شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 27 April 2024
ايران امروز

دانشجویان پزشکی کرالا

iran-emrooz.net | Wed, 13.03.2024, 11:53

کمونیست‌‌های کرالا و اسلام


ب. بی‌نیاز (داریوش)

کرالا (Kerala)، یکی از ۲۸ ایالت هند است. جمعیت این ایالت از جمعیت زمان انقلاب اسلامی در ایران بیشتر و چیزی حدودی ۳۷ میلیون نفر است. در سال ۱۹۵۷ کمونیست‌های کرالا[۱] موفق شدند که از طریق انتخابات آزاد به قدرت برسند. آنها نخستین مارکسیست‌ها در جهان بودند که توانستند از طریق راه‌های دموکراتیک به کسب قدرت سیاسی نایل شوند.

از سال ۱۹۵۷ تا کنون، این کمونیست‌ها یا به تنهایی یا در ائتلاف با احزاب دیگر توانستند قدرت سیاسی خود را حفظ کنند. طی این سال‌ها کمونیست‌های کرالا دستاوردهای فراوانی داشتند. پایۀ اجتماعی حزب کمونیست کرالا، دهقانان بودند و هستند. به همین دلیل زمانی که به قدرت رسیدند حزب کمونیست توانست طی یک انقلاب سفید - به سبک محمد رضا شاه پهلوی - دست به اصلاحات ارضی بزند و سرانجام موفق شدند که نظام ارباب-رعیتی را به مرور زمان از میان بردارند.

۹۶.۷ % از مردم کرالا باسواد هستند (میانگین کل باسوادان در کشور هند ۷۷.۷% است). حداقل دستمزد در این ایالت ۸ یورو (۷۰۰ روپیه) است که دو برابر ایالت‌های دیگر در هند است. حتا امید زندگی (Lebenserwartung) در این ایالت (۷۷.۳ سال) از کل کشور هند بالاتر است (۷۰.۸ سال). باری، کمونیست‌های کرالا تمامی تلاش خود را کرده‌اند تا این ایالت نسبتاً فقیر را سر و سامان بدهند که با در نظر گرفتن امکاناتشان موفق بودند.

حال نگاهی کنیم به ترکیب جمعیتی این ایالت. ۲۷% مسلمان (کل هند ۱۴%)، ۱۸% مسیحی (کل هند ۲% مسیحی دارد) و مابقی هندو هستند. حکومت (Regierung) کمونیستی کرالا توانست تعادل فرهنگی و امنیت اجتماعی را از طریق تدابیر گوناگون به گونه‌ای سازمان بدهد که اختلافات و درگیری‌های دینی رخ ندهند (برخلاف مناطق دیگر در هند).

ولی چهرۀ کرالا طی ۲۰ سال اخیر بسیار فرق کرده است. مسلمانان که مانند دیگران لباس می‌پوشیدند و رفتار می‌کردند حالا چهرۀ این ایالت را با مردان ریشو و زنان نقاب‌دار به کلی تغییر داده‌اند. صحنه‌هایی در این مکان دیده می‌شود که بیشتر به تصاویر سورآلیستی شباهت دارد: زنان و مردان مسلمان در جامه‌های سلفی در زیر یا در کنار تصاویر مارکس-انگلس-لنین یا چه‌گوارا یا پرچم‌های داس و چکشی. 


زنان مسلمان کرالا

حکومتِ کمونیستی کرالا که علیه سیاست‌های تبعیض‌گرایانۀ حزب بهاراتیا جاناتا[۲] (حزب مردم هند) جهت‌گیری دارد، تمام تلاش خود را بر این نهاده که مسلمانان در آنجا زندگی راحتی داشته باشند و مورد تبعیض قرار نگیرند. به همین دلیل، میزان اعضای مسلمانِ حزب کمونیست کرالا نسبتاً بالاست. آنها مانند مسلمانان مؤمن روزی ۵ بار نماز می‌خوانند و ماه رمضان و دیگر اعیاد را طبقِ رسوم مسلمانان به جای می‌آورند.

از سال‌های ۶۰ سدۀ بیستم، مسلمانان کرالا[۳] جزو نخستین کارگران مهاجر به کشورهای عربیِ نفت‌خیز بودند (عربستان سعودی، کویت، امارات، دوبی و عمان). اگرچه فقط ۳% جمعیت هند در کرالا زندگی می‌کند ولی ۵۰% کارگران مهاجر هند به کشورهای عربی، از کرالا هستند. به همین دلیل، ۲۰ درسد تولید ناخالص ملی توسط این کارگران مهاجر بوجود می‌آید. به عبارتی دیگر، این کارگران مهاجر سهمی بالا در فقرزدایی این ایالت داشته‌اند.

