چهارشنبه ۹ مهر ۱۴۰۴ -
Wednesday 1 October 2025
|
🔹انتشار نامه ۷۱ نماینده مجلس به شورای عالی امنیت ملی و سران سه قوه، که برای نخستین بار به صراحت خواهان بازنگری در دکترین دفاعی و حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای شدهاند، یک نقطه عطف سیاسی به شمار میرود. این نامه، فارغ از اینکه چقدر نمایانگر خواست واقعی حاکمیت باشد، نشان میدهد بخشی از جریانهای درون نظام بهدنبال تغییر جدی در سیاست هستهای کشور هستند.
اما نقد این رویکرد ضروری است؛ زیرا این مسیر بیش از آنکه به معنای «بازدارندگی» بتواند تعبیر شود، میتواند به فرو رفتن ایران در باتلاقی از تنشهای غیرقابل کنترل بینالمللی، امنیتی و اقتصادی تبدیل شود. از طرف دیگر این نگرانی وجود دارد که «بمب طلبی» این جریان فضای سیاسی ایران را وارد یک نزاع بزرگتر کند.
۱. تناقض درونی و بازی با فتوای رهبری
🔹نمایندگان امضاکننده، تلاش کردهاند با استناد به فتوای سال ۱۳۸۹ رهبر جمهوری اسلامی، ساخت و نگهداری سلاح هستهای را از دایره حرمت خارج کنند و تنها استفاده از آن را حرام بدانند. این نوع تفسیر شبیه یک بازی با کلمات است و نشان میدهد که برای توجیه یک تصمیم سیاسی، حتی از متن فتوای رهبر نیز قرائتی دلخواه ساخته میشود. چنین تناقضی در نهایت نه مشروعیت میسازد و نه اجماع اجتماعی.
۲. مقایسههای گمراهکننده
🔹در نامه و تحلیلهای حامیان آن، بارها به مثالهایی از هند، پاکستان و روسیه استناد شده است. اما قیاس ایران با این کشورها دقیق نیست. هند و پاکستان، هر دو در بلوکهای مشخص جهانی جای گرفتهاند و از همان ابتدا ساختار قدرتی داشتند که توانستند هزینههای تحریم و فشار را مدیریت کنند. روسیه هم یک قدرت جهانی با منابع عظیم اقتصادی و نظامی است. ایران اما هماکنون زیر سنگینترین فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک قرار دارد و ورود به فاز تسلیحات هستهای میتواند همان اندک روزنههای باقیمانده برای تعامل جهانی را نیز مسدود کند. از طرف دیگر ایران در شرایطی نیست که بتواند با بستن درهای کشور به سمت سلاح هسته ای پیش برود. به لحاظ فنی نیز بعد از ترورها و حمله اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران، ایران در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
۳. توهم بازدارندگی و غفلت از واقعیت منطقه
🔹تبدیل ایران به یک قدرت هستهای در منطقه، لزوماً بازدارندگی به همراه نمیآورد. برعکس، میتواند مسابقه تسلیحاتی جدیدی را در خاورمیانه آغاز کند و کشورهای عربی را بیش از پیش به سوی آمریکا و اسرائیل بکشاند. نتیجه چنین مسیری نه ثبات، که انزوای شدیدتر و افزایش خطر درگیریهای نیابتی است. حتی شاید بتوان توافق امنیتی عربستان و پاکستان را به نوعی پاسخ به تهدید هسته ای ایران ارزیابی کرد.
۴. پیامدهای اقتصادی و سیاسی
🔹ایران در شرایطی است که برای ثبات و توسعه به جذب سرمایهگذاری خارجی و عادیسازی روابط تجاری نیاز دارد. حرکت به سمت سلاح هستهای، سرمایهگذاران را بیش از پیش فراری میدهد و حتی کشورهایی که تاکنون در برابر فشار غرب مقاومت کردهاند (مانند چین و روسیه) را نیز در تعامل اقتصادی با ایران محتاطتر خواهد کرد. به بیان ساده، در شرایط فعلی چنین تصمیمی ایران را به سمت تحریمهای فلجکنندهتر و قفل شدن مسیر توسعه سوق میدهد.
۵. فرو رفتن در باتلاق
🔹مسیر ساخت سلاح هستهای نه راهحل است و نه بیمهنامه بقا؛ بلکه به معنای فرو رفتن ایران در باتلاقی است که خروج از آن بسیار دشوار خواهد بود. این باتلاق شامل تحریمهای بیسابقه، فشارهای دیپلماتیک، احتمال حملات پیشدستانه، و تشدید شکاف داخلی است. به جای بازدارندگی، ایران ممکن است خود را در وضعیت «امنیت منفی» قرار دهد؛ جایی که هم تهدید خارجی دائمی است و هم هزینههای داخلی به شکل تصاعدی افزایش مییابد.
تلگرام امتداد
@emtedadnet
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|