دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Monday 6 May 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 05.04.2024, 7:55

ساخت یک مسجد نیروی سازنده یک جنبش اجتماعی


علی کیافر

معمار، شهرساز، پژوهشگر شهر و معماری، استاد دانشگاه

سرزمین مادری ما در دهه و سالیان اخیر شاهد حرکات اعتراضی مردمی بوده که هرچه به زمان امروز نزدیک تر شده ایم شدت و دامنه آنها گستره بیشتری یافته است. جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ و سپس به جنبش زن، زندگی آزادی در ۱۴۰۱ دامن گشود و راه برای شرکت فراگیر مردمان بویژه جوانان با پیشگامی دختران باز کرد. اینک جنبشی اجتماعی در جریان است که کمتر کسی خاستگاه و حتی گستره‌ی آن را می‌توانست پیش بینی کند: اعتراض به ساخت مسجد در یک پارک زمینه ساز جنبشی مسالمت آمیز و مردم-محور شده است.

کسانی که اخبار و رویداد‌های ایران زمین را پیگیری می‌کنند می‌دانند که در چند هفته اخیر گفته‌ها و نوشته‌ها درباره بوستان (پارک)‌ قیطریه ‌و ساخت مسجد در آن فراوان بوده است. آنچه در رد و عدم پذیرش جامعه از امکان به انجام رسیدن برنامه ساخت مسجد در یک پارک قدیمی و نمادی از سابقه تاریخی یک شهر، آن هم پایتخت، در رسانه‌ها و گروه‌های حرفه‌ای و شخصی بیان و مورد گفتگو قرار گرفته است بسیار بوده، و در مقابل دفاع از آن هم، هرچند اندک، وجود داشته است.

دلایل مطرح شده از سوی مخالفان ساخت مسجد در ساحت پارک قیطریه، هم مردمان عادی، هم حرفه‌مندان و هم حتی پاره‌ای از مذهبیون، کم نیستند: قطع درختان کهنسال یک باغ که برای تندرستی جسمانی و روحی مردمان شهر تهران به آنان بس نیاز است؛ دسترسی به اشیاء عتیقه ۳۲۰۰ ساله مدفون در زمین پارک به بهانه ساخت مسجد؛ تصرف دامنه بوستانی همگانی برای ایجاد مسجد اما در حقیقت مِلک و کسب و کار در کنار آن برای کسب درآمد تعدادی از خواص بخصوص صاحبان موقوفه‌ی زمین؛ استفاده از آب و برق رایگان پارک برای آن کسب و کارها؛ عدم نیاز به نیایشگاه جدید در منطقه‌ای که تعداد مسجد در آن کم نیست؛ نیاز به حفظ هر چه بیشتر فضای سبز در شهر تهران با هوای بسیار آلوده‌ای که دارد؛ غیر قانونی و غیر شرعی بودن ساخت مسجد در زمین غصبی؛ نبود ساخت مسجد در دستور کاری شهرداری؛ ساخت مسجد عمل مومنانه جمعی است، شهرداری باید که به وظیفه خود بپردازد و ایجاد مسجد را به مؤمنان بسپارد؛ استفاده از فضای بوستان برای ساخت مسجد، خلاف قانون و مصوبات شورای شهر است؛ ساخت‌وساز در بوستان‌ها به جز خدمات ضروری مثل سرویس بهداشتی و نمازخانه ممنوع است، و دیگر دلایل.