از نظر حزب هندوئیستی بهاراتیا جاناتا در هر مسلمانی یک تروریست نهفته است، شعاری که هر روزه از دهان سیاستمداران این حزب بیرون می‌آید. در برابر این سیاستِ ضد اسلامی حزب مردم هند، حکومتِ کمونیستی کرالا هر چه بیشتر دست مسلمانان و مسیحیان را باز گذاشته است. به همین دلیل طی ۲۰ سال اخیر سدها مدرسه و دانشگاه اسلامی، با پول کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، امارات یا عُمان در آنجا ساخته شده است. همۀ دختران در این مدارس و دانشگاه‌ها باید نقاب بزند و سد در سد پوشش اسلامی داشته باشند.

حکومتِ کمونیستی کرالا، احتمالاً دموکراتیک‌ترین حکومت جهان است ولی این دموکراسی که تمامی هم و غم خود را روی تبعیض‌زدایی و توزیع متعادل ثروت نهاده، هم اکنون به میدانی برای اسلام سیاسی تبدیل شده است. کرالا نشان می‌دهد که هسته و گوهرِ خوانش مسلمانان از اسلام، نه یک دینِ برای حوزۀ خصوصی بلکه اسلام سیاسی یعنی اسلام برای کسب قدرت سیاسی است.

حکومتِ کمونیستی کرالا زیر بار سنگین ریش و نقاب، مدارس و دانشگاه‌های اسلامی، دست و پا می‌زند ولی چاره‌ای به جز تحمل ندارد زیرا اسلام سیاسی آنچنان در ساختارهای دیوانسالاری، آموزشی و فرهنگی آنجا تنیده شده که رهایی از آن ناممکن است.

—————————

[1] Communist Party of India - Marxist
[2] Bhaaratiya Janata Party (BJP)

[۳] کارگران مهاجر کرالا به محض ورود به کشورهای عربی توسط گروه‌های مسلمان سلفیستی یا وهابی جذب و شستشوی مغزی می‌شوند. وقتی این کارگران به کشور خود برمی‌گردند کاملاً یک شخصیت دیگر دارند و خانواده هم مجبور است که طبق فرمان رئیس خانواده یک زندگی کامل اسلامی داشته باشد. هر کارگر مهاجر کرالایی به طور متوسط 8 سال در خارج کار می‌کند.


نظر خوانندگان:


■ آقای بی‌نیاز عزیز، به موضوع مهم و قابل ملاحظه‌ای پرداخته‌اید. اما یک سوآل: آیا به نطر شما رویکرد حزب کمونیست کرلا در برابر گروه‌های مسلمان سلفیستی یا وهابی نشانگر یک رویکرد دموکراتیک است؟ همانگونه که محمد مصدق در سال‌های وزارت خود دست حزب توده را با نگاه (مثلا) «دموکراتیک و آزادی» باز گذاشت تا در تمام ارگان‌های کشوری و لشکری نفوذ کنند و سرانجام فاجعه باری را ـ به ویژه در زمانۀ جنگ سرد ـ برای ایران رقم زنند؟ در انتظار پاسخ شما.
با سپاس سلامی


■ جناب بی‌نیاز گرامی. درود بر شما.
با اینکه شما همیشه روشن می‌نویسید، اما راستش من درست متوجه داستان نشدم. پس از ۷۰ سال حکومت کمونیستی و همزیستی مسلمانان با کمونیست‌ها چه چیزی تثبیت شده است. آیا به راستی هنوز «در هر مسلمانی یک تروریست نهفته است»؟ چرا کسانی که به کشورهای منطقه می‌روند هنگام برگشت تغییر می‌کنند و سرشت این تغییر چیست؟
با سپاس. بهرام خراسانی


■ سلامی و خراسانی گرامی،
به نظر من پذیرش «هر» ایده یا کنشی به معنی پایبندی به اصول دموکراتیک نیست. بازگذاشتن دست جریان‌های زن ستیز، کودک آزار تحت هر نامی دموکراسی نیست. ما حتا نسخۀ نرم کرالا را در همین بلژیک کنار گوش خود می‌بینیم، می‌توان سری به بلژیک زد صحنه‌ها را در ذهن ثبت و سپس آنها را برای کرالا بزرگنمایی کرد.
حزب مردم هند به رهبری مودی معتقد است که هر مسلمان یک تروریست است. این حزب شدیداً دست راستی مانند بسیاری از احزاب برادرشان، به جای برخورد سیاسی به مسایل، فوراً آنها را «امنیتی» می‌کنند. با تروریسم، امنیتی برخورد می‌شود ولی با عقب‌ماندگی برخورد سیاسی و حقوقی می شود.
در کشورهای عربی سدها نهاد دینی وجود دارد که توسط مؤمنان ثروتمند مانند بن لادن سابق حمایت می‌شوند. دست‌های این نهادها تا اویغورهای چین و میانمار (یعنی روهینگیا) هم می‌رسد. این که چرا مردانی که به کشورهای عربی می‌روند و «تغییر شخصیت» می دهند دلایل بسیار فراوانی دارد. به نظر من این مردان مهاجر در کشورهای عربی تغییر شخصیت نمی‌دهند، آنها فقط تأییدیه و پول می‌گیرند.
شاد و تندرست باشید / بی‌نیاز


