يكشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Sunday 19 May 2024
|
منبع: کانال تلگرام راهبرد
خاویر سولانا، رییس پیشین کمیسیون سیاست خارجی و امنیت مشترک اتحادیه اروپا، در «پراجکت سیندیکیت» نوشت:
جهان دوباره چندقطبی شده و همراه با آن رقابتهای استراتژیک میان قدرتهای بزرگ نیز بازگشته است. ظهور دوباره چین و بازگشت روسیه به خط مقدم سیاستهای جهانی دو دینامیک برجسته بینالمللی در قرن بست و یکم تا اینجا بوده است.
در یک سال اول حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید، تنش ها میان ایالات متحده و این دو کشور به طور چشمگیری افزایش یافته است.
همزمان با مشوش شدن فضای سیاست داخلی آمریکا، روابط ایالات متحده با این دو کشور که مهمترین رقبای آن محسوب می شوند نیز مختل شده است.
پنج سال پیش زمانی که پرزیدنت ژی جینپینگ به قدرت رسید؛ نظریه “نوع جدید روابط ابرقدرت ها” را بر پایه همکاری و گفتگو و همچنین احترام متقابل به منافع ملی یکدیگر مطرح کرد.
اما همچنان که یکجانبه گرایی چین در مساله دریای چین جنوبی حکایت دارد؛ این کشور آن زمان که لازم است، چندان پایبند به موعظه های خود نیست.
به همین ترتیب، از دست رفتن نفوذ نسبی دیپلمات های چین با برجسته شده نمادها میان ژی و ارتش آزادی بخش خلق برجسته می شود.
ژی به تازگی میل شوکه کننده به بر تن کردن یونیفورم های نظامی پیدا کرده است.
روسیه نیز به نوبه خود دو جمهوری استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی را در یک دهه اخیر اشغال کرده و هزینههای نظامی این کشور به نسبت تولید ناخالص ملی اش به طرز حیرت آوری افزایش یافته است.
مهمتر از همه، ایالات متحده و روسیه یکدیگر را به نقض توافق “منع موشک های هستهای میان برد” متهم کرده اند؛ تنها توافق متعلق به جنگ سرد میان دو کشور که همچنان زنده است.
درحالیکه عقل حکم می کند چالشهای کنونی را به رسمیت بشناسیم؛ اما می بایست از اغراق در خصوص آنها حذر کنیم.
در ماه های گذشته دولت ایالات متحده سه سند مهم را منتشر کرده است: استراتژی امنیت ملی، استراتژی دفاعی و بررسی وضعیت هستهای.
در تمام این اسناد به وضوح از چین و روسیه بعنوان تهدیدات جدی علیه نظم بینالمللی یاد شده است.
اما تهدیدی اصلی علیه ایالات متحده امروز از جانب چین و روسیه نیست؛ بلکه از جانب سیاستهای سردرگم کننده خود ایالات متحده است، دلیل آن امتناع ترامپ از سازگاری با نظم بینالمللی است که آمریکا خود به ایجاد آن کمک کرد و دهه ها است از آن دفاع می کند.
لازم است به یاد داشته باشیم وقتی که ترامپ کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، را با حمله ارتش ایالات متحده مرعوب می کند؛ مسئولیت برعهده اوست.
بودجه نظامی ایالات متحده با فاصله بسیار در رتبه اول جهان قرار دارد، تقریبا سه برابر چین که در رتبه دوم قرار دارد و ۹ برابر روسیه که در رتبه سوم قرار دارد.
در واقع، اگر بودجه نظامی هشت کشور بعدی را با هم جمع کنیم؛ هنوز بودجه نظامی آمریکا بالاتر است، آمریکا همچنین پیشرفته ترین زرادخانه های هستهای جهان را در اختیاردارد.
اما علیرغم اعلام مکرر و (اغلب غیرمحترمانه) دولت ترامپ در خصوص برتری نظامی آمریکا؛ اقدامات او حکایت از آن دارد که این برتری کافی نیست.
سند “بررسی وضعیت هستهای” بهترین مثال برای این اختلال شناختی آمریکا است. دکترین جدید ایالات متحده بر افزایش تعداد تسلیحات هستهای با پتانسیل انفجاری نسبتا پایین دارد. هدف از این ابزار خنثی کردن توانایی های روسیه در این عرصه است.
در این سند آماده است “از بین بردن تصور اشتباهی دشمنان بالقوه که باعث محدود کردن استفاده از ابزار هستهای آنها شود می تواند به نفع ایالات متحده و متحدان اش باشد”؛ اما اگر تصور آنها به راستی اشتباهی است، پس چرا آمریکا اصلا باید به آن پاسخ دهد؟
برخلاف دیدگاه های پنتاگون، توسعه تاکتیکی تسلیحات هستهای در واقع باعث می شود بیشتر در آستانه جنگ هستهای قرار گیریم و آنچنان که رابرت اینهورن، کارشناس موسسه بروکینگز، توضیح می دهد؛ سند بررسی وضعیت هستهای شامل بندهای دیگر با تاثیرات مشابه است:
بخشی که می گوید ایالات متحده می تواند در پاسخ به “حملات استراتژیک غیرهستهای” که تعریف مبهمی دارد می تواند از تسلیحات اتمی استفاده کند.
نزدیک شدن به آستانه جنگ هستهای، خطر فاجعه جهانی را افزایش می دهد، خطری که دانشمندان اتمی اینک در بالاترین حد خود از سال ۱۹۵۳ قرار داده اند.
منبع : پراجکت سیندیکیت/ ترجمه: دیپلماسی هستهای
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|