در مقابل، توجیه برای درستی فکر و لزوم ساخت مسجد در بوستان قیطریه هم وجود خود را داشته است هرچند از نظر کمّی بسیار کم و از نظر مفهومی سطحی: مومنی درخواست ساخت مسجد در این منطقه کرده است؛ خیّری زمین خود را به ساخت مسجد در پارک اختصاص داده است؛ مسجد نه با هزینه و بودجه شهرداری بلکه از سوی خود مردم ساخته خواهد شد؛ قیطریه یکی از محلاتی است که از نظر سرانه امکان مذهبی از جمله مسجد با کمبود مواجه بوده؛ درخواست‌های مکتوب متعددی از سوی اهالی متدین این محله برای احداث مسجد دریافت شده است؛ این زمین، محل بسیار مناسبی برای ساخت مسجد است چرا که این مکان با سایر اماکن مذهبی و مساجد حداقل یک کیلومتر فاصله زمینی دارد؛ هم مردم حاضر در پارک و هم اهالی محله می‌توانند از خدمات مذهبی و فرهنگی آن بهره‌مند شوند. بنابراین، این مسجد کارکردی نه صرفاً محلی بلکه منطقه‌ای خواهد داشت؛ سرانه ساخت مسجد در تهران در مقایسه با دیگر شهرهای ایران و از آن بدتر پایتخت‌های کشورهای اسلامی بسیار پایین‌تر است؛ اینکه برخی از مساجد موجود نمازگزار کمی دارند دلیل خوبی برای عدم توسعه مساجد نیست، و دیگر توجیهاتی از این دست.

در این میان، شهردار مکتبی و اصولگرای تهران، که از سپاهی‌گری در معاملات حکومتی به دستیاری رییس جمهور رسیده است، عَلَم لجاجت و موضع‌گیری سخت خود را برداشته است و حتی با وجود – یا شاید به‌خاطر – حجم بسیار مخالفت از طرف شهروندان در برابر خود، با پافشاری در برابر دوربین یک خبرنگار می‌ایستد و می‌گوید نه تنها در بوستان قیطریه مسجد می‌سازیم، در همه پارک‌‌ها مسجد می‌سازیم؛ خوبش را هم می‌سازیم. او گویی گمان می‌کند در میانه صحنه کارزاری گران‌سنگ است که اگر از موضع خود و برنامه ساخت مسجد دست بردارد قدرت یا مشروعیت مقام خود را از دست می‌دهد. و سپس جناح‌بندی‌ها گسترش می‌یابد: علیرغم مخالفت آشکار دستکم یک نفر از شورای شهر تهران با ساختن مسجد در این مکان خاص، و با وجود دلایل قانونی که او عرضه می‌کند، دیگر اعضایی از همان شورای شهر در مقابل او و آن نظر صف آرایی و از شهردار حمایت می‌کنند.

و آنچه در این میانه از نظر کنار می‌افتد نه تنها توجه به خواست بخش عمده‌ای از ساکنین شهر تهران است بلکه حساسیت در برابر مشکلات محیط‌زیستی و کمبودهای فضای سبز در پایتخت به‌ویژه در مقیاس سرانه برای جمعیت بسیار و تراکم بالای آن. و این بی‌توجهی بُعد خاص‌تری می‌یابد زمانی که در نظر گرفته شود که در این سالها شهرداری تهران نه تنها اقدامی ملموس برای افزایش فضای سبز در شهری که روزهای بسیاری از سال در حال خفگی است، انجام نداده است بلکه بریدن و از جا کندن درختان بسیاری در چندین پارک و باغِ همگانی را در کارنامه‌ی اجرایی خود دارد. بوستان زعفرانیه، باغ گیاه‌شناسی ملی، پارک چیتگر، کاخ سعدآباد تنها نمونه‌هایی از دستیازی به حریم فضای سبز شهری و قطع درختان هستند.

جدا از ریشه اصلی و قصد واقعی از ساخت مسجد در بوستان قیطریه، این واقعیت یک زمینه عرفی و قانونی و انسانی را مطرح می‌کند: حرمت شهر و مردمان شهر را چه کسانی و چه سازمان‌ها و نیروهایی باید پاسداری کنند؟ نگهداری از فضاهای همگانی، و حتی ارتقای ضروری کمّی و کیفی در یک شهر، وظیفه کیست؟ جلوگیری از تصرف و ویرانی ثروت و مالکیت و تاریخ یک شهر چه؟ آیا این‌ها همه – و دیگر وجوه ارزش گذاری و حرمت نگاهداری از منابع و ویژگی‌های یک شهر – از مسئولیت‌های شهرداری، و در راس آن در حکومتی که ادعا بر داشتن پایه‌های مردمی دارد، از اساسی ترین وظایف قانونی و انسانی شهردار شهر، شورای شهر، و انجمن‌های مردمی انتخابی نیستند؟

