل آنتون، مدیر برنامهریزی سیاست در وزارت خارجه، بود. تا پایان ماه مه، تیم ترامپ پیشنهاد کتبی خود را به ایرانیها ارائه داد.
در این پیشنهاد، خواسته شده بود که ایران در نهایت بهطور کامل غنیسازی اورانیوم را متوقف کند. همچنین پیشنهاد شده بود که کنسرسیومی منطقهای برای تولید انرژی هستهای تشکیل شود که ممکن بود شامل ایران، ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی باشد.
حفظ گزینههای نظامی
حتی در حالی که ترامپ در پی راهحل دیپلماتیک بود، به نظر میرسید که به یکی از نکات مطرحشده از سوی اسرائیلیها متقاعد شده بود: داشتن گزینههای نظامی معتبر، موقعیت او را در مذاکرات با ایران تقویت میکند.
طرحهایی برای حمله به تأسیسات هستهای ایران پیشتر در پنتاگون وجود داشت، اما رئیسجمهور پس از آغاز دور دوم ریاستجمهوریاش در ماه ژانویه، به فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) مجوز داد تا برای تکمیل و بهروزرسانی این گزینهها با اسرائیل همکاری کند.
تا اواسط فوریه، در هماهنگی با اسرائیل، ژنرال مایکل اریک کوریا، فرمانده سنتکام، سه گزینه اصلی تهیه کرده بود:
۱. حداقلیترین گزینه، شامل پشتیبانی اطلاعاتی و سوخترسانی آمریکا به عملیات اسرائیل بود.
۲. گزینه دوم، عملیات مشترک هوایی اسرائیل و آمریکا را در بر میگرفت.
۳. گزینه سوم، مأموریتی با محوریت آمریکا و نقش حمایتی اسرائیل بود که شامل بمبافکنهای B-1 و B-2 آمریکایی، هواپیماهای مستقر در ناوهای هواپیمابر و موشکهای کروز شلیکشده از زیردریاییها میشد.
گزینه چهارمی نیز مطرح بود که بهسرعت کنار گذاشته شد؛ این طرح علاوه بر حملات گسترده آمریکا، شامل یورش کماندوهای اسرائیلی با پشتیبانی هوایی بالگردهای اُسپری آمریکایی یا دیگر پرندهها میشد.
اما در حالی که ویتکوف مذاکرات با ایران را با میانجیگری عمان دنبال میکرد، اسرائیلیها بیتاب شده بودند.
درخواست بمبهای سنگرشکن
نتانیاهو در ماه آوریل سفری سریع به کاخ سفید داشت و در کنار درخواستهای دیگر، خواستار دریافت بمب سنگرشکن آمریکایی برای انهدام سایت هستهای زیرزمینی فردو شد.
ترامپ که در آن زمان مصمم به فرصت دادن به دیپلماسی بود، قانع نشد. در روزهای پس از این دیدار، تیم ترامپ با تمام توان تلاش کرد تا اسرائیل را از انجام حمله پیشدستانه علیه ایران باز دارد. پیام تیم ترامپ به اسرائیلیها صریح بود: «نمیتوانید بهتنهایی چنین کاری بکنید. پیامدهای آن برای ما بسیار زیاد است.»
این مذاکرات، گفتوگوهایی پرتنش بودند، اما مشاوران ترامپ معتقد بودند که اسرائیلیها پیام را دریافت کردهاند.
ترامپ نگران بود که اسرائیل بهطور یکجانبه وارد عمل شود یا اگر نتانیاهو از جهتگیری توافق احتمالی ناراضی باشد، دیپلماسیاش را برهم بزند. تیم ترامپ همچنین نگران بود که اگر اسرائیل حملهای را علیه ایران آغاز کند اما موفق به نابودی کامل تأسیسات هستهای نشود، چه اتفاقی خواهد افتاد.
با این حال، برنامهریزیها در اسرائیل ادامه یافت؛ بخشی از این روند ناشی از نگرانی فزاینده نسبت به انباشت سریع موشکهای بالستیک توسط ایران بود — موشکهایی که میتوانستند در پاسخ به حمله استفاده شوند.
بهزودی، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا اطلاعات کافی گردآورده بودند تا به رئیسجمهور ارائه دهند. این گزارشها توجه ترامپ را جلب کرد و زمینهساز تماس تلفنی پرتنش او با نتانیاهو در اواخر ماه مه شد؛ تماسی که در آن ترامپ نارضایتی خود را از نخستوزیر اسرائیل ابراز کرد.
صبر دیپلماتیک رو به پایان
در آن مقطع، جیدی ونس به اطرافیانش میگفت که نگران وقوع جنگی با هدف تغییر رژیم است — جنگی که از نظر او، میتوانست به شکلی خطرناک از کنترل خارج شود.
ونس به این نتیجه رسیده بود که درگیری میان اسرائیل و ایران اجتنابناپذیر است. به گفته دو منبع مطلع از طرز فکر او، معاون رئیسجمهور آماده بود احتمال حمایت از یک حمله هدفمند اسرائیل را بپذیرد، اما هرچه به زمان احتمالی حمله نزدیکتر میشدند، نگرانیاش از اینکه این حمله به جنگی طولانیتر تبدیل شود، افزایش مییافت.
او تلاش خود را معطوف به آن کرد که آمریکا را تا حد امکان — فراتر از اشتراکگذاری اطلاعات — از درگیری دور نگه دارد. ونس بههمراه اعضای حلقه نزدیک ترامپ، از جمله مارکو روبیو، پیت هگزث و سوزی وایلس (رئیس دفتر کاخ سفید)، بهدنبال تهیه طرحهای اضطراری برای حفاظت از نیروهای آمریکایی در منطقه بودند.