■ با سپاس بی‌پایان برای این مقاله روشنگر. نتیجه شخصی من این است که همانطور که یک انسان باید محافظ سلامتی خود باشد و با تدابیر علمی ویروس را از بدن خود دفع کند یک حکومت دموکراتیک هم موظف است از ساختار دموکراتیک که بر پایه آزادی فردی، برابری شهروندی و رفع تبعیض بنا شده محافظت کند. اسلام سیاسی که بر پایه تبعیض، سلب آزادی‌های فردی بنا نهاده سده نافی اصول اولیه دموکراسی است. بنظر می‌رسد ترکیب شستشوی مغزی و در آمد بالای کارگران مهاجر معجون خطرناکی را تولید کرده که دموکراسی این ایالت را به خطر می‌اندازد. این موقعیت ما را بیاد دهه ۵۰ شمسی ایران و تاسیس قارچ گونه مساجد می‌اندازد که آن را به شاه نسبت می‌دهند ولی در واقع ناشی از بالا رفتن سطح در آمد تجار اسلام‌گرا بود.
Pendorapandora


■ آن چه در کرالا می‌گذارد پیامد ناگوار نظریه های پست مدرنی سیاست هویت محوری (Identity politics) تبعیض ساختاری است، نسخه‌ای که شماری از فعالان چپ برای ایران هم پیچیده‌اند. در این نظریه، مسئله‌ی اساسی ِ رفع تبعیض، برابری موقعیت‌هاست. پیروان و مبلغان «تبعیض ساختاری»، در پی آرمان ایده آل جامعه‌ی عادلانه‌اند که عدالت (رفع تبعیض) در آن بر پایه تعلقات قومی و دینی و گروهی تامین می‌شود. بنابراین آن چه مهم است برون‌داد سیاست رفع تبعیض (مشارکت گروه قومی یا دینی در قدرت و سیاست) است و نه تامین حقوق و آزادی‌های فردی و شهروندی و نه رفع تبعیض از شهروند. حزب کمونیست کرلا، با پیش گرفتن این رویکرد و سیاست رفع «تبعیض ساختاری»، شیرازه حکومت و جامعه‌ی کرلا را به خطر انداخته است.
فریدون


■ “٪۹۶.۷از مردم کرالا باسواد هستند. حداقل دستمزد در این ایالت دو برابر ایالت‌های دیگر در هند است. حتا امید زندگی (Lebenserwartung) در این ایالت (۷۷.۳ سال) از کل کشور هند بالاتر است. ۲۷% جمعیت مسلمان هستند. حکومت (Regierung) کمونیستی کرالا توانست تعادل فرهنگی و امنیت اجتماعی را از طریق تدابیر گوناگون به گونه‌ای سازمان بدهد که اختلافات و درگیری‌های دینی رخ ندهند (برخلاف مناطق دیگر در هند).”
سوال اینکه چرا از این داده‌های آماری مثبت نتایج منفی و بدبینانه استنتاج می‌شود. وقتی جمعیت مسلمان منطقه‌ای ۲۷درصد است عادلانه و منطقی همین است که در ادارات و موقعیت‌های شغلی دیگر هم به همین نسبت حضور پیدا کنند. چرا از آن به عنوان “نفوذ” نام برده می‌شود؟ اگر حکومت موفق شده است به اختلافات و درگیری های مذهبی پایان دهد خود ناشی از همین سیاست عدم تبعیض نیست؟ نمود و مختصات اسلام سیاسی کدام است؟ مدارس دینی و گروهی زن با حجاب کامل اسلامی شاخص‌های اسلام سیاسی هستند؟ شراکت در قدرت سیاسی به دین مفهومی سیاسی می‌دهد؟ نتیجه اینکه باید جلو مدارس دینی را گرفت، کشف حجاب کرد و از شرکت مسلمانان در ادارات دولتی و حوزه قدرت سیاسی جلوگیری کرد و، در نهایت دموکراسی چیز بدردخوری نیست چون مسلمانان از آزادی سوءاستفاده می‌کنند!
هادی رحمانی