خوشبختانه در مواجهه با این بی‌توجهی آشکار، مردم در کنار نایستاده و آنچه در حال اتفاق افتادن است را نپذیرفته‌اند؛ بسیارانی اعتراضات خود را به روش‌های گوناگون و همگی مسالمت‌آمیز ابراز کرده‌اند. کنشگران اجتماعی فعالیت‌ها و حضور خود را پر رنگ تر نموده‌اند. گروه‌های حرفه‌ای، پژوهشی و دانشگاهی با اعلامیه‌ها و فراخوان‌ها حضور و مخالفت خود را با این برنامه آشکارا نشان داده‌اند. در یک اقدام چشمگیر شهروندان تهرانی کارزاری به‌ منظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت مسجد در محوطه بوستان قیطریه راه انداخته‌اند که تا تاریخ این نوشته نزدیک به صد هزار امضا داشته است.

این اتفاق نشانه آن است که اگر زمانی حجم قابل توجهی از مردمان و گروه‌های مدنی در مبانی شکل گیری اتفاقات شهر، و خواست بهبود شرایط زندگی خود شرکت کنند – یا دستکم برای جلوگیری از تخریب بیشتر آن قدم بردارند – با توجه به وجود و اهمیت داشتن صدای بلند و بهره‌بری‌های رسانه‌‌ای، می‌توانند مردمان دیگر را با خود همراه کنند. اگر در گروه‌های گوناگون نوشته‌ها رد و بدل شوند و نظرات راه حل جویانه ارائه شوند، نشست‌های آنلاینی و مجازی تشکیل گردند، می‌توان حرکت‌های دامنه‌داری شکل داد و خواست‌های مدنی و انسانی را مطرح کرد. در یک کلام می‌توان درک کرد که مردم به خوبی اهمیت اعتراض کردن و حق طلبیدن، این بار از گذرگاه یک پارک، را دریافته‌اند.

فکر در اختیار گرفتن بخشی از یک باغ همگانی تاریخی برای ساخت یک مسجد – که با وجود حرمت نفس یک عبادتگاه دینی می‌تواند در نقطه و مکانی دیگر احداث شود – و مخالفت‌های آشکار مردم با آن، واقعیتی را نشان داده است: بسیاری از شهروندان، مردمان عادی در سنین و از لایه‌های مختلف اجتماعی – نه تنها جوان‌تر‌ها و فعالین اجتماعی – درک درستی از نیاز به کنش و واکنش در برابر آسیب‌های اجتماعی پیدا کرده‌اند. به گفته دوست نازنینی در ایران که کنشگر پرتلاش و آگاهی است: “واقعا می‌توان گفت که آگاهی بسیار در جامعه بالا رفته و اصولا جامعه به طور حیرت‌انگیزی تغییر کرده است و هر جایی که بشود به روش خودش واکنش‌های خوب نشان می‌دهد! هرچه آگاهی بیشتر، اعتراض هم بیشتر.”

اکنون چند پرسش اساسی در پیش روست: اگر تعداد امضا کنندگان “کارزار درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه” به پانصد هزار و یک میلیون برسد، چه خواهد شد؟ اگر بنا بر گفته دوست دیگری “اگر حاکمیت به این حجم اعتراض عقلانی و بدون خشونت وقعی نگذارد” چه پیش خواهد آمد؟

و پرسشی با دیدگاه‌های وسیع‌تر: آیا حرکت اخیر و جنبش مردمی دامنه‌دارتر خواهد شد؟ به زمینه‌های دیگری گسترش پیدا خواهد کرد؟ آنچنان که از سال پیش از سوی بسیارانی در ایران گفته می‌شد “بعد از جریان مهسا، ایران دیگر ایران قبل از آن نخواهد بود” به واقعیت می‌پیوندد؟

اما در ارتباط با ساخته شدن یا نشدن مسجد، هر چه پیش آید جنبش مردمی پارک قیطریه پیروز شده است.