با گذر ماه مه به ژوئن، استیو ویتکاف به همکارانش گفت که ایالات متحده و ایران در آستانه دستیابی به یک توافق هستند. اما روز چهارشنبه، ۴ ژوئن، آیتالله خامنهای پیشنهاد آمریکا را رد کرد. بهگفته مشاوران، در آن زمان ترامپ به این نتیجه رسیده بود که ایرانیها درباره توافق جدی نیستند.
در همان روز، مارک لوین، مجری محافظهکار رادیو، در سالن غذاخوری مجاور دفتر بیضی با ترامپ و چند تن از مشاورانش دیدار کرد. او نقش پررنگی در شکلدادن به دیدگاه ضدایرانی رئیسجمهور ایفا کرده بود. بهگفته مشاوران، این دیدار تأثیری قابلتوجه بر ترامپ گذاشت.
پس از این دیدار، ترامپ به دستیارانش گفت که میخواهد هنوز کمی به مذاکرات فرصت بدهد. اما صبر او بهسرعت رو به پایان بود.
در همان جمعه، تیم او نشستی محرمانه برای روز یکشنبه در کمپ دیوید تدارک دید.
تغییر سریع موضع
ترامپ در ملأ عام همچنان بر اهمیت فرصت دادن به دیپلماسی تأکید میکرد. هرچند این موضعگیری با هدف فریب دادن ایران درباره فوریت حمله احتمالی اسرائیل اتخاذ نشده بود، اما از دید یک مقام آمریکایی دخیل در بحثها، این احتمال که این سخنان باعث شود ایران از حالت آمادهباش کامل فاصله بگیرد، دستکم یک پیامد جانبی مطلوب تلقی میشد.
اما چهارشنبه گذشته، هیچ نشانهای از پیشرفت در مذاکرات دیده نمیشد و در آن مقطع، حلقه داخلی ترامپ میدانست که حمله فردا آغاز خواهد شد.
در برخی گفتوگوهای خصوصی، ترامپ درباره درستی تصمیم اسرائیل برای حمله ابراز تردید کرده بود. به یکی از آشنایان خود گفته بود: «نمیدانم درباره بیبی [نتانیاهو] چه فکر کنم» و افزوده بود که به او درباره حملهها هشدار داده بود.
پنجشنبهشب، ترامپ به همراه تیم امنیت ملیاش در اتاق وضعیت کاخ سفید حضور داشت؛ همانزمانی که نخستین موج حملات در حال وقوع بود. او هنوز گزینههای مختلف را باز گذاشته بود. حتی در ساعات اولیه آن روز، به مشاوران و متحدانش گفته بود که همچنان امیدوار به دستیابی به توافق با ایران است.
نخستین بیانیه رسمی دولت پس از حملات نه از سوی ترامپ، بلکه از جانب روبیو منتشر شد — بیانیهای که ایالات متحده را از کارزار اسرائیل جدا میکرد و هیچ اشارهای به حمایت از متحد دیرینه آمریکا نکرد، با آنکه جامعه اطلاعاتی آمریکا در آن زمان پشتیبانی عملیاتی ارائه میداد.
اما هرچه شب میگذشت و ارتش اسرائیل رشتهای از حملات دقیق و موفق را علیه رهبران نظامی ایران و تأسیسات راهبردی این کشور انجام میداد، ترامپ نیز شروع به تغییر موضع علنی خود کرد.
صبح روز جمعه، هنگامی که از خواب برخاست، شبکه تلویزیونی مورد علاقهاش، فاکس نیوز، تصاویر لحظهبهلحظهای از «نبوغ نظامی اسرائیل» پخش میکرد. ترامپ نتوانست در برابر وسوسه نسبت دادن بخشی از اعتبار این عملیات به خود مقاومت کند.
او در تماسهایی با خبرنگاران، بهصورت ضمنی القا کرد که نقش پشتپردهاش در جنگ بیش از آن چیزی است که به نظر میرسد. در محافل خصوصی، به برخی دوستانش گفته بود که اکنون بهشدت در حال متمایل شدن به تشدید بیشتر درگیری است — از جمله با پذیرش درخواست قبلی اسرائیل مبنی بر تحویل بمبهای سنگرشکن قوی برای انهدام سایت هستهای زیرزمینی ایران در فردو.
حتی تا روز دوشنبه، ترامپ احتمال ملاقات ویتکاف یا حتی ونس با مقامات ایرانی را برای دستیابی به توافق حفظ کرده بود. اما همانطور که ترامپ ناگهان اجلاس گروه ۷ در کانادا را ترک کرد تا فوراً به واشنگتن بازگردد، نشانهای در دست نبود که حاکی از امکان پایان زودهنگام بحران از طریق دیپلماسی باشد.
—-
درباره نویسندگان گزارش:
* جاناتان سوان خبرنگار کاخ سفید روزنامه نیویورکتایمز و پوششدهنده دولت دونالد ترامپ است.
* مگی هابرمن خبرنگار کاخ سفید در نیویورکتایمز و گزارشگر رویدادهای مربوط به ترامپ است.
* مارک مازتی خبرنگار تحقیقی مستقر در واشنگتن دیسی، با تمرکز بر امنیت ملی، اطلاعات و روابط خارجی است. او کتابی درباره سازمان سیا نوشته است.
* رونن برگمن نویسنده ارشد مجله نیویورک تایمز مگزین و مستقر در تلآویو است.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|