■ رحمانی گرامی، من «نتایج منفی و بدبینانه» از این داده ها نگرفته ام و حتا در نوشته ام تأکید کرده ام: «باری، کمونیست‌های کرالا تمامی تلاش خود را کرده‌اند تا این ایالت نسبتاً فقیر را سر و سامان بدهند که با در نظر گرفتن امکاناتشان موفق بودند».
شکی نیست که مسلمانان با ۲۷% و مسیحیان با ۱۸% جمعیت باید [با تأکید] در تار و پود و ساختارهای سیاسی-اجتماعی تنیده شوند. همه شهروندان باید حقوق برابر داشته باشند. فلسفۀ سیاسی حجاب از نظر اسلام سیاسی بسیار عمیق‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد: ۱) این که مردان در خانواده حرف اول را می‌زنند، ۲) این که می‌توان شریعت اسلام را زیر حجاب زنان متحقق کرد، ۳) جلوگیری از ازدواج زنان مسلمان با مردان غیرمسلمان، 4) ایجاد یک جامعه موازی در یک جامعه بزرگتر (مانند زندگی مسلمانان مؤمن در کشورهای اروپایی) و ...
شما طرح پرسش کردید که: «مدارس دینی و گروهی زن با حجاب کامل اسلامی شاخص‌های اسلام سیاسی هستند؟» ابتدا تصحیح کنم که «گروهی زن» نادرست بلکه بسیار وسیع‌تر است. پاسخ پرسش شما هم نه است و هم آری. نه است اگر مسلمانان کرالا به قوانین مدنی و شهروندی آن دیار احترام بگذارند و برای نمونه دختران زیر ۱۶ سال را مجبور به ازدواج نکنند، اگر به دختران خود اجازه دهند وارد بازار کار شوند، اگر برای اختلافات خانوادگی به جای رجوع به دادگاه‌های مدنی، نزد یک مفتی [آخوند] نروند و غیره.
نوع پوشش اسلامی که هم اکنون به ترند [Trend] مسلمانان تبدیل شده، یک پدیدۀ نوین است و همه می‌‌دانند که سرچشمه‌اش کجاست. مگر پیش از پوشش اسلامی، مشارکت مسلمانان در جامعه کرالا کم بود؟ نه! پس یکباره چه شد که اینگونه شد؟
نهادهای اسلامی در کشورهای اسلامی، هم سنی و هم شیعه، خود را مانند سوسیالیست‌های انترناسیونال، انترناسیونال درک می‌کنند و هر جا مسلمانی زندگی می‌کند، آن را به عنوان «محیط کشت» باکتری‌های خود ارزیابی می‌کنند.
پوشش اسلامی زنان، در طول تاریخ اسلام هیچگاه یک گفتمان نبود. این گفتمان از پایان سدۀ ۱۹ با کشف حجاب توسط آتاتورک و رضا شاه به یک گفتمان تبدیل گردید. رهبران دینی مسلمانان (هم سنی و هم شیعه) متوجه شدند که «کشف حجاب» روی دیگر، اضمحلال تدریجی اسلام است. که البته تشخیص شان هم نادرست نبود و نیست. چون اسلام فقط زمانی می‌تواند «حضور» خود را در یک جامعه نشان بدهد که زنان مسلمان پوشش اسلامی داشته باشند. البته مسئله در کرالا را باید سیاستمداران آنجا حل کنند و فکر می کنم که آن قدر تجربه دارند که بتوانند راه حل هایی برای این معضل پیدا کنند.
شاد و تندرست باشید / بی‌نیاز


■ ضمن تشکر و دست مریزاد از جناب بی‌نیاز برای طرح موضوع کلیدی امروز عمدتا آسیا، که به نحوی مبتلابه جامعه ایران نیز است، با آدرس‌های خیلی ظریف و حساس و هوشمندانه‌ای که از تناقض میان مناسبات و روابط اقتصادی و اجتماعی و قدرت سیاسی یا سیاست ایالتی حاکم با تضاد و تقابل فرهنگی و فلسفی بخشی از جمعیت با آن .. حرکت تاریخ نتیجه رویارویی اراده انسان با جبر تاریخ است، بنظرم مذهب چه وهابی چه شیعه ولایی به اندازه کافی رسوا و بی‌بنیاد گشته که آینده روشنی برایش تصور نشود .. چیزی را که زبان و منطق نتواند قفل گشایی و باز کند! زمان اینکار را با تجربه‌های تکراری و تلخ شیرفهم خواهد نمود...
علی روحی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024