تجمع مردمی در پارک قیطریه در مخالفت با ساخت مسجد


نظر خوانندگان:


■ درود بر جناب کیانفر. راستش اینکه متأسفانه من منظور درست و دقیق نویسنده‌ی محترم این گفتار نامه را نتوانستم بفهمم، و از این بابت از ایشان پوزش می‌خواهم و فکر می‌کنم اشکال از گیرنده است نه از فرستنده. اما از برخی نشانه‌ها و اشاره‌های ایشان به تاریخ جنبش‌های اجتماعی پس از سال ۱۳۸۸ و چشم داشتن کسانی به «اشیاء عتیقه ۳۲۰۰ ساله مدفون در زمین پارک» به بهانه ساخت یک مسجد، گمان می‌کنم که ایشان هم با ساختن این مسجد در اینجا مخالف هستند. از نام نوشتار ایشان هم یعنی «ساخت یک مسجد نیروی سازنده یک جنبش اجتماعی»، چنین برداشت می‌کنم که گاه یک هدف ناپاک می‌تواند همچون بومرنگی به صاحب هدف برگردد و او را رسوا کند یا از پا در آورد. و این وضعیتی است که رژیم اکنون در آن در همه‌ی زمینه‌ها در آن گیر افتاده است.
من زاده و بومی تهران نیستم اما در تهران زندگی کرده‌ام و بارها به این پارک رفته‌ام. عکس‌هایی هم که در گزارش چاپ شده است چه عکس درخت‌ها و چه عکس مردم، نفرت بیننده را نسبت به کسانی مانند زاکانی و دیگر سودجویان همدست او بر می‌انگیزد. کنش زاکانی و واکنش نسبتاً جدی مردم، ژرفای سودجویی و فساد کارگزاران این رژیم و حساسیت ملی مردم را نشان می‌دهد. امیدوارم نظر نویسنده‌ی محترم را درست فهمیده باشم، و یا خود ایشان اگر لازم دانستند، روشنگری کنند.
بهرام خراسانی. هفدهم فروردین ۱۴۰۳


■ آقای خراسانی، با تشکر از توجه شما و وقتی که برای اعلام نظرتان گذاشته اید، در هیچ نقطه یا جمله ای از این نوشتار - از عنوان تا پایان - نباید جای هیچ شبهه‌ای با مخالفت من برای ساخت مسجد در یک باغ، یک فضای همگانی بویژه پارکی چون قیطریه باشد (حتی با وجود حرمتی که نیایشگاه‌ها منجمله مساجد برای کسانی دارند). پیشنهاد می‌کنم دوباره متن را بخصوص از پاراگرافی که با “و آنچه در این میانه از نظر کنار می‌افتد نه تنها توجه به خواست بخش عمده‌ای از ساکنین شهر تهران است بلکه حساسیت در برابر مشکلات محیط‌زیستی و کمبودهای فضای سبز ...” آغاز میشود بازخوانی کنید. امیدوارم دیدگاه مشخص من در این مقوله را متوجه شوید.
علی کیافر


■ جناب آقای کیافر درود بر شما و سپاس از پاسختان. البته من متوجه شده بودم که شما با ساختن مسجد در پارک مخالف هستید و این را در یادداشت خودم نیز گفته بودم. اما به دلیل همان کندی گیرنده خودم و نه فرستنده شما و همچنین وسواسی که در اظهارنظر درباره نوشته‌ی دیگران دارم، نخواستم قطعی داوری کرده باشم. به هر حال، از شما سپاسگزارم.
بهرام خراسانی ۱۹ فروردین ۱۴۰۳